شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
مجله ویستا
معنویت و رهیافتهای عصر تجدد

معنویت spirituality كه نوعی «احساس آرامش» را برای آدمی پدید میآورد، طیف معنایی مختلفی را شامل میشود و در نظر صاحبنظران یكسان نیست. در یك تعبیر، معنویت در گرو نقد و نفی تجدد و اقتضائات آن است كه برای رسیدن به ساخت معنویت، باید از رهگذر دین و سنت (tradition) گذشت. در این تلقی - كه طرفداران زیادی دارد - راه نجات و رستگاری فقط از طریق عمل به آموزهها و دستورات دینی ممكن است. در این تفسیر، رهاورد مجدد كه بیشتر تجلی ظواهر و بعد ناسوتی زندگی است، نمیتواند نیازها و خواستههای روحی آدمی را پاسخگو باشد و منطقا جمع بین تدین و تجدد، پارادوكسیكال ( paradoxical) و ناممكن است; اما این همه معنای معنویت نیست و باید دید چه نظرات و دیدگاههایی در این باب وجود دارد; ذیلا به رهیافتهای كلان در این موضوع میپردازیم.
● معنویت، معادل سنت
یكی از تلقیهای معنویتاندیشی، توجه و برتری دادن به اصل سنت است; یعنی معنویت و رستگاری و رهایی را تنها از گذر سنت ( traditon) میتوان به دست آورد. در این رویكرد سنت، عبارت است از حقایق یا اصولی كه منشا الهی دارند و از طریق شخصیتهای مختلف و معروف به رسولان و پیامبران، اوتاره تارهها، لوگوس یا دیگر عوامل انتقال برای ابنای بشر و در واقع برای یك بخش كامل كیهانی آشكار شده و نقاب از چهره آنها برگرفته شده است. (۱) چنین معنویتی، معادل دین است و دین در معنای اولیه خود، همان اصولی است كه از عالم بالا وحی شده است و آدمی را به مبداش پیوند میدهد. معنویتسنت گرایانه، رابطه و حضوری است كه با امر قدسی (sacred) و با مفهوم راستاندیشی (orthodoxy) با مرجعیت (authority)، با استمرار و انتظام در انتقال حقیقتبا امر ظاهری (exoteric) و امر باطنی (esotreic) و نیز حیات معنوی، علم و هنر مرتبط است. (۲) این معنویت از درون سنتبه دست میآید و معادل همان حكمت جاویدان (perennialwisdom) است كه در دل هر دین استقرار یافته و نوعی سوفیا و حكمتی را شامل شده است كه به دلیل برخورداری از منظر ذوقی خود در غرب و شرق عالم، برترین دستاورد بشر محسوب میشود.
در تلقی معنوی، انسانها از حیث انسانیت، ذاتا خوب هستند و از مواهب ویژهای برخوردارند; زیرا انسان است كه فقط فكر و استدلال و تعقل میكند و اهل اختیار و گزینش است و از چنین چشماندازی، معنویت، «مجموعه حقایق همه جایی و همیشگی» ( universatruths) است كه برای هر كس تعلق خاطر و التزام عملی و نظری دارد. رابطه سنت و معنویت، ناشی از رابطه متافیزیكی آن دوست. سنت از لحاظ ریشه و لغتبا انتقال برابر میشود و دین (religon) در ریشه به معنای «به هم بستن یا پیوند دادن» است. دین، انسانها را به هم و با خدا به عنوان اعضای یك جامعه یا ملت قدسی یا چیزی كه اسلام امت نامیده است، پیوند میدهد. به این معنا دین، مبدا سنت و سرآغازی آسمانی است كه از طریق وحی، حقایق و اصول معینی را متجلی میسازد.
● دو ویژگی معنویتسنتگرایانه
۱) كثرت گرایی
نگاه سنت گرا نگاهی خرد و در حیطه رفتارها و مناسك عبادی نیست (یا اگر باشد آن را چندان مورد توجه قرار نمیدهد). آنها به جنبهها و ساختهای باطنی دین میاندیشند و حیطه حلال و حرام را «بر زمینه» همان دین معنا و تفسیر میكنند. معنویتسنت گرایانه توصیه میكند «كه هر كس اخلاقا و تكوینا ملزم به باورهای دینی و معنوی خویش است و هیچ كس، دیگری را نمیتواند به دین دیگری دعوت كند.» (۳) تكوین دینداری و اخلاق انسانی، اقتضا میكند كه هر كس در دین خود راسخ و ثابت قدم باشد. زمینههای تاریخی، ذهنیتهای شناختی و طبیعت تكامل اقتضا میكند كه هندوها به آیین هندوی خویش و مسلمانان به آیین مسلمانی خود و مسیحی به آیین مسیحیتخود زندگی معنوی و روحانی داشته باشد. این تصور برای تعدیل این روش است كه هر دینی خواهان تكثیر و پیشرفت و جهانمداری خویش است و برای تعدیل چنین خواستهای ادیان و زندگیهای روحانی دیگر، حق حضور و تداوم دارند. به نظر سنتگرایان، «وجوه ظاهری» دین با هم متفاوتاند و همین باعث تقسیمبندیها و تمایزات دیندارانه میگردد; اما در جنبههای مثالی و معنویتبخشی دین، نوعی اتحاد و اشتراك وجود دارد و «همه كس طالب یارند چه هوشیار و چه مست.» در تلقی كثرت انگار امری قدسی و الوهی، رنگ و لعاب فرهنگی و ظاهری به خود نمیگیرد، زیرا عقیدهها و باورها، شكلهای همگون و ناهمگون زمینههای مختلف است كه تدریجا شكل گرفتهاند. استراتژی گفتوگو بین ادیان، جستجوی راههایی است كه این زمینهها و ناهمگونیها را افقی مشترك تفسیر میكند. كثرتگرایی سنتی این ذهنیت و انگار را نفی نمیكند كه برای بخشی از ساكنان زمین به جذابیتبودایی پی برده است و بخش دیگری از آن، هستهها و لطافت تصوف و عرفان اسلامی را فهمیده و به آن تكیه داده است و شاید اینها ناشی از چالشهایی است كه تجدد بوجود آورده یا مكتبهای ظاهر پسند از آن دم زدهاند.
۲) طبیعت گرایی
نگاه سنتگرا به طبیعت، نگاهی از منظر باطنی و رمزی است. كتابهای آسمانی این نگرش را پذیرفتهاند و در حكمت و عظمت آن به نیكی یاد كردهاند. طبیعتبرای دیدن خدا و در صحنه طبیعت و سیر به سوی آسمان قرآن نیز انسان را متوجه پدیدههای طبیعت میكند و آنها را آیات خداوند میخواند. دكتر نصر بیش از هر كس دیگر كوشیده است كه تفسیری متلائم از معنویت اسلامی و طبیعت ارائه دهد. به نظر وی اسلام از طریق آیات و روایت، بیش از هر مذهب دیگری به طبیعت (و محیط زیست) احترام گذاشته است. طبیعت همیشه آیه و نشانه حكمتخداوند بوده و همین خصلتحكمت گونه باعثشد تا جریان علم عرفی (و سكولاریسم) در جهانبینی اسلامی رشد نكند. به نظر وی، علت اینكه چنین چیزی رخ نداد، آن بود كه برای مسلمانان، پدیدههای طبیعت هرگز چیزی جز نشانههای (آیات) خدا نیست. در اینجا هیچگاه پدیدهها «فكتها» های محض نشدند; زیرا اسلام از دیدن طبیعتبه عنوان چیزی جز آثار خدا ابا دارد. بنابراین هماهنگی و توازنی بین انسان اسلامی در مقام خلیفه خدا با طبیعت وجود دارد. به نظر نصر، «معماری مقدس اسلامی، چیزی بیشتر یا كمتر از آوردن نظم طبیعتبه فضای مصنوعی ایجاد شده به دستبشر نیست و این است علت اینكه چرا چنین كسی كه بیرون از شهر در دامن طبیعتباشد، به مسجد نیاز ندارد كه در آن نماز بگذارد. همه طبیعتبرای مسلمان مسجد است.» (۴)
سنت گرایانی همانند دكتر نصر معتقدند كه منشا بحرانهای زیستمحیطی و تخریب زمین، ناشی از پیدایش ایده «انسان پرومتهای» در قبال طبیعتبوده است. انسان به جای خدا و طبیعت، خودش را قرار داده و با نگاهی سلطهآمیز بر طبیعتحاكم شده است. علیه خداوند شورید و عصیان كرد و سرانجام به مجازات عصیان خود رسید. در معنویت اسلامی، هیچگاه انسان پرومتهای (آزاد و رها از مقدسات) به وجود نیامد و امكان ظهور نیافت. آنچه اسلام به هر قیمتی از آن میپرهیزد، ایده انسان پرومتهای یا تایتانیك یا شورشی است كه زنجیرههای وجود را شكسته و استقلال خود را از خدا و جهان اعلام كرده است. همیشه بین انسان اسلامی، در مقام خلیفه، ارتباطی با طبیعت وجود داشت. (۵) از چشم انداز معنوی باطنی میبایستبه طبیعت نگریست و «این نگاه مبتنی بر رویكردی عارفانه است.» وحدت طبیعت نتیجه مستقیم وحدت مبدا حاكم; است وحدتی كه باید صورت افسانهای و یا به زبان حكمت و عرفان، پایه و اساس ادیان را تشكیل دهد. (۶)
● معنویت و رهیافتهای وجودی
رهیافت دیگری متمایز و متفاوت از نگرش سنتگرایانه از معنویت وجود دارد، و آن رهیافت وجودی (exestanseal) است و آن توجه به ساحتهای احساسی و عاطفی و روانی اشخاص است. معنویت، عبارت است از احساس و عاطفهای كه شخص از رخدادها و پدیدههای پیرامونی خود به دست آورد. این احساس معنوی، بعضا معادل دینداری مرسوم و معهود نیست; بلكه شخص در فردیتخود احساس گناه یا ثواب میكند و چندان به جنبههای تعبدی، تقلیدی و عبادی دین نظر نمیافكند و اگر مینگرد، از نتایج و عملكردهای روانشناختی و انسانگرایی آن نیز غافل نیست.● معنویت وجودی
سالها تاریخ اندیشهها و مكاتب فلسفی گذشت تا برخی از متفكران پی بردند كه نگاه نظاموار به جهان و هستی راه به جایی نمیبرد و عقلانیت انسانی، ضعیفتر از آن است تا سیستمی یكپارچه و یونیورسال از كل هستی و همه رخدادهایش ارائه دهد; به طوری كه حس درونی انسان را اقناع كند. پیچ و خمهای معرفتی و شناختی جهان، اجازه تفسیر یكپارچه كه ناشی از راسیونالیسم یا ماتریالیسم یا ایده آلیسم باشد، به ما نمیدهد. فیلسوفان معرفتگرا، متفطن این نكته شدند كه اصالت از آن «حقایق عینی» و خارجی نیست، بلكه نسبت «فرد انسانی» با هویتها و پدیدارهاست. كسی كه به جوانب چنین موضوعی پرداخته است، سورن كرگگور (۱۸۸۵ - ۱۸۱۳) فیلسوف متاله دانماركی است. او اولین كسی است كه اعلام كرد ما در پی حقیقت مسیحیت نیستیم، بلكه هدف، پیدا كردن نسبت فرد انسانی (Individual) با مسیحیت است. این تلقی تا حدودی در دنیای دینشناسی و دینداری تاثیر گذار بوده است و به رغم نارساییها و كاستیهای آن، طرفدارانی پیدا كرده است; اما چنین معنویت اگزستانسیالی خصایصی دارد:
۱) فردی بودن
گزاره اصلی معنویت وجودی این است: «هر انسان جزیی، تنهاست». انسان جزیی یگانه و مغایر با دیگران است. معیار هستبودن ما وجود فردی ماست كه «بادیگری» متفاوتیم. به نظر كرگگور، انسان در تنهایی شهید میشود، در تنهایی گناه میكند و در تنهایی ایمان میورزد و در تنهایی بر میگزیند و در تنهایی متحول میشود. (۷) البته تعبیر این فیلسوف دانماركی، ناظر به دیانت مسیحیت است و خود بیان میكند كه مقوله فرد نسبت نزدیكی با مسیحیت دارد; زیرا مسیح قصد هدایت كردن جمع و توده را نداشت و خواستار مؤمن ساختن دلها به خدا بود. با اعتراف به گناهكار بودن است كه انسان با خدا ارتباط مییابد و گناه به جای آن كه آدمیان را به صورت یك «توده گناهكار» در آورد، متحد میسازد; زیرا گناه شخصیترین افعال است و بلكه قویترین وسیله احراز و اثبات هستبودن خود اوست. هر گاه انسان به این درك شناختشناسانه دستبیابد كه بر معیارهای فردی خود تاكید ورزد و به «صرافت طبع خود» عمل نماید، خودیت او متجلی شده است. انسان در مقام تنهایی و فردی خویش، همرنگ جماعت نمیشود و در تور تودهای شدن (massive) نیز واقع نمیگردد.
در تلقی فلسفههای وجودی، عشق و ایمان حیثیتی شخصی و تنهایی است. گرچه عاشق و مؤمن به متعلق و واقعیتی دل میسپرد، اما منشا وجود آن و برانگیختگی آن حسهای فردی و غیرجمعی است. چنین معنویتی خصلتی فردی دارد. آنچه خواستههای فردی را میتواند تعدیل كند، مقولههایی مثل تقلید و تعبد و جماعتگرایی است.
۲) انفسی بودن
خصلت دوم معنویت وجودی این است كه حقیقت، اصولا امری خارجی، عینی و بیرونی نیست، بلكه مقولهای درونی، شناختی و سابجكتیو است. معنویت، پروسهای مربوط به نحوه نگاه ماست. در چشمانداز انفسی بودن، دین و دینداری، سیری باطنی است «و سیر باطنی، انفسی بودن است. انفسی بودن در اصل شورمندی است و منتهای مراتبش، دلنگرانی بیحدوحصر شخصی و شورمندانه است در باب سعادت ابدی» (۸) از آنجا كه انفسی بودن ناظر به «یك تصمیم است، همه تصمیمها به انفسی بودن باز بستهاند». (۹) با توجه به این رویكرد، مایههای معنوی و ایمان دینی را از درون و نگاه به خود میتوان به دست آورد. این نگرش كانتی از معنویت مربوط به دنیای رابطهها و تمایزات درونی است. مهم این است كه این رابطهها و تمایزات، چگونه معنا شوند و تفسیر یابند.
خصایص رهیافت وجودی، بیشتر و فراتر از دو مورد فوق است; اما به طور كلی، همه ویژگیهای دیگر به نوعی به این دو ساخت فردی و درونی و انفسی بودن حقیقتباز میگردد. حقیقت دینداری و به طور كلی زیست مؤمنانه به این دو ویژگی ارتباط دارد.
● مقایسه معنویتسنت گرایانه و رهیافت وجودی
رهیافتسنتگرا، میان دو مقوله غرب و شرق تقابل مینهد. غرب نشان از غروب و تیره و تاریك شدن خورشید معنویت میدهد، و شرق و سنتهای شرقی جایگاه طلوع و برآمدن سنتهای ماندگار معنوی است. رهیافتسنتگرایانه در آنجا كه تمدن شرقی را در برابر تمدن غربی، معرفی و توصیف میكند، كلان اندیش و كلگرایانه (Holistic) است. به مجموعه تمدن غرب یا شرق به مثابه مجموعهای عام و پروسهای پیوسته مینگرند. ساحتها و سائقههای فردی را لحاظ نمیكنند. در تلقی سنتگرا، غرب در حال افول و اضمحلال است. در این تعبیر، غرب از قرن شانزدهم میلادی كه جامعه مدنی را جانشین نظام مذهبی ساخت، امانت معنوی خود را از دست داده است.
▪ نتیجه آن بحران كنونی غرب است كه به چهار صورت خود را نشان داده است:
الف) انحطاط فرهنگ،
ب) غروب خدایان،
ج) مرگ اساطیر
د) سقوط معنویت. (۱۰) جوهر فلسفه و علم در تمدنهای شرقی، ریشه دوانده و هسته فلسفی آن نوعی مكاشفه و اشراق است كه در تمدنهای غربی یافت نمیشود.
نگاه سنت گرایانه، نگاهی واقعگرا، بیرونی و آفاقی است; اما رهیافت وجودی نگاهش درونگرا و انفسی است. به جنبههای تمدنی و عام فرهنگها نمینگردد، بلكه به جنبههای فردی و ذائقهها و سلیقه و گرایشات فردی توجه میكند. برای رهایی از بن بست تجدد، نوعی درونگرایی و استغنای درونی را توصیه میكنند. اما نگاه سنتگرایانه برای برونرفتن از تكنولوژی و تجدد كنونی به تقویتسنتهای شرقی و قرون وسطایی نظر میافكند، و هر دو نگاه درصدد راهكاری برای زیستبهتر در دنیای جدیدند سنتگرایی آنها در گرویدن به گذشته و سنت است; اما نگاه وجودی ارجاع به لایهها و اعمال روانی و درونی خود انسان است. این یكی به آرامش، شادی و امید و رستگاری میاندیشد و آن دیگری به آخرت، نجات و مدینه فاضله انسانی روی نشان میدهد.
به نظر میرسد رهیافت وجودی به انسان و هستی و در متن تحولات و دگردیسیهای علمی، فرهنگی و جهانی، رهیافتی این جهانیتر (Secular) انسانگراتر، فردگراتر، استدلالگراتر، آزاداندیشتر باشد. این افقی است كه تجدد امروز و آینده انسان را در پیش روی خواهد داشت; زیرا امری قدسی (Sacred) ساختی ابدی و ازلی دارد و پیچیدگیها و در همشدگیهای عصر جدید آن را متزلزل یا كمرنگ نخواهد كرد. از چنین روزی است كه رویكرد وجودی و سنتی، سمت و سوی حركت اكنون و آینده را به سمت معنویت میخواند.
نویسنده: الله كرم كرمی پور
پینوشتها:
۱. نصر، دكتر حسین، معرفت و معنویت، ترجمه انشاءالله رحمتی.
۲. همان، ص ۱۵۶.
۳. نقد و نظر، سال چهارم، شماره سوم و چهارم، ص ۵۳.
۴. نقد و نظر، (شماره ۵، ۱۸ و ۱۷) ۷۸ - ۱۳۷۷ - ص ۱۰۵.
۵. همان، ص ۱۰۳.
۶. برای اطلاع بیشتر بنگیرد به; نگاهی به پدیدارشناسی و فلسفههای هستبودن، ژان دال، ترجمه یحیی مهدوی (تهران، خوارزمی، ۱۳۷۲) ص ۱۲۲.
۷. نظر متفكران اسلامی درباره طبیعت، دكتر حسین نصر. ص ۱۵.
۸. مصطفی ملكیان، سیری در سپهر جان (تهران، مؤسسه نگاه معاصر، ۱۳۸۱)، ص ۳۱.
۹. همان، ص ۳۱.
۱۰. داریوش شایگان، آسیا در برابر غرب، ص ۱۶۸.
پینوشتها:
۱. نصر، دكتر حسین، معرفت و معنویت، ترجمه انشاءالله رحمتی.
۲. همان، ص ۱۵۶.
۳. نقد و نظر، سال چهارم، شماره سوم و چهارم، ص ۵۳.
۴. نقد و نظر، (شماره ۵، ۱۸ و ۱۷) ۷۸ - ۱۳۷۷ - ص ۱۰۵.
۵. همان، ص ۱۰۳.
۶. برای اطلاع بیشتر بنگیرد به; نگاهی به پدیدارشناسی و فلسفههای هستبودن، ژان دال، ترجمه یحیی مهدوی (تهران، خوارزمی، ۱۳۷۲) ص ۱۲۲.
۷. نظر متفكران اسلامی درباره طبیعت، دكتر حسین نصر. ص ۱۵.
۸. مصطفی ملكیان، سیری در سپهر جان (تهران، مؤسسه نگاه معاصر، ۱۳۸۱)، ص ۳۱.
۹. همان، ص ۳۱.
۱۰. داریوش شایگان، آسیا در برابر غرب، ص ۱۶۸.
منبع : باشگاه اندیشه

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست