دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
داستان یک شهر
الیورتویست ماجرا نه به نوانخانه میرود، نه میگوید: آقا یک کمی بیشتر به من سوپ بدهید.
الیورتویست ماجرا گیر دوستهای نابابی مثل فاگین هم نمیافتد. اما چه میشود کرد. تاریخ دوباره تکرار شده است. آدمهای خوب و بد و فقیر و خیلی پولدار همیشه هستند.
«کاترین پاترسون» نویسنده، رفته دست گذاشته روی یک اتفاق واقعی، در شهری واقعی و برایش داستانسرایی کرده و حسین ابراهیمی (اِلوند) هم پابهپای او رفته و کتاب را برای کانون پرورش فکری ترجمه کرده تا پس از مرگش رمانی خواندنی برای همه به یادگار بگذارد.
اسم الیورتویست ماجرا «جیک» است. اما این وسط یک دختر هم هست. او وضعش به بدی جیک نیست که خیابان خواب باشد. حداقل مدرسه میرود و درسش بینهایت خوب است، ولی با این حال مدتهاست که لباسی نخریده و از کفشهای پارهاش خجالت میکشد.
تمام اینها واقعی است. اگر کتاب «نان و گل سرخ» را بخوانید کل ماجرا دستتان میآید.
کتاب ۲۸۰ صفحه است در باره شهری در آمریکا که مهاجرهای زیادی از سوریه گرفته تا ایرلندیها آنجا زندگی و کار میکنند و ناگهان تصمیم میگیرند دیگر در برابر زورگوییهای صاحب کارخانه بافندگی شهر «لارس» سر خم نکنند.
حالا جیک و رزا این وسط چه کارهاند؟ عرض میکنیم خدمتتان.
آنها یک جورهای قهرمانهای داستانند.
آنها الیورتویستی هستند که یک کمی بیشتر نان میخواهند؛ گل سرخ هم میخواهند. آنها دلشان میخواهد رها و آزاد باشند.
آنها اولش کنار سطلهای آشغال با هم روبهرو میشوند. رزا رفته تا با پشیمانی کفشهایش را پیدا کند، چون به این نتیجه رسیده که بچه بازی خوب نیست. او اگر همین کفشها را هم از دست بدهد، دیگر چیزی ندارد بپوشد. همانجاست که دلش برای جیک میسوزد و او را میبرد در آشپزخانهشان پناه میدهد و خودش میرود در تخت مشترکی که پیرزن مستأجر هم روی آن میخوابد، دراز میکشد و به خروپفهای او عادت میکند.
مامان به نرمی شروع کرد: «من فکر میکنم، فقط... فقط نان برای شکممان نمیخواهیم؛ ما برای دلمان، برای روحمان هم خوراک میخواهیم.
ما میخواهیم، خودتان میدانید که... ما موسیقی هم میخواهیم، ما برای بچههایمان هم کمی زیبایی میخواهیم.» او خم شد، طره گیسوی رزا را، که روی انگشتش بود، بوسید و گفت: «ما گل سرخ هم میخواهیم...»
اینجای داستان است که میفهمی تمام دنیا نان نیست، گل سرخ هم لازم است.
بعد میفهمی که تمام مبارزههای توی داستان، تمام تلاشهای جیک و رزا برای کمی نان بیشتر نیست.
و میبینی که نویسنده چقدر خوب دغدغهها و تفکرها را ساخته و در دل داستانش جا داده...
آخر هم کتاب بهخوبی و خوشی تمام میشود. اما الیورتویست ماجرا به خاطر یک اتفاق خوشبخت نمیشود، جنس فکرهایش خیلی شبیه ماست.
رزا هم دیگر خوشبختیاش را در مادیات نمیبیند.
هردوی آنها در طول ۲۴ فصل کتاب، در عرض چندماه بزرگ میشوند. این تمام ماجراست؛ آنها جریان آینده را با تغییر خودشان تغییر میدهند.
الیورتویست ماجرا خوب تصویر میشود. رزا و حسهایش را خوب میشناسیم، حتی دیگر بچههای شهر را.
ناگهان میافتیم در دل یک شهر. خودمان میشویم نفر سومی میان آن دو. تازه میفهمیم معنی شجاعت چیست. معنی سفرکردن چیست و توی شهر چه خبر است. آخرش دیگر برایمان مهم نمیشود.
باقی ماجرا دیگر با خودتان. اگر دلتان خواست میتوانید نفر سوم شوید و بروید وسط ماجرا.
اگر دلتان خواست میتوانید به خودتان یادآوری کنید که چه کتابهای خوبی خواندهاید که الوند ترجمهشان کرده است.
تهمینه حدادی
منبع : همشهری آنلاین
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب حج آمریکا مجلس شورای اسلامی دولت شورای نگهبان انتخابات دولت سیزدهم حجاب رسانه جنگ
هواشناسی تهران شهرداری تهران فضای مجازی قتل آموزش و پرورش سلامت سیلاب شهرداری سازمان هواشناسی باران آتش سوزی
قیمت دلار ایران خودرو قیمت طلا خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان مسکن تورم قیمت
تئاتر محمدعلی علومی برنارد هیل تلویزیون سریال سینما دفاع مقدس نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما مسعود اسکویی موسیقی
مغز دانش بنیان فضا
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین طوفان الاقصی طالبان نوار غزه نتانیاهو
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نساجی عبدالله ویسی رئال مادرید لیگ برتر ایران سپاهان جواد نکونام بازی بارسلونا
هوش مصنوعی باتری اپل مایکروسافت آیفون گوگل سامسونگ پهپاد عکاسی ناسا
رژیم غذایی مواد غذایی چای زیبایی بیمه کاهش وزن توت فرنگی سیگار