چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
سیسال استادی
بازتابهای رسانهای که بسیاری از آنها با نگاهی منفی به هفت شب اجرا در تالار بزرگ کشور نگریسته بودند. در عالم هنر گفتهای وجود دارد که میگوید: هرگاه از ارائه استادی تعریف و تمجید نشود، آن خود به منزله نقدی تند و سنگین است. از این منظر میتوان گفت سکوت بسیاری از رسانهها یا اکتفا به گزارشهای توصیفی از این کنسرت هفت شبه، خود نشانهای از نارضایتی منتقدان به حساب میآمد. استاد آواز ایران در طول سالیان طولانی فعالیت خود درعرصه هنر و البته یکه تازی با اوج و فرودهایی همراه بوده است. دوران زندگی استاد شجریان خود بیشباهت به یک قطعه موسیقی، همراه با اوج و فرودها نیست. اوج و فرودهایی که گاه حاصل طبع نامراد ایام بودند و گاه حاصل روحیه هنرمندانه محمدرضا شجریان. از این منظر کارنامه هنری استاد آواز ایران را میتوان به چند دوره تقسیم کرد. برخی از این دورهها نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایران و به ویژه موسیقی آوازی ایران هستند و برخی دیگر را میتوان دوران تکرار نام گذاشت.
● معرفی یک پدیده
جشن هنر شیراز و اجرای کنسرت راست پگاه زمان معرفی خوانندهای جوان به جامعه هنری ایران بود که سالها پیش مردم صدای او را برای نخستین بار در برگ سبزی به همراه سنتور استاد رضا ورزنده شنیده بودند و بسیاری او را با نام مستعار سیاووش میشناختند. این جوان که نزد بزرگانی چون عبدا... خان دوامی و نورعلی خان برومند پرورده شده بود توانست کلاسی نوین را در بیان موسیقایی و آوازی به دست دهد. اجرای دستگاه راست پنجگاه که سالها مهجور واقع شده بود نشان داد که خوانندهای دگر در عرصه موسیقی ظهور کرده است. افول خوانندگانی چون استاد بنان، استاد محمودی خوانساری و دیگر بزرگان آواز ایران در آن زمان در کنار تحولات اجتماعی و سیاسی در پی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، موجب شد تا محمدرضا شجریان فرصت بهتری برای ارائه هنر خود پیدا کند. درک شعری او در کنار فرصتهایی که سوزانده نشدند محمدرضا شجریان را از پس نام سیاووش بیرون کشید و به جامعه هنری و مردم معرفی کرد.
● با محمدرضا لطفی
همکاری با محمدرضا لطفی نوازنده تار که او نیز به مانند شجریان پدیده نیمه دهه ۵۰ بود باعث به وجود آمدن دوران عطفی در موسیقی ایران شد که تکرار آن دوران صبری بسیار میطلبد و گاه که خوب مینگری غیرقابل تکرار مینماید، شور جوانی و تسلط هنری این دو نفر جانی به گروه شیدا داد. درک تغییر شرایط اجتماعی و ارائه آثاری متناسب با حال و هوای دوران انقلاب و هماهنگ با روحیه مردمی انقلابی و پرشور سبب شد تا لطفی و شجریان بهعنوان یک زوج هنری ایدهآل معرفی شوند. با فاصله گرفتن از آن فضا لطفی و شجریان ارائه اجراهای مستقل از گروه شیدا را آغاز کردند. بدون شک خود استاد شجریان نیز تصدیق میکند که به یاد ماندنیترین دوران همکاری ایشان با یک نوازنده آن زمان بوده است و جواب آوازهایی را که از استاد لطفی میگرفتند از هیچ نوازنده دیگری نگرفتند. کار با محمدرضا لطفی حاصلش برای اهل موسیقی و مردم کاستهای به یاد ماندنی همچون عشق دانه، راست پنجگاه، معمای هستی و چشمه نوش بود. در این دوران ساز و آواز هردو به تعالی ارائه میشدند بیآنکه یکی دیگری را سرکوب کند. چندین و چند سال همکاری مستمر در کنار تمرینها و اجراهای خصوصی این دو نفر را به درکی متقابل از موسیقی یکدیگر رسانده بود که نتیجه آن که برای شنونده عام موسیقی و مخاطب غیرحرفهای ساز و آواز، انتقال حسی کامل و چنگ زدن به درونیترین احساسات او صورت میگرفت. این دوران با اختلاف شجریان و لطفی به پایان رسید و تقدیر اینگونه بود که همکاری این دو که با کنسرت راست پنجگاه نمود عمومی یافته بود با کنسرت راست پنجگاه چشمه نوش به پایان برسد.
● با پرویز مشکاتیان
همکاری استاد شجریان با استاد پرویز مشکاتیان یکی دیگر از نقاط عطف موسیقی معاصر ایران است.
همکاری این دو نفر از دهه شصت شروع شد و تا اوایل دهه ۷۰ ادامه پیدا کرد. اگر همکاری شجریان با محمدرضا لطفی را دوران اوج موسیقی ساز و آواز در عهد معاصر بدانیم، همکاری با پرویز مشکاتیان را میتوان بلوغ تصنیف در موسیقی ایران دانست. به غیر از دوران کوتاهی در سالهای ۵۶ تا ۵۸ میتوان گفت که تصنیفهای ماندگاری در موسیقی ایران ساخته نشدند. آنچه که اجرا میشد تمامی تصانیفی به یادگار مانده از تصنیفسازان دوران قاجار همچون عارف قزوینی و علیاکبر شیدا بودند. بسیاری از این تصانیف به وسیله استاد عبدالله دوامی به صورت سینه به سینه به محمدرضا شجریان منتقل شدند. در دوران همکاری شجریان و مشکاتیان بار دیگر تصنیفهای ماندگاری خلق شدند که هنوز نمیتوان بدیلی برای آنها پیدا کرد. این دوران طلایی نیز با کاست قاصدک برای شنوندگان موسیقی به پایان رسید.
دوری از حلقه اساتید
از اوایل دهه ۷۰ کمکم استاد شجریان از همکاری با اساتید ردیف اول موسیقی کنارهگیری کرده و با تشکیل گروه آوا جوانان و نوازندگان ردیف دوم را بر گرد خود جمع کرد. این دوره را میتوان تاریکترین دوره کاری استاد آواز ایران دانست. همکاری با جوانان اگرچه در جای خود زیبنده است، اما فاصله زیاد خواننده با نوازنده در این کارها باعث شد تا خلالهای حسی فراوانی در این کاستها دیده شود و انتقادهایی را چه در میان اهل موسیقی و چه در میان مردم برانگیزد. در کارهای این دوران دیگر نه از جواب آوازهای دوران همکاری با محمدرضا لطفی خبری هست و نه از تصنیفهای به یاد ماندنی دوران همکاری با پرویز مشکاتیان.کارهایی چون آرام جان و آهنگ وفا در بهترین حالت تکرار گذشته هستند. در این میان کارهای محدودی با داریوش پیرنیاکان و داریوش طلایی تنها نقاط پررنگ فعالیت هنری استاد آواز ایران هستند.
● دوران طلایی «فریاد»
همکاری با حسین علیزاده را میتوان به نوعی احیای استاد آواز ایران دانست. دورانی که برای علاقهمندان موسیقی با کاست زمستان آغاز شد و با کاست «فریاد» به اوج رسید. ارائه مقام دادوبیداد که ارائهای نوین در موسیقی بود در کنار موسیقی جسورانه و ساختارشکن حسین علیزاده، زنگار تکرار را از حنجره استاد آواز ایران زدود. بدون شک بدون هنرمندی چون شجریان، علیزاده نمیتوانست چنین ارائهای داشته باشد. این دوران طلایی با کاست «بیتو به سر نمیشود» ادامه پیدا کرد و در کنسرت همنوا با بم به اوج رسید. این دوران درخشان نیز سرانجام به پایان رسید و نوبت به مجید درخشانی، نوازنده چپدست تار ایران رسید.
● با مجید درخشانی
این دوران که عهدی طولانی از آن نمیگذرد با کاست «غوغای عشقبازان» و کنسرتهای هفت شبه تالار بزرگ کشور نمود بیرونی پیدا میکند. عمده مسالهای که بار دیگر در این کنسرتها جلب توجه میکند همسطح نبودن دوباره خواننده با گروه نوازندگان است. به غیر از مجید درخشانی هیچیک از نوازندگان توانایی همنوایی با استاد شجریان را نداشتهاند. در این شبها شاهد بداههنوازی و بداههخوانی که اوج موسیقیسازی و آوازی ایران است، نبودیم. آنچه باعث شد تا این کنسرت انتقادهایی را در رسانهها موجب شده و رنجش استاد آواز ایران را در پی داشته باشد از همین همسطح نبودن خواننده با نوازندگان ناشی شد. در این کنسرتها به روشنی نوازندگان نمیتوانستند برای آواز استادی شجریان فضاسازی کنند و در جواب آوازها نمیتوانستند فضای حسی ایجاد شده از سوی شجریان را پی بگیرند. این گسست حسی موجب شد تا شنونده عام موسیقی که کاری به دستگاه و گوشه و اشاره ندارد احساس کند شجریان آن شجریان همیشگی نیست. البته این هم بخشی از مصائب استادی است. روی صحنهای که شجریان بنشیند همه اتفاقات به نام او نوشته میشود. چه کار خوب از آب دربیاید و چه متوسط، مردم آن را به پای استاد آواز ایران مینویسند. همانگونه که به عشق او ۳۰هزار بلیت را در چهار ساعت و بیست دقیقه به تمامی میخرند و از پرداخت ۱۲۰هزار تومان در بازار سیاه هم باکی ندارند.
منبع : ماهنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست