چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

چین و هند رقیب یا همکار


چین و هند رقیب یا همکار
اگرچه روابط چین و هند فراز و نشیب های زیادی به خود دیده است اما سال ۱۹۵۰ یك نقطه عطف در روابط این دو كشور محسوب می شود. سال ۱۹۵۰ سال آغاز بحران و تیرگی در روابط چین و هند است. در این سال، چین از درگیری ها و منازعات داخلی رهایی می یابد و درصدد الحاق و انضمام سرزمین هایی برمی آید كه در اطراف چین به صورت خودمختار و یا جدا شده از چین قرار دارند.
تبت یكی از مناطقی بود كه در این هنگام مورد توجه چین قرار می گیرد. این سرزمین به صورت خودمختار اداره می شد و سیستم فئودالی بر آن حاكم بود. گفته می شد در دوره استعمار بریتانیا بر هند، تبت به صورت امتیازی ویژه به هندوستان داده شده بود. در هر حال آنچه مهم بود اینكه تبت تحت تأثیر بودیسم قرار داشت و «لامائیسم» (بودیسم تبتی) فرهنگ غالب آن بود و این یك عامل فرهنگی مهم برای ارتباط هند با تبت بود.
تبت از یك امتیاز سیاسی- نظامی مهم برای هند نیز برخوردار بود و آن اینكه منطقه ای حائل بین چین و هند بود.
در سال ۱۹۵۰ چین به تبت حمله می كند و این سرزمین را به كنترل خود درمی آورد. هند به دلیل ضعف نظامی توانایی حمایت از تبت را ندارد و لذا نهرو ترجیح می دهد سلطه چین بر تبت را بپذیرد. در سال ۱۹۵۱ توافقنامه ای بین مقامات تبت و چین امضا می شود كه حاكمیت و كنترل چین را بر تبت به رسمیت می شناسد اما تضمین می دهد كه نظام سیاسی و اجتماعی تبت دست نخورده باقی بماند. این توافقنامه كه براساس سیاست هند مبنی بر پرهیز از برخورد نظامی با چین منعقد شد تا سال ۱۹۵۹ یعنی برای یك دهه مبنای روابط چین و هند قرار گرفت. اما به رغم ادعای مقامات چین كه اظهار می داشتند هیچ اختلاف ارضی و مرزی با هند ندارند، در سال ۱۹۵۹ هند مشاهده كرد كه چین در حال احداث جاده هایی در ناحیه لاداخ است. این مسأله به هیچ وجه برای هند پذیرفتنی نبود و لذا اعتراض رسمی شدید دهلی نو را به همراه داشت.
متعاقب آن، نخست وزیر وقت چین،چو ئن لای، به نهرو نوشت: «حال كه دولت هند نقشه مرزی چین را نمی پذیرد، چین نیز خط مرزی مك موهان یعنی خطی كه در سال ۱۹۱۴ بر اساس كنوانسیون سیملا، مرزهای هند و تبت را از هم مشخص می كرد، به رسمیت نمی شناسد.» در ادعای جدید چین، پكن مدعی شد ۱۰۴ هزار كیلومتر مربع از مناطق شمال شرقی هند متعلق به چین است و باید به این كشور منضم گردد.
این اختلافات باعث شد در سال ۱۹۶۲ بین چین و هند درگیری نظامی رخ دهد. حمله از ناحیه چین شروع شد و عدم آمادگی نظامی هند باعث گردید چین حدود ۴۰ كیلومتر به داخل شمال شرقی هند نفوذ كند و نقاط استراتژیك لاداخ را اشغال نماید. چین در ۲۱ نوامبر همان سال به طور یك طرفه اعلام آتش بس نمود وبه طور داوطلبانه ۲۰ كیلومتر عقب نشینی كرد. از آن هنگام به بعد روابط چین و هند وارد مرحله پرتنشی گشت به گونه ای كه دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ را بدترین دوره روابط هند و چین قلمداد می كنند.
از اواسط دهه ۱۹۷۰ روابط دو كشور به تدریج سیر منطقی تری به خود می گیرد. آزمایش های هسته ای چین و عضویت چین در شورای امنیت سازمان ملل راهی برای مقابله به مثل نظامی از سوی هند باقی نمی گذارد. لذا دهلی نو ناچار است از در مصالحه با چین وارد شود. به همین دلیل دو كشور بعداز ۲۵ سال وقفه، به برقراری روابط دیپلماتیك (۱۹۷۶) مبادرت می ورزند. در سال ۱۹۸۸ با سفر راجیوگاندی به چین، سطح بالایی از گفت وگوهای دیپلماتیك میان چین و هند آغاز می شود. در این سال دو كشور تصمیم گرفتند گروه های كاری را برای حل اختلافات مرزی تشكیل دهند.
در سال ،۱۹۹۳ ناراسیمها رائو به چین سفر كرد. در این سفر، چین و هند توافقنامه ای را امضا كردند كه به «توافقنامه صلح و آرامش مرزی» معروف است. در جریان همین سفر قرار شد گروه های تخصصی نظامی و سیاسی برای كمك به گروه های كاری مشترك تشكیل شود. در سال ۱۹۹۱ لی پینگ نخستن وزیر وقت چین و در سال ۱۹۹۶ جیانگ زمین رئیس جمهور چین به هند سفر كردند. در سفر جیانگ زمین توافقنامه ای میان هند و چین امضا شد كه اعتماد سازی در زمینه نظامی در اطراف خطوط مرزی مورد اختلاف را به دنبال داشت.
آزمایش اتمی هند در سال ۱۹۹۸ اگرچه موجب نگرانی چین شد اما باعث گردید گفت وگوهای صلح میان دو كشور جدیت بیشتری پیدا كند. در حقیقت سلاح های هسته ای هند به عنوان عاملی بازدارنده، به توسعه طلبی ها و اعمال فشارهای چین پایان داد. از این به بعد دو طرف مجبور بودند در سایه توازن وحشت، به سوی گفت وگوهای امنیتی و صلح حركت كنند. درست پس از برقراری موازنه نسبی قوا بود كه چین و هند رسما اعلام كردند از این پس، دو كشور تهدیدی بر ضد یكدیگر نیستند. علاوه بر آزمایش های اتمی هند، آنچه دو كشور را به سمت صلح و دوری از جنگ هدایت می كرد، افزایش هزینه مسابقه تسلیحاتی بود. چین و هند ناچار بودند علاوه بر رقابت با یكدیگر، به رقابت با قدرت های دیگر در سطح جهان نیز بپردازند. رقابت چین و هند با كشورهای دیگر بیشتر جنبه اقتصادی داشت. علاوه بر این دو كشور مجبور بودند جمعیت زیاد خود را كه از قدرت خرید پائینی برخوردار بودند، سیر كنند. مسابقه تسلیحاتی، چین و هند را از این اهداف بازمی داشت. لذا آنها ناچار شدند به نفع توسعه و پیشرفت اقتصادی، از رقابت های نظامی پرهیز كنند.پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریكا، روابط چین و هند وارد مرحله نوینی شد. سیاست یك جانبه گرایی آمریكا، تهدیدی بر ضد هند و چین محسوب شد. ژوگانگ، سفیر چین در هند اظهار داشت «امروزه تهدیدی بر ضد چین از ناحیه هند و یا تهدیدی از ناحیه هند در برابر چین وجود ندارد. تهدید از ناحیه دیگری است. آمریكا قصد دارد با شكل دهی به نظام تك قطبی، سلطه خود را بر جهان تثبیت كند. چین و هند باید همكاری مشتركی را در مقابل تلاش آمریكا آغاز كنند.»
وقتی لی چانگ چون، عضو دفتر سیاسی حزب كمونیست و نماینده حزب كمونیست در ایالت گوانگ دونگ در ماه مه ۲۰۰۱ از هند دیدار كرد، اظهار داشت: «هند و چین بزرگترین كشورهای درحال توسعه محسوب می شوند و آنها در قبال توسعه اقتصادی، تحكیم روابط دوجانبه و رفاه ملت های خود مسئول هستند. او اظهار داشت باید پذیرفت كه مشتركات چین و هند بیش از تفاوت های آنها است. هر دو طرف باید بپذیرند فرصت های زیادی برای توسعه تجارت دوجانبه دارند.»
گزارش سال ۲-۲۰۰۱ وزارت خارجه هند نیز اظهار می دارد كه دهلی نو در پی برقراری روابطی دوستانه و همكاری جویانه مبتنی بر حسن همجواری و احترام متقابل با چین است. در این گزارش بر ضرورت همكاری میان چین و هند برای توسعه اقتصادی و نیز ایجاد توازن استراتژیك در سطح جهان تأكید شده است.
متعاقب این علائم مثبت، روابط دو كشور سیر صعودی پیدا كرد. روابط تجاری گسترش یافت و نیروهای نظامی در اطراف مرزهای مورد اختلاف، روبه كاهش نهاد و در مجموع فضای دوستانه ای بر روابط دو كشور حكمفرما شد. اما آیا این به معنی حل تمامی مشكلات است؟
واقعیت این است كه گروه های كاری مشترك چین و هند از ابتدای تشكیل در سال ۱۹۹۶ تاكنون حدود ۲۰ بار تشكیل جلسه داده اند اما اختلافات مرزی همچنان به قوت خود باقی است. چین هنوز هم از به رسمیت شناختن حاكمیت هند بر منطقه سیكیم خودداری می كند. پكن مخالف جدی عضویت دائم هند در شورای امنیت است، چین همچنان از موضع پاكستان در مقابل هند حمایت می كند و...
از سوی دیگر، هند هنوز چین و پاكستان را دو تهدید عمده بر ضد منافع خود قلمداد می كند و در مانورهای نظامی اش، «دكترین جنگ در دو جبهه» را تمرین می كند. البته چنین به نظر می رسد كه در دهلی نو راجع به چگونگی رابطه با چین اختلاف نظر وجود دارد. وزارت خارجه هند چین را به عنوان یك تهدید قلمداد نمی كند و خواهان گسترش روابط دو كشور است اما وزارت دفاع، چین را یك تهدید می پندارد و خواستار آن است كه دولت هند در برقراری رابطه با چین ملاحظات مرزی و امنیتی را مد نظر قرار دهد. اخیراً جناح سومی نیز شكل گرفته است كه به طرفداران چین در هند معروفند.
اینها معتقدند چین و هند تهدیدی در مقابل یكدیگر نیستند بلكه آمریكا تهدیدی بر ضد هر دو آنها است. درچین نیز برداشت های متفاوتی نسبت به هند وجود دارد. بعضی هند را رقیب جدی نمی پندارند و معتقدند چین باید توجه خود را به آسیای شرقی از جمله ژاپن و تایوان معطوف كند. از دید این عده حتی آزمایش هسته ای چین از ابتدا با هدف آسیای شرقی و آمریكا صورت گرفت. این عده معتقدند چین باید ضمن حفظ روابطش با پاكستان، همزمان رهیافت متوازنی نسبت به هند اتخاذ كند. طرفداران این دیدگاه بر این باورند كه چین باید مسأله كشمیر را مسأله ای دوجانبه میان هند و پاكستان قلمداد كند.
گروهی دیگر از استراتژیست های چین نگاه بدبینانه ای نسبت به هند دارند و هند را تهدیدی بر ضد چین قلمداد می كنند. اینها بر روی سه موضوع تأكید ویژه ای دارند: اول اینكه به اظهار نظر واچپایی در سال ۱۹۹۸ یعنی پس از آزمایش های اتمی هند اشاره می كنند كه در نامه ای به بیل كلینتون رئیس جمهوری وقت آمریكا نوشت: «آزمایش اتمی هند برای بازدارندگی در مقابل چین ضروری بود.» دوم اینكه روابط آمریكا و هند به زیان چین جریان دارد و واشنگتن قصد دارد از هند به عنوان عامل توازن بخش در مقابل چین استفاده كند. سوم اینكه اگر هند موفق شود اقتصاد قوی ایجاد نماید، بر سر بازار و منطقه نفوذ در مناطق مختلف از جمله آسیای جنوب شرقی به رقیب جدی چین تبدیل خواهد شد.دشوار است بتوان قضاوت كرد كدام یك از دیدگاه های فوق، دیدگاه غالب در تنظیم روابط چین و هند است ولی آنچه مسلم است اینكه هند و چین در حال حاضر و حتی در آینده قابل پیش بینی دارای مشكلاتی خواهند بود و این هم امری طبیعی به نظر می رسد. بدیهی است نمی توان انتظار داشت روابط دو كشور كه آغشته به جنگ و اختلافات مرزی است در فاصله ای اندك روبه بهبود بگذارد. بهبود كامل و اطمینان بخش روابط چین و هند نیازمند پیش شرط هایی همچون اعتماد سازی است. به نظر می رسد هند و چین اكنون در این مسیر گام برداشته اند و این گام، اقدامی مهم در مسیری درست است. هند و چین به این نتیجه رسیده اند صلح بهتر ازجنگ است و همكاری بهتر از منازعه. در عین حال هر دو امیدوارند با توسعه مناسبات، زمینه را برای حل اختلافات فراهم كنند؛ زیرا در غیاب همكاری اقتصادی و مباحثات سیاسی، ادراكات و برداشت های بدبینانه طرفین نسبت به هم، ممكن است آنها را به مسیری غلط هدایت كند. هند و چین با توسعه مناسبات خود نقطه ای را هدف قرار گرفته اند كه نهرو آن را رستاخیز آسیایی نامید. برای نیل به این هدف، چشم پوشی از بعضی منافع و نایده گرفتن بعضی اختلافات، امری بدیهی به نظر می رسد.

دكتر نوذر شفیعی
منبع : روزنامه همشهری