یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا


کورش، بزرگمرد تاریخ جهان


کورش، بزرگمرد تاریخ جهان
تاریخ برای ما روشن می کند که نقش کورش این دوستدار مردمان، در بنیانگذاری تمدن در جهان چه بوده است. چنین برداشت می شود که نشستن او بر تخت فرمانروایی پارس و ماد، سرچشمه و آغاز تاریخ تمدن و دادگری جهان بوده است. با پیدایش کورش بزرگ، چهرۀ تیره و تاریک جهان، دگرگون شده است. پیش آمدهایی روی داده است که بیشتر به معجزه نزدیک است. دوران پیش از پیدایش کورش بزرگ از تاریک ترین و اندوهناک ترین زمان های تاریخ آدمی است. در سرزمینی که نخستین بار تمدن در آنجا شکوفا شده بود، زیر خشم و زور و نامردمی فرمانروایان مصر و فرمانروایان خونخوار آشور، بابل و لیدی و تاخت و تاز نژدگان لگام گسیخته و خونخوار شمالی به سوی بین النهرین و کشمکش های بومی و نژادی، آن روزگار را به گونه ای درآورده بود که هر زمان بیم آن می رفت که گهوارۀ تمدن یکباره در دریایی از آتش و خون فرو رود و رشد و تمدن آدمیان از هم پاشیده شود.
با یک سخن کوتاه می شود گفت : در سده های پیش از پیدایش کورش بزرگ، گهوارۀ تمدن در دریایی از خون و خشم فرمانروایان زورگو فرو رفته بود. هیچکس در هیچ جا بر جان و مال و آبروی خود استوار نبود.
کورش بزرگ مردی بود فراتر از زمان خود و بالاتر از فرمانروایانی که پیش از او بودند. مردی خردمند که همۀ آدمیان را از هر نژاد و دین و تیره یکی می دانست. آن ایرانی بزرگوار، رهایی دهنده از ستم و دوستدار مردم بود. برای نخستین بار آزادی دین و آزادی اندیشیدن را آموزش داد و فرمان نوشتن منشور آزادی مردم را داد. نزدیک به دو هزار و ششصد سال، هم اکنون پاره ای از این استوانۀ کورش بزرگ، بر سر در سازمان ملل نسب و زینت بخش آنجاست.
او فرمانده ای دلیر و توانا و بسیار باهوش بود، با روشی درست و دانشی بی مانند و در زمانی کوتاه سه فرمانروای آن روز (ماد، لیدی و بابل) را یکی پس از دیگری از میدان سیاست جهانی راند. گنج خانه های انباشته شده را به دارندگان پیشین پس داد. کورش بزرگ، مردی بی باک، کار دیده و سیاستمدار و جهانداری شایسته بود. نیمی از جهان پیشرفتۀ آن روز را به زیر فرمان خود داشت، از سوی دیگر با همۀ شکوه و بزرگی، مردی بود، دلسوز و مهربان که از افسردگی مردم اندوهگین می شد، از درد آنها رنج می برد.
کورش در واپسین دم زندگی می گوید : « مرا در زر و سیم مگذارید و زود به خاکم سپارید. من در همۀ زندگی دوستدار مردم بوده ام و اکنون نیز از پیوستن به نیکخواهان بزرگ که آرمیده اند بسی شادمانم. »
کورش آریایی، دگرگونی از رنگ و اندام و چهره و باورها را از گوهر آدمیزاد جدا می سازد، آدمی را گوهری یگانه و دور از نمودار و باورها می شناسد. با این دگرگونی دینی بسیار و فراوان و آشکار، یهودیان کورش آریایی ایرانی را نجات دهنده می دانند. بازتاب رنج آور و مرگبار زندگانی مردم آن روزگار را پیش از برآمدن کورش آریایی می توانیم حتی در کتاب تورات بخوانیم، آن دوران تلخ و تاریک بیش از یک صد سال به درازا کشید و سرانجام به دست یک راد مرد ایران رو به بهبودی و نیکی نهاد. نخستین گروه ایرانی که ستمگران و کشتارگران را از میان برداشتند مادها بودند که با جهش پهلوانانه خویش، فرمانروای ستمگر آشور را نابود کرده و با این کار بخشی از جهان رو به آسودگی نهاد. هوخشتره شهر نینوا پایتخت ستمگران را گرفت و با کمک بابل به این نژاد سامی و کشتار آنان پایان بخشید. آشوری ها به تاخت و تاز و سوزاندن و ویران کردن شهرها می بالیدند و با این که خود از نژاد سامی بودند پرستشگاه شمال فلسطین را نابود کردند. کورش از فرزندان دلیر و همبستۀ مادها است که با برپا کردن نخستین شاهنشاهی بزرگ جهان، همۀ ستمدیده های برجای مانده را زیر پرچم خود گرفت و به بیدادگری پایان داد. بابلیان نیز از نژاد سامی بودند، پرستشگاه سلیمان را که در جنوب فلسطین و نیایشگاه یهودیان بود، ویران کردند. کورش بزرگ از ایران و نژاد آریایی دستور بازسازی آن را داد و زمان داریوش بزرگ بازسازی شد اما بار دگر رومی ها آن پرستشگاه را ویران کردند و امروز تنها پاره ای از دیوار آن مانده است که دیوار ندبه (گریه) نام دارد و هنوز یهودیان به شیوۀ گذشته پشت آن دیوار بازمانده نیایش می کنند. به نوشتۀ تورات، کورش به زندگانی آنان ارزش بخشید و دادگری را در جهان گسترش داد.
کریستی ویلسون در تاریخ ایران می گوید : « پاک منشی کورش بزرگ دریایی ژرف و زمان کشورداری او زمان برگهای زرین تاریخ سرافراز جهان بوده است. آوازۀ کورش ایرانی در تاریخ و تمدن جهان درخشش گسترده ای دارد. تاریخ و تمدن جهان با کورش آغاز شده است. »
پروفسور پوپ در هنر ایران می نویسد : « ... هر ایرانی به آسانی در خواهد یافت که پیدایش ابرمردی چون کورش بزرگ، بر تخت فرمانروایی ایران، پدیده ای بی همتا در تاریخ مردمان گیتی است. بر هر رادمردی از هر نژاد و دین و ملیت شایسته است که این دوستدار سرافرازی و آزادگی مردمان گیتی را بشناسد و او را سپاس گوید. »
نفوذ فرهنگ و آداب و رسوم پارسی در ممالک مختلف با اشکال گوناگون سبب می شود که تاریخ پارسیان (ایرانیان) دارای اهمیت فوق العاده باشد و همۀ بزرگان و دانشمندان جهان ایران امروزی را گهوارۀ دانش و تمدن جهان می دانند.
نفوذ ایران در هند از طریق صنعت و امور اجتماعی، در مصر از نقطه نظر اقتصادی، در یونان و روم از طریق سیاسی – اجتماعی بوده است. همچنین با آموختن علم و دانش به تازیان بیابانگرد در تاریخ اسلام نیز نفوذ پارسیان به خوبی مشهود است.
پروفسور ماکس مولر می گوید : « در تاریخ قدیم به عصری بر می خوریم که آوازۀ پرستش اهورامزدا در جهان همه گیر شده بود... پارسیان سلطنت امپراطور آشوری و بابلی را در خود محو نمودند، بنی اسرائیل یا در ایران مطیع و یا در وطن اصلی خویش تحت نظر ایرانیان (پارسیان) می زیستند. فرمان پادشاهان پارسی مانند کتیبۀ داریوش بزرگ در بیستون، ایران به هند، یونان و مصر می رسید و اگر داریوش آزادی یونان را سلب می نمود ممکن بود به آسانی اهورا مزدا جانشین خدای یونانیان (المپیا) گردد.
گیرشمن سرپرست گروه باستانشناسی فرانسوی در ایران می نویسد : « روش و کاردانی هخامنشیان به هیچ وجه شباهتی با روش رومیان نداشت. زیردستان رومیان، مردم شکست خورده ای بودند که می بایست خود را به پایه فرهنگ همگانی برسانند و در ترازداری و همگانی سهم داشته باشند ... پیشرفت کار در زمان کورش و داریوش بزرگ، چنین نبود ... پادشاهان هخامنشی در شاهنشاهی خود که گسترده ترین شاهنشاهی در تاریخ جهان آن زمان بود، آمیخته ای از تمدن های کهن را بوجود آوردند... »
کورش بیش از هر فرد دیگر می دانست که شهرهای پس مانده و تیره های بیابانگرد را نمی توان در یک روند پیش برد. هیچگاه در هیچ نوشته ای تاریخی دیده نشده که کورش مانند رومیان رفتار کند. تا آنجا که تاریخ نشان می دهد کورش میان مردم و خود همبستگی شگرفی بوجود آورده بود. با مردمان کشورهای زیر فرمان خود به گونه ای دلسوزانه رفتار می کرد، آن مرد آزادمنش هیچگاه نمی خواست در زمان ناتوانی بر کسی رنج وارد شود.
گزنفون شاگرد سقراط دربارۀ کورش می نویسد : می دانیم که مردمان گوناگون شتابان به فرمانبری کورش بزرگ روی آوردند، با این که راهها بسیار دور بود و با اینکه نیاز به روزها و ماهها راهپیمایی بود و برخی می دانستند که هیچگاه کورش را نخواهند دید باز هم با همۀ دشواری هایی که در پیش داشتند، می خواستند فرمانبردار او گردند، بنابراین آشکار می کند که او بر پادشاهان دیگر بسیار برتری داشت. »
مرگ کورش در کرانه سیردریا رخ داد و تا امروز هنوز شهر « کورش کده » و « تپه مغان » را می شود در شمال تاجیکستان دید. آرامگاه کورش بزرگ (پاسارگاد) که یادگار بزرگترین و نخستین شاهنشاهی دادگستر جهان است، مایۀ سربلندی همۀ جهان و به ویژه ایرانیان است.
سازمان پارس