چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
خرد، آزادی و ایمان
جریان نواندیشی دینی در ایران معاصر، بازتابهایی در دیگر جوامع برجای نهاده و توجه بسیاری از متفکران و پژوهشگران خارجی را به خود جلب کرده است. مقاله حاضر گزارشی است از آرا و نظرات محمدمجتهد شبستری به قلم رومن سایدل Roman Seidel پژوهشگر آلمانی و عضو <موسسه مطالعات اسلامی> دانشگاه آزاد برلین.
آقای سایدل دانشآموخته فلسفه و مطالعات اسلامی است و موضوع رساله فوقلیسانساش، بررسی اندیشههای مجتهد شبستری میباشد. این مقاله که در سایت اینترنتی قنطره www.qantara.deقابل دسترسی است، البته شامل آرا و نظرات اخیر مجتهد شبستری (مندرج در فصلنامه مدرسه، سال دوم، شماره ششم، تیر ۱۳۸۶) نمیباشد.
محمدمجتهد شبستری در سال ۱۳۱۵ متولد شد و در نوجوانی به عزم فراگیری علوم دینی رهسپار قم شد. دروس حوزوی در آن ایام، به مانند امروز، شامل موضوعاتی مثل حقوق اسلامی با تاکید بر فقه، کلام، عرفان و فلسفه بود. شبستری جزو آن دسته از طلابی بود که تمرکز یک سویه بر مباحث خشک فقهی را ناکافی یافته و توجه خود را معطوف به موضوعات فلسفی و عرفانی کرد، یعنی همان مباحثی که نزد بیشتر فقهای مسلمان ارج و قربی نداشت. دو مدرس برجسته و پرجاذبه این دروس در آن دوره عبارت بودند از علامه طباطبایی فیلسوف و مولف تفسیری پرطرفدار از قرآن و آیتا... خمینی که بعدها رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی شد.
● انقلاب اسلامی، حمایت و نقد
آنچه موجب جذب شبستری و دیگر طلاب به آیتا... [امام] خمینی میشد، جدای از تعالیم فلسفی و عرفانیاش، اندیشه سیاسی او بود. از نظر ایشان نظام اخلاقی اسلام منحصر به روابط شخصی و خصوصی نبوده و میبایست که در حکومت و شکل دولت نیز منعکس شود.
براساس همین دیدگاه بود که وی از دهه چهل شمسی شروع به انتقاد صریح از رژیم شاه کرد.
شبستری همسو با اندیشه سیاسی شیعه رایج در ایران دهههای چهل و پنجاه شمسی، خود را با اندیشه روشنفکران دینیای مثل جلال آلاحمد، علی شریعتی و نیز روحانی سیاسیای همچون مرتضی مطهری نزدیک یافت.
شبستری در سال ۱۳۴۸ بهعنوان مدیر مرکز اسلامی مسجد امام علی(ع) در هامبورگ تعیین شد، یعنی همان مرکزی که چند سال بعد، محمد خاتمی (رئیسجمهور سابق ایران) به جای او برآن گمارده میشود. شبستری در دوره اقامت در هامبورگ، با جدیت از گفتوگوهای اسلام و مسیحیت حمایت کرد و با گشودن مسجد به روی همه مسلمانان، بر دامنه نفوذ آن افزود.
او همچنین زبان آلمانی را فرا گرفت و علائق دیرین مطالعاتی خود را در زمینه فلسفه غرب و کلام مسیحی، بهویژه کلام پروتستان دنبال کرد و آثار متکلمانی همچون پاول تیلیش، کارل بارث و کارل رانر و نیز اندیشههای فیلسوفانی مثل ایمانوئل کانت، ویلهلم دیلتای و هانس گئورگ گادامر را در مطالعه گرفت. شبستری بهعنوان پیرو آیتا... [امام] خمینی و طرفدار انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۶ به ایران بازگشت و پس از پیروزی انقلاب، بهعنوان نماینده استان آذربایجان به اولین دوره مجلس شورای اسلامی راه یافت.
با این حال، خیلی زود از سیاست کناره گرفت و شروع به تامل در ایدئولوژی جمهوری اسلامی و عملکرد دولت از نگاهی شکورزانه کرد. تحول اندیشه او از باور به <اسلام بهعنوان راهحل> به فهمی آزاداندیشانه از دین، نوعی تغییر پارادایم بود که دربرگیرنده بسیاری از روشنفکران دینی و متفکران اصلاحطلبی میشد که جزو حامیان سرسخت امام خمینی و جمهوریاسلامی به حساب میآمدند.
● رویکرد نقادانه نسبت به دین
شبستری از اوایل دهه شصت شمسی در دانشگاه تهران به تدریس فلسفه اسلامی، کلام و دینشناسی تطبیقی اشتغال یافته و معمولا در ساماندهی کنفرانس های بینالمللی مربوط به گفتوگوهای اسلام و مسیحیت نقش داشته است. وی از آغاز دهه هفتاد شمسی با نگارش مقالاتی در روزنامهها و مجلات آزاداندیش، رویکردی نوین و انتقادی نسبت به دین را مطرح کرد. شبستری به واسطه این فعالیت مطبوعاتی و نیز به خاطر ارائه مجموعهای از سخنرانیهای عمومی در دانشگاهها و دیگر محافل عمومی، نقش فعالی در تکوین گفتمان دینی و سیاسی جامعه ایفا کرده و بهعنوان یکی از برجستهترین روشنفکران دینی در ایران معاصر مطرح شده است.
● متفکران و منتقدان اصلاحطلب در ایران
در ایران امروز روشنفکران منتقد طیف ناهمگونی را تشکیل میدهند. در یک سوی این طیف فعالان سکولار حقوق بشر قرار دارند که بهدنبال حکومت قانون براساس حقوق بینالملل و بدون توسل به دین هستند. سپس فعالانی که آنها نیز خواستار اصلاح جامع نظام حقوقی در مطابقت با استانداردهای بینالمللی، ولی از منظری اسلامی میباشند. اعضای این دو گروه معمولا در سطوح خرد، مثلا بهعنوان وکیل در دادگاهها، برای آزادی و حقوق افراد تلاش میکنند، که چهرههای برجسته این جریان خانم مهرانگیز کار و خانم شیرین عبادی برنده جایزه نوبل هستند.
اما روشنفکران دینی، فعلان سیاسی و سیاستمداران نقش متفاوتی را برعهده دارند. این افراد به دلایل مختلف اعتقادی یا عملی، طرفدار نظام جمهوری اسلامی بوده ولی خواستار اصلاح آن میباشند. افرادی مثل محسن کدیور و محمد خاتمی جزو این گروه هستند. محمدمجتهد شبستری، همچون عبدالکریم سروش، یکی از برجستهترین چهرههای روشنفکران دینی ایران است که به ندرت وارد مسائل روزمره سیاسی شده یا از اقدامات اصلاحی معینی حمایت کرده است.
با وجود آنکه شبستری فاصله خود را با مباحث مربوط به دکترین حکومتی حفظ کرده و از نقد نمایندگان رسمی آن، بهعنوان اشخاص، احتراز دارد، تا درگیر امور حاشیهای نشود؛ با این همه بخش عمده آثار او، در بستر گفتمان مذهبی و سیاسی ایران امروز، قابل فهم و برداشت سیاسی است. برای مثال میتوان به استدلالهای او در تایید بدون قید و شرط حقوق بشر و دموکراسی، بدون انتساب آنها به اسلام، یا استخراجشان از اسلام و یا حتی محدود کردنشان با اسلام، اشاره کرد.
● تاریخیت و قرائتهای معاصر از قرآن
از نظر شبستری حقوق بشر و دموکراسی فرآوردههای عقل بشری هستند که در گذار زمان پدیدار شده و رو به بسط دارند و نمیباید سراغ آنها را از کتاب و سنت گرفت. در واقع قرآن در مورد فهم نوین ما از حقوقبشر ساکت است و این منافاتی با حقایق الهی مندرج در این کتاب ندارد. شبستری برمبنای هرمنوتیک جدید، منکر هرگونه ادعایی است که انسان را قادر به احاطه مستقیم بر حقیقت مطلق الهی بداند. چنین ادعایی معادل شیئی انگاشتن خدا و مخالف اصلی توحید است. معرفت ما در مورد خداوند و دستوراتش، همواره معرفتی صرفا انسانی و در نتیجه متغیر و غیرکامل است.
براین اساس، پیشفرضها، انتظارات و پرسشهای مفسر یک متن وحیانی را نباید بهعنوان نارساییهایی در نظر گرفت که مانع فهم درست پیام آن متن میشوند؛ بلکه این امور شروط لازم هر نوع فهمی از وحی هستند. در واقع تنها از طریق سوالات مفسر و طرز تلقی اوست که میتوان قرآن را وادار به سخن گفتن با خود سازیم. گرچه که مفسر هم میباید تا حد امکان از پیشفرضهایی که در قرائت خود به کار میگیرد، آگاهی داشته باشد.
همانطور که فقیهی که در پی طراحی یک فتوای فقهی است، میباید از دانش تخصصی کافی نسبت به موضوع برخوردار باشد، که این مستلزم اطلاع از مجموعه دانش عصر و توجه به یافتههای علوم جدید است و صرف اتکا به متون سنتی حقوقی کافی نیست؛ به همین ترتیب، کافی نیست که در کتاب و سنت به جستوجوی احکام و قواعدی حقوقی بپردازیم و آنها را از بافت خود خارج کرده و بهعنوان پاسخهایی برای مسائل معاصر به کار بریم. زیرا بسیاری از این دستورات، پاسخ به مسائل اجتماعی مطرح در عهد پیامبر اسلام بودهاند و به سادگی قابل تطبیق کامل بر وضعیت امروز نیستند.
به این ترتیب است که شبستری از تاریخیت وحی سخن میگوید. آیات قرآن و حکمتهای پیامبر در چارچوب زبان و فرهنگ عربی عصر پیامبر بیان شده و تنها در آن دوره بینیاز از تفسیر بودهاند ولی در عصرهای بعد همه آنها باید تفسیر شوند.
● عدالت به مثابه یک دستور جاودان
اکنون لازم است که بین دو جنبه از وحی تمییز نهاده شود، یکی گوهر پیام الهی و دیگری شرایط اجتماعیکه شکل خاصی به این پیام دادهاست. باید از این شکل عبور کرد و به اهداف و ارزشهای واقعیکه پیام نبوی برآن مبتنی است، رسید. شکل پیام، یعنی متون شبه حقوقی مندرج در قرآن و سنت نبوی، صرفا در خدمت تحقق اهداف واقعی این پیام است.
هر چند شبستری فهرست این اهداف و ارزشها را ارائه نمیکند، ولی مکررا به مفاهیمی مثل آزادی و مسوولیت اشاره میکند و همچنین عدالت را ارزشی بنیادین میداند، که هم معرف اندیشه اسلامی است و هم رعایت آن بهعنوان یک دستورالعمل جاودان، از سوی خدا به بشر تکلیف شده است. با این همه، نمیتوان از قرآن یک نظریه مشخص در مورد حکومت استخراج کرد و این بر عهده خرد انسانی نهاده شده تا دائما به بازتفسیر مفهوم عدالت و حکومت عادلانه بپردازد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که با توجه به این ملاحظات، آنچه بهعنوان بخش جاودان و تغییرناپذیر وحی برجای میماند، آیا بیش از یک مجموعه محدود از مفاهیم انتزاعی است؟
● سنت عرفان اسلامی
شبستری در پاسخ به این اعتراض نظریه مهمی را مطرح میکند. از نظر او متن وحیانی را به خودی خود نباید کلام جاودان خداوند تلقی کرد، بلکه این متن مادامی که برانگیزاننده تجربه دینی در مخاطب باشد، کلام الهی است. در نتیجه، این کلام در زمان حاضر فقط نزد مخاطب آن وجود دارد و این تجربه دینی، همان گوهر ایمان است.
ایمان از نظر شبستری نه اعتقاد و نه معرفت نسبت به چیزی است. اعتقادات مذهبی، عقاید، نظریهها و امثال آن، میتوانند ترجمان ایمان باشند، ولی خود ایمان نیستند.
ایمان یعنی تسلیم کامل نسبت به وجود خدا، اعتماد به خدا و در نتیجه یک رویارویی درونی بین انسان و خدا. این تعریف از ایمان حکایت از توجه شبستری به سنت عرفان اسلامی، بهویژه عرفانابنعربی و نیز کلام اگزیستانسیالیستی پاول تیلیش متکلم پروتستان دارد.
شبستری از این پس، در پی بازپروری ایمان به مثابه گوهر دینداری، به جای فهم فقهی آن میرود. ایمان به منزله تجربه دینی میباید محور اصلی <کلام جدید> باشد و همچنین جایگزین (و یا دستکم مکمل) تاکید فراوان بر فقه از یک سو و گزارههای متافیزیکی در مورد خدا از سوی دیگر شود.
● آزادی، شرط ایمان واقعی
شبستری در کنار توجه به بعد معنوی ایمان، از دیگر ابعاد آن نیز غافل نیست. از نظر او ایمان متکی است بر اراده آزاد، که خود یکی از ویژگیهای اصلی انسانیت است. از سوی دیگر، انسان از نظر قدرت، دانش و جاودانگی، موجودی ناکامل است و ایمان جستوجوی راه نجاتی است در گریز از نقص خود و اقبال به کمال خداوندی.
ایمان عبارت است از تصمیمی آگاهانه و مبتنی بر آزادی درونی فرد برای اقبال به خدا. این به معنای آن نیست که یک بار تصمیمی گرفته شود که برای همه اوقات معتبر باشد، بلکه این تصمیم میباید، در مواجهه با شرایط دائما متغیر زندگی، مرتبا از نو اتخاذ گردد.همچنین فرد مومن باید دائما در این نکته تامل کند که چه اموری جزو ایمان است و چه چیزهایی جزو آن نیست، یعنی تمییز دادن بین رفتار مبتنی بر یک تصمیم درونی آزادانه، که خود نتیجه یک تجربه معنوی یا دینی است؛ با رفتاری که نهایتا تقلیدی محض و سطحی از احکام و بدیهیات دینی است.
برای رسیدن به این آگاهی، باید به صورتی جدی و آزاد به انتقاداتی که از سوی محافل اسلامی یا غیراسلامی معاصر نسبت به اندیشه دینی مطرح شده، توجه کرد. چنین است که شبستری مفهوم ایمان را با رویکردهای نجاتبخش و انتقاد از خویش همراه میسازد.
● برداشتی اسلامی از حقوقبشر
آزادی درونی انسان میباید با آزادی بیرونی او همراه باشد، زیرا نمیتوان از بیرون مردم را وادار کرد که در درون خود عزم اقبال به خدا کنند. همه عقاید جزمی دینی که تعیین میکنند مردم به چه چیزهایی باید یا نباید عقیده داشته باشند، نه تنها منزلگاههای مناسبی برای رسیدن به ایمان واقعی نیستند، بلکه موانعی بر سر راه تکامل آزاد ایمان به شمار میروند.
به محض آنکه یک گروه دارای نفوذ سیاسی و اجتماعی مدعی شود که توان تمییز میان حقوباطل مذهبی را انحصارا در اختیار دارد و در نتیجه قرائتی رسمی از دین را ارائه کند؛ آن دین تبدیل به یک ابزار میشود و گوهر خود، یعنی ایمان را از دست میدهد. در چنین بستری است که میتوان استدلال شبستری را در مورد لزوم شناسایی حقوقبشر به منزله مفهومی عام و جهانی (ونه مشخصا اسلامی) برای مسلمانان و نیز گرایش او را نسبت به یک نظام سیاسی دموکراتیک، بهتر فهم کرد.
حقوق بشر و دموکراسی با اسلام سازگار است، نه به خاطر آنکه تعلیم قرآن یا سنت نبوی است و یا از سوی فقه به رسمیت شناخته شده؛ بلکه بدان جهت که این مفاهیم تفسیری معقول و امروزی از حاکمیت عادلانه است و تحقق آنها به ما کمک میکند که شرایط سیاسی و اجتماعیای را فراهم آوریم که موجب رشد ایمان آزادانه واقعی و نه واپس رفتن آن باشد. در نتیجه دموکراسی و حقوق بشر، بهتر از هر نظام اسلامی ولی خودکامه دیگری، به اسلام مدد میرسانند.
* مجتهد شبستری در این دوره، همچنین دست به انتشار مجله <اندیشه اسلامی> زد که در بردارنده دیدگاههای نوینی درباره فهم اسلام بود.
[رومن سایدل/ترجمه: محمود اسماعیلنیا]
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست