یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


افعی‏‌ها وادار به خودکشی می‏شوند


افعی‏‌ها وادار به خودکشی می‏شوند
● نگاهی به رمان "افعی‌‏ها خودكشی نمی‏كنند"
"افعی‏ها خودكشی نمی‏كنند" عنوان رمانی است از فتح‏اله بی‏نیاز نویسنده و منتقد ادبی معاصر كه طی سال‏های اخیر در عرصه ادبیات داستانی معاصر چهره‏ای مطرح و پركار بوده است و تاكنون بیش از هفده رمان و مجموعه داستان و یك كتاب نقد منتشر كرده است. هم چنین از وی طی پنج سال اخیر بیش از چهارصد و پنجاه نقد و مقاله در حوزه ادبیات داستانی در مطبوعات كشور به چاپ رسیده است.
رمان افعی‏ها ... كه به چاپ دوم رسیده است، طرح و ساختار بیرونی خوش‏ساختی دارد و چنین گزینشی از جانب نویسنده در وهله اول آشتی مخاطب و متن را سهل و آسان می‏سازد. شاید نویسنده بعد از سال‏ها كلنجار رفتن با مقوله‏ای به‏نام ادبیات داستانی سرانجام به این نكته ایمان آورده است كه برقراری ارتباط بین مخاطب و متن داستانی شرط اول موفقیت یك اثر داستانی است. پس با این حساب برای رمان حاضر قبل از هر چیزی قصه‏ای شنیدنی تراشیده است؛ با طرح و توطئه‏ای قوی همراه با تم پلیسی آن كه بافت معمایی اثر را پررنگ‏تر كرده است. چنین ساختاری معمولاً مخاطبان انبوهی را به اثر نزدیك می‏كند. هر چند حضور منتقدانه نویسنده در عرصه ادبیات داستانی هر نوع عام‏نگری را از این اثر پس می‏زند.
طرح داستانی اثر در فضای بیگانه با مخاطب ایرانی چیده شده (سرزمین تركیه) همچنین تمامی شخصیت‏های داستانی متعلق به این سرزمین همسایه هستند. چنین انتخابی از جانب نویسنده اولین سؤال اساسی در مورد داستان حاضر را به ذهن مخاطب متبادر می‏كند: آیا این مورد از الزامات نوشتن این داستان بوده است؟ با پیشروی در عمق قصه‏ای اثر، مخاطب هوشیار پاسخ این سؤال خود را دریافت می‏كند. با آگاهی مخاطب از این نكته اساسی در داستان، نوع نگرش به حوادث داستانی نیز در ذهن مخاطب تغییر می‏كند.
نویسنده با مهارت توانسته است طرح اندیشه‏ای اثر خود را تا فصل‏های پایان داستان كتاب محفوظ نگه‏دارد. هنگامی‏كه خواننده كتاب غرق در بافت معمایی داستان است هرگز به بافت‏های اندیشه‏ای آن فكر نمی‏كند، اما وقتی در فصل‏های پایانی پرده از رازهای ناگفته نویسنده برمی‏افتد، ناگاه خواننده درمی‏یابد كه آن همه مقدمه‏چینی در فصل‏های پیشین برای القای این حس پایانی كتاب بوده است.
نوع حوادث این فصل‏های پایانی از جنس اتفاق‏ها و حوادث آشنای سال‏های اخیر است. حوادثی كه مخاطب ایرانی در طول این سال‏ها از نزدیك با آنها برخورد كرده است. نویسنده قبل از هر چیزی از مستقیم‏گویی پرهیز كرده و سعی كرده است برای حوادث آشنای سال‏های اخیر، مشابهت‏های تاریخی بیاورد و این‏گونه از بیان بی‏واسطه اتفاقات دوری كند. برای رسیدن به چنین نتیجه‏ای تنها راهی كه می‏ماند متوسل شدن به سمبل‏ها و نمادهای تاریخی گذشته است تا انواع معاصر آنها برای مخاطب امروزی یادآوری شود. نویسنده برای پرهیز از كلیشه‏ای شدن موضوع شیوه‏ای امروزی و تا حدودی مخاطب‏پسند را انتخاب می‏كند. البته این شیوه انتخابی نویسنده با بافت معمایی و پلیسی اثر تا حدودی هماهنگ است.
شگرد انتخابی نویسنده را می‏توان از جنس روایت‏های علمی-تخیلی نامید. آن‏چه به این شگرد كلاسیك در این اثر تازگی بخشیده است، كارآرایی‏های نو و بدیع آن است كه توسط عنصری به‏نام "كامپیوتر" تكامل چندگانه یافته است. نویسنده با استفاده از این عنصر كه یكی از آخرین دستاوردهای بشری در قرن حاضر است پا به درون حافظه ذهنی آدم‏های داستانی می‏گذارد. البته با توجه به نوع ساختار كلی اثر، چنین برخوردی با عناصر تكنولوژی و روان آدمی تا حدودی در اثر قابل باور می‏نماید. راه‏یابی به حافظه آدم‏ها بعد از مرگ یكی از محورهای روایتی این رمان است كه توسط نویسنده دنبال می‏شود، اما اهداف نویسنده از این بازی روایتی رسیدن به یك نوع نگاه فلسفی درباره جاری بودن خصلت‏های بشری در روح و روان آدم‏های مختلف در قرن‏های مختلف است كه می‏تواند در دوره‏های مختلف تاریخی در روح و روان شخصیت‏های مختلف با ویژگی‏های مختلف حلول كند.
نویسنده به‏عنوان نمونه خصلت "شرارت" در روح بشر را برای ستیز و زمینه داستان خود برگزیده است و بروز آن‏را در وجود شخصیت‏های مختلف در طول تاریخ بشری مورد كنكاش قرار داده است. وی برای تمركز دادن به این موضوع كلی فراگیر، سعی كرده است به آن یك مبدا واحد و درعین حال آشنا و معاصر قرار دهد. مبدا انتخابی نویسنده، دوران شرارت‏بار تاریخی حاكمیت "هیتلر" در سرزمین آلمان است. چندین فرمانده جنایتكار كه واژه‏های "جنایت و شرارت" با گوشت و خون آنها عجین شده به‏عنوان نماد شرارت در این رمان انتخاب شده‏اند.
نویسنده در ساخت داستانی خود معتقد است روح شرارت در وجود این آدم‏ها با مرگ فیزیكی آنها از بین نمی‏رود، بلكه در دوره‏های تاریخی بعدی در روح و روان شخصیت‏های دیگری، احتمالاً در سرزمین‏های دیگر، حلول می‏كند و این اتفاق می‏تواند در قالب و رنگ و بوی معاصر باشد. خواننده هوشیار با این بسترسازی نویسنده می‏تواند در دالان‏های تودرتوی تاریخ پرسه بزند و حوادث ریز و درشت را زیر ذره‏بین بگذارد. نویسنده با اتكا به شیوه نوشتاری خود این فرضیه را تا حد امكان به پیش می‏برد. انتخاب شگرد نوشتاری علمی- تخیلی به او كمك می‏كند حدس و گمان‏های خود را خارج از حوزه یقین در مرز بین واقعیت و خیال پیاده كند.
فتح‏اله بی‏نیاز به این باور ایمان دارد كه نویسندگی هم مانند سایر حوزه‏های بیانی با توجه به شرایط حاضر چارچوب و معیارهای خاص خود را برای بقا به همراه دارد. او با درك این ضرورت‏ها رمان حاضر را پیچیده‏تر از آن‏چه ممكن بوده، روایت كرده است. بسیاری از خوانندگان سهل‏گزین با این رمان ارتباط لازم را برقرار نمی‏كنند، زیرا خواسته‏های این گروه را هرگز برآورده نمی‏سازد. درعوض برای مخاطبانی كه بخواهند با این اثر تا پایان همراه باشند بده بستان‏های زیادی صورت می‏گیرد.
بافت روایتی خانوادگی كه در پوسته ظاهری رمان دیده می‏شود، بیشتر برای گریز از لو رفتن طرح و توطئه اصلی داستان است كه با این بافت یكسان نیست. در نگاهی كلی ایرادی كه به كلیت رمان حاضر وارد است، عدم چفت و بست موضوع و مكان داستان است. انتخاب سرزمین تركیه برای بیان دغدغه‏هایی كه می‏تواند برای اهالی سرزمین‏های دیگر مطرح باشد، اولین تضاد را در اثر به‏وجود می‏آورد. البته توجیه نویسنده به‏لحاظ شرایط جغرافیایی برای مخاطب هوشمند قابل قبول است، اما انتظار مخاطبی كه به مضمون و ساختار به صورت همزمان می‏اندیشد، آن است كه برای این مشكل چاره‏ای نو اندیشیده شود.
هرچند در این صورت نیز اثر، ماهرانه خلق شده است. یكی دیگر از ناهماهنگی‏های داستان كه به علت‏های مورد اول مربوط است، ویژگی‏های رفتاری شخصیت‏های داستانی است كه به سرزمین ساكن در آن تعلق ندارد. دغدغه‏های روزمره شخصیت‏های داستانیِ كتاب برای مخاطب ایرانی به‏شدت آشنا است، درحالی‏كه اسامی این شخصیت‏ها و همچنین اشیا و مكان‏هایی كه در آن قرار دارند برای مخاطب ایرانی به‏شدت غریبه است.
این تضادها یك نوع حالت‏های مصنوع را در ساخت داستانی ایجاد می‏كند كه روند باورپذیری در داستان را كم‏رنگ‏تر می‏كند. كسانی كه با رمان "افعی‏ها خودكشی نمی‏كنند" با دنیای داستانی فتح‏اله بی‏نیاز آشنا می‏شوند، علایم و نشانه‏های گفتاری این نویسنده را دریافت می‏كنند و در سایر آثار او می‏توانند طبق قراردادهای نامریی و نانوشته به‏سراغ موضوعات توافق شده بین طرفین (نویسنده و مخاطب) بروند. جهانی كه برای هر دوی آنها آشنا است؛ هرچند می‏تواند در هر نقطه از این كره خاكی اتفاق بیفتد.
علی‏الله سلیمی
نوشته: فتح‏اله بی‏نیاز
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید