چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا
نگاهی به نمایش"جزغالههای عاشقانه"
![نگاهی به نمایش"جزغالههای عاشقانه"](/mag/i/2/1tse8.jpg)
متن نمایش"جزغالههای عاشقانه" به دو زندگی زناشویی عارضهمند و مسألهدار میپردازد كه در آن تمام عشق و زندگی جایش را به عذاب و بندگی داده است. موضوع حول ناسازگاری و حتی خیانت مردان در زندگی خانوادگی دور میزند. ضمن آن كه متن، گنگ است و نتوانسته روابط علت و معلولی دیكتاتوری مردها و سرسپردگی و اطاعت محض زنها را بیان كند و فقط در یك جا اشاره كوتاهی میكند به آشنایی اینترنتی آغازین آنها و این كه فقط از دور در حال گفتوگو بودهاند و بعد با هم ازدواج كردهاند؛ این موضوع اگر خوب به آنالیز درمیآمد و اشارهوار مطرح نمیشد، میتوانست علت حدوث بعضی از وقایع نمایشنامه به حساب آید، اما در وضعیت كنونی كه مردها به طور مطلق و یك جانبه"بد" و زنها"مطیع و اسیر" معرفی میشوند، فقط میتوان آنها را بیماران روانی تصور نمود. ضمناً باید توجه داشت نامهای كه در آغاز توسط شوهر برای زنش نوشته میشود، عملاً نمیتواند واقعیت داشته باشد؛ چون هیچ مردی خیانت خودش را برای زنش بازگو نمیكند تا او را آزار دهند؛ هر چند كه این نامه هم بعداً بدون دلیل در یكی از دیالوگهای شوهر، نوعی شوخی قلمداد میشود.
چنان چه مهدی میرمحمدی، نویسنده نمایشنامه، چراهای متن را به وضوح نشان میداد، نمایش جزغالههای عاشقانه از این تشتت و ناهماهنگی درمیآمد و میتوانست در ژانر یك ملودرام خانوادگی جای گیرد. با وجود این، دو بخش از متن، خوب و زیبا پردازش شدهاند؛ در این رابطه میتوان به خواب"مریم" اشاره نمود كه الزاماً شاكلهای سوررآلیستی و زبانی رمزگونه و نشانهمند دارد و قرینهای استعاری برای زندگی واقعی این زن به شمار میرود. میرمحمدی بعداً همین خواب را وارد زندگی روزمره این پرسوناژ میكند و با دیالوگهایی مثل"كاش میشد آدمها خواب نبینند" و"تا میخوابم خواب میبینم" میكوشد واقعیتهای مجازی را كه در اصل از خود زندگی این زن نشأت گرفته و عارض شدهاند، دوباره به زندگی او ربط دهد و ثابت كند كه این دو گرچه در ظاهر متفاوت و متمایز به نظر میآیند، اما در اصل كاملاً متأثر از هم هستند.
بخش دیگری كه قابل تأمل است مربوط میشود به لحظاتی كه زن مرعوب شده برای اجتناب از رویارویی بیشتر با واقعیتهای تلخ زندگیاش برای آن كه آرامش بیابد به طور متناقضی به یك موسیقی پر شر و شور گوش میدهد و این تناقض، كُنتراست مناسبی ایجاد كرده كه تعلیقزا، حسآمیز و تا حدی كمیك به نظر آید و نشان دهد كه زن برای نجات خویش، راهی بهتر از این نمیشناسد.
اگر مهدی میرمحمدی زندگی زوج بالایی را طوری دیگر ارزیابی مینمود(یعنی آن را مثبت پردازش میكرد) و تأثیر آن را بر زندگی همسایه پائینی نشان میداد، به گونهای كه نهایتاً به تحولی نسبی بینجامد، در آن صورت نمایش میتوانست ضمن ارائه دلایل قانع كننده، از پایانبندی و گرهگشایی حسآمیز و تأثیرگذاری برخوردار باشد.
علی هاشمی، كارگردان نمایش جزغالههای عاشقانه، با توجه به پتانسیل خود متن پیش رفته است؛ یعنی صحنهها به تناسب موضوع، حالتی یكنواخت دارند و پرسوناژها اغلب مثل همه آدمهای معمولیِ دیگر روی مبل یا كف اتاق مینشینند و با هم صحبت میكنند. صحنهای كه در آن مریم دچار ناراحتی روانی و كابوسزدگی شده و ظاهراً با كبریت روشن میخواهد"گرگی" را كه استعارهای برای شوهرش است، بترساند و از خانه دور كند، گیرا و معنادار است. متأسفانه هر دو، یعنی زن كابوسزده كه به رغم بیخوابی دائمیاش زیاد حركت میكند(!) و شوهر منحرفش در صحنه پایانی بدون ارائه دلیلی در متن، ناگهان به یك زن و شوهر عاقل تبدیل میشوند و این امر به اجرا آسیب رسانده است. به دلیل عدم شخصیتپردازی پرسوناژها، نمیتوان تشخیص داد كه آنها چگونهاند و حضورشان در ابهام میماند؛ در نتیجه عملاً درك این كه بازیگران در اصل چه پرسوناژهایی را به ما معرفی میكنند، دشوار شده است، ولی در برخی صحنهها میتوان حضور زن محوری نمایش را آن هم به صورت كوتاه احساس كرد و روی بازیگر این نقش(شكوفه هاشمیان) مكث نمود(لحظهای كه خوابش را تعریف میكند و هنگامی كه به موسیقی متناقض گوش میدهد تا از واقعیت بگریزد.)
صحنههای رویارویی پرسوناژهای مرد كه اساساً به متن مربوط میشود، غیر واقعی است و بیشتر به رویارویی دو پسر بچه شباهت دارد و میشد ترفندهای دیگری برای نشان دادن خصوصیات روحی این مردان به كار گرفت. از میان مردان، مردی كه در آخرین صحنه برای سر زدن به دوستش و در اصل برای گرفتن پول میآید و نقشاش را رضا سخایی بازی میكند، به رغم حضور كوتاهش به طور نسبی باورپذیر است.
استفاده از تصویر زنی كه به نقطه معینی نگاه میكند و توسط زن همسایه بالایی ترسیم شده و نیز عروسك پارچهای دست ساز، افزودههای معنادار و مناسبی هستند كه تنهایی مریم را آشكارتر و عینیتر كردهاند.
موسیقی كلامی گرچه با ذائقه تماشاگران خوش میآید، اما با نمایش هماهنگ نیست، موسیقی صحنه آغازین و همراهیاش با تاریكی، با مضمون نمایش همخوانی دارد. در كل باید گفت دیدن نمایش جزغالههای عاشقانه میتواند برای تئاتر دوستان جوانی كه علاقهمند به نویسندگی و كارگردانی هستند، نوعی تجربه تلقی گردد. در این خصوص باید به همان غایتْ طلبی همیشگی توجه داشت؛ یعنی فراز و فرودهای این نمایش را زمینه ساز تجارب نوین بعدی دانست.
حسن پارسایی
به نویسندگی مهدی میرمحمدی و كارگردانی علی هاشمی
به نویسندگی مهدی میرمحمدی و كارگردانی علی هاشمی
منبع : ایران تئاتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست