دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
حیات طیبه و مبانی کلامی انقلاب اسلامی
پدیدههای مختلف تاریخی و اجتماعی میتوانند ریشهها و مبانی مختلفی داشته باشند. آشنایی با این مبانی از آن جهت اهمیت دارد که ما را به شناخت کاملتر و صحیحتری از امور میرساند. در این دنیا تقریبا هیچ پدیدهای خارج از این قاعده متصور نیست. چرا که هر پدیدهای علتی دارد و معلول چیزی میباشد. در این زمینه یعنی شناخت مبانی و ریشههای اموری بویژه امور اجتماعی در میان انسانها، بررسی تاریخ آنها بسیار مفید است و یکی از راهکارها میباشد لکن در اینجا و در بررسی انقلاب اسلامی قصد ما شناسایی جنبههای تاریخی وقوع انقلاب اسلامی نیست. هرچند تاریخ انقلاب هم جایگاه خود را دارد. اما همان طور که عنوان این مقاله نشان میدهد در اینجا در پی شناسایی و آشنایی با مبانی کلامی انقلاب اسلامی هستیم. در اینجا انقلاب اسلامی از آن جهت که در پی ایجاد حیات طیبه برای انسانهاست و براساس تعریف حیات طیبه به وجود میآید مدنظر قرار دارد. مولفههای زیادی را در مبانی کلامی انقلاب اسلامی میتوان برشمرد. برخی از آنها به صورت فهرستوار عبارتند از:
دین و مذهب به طور کلی، فطرت، آرمان و زندگی عرفی مردم، وجود انسان کامل و الگوی آن و به طور کلی شناخت به همه اینها در بستر فلسفه تاریخ تشیع.
شناخت این مولفهها و در نظر گرفتن نوع ربط آنها بسیار مهم است که به آن میپردازیم. اولین مطلب آن است که انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مذهبی بود و از همین لحاظ هم مطمئنا دارای مبانی کلامی خاص خود است. این مبانی به طور عمیق در شعارها، سیاستگذاری ها و برنامهریزیهای انقلاب سخت مورد توجه و کاربرد بود. آشنایی با این چارچوب معرفتی میتواند ارائه کننده معیارهای بسیار خوب و عمیق درباره انقلاب اسلامی و حرکتهای قبلی و بعدی باشد. بنابراین اولین فرضیه آن است که دین قدرت معنا بخشی به این حرکت مردمی یعنی انقلاب اسلامی را دارد. وگر نه نمیتوان آن را انقلاب اسلامی و مذهبی دانست.
“جهان آینده هرگونه که باشد، یا دیده شود، مذهب و آینده آن نیز همانگونه دیده میشود. پس “جهان دید” ضرورتی برای مذهب است و شاید به همین دلیل است که مذاهب برای نوع “جهان دید” آیندهای برای خود دارند و این جهان دید مختص به مذاهب و یا فلسفه شبیه مذاهب (مثل هگل) میباشد. که علت آن نیز معنابخشی این “جهان دید” بر زندگی انسانی است.” (ابراهیم فیاض - نشریه پگاه حوزه.)
اولین مبنای انقلاب اسلامی را در این زمینه باید فطرت دانست. فطرت به معنای یک نوع معرفت شهودی و وجودی و یا علم حضوری یا خلقت هدایت یافته است. که دین و مذهب، ملت و دولت، نژاد و قومیت و ... در آن دخالتی ندارند. هرچند همه اینها از باب ذکر و یادآوری و یا غفلت از فطرت در آن دخالت دارند. حرکت اجتماعی و امور مربوط به جامعه انسانها همگی بازگشت دارند به عامل تشکیل دهنده آنها یعنی انسان و در انسانها هم نقطه مشترک او یعنی فطرت باید در نظر گرفته شود. فطرت با زندگی رابطه مستقیم دارد. چرا که مردم از آن جهت مردم نامیده میشوند که در یک محیط و جغرافیای فرهنگی و با فرهنگ خاص خود زندگی میکنند، پس فطرت رمز و راز زندگی مردم است.
در فرهنگ و معرفت شیعه مفهوم انسان کامل مطرح میشود و ستون اصلی این جبهه معرفتی است که بر زمینه محکم فطرت و زندگی قرار دارد و شناخته میشود. انسان کامل از آن جهت کامل است که فطرت کامل دارد (چون گفته شد که فطرت شاکله اصلی انسان است) و چون او فطرت کامل دارد این فطرت در بستر زندگی است لذا همو دارای زندگی کامل است. در همین جا میتوان نتیجه گرفت که انسان کامل مردمترین مردم است. در نظر ما انسان کامل از مردم بر خودشان اولی است و از آن روست که شوق و عشق و اشتیاق او هم به مردم از خودشان بیشتر است.
انسان کامل از باب شفقت بر خلق خدا و مردمان از آنها پیشی گرفته است نه از باب حکومت و برتری.
حال حکومت انسان کامل با این توصیف نسبت به مردم خود چگونه است. مهمترین ویژگی آن است که حکومت او حکومت جباره نیست. بلکه یک حکومت و دولت کریمه است و بر کرامت مردمان از آن جهت که مردمان هستند اهتمام میورزد. بدینترتیب در حکومت انسان کامل هیچ ظلمی بر مردم اعم از یهودی، مسیحی یا مسلمان نمیرود و همه آنها در امنیت و عدالت و معنویت غرقاند. نمونه آن نیز نحوه برخورد امام علی(ع) در قضیه زن یهودی است که خلخال از پای او در آوردند و امام فرمود که اگر مردمی (مسلمین) از این ظلم بمیرند جایز است.
حال که انسان کامل بر مبنای فطرت انسانی و در بستر زندگی بشری حکومتی این چنین ایجاد مینماید مهمترین هدف و نتیجه این حکومت چیست؟ پاسخ آن است که دولت کریمه در پی ایجاد حیات طیبه و زندگی پاک است. و این امر نیز از جنس آرمان مردم در زندگی روزمرهشان است. یعنی مردم همه روزه آرمانی مشخص را در بستر زندگی عرفی خود در نظر دارند و آن زندگی سعادتمندانه و پاک است. آرمانی که اگر نباشد زندگی به یکنواختی و بیمعنایی مبتلا میگردد. آن چنان که امروزه فقدان معنا و الگوی کامل در ارائه این معنای متعالی و البته خاکی - افلاکی یعنی حیات طیبه در مغرب زمین آن چنان مشهود است که استرس، اضطراب، نا امیدی و افسردگی مسئله و بیماری اول آنان است. هرچند ممکن است بعضی اشکال کنند که با مطرح شدن آرمان و آرمانگرایی مسئله خشونت مطرح میشود و لزوما این آرمان خشونت را در این چارچوب معرفتی و حکومتی مطرح شده در پی خواهد داشت. اما این سوال بر مفروضی غلط استوار است. آرمان اگر خارج از فرایند زندگی بر آن وارد شود ممکن است خشونت و تنگنظری را به همراه داشته باشد، که در آن صورت هم دیگر آرمان نیست. زیرا آرمان به معنای واقعی آن از خود زندگی برآمده و از آن خارج نیست و لذا خشونت نیست. زیرا خداوند حیات و زندگی، تجاوز کنندگان و تعدیگران را دوست ندارد و انسان کامل که منادی این آرمان و حیات طیبه است نیز فقط در حال ذکر است و این ذکر همان یادآوری و بازگشت به فطرت و توبه به درگاه الهی خداوند زندگی است. برعکس خشونت زمانی بروز میکند که عدهای بخواهند از این بازگشت به ذکر و یادآوری حیات طیبه جلوگیری نمایند.
به هر حال تمام این مولفهها که به شکلی تئوریک بیان شد و ربط آنها مورد اشاره قرار گرفت و مبانی کلامی انقلاب اسلامی را تشکیل میدهد همگی در بستری خاص معنا پیدا میکنند و اصولا در ستیزی معین میتوانند بررسی شوند و آن فلسفه تاریخ شیعه است.
یعنی همه اینها در قالب یک مبنای کلامی دیگر رخ میدهد و آن فلسفه تاریخ شیعه است. فلسفه تاریخی که خود بر نها مورد
مبنای مفهوم انسان کامل و ظهور او در هر زمان شکل میگیرد. در بررسی ریشههای انقلاب اسلامی در این دوران باید به فلسفه تاریخیای رجوع کرد که با تجلی دو انسان کامل شروع میشود و خاتمه مییابد. شروع آن، تجلی انسان کامل در عاشورا و در حادثه کربلا بود و این به نوعی مبدا شروع فلسفه تاریخی شیعه بود و این سیر در زیارات امام حسین(ع) تا تجلی انسان کامل دیگر در آخرالزمان که همان مهدی موعود است ادامه مییابد. این فلسفه تاریخی تعیین کننده تمامی حرکتهای شیعه است.
به این معنا که هر حرکتی در این میان، باید هویت نهضتی حسینی داشته باشد و حرکتی برای ظهور باشد. همان طور که گفته شد مبنای کلامی انقلاب اسلامی بر الگوی حکومت انسان کامل شکل میگیرد که دستاورد ملموس آن در این عالم همان حیات طیبه و زندگی پاک است. پس انقلاب اسلامی نیز برای همین هدف واقع شده و در این فلسفه تاریخی هم معنا پیدا میکند. انقلاب اسلامی را باید حرکتی برای شکلدهی فرایند رسیدن انسان به سعادت و حیات پاک دانست که از مبدا عاشورا شروع و به مقصد معنابخش مهدویت ختم میگردد. در غیر این بازه معنایی و تاریخی مسلما رهاوردی که انقلاب اسلامی نویدبخش آن است دیگر حیات طیبه نیست و این معیاری جهت بررسی و شاخصی جهت سنجش انقلاب اسلامی در مسیر خود است.
بنابراین هرگاه انقلاب اسلامی باتوجه به معیارها و فاکتورهای مشخص از مسیر ایجاد و گسترش حیات طیبه بر مبنای الگوی انسان کامل و برپایه فطرت و آرمان زندگی عرفی مردم خارج شود، میتوان گفت که انقلاب اسلامی از مبانی حکمی و کلامی خود دور شده است و هر حرکت و انقلاب و آرمانی که از ریشهها و مبانی خود ببرد و دور شود هرچند حیات ظاهری با صلابتی را هم داشته باشد اما در درون و باطن خود از حرکت ایستاده و دچار سکون شده است. و این یعنی آغاز دوران قهقرایی، بازگشت به گذشته و شکست. تاریخ تمدنها و ظهور و سقوط آنها نیز به روشنی این امور را نشان میدهد. حال با این ترسیم از مبانی کلامی انقلاب اسلامی و برشمردن فاکتورهای آن و آشنایی با سیر و ربط حرکت انقلاب اسلامی میتوان عملکرد گروهها و افراد معاند و حتی جاهل در درون نظام معنایی و حکومتی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را دید و شناخت. مثلا در این میان کسانی از باب روشنفکری، برکناری مینشینند و هیچ حرکتی نمیکنند، مسلما دارای این حیات طیبیه نخواهند بود و در مقابل، کسانی که زمینه را برای ظهور با حرکت مقدمهسازی و امتحان شروع میکنند، آنها دارای حیات طیبه هستند. حتی کسانی که از باب پیشرفت و توسعه یا هر مضمون دیگری بستر زندگی عرفی و فطرتی مردم را به هم میریزند و شکاف طبقاتی را رونق میدهند در واقع دانسته یا ندانسته با تقلید از مبانی کلامی نظام بیگانه و غربی در حال ریشه دواندن حیات خبیثه هستند نه حیات طیبه. زندگی خبیثهای که از معنابخشی و ریشهسازی انسانگرایان غربی نشات میگیرد و ثمره آن است که هرگز با مبانی کلامی انقلاب اسلامی منطبق نیست.
در پایان باید اشاره کنیم که این نوشتار هرچند خلاصه، تلاشی بود در جهت آشنایی کوتاه خوانندگان محترم با فهرستی از معیارهای بازشناسی مبانی کلامی انقلاب اسلامی و در دست دادن نمادهایی جهت سنجش عملکرد انقلاب و مسئولین در این زمینه.
اسماعیل آجرلو
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به “سرمقاله نشریه پگاه حوزه - دکتر ابراهیم فیاض”
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به “سرمقاله نشریه پگاه حوزه - دکتر ابراهیم فیاض”
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست