جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اظهار نظر خاورشناسان درباره امیرالمومنین


اظهار نظر خاورشناسان درباره امیرالمومنین
● نظر جرج جرداق درباره حضرت علی (ع)
او می‏نویسد: آیا از فرمانروایی خبر داری كه خود نان سیر نخورد زیرا كه در كشور او كسانی یافت می‏شدند كه با شكم سیر نمی‏خوابیدند و جامه نرم نمی‏پوشیدند؟! (زیرا در میان ملت كسانی بودند كه لباس خشن و درشت می‏پوشیدند ) و درهمی را اندوخته خود نساخت؟ و به فرزندان و یاران خود هم وصیت كرد كه غیر از این راه و روش نپیمایند. برادر خود را به خاطر یك دینار - كه بدون حق از بیت المال طلب می‏كرد - مورد بازخواست قرار داد و پیروان و فرمانداران خود را به خاطر یك گرده نان كه به عنوان رشوه از ثروتمندی گرفته و خورده بودند، تهدید كرد و به محاكمه و دادگاه كشانید.
نزد حقیقت و تاریخ یكسان است او را بشناسی یا نشناسی. تاریخ و حقیقت گواهی می‏دهند كه او وجدان بیدار و قهار، شهید نامی، پدر و بزرگ شهیدان، علی بن ابی طالب، صوت عدالت انسانی، شخصیت جاویدان شرق است ! ای جهان چه می‏شد اگر هر چه قدرت و قوه داری به كار می‏بردی و در هر زمان علیی با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش، و با آن ذوالفقارش، به عالم می‏بخشیدی؟ !
● نظر سرپرسی سایکس درباره امام علی (ع)
این که اهالی ایران در او مقام ولایت قائل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقیقی و مربی الهی می دانند واقعاً این عقیده قابل تحسین و شایان بسی تمحید است اگر چه مقام و مرتبه ی او خیلی بالاتر از اینها است.
● نظر بولس سلامه درباره حضرت علی (ع)
او در مقدمه كتاب خود «عید الغدیر ملحمهٔ العربیهٔ» می‏نویسد: اگر سؤال كنند چرا در مورد علی شعر سرودی با آنكه تو مسیحی هستی؟ در جواب می‏گویم: هر یك از ابیات كتاب جواب سؤال توست و هر كدام بیانگر فضلی از فضایل اوست. و علی مردی است كه همه مسلمین او را به عظمت‏یاد می‏كنند، و مسیحی‏ها هم او را به بزرگی و زهد تقوی یاد می‏كنند. و احادیث او را در مجالس خود ذكر می‏كنند. و من در روی زمین كسی را در مقابل غم و اندوه و ستم ستمگران، با صبرتر از علی نیافتم، كل زندگی این مرد مشوب به غصه‏های متعدد بود، علی علیه السلام از آن روزی كه چشم خود را در كعبه باز كرد. تا وقتی كه چشمش را در مسجد بست، درگیر با مشكلات و مصائب بود و ...، ولی در برابر همه آنها صبر كرد.
بعد می نویسد: اگر شیعه بودن عبارت است از حب اهل بیت نبی من شیعه هستم، سپس خطاب به حضرت علی علیه السلام می‏گوید: شعر من در ساحل بیكران تو یك سنگریزه است، اما این سنگ به خون حسین خضاب شده است پس این هدیه ناقابل را به خاطر امام حسین علیه السلام از من قبول كن.
... دلایل بر بزرگی شخصیت امیر المؤمنین هر آینه برتر از آنست كه بشمار آید. و آنكس كه بخواهد دلایل مزبور را بشمارد مانند كسی است كه بخواهد اشعه خورشید را بچنگ آرد.
من در این نامه اكتفا می‏كنم بذكر یكی از آن دلایل، و آن این است كه دو مرد بر مبنای دوستی خاندان پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم با یكدیگر تلاقی می‏نمایند، یكی از آن دو مرد، شیعه بزرگواری است كه پانزده سال است قلم خود را در راه خدمت‏بحق وقف نموده است، و او تو هستی، دومین آنها این مرد ناتوان است كه اخیرا (در اثر مطالعه الغدیر) به این عقیده در آمده است.
من یك مسیحی هستم ، ولی دیده باز دارم و تنگ بین نیستم ، من یك مسیحی هستم كه در باره شخصیت بزرگی صحبت می كنم كه مسلمانان در باره او می گویند : خدا از او راضی است ، صفا با اوست و شاید هم خدا به او احترام بگذارد . . .علی جایی را اشغال کرده است که یک دانشمند او را ستاره درخشان آسمان علم و ادب می بیند و یک نویسنده برجسته از شیوه نگارش او پیروی می کند و یک فقیه همیشه بر تحقیقات و پدیده های او تکیه دارد... و هیچ کتابی جز قرآن بر کتاب او برتری ندارد.
● دفاع توماس كارلایل درباره امیرمؤمنان علی (ع)
محمّد(ص) در اول امر كسانیرا كه مستعد و لائق میدید رسالت و دعوت خود را به آنها اظهار نموده با این وصف جز سخریه و استهزاء اجابتی نمیدید. در مدت سه سال سیزده نفر دعوت او را اجابت نموده ایمان آوردند . گرچه سیر دعوت محمّد(ص) كند بوده و لیكن از چنین دعوت مهمی آنهم در آن حال و محل، بایستی انتظار كندی داشت. بعد از سه سال از بزرگان قبیله قریش و یا خویشان خود مجلسی مركب از چهل تن تشكیل داده و در همان مجلس خطبه القاء نموده و در ضمن رسالت خود بسط و انتشار دعوت بتوحید را باطرا ف و اكناف عالم، كه یگانه مقصود و مقصد محمّد(ص) بود، بحضار فهمانده راجع به امداد واستمداد، استفسار نمود. در حالتیكه سكوت و سكون، مجلس را فراگرفته بزرگی مقصد و اهمیت دعوت در وجود مستمعین، وحشت ودهشت تولید نموده و یك بیك متفكر بودند، علی (ع) فرزند شانزده ساله ابوطالب از سكوت حضار متألم و غضبناك گشته و از جای خود برخاسته با لهجه تند گفت: منم آنكسی كه تا آخرین نفس به تو كمك و همراهی خواهم كرد گرچه نمی توان گفت همه اهل مجلس كه یكی ابوطالب پدر علی و عم محمّد(ص) بود، این استنصار و دعوت را رد میكردند لیكن منظره حیرت آور یك مرد چهل و سه ساله و یك جوان شانزده ساله كه سؤال و جوابشان متضمن مقابله باتمام اهل عالم و مجادله با حكومات معظمه مقتدره ( رومان ) و كسری و غیره بود، ایجاد وحشت و دهشت میكرد.
..و اما علو روحیات وفضائل نفسیه علی (ع) ایجاب می كرد كه او یگانه محبوب عالمیان گشته كبر نفسش آشكار شود. وجدان علی (ع) بر عفت و رحمت و عدالت فیضان داشت و قلب پاكش به شجاعت و حماسه فوران علی (ع) كه شجاعت و شهامت مشهورش با رقت و موهبت ممزوح بود . در كوفه به واسطه شدت عدلش كه همه نفوس طاقت تحمل قوانین آن را در خودشان نمی دیدند ، به دست یكی از خوارج كشته شد. و نزدیك رحلت او از دارفانی وصیت كرد:
اگر من مردم در قصاص از قوانین اسلام و عدل تجاوز نكرده و اگر عفو كنید به تقوی نزدیك بوده اگر زنده ماندم در امر خود مختارم .
اما علی؛ ما را نمی‏رسد جز آن كه او را دوست بداریم و به او عشق بورزیم ، چه او جوانمردی بس عالیقدر و بزرگ نفس بود، از سرچشمه وجدانش خیر و نیكی می‏جوشید، از دلش شعله‏های شور و حماسه زبانه می‏زد، شجاعتر از شیر ژیان بود ولی شجاعتی ممزوج با لطف و رحمت و عواطف رقیق و رأفت...
در كوفه غافلگیر و كشته شد، شدت عدلش موجب این جنایت گردید! چنانكه هر كس را مانند خود عادل می‏دید!. پیش از مرگش درباره قاتل خود گفت: «اگر زنده ماندم خود می‏دانم و اگر درگذشتم كار به دست شمااست، اگر خواستید قصاص نمائید در برابر یك ضربت تنها یك ضربت زنید، اگر در گذرید به تقوا نزدیك تر است!»
منبع : مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت