دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
اعتراض بزرگ
اولین جرقههای جنبش دانشجویی در دوگانگی رفتاری دیکتاتوری رضاشاه بروز پیدا کرد. دیکتاتوری رضاشاه، برخلاف تحرکات نوسازانه و بروز گرایشات ناسیونال ـــ شوونیستی او بسیار بارز بود؛ وابستگی به غرب و نابرابریهای موجود در جامعه، زمینهساز بخشی از نارضایتیهای دانشجویان بود. در دل زمان است که زندگی آدمی جریان دارد؛ در قلمرو زمان است که رویدادها یا شیوه اندیشیدن، که در مجموع تاریخ جهان را میسازند به دنبال هم میآیند و در خلال زمان است که انسان تاریخ را مینویسد. از همین رو مکانی که در آن نگاه میکنیم و در آن بررسی میکنیم، از نظر فلسفی با مکانی که در آن میبینیم بسیار متفاوت است؛ مکانی که در آن میبینیم، همیشه مکان بازنمایی شهره در زمانی دیگر است. لوسین فِور، Fevre Lucienمورخ فرانسوی، معتقد است: «تاریخ واقعی، علم رویدادهای تاریخ نیست، بلکه دانش شناخت آدمی است در دل زمان و زمان در عین تداوم، پیوسته دچار تغییر و تحول است.»(۱) در چنین دیدگاهی تاریخ را در یک زمان تاریخی به تصویر میکشیم که دارای عناصر و گشتاورهای معینی است و با دقایق تاریخی زمانی که در ارتباط با آن بحث میکنیم در تفاوت هویتی قرار دارد. رویدادهای تاریخی نه تنها در طول زمان، بلکه، در گستره مکان نیز به وقوع میپیوندند. وقایع تاریخی در ارتباط با افراد، مانند رویدادهای کند و بیشتاب تاریخ گروههای انسانی، با دو محور مختصات جداییناپذیر در گذشته نگاشته میشوند: محور مختصات زمان و محور مختصات مکان یا فضا و محیط جغرافیایی.(۲) از همین رو باید در مباحث تاریخی، در مورد موضوعهای گوناگون به «زمان و فضای تاریخی» توجه کرد. این معنا، جز بدیهیات یقینی (Opodictic)، مطالعه تاریخی است که از همان آغاز دستاندرکار تاریخ را ملزم میکند که محل حدوث واقعهها را تعیین و هویت مکانهای تاریخی را مشخص کند و حتی محدوده رویدادها و تأثیرات (Impacts) به دست آمده را به دقت مورد بررسی قرار دهد. در این مقاله، اگر چه به هیچ وجه فرصت بررسی دقیق و همهجانبه این مهم فراهم نیست و نگارنده نیز هیچ ادعایی در زمینه تاریخ و تاریخنگاری ندارد، اما بر آن است تا سر حد امکان و حوصله بحث حاضر در ارتباط با موضوع، یعنی «تاریخ جنبش دانشجویی در ایران»، این بدیهیات را به فراموشی نسپارد. پدیده جنبش دانشجویی در بستر تعاملات موجود میان جغرافیای ذهنی و عینی دانشگاه، با مسائل جامعه و تغییر و تحولات موجود در آن شکل میگیرد و از هویتی سازنده برخوردار است. موفقیت دولتهای نوخاسته و مدرن در اجرای برنامه نوسازی تا حد زیادی به نحوه پیشرفت سیستم دانشگاهی در آن کشورها پیوند خورده است. از همین رو، دانشگاه را نیز همانند پرچم، سرود ملی، ارتش، و... جزیی از حاکمیت یک کشور و نشانه نوبودن به شمار میآورند. فضای تاریخی جنش دانشجویی در جغرافیای دانشگاه شکل میگیرد؛ و زمان تاریخی آن صرفنظر از تغییرات و تحولات موجود در سطوح خُرد به شکلگیری تفکرات دانشگاهی پسا مدرسگرایی باز میگردد. نفی مبانی «اسکولاتیک» و رویکرد به اندیشههای نو در عصر روشنگری و پس از آن، محیطی را فراهم آورده است به نام دانشگاه. در دانشگاه هدف، جستوجوی معرفت در فضای اومانیستی است؛ این فضا از کلام دوری میجوید و به بازآفرینی معرفت در پرتو عقل بشری و تکیه بر آن در راه حل مسائل تأکید دارد. طبیعت و سروش گوناگون آن و ماوراء طبیعت و سپهر عرفان آن در ظرفیت «فهم و ادارک خرد و معرفت انسانی» شکل میگیرد و درک این فضا، و زمان تاریخی تاثیر آن، از ضرورتهای درک عمیق و همه جانبه تحرکات حاصل در چنین فضایی است. امروزه، بررسی جایگاه رفیع دانشگاه در تغییر و تحولات جوامع مختلف، یکی از موضوعات بسیار مهم در مطالعات سیاسی ـــ اجتماعی است. جنبش دانشجویی در زیستبوم (Ecology) دانشگاه حیات مییابد و در بستر تعاملات اجتماعی در فضای گفتمانی معرفت شناختانه خود، واجد مختصات سیاسی و براساس همین معنا، در کنار «پدیده روشنفکری» و در کنش متقابل با «نخبگان حکومتی» قرار میگیرد. بررسی تاریخ جنبش دانشجویی در ایران نیز، از چنین دیدگاهی متأثر است؛ برای بررسی آن در دهلیزهای هزار توی تاریخ میبایست به دنبال بازیافت «فضای تاریخی» حدوث و حصول آن رفت و حرکت این جنبش را در این «فضای تاریخی» در «زمانهای تاریخی» گوناگون بازیافت و تعریف کرد.
ایران و تاسیس دانشگاه
دانشگاه تهران در چارچوب سیاستهای توسعه و نوسازی رضاشاه در سال ۱۳۱۳ ش، تاسیس شد. رضاشاه در این دوران، نوسازی در حوزههای اقتصادی و فرهنگی و اداری را در قالب شبه مدرنیسم اروپایی و نفی سنتها و عدم نقد فرهنگ سنتی جامعه آغاز کرد و به طور همزمان با ایجاد نوعی دیکتاتوری به سرکوب نیروهای سیاسی و تضعیف نهادهای دموکراتیک نظیر پارلمان، احزاب و مطبوعات مستقل پرداخت.(۳) اقدام رضاشاه در بستر تغییر و تحولات پروژهگونهای رخ داد که تاسیسی محسوب میشد نه تکوینی؛ و اضافه بر اینها دارای درونمایههایی بازدارنده در ارتباط با انسداد سیر تکوینی حرکت انقلابی ملت ایران در به فعلیت رساندن شعارهای آزادیطلبانه و استقلال خواهانه مشروطه، بود؛ لذا، تلاشی در جهت ایجاد ساختاری مدرن در جامعهای سنتی و به هدف نمایش مدرنگرایی صورت گرفت؛ که تنها ظواهر مدرنیسم را هدف قرار داده بود و در تعارض با مدرنیته قرار میگرفت. از این رو چالش موجود و کلاسیک پان اسلامیسم و پایان ایرانیسم را با مقوله دیگری به نام «پان مدرنیسم» پیوند زد. مخبرالسلطنه هدایت، در هنگام گذاشتن نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران با اشاره به ساختمان راهآهن که در زمان صدارت خودش صورت گرفته بود، چنین گفت: «چند سال قبل، ذات مقدس شاهانه کلنگی بر زمین زدند که اوضاع جسمی مردم این مرز و بوم را اصلاح نمود و امروز به بنای موسسهای شروع میفرمایند که عقل و روح مردم این مملکت را اصلاح مینماید.»(۴) این در حالی بود که جمله نخست از این فراز از سخن او با کاربرد «ذات مقدس شاهانه» یادآور ادبیات سنتی مدرسگرایانه بود و نشان میداد ایران بدون گذر از مدرنیته، خواهان مدرنیسم است؛ جسدی بیروح که باید در دستگاه غیرطبیعی وابستگی به اجانب نگهداری شود. از همین رو، رضاشاه و تفکر رضاشاهی حاکم در عصر پهلوی، برخلاف اقدامهایی که برای گسترش آموزشهای جدید در ایران و سازماندهی دانشکدههای پراکنده و تاسیس دانشگاه تهران کرد، همواره نگران این موضوع بود که دانشجویان به افکار آزادیخواهانه روی آورند. وی انتظار داشت دانشجویان از تمدن غرب، تنها آموزشهای صنعتی و آداب فرنگی را یاد بگیرند.
اولین جرقهها
اولین جرقههای جنبش دانشجویی در دوگانگی رفتاری دیکتاتوری رضاشاه بروز پیدا کرد. دیکتاتوری رضاشاه، برخلاف تحرکات نوسازانه و بروز گرایشات ناسیونال ـــ شوونیستی او بسیار بارز بود؛ وابستگی به غرب و نابرابریهای موجود در جامعه، زمینهساز بخشی از نارضایتیهای دانشجویان بود. در سال ۱۳۰۹ قبل از تشکیل دانشگاه تهران، دانشجویان ایرانی مقیم اروپا، با تشکیل کنگرهای در کلن، خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی و ایجاد جمهوری شدند و رضاشاه را «آلت دست امپریالیسم انگلیس» خواندند. سال بعد، گروهی از دانشجویان مقیم مونیخ که با اعضای باقیمانده فرقه کمونیست ایران همکاری نزدیک داشتند، نشریه جدیدی به نام «پیکار» منتشر کردند؛ اما کوشش رضاشاه برای ممانعت انتشار آن توسط دولت آلمان به ثمر نشست. رضاشاه به مجلس فرمان داد تا قانونی برای حفظ امنیت ملی(!) تصویب کنند. براساس این قانون سازمانهایی که «پادشاهی مشروطه» را به خطر میانداختند، یا «مرام اشتراکی» را تبلیغ میکردند، به ده سال زندان محکوم میشدند. در سالهای ۱۳۱۳ و ۱۳۱۵، اعتصابهایی توسط دانشجویان پزشکی و تربیت معلم صورت گرفت. در سال ۱۳۱۶ دانشجویان دانشکده حقوق در اعتراض به هزینههای بیهوده برای آماده کردن دانشگاه جهت بازدید ولیعهد در کلاسها حاضر نشدند. آنها شکایت داشتند که وقتی اکثر روستاها، فاقد امکانات آموزشی هستند، چرا بیش از ۰۰۰/۱۲۰ ریال برای خرید ادکلن، جهت معطر کردن سالنهای دانشگاه هزینه شده است؟ در همان سال بیست فارغالتحصیل دانشگاه که بیشتر آنها در حال گذراندن خدمت سربازی بودند، به جرم پشتیبانی از فاشیسم و توطئه برای قتل شاه بازداشت شدند و رهبر گروهـــ دانشجوی ۲۶ ساله رشته حقوق و دارای درجه ستوان دومی ـــ به طور پنهانی اعدام شد.(۵) در این فضای تاریخی، زمانه تاریخی، متبلورساز گرایشهای مارکسیستی متاثر از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ م است؛ در چنین بافتی، گروهی با گرایشهای مارکسیستی و به صورت مخفی، حول محور مجله «دنیا» که توسط دکتر تقی ارانی منتشر میشد، گرد آمدند. دکتر ارانی، گروهی را سازمان داد که پس از دستگیری، به گروه ۵۳ نفر مشهور شد. اعضای این گروه به طور عمده از دانشجویان و استادان دانشگاه تهران بودند. از دیدگاه این گروه، دولت رضاشاه یک دولت بورژوازی وابسته به اردوگاه سرمایهداری، به ویژه انگلستان بود. از این رو تلاش برای برداشتن چنین سیستمی یکی از اهداف آنان به شمار میرفت.(۶)گروه ۵۳ نفر با گرایشهای انقلابی و تحت تاثیر حزب توده ایران و حزب کمونیست آلمان در اردیبهشت ۱۳۱۶ به اتهام تشکیل سازمان مخفی، انتشار بیانیه ماه مه «روز کارگر»، سازماندهی اعتصابهای دانشکده فنی و کارخانه نساجی اصفهان و ترجمه کتابهایی مانند «کاپیتال مارکس» و «مانیفیست کمونیست» دستگیر و به مجازات مالی محکوم شدند. جنبش دانشجویی در این دوره، فاقد الگوی معین و محصول فعالیتهای پراکنده دانشجویی است. تازه تاسیس بودن دانشگاه و بافت جمعیتی محصول حضور طبقات بالای جامعه در دانشگاه تهران، از عوامل بیشکلی جنبش دانشجویی در این زمان (۱۳۱۳ تا شهریور ۱۳۲۰) به حساب میآیند.
دوران شکلگیری جنبش دانشجویی
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۳، سالهای پر فراز و نشیب تاریخ جهان را رقم میزنند و ایران چه در سطح ملّی و چه در سطوح فراملی و فروملی از این فراز و نشیبها تاثیر میپذیرد. از منظر فروملی، شکاف طبقاتی میان فقرا و ثروتمندان در این دوران کاملاً واضح بود. فقر و گرفتاری تودههای مردم تشدید و ثروتمند شدن تجار و زمینداران، کیان اجتماع را تهدید میکرد. هر یک از دولتهای اشغالگر با استفاده از ابزارهای مختلف در پی بسط و تعمیق حوزه نفوذ و سلطه خود بودند. رضاشاه رفته بود، ولی طبقه حاکمه به جا مانده. دستخوش هیچگونه تغییری نشد؛ تنها تغییر این بود که شاه جوان کمتجربه و فاقد ویژگیهای شخصیتی پدر قدرتمند خود سر کار آمد و قدرت انباشته شده در دست رضاخان، در بین شبهنهادهای موجود تقسیم شد.جریانات روشنفكری در اثر تنوع مطبوعات و دیدگاههای متفاوت، احزاب و گروههای سیاسی ـــ فرهنگی، دچار تحولات گستردهای شد؛ در این فضا نیز گروههای چپ و متمایل به اندیشههای غیر بومی مجالی برای تنفس تفكرات اسلامی باقی نمیگذاشتند. حزب توده برای گسترش فعالیت خود در این دوران، در فروردین ۱۳۲۲ «سازمان جوانان حزب توده» را تشكیل داد. اعضای آن بین ۱۳ تا ۲۳ سال سن داشتند و عملاً پس از این دوران به عضویت حزب توده درمیآمدند. این سازمان در اوایل همان سال در نزدیكی دانشكده پزشكی دانشگاه تهران، یك اتحادیه دانشجویی تشكیل داد. در بهمن ۱۳۲۲، مقامهای دانشگاه این اتحادیه را به عنوان نماینده رسمی دانشجویان پزشكی و داروسازی به رسمیت شناختند؛ در سال ۱۳۳۴ این اتحادیهها در دانشكدههای حقوق، فنی، ادبیات و كشاورزی نیز پذیرفته شدند. در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ (سالهای عقبنشینی حزب توده و انشعابهای داخلی) هنوز هم این حزب در دانشگاه تهران قدرتمند بود. در بهمن ماه ۱۳۲۷ سازمان جوانان و اتحادیه دانشجویان به همراه حزب توده غیرقانونی اعلام شدند؛ اما از میان اعضای دانشكدهها، انجمن جوانان دموكرات و سپس سازمان دانشجویان دانشگاه تهران كه با اتحادیه بینالمللی دانشجویان در پراگ پیوند داشت، به وجود آمدند و اهداف حزب توده را پیگیری كردند. نفوذ حزب توده در میان دانشجویان در زمان دوستی دكتر مصدق نیز ادامه داشت. «تهران مصور» در سال ۱۳۳۰ نوشت ۲۵ درصد از دانشجویان، اعضای مخفی حزب توده و ۵۰ درصد هوادار حزب بودند. فضای سالهای نهضت ملی شدن صنعت نفت، حمایت این حزب از واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی، واگذاری تشكیلات حزب توده به فرقه دموكرات در آذربایجان و شركت در كابینه ائتلافی قوام، به تردید و انتقاد برخی از اعضای برجسته و هواداران حزب انجامید و در نهایت به انشعاب كسانی نظیر خلیل ملكی و جلال آل احمد منجر شد( سال ۱۳۲۶). جنبش ملی كردن صنعت نفت به رهبری دكتر محمدمصدق و آیت الله كاشانی در تقویت نیروهای ملی و مذهبی در مقابل تودهایها انجامید. در همان حال باقیمانده اعضای سازمان دانشجویان دانشگاه تهران هم در كنترل حزب و دانشجویان تودهای بودند. آنها در تحلیلهای خود كه از طریق هفته نامه «دانشجو» كه با مسوولیت توران جاوید منتشر میشد، جبهه ملی را «تركیبی از جاسوسان و مزدوران امپریالیسم و مطرودین احزاب سیاسی و معدودی سادهلوح و فریبخورده» معرفی كردند و معتقد بودند «این جبهه امپریالیستی در كار مبارزان واقعی و صمیمی ملت ایران اخلال میكند.»(۷) این سازمان عمدهترین اعتراضهای سیاسی را بر ضد دولت دكتر مصدق انجام داد. از جمله آن اعتراضها، مخالفت سرسختانه با لایحه اصلاح قانون انتخابات در اردیبهشت ۱۳۳۰، مخالفت با گرفتن مالیات تحصیلی از دانشجویان دانشگاه تهران، مخالفت با افزایش خدمت نظام وظیفه دانشجویان و... را میتوان نام برد.دانشجویان هوادار حزب توده به همراه دیگر هواداران این حزب در فاصله روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با انجام تظاهرات و ایجاد اغتشاش در سطح شهر تهران، در ایجاد زمینه برای انجام كودتای ۲۸ مرداد تاثیر بسزایی داشتند. در این مقطع بخشی از جنبش دانشجویی با حركات افراطی خود كه ناشی از نداشتن شناخت صحیح از اوضاع زمان و وابستگی كامل به حزب توده بود، در شكست نهضت ملی كردن صنعت نفت مؤثر واقع شد. در سالهای اولیه دهه ۱۳۲۰ با وجود امواج فكری شوونیستی، غربگرا، چپگرا و... كه فرهنگ اسلامی را به شدت مورد حمله قرار میدادند، گروههای فرهنگی و سیاسی درصدد دفاع از فرهنگ اسلامی برآمدند. تشكیل «كانون نشر حقایق اسلامی» در مشهد ـــ محمدتقی شریعتی ـــ «اتحادیه مسلمین و جمعیت مبارزه با بیدینی» ــــ نواب صفوی و حاج سراج انصاری ـــ «جامعه اسلامی» ــــ شیخ عباسعلی اسلامی ـــ «كانون اسلام» ــــ آیتالله طالقانی و آقای مهیاری ـــ و فعالیتهای سیاسی آیتالله كاشانی و فدائیان اسلام، واكنشی در برابر مشكلات فكری و سیاسی موجود در جامعه ایران آن روز بود. انجمن اسلامی دانشجویان، نخستین تشكل اسلامی رسمی و علنی در تاریخ دانشگاههای ایران معاصر است. دكتر حجتالله آزاد از بنیانگذاران این انجمن، تاسیس آن را در سال ۱۳۲۲ و در دانشكده پزشكی دانشگاه تهران معرفی كرده است.(۸) فعالیتهای انجمن اسلامی دانشجویان به زودی به تمام دانشگاهها سرایت كرد و با وجود تمام موانع و كمبودها، گسترش یافت. انتشار نشریاتی چون «نشریه انجمن اسلامی دانشجویان» و مجلات «فروغ علم» و «گنج شایگان» در راه گسترش عقاید این گروه قدمهای عمدهای برداشت؛ فعالیتهای مذهبی و عقیدتی با فعالیتهای سیاسی و موضعگیریهایی در این جهت همراه بود. مواضع این گروه در برابر جنگ اول اعراب و اسرائیل، تشكیل دولت اسرائیل در سرزمینهای اشغالی و در دوران دكتر مصدق از این نمونهاند. در اوایل دهه ۱۳۲۰، گروهی دیگر از دانشجویان دانشگاه تهران نهضت خداپرستان سوسیالیست را بنیان نهادند. دو گروه عمده این گرایش یكی در دانشكده فنی به رهبری جلال آشتیانی و دیگری در دانشكده حقوق به رهبری محمد نخشب به وجود آمد و با به هم پیوستن آنها این نهضت شكل گرفت. این گروه علاوه بر استفاده از امكانات درون گروهی برای آموزش فلسفه و تاریخ معاصر با شركت در سخنرانیهای آیت الله طالقانی و بحثهای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و كانون نشر حقایق اسلامی برای تقویت فكری خود بهره میبردند. نخشب نظریهپرداز این گروه، كاربرد مذهب و خداپرستی را برای ترمیم نظرهای ماركسیستی لازم میدانست. در مجموع این عده به لحاظ فكری و فلسفی، توحید را به عنوان جهانبینی پذیرفته بودند و به لحاظ اقتصادی به سوسیالیسم گرایش داشتند و به لحاظ سیاسی درصدد مبارزه با استبداد و خواهان دخالت مردم در سرنوشت خود بودند.(۹) احزاب و گروههای سیاسی ملیگرا مانند جمعیت مردم ایران، ملت ایران، زحمتكشان و نیروی سوم كه دارای گرایشات ملی بودند، در دوران جنبش ملی كردن صنعت نفت با پیشبینی و راهاندازی تشكیلات خاص با دانشگاه ارتباط پیدا كردند. تشكیل دانشجویان وابسته به نهضت ملی در دانشگاه در این زمینه صورت گرفت. در شكلگیری «سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران» و در انتخابات سازمان دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۹، دانشجویان طرفدار جنبش ملیكردن صنعت نفت، رای اكثریت را به دست آوردند؛ اما طرفداران حزب توده در دانشگاه نتایج انتخابات را نپذیرفتند. دانشجویان طرفدار نهضت ملی صنعت نفت نیز بلافاصله «سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران» را به وجود آوردند. این سازمان در دوران سخت نهضت، كمكهای خود را از حركت ملی دریغ نكرد؛ در فعالیتهایی نظیر خرید قرضه ملی، تظاهرات ۳۰ تیر ۱۳۳۱ (برای بركناری قوام و بازگشت دكتر مصدق)، مقابله با توطئه ۹ اسفند ۱۳۳۱ (برای سوء قصد به جان نخستوزیر)، و حفاظت از منزل وی نیز كارآیی خود را نشان داد.
۱۶ آذر، آذرخش سپهر جنبش دانشجویی
جنبش دانشجویی در فضای اختناق پس از كودتای ۱۳۳۲ و فضای به اصطلاحباز سیاسی ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ با دو سركوب اساسی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و اول بهمن ۱۳۴۰ مواجه شد؛ در این میان ۱۶ آذر چونان آذرخشی در آسمان دانشگاه و سپهر فعالیت سیاسی دانشجویان درخشید. در اعتراض به مشكلات پس از كودتا و ورود دنیس رایتـــ كاردار جدید انگلیس در ایران ـــ دانشجویان دانشگاه تهران در روز ۱۴ آذر تظاهراتی را آغاز كردند. در ۱۵ آذر این تظاهرات به خارج از دانشگاه كشیده شد و ماموران نیروی انتظامی شماری از آنها را دستگیر كردند و تعدادی را مجروح ساختند. دانشجویان در آستانه ورود نیكسون، معاون رئیسجمهور امریكا به تهران در ۱۸ آذرماه، برای رژیم كودتا خطرناك جلوه كردند، لذا در روز ۱۱ آذرماه نیروهای لشگر ۲ زرهی به دانشگاه تهران اعزام شدند. با ورود سربازان در ساعت ۱۰ صبح به دانشكده فنی و به بهانه شناسایی دانشجویانی كه به سربازها اهانت كرده بودند، رئیس دانشكده فنی ـــ مهندس خلیلی ـــ برای جلوگیری از هر گونه درگیری و خونریزی احتمالی، زنگ كلاسها را زودتر از موعد مقرر به صدا درآورد؛ و از طریق مستخدمان به دانشجویان پیام داد كه با آرامش دانشكده را ترك كنند. وقتی دانشجویان در حال خروج بودند، با سرنیزههای سربازان روبهرو شدند. حاصل این تحرك برخورد دانشجویان و درگیری آنها با مهاجمان بود كه به شهادت سه تن از دانشجویان انجامید و تعداد زیادی نیز مجروح شدند. مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا سه نام دیرآشنای جنبش دانشجویی است كه روز ۱۶ آذر از خط خطر گذشتند و در پهندشت تاریخ به خاطرهها پیوستند. حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به عنوان روز «مقاومت تاریخی» در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس همه ساله، با وجود كوشش رژیم و سازمان امنیت كشور (ساواك) دانشجویان این روز را پاس داشتند و ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو معنا پیدا كرد و در تقویم گنجانده شد.
پینوشتها:
۱- ساماران، شنارل، روشهای پژوهش در تاریخ، گروه مترجمان، جلد اول، چاپ دوم (تهران: انتشارات آستان قدس رضوی. ۱۳۷۵) ص ۸۷.
۲- پیشین، ص ۱۰۷.
۳- كاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی، كامبیز عزیزی، چاپ سوم (تهران: نشر مركز، ۱۳۷۳) صص ۱۸۱ ـ ۱۴۹.
۴- مكی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، جلد۶، (تهران: نشر یاسر، بیتا) ص ۲۰۰.
۵- آبراهامیان، پروانه، ایران میان دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، ابراهیم فتاحی (تهران: نشر نی، ۱۳۷۷) صص ۳ـ ۱۹۲.
۶- كامبخش، عبدالصمد، شهدای درباره تاریخ جنبش كارگری، ج. ۶ (تهران: حزب توده، ۱۳۶۰) صص ۷ـ ۳۲.
۷- جیرانی، هوشنگ، جنبش دانشجویی ایران ۱۳۳۲ـــ ۱۳۵۷، پایاننامه فوقلیسانس علوم سیاسی دانشگاه تهران ۱۳۷۷ ص ۲۰.
۸- یوسفی اشكوری، حسن، در تكاپوی آزادی، جلد اول (تهران: بنیاد فرهنگی مهندسی مهدی بازرگان، ۱۳۷۶)
۹- ثقفی، مراد، «الگوهای نوآوری سیاسی در ایران: نگاهی به تجربه نهضت خداپرستان سوسیالیست» فصلنامه گفتوگو، شماره ۱۷، پاییز ۱۳۷۶، صص ۱۵ـ۱۴
منبع:ماهنامه زمانه، شماره ۳و۴
نویسنده:مهدی مطهرنیا
ایران و تاسیس دانشگاه
دانشگاه تهران در چارچوب سیاستهای توسعه و نوسازی رضاشاه در سال ۱۳۱۳ ش، تاسیس شد. رضاشاه در این دوران، نوسازی در حوزههای اقتصادی و فرهنگی و اداری را در قالب شبه مدرنیسم اروپایی و نفی سنتها و عدم نقد فرهنگ سنتی جامعه آغاز کرد و به طور همزمان با ایجاد نوعی دیکتاتوری به سرکوب نیروهای سیاسی و تضعیف نهادهای دموکراتیک نظیر پارلمان، احزاب و مطبوعات مستقل پرداخت.(۳) اقدام رضاشاه در بستر تغییر و تحولات پروژهگونهای رخ داد که تاسیسی محسوب میشد نه تکوینی؛ و اضافه بر اینها دارای درونمایههایی بازدارنده در ارتباط با انسداد سیر تکوینی حرکت انقلابی ملت ایران در به فعلیت رساندن شعارهای آزادیطلبانه و استقلال خواهانه مشروطه، بود؛ لذا، تلاشی در جهت ایجاد ساختاری مدرن در جامعهای سنتی و به هدف نمایش مدرنگرایی صورت گرفت؛ که تنها ظواهر مدرنیسم را هدف قرار داده بود و در تعارض با مدرنیته قرار میگرفت. از این رو چالش موجود و کلاسیک پان اسلامیسم و پایان ایرانیسم را با مقوله دیگری به نام «پان مدرنیسم» پیوند زد. مخبرالسلطنه هدایت، در هنگام گذاشتن نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران با اشاره به ساختمان راهآهن که در زمان صدارت خودش صورت گرفته بود، چنین گفت: «چند سال قبل، ذات مقدس شاهانه کلنگی بر زمین زدند که اوضاع جسمی مردم این مرز و بوم را اصلاح نمود و امروز به بنای موسسهای شروع میفرمایند که عقل و روح مردم این مملکت را اصلاح مینماید.»(۴) این در حالی بود که جمله نخست از این فراز از سخن او با کاربرد «ذات مقدس شاهانه» یادآور ادبیات سنتی مدرسگرایانه بود و نشان میداد ایران بدون گذر از مدرنیته، خواهان مدرنیسم است؛ جسدی بیروح که باید در دستگاه غیرطبیعی وابستگی به اجانب نگهداری شود. از همین رو، رضاشاه و تفکر رضاشاهی حاکم در عصر پهلوی، برخلاف اقدامهایی که برای گسترش آموزشهای جدید در ایران و سازماندهی دانشکدههای پراکنده و تاسیس دانشگاه تهران کرد، همواره نگران این موضوع بود که دانشجویان به افکار آزادیخواهانه روی آورند. وی انتظار داشت دانشجویان از تمدن غرب، تنها آموزشهای صنعتی و آداب فرنگی را یاد بگیرند.
اولین جرقهها
اولین جرقههای جنبش دانشجویی در دوگانگی رفتاری دیکتاتوری رضاشاه بروز پیدا کرد. دیکتاتوری رضاشاه، برخلاف تحرکات نوسازانه و بروز گرایشات ناسیونال ـــ شوونیستی او بسیار بارز بود؛ وابستگی به غرب و نابرابریهای موجود در جامعه، زمینهساز بخشی از نارضایتیهای دانشجویان بود. در سال ۱۳۰۹ قبل از تشکیل دانشگاه تهران، دانشجویان ایرانی مقیم اروپا، با تشکیل کنگرهای در کلن، خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی و ایجاد جمهوری شدند و رضاشاه را «آلت دست امپریالیسم انگلیس» خواندند. سال بعد، گروهی از دانشجویان مقیم مونیخ که با اعضای باقیمانده فرقه کمونیست ایران همکاری نزدیک داشتند، نشریه جدیدی به نام «پیکار» منتشر کردند؛ اما کوشش رضاشاه برای ممانعت انتشار آن توسط دولت آلمان به ثمر نشست. رضاشاه به مجلس فرمان داد تا قانونی برای حفظ امنیت ملی(!) تصویب کنند. براساس این قانون سازمانهایی که «پادشاهی مشروطه» را به خطر میانداختند، یا «مرام اشتراکی» را تبلیغ میکردند، به ده سال زندان محکوم میشدند. در سالهای ۱۳۱۳ و ۱۳۱۵، اعتصابهایی توسط دانشجویان پزشکی و تربیت معلم صورت گرفت. در سال ۱۳۱۶ دانشجویان دانشکده حقوق در اعتراض به هزینههای بیهوده برای آماده کردن دانشگاه جهت بازدید ولیعهد در کلاسها حاضر نشدند. آنها شکایت داشتند که وقتی اکثر روستاها، فاقد امکانات آموزشی هستند، چرا بیش از ۰۰۰/۱۲۰ ریال برای خرید ادکلن، جهت معطر کردن سالنهای دانشگاه هزینه شده است؟ در همان سال بیست فارغالتحصیل دانشگاه که بیشتر آنها در حال گذراندن خدمت سربازی بودند، به جرم پشتیبانی از فاشیسم و توطئه برای قتل شاه بازداشت شدند و رهبر گروهـــ دانشجوی ۲۶ ساله رشته حقوق و دارای درجه ستوان دومی ـــ به طور پنهانی اعدام شد.(۵) در این فضای تاریخی، زمانه تاریخی، متبلورساز گرایشهای مارکسیستی متاثر از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ م است؛ در چنین بافتی، گروهی با گرایشهای مارکسیستی و به صورت مخفی، حول محور مجله «دنیا» که توسط دکتر تقی ارانی منتشر میشد، گرد آمدند. دکتر ارانی، گروهی را سازمان داد که پس از دستگیری، به گروه ۵۳ نفر مشهور شد. اعضای این گروه به طور عمده از دانشجویان و استادان دانشگاه تهران بودند. از دیدگاه این گروه، دولت رضاشاه یک دولت بورژوازی وابسته به اردوگاه سرمایهداری، به ویژه انگلستان بود. از این رو تلاش برای برداشتن چنین سیستمی یکی از اهداف آنان به شمار میرفت.(۶)گروه ۵۳ نفر با گرایشهای انقلابی و تحت تاثیر حزب توده ایران و حزب کمونیست آلمان در اردیبهشت ۱۳۱۶ به اتهام تشکیل سازمان مخفی، انتشار بیانیه ماه مه «روز کارگر»، سازماندهی اعتصابهای دانشکده فنی و کارخانه نساجی اصفهان و ترجمه کتابهایی مانند «کاپیتال مارکس» و «مانیفیست کمونیست» دستگیر و به مجازات مالی محکوم شدند. جنبش دانشجویی در این دوره، فاقد الگوی معین و محصول فعالیتهای پراکنده دانشجویی است. تازه تاسیس بودن دانشگاه و بافت جمعیتی محصول حضور طبقات بالای جامعه در دانشگاه تهران، از عوامل بیشکلی جنبش دانشجویی در این زمان (۱۳۱۳ تا شهریور ۱۳۲۰) به حساب میآیند.
دوران شکلگیری جنبش دانشجویی
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۳، سالهای پر فراز و نشیب تاریخ جهان را رقم میزنند و ایران چه در سطح ملّی و چه در سطوح فراملی و فروملی از این فراز و نشیبها تاثیر میپذیرد. از منظر فروملی، شکاف طبقاتی میان فقرا و ثروتمندان در این دوران کاملاً واضح بود. فقر و گرفتاری تودههای مردم تشدید و ثروتمند شدن تجار و زمینداران، کیان اجتماع را تهدید میکرد. هر یک از دولتهای اشغالگر با استفاده از ابزارهای مختلف در پی بسط و تعمیق حوزه نفوذ و سلطه خود بودند. رضاشاه رفته بود، ولی طبقه حاکمه به جا مانده. دستخوش هیچگونه تغییری نشد؛ تنها تغییر این بود که شاه جوان کمتجربه و فاقد ویژگیهای شخصیتی پدر قدرتمند خود سر کار آمد و قدرت انباشته شده در دست رضاخان، در بین شبهنهادهای موجود تقسیم شد.جریانات روشنفكری در اثر تنوع مطبوعات و دیدگاههای متفاوت، احزاب و گروههای سیاسی ـــ فرهنگی، دچار تحولات گستردهای شد؛ در این فضا نیز گروههای چپ و متمایل به اندیشههای غیر بومی مجالی برای تنفس تفكرات اسلامی باقی نمیگذاشتند. حزب توده برای گسترش فعالیت خود در این دوران، در فروردین ۱۳۲۲ «سازمان جوانان حزب توده» را تشكیل داد. اعضای آن بین ۱۳ تا ۲۳ سال سن داشتند و عملاً پس از این دوران به عضویت حزب توده درمیآمدند. این سازمان در اوایل همان سال در نزدیكی دانشكده پزشكی دانشگاه تهران، یك اتحادیه دانشجویی تشكیل داد. در بهمن ۱۳۲۲، مقامهای دانشگاه این اتحادیه را به عنوان نماینده رسمی دانشجویان پزشكی و داروسازی به رسمیت شناختند؛ در سال ۱۳۳۴ این اتحادیهها در دانشكدههای حقوق، فنی، ادبیات و كشاورزی نیز پذیرفته شدند. در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ (سالهای عقبنشینی حزب توده و انشعابهای داخلی) هنوز هم این حزب در دانشگاه تهران قدرتمند بود. در بهمن ماه ۱۳۲۷ سازمان جوانان و اتحادیه دانشجویان به همراه حزب توده غیرقانونی اعلام شدند؛ اما از میان اعضای دانشكدهها، انجمن جوانان دموكرات و سپس سازمان دانشجویان دانشگاه تهران كه با اتحادیه بینالمللی دانشجویان در پراگ پیوند داشت، به وجود آمدند و اهداف حزب توده را پیگیری كردند. نفوذ حزب توده در میان دانشجویان در زمان دوستی دكتر مصدق نیز ادامه داشت. «تهران مصور» در سال ۱۳۳۰ نوشت ۲۵ درصد از دانشجویان، اعضای مخفی حزب توده و ۵۰ درصد هوادار حزب بودند. فضای سالهای نهضت ملی شدن صنعت نفت، حمایت این حزب از واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی، واگذاری تشكیلات حزب توده به فرقه دموكرات در آذربایجان و شركت در كابینه ائتلافی قوام، به تردید و انتقاد برخی از اعضای برجسته و هواداران حزب انجامید و در نهایت به انشعاب كسانی نظیر خلیل ملكی و جلال آل احمد منجر شد( سال ۱۳۲۶). جنبش ملی كردن صنعت نفت به رهبری دكتر محمدمصدق و آیت الله كاشانی در تقویت نیروهای ملی و مذهبی در مقابل تودهایها انجامید. در همان حال باقیمانده اعضای سازمان دانشجویان دانشگاه تهران هم در كنترل حزب و دانشجویان تودهای بودند. آنها در تحلیلهای خود كه از طریق هفته نامه «دانشجو» كه با مسوولیت توران جاوید منتشر میشد، جبهه ملی را «تركیبی از جاسوسان و مزدوران امپریالیسم و مطرودین احزاب سیاسی و معدودی سادهلوح و فریبخورده» معرفی كردند و معتقد بودند «این جبهه امپریالیستی در كار مبارزان واقعی و صمیمی ملت ایران اخلال میكند.»(۷) این سازمان عمدهترین اعتراضهای سیاسی را بر ضد دولت دكتر مصدق انجام داد. از جمله آن اعتراضها، مخالفت سرسختانه با لایحه اصلاح قانون انتخابات در اردیبهشت ۱۳۳۰، مخالفت با گرفتن مالیات تحصیلی از دانشجویان دانشگاه تهران، مخالفت با افزایش خدمت نظام وظیفه دانشجویان و... را میتوان نام برد.دانشجویان هوادار حزب توده به همراه دیگر هواداران این حزب در فاصله روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با انجام تظاهرات و ایجاد اغتشاش در سطح شهر تهران، در ایجاد زمینه برای انجام كودتای ۲۸ مرداد تاثیر بسزایی داشتند. در این مقطع بخشی از جنبش دانشجویی با حركات افراطی خود كه ناشی از نداشتن شناخت صحیح از اوضاع زمان و وابستگی كامل به حزب توده بود، در شكست نهضت ملی كردن صنعت نفت مؤثر واقع شد. در سالهای اولیه دهه ۱۳۲۰ با وجود امواج فكری شوونیستی، غربگرا، چپگرا و... كه فرهنگ اسلامی را به شدت مورد حمله قرار میدادند، گروههای فرهنگی و سیاسی درصدد دفاع از فرهنگ اسلامی برآمدند. تشكیل «كانون نشر حقایق اسلامی» در مشهد ـــ محمدتقی شریعتی ـــ «اتحادیه مسلمین و جمعیت مبارزه با بیدینی» ــــ نواب صفوی و حاج سراج انصاری ـــ «جامعه اسلامی» ــــ شیخ عباسعلی اسلامی ـــ «كانون اسلام» ــــ آیتالله طالقانی و آقای مهیاری ـــ و فعالیتهای سیاسی آیتالله كاشانی و فدائیان اسلام، واكنشی در برابر مشكلات فكری و سیاسی موجود در جامعه ایران آن روز بود. انجمن اسلامی دانشجویان، نخستین تشكل اسلامی رسمی و علنی در تاریخ دانشگاههای ایران معاصر است. دكتر حجتالله آزاد از بنیانگذاران این انجمن، تاسیس آن را در سال ۱۳۲۲ و در دانشكده پزشكی دانشگاه تهران معرفی كرده است.(۸) فعالیتهای انجمن اسلامی دانشجویان به زودی به تمام دانشگاهها سرایت كرد و با وجود تمام موانع و كمبودها، گسترش یافت. انتشار نشریاتی چون «نشریه انجمن اسلامی دانشجویان» و مجلات «فروغ علم» و «گنج شایگان» در راه گسترش عقاید این گروه قدمهای عمدهای برداشت؛ فعالیتهای مذهبی و عقیدتی با فعالیتهای سیاسی و موضعگیریهایی در این جهت همراه بود. مواضع این گروه در برابر جنگ اول اعراب و اسرائیل، تشكیل دولت اسرائیل در سرزمینهای اشغالی و در دوران دكتر مصدق از این نمونهاند. در اوایل دهه ۱۳۲۰، گروهی دیگر از دانشجویان دانشگاه تهران نهضت خداپرستان سوسیالیست را بنیان نهادند. دو گروه عمده این گرایش یكی در دانشكده فنی به رهبری جلال آشتیانی و دیگری در دانشكده حقوق به رهبری محمد نخشب به وجود آمد و با به هم پیوستن آنها این نهضت شكل گرفت. این گروه علاوه بر استفاده از امكانات درون گروهی برای آموزش فلسفه و تاریخ معاصر با شركت در سخنرانیهای آیت الله طالقانی و بحثهای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و كانون نشر حقایق اسلامی برای تقویت فكری خود بهره میبردند. نخشب نظریهپرداز این گروه، كاربرد مذهب و خداپرستی را برای ترمیم نظرهای ماركسیستی لازم میدانست. در مجموع این عده به لحاظ فكری و فلسفی، توحید را به عنوان جهانبینی پذیرفته بودند و به لحاظ اقتصادی به سوسیالیسم گرایش داشتند و به لحاظ سیاسی درصدد مبارزه با استبداد و خواهان دخالت مردم در سرنوشت خود بودند.(۹) احزاب و گروههای سیاسی ملیگرا مانند جمعیت مردم ایران، ملت ایران، زحمتكشان و نیروی سوم كه دارای گرایشات ملی بودند، در دوران جنبش ملی كردن صنعت نفت با پیشبینی و راهاندازی تشكیلات خاص با دانشگاه ارتباط پیدا كردند. تشكیل دانشجویان وابسته به نهضت ملی در دانشگاه در این زمینه صورت گرفت. در شكلگیری «سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران» و در انتخابات سازمان دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۹، دانشجویان طرفدار جنبش ملیكردن صنعت نفت، رای اكثریت را به دست آوردند؛ اما طرفداران حزب توده در دانشگاه نتایج انتخابات را نپذیرفتند. دانشجویان طرفدار نهضت ملی صنعت نفت نیز بلافاصله «سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران» را به وجود آوردند. این سازمان در دوران سخت نهضت، كمكهای خود را از حركت ملی دریغ نكرد؛ در فعالیتهایی نظیر خرید قرضه ملی، تظاهرات ۳۰ تیر ۱۳۳۱ (برای بركناری قوام و بازگشت دكتر مصدق)، مقابله با توطئه ۹ اسفند ۱۳۳۱ (برای سوء قصد به جان نخستوزیر)، و حفاظت از منزل وی نیز كارآیی خود را نشان داد.
۱۶ آذر، آذرخش سپهر جنبش دانشجویی
جنبش دانشجویی در فضای اختناق پس از كودتای ۱۳۳۲ و فضای به اصطلاحباز سیاسی ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ با دو سركوب اساسی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و اول بهمن ۱۳۴۰ مواجه شد؛ در این میان ۱۶ آذر چونان آذرخشی در آسمان دانشگاه و سپهر فعالیت سیاسی دانشجویان درخشید. در اعتراض به مشكلات پس از كودتا و ورود دنیس رایتـــ كاردار جدید انگلیس در ایران ـــ دانشجویان دانشگاه تهران در روز ۱۴ آذر تظاهراتی را آغاز كردند. در ۱۵ آذر این تظاهرات به خارج از دانشگاه كشیده شد و ماموران نیروی انتظامی شماری از آنها را دستگیر كردند و تعدادی را مجروح ساختند. دانشجویان در آستانه ورود نیكسون، معاون رئیسجمهور امریكا به تهران در ۱۸ آذرماه، برای رژیم كودتا خطرناك جلوه كردند، لذا در روز ۱۱ آذرماه نیروهای لشگر ۲ زرهی به دانشگاه تهران اعزام شدند. با ورود سربازان در ساعت ۱۰ صبح به دانشكده فنی و به بهانه شناسایی دانشجویانی كه به سربازها اهانت كرده بودند، رئیس دانشكده فنی ـــ مهندس خلیلی ـــ برای جلوگیری از هر گونه درگیری و خونریزی احتمالی، زنگ كلاسها را زودتر از موعد مقرر به صدا درآورد؛ و از طریق مستخدمان به دانشجویان پیام داد كه با آرامش دانشكده را ترك كنند. وقتی دانشجویان در حال خروج بودند، با سرنیزههای سربازان روبهرو شدند. حاصل این تحرك برخورد دانشجویان و درگیری آنها با مهاجمان بود كه به شهادت سه تن از دانشجویان انجامید و تعداد زیادی نیز مجروح شدند. مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا سه نام دیرآشنای جنبش دانشجویی است كه روز ۱۶ آذر از خط خطر گذشتند و در پهندشت تاریخ به خاطرهها پیوستند. حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به عنوان روز «مقاومت تاریخی» در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس همه ساله، با وجود كوشش رژیم و سازمان امنیت كشور (ساواك) دانشجویان این روز را پاس داشتند و ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو معنا پیدا كرد و در تقویم گنجانده شد.
پینوشتها:
۱- ساماران، شنارل، روشهای پژوهش در تاریخ، گروه مترجمان، جلد اول، چاپ دوم (تهران: انتشارات آستان قدس رضوی. ۱۳۷۵) ص ۸۷.
۲- پیشین، ص ۱۰۷.
۳- كاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی، كامبیز عزیزی، چاپ سوم (تهران: نشر مركز، ۱۳۷۳) صص ۱۸۱ ـ ۱۴۹.
۴- مكی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، جلد۶، (تهران: نشر یاسر، بیتا) ص ۲۰۰.
۵- آبراهامیان، پروانه، ایران میان دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، ابراهیم فتاحی (تهران: نشر نی، ۱۳۷۷) صص ۳ـ ۱۹۲.
۶- كامبخش، عبدالصمد، شهدای درباره تاریخ جنبش كارگری، ج. ۶ (تهران: حزب توده، ۱۳۶۰) صص ۷ـ ۳۲.
۷- جیرانی، هوشنگ، جنبش دانشجویی ایران ۱۳۳۲ـــ ۱۳۵۷، پایاننامه فوقلیسانس علوم سیاسی دانشگاه تهران ۱۳۷۷ ص ۲۰.
۸- یوسفی اشكوری، حسن، در تكاپوی آزادی، جلد اول (تهران: بنیاد فرهنگی مهندسی مهدی بازرگان، ۱۳۷۶)
۹- ثقفی، مراد، «الگوهای نوآوری سیاسی در ایران: نگاهی به تجربه نهضت خداپرستان سوسیالیست» فصلنامه گفتوگو، شماره ۱۷، پاییز ۱۳۷۶، صص ۱۵ـ۱۴
منبع:ماهنامه زمانه، شماره ۳و۴
نویسنده:مهدی مطهرنیا
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست