جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
وحی و نبوت در نگاه سهروردی
سهروردی همانند همه فلاسفه اسلامی در خویش دغدغهای اسلامی را نیز احساس میکند. ازجمله این دغدغهها، مساله وحی و نبوت است. وی با تبیین مساله نفس انسانی و ارشام صور کائنات در برازخ فلکی به تببین این امر میپردازد. در حقیقت نبی به دلیل قوت نفس الهی خویش در حال بیداری نیز صور کائنات را در برازخ فلکی مشاهده کرده و تلقی وحی مینماید. نبی خلیفه خداوند در زمین است و تعجبی ندارد که عالم همانند بدن او باشد که در آن تصرف نماید لذا او حایز مقام «کن» است.
کلید واژگان: سهروردی، وحی و نبوت، نور اسفهبدی، برازخ فلکی، مغیبات.
فلسفه سهروردی به نوعی فلسفه «انوار» است. انوار مجرده، عارضی و حتی برازخ نقش مهمی را در فلسفه او بازی مینمایند. سهرودی دغدغه تبیین مسائل اسلامی و ازجمله وحی و نبوت را نیز در ذهن میپروراند. او این کار را بهراحتی به وسیله همان نکته اصلی فلسفه خویش یعنی اشراق و مشاهده به انجام میرساند. اشراق نورالانوار به مرتبه انسانی توسط اصول میانجی معین تکثیر شده و انوار قاهر و مدبر وجود دارد (معرفت و اشراق در اندیشه سهروردی: ۱۵۱).
سهروردی در این امر وامدار بسیاری از احادیث نبوی و ولوی است که به تبیین این مساله میپردازند. مساله مثالی بودن آنچه به نبی نازل میشود نکتهای است که فراوان در شرع به آن اهمیت داده شده است.
نکته مهم دیگر آن که سهروردی به این امر توجه دارد که آنچه به عنوان وحی یا انزال مغیبات از آن تعبیر میشود از عوالم بالا میآید و چیزی نیست که خود شخصی موجد آن باشد. سهروردی در متون زیبای اشارهای نیز به این امر صریحا توجه داشته است :سپس مرد پیر یعنی جبرئیل بزرگ فرشته وحی و واسطه میان عالم تجرد و عالم برزخ اسرار باطنی لازم برای فهم معنای حقیقی قرآن را که چیزی جز اسرار خلقت نیست به سالک تعلیم میکند (سهروردی و مکتب اشراق: صص ۱۴۰ - ۱۳۹) در پایان به ناچیز بودن این نوشتار و قلت بضاعت نگارنده معترف بوده و امید جود دارم.
قعدت فی البیت اذا ضیعت منتظرا
من رحمهالله بعد الشده الفرجا
الف) کیفیت نیاز به نبی
از آنجا که انسان همچون برخی عقول نیست که نوع آن منحصر در شخص باشد لذا بیشمار انسان وجود دارد یعنی از نوع انسان اشخاص فراوان هستند. سهروردی در اینجا این مبنا را داراست که شخص انسان نمیتواند خود به تنها قائم به خویش باشد و در واقع نوع انسان مضطر است که با دیگران از نوع خودش معامله و ازدواج و در کل رابطه داشته باشد. بنابراین در این تعامل با یکدیگر احتیاج به قانونی دارد که به آن رجوع کند، اما این قانون باید از کجا سرچشمه گیرد؟ سهروردی منفصلهای را مطرح میکند: این قانون یا از عقول خود انسانها سرچشمه میگیرد یا غیرعقول، اما از عقول خود ایشان نیست زیرا عقول ایشان هم سطح و معارض با هم است لذا نمیتوانند برای یکدیگر قانونی لحاظ کنند. پس طرف دوم قضیه باقی میماند که این قانون باید توسط شخصی از طرف خداوند ارائه شود:
....« پس ایشان ناچار باید شخصی داشته باشد که او شارعی یاریگر ایشان باشد که راهی را به ایشان نشان دهد که ایشان را به یاد آورد که به سوی پرودگار خویش در حرکت هستند و ایشان را از روزی که ینادون فیه من کان قریب (۵۰/۴۰) و تشق الارض عنهم سراعا (۵۰/۴۳) و یذکر هم ربهم و یهدی الحق و الی صراط مستقیم (۲/۲۰۹) بترساند و او باید با نشانههایی دال بر این که او از سوی پرودگار عالم که قادر و فاخر و منتقم است تخصص یابد (تلویحات:۹۶)».
ب) شرایط
اکنون که شرایط برهانی جهت انزال رسل و قانون الهی در برهان آورده شد شایسته است شرایط عمومی نبی را از نظر ایشان که پهلو به پهلوی وحی میزند بررسی نماییم. شرط اول در نبوت آن است که از آسمان باشد، اما مامور به اصلاح نوع باشد و جهت این اصلاح باید علومی داشته باشد که از غیر تعلم بشری حاصل شده باشد . سهروردی حدس را نیز از شرایط نبی میداند. نبی باید متصل به عقل فعال باشد و هیولای عالم تحت تصرف وی باشد تا بر زلزلهها و خسوفها و حرکات و سکونات عالم محیط باشد و بر مغیبات و امور جزئیه درگذشته و آینده واقف است. (تلویحات: ۹۵)
به نظر وی این گونه نیست که نبی باید علمی افزون بر همه دانشمندان و علما داشته باشد چهبسا عالمی وجود داشته باشد که از نبی دارای علمی بیشتر باشد.
لازم نیست که هر یک از انبیاء در حقایق به طبقه علیا باشد که بسیاری از محققان و علمای این امت همچون ابیبکر، عمر، عثمان، علی، خدیجه، حسن بصری، ذوالنون مصری، سهل تستری، بایزید، ابراهیم ادهم، جنید و شبلی، رضوانالله تعالی علیهم و امثال ایشان بر انبیاء بنی اسرائیل به علوم افزوده باشند. (پرتو نامه: ۷۵)
سهروردی در شرایط ماقبل نبوت دیدگاههایی مشایی دارد. به نظر وی کاملترین و فاضلترین انسان آن است که نفس او عاقل به بالفعل گردد یعنی صورت معقولات به برهانی یقین برای او حاصل گردد، هیئات صالح و اخلاق زیبا در او پدیدار شود تا به عقول مفارق یکی شود و از این انسانها کاملترین آن است که به مرتبه نبوت نائل آید و خواصی دارا شود که انسانهای دیگر دارای این خواص نیستند، ازجمله این خواص این است که سخن خداوند را میشنوند فرشتهها را میبینند و چنین شخصی به نظر وی در عالم وجودش جایز و برای بقاء نوع انسان وجودش واجب است. (یزدان شناخت: ۴۵)
سهروردی در تبیین فلسفی مساله قدرت عقلی و علمی نبی به تحلیل این مساله میپردازد. به دلیل شدت اتصال نبی به عالم عقل و جواهر فرشتگان او می تواند در زمان اندکی همه معقولات را تحصیل نماید و در هر مسالهای حدود وسط آن مساله برای او حاصل شود بدون معلم و کتاب همه معقولات نزد او حاضر میشود. نزد سهروردی این شخص با چنین صفاتی خلیفه خدا روی زمین است و این نفوس قدسی و پاک در ۳ جنبه نظری، علمی و آثار طبیعی با یکدیگر در تفاوت هستند.
ازجمله دیگر رسالات نبی ارائه عبادات به مردم است. عبادات ممکن است «وجودیه» که نفع میرساند مانند اذکار و نمازها که ایشان را به سمت خدای تعالی سوق میدهد و ممکن است «عدمیه» باشد و ایشان را پاک گرداند مانند روزه و وجودی نافع باشد برای ایشان و غیر ایشان مانند پرداخت زکات و صدقات و عدمی متعدی باشد مانند خودداری از آزار نوع و جنس و سکوت و مانند آن.
ج) علت انذار و اطلاع بر مغیبات
سهروردی در جهت تببین فلسفی و عقلی و شهودی «نبوت» باید بتواند صفات خاص نبی را که او را نبی ساخته است تببین ساخته و افعال صادر از نبی را تعقلی کند.
«هنگامی که انسان از حواس پنجگانه ظاهر جدا می گردد از مشتغلات تخیل نیز رها میشود بنابراین بر امور غیبه آگاه میگردد و شاهد این مطلب خوابهای صادق است به درستی که نور مجرد هنگامی که در حجاب نباشد و جرمی نباشد غیر از شواغل برازخ بین آن و انوار مدبر فلکی حجابی قابل تصور نیست در این حال نور اسفهبدی دارای حجاب شواغل ظاهر و باطن است پس هنگامی که از حواس ظاهر خلاص می شود و حس باطن ضعیف گردد به سوی انوار آزاد میشود و بر نقوشی که در برازخ علویه برای کائنات است اطلاع مییابد. (شرح حکمهالاشراق شیرازی: ۵۰۱ و ۵۰۰)».
سهروردی انگشت بر جایی میگذارد که امری آن گونه پیچیده نیست و تبیین عقلی دارد. خواب در انسان به دلیل تعطیل حواس ظاهر نمونه خوبی است یا بیمارانی که اشتغال کمتری نسبت به حواس ظاهر و بدن خویش دارند یا برخی کاهنین که به دلیل استمرار در تمرین قلت اشتغال به بدن آماده اطلاع بر امور غیبی شدهاند همه شاهد بر مدعاست. شیرازی در شرح بر حکمهالاشراق اشاره میکند بسیاری از مردم بنابر تواتر که احتمال کذب در آن نمیرود از خوابهای صادقانه سخن راندهاند و بسیاری از خود ما تجربه این امر را در خوابهای خویش داشتهایم پس اگر نفس انسانی در حالت خواب و بیداری میتواند از غیب اطلاع یابد پس مانعی ندارد که در حالت بیداری و صحت این امر برای نفس انسانی پدیدار شود. (شرح حکمهالاشراق: ۵۰۰)
بنابراین اگر برای نفس انسانی چنین قوتی حاصل شود یا آن که مانع شاغل از بین برود چنین اطلاعی اتفاق میافتد، اما به محض ضعف نفسی یا پدیداری شاغل حسی این اطلاع از بین میرود، اما برای انبیاء این امر به گفته شارح حکمهالاشراق «اصلی» است. یعنی ایشان به دلیل قوت نفوسشان، اشتغالشان به بدن ایشان را از اتصال به عالم علوی و اکتساب علم غیبی در حالت صحت و بیداری بازنمیدارد، بلکه ایشان بین این دو امر جمع میکنند، چراکه نفوس ایشان دارای چنان قوت و نیرویی است که هر دو جانب را دربر میگیرد، اما این که این نفوس چگونه و از چه جایی مغیبات را دریافت میدارند به این صورت است که به نظر سهروردی انوار مدبر فلکی وجود دارند که عالم به جزییات کائنات هستند و صورتهای کائنات، همه در مدبرات فلکی ترسم گشتهاند.
در نگاه ایشان آنچه نفوس انبیاء از وحی تلقی دارند دارای سنخیت با خوابهای نفوس است. خوابهای نفوس نیز دارای انواع مختلف است برخی به دلیل شدت اتصال آن نفس به عالم روحانی احتیاجی به تعبیر ندارد برخی به دلیل ضعف اتصال، اما به دلیل سنخیت و مناسبت قابل تعبیر هستند و برخی نیز تعبیری ندارند و از آن تعبیر به اضغاث احلام میگردد که خود تفصیل جدایی دارند که در ما نحن فیه فرصت مطرح کردن آن نیست، اما آنچه در بیداری تلقی میشود بر ۲ نوع است:
۱) نفس قوی است و همه جوانب را دربر میگیرد، بدن نیز او را از اتصال به مبادی بازنمیدارد و متخیله نیز چنان قوی است که حس مشترک را از حواس ظاهر بازمیدارد پس مانعی ندارد که این نفس در بیداری آنچه را که خوابدیدگان میبیند بدون تفاوت میبیند. ازجمله اینها آنچه صریح است هیچ احتیاجی به تاویل ندارد و برخی هم احتیاج به تاویل دارد.
۲) نفس به قوت آنچه گفته شد نباشد پس در حال بیداری از آنچه که حس را مدهوش مینماید و خیال را حیران میسازد کمک میگیرد. به نظر سهروردی نقوش کائنات ازلا و ابدا در برازخ علوی محفوظ است و واجبالتکرار است. این نقوش واجبالتکرار هستند، زیرا اگر در برازخ نقوش غیرمتناهی برای حوادث مترتب باشد هیچ چیزی نمیآید مگر بعد از چیز دیگر پس این نقوش از این سلسلههای مجتمع مترتب میآید که متناقض آنچه است که بر آن برهان آورده میشود که محال است. شارح حکمهالاشراق معتقد است که این امر اعاده معدوم را لازم نمیآورد بلکه شبیه این امور اتفاق میافتد. سهروردی تاکید دارد که این علوم که نبی به دست میآورد از نفوس فلکی است.
صاحب انذار نبوت، کاهن یا کسی که خوابهای صادقانه میبیند علم خود را به اشیاء در ذات خویش و لذاته ایجاد نمیکند؛ چراکه عجز او در این کار ظاهر است؛ چراکه او نمی تواند این علم را ایجاد نماید و احاطه بر امور گذشته و حال و آینده ندارد (شرح حکمهالاشراق: ۵۰۸) نکته اصلی آن است که صور کائنات در برازخ فلکی جمع هستند و شخص این صور را از آن برازخ استفاده مینماید.
د) آنچه از مغیبات تلقی میشود
آنچه از مغیبات تلقی میشود گاهی بر این اشخاص در سطرهایی نوشته شده است، گاهی با شنیدن صدای صوت است که گاهی لذیذ است و گاهی وحشتناک و گاهی این اشخاص صور موجودات را دریافت می دارند و گاهی صور زیبای انسانی را می بینند که در غایت زیبایی ایشان را مورد خطاب قرار میدهند و گاهی مثل معلقه را میبینند و چیزهای دیگر. به نظر سهروردی آنچه در بالا گفته شد هم مثل قائمه هستند (شرح حکمهالاشراق شیرازی: ۵۱۱) همه صور و اعراضی که در عالم مثال در خواب و بیداری مشاهده میشوند اشباح محض هستند و همه در آنچه در این خوابها و بیداری مشاهده میشوند اشباح محض هستند و همه آنچه در این خوابها و بیداریها اتفاق میافتد بر سبیل تخیل است.
آنچه در عالم مثال است جواهر بسیط است که به ذات خویش قائم است و تجرد از ماده دارد لذا تزاحم و تمانعی درآن رخ نمیدهد. سهرودی قائل است آنچه نبی به صورت صوت دریافت میدارد تموج هوا نیست بلکه مثال صوت است و او همان صوت حقیقی است بنابراین در افلاک اصوات و نغماتی وجود دارد که احتیاجی به هوا ندارد و نغمهای لذیذتر از آن نغمات وجود ندارد و شوقی آنجا وجود دارد که در جای دیگری نیست. (شرح حکمهالاشراق سهروردی: ۵۷۳)
کسانی که اهل تجرد هستند دارای مقام خاصی هستند که در این مقام قادر بر ایجاد مثل قائم هستند بر هر نحوی که بخواهند. سهروردی نام این مقام را مقام کن مینهد. به نظر وی هر کس این مقام را ببیند به وجود عالم دیگری غیر از برازخ که مثل معلقه در آن هستند ایمان میآورد.
سهروردی بر این عقیده است که آنچه پیغمبران و اولیاء اهل کشف در حال مکاشفه میشنوند بههیچوجه نتیجه تموج هوا نمیباشد، صوت و صدایی که در گوش اولیاء و اهل کشف طنینافکن میشود از صداهای عالم محسوس به شمار نمیآید زیرا اگر این گونه اصوات در عالم محسوسی طنینافکن شده باشد لازمه آن این است که هر کسی که دارای گوش سالم بوده باشد از شنیدن آن بهرهمند شود در حالی که آنچه برای اهل کشف قابل شنیدن است برای غیر اهل کشف به هیچ وجه قابل شنیدن نمیباشد در مورد مساله رویت نیز وضع بر همین منوال است.
در روایات اسلامی آمده است که پیغمبر (ص) در حضور بسیاری از صحابه جبرئیل را به صورت شخص دحیه کلبی مشاهده مینموده است، ولی آنچه مسلم است این است که سایر مردم از دیدن آنچه پیغمبر (ص) آن را مشاهده مینموده است محروم بودهاند. (شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی: ۳۷۴)
ذ) افعال خارق عادت
گفته شد که ازجمله صفات نبی انجام افعال خارق عادت و احاطه بر عالم است. سهروردی ضمن ارائه مثال در این باره باز هم به ذکر برخی افعال میپردازد تا ذهن را به موضوع نزدیک سازد. وی با ذکر مثال انسانی که روی دیواری راه میرود و با تخیل سقوط، سقوط مینماید و مثالهای دیگری که وافی مقصود است به این بحث تقرب مینماید. بنابراین تعجبی ندارد که برخی نفوس دارای قوتی الهی باشند که گویا همه عالم از ایشان اطاعت مینماید و همه عالم بدن او میگردد که هر لحظه بر تصرف آن قادر است. (تلویحات: ۹۷)
نویسنده: احسان - منصوری
منبع: ماه نامه - نقطه - ۱۳۸۶ - شماره ۲۲، آذر
منابع:
۱- سهروردی و مکتب اشراق، مهدی امین رضوی ترجمه مجدالدین کیوانی، نشر مرکز، اول، تهران، ۱۳۷۷ ه . ش.
۲- شرح حکمهالاشراق، شمسالدین محمد شهرزوری، تصحیح حسین ضیایی تربتی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، اول، تهران، ۱۳۷۲ ه . ش.
۳- ........، قطبالدین شیرازی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، اول، تهران، ۱۳۸۳ ه . ش.
۴- شرح قصه غربت غربی، دکتر پرویز عباس داکانی، نشر تندیس، اول، ۱۳۸۰ ه . ش.
۵- شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، حکمت، دوم، ۱۳۶۶ ه . ش.
۶- مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهابالدین یحیی سهروردی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، چهارم، ۱۳۸۰ ه . ش.
۷- معرفت و اشراق در اندیشه سهروردی، دکتر حسین ضیایی، ترجمه سیما نوربخش، نشر و پژوهش فرزانروز، اول، ۱۳۷۴ ه . ش.
منبع: ماه نامه - نقطه - ۱۳۸۶ - شماره ۲۲، آذر
منابع:
۱- سهروردی و مکتب اشراق، مهدی امین رضوی ترجمه مجدالدین کیوانی، نشر مرکز، اول، تهران، ۱۳۷۷ ه . ش.
۲- شرح حکمهالاشراق، شمسالدین محمد شهرزوری، تصحیح حسین ضیایی تربتی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، اول، تهران، ۱۳۷۲ ه . ش.
۳- ........، قطبالدین شیرازی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، اول، تهران، ۱۳۸۳ ه . ش.
۴- شرح قصه غربت غربی، دکتر پرویز عباس داکانی، نشر تندیس، اول، ۱۳۸۰ ه . ش.
۵- شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، حکمت، دوم، ۱۳۶۶ ه . ش.
۶- مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهابالدین یحیی سهروردی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، چهارم، ۱۳۸۰ ه . ش.
۷- معرفت و اشراق در اندیشه سهروردی، دکتر حسین ضیایی، ترجمه سیما نوربخش، نشر و پژوهش فرزانروز، اول، ۱۳۷۴ ه . ش.
منبع : باشگاه اندیشه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست