چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
اینجا کتابفروشی من است!
اینجا کتابفروشی من است و شما هم میتوانید همان جایی که ایستادهاید یک کتابفروشی تاسیس کنید. البته به شرطی که بدانید تا کتابفروشی شدن کل ایران تنها یک فوریت باقی است: «بر اساس لایحهای که اخیرا وزارت ارشاد اسلامی جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرده، واحدهای مسکونی که بخشی از مکان خود را به کتابفروشی و دم و دستگاه توزیع کتاب اختصاص میدهند از شمول قانون کاربری تجاریِ واحدهای مسکونی و پرداخت مالیات مخصوص واحدهای تجاری معاف خواهند شد.» بسیاری از شهرستانهای ایران حتی یک کتابفروشی هم ندارند، منظور از کتابفروشی صرفا فروشگاهی است که کتاب عرضه میکند و فروش دیگر کالاها اعم از دفتر و سیگار و ماست را به فروشگاههای مربوط واگذار میکند، به این معنی شاید بتوان گفت که برخی از مراکز استانها هم فاقد کتابفروشی در معنای حقیقی خود هستند. کمبود کتابفروشی در شهرستانها در نگاه نخست دو دلیل دارد: ۱- یقینا خریداران کتاب کم هستند. ۲- احتمالا سرمایهداران شهرستانی از به مخاطره انداختن سرمایه خود پرهیز میکنند، چون. . . نگاه کنید به دلیل اول. اگر هزار دلیل دیگر برای فقدان کتابفروشی در ایران اقامه کنیم، هیچکدام به قوت اولین دلیلی که نوشتیم نخواهد بود، بدینترتیب هنگامی که همه دلایل به خریداران کم کتاب باز میگردد، اشکال نه در کمبود کتابفروشی بلکه در کمبود کتابخوان است، پس بدیهی است که ما ناگزیر باید به فکر لایحهای برای افزایش جمعیت کتابخوان خود باشیم! اما متاسفانه میدانیم با هیچ لایحهای نمیتوان یکشبه کتابخوانان مملکت را زیاد کرد و از سوی دیگر میدانیم که خوشبختانه هیچ لایحهای هم قادر نخواهد بود تا کسانی را که کتاب مینویسند یا کتاب میخوانند، از این کار رویگردان کند.
اما اوضاع در پایتخت به گونه دیگری است، (خوب نیست، بلکه باید تاکید کرد که فقط بهگونه دیگری است) بزرگترین مراکز پخش کتاب، که در مقابل شمار ناشران ما رقم اندکی هستند، طوری که گاهی اوقات برخی از ناشران این قشر کوچک را با نام «مافیای توزیع» میخوانند، از درآمد ناچیز خود مینالند. هرچند که نالیدن شگرد بازاریها است، اما واقعا کسی که هزینه خود را صرف سرمایهگذاری در حوزه نشر میکند، به قول یک ناشر: «هرگز سعادت سفر به سواحل قناری را نخواهد یافت». هدف این نوشته ستایش از راهی برای سفر ناشران به سواحل قناری نیست، بلکه باید بحث لایحه را تا اینجا گسترش میدادیم تا در مییافتیم که این لایحه نسبت چندانی با مقوله فرهنگی نشر ندارد و باید آن را در بُعد تجاریاش مورد توجه قرار داد که صرفا کاری سطحی برای درمان یکشبه دردی چندین و چند ساله است. حال تصور کنید که با این لایحه همه کسانی که تا پیش از این در تاسیس کتابفروشی تردید داشتند به یقین برسند و دکانی باز کنند، آیا افزایش این دکانها سودی به حال تیراژ شرمآور کتاب خواهد داشت؟ خوشبختانه اگر جملاتی تبلیغاتی را که در ستایش کتابخوانی از «من یار مهربانم» در کتاب درسی تا گفتههای مجریان برنامههای صدا و سیما را کنار هم گذاشته و صحافی کنیم، شاید رقمی بیش از کل کتابهای ایران داشته باشد، اما باز هم به سراغ صورت مسئله رفته و این بار به جای پاک کردن، آن را قاب کرده و به دیوار میآویزیم. کدام کتاب قرار است در این کتابفروشیها به فروش برسد؟ آیا فیالحال تیراژ کتاب با مشتریان آن در حالتی متعادل نیستند؟
فرض ما در این پرسش صرفا تعداد کتابفروشیهای تهران است، آیا هر شهرستان کوچک، جدا از مراکز استان، نیاز به بیش از یک کتابفروشی دارد؟ آیا با از میان رفتن مالیات سرمایهداران برای دایر کردن کتابفروشی سر و دست خواهند شکست؟ اما اگر این لایحه با اکثریت آرا تصویب شود و سودی هم به حال تجار حوزه نشر داشته باشد، بیدرنگ باید در انتظار افزایش روزافزون شمار کتابفروشیها و پیشی گرفتن آن از تیراژ کتاب باشیم، طوری که دیگر بگوییم به ازای هر ایرانی، هزاران کتابفروشی داریم. میتوان از حاشیه رفتن پرهیز کرد و بیتعارف کل موضوع را در یک جمله خلاصه کرد که مشکل کتاب نخواندن ما با افزایش کتابفروشی حل نمیشود، اما بخش کوچکی از کتابفروشان با شنیدن خبر تصویب این لایحه خرسند خواهند شد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یکی از سخنرانیهای هفته کتاب مسئله «توزیع کتاب» را «حلقه مفقوده» حوزه نشر اعلام کرد، او گفت که دولت باید برای رفع این مشکل دست به کار شود و وعده داد که به زودی برای گسترش مراکز توزیع کتاب و ارائه تسهیلات به توزیعکنندگان کتاب کاری صورت خواهد گرفت. چند سال پیش، یعنی قبل از اینکه دولت رسما برای رفع این مشکل اقدام کند، اتحادیه ناشران و کتابفروشان طرحی با همین کارکرد برای کتابفروشان تنظیم کردند، در آن زمان دولت قصد توسعه کتابفروشیها را نداشت، بدینترتیب آن طرح مفصل ره به جایی نبرد و تا امروز خبری از آن نبود.
حال تنظیمکنندگان آن طرح، ارائهشدن آن به مجلس را به فال نیک خواهند گرفت. غرض این نیست که ناشران را تجاری بدانیم که تنها در پی منفعت شخصی هستند، بلکه آنچه در این موضوع اهمیت دارد، شکل ارائه آن و شعار حواشی آن است، اتحادیه ناشران و کتابفروشان میتواند بدون هیچ ادعایی این طرح را تنظیم کرده و تقدیم دولت کند، این حق یک اتحادیه است که برای گسترش حوزه سرمایهگذاری خود تدبیر کند، اما وقتی که دولت آن را با هدف توسعه فرهنگ کتابخوانی تقدیم دولت میکند، موضوع از زمینه اصلی خود جدا شده و باب انتقاد را باز میکند، پس بدون شک آرزوی گسترش کتابفروشیها برای یک اتحادیه عیب نیست اما راه حل دانستن آن برای کتابنخوانی ما کمی عیب است.
رحمت محمودی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست