جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


درباره حسین شیخ زین الدین


درباره حسین شیخ زین الدین
ـ درباره حسین شیخ زین الدین، معمار و شهرساز
ـ متولد ۱۳۲۰ تهران
ـ دانش آموخته كارشناسی ارشد رشته معماری دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ۱۳۴۶
ـ آغاز فعالیت حرفه ای به عنوان مهندس مشاور، ۱۳۵۳
ـ مدیرعامل یكی از دفاتر مهندسان مشاور
ـ نامزد انتخاب «شصت چهره برگزیده درشصت سال» از سوی كانون مهندسان معمار دانشگاه تهران، ۱۳۷۹
ـ دریافت نشان معماری ایران (استاد پیرنیا)، ۱۳۷۹
ـ طراحی و مدیریت در طرح های گوناگون، اداری، دولتی، عمومی، دانشگاهی، سفارتخانه ها، بهسازی و مرمت بناهای تاریخی و مجموعه های صنعتی، ۱۳۴۶ تا ۱۳۸۵
ـ عضویت در شورای مشورتی شهر تهران در معاونت فنی و عمرانی شهرداری، ۱۳۷۱
ـ عضویت در شورای آموزشی گروه معماری در دانشگاه آزاد واحد تهران از سال ۱۳۷۱
ـ عضویت در شورای طرح نوسازی اطراف فلكه حرم امام رضا (ع)، ۱۳۷۲
ـ عضویت در شورای تخصصی بافت های شهری، وزارت مسكن وشهرسازی از سال ۱۳۷۶
ـ عضویت در شورای تخصصی شهر تهران، ۱۳۷۸
ـ عضویت در شورای راهبری طرح ها در وزارت امور خارجه از سال ۱۳۷۸
ـ عضویت در گروه معماری و شهرسازی مركز بین المللی گفت وگوی تمدن ها، ۱۳۷۹
و ...
چیزی كه معماری مدرن و معاصر ما را در بی شكلی شایع آن بالاخره شكل می دهد، نه فقط حضور كسانی است كه به مدد تحصیل آكادمیك در این رشته توانسته اند مدرك و مأخذی پیدا كنند، كه شور شخصی و تلاش فردی معدود آدم هایی است كه در جست وجوهای خود مكاشفه ای داشته و درسی گرفته و با عنایت به یك سری اصول دیواری بالا برده اند. در این مجموعه گشوده و گاهی ناهمگون كه هنوز هیچ چیز درست و دقیق دلالت بر مجموعه بودن آن ندارد و هرگز صدایی جمعی از آن به گوش نمی رسد، یكی هم مهندس «حسین شیخ زین الدین» است كه در طول حضور حرفه ای و هنری خود آفرینه هایی سزاوار تأویل و تفسیر به جا گذاشته و مجال داده تا از آن آفرینه ها، حالا به یك جمع بندی جامع برسیم. این معمار معاصر نیز شاید از جمله اهالی چنین حرفه و هنری است كه داعیه خلق آثاری اجتماعی دارد و در بحث از هنر و دانش این میان رشته (معماری) بیشتر حرف از هنر به میان می آورد و جهان بینی معمارانه خود را چنین بازگو می كند: «بخش هایی از هنر، مانند معماری كه تنها در خلاقیت صرف خلاصه نمی شود و آثار آن بی واسطه در شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع مؤثر می افتد، درواقع تأثیر مستقیم خلاقیت در گذران امور جامعه به حساب می آیند. صاحبان این نوع هنرها خود شخصیتی دارند كه باید آن را همچون دیگر هنرمندان درسایه خلاقیت ها و حساسیت هاشان كسب كنند. بروز و ظهور این شخصیت، اما، باید با قواعد شناخته شده و مرسوم جوامع صورت بگیرد. بنابراین معماران در واقع دو لایه شخصیتی دارند؛ لایه خلاق و لایه مدیر. در دنیای امروز پایه شخصیت معمار لایه خلاق اوست. امروز شاید بیش از همیشه نیاز داریم كه افراد جامعه را، كه هم سفارش دهندگان معماری به شمار می آیند و هم مصرف كنندگان و مخاطبان آن، با سطحی از خواست و سطحی از استفاده آشنا كنیم تا همین به فضاهای مطلوبی بینجامد؛ فضاهایی كه در آن ها بتوانیم از تعالی سخن بگوییم. به عبارتی هیچ پیشرفتی در عرصه معماری حاصل نمی شود، اگر شما پیش تر تصوری از كمال، تعالی و بهبودی در عملكردها و خواست ها سامان نداده باشید. بنابراین یك معمار باید در ساخت و پرداخت فضاها، كاری بیشتر از یك ساخت و ساز صرف انجام بدهد و آن ایجاد چنین تصوری است.»
شیخ زین الدین، اینجا كلام را برای معمار ابزار و وسیله نمی داند و برای رسیدن به این مقصود كافی نمی شمارد. او معتقد است كه معمار با فیلسوف متفاوت است و «فضا»ی مورد اشاره حتماً آن فضای فكری فیلسوفانه و كلامی نیست: «معمار با آفرینش فضا تصوری كامل تر را به وجود می آورد و به همین دلیل است كه هم بسیار مورد تحسین و هم بسیار مورد انتقاد قرار می گیرد. و این یك قاعده انسانی است كه هر شخصی ما را از فضای این عادت به فضای جدیدی راهنمایی كند بشدت مورد اعتراض یا تشویق واقع می شود. بنابراین تا زمانی كه معماری وجود دارد و معمار به خلاقیت خویش ادامه می دهد، همواره در معرض پاسخگویی، اقناع دیگران و نوید اعتلا و تكامل فضای فرهنگی است. كوششی كه آسان نیست و آسان به دست نمی آید». این معمار باتجربه كه تاكنون در طراحی طرح های بسیاری حضور داشته و مدیریت خیلی از طرح های معماری را برعهده گرفته است، لازمه این دینامیسم و این حركت همیشه و همواره را وجود فضایی دعوت كننده و آزاد و همدلی بسیار با هنرمند عنوان می كند و معتقد است: «در مقابل هنرمند نیز باید تعهد اعتلا بخشیدن به جامعه خویش را سنگ بنای بنیادین خلاقیت خود بداند، تا بدین گونه رابطه دوسویه ای ایجاد شود كه نتیجه آن پیشرفت ذهنی و مادی باشد».
آغاز تحصیل در دانشگاه و رابطه استاد و شاگردی را شیخ زین الدین مصداق ناقصی می داند از چیزهایی كه گفته است. او اینجا و در بازگشت به دوران تحصیل خود در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران چنین یادآوری می كند: «استاد ما رابه فضاهای جدیدی از كار خلاقه و ذهنی رهنمون می شد و ما به عنوان شاگرد بخشی از این فضا را درك می كردیم و شوق كشف بیشتر ما را به فضاهای بهتری سوق می داد و گاهی با كمال تعجب درمی یافتیم كه بسیاری از یافته های پیشین ما باید به طور كلی مورد تجدیدنظر قرار بگیرد. در آن ایام بسیاری از استادان مسلم هنر جهان برای ما قدر و قیمت و اهمیت امروز را نداشتند. آنها فضاهایی را عرضه می كردند كه فضاهای معتاد و مألوف ما نبودند. به همین دلیل ما هم با آمیزه ای از شوق و انكار و تردید انتخاب هایی می كردیم و از رهگذر همین انتخاب ها، هم خود را تعالی می بخشیدیم و هم شخصیتی برای خود می ساختیم كه هر روز باید مورد تجدیدنظر قرار می گرفت. این دینامیسم آموزشی به ما یاد داد كه بجز اصول همه چیز باید هر روز مورد آزمون واقع شود و بهتر و كامل تر بنماید. این روند آن تعهدی را كه هرگز از پای نایستیم و همواره خود را تا پایان عمر دانشجو بدانیم، در شاگردان رسوخ می داد».
در این میان و در گذار از گذشته ها، معمار معاصر ما حرفی هم از جهانی شدن می زند و آن را انكارناپذیر می داند. او معتقد است كه معماری برآوردن نیازهای خاص فضایی انسان هاست و با زبان روز و با پیروی از باورها، سلایق و ساخت ذهنی جوامع پیش می رود: «زبان معماری به درجه استحكام تمدنی ماست و امروزه زبان جهانگیری است كه فناوری و علم از ابزارهای عمده تحقق خلاقیت در آن به شمار می آیند.
بنابراین ما خود به خود و چه بخواهیم و چه نخواهیم، به موج جهانی پیوسته ایم. مگر آن كه از علم و فناوری روی بگردانیم، كه ممكن نیست. برخی از نیازهای ما به دلیل انتخاب های پیشین به صورت یك امر جبری درآمده اند. برای نمونه ما نمی توانیم از جمعیت های بزرگ در شهرها بگریزیم. اتومبیل بخشی از زندگی ماست. سفرهای ما با هواپیماست. به همین دلایل هم نیازهای یاد شده، فضاهایی را می طلبد كه به كمك فناوری و علم ایجاد می شود. فرودگاه را باید با معیارهای بین المللی بسازیم و شهرها را براساس همان ناگریزی ها و همین طور تا آخر. بنابراین مهم ترین نكته ما معماران امروز خلاقیت در سطحی است كه با جریان تمدنی پیشرفته فاصله چندانی نداشته باشد». شیخ زین الدین به همین دلایل، آموزش معماران فردا را مشروط و منوط به توجه به باورهای اساسی ما و پیشرفت عالم می داند و باورهای ما و پیشرفت های بشریت را از یك نوع و خانواده می داند: «وظیفه ما اینجا كشف همگونی های آنهاست و تضادها و ناهمگونی ها نباید ناامیدمان كند. به عبارتی روشن تر حفظ اصول ما در گرو كشف همین همگونی هاست. درابتدای كار و دركشورهای كمتر توسعه یافته، بومی سازی دستاوردهای بشری به صورتی خام دستانه انجام می گیرد كه نتیجه آن هم ایجاد موجوداتی ناقص الخلقه است. باید توجه داشته باشیم كه ریشه ها و استحكامات تمدنی ما اجازه می دهد كه ما مرتكب این خام دستی ها نشویم.»
وقتی از شیخ زین الدین درباره دوران تحصیل اش در دانشگاه می پرسم و مهمترین رویدادی كه آن دوره را به دنیای حرفه ای او پیوند می زند، بی مقدمه می گوید: «مهمترین اتفاق آن دوره این بود كه به صورت یك نوجوان معمولی دبیرستانی وارد دانشكده هنرهای زیبا شدم. سیستمی كه تا آن وقت بدان عادت كرده بودم در این خلاصه می شد كه معلمی درس منظمی بگوید و ما هم در یك محدوده مشخص این درس را فرابگیریم. در مدرسه هنرهای زیبا به جز برخی از دروس خاص كمی و ریاضی، باقی درس ها سیال بود و محدوده مشخصی نداشت. استاد ما قرار بود ما را به سمت یك سلیقه متعالی و یك خلاقیت، كه حتی قادر به برگردان و تغییر آن به كلمات نبود، راهنمایی كند. ما تا قبل از آن فقط به مدد واژگان می آموختیم. واژگان از ما گرفته شد و نمونه هایی بدون كلام، با اشارات گنگ، به ما نشان داده می شد. روزگار سختی بود یا باید از این رشته صرف نظر می كردیم و یا باید روی پای خودمان می ایستادیم و به كمك اشاره ها به شهودی می رسیدیم كه می توانستیم چیز نویی راخلق كنیم. داستان مدرسه در كشف هر روزه شوق، اعتماد و بی اعتمادی و تجدیدنظر می گذشت، اما بزرگترین دستاورد این نحوه آموزش برای ما این بود كه آموختیم چگونه اشاره ها را بگیریم و با جهان ارتباط برقرار كنیم. استادان ما سلیقه های كامل و فرهیخته را به ما نشان می دادند و ما باید عنصر زیبایی و مطلوبیت را از میان آنها كشف می كردیم و بامهارت به كار خلق معماری می پرداختیم.»
معمار معاصر ما كه همین جا از مهندس «هوشنگ سیحون» به عنوان بهترین معلم دوره دانشگاه خود یاد می كند، حالا و بعد از گذشت سال ها، آثاری از خود به جا گذاشته است كه در هر كدام از آنها به باورهای بنیادی خود پایبند بوده است. برای نمونه او در طراحی سفارت ایران در ژاپن (توكیو) به انطباق كامل اثر با زمینه كلی شهر توكیو و آخرین زبان بین المللی ، درساختمان حافظیه كه برای اقامت اجلاس سران كشورهای اسلامی طراحی كرده ، به انطباق كامل بنا با باغ سعدآباد و رسمی بودن فضا، در موزه فرش تبریز به هماهنگی و هم كناری بامسجد كبود و به كارگیری زبانی جدید و در برج نوآور خیابان ونك كه مركزی بسیار شفاف در كالبدی سنگین تر است، به نور و میل فضای كلی كار به داخل توجه كرده است. این توجه در دیگر آثار شیخ زین الدین نیز بسته به مفهوم اصلی كار نیز تكرار می شود، به طوری كه ردپای آن را در طرح هایی چون سفارت ایران درتاجیكستان، بازسازی مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار)، بازسازی مجلس شورای ملی سابق و ... نیز می توان دید و دریافت.
زینب حسینجانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید