چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
۲ دسامبر سال ۹۳۱ ــ پیروزی ایرانیان در« زاد روز نور و گرمی » و تجدید حیات ایران
دوم دسامبر سال ۹۳۱ میلادی (۱۱ آذر ماه ۳۱۰ خورشیدی )مرداویز زیاری حکمران و رهبر مردم مازندران ، گرگان ، گیلان و ری که تاریخ ازاو به نام یک ایرانی انقلابی ، یک ایراندوست بزرگ و یک عامل تجدید استقلال ایران ( رنسانسیر ) نام می برد پس از بیرون راندن عوامل و نظامیان خلیفه عباسی از کاشان ، همدان و دیگر شهرهای مرکزی ایران و درهم کوبیدن آنان درنبردی در ۴۹ کیلومتری اصفهان وارد این شهر شد و آن را پایتخت همه ایران اعلام کرد.
در همین روز مرداویز در اجتماع مردم اصفهان که برای ابراز احساسات نسبت به او گرد آمده بودند خطاب به آنان مطالب مهمی بیان داشت که مضمون آن از این قرار است:
« من و یارانم که به خاطر گرامی میهن ، شمشیر برگرفته وجان بر کف نهاده ایم در روز تولد نور و گرمی ( روز آتش ؛ روز نهم از ماه نهم سال ایرانی ــ ۹ آذر ) که روز خوش یمنی برای ایرانیان بوده است در نزدیکی اصفهان سپاهیان وفادار به خلیفه را بشکستیم و از ایران گریزاندیم. من از دیلمان برخاسته ام ــ از میان مردمی شکست ناپذیر. هیچکس به خاطر کارهای غیر میهنی که تا به امروز کرده است ؛ بازخواست و مجازات نخواهد شد . ولی از امروز مجازات خیانت به میهن و همکاری با بیگانه مرگ است . من می خواهم ازاین پس جز به پارسی سخن نگویید و همه آیین ها و جشن های گذشته را که میراث فرهنگی مان و بازمانده از نیاکان ما ن هستند به همان صورت و با رعایت اصالت هر چه تمامتر برگزار کنید ، ترس و دروغ را از خود دور سازید که مایه همه بدبختی ها هستند . می دانید که من یک مسلمان هستم. برگزاری آیین های ملی با اسلام مغایرت ندارد. تا این جشنها و مراسم را رعایت کنیم ایرانی باقی خواهیم ماند.« گفتار نیک ــ کردار نیک ــ پندار نیک » یک اندرز پدران مان است که تمدن و بزرگی خود را بر پایه آن استوار داشته بودند و هرگاه که از چارچوب آن خارج شدند آسیب دیدند . از رعایت این اندرزها کسی آسیب نخواهد دید. من همین امسال ــ ۵۸ روز دیگر ــ در همین محل جشن سده را بر پا می دارم تا یاد آور سه پندی باشد که ذکر کردم » .
در این اجتماع ، یاران و پیروان مرداویز ازجمله برادران بویه حضور داشتند که پس از مرگ مرداویز سراسر ایران را آزاد و بغداد را هم تصرف و خلیفه را دست نشانده خود کردند.
مردوایز که درسال ۹۳۵ــ چهار سال پس از ورود به اصفهان ــ در همین شهر به دست نوکران غیر ایرانی اش به دلیل سختیگیری نسبت به انان در برپایی مراسم نوروز کشته شد. اصفهان در سال ۶۴۱ میلادی به دست اعراب مسلمان افتاده بود.
مرداویز جاه طلب نبود . او « ایران » را می خواست و به آن عشق می ورزید ، نه خودش را و دلیلش شریک کردن نصر سامانی ناسیونالیست ایرانی دیگردر رهبری مناطق شمال خاوری ایران بود ؛ زیرا هر دو دارای یک هدف بودند و آن آزادی و بزرگی ایران بود.
بوئیان برای جداساختن ایران و فرهنگ ملی آن ازقلمرو اعراب؛ به گسترش و ترویج شیعه پرداختند و مراسم عاشورا بر پا داشتند وحتی خلیفه سنی را مجبور ساختند که روز عاشورا با پای برهنه در خیابانهای بغداد راه برود و در عزای حسین بن علی (ع ) سینه بزند و به همین دلیل است که مورخان ، شیعه اثنی عشری را از ناسیونالیسم ایرانی که در طول تاریخ بارها توان خود را نشان داده است جدا نمی دانند.
در همین روز مرداویز در اجتماع مردم اصفهان که برای ابراز احساسات نسبت به او گرد آمده بودند خطاب به آنان مطالب مهمی بیان داشت که مضمون آن از این قرار است:
« من و یارانم که به خاطر گرامی میهن ، شمشیر برگرفته وجان بر کف نهاده ایم در روز تولد نور و گرمی ( روز آتش ؛ روز نهم از ماه نهم سال ایرانی ــ ۹ آذر ) که روز خوش یمنی برای ایرانیان بوده است در نزدیکی اصفهان سپاهیان وفادار به خلیفه را بشکستیم و از ایران گریزاندیم. من از دیلمان برخاسته ام ــ از میان مردمی شکست ناپذیر. هیچکس به خاطر کارهای غیر میهنی که تا به امروز کرده است ؛ بازخواست و مجازات نخواهد شد . ولی از امروز مجازات خیانت به میهن و همکاری با بیگانه مرگ است . من می خواهم ازاین پس جز به پارسی سخن نگویید و همه آیین ها و جشن های گذشته را که میراث فرهنگی مان و بازمانده از نیاکان ما ن هستند به همان صورت و با رعایت اصالت هر چه تمامتر برگزار کنید ، ترس و دروغ را از خود دور سازید که مایه همه بدبختی ها هستند . می دانید که من یک مسلمان هستم. برگزاری آیین های ملی با اسلام مغایرت ندارد. تا این جشنها و مراسم را رعایت کنیم ایرانی باقی خواهیم ماند.« گفتار نیک ــ کردار نیک ــ پندار نیک » یک اندرز پدران مان است که تمدن و بزرگی خود را بر پایه آن استوار داشته بودند و هرگاه که از چارچوب آن خارج شدند آسیب دیدند . از رعایت این اندرزها کسی آسیب نخواهد دید. من همین امسال ــ ۵۸ روز دیگر ــ در همین محل جشن سده را بر پا می دارم تا یاد آور سه پندی باشد که ذکر کردم » .
در این اجتماع ، یاران و پیروان مرداویز ازجمله برادران بویه حضور داشتند که پس از مرگ مرداویز سراسر ایران را آزاد و بغداد را هم تصرف و خلیفه را دست نشانده خود کردند.
مردوایز که درسال ۹۳۵ــ چهار سال پس از ورود به اصفهان ــ در همین شهر به دست نوکران غیر ایرانی اش به دلیل سختیگیری نسبت به انان در برپایی مراسم نوروز کشته شد. اصفهان در سال ۶۴۱ میلادی به دست اعراب مسلمان افتاده بود.
مرداویز جاه طلب نبود . او « ایران » را می خواست و به آن عشق می ورزید ، نه خودش را و دلیلش شریک کردن نصر سامانی ناسیونالیست ایرانی دیگردر رهبری مناطق شمال خاوری ایران بود ؛ زیرا هر دو دارای یک هدف بودند و آن آزادی و بزرگی ایران بود.
بوئیان برای جداساختن ایران و فرهنگ ملی آن ازقلمرو اعراب؛ به گسترش و ترویج شیعه پرداختند و مراسم عاشورا بر پا داشتند وحتی خلیفه سنی را مجبور ساختند که روز عاشورا با پای برهنه در خیابانهای بغداد راه برود و در عزای حسین بن علی (ع ) سینه بزند و به همین دلیل است که مورخان ، شیعه اثنی عشری را از ناسیونالیسم ایرانی که در طول تاریخ بارها توان خود را نشان داده است جدا نمی دانند.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست