شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
پرواز را به خاطر بسپار
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عارف ربّانی نیست
"پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است". پرنده، رفتنی است. پرواز دو عارف ربّانی از درون دو قفسِ سالخوردهی شکستنی و بال و پر گشودنشان در فضای فرا زمانی و فرا مکانی، زنگ بیدار باشی بود برای ما که دانشمندان و فرهیختگان را عادتاً در دوردستهای زمین یا در دور دستهای تاریخ جستجو میکنیم. آنچه نام آیتالله احمد مجتهدی تهرانی و نام دکتر سیدجعفر شهیدی را علیرغم وجوه تمایز و تفاوتشان پیوند میدهد، دانش و اخلاق و تواضع و نیکنفسی و آزادگی و وارستگی است.
شعر سعدی را در برخی از مکتوبات به گونهی دیگری نیز (با اندک تفاوت) نوشتهاند: "زاهد و عابد و صوفی همه طفلان رهند، مرد اگر هست بجز عالم ربّانی نیست". چه با این قرائت و چه با آن قرائت، احوال هر دو فرزانه فرهیختهی قفسِ تن شکستهی جان به پرواز در آورده در فضای روحفزای محرّم را شامل میشود.
آنچه آدمی را به مقام عالم ربانی و عارف ربّانی ارتقاء میدهد، نه ساختمان مسجد است و نه ساختمان دانشگاه، نه کت و شلوار است و نه عبا و عمّامه، نه مدرک اجتهاد است و نه مدرک دکترا، بلکه علم است و اخلاق است و آزادگی است. لباس و ساختمان و کرسی و مدرک نیز البته در حدّ سهمی که میتواند داشته باشد تأثیرگذار است، معنادار است، نماد است. ولی فرع بر اصل است. فرع را با اصل نباید اشتباه گرفت.
علم به عنوان یکی از ارکان سازندهی شخصیت آدمی و یکی از عناصر تعیین کنندهی قدر و قیمت او، آن است که نه با اخذ هزار مدرکِ مهر و امضا شده به دست میآید و نه با طرد و سلب آن هزار مدرک از بین میرود. علم، آن است که با وجود عالِم، عجین شده باشد. علم، آن است که قدرت تفکّر و خلاّقیّت و ابداع را تقویت کرده باشد. علم، آن است که روشنایی را افزون کند: "العلم نورٌ یَقْذِفُه الله فی قلب مَن یشاء". علم، آن نیست که حجاب حقیقت شود و آدمی را به فخر فروختن و گردن کشیدن و سینهستبر کردن و خود برتر دیدن وادارد: "العلمُ هُوَالحجابُ الاکبر". تفسیر عرفانی و فلسفی این کلام به معنای خاصّ ِ آن محفوظ است، امّا چنین مفهومی را نیز میتوان در بطن آن سراغ گرفت.
درخت هرچه تناورتر و پربارتر باشد، شاخههایش خاکسارتر است. این هر دو عالِم حوزوی و دانشگاهی چنین بودند. تواضع و فروتنی و خاکساری در عین وزانت و سنگینی و پرباری، صفت بارز آنان بود. مرحوم آیتالله مجتهدی با کلام اوج میگرفت و مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی با قلم. هرچند هر دو اهل کلام و قلم بودند. نکتهگیریها و طنزگوییهای هر دو نیز آدمی را مجذوب میکرد.
امّا دکتر سیدجعفر شهیدی را در این میان ویژگیهای دیگری هم هست. شهیدی با تکیه بر هویّت علمی و دینیاش رابط و مَفصل بود، رابط و مَفصلِ میان اندامهای متعدّد در پیکر جامعه بود. و این "ذو وجوه" بودن، از شاخصههای ممتاز شخصیت وی محسوب میشد. اندام انسانی را مَفاصلاند که با یکدیگر ارتباط میدهند و برای یکدیگر به حرکت و همراهی وا میدارند. دکتر شهیدی، مفصل میان دانشگاه و حوزه است. پای به هر مکان که مینهاد، گویی مجسمة زندهی وحدت واقعی حوزه و دانشگاه است.
"حسینیه ارشاد"، این مؤسسه تأثیرگذار و تاریخی، در حوالی سالهای ۴۷ و ۴۸ با همکاری "شرکت سهامی انتشار"، کتاب مستند و خواندنی "محمّدخاتم پیامبران" را در ایران منتشر کرد. ویژگی ابتکاری این کتاب اولاً تحقیقی بودن است و ثانیاً جمعی بودن. تحقیقی بودنِ نوشتههایش از سویی و جمعی بودنِ نویسندگانش از سویی دیگر. (البته باز هم هر کس به تنهایی تحقیق کرده است، امّا کتاب محصول کار حدود بیست نویسنده است).
علی شریعتی، عبدالحسین زرینکوب، مرتضی مطهری، مجتبی مینوی، سیدحسین نصر، محمدتقی جعفری، سیدابوالفضل مجتهدزنجانی، علامه طباطبایی، حسین نوری، سیدغلامرضا سعیدی، هاشمیرفسنجانی، عطاءالله شهابپور، محمدتقی شریعتی، سیدمرتضی شبستری، سیدهادی خسروشاهی و ... دکتر سیدجعفر شهیدی، صاحبنظران و صاحبقلمان آفرینندهی کتاب دو جلدی محمد(ص) خاتم پیامبراناند. همه آنان در صفحات این کتاب، تنها یک اثر بر جای گذاشتهاند، مگر دکترعلیشریعتی و دکتر سیدجعفر شهیدی که خلق دو اثر ماندگار را برعهده داشتهاند. شریعتی، "از هجرت تا وفات پیامبر" و "سیمای محمّد" را نوشته است. شهیدی، "از ولادت تا بعثت" و از "بعثت تا هجرت پیامبر" را. در واقع دوسوّم از زندگی پیامبر اسلام در این کتاب به قلم دکتر سیدجعفر شهیدی نوشته شده است.
شهیدی، رابط و مفصل بود. رابط و مفصلِ میان روشنفکر و روحانی، حوزه و دانشگاه، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، سنّت و تجدّد، غرب و شرق، اصولگرایی و آزاداندیشی، علوم قدیم و علوم جدید، تاریخ و ادبیّات، زبان عربی و فارسی، دانشجو و طلبه، پیر و جوان.
شهیدیِ درس خوانده نجف، همکار مرحوم دهخدا بود و یکی از چند وصیّ وی در اداره و ادامهی کار لغتنامهاش. و پس از دکتر معین، تنها وصیّ باقی مانده و ادامهدهندهی راه. جمله معروف و مکتوب دهخدا را همگان شنیده و خواندهاند. دهخدا دکتر شهیدی را "در نوع خودش اگرنه بینظیر، کمنظیر" معرّفی کرده است. شهیدی از بازماندگان قافلة علمی دانشوران و معرفتپژوهانی است که همگی ذو وجوه بودند، چند جانبه، چند دانشه، علاّمه، جامعالشرایط، جامعالاوصاف. از بازماندگان قافله فروزانفرها، آشتیانیها، هماییها، دهخداها، بهمنیارها، زرینکوبها و برجستگانی دیگر.
دکتر سیدجعفر شهیدی را دوگونه شاگرد بود. شاگردان رسمی دانشکده و کلاس و آزمون، شاگردان غیررسمی و بهرهبردار از کلام و قلم و پژوهش و نقّادی و تفّکر و اخلاق و کرامتش. او دقیقاً همان درخت ریشهدار و تناوری بود که هرچه پربارتر میشد سرافکندهتر میشد. نه سرافکندگی مذموم، که سرافکندگی ارادی و ممدوح. سرافکندگی فروتنانهای که عین سرافرازی بود. چنان به تو مینگریست که انگار سالهای سال مدیون تو بوده است، انگار تو معلّم او بودهای و او شاگرد تو بوده است! امّا تو...
تا به خرمن برسد کشت امیدی که توراست
چاره کار بجز دیده بارانی نیست
جلال رفیع
منبع : روزنامه اطلاعات
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس جمهوری اسلامی ایران حجاب دولت رئیسی رئیس جمهور گشت ارشاد سیدابراهیم رئیسی مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم پاکستان
تهران سیل قتل کنکور هواشناسی شهرداری تهران سلامت سازمان سنجش سازمان هواشناسی زنان پلیس اصفهان
قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی ارز سایپا مسکن ایران خودرو تورم
فضای مجازی کیومرث پوراحمد سینمای ایران تلویزیون سریال پایتخت سریال ترانه علیدوستی فیلم موسیقی سینما مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ اپل فناوری ناسا ربات فیلترینگ بنیاد ملی نخبگان رونمایی
سازمان غذا و دارو کاهش وزن مالاریا آلزایمر زوال عقل