جمعه, ۲۰ مهر, ۱۴۰۳ / 11 October, 2024
مجله ویستا
سیمرغی که بیست و شش ساله شد
اکنون در آستانه بیست و ششمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر هستیم. جشنوارهای که برای خیلی از سینماروها، چه از نسل قدیم و چه از نسل بعد از انقلاب و جوانان و نوجوانان کنونی، سرشار از خاطرات، شیرینیها و تلخیهای ریز و درشت بوده است. در این گزارش سعی شده تا به کارنامه این ماراتن سینمایی نگاهی اجمالی بیندازیم و به نکات برجسته و خاص هر دوره آن و فیلمهای مهم و بحثانگیز اکران شده در طول ادوار مختلف جشنواره اشارهای داشته باشیم.
● دوره اول: تولد سیمرغ در بطن بحران
در بهمن ۱۳۶۱ نخستین دوره جشنواره فیلم فجر در حالی برگزار شد که کشور در اوج التهاب دوران جنگ و پیامدهای درگیریهای مسلحانه داخلی قرار داشت. در آن زمان به نظر میرسید که برپایی جشنوارهای در ایام دهه فجر با گنجاندن انواع و اقسام فیلمهای سطحی سیاسی داخلی و فیلمهای کم مایه خارجی با پسزمینه ضد امپریالیستی تنها بهانهای برای عرض اندام در عرصه فرهنگی و هنری بود و کمتر کسی گمان میکرد این جشنواره، که عدهای آن را ما بهازای فستیوال بینالمللی فیلم تهران میپنداشتند، بعدها به عنوان مهمترین جشن فرهنگی و هنری سال، مکانی برای عرضه و قضاوت ماحصل یک سال زحمت و تلاش دستاندرکاران سینمای ایران باشد. اولین دوره جشنواره تنها پنج فیلم در بخش مسابقه حضور داشت که سه فیلم از این آثار متعلق به کارگردانان موج نو سینمای ایران بودند: مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی)، خط قرمز (مسعود کیمیایی) و حاجی واشنگتن (مرحوم علی حاتمی)که دو فیلم اول برای همیشه در محاق توقیف ماندند و فیلم مرحوم حاتمیپس از شانزده سال; زمانی اجازه اکران گرفت که کارگردانش رخت از این جهان بر بسته بود. از نکات قابل اشاره نخستین جشنواره فیلم فجر عدم برگزاری مراسم اهدای جایزه به برگزیدگان فیلمهای بخش مسابقه بود. به جز بخش قابل ملاحظه «سینمای ایتالیا از نئورئالیسم از ابتدا تاکنون» گنجاندن سایر بخشهای جنبی همانند «چشم انداز سینمای کوبا» یا «سیمای سرخپوستان و سیاهپوستان در سینما» بیشتر از آنکه با هدف در نظر گرفتن جنبههای ناب سینمایی و هنری باشد، کارکردی تبلیغاتی و سیاسی داشتند.
● دوره دوم: تولد یک نسل
در این دوره شاهد اولین فیلمهای کارگردانانی بودیم که بعدها به عنوان فیلمسازان مطرح و پرکار پس از انقلاب شناخته شدند. خسرو سینایی (که پیش از آن فیلم «زنده یاد» را هم ساخته بود)، محمدعلی سجادی، رسول صدرعاملی، حسن هدایت، محمدرضا اعلامیو محسن مخملباف از جمله این کارگردانان بودند. در این دوره خسرو سینایی برای فیلم «هیولای درون»، لوح زرین بهترین کارگردانی را کسب کرد و فیلم دیار عاشقان (حسن کاربخش) موفق به دریافت جایزه ویژه هیئت داوران شد. از نکات جالب توجه این دوره عدم برگزیده شدن بهترین بازیگر زن و نیز حضور محسن مخملباف با سه فیلم (توبه نصوح، استعاذه، دو چشم بی سو) و علیرضا داوودنژاد با دو فیلم (خانه عنکبوت و جایزه) بود.
● دوره سوم: یکه تازی ملودرام
در این دوره برای اولین بار طیف وسیعی از ژانرها (گونهها) مختلف در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمدند; از فیلمهای حادثهای و جنگی نظیر سناتور و پایگاه جهنمی تا فیلمهای ملودرام و سوزناک مثل گلهای داوودی و مترسک.
فیلمهای شاخص این دوره مردی که زیاد میدانست (یدالله صمدی)، تاتوره (کیومرث پوراحمد) و کمال الملک (مرحوم علی حاتمی) بودند; اما در کمال حیرت منتقدان و نویسندگان سینمایی، این گلهای داوودی (رسول صدرعاملی) و مترسک (حسن زاهدی) بودند که لوحهای زرین را درو کردند!
● دوره چهارم: پیش به سوی جشنوارههای جهانی
در این دوره نیز به مانند سه سال قبل فیلمهای خارجی در بخشهای جنبی و غیر رقابتی به نمایش در آمدند و داعیه بینالمللی بودن جشنواره را زیر سئوال بردند. اما در بخش مسابقه سینمای ایران سه فیلم دونده (امیر نادری)، جادههای سرد (مسعود جعفری جوزانی) و مادیان (علی ژکان) پدیدههای جشنواره محسوب شدند و راه خود را برای حضور در جشنوارههای برون مرزی هموار کردند و برای اولین بار در پس از انقلاب موفق به کسب جوایز متعدد از جشنوارههای معتبر جهانی شدند.
از نکات قابل ملاحظه و شکبرانگیز این دوره، نادیده گرفته شدن بازی درخشان و ماندگار سوسن تسلیمیدر فیلم مادیان از سوی هیئت داوران بود که اعتراض خیلیها را به دنبال داشت. در این دوره مرحوم رسول ملاقلی پور پس از ساخت فیلم «نینوا»، با «بلمی به سوی ساحل» برای اولین بار در جشنواره شرکت کرد و فیلمهای اتوبوس (یدالله صمدی) و تنوره دیو (کیانوش عیاری) برندگان اصلی لوح زرین جشنواره بودند.
● دوره پنجم: بزرگان وارد گود میشوند!
در این سال نیز از بخش رقابتی سینمای بینالملل خبری نبود و تنها چند فیلم مهم خارجی در بخشهای نمایشهای ویژه اکران شد و مورد استقبال قرار گرفت که از جمله آنها میتوان اشاره کرد به فیلمهای ۱۹۸۴ (مایکل رادرفورد) که بر مبنای رمان معروف و تکان دهنده جرج اورول ساخته شده بود و نیز فیلمهایی از آندری وایدا، فیلمساز مشهور لهستانی.
اما در بخش سینمای ایران عباس کیارستمی با ساخت فیلم ماندگار «خانه دوست کجاست؟» همه نگاهها را به سمت خود جلب کرد و سببساز جریانی در سینمای ایران شد که اثرات آن را هنوز هم در سالهای اخیر، درقالب فیلمهای ساده و بیتکلف موسوم به «فیلمهای جشنوارهای» میتوان مشاهده کرد (البته هیچکدام از این فیلمها نتوانستهاند در حد و اندازههای خانه دوست کجاست؟
و دیگر ساختههای کیارستمیقد علم کنند.). ناصر تقوایی نیز با اقتباسی از داستان معروف «داشتن و نداشتن» (ارنست همینگوی) فیلم خوش پرداخت و حرفهای «ناخدا خورشید» را ساخت که با استقبال منتقدان و تماشاگران در جشنواره روبرو شد. مسعود جعفری جوزانی هم با «شیر سنگی» نشان داد که فیلمسازی کاربلد است.
اما داریوش فرهنگ با دومین ساختهاش، طلسم، امید را در دلها به عنوان یکی از خوش آتیهترین فیلمسازان سالهای آتی سینمای ایران زنده کرد (که البته با ساختههای بعدیاش روند تدریجی افت کیفی کارنامه فیلمسازی او را شاهد بودیم). طلسم; دو بازی خوب و حساب شده از سوسن تسلیمی و سوگند رحمانی داشت که به همراه بازی کوتاه اما قابل توجه پروانه معصومیدر ناخدا خورشید از امیدهای کسب جایزه بهترین بازیگر زن بودند که در کمال بیسلیقگی هیئت داوران هیچ یک از بازیگران زن شایسته دریافت جایزه نشدند!
مسعود کیمیایی هم با فیلم «تیغ و ابریشم» باعث ایجاد صفهای طویل هواداران مشتاقاش در مقابل سینماها شد که البته نتوانست انتظارات درصد قابل توجهی از آنان را برآورده کند. حتی هیئت داوران فیلم را به بخش مسابقه راه نداد. با این وجود فیلم کیمیایی با وجود برخی کاستیها، بازی خیرهکننده فریماه فرجامی را به همراه داشت که متاسفانه در هیاهوی مسائل حاشیهای گم شد و چندان به چشم نیامد. داریوش ارجمند و سعید پور صمیمی برای فیلم ناخدا خورشید لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول و مکمل مرد را دریافت کردند.
«خانه دوست کجاست؟» جایزه بهترین کارگردانی و لوح ویژه هیئت داوران را کسب کرد. «شیرسنگی» موفق به کسب لوح زرین بهترین فیلمنامه شد و جایزه بهترین فیلم به پرواز در شب (مرحوم رسول ملاقلی پور) رسید. از دیگر نکات قابل اشاره این دوره به کنار گذاشتن فیلم ارزشمند دستفروش (محسن مخملباف) از بخش مسابقه و نمایش آن در بخش مرور یک سال سینمای ایران میتوان اشاره کرد.
● دورهششم:آغازخطکشیهایمتولیانسینمایی
این دوره بر خلاف سال گذشته; فیلمها افت کیفی محسوسی داشتند. کیانوش عیاری با ساخت فیلم بسیار خوش ساخت «آن سوی آتش» توجهها را به سوی خود معطوف کرد. بهرام بیضایی نیز با «شاید وقتی دیگر» رونق خاصی به جشنواره و حال و هوای آن و صفهای طویل مشتاقان و علاقمندان بخشید. اما متاسفانه فیلم را به دلیل شباهتهایی با مارنی (آلفرد هیچکاک) چندان تحویل نگرفتند و یکبار دیگر بازی درخشان سوسن تسلیمی مورد بیمهری هیئت داوران قرار گرفت! از سویی دیگر سیفالله داد فیلم جنگی «کانی مانگا» را ساخت که به دلیل بالا بودن سطح صحنههای اکشناش با استقبال نسبی منتقدان و تماشاگران روبرو شد و توانست در چند رشته برنده لوح زرین شود.
داریوش مهرجویی نیز با ساخت فیلم ناموفق «شیرک» نتوانست انتظارات را برآورده کند. رخشان بنیاعتماد نیز با اولین ساختهاش، «خارج از محدوده»، به عنوان یکی از معدود فیلمسازان زن تاریخ سینمای ایران پا به عرصه رقابت گذاشت اما این پوران درخشنده، دیگر فیلمساز زن حاضر در جشنواره بود که با ملودرام سوزناک «پرنده کوچک خوشبختی» توانست دل داوران جشنواره را به دست آورد.
در این دوره از جشنواره بخشی به فیلمهای استاد سینمای مدرن اروپا و جهان، آندری تارکوفسکی، اختصاص داده شد که عنوان آن را نیز «امید، ایثار، سینمای آندری تارکوفسکی» انتخاب کردند که با استقبال بینظیر منتقدان و تماشاگران روبرو شد.
البته سوای ارزش بالای کیفی این فیلمهای ماندگار، گنجاندن چنین بخشی در دل جشنواره بیانگر خط مشیهای فرهنگی متولیان و سیاستگذاران سینمایی آن سالها برای سوق دادن سینمای ایران به سمت سینمای عرفانی و معنوی نیز بود که اثرات آن تا چند سال بعد در نحوه تهیه و تولید فیلم در سینمای ایران قابل مشاهد بود. در این دوره از جشنواره هیچ فیلمی را به عنوان بهترین فیلم به مفهوم مطلق انتخاب نکردند. ضمن اینکه برای اولین بار به مواد تبلیغاتی فیلمها نیز جوایزی اهدا شد.
● دوره هفتم: کنار گذاشتن بزرگان!
در این دوره دیگر جنگ تحمیلی به اتمام رسیده بود و کشور میرفت تا به سمت ثبات در تمام زمینهها از جمله در بخش فرهنگ و سینما پیش برود. با این حال در این دوره از جشنواره فیلمهای مشق شب (عباس کیارستمی)، باشو غریبه کوچک (بهرام بیضایی)، مدرسهای که ما میرفتیم و حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق (ساخته داریوش مهرجویی)، آب، باد، خاک (امیر نادری) و جعفر خان از فـــرنــگ بــــــــــرگشـته (مــــــــــرحوم علی حاتمی و محمد متوسلانی) از بخش مسابقه کنار گذاشته شدند و به جای آنها فیلمهایی مورد حمایت قرار گرفتند که از مضامین عرفانی و مورد علاقه مسئولین سینمایی بهرهمند بودند. اوج این نگاه یک طرفه را میتوان در کاندیدا شدن فیلم نار و نی (سعید ابراهیمیفر) ردیابی کرد که در بیشتر رشتهها کاندیدای دریافت جایزه بود و سرانجام هم جایزه ویژه هیئت داوران را از آن خود کرد. از نکات به یاد ماندنی این دوره میتوان به جایگزین کردن سیمرغ بلورین به جای لوح زرین اشاره کرد که به عنوان نماد جشنواره تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است.
از میان کارگردانان صاحب نام پیش از انقلاب تنها مسعود کیمیایی با یکی از بهترین فیلمهای پس از انقلاب خود، سرب، در بخش مسابقه پذیرفته شد و توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری (محمود کلاری) و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن (فریماه فرجامی) را از آن خود کند.
محسن مخملباف هم با دو فیلم عروسی خوبان و بایسیکل ران در بخش مسابقه سر و صدای بسیاری به پا کرد و فیلمهایش دیدگاههای ضد و نقیض زیادی را در میان منتقدان و نویسندگان سینمایی برانگیخت. ابراهیم حاتمیکیا نیز برای اولین بار با فیلم دیدهبان در بخش مسابقه فیلمهای سینمای ایران شرکت کرد و با استقبال هیئت داوران روبرو شد. در این دوره سیمرغ بلورین بهترین فیلم به «در مسیر تندباد» (مسعود جعفری جوزانی) اعطا شد. در بخشهای جنبی خارجی مرور فیلمهای روبر برسون، آندری وایدا، یاسو جیرو اوزو و سرگئی پاراچانف گنجانده شد که از بین آنها فیلمهای تغزلی و شاعرانه پاراچانف را میتوان در ادامه روند عرفان گرایی متولیان سینمایی قلمداد کرد.
● دوره هشتم: رقابت بهترینها
این دوره از جشنواره که از لحاظ نمایش فیلمهای خارجی ماندگار در بخشهای جنبی حرف چندانی برای گفتن نداشت، با فیلمهای ایرانی خوبی روبرو شد که در کارنامه فیلمسازی کارگردانان شان به عنوان نقاطی عطف به شمار میآید.
هامون (داریوش مهرجویی)، دندان مار (مسعود کیمیایی)، مادر (مرحوم علی حاتمی)، ای ایران (ناصر تقوایی)، کلوزآپ (عباس کیارستمی)، مهاجر (ابراهیم حاتمیکیا) از جمله این آثار بودند که در کنار جستجوگر (محمد متوسلانی) و عبور از غبار (پوران درخشنده) و نیز اولین حضور تهمینه میلانی با فیلم بچههای طلاق و احمدرضا درویش با فیلم آخرین پرواز یکی از بهترین دورههای جشنواره را در طول این سالها رقم زدند. توجه داوران به فیلم ماندگار هامون نشان از تعدیل دیدگاه یکسویه مدیران فرهنگی کشور بود و افقی روشن را برای سینمای ایران ترسیم کرد.
خسرو شکیبایی با بازی در نقش حمید هامون به عنوان یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران قد علم کرد و داریوش مهرجویی برای کارگردانی و فیلمنامه هامون موفق به کسب سیمرغ بلورین شد. عنوان بهترین فیلم از آن مهاجر شد و کلوزآپ و هامون به طور مشترک جایزه ویژه هیئت داوران را کسب کردند. از نکات برجسته این دوره جدا کردن فیلمهای اول و دوم کارگردانان در یک بخش رقابتی جدا بود که تا به امروز به طور جسته و گریخته این روند ادامه داشته است.
● دوره نهم: روند رو بهرشدوایجادافقهایتازه
برای اولین بار در این دوره بخش رقابتی بینالملل با عنوان مسابقه بینالمللی فیلمهای اول و دوم راهاندازی شد که از میان داوران آن تنها داریوش مهرجویی به عنوان یک ایرانی حضور داشت. این تمهید مسئولین سبب شد که جشنواره فیلم فجر در بین جهانیان آرام آرام شناخته شود و عنوان بینالمللی بودن آن شکلی رسمی به خود بگیرد.
واروژ کریم مسیحی با فیلم معمایی تاریخی پرده آخر اعتبار خاصی به بخش مسابقه سینمای ایران بخشید و در سیزده رشته کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین شد که در هشت مورد از آن موفق عمل کرد. اما بیشک جنجالیترین فیلمساز این دوره جشنواره محسن مخملباف بود که با دو فیلم نوبت عاشقی و شبهای زایندهرود سر و صدای زیادی به راهانداخت، به طوری که کار به اظهارنظر جناحهای سیاسی کشیده شد و مخملباف به پشت کردن به آرمانهایش متهم شد. رسول ملاقلی پور هم با ساخت فیلم مجنون فیلمسازی در عرصه دفاع مقدس را رها کرد و به دل جامعه آمد و نظرات انتقادی و اجتماعی خود را بیان کرد.
ضمن اینکه برای اولین بار فیلم عروس (بهروز افخمی) بحث عشق میان یک دختر و پسر را به نمایش گذاشت و دو ستاره (نیکی کریمیو ابوالفضل پورعرب) را به سینمای ایران معرفی کرد. استقبال داوران از فیلم افخمینشان میداد که در آستانه دهه هفتاد دیگر میتوان آهسته آهسته تابوها را شکست و فیلمهایی ساخت که هم کیفیت قابل ملاحظهای دارند و هم در جذب مخاطب موفق هستند. ضمن اینکه فیلم مرحوم شهریار پارسی پور، نقش عشق، که در ادامه موج فیلمهای عرفانی ساخته شده بود، مورد توجه هیئت داوران قرار گرفت.
یدالله صمدی با فیلم آپارتمان شماره ۱۳ یکی از بهترین فیلمهای کمدی پس از انقلاب را در این دوره از جشنواره عرضه میکند و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را کسب کرد. دو فیلم با یک بلیت (داریوش فرهنگ) هم دیپلم افتخار بهترین فیلم را از آن خود کرد. یکی از پدیدههای این جشنواره سایه خیال (حسین دلیر) بود که توانست نظرات مثبت نویسندگان سینمایی را جلب کند و در بخش مسابقه بهترین فیلمهای اول و دوم برنده سیمرغ بلورین شد. هنوز خیلیها منتظر دیدن فیلمیدیگر از حسین دلیر هستند. راستی کسی خبری از او ندارد؟
● دوره دهم: تثبیت و ادامه رشد پسازیکدهه
در کنار بخش بینالملل که بار دیگر غیررقابتی بود و از مهمترین بخشهای آن میتوان به بزرگداشت اینگمار برگمان و آکیرا کوروساوا اشاره کرد، رقابت در بخش سینمای ایران بسیار داغ بود. بهرام بیضایی با فیلم مسافران توانست نظر مثبت منتقدان، تماشاگران و هیئت داوران را به خود جلب کند.
رخشان بنی اعتماد پس از ساخت سه فیلم با نرگس در جشنواره دهم حضور پیدا کرد و با رویکردی نو به مضمونی مشابه با سینمای خیابانی و اعتراضآمیز پیش از انقلاب; همگان را به این باور رساند که میتواند یکی از بهترینهای سینمای ایران باشد. کسب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی تاکیدی بر این گواه بود. محسن مخملباف در ادامه رویکردی مغایر با سالهای ابتدای فیلمسازیاش، تاریخ سینمای ایران را با «ناصرالدین شاه آکتور سینما» مرور کرد که به شدت مورد پسند تماشاگران قرار گرفت. مرحوم علی حاتمی نیز با فیلم «دلشدگان» نشان داد که به راستی شاعر سینمای ایران است. مهدی صباغزاده بهترین فیلم کارنامه فیلمسازیاش را تا به امروز در جشنواره دهم فجر ارائه کرد: «خانه خلوت». این فیلم گیرا و دوستداشتنی حاوی یکی از بهترین بازیهای کارنامه عزت الله انتظامیاست که برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به همراه داشت.
یکی از پدیدههای جشنواره این سال مجید مجیدی بود که پس از ده سال بازیگری در آثار نه چندان مطرح دهه شصت، با ساخت فیلم «بدوک» راه خود را به عنوان یک کارگردان مطرح در سینما باز کرد. علیرضا داوود نژاد نیز با فیلم نیاز یکی از بهترین آثار کارنامه فیلمسازی خود را رقم زد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کرد. از دیگر فیلمهای خوب این دوره میتوان به «هور در آتش» (عزیز الله حمیدنژاد) اشاره کرد. از نکات قابل توجه و جالب این سال از جشنواره فیلم فجر نمایش دو فیلم اسکاری آن سالها، «با گرگها میرقصد» (کوین کاستنر) و «رانندگی برای خانم دیزی» (بروس برسفورد)، بود که فیلم کاستنر اجازه نمایش عمومیرا هم یافت و رکورد فروش را در تهران شکست.
● دوره یازدهم: آغاز سایه گستری فیلمهای حادثهای
این دوره از جشنواره نیز در بخش فیلمهای خارجی بسیار ضعیف عمل کرد و به جز نمایش چند فیلم از کارگردانان مطرح سینمای جهان در قسمت جشنواره جشنوارهها حرفی برای گفتن نداشت. در بخش سینمای ایران یکه تاز فیلمهای اکشن که درصد قابل ملاحظهای از فیلمها را تشکیل میدادند، فیلم «افعی» (محمدرضا اعلامی) بود که کپی نعل به نعلی از سری فیلمهای رمبو بود و سر و صدا و انتقادات فراوانی را برانگیخت. اما در میان فیلمهای قابل ملاحظه آن سال، میتوان به «سارا» (داریوش مهرجویی)، «ردپای گرگ» (مسعود کیمیایی)، «یکبار برای همیشه» (سیروس الوند)، «بانو» (داریوش مهرجویی)، «هنرپیشه» (محسن مخملباف) و «از کرخه تا راین» (ابراهیم حاتمیکیا) اشاره کرد که در آرای منتقدان و نویسندگان سینمایی بهترین ردهها را از آن خود کردند.
کیومرث پوراحمد که با مجموعه خاطرهانگیز «قصههای مجید» دل خیلیها را به دست آورده بود، سه اپیزود جدید از آن داستانها را در قالب فیلم صبح روز بعد و اپیزودی طولانی از آن را با عنوان فیلم «شرم» به جشنواره ارائه کرد و توانست جایزه ویژه هیئت داوران را کسب کند.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم این دوره به «از کرخه تا راین» رسید وبه سیروس الوند و داریوش مهرجویی به ترتیب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و فیلمنامه اهدا شد. از نکات قابل توجه این دوره نادیده گرفته شدن بازی فوقالعاده فرامرز قریبیان در «ردپای گرگ» از سوی هیئت داوران بود که به جای آن برای فیلم «بندر مهآلود» این جایزه را کسب کرد. اما آشنایان به مناسبات سینمای ایران میدانستند که بنا به دلایل فرامتنی این جایزه برای بازی او در فیلم «کیمیایی» بوده است. ضمن اینکه فیلم «بانو» برای هفت سال توقیف شد و در زمان دولت اصلاحات اجازه اکران پیدا کرد.
● دوره دوازدهم: خنثی و بی حاشیه
این دوره از سالهای سوت و کور پرواز سیمرغ بر فراز آسمان سینمای ایران بود. بزرگان حضور نداشتند و فیلمهای حادثهای کم مایه و ضعیف عرصه را برای یکه تازی خود مناسب دیده بودند. در این بین محمد بزرگ نیا برای «جنگ نفتکشها» جایزه بهترین کارگردانی را گرفت و «حماسه مجنون» (جمال شورجه) مورد تقدیر هیئت داوران قرار گرفت. اما در بخش جشنواره جشنوارهها فیلمهای قابل ملاحظهای همچون «عجیبتر از بهشت» (جیم جارموش)، «مادادایو» (آکیرا کوروساوا) و «آخرین امپراتور» (برناردو برتولوچی) به نمایش در آمدند.
● دوره سیزدهم: کمی بهتر از پارسال!
دوره سیزدهم همراه با نمایش آثار قابل ملاحظهای همانند «پری» (داریوش مهرجویی)، «روز واقعه» (شهرام اسدی)، «سلام سینما» (محسن مخملباف)، «کیمیا» (احمدرضا درویش) و «روسری آبی» (رخشان بنی اعتماد) توانست برای خود کمیآبرو دست و پا کند. در این بین احمدرضا درویش با پرداخت خوب صحنههای جنگی فیلمش، خود را به عنوان کارگردانی مسلط مطرح کرد. سیمرغ بلورین بهترین فیلم به روز واقعه رسید و داریوش مهرجویی برای فیلم «پری» جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرد. بزرگداشت کنجی میزوگوچی، فیلمساز بزرگ ژاپنی و سرگئی ایزنشتین، فیلمساز صاحب سبک سینمای شوروی در دهه بیست میلادی از بخشهای جالب توجه بخش بینالمللی جشنواره بود.
حضور ایرج قادری کارگردان و بازیگر کهنه کار سینمای پیش از انقلاب با فیلم «میخواهم زنده بمانم»، پس از بیش از ده سال ممنوعالکار بودن، از نکات جالب توجه و بحث انگیز جشنواره سیزدهم بود. «میخواهم زنده بمانم» به خاطر داستان بالقوه جذابش و پرداخت خوب صحنههایش، سوای استقبال تماشاگران توانست تائید نسبی منتقدان و نویسندگان سینمایی را به همراه داشته باشد و راه را برای ادامه فعالیت قادری هموار سازد که البته خود او نیز در سالهای بعد نتوانست این موفقیت را تکرار کند.● دوره چهاردهم: نه چندان متفاوت!
بزرگداشت فریتس لانگ، فیلمساز نامدار آلمانی و نمایش دو فیلم مطرح «دهه نود هفت» (دیوید فینچر) و «رستگاری در شاوشنگ»(فرانک دارابانت) توجه بسیاری از علاقهمندان و پیگیران سینمای جهان را در چهاردهمین جشنواره فجر به خود جلب کرد.
اما در بخش مسابقه سینمای ایران به جز «لیلی با من است» (کمال تبریزی) که با دیدی کمیک به موضوع دفاع مقدس و بدون گذشتن از خطوط قرمز توانست نگاهها را معطوف خود سازد، سایر فیلمها چندان حرفی برای گفتن نداشتند. «ضیافت» (مسعود کیمیایی) که شروع دوره جوانگرایی سازندهاش بود، بر خلاف شروع کوبندهاش پایانی ضعیف و نچسب داشت. کیومرث پوراحمد با «خواهران غریب» فیلمی موزیکال و خانوادگی ساخته بود اما با آثار خوبش فاصلهها داشت. مجید مجیدی با «پدر» حضور خود را در سینمای ایران به عنوان کارگردانی صاحب نام تثبیت کرد، ولی فیلمش کاستیهایی داشت.
«بوی پیراهن یوسف» و «برج مینو» هم نتوانستند موفقیت «از کرخه تا راین» و به خصوص «خاکستر سبز» را برای ابراهیم حاتمیکیا به ارمغان بیاورند. اما سیفالله داد با فیلم «بازمانده» و مرحوم رسول ملاقلی پور با دو فیلم «نجات یافتگان» و «سفر به چزابه» کیفیت جشنواره را اندکی رونق بخشیدند.
محسن مخملباف دو فیلم «گبه» و «نون و گلدون» را به جشنواره عرضه کرد. «گبه» که با گوشه چشمی به سینمای شاعرانه و مدرن اروپا و به خصوص پاراچانف ساخته شده بود، درصد بالایی از آرای منتقدان و نویسندگان مطبوعات را به دست آورد. هیئت داوران سیمرغ بلورین بهترین فیلم را به فیلم «پدر» اعطا کرد و کیومرث پوراحمد را به عنوان بهترین کارگردان برگزید. ضمن اینکه جایزه ویژه هیئت داوران به فیلم بازمانده رسید.
● دوره پانزدهم: غلبه فیلمهای جشنوارهای بر فیلمهای حادثهای
نمایش بیشتر آثار آکیرا کوروساوا در قالب بزرگداشت توشیرو میفونه و نیز نمایش ساختههای تیم رابینز، آلن رنه، نیکیتا میخالکوف، جیم جارموش و برادران کوئن و برخی دیگر از فیلمهای روز و بدون مشکل جهان از مهمترین بخشهای بینالملل پانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر بودند. اما در این میان این بخش کماکان از داشتن شکلی رقابتی و رسمیمحروم بود.
در سینمای ایران احمدرضا درویش با فیلم «سرزمین خورشید» سعی داشت تا موفقیت «کیمیا» را تکرار کند که چندان موفق نشد. داریوش مهرجویی با فیلم «لیلا» یکی از بهترین ملودرامهای تاریخ سینمای ایران را از روی داستانی معمولی ساخت و به نمایش درآورد و با استقبال بینظیر تماشاگران و صاحبان قلم روبرو شد.
اما بخش عمده جشنواره را آثار موسوم به «فیلمهای جشنوارهای» تصرف کردند که پرچمدار آنها فیلم خوب «بچههای آسمان» (مجید مجیدی) بود که حتی به فهرست پنج نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی نیز راه پیدا کرد. «بچههای آسمان» عنوان بهترین فیلم جشنواره را به دست آورد و مجیدی نیز سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را از آن خود کرد. نکته دیگر اینکه سینمای حادثهای و کم مایه نیز در کنار این نوع فیلمها در جشنواه همچنان عرض اندام میکرد که البته چندان مورد اعتنا قرار نگرفت و میرفت تا به سالهای افول خود نزدیک شود.
● دوره شانزدهم: نوزایی در جشنواره و مضامین فیلمها
پس از انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور و ایجاد تغییر و تحول در کادر فرهنگی و سینمایی کشور، نحوه انجام و اداره جشنواره فیلم فجر و همچنین مضمون فیلمها به سمتی کشیده میشد که تا پیش از آن کمتر دیده شده بود. نخست آنکه بخش مسابقه بینالملل به جشنواره اضافه شد و این فستیوال از رنگ و بوی بومیخود خارج شد.
دیگر آنکه پیش شرط نمایش اجباری فیلمها در جشنواره برای کسب اجازه جهت اکران سال بعد برچیده شد و صاحبان فیلمها برای نمایش آثارشان در جشنواره مختار شدند. ضمن اینکه بخشی به عنوان فیلم برگزیده جشنواره از دیدگاه تماشاگران اضافه شد.
این در حالی بود که فیلمها نیز به سمت مضامین اجتماعی ملتهب و یا عاشقانه گام برداشتند که از با کیفیتترین آنها میتوان به «آژانس شیشهای» (ابراهیم حاتمیکیا)، «بانوی اردیبهشت» (رخشان بنیاعتماد) و «درخت گلابی» (داریوش مهرجویی) اشاره کرد. سیمرغ بلورین بهترین کارگردان نصیب ابراهیم حاتمیکیا شد و «آژانس شیشهای» نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلم را کسب کرد.
در بخش سینمای بینالملل سه فیلم «درخت گلابی»، «تولد یک پروانه» (مجتبی راعی) و «بانوی اردیبهشت» موفق به کسب جوایزی شدند اما سیمرغ بلورین بهترین فیلم به برادران بلژیکی داردن برای فیلم «قول» رسید. شایان ذکر است که در این دوره از جشنواره از یک عمر فعالیت هنری عزتالله انتظامیتقدیر شد و در بخش بینالملل بزرگداشتهایی برای آنتویی کویین، کریستف کیشلوفسکی، فرد زینه مان و انیو موریکونه ترتیب داده شد. از مهمانان مهم این دوره جشنواره میتوان به کریستف زانوسی از بنیانگذاران سینمای موج نو لهستان و شیام بنگال فیلمساز متفاوت هندی نام برد.
● دوره هفدهم: زمینهای برای ظهور سینمای اجتماعی تابو شکن
این دوره از جشنواره سرشار از بزرگداشت بود; از خسرو شکیبایی، هارون یشایایی (تهیهکننده)، مرتضی شایسته تا مارسل کارنه و روبر برسون و برتران تاورنیه. در بخش سینمای ایران دو فیلم قرمز (فریدون جیرانی) و «دو زن» (تهمینه میلانی) آشکارا مشکلات اجتماعی و خانوادگی زنان را با کنار زدن تابوهایی که از ابتدا هم میتوانستند خط قرمز نباشند، به تصویر کشیدند و استقبال از آنها چه در زمان چشنواره و چه در هنگام اکران، از این دو اثر فیلمهایی به عنوان پرچمدار جریان دوم خرداد ساخت. محمدرضا فروتن و هدیه تهرانی زوج فیلم «قرمز» سیمرغها را ربودند و از بازی نیکی کریمیدر دو زن تقدیر شد. در کنار این دو فیلم یاد شده، «مصائب شیرین» (علیرضا داوودنژاد) با مطرح ساختن قضیه ازدواج موقت و روابط میان نوجوانان و جوانان به این جریان رنگ و لعاب بیشتری بخشید. فیلم شاعرانه «رنگ خدا» (مجید مجیدی) و فیلم هنری و نه چندان تماشاگرپسند «روبان قرمز» (ابراهیم حاتمیکیا) از دیگر آثار مطرح این دوره از جشنواره بودند که توانستند عمده جوایز بخش بینالملل جشنواره را به خود اختصاص دهند. اما در بخش سینمای ایران این فیلم «هیوا» (مرحوم رسول ملاقلی پور) بود که توانست جوایز اصلی را درو کند و سیمرغ بلورین بهترین فیلم و کارگردانی را به نام خود بزند. از فیلمهای خارجی مطرح در بخش مسابقه بینالملل میتوان به «نام من جو است» (کن لوچ) و «ژنرال» (جان بورمن) اشاره کرد.
● دوره هجدهم: سایه سنگین سیاست و سیاستزدگی
سال ۱۳۷۸ اوج بحرانهای سیاسی و درگیریهای جناحی بود که عواقب آن دامان جشنواره و فیلمهایش را نیز گرفت. بیشتر فیلمهای این دوره یا به شکلی مستقیم به این مسائل واکنش نشان دادند; مثل «اعتراض» (مسعود کیمیایی) و «متولد ماه مهر» (احمدرضا درویش) و یا در خلال داستان خود مرتب کنایهها و شعارهای سطحی سیاسی و اجتماعی را مطرح میکردند که از آن جمله میتوان به «بوی کافور عطر یاس» (بهمن فرمان آرا)، بلوغ (مسعود جعفری جوزانی) و «مرد بارانی» (ابوالحسن داوودی) اشاره کرد که البته در این میان «بوی کافور عطر یاس» بازگشت شکوهمندی برای فرمان آرا پس از بیست سال دوری از وطن به حساب میآمد و توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کند. اما گل سرسبد جشنواره بیشک فیلم تراژیک و تلخ «عروس آتش» (خسرو سینایی) بود که نگاهی جدی به مقوله تعصبات قومیو قبیلهای داشت و بازیگری بزرگ و آتیه دار به نام حمید فرخنژاد را به سینمای ایران معرفی کرد.
در بخش مسابقه بینالملل نیز فیلم «امپراتور و آدمکش» (چن کایگه) جایزه بهترین فیلم را تصاحب کرد. در این دوره مرور آثار کنستانتین کوستاگاوراس و فرانچسکو رزی، دو فیلمساز سیاسی مطرح جهان، نیز برگزار شد که خود رزی نی برای این منظور به ایران آمد.
دوره نوزدهم: ادامه موج جسارتهای به ظاهر تماشاگرپسند
در کنار بزرگداشت رابرت دنیرو، کن لوچ و روبرتو روسلینی و نیز داریوش ارجمند، حسن حسن دوست و رخشان بنی اعتماد، سینمای ایران در ادامه روند سیاست زدگی خود به عرضه آثاری همانند «پارتی» (سامان مقدم) و «نیمه پنهان» (تهمینه میلانی) دست زد که سیاست را در شکلی سطحی به داستان خود تزریق کرده بودند.
همچنین موج فیلمهای جوان پسند نیز درصدی از فیلمهای جشنواره را اشغال کرده بود که از جمله آنها میتوان به دو فیلم ضعیف «آبی» (حمید لبخنده) و «دختری به نام تندر» (حمیدرضا آشتیانی پور) اشاره کرد. موج عشق و عاشقی دامان مجید مجیدی را هم گرفت و او در «باران» قصهای عاشقانه را روایت کرد که کمی مطول و خسته کننده به نظر میرسید. اما «سگکشی» (بهرام بیضایی) پرسر و صداترین فیلم جشنواره بود که ارجاعات آشکار بیضایی به مضامین سیاسی و اجتماعی در دل تریلری جذاب به شدت به مذاق تماشاگران خوش آمد و فیلم جایزه ویژه مخاطبان را از آن خود کرد.
ولی در میان منتقدان بودند گروهی که فیلم را در کارنامه بیضایی اثری متوسط و حتی ضعیف قلمداد کردند. اما «زیر نور ماه» (سید رضا میرکریمی) از آن فیلمهای بیتکلفی بود که با محور قرار دادن داستان یک طلبه توانست نگاهها را به سوی خود جلب و جایزه ویژه هیئت داوران را از آن خود کسب کند وباران جوایز بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را در بخش مسابقه سینمایی ایران به دست آورد و این در حالی بود که همایون اسعدیان نیز برای فیلم مهجور اما قابل قبول خود آخر بازی دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را دریافت کرد. بهرام بیضایی تنها در رشته فیلمنامه گوی رقابت را از مجیدی ربود.
با این حال مژده شمسایی در بخش مسابقه بینالملل توانست جایزه بهترین بازیگر را برای فیلم «سگ کشی» به ارمغان بیاورد.
در بخش مسابقه بینالملل مجیدی برای فیلم باران جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرد اما سیمرغ بلورین بهترین فیلم نصیب اثر ژانگ ییمو به سوی خانه شد. نکته حاشیهای و پر سر و صدای این دوره از جشنواره جلسه مطبوعاتی فیلم «موج مرده» (ابراهیم حاتمیکیا) بود که به دلیل اختلاف با تهیه کننده، نگاتیوهای بریده شده از فیلمش را به نشانه اعتراض به سانسور فیلم از سوی تهیهکننده در مقابل دیدگان منتقدان و نویسندگان مطبوعات به معرض نمایش گذاشت و از برخی کج فهمیها و یکسونگریها گلایه کرد.
● دوره بیستم: رونق در حضور بزرگان
حال دیگر سیمرغ ما جوانی برومند شده بود که دو دو دهه از زندگی خود را پشت سر میگذاشت. این دوره همزمان بود با ادامه روند آزادیهای نسبی در سینما به پشتوانه دولت اصلاحات. از بزرگان ناصر تقوایی پس از سالها دوباره با فیلم متفاوت کاغذ بی خط پا به عرصه رقابت گذاشت که با وجود استقبال نه چندان گرم تماشاگران، از سوی منتقدان و نویسندگان مطبوعات جزء فیلمهای خوب جشنواره انتخاب شد. ابراهیم حاتمیکیا هم با «ارتفاع پست» فیلم خوش ساخت «ارتفاع پست» را ساخت که از سوی تماشاگران به عنوان بهترین فیلم جشنواره انتخاب شد.
مرحوم رسول ملاقلی پور نیز با «قارچ سمی» فضای توام با عصبیت همیشگی خود را در قالبی داستانی اجتماعی از آدمهای جنگ میسازد و یکی از متفاوتترین فیلمهای جشنواره را ارائه میکند. داریوش مهرجویی نیز سبک مورد علاقه خود را به طور موقت کنار میگذارد و فیلم «بمانی» را با حال و هوای فیلمهای جشنوارهای میسازد که پاسخ چندان خوبی از منتقدان و مردم نمیگیرد. بهمن فرمان آرا هم با فضای گزنده اجتماعی و انتقادی فیلمش «خانهای روی آب» جنجال بسیاری را در جشنواره به پا میکند.
با این وجود فیلمش سیمرغ بلورین بهترین فیلم را کسب میکند.
اما رسول صدر عاملی با فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» یکی از پدیدههای جشنواره محسوب میشد که توانست یک بازیگر پرانرژی و آیندهدار را به سینمای ایران معرفی کند; ترانه علیدوستی. در بخش بینالملل سیمرغ بلورین بهترین فیلم به در ستایش عشق جدیدترین فیلم یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما و از بانیان نهضت موج نو سینمای فرانسه، ژان لوک گدار اعطا شد. سیمرغ بلورین بهترین کارگردان به تاکاشی کیتانو، کارگردان مشهور ژاپنی برای فیلم برادر اهدا شد. جک نیکلسن نیز سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را برای فیلم قول (شون پن) از آن خود کرد.
● دوره بیست و یکم: درخشش تازه نفسها
این دوره همزمان با غیبت بزرگان بود. اما یک خوبی با خود داشت و آن معرفی چند فیلم خوب از چند کارگردان تازه کار بود. نفس عمیق (پرویز شهبازی) با تصویری واقعی و گزنده از روابط جوانان در دل سیاهیهای تهران قطعا پدیده جشنواره بود که تا به امروز نیز جزء فیلمهای مورد علاقه بسیاری از جوانان سینمارو به حساب میآید.
مهدی نوربخش نیز با فیلم متفاوت رای باز توجه همگان را به خود جلب کرد. اصغر فرهادی نیز پس از ساخت مجموعه موفق داستان یک شهر، فیلم تلخ و تامل برانگیز «رقص در غبار» را عرضه کرد و مورد استقبال قرار گرفت. فرزاد موتمن پس از به نمایش در نیامدن فیلم متفاوتش، «هفت پرده»، فیلم «شبهای روشن» را براساس داستان شبهای سپید فئودور داستایوفسکی ساخت که برخلاف پیش بینیها فیلمیبه شدت گرم و گیرا و تاثیرگذار از کار در آمد.
کمال تبریزی هم دو فیلم را به دفتر جشنواره ارائه کرد: فرش باد و اینجا چراغی روشن است که در این بین فرش باد سیمرغ بلورین بهترین فیلم تماشاگران را نصیب خود کرد. اما هیئت داوران در کمال حیرت سیمرغ بلورین بهترین فیلم را به فیلم پرستاره اما مغشوش دیوانهای از قفس پرید (احمدرضا معتمدی) که از محصولات تلویزیون بود اهدا کرد و تائیدی بر شائبه آشتی میان متولیان سینمایی با مسئولین تلویزیون نمود.
بهترین کارگردان را نیز رضا میر کریمی برای فیلم اینجا چراغی روشن است معرفی نمودند که فیلمش پسرفتی قابل ملاحظه نسبت به کودک و سرباز و زیر نور ماه محسوب میشد. در بخش مسابقه بینالملل بار دیگر برادران بلژیکی داردن سیمرغ بلورین بهترین فیلم را این بار برای فیلم «پسر» به خانه بردند. اصغر فرهادی نیز برای رقص در غبار سیمرغ بلورین هیئت داوران را در بخش بینالملل گرفت. ضمن اینکه مستند بحث انگیز مایکل مور بولینگ برای کلمباین و فیلم فلسطینی «مشیت الهی» (الیا سلیمان) مورد تقدیر قرار گرفتند.
● دوره بیست و دوم: بالا رفتن استانداردهای سینمای جنگ در کنار حضور پیشکسوتان
این دوره جشنواره به خاطر فیلم جنجالی «مارمولک» (کمال تبریزی) و حضور بزرگان از سالهایی بود که استقبال تماشاگران، صفهای طویل جشنواره را در دهه شصت به یاد میآورد. مسعود کیمیایی پس از چهار سال غیبت با فیلم سربازهای جمعه خیلیها را ناامید کرد.
اما داریوش مهرجویی به سبک اجاره نشینها فیلم سرخوشانه مهمان مامان را ساخت که توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را برباید. کمال تبریزی با فیلم مارمولک چنان غوغایی در جشنواره به وجود آورد که تماشاگران مشتاق شوخیهای تابوشکن فیلم روزها در صف برای دیدن فیلم ایستادند. بهروز افخمی، گاوخونی، داستان جعفر مدرس صادقی را به شیوهای غیرمتعارف به تصویر کشید که با اظهارنظرهای ضد و نقیضی روبرو شد.
رخشان بنیاعتماد نیز در اپیزود سوم از فیلم روایت سه گانه گیلانه را عرضه کرد که بازی متفاوت بهرام رادان و فاطمه معتمدآریا تحسین همگان را برانگیخت. اما اصغر فرهادی با دومین فیلمش شهر زیبا به سبک و سیاق مجموعه داستان یک شهر روی موضوعی حساس و ملتهب در قالب داستانی عاشقانه تمرکز میکند و در سیزده رشته کاندیدای سیمرغ بلورین میشود که البته در کمال تعجب سهم فیلم از این همه سیمرغ تنها در یک رشته (صدابرداری) است!
اما احمدرضا درویش با دوئل توانست فیلمیجنگی در سطح استانداردهای بینالمللی بسازد که اگر گوشه چشم بیشتری به فیلمنامه فیلمش نشان میداد، قطعا فیلمیماندگار برای تاریخ سینمای ایران به یادگار میگذاشت. با این حال فیلم سیمرغ بلورین بهترین فیلم را برای درویش به ارمغان آورد.
مرحوم ملاقلی پور نیز در صحنههای جنگی فیلمش مزرعه پدری دست کمیاز درویش ندارد، اما به دلیل استفاده از روایت غیرمتعارف جریان سیال ذهن برای داستان فیلمش با استقبال کمتری مواجه میشود. اما گل سرسبد این دوره از جشنواره اولین و تنهاترین فیلم (تا به امروز) حمید نعمت الله بوتیک بود که به دلیل کارگردانی، فیلمنامه و بازیهای درخشان مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار میگیرد. در این بین فرستادن فیلم به بخش مهمان صدای اعتراض بسیاری از سینماروها را در آورد. در بخش بینالملل نیز جایزه بهترین فیلم از آن فیلم تکان دهنده بازگشت (آندری ژویاگینتسف) از روسیه بود و فیلم گاوخونی نیز جایزه ویژه هیئت داوران را در این بخش به خود اختصاص داد.
● دوره بیست و سوم: رواج معناگرایی
این دوره از جشنواره با یکه تازی فیلمهایی همراه بود که مطابق سلیقه متولیان سالهای اخیر سینما پیش رفته بودند. نوعی عرفان گرایی همراه با پیامهای معنوی در قالب ژانر ایرانی معناگرا که یادآور سینمای گلخانه ای سالهای میانی و پایانی دهه شصت بود.
از جمله این فیلمها میتوان به یک تکه نان (کمال تبریزی)، خیلی دور خیلی نزدیک (سید رضا میرکریمی) و بید مجنون (مجید مجیدی) اشاره کرد که از میان آنها ساختار حرفه ای خیلی دور خیلی نزدیک فضای فیلم را قابل تحمل کرده بود و همچنین توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را برای خود به ارمغان بیاورد. سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی هم به مجید مجیدی رسید و جایزه ویژه هیئت داوران به فیلم پرخرج اما آشفته جایی برای زندگی (محمد بزرگ نیا) رسید. در بخش سینمای بینالملل نیز فیلم آلمانی روز نهم (فولکر اشلوندورف) سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد. از نکات قابل ملاحظه این دوره پائین بودن سطح کیفی فیلمهای ایرانی بود که نگرانی بسیاری از سینمادوستان را برانگیخت.
● دوره بیست و چهارم: حاکمیت بینظمی
این دوره از جشنواره تا روزهای میانی به دلیل آماده نشدن بسیاری از فیلمها نسبت به دورههای قبل رکورد دار بود! از بین فیلمهای مهم این سال میتوان به اثر درخشان اصغر فرهادی چهارشنبه سوری اشاره کرد که هم از سوی مردم و هم از سوی منتقدان به عنوان بهترین فیلم جشنواره انتخاب شد. اصغر فرهادی سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را گرفت و هدیه تهرانی به خاطر نقش آفرینی متفاوتش در این فیلم به عنوان بهترین بازیگر زن جشنواره انتخاب شد.
ابراهیم حاتمیکیا با ساخت به نام پدر نشان داد که فعلا در حال تکرار خود است و نیازی اساسی به یک خانه تکانی ذهنی دارد. هر چند که فیلمش به عنوان بهترین فیلم جشنواره از سوی هیئت داوران انتخاب شد. جعفر پناهی هم با فیلم آفساید پس از سالها توانست در جشنواره شرکت کند و فیلمش نیز با استقبال نسبی همراه شد.
از دیگر فیلمهای مهم جشنواره میتوان به کافه ستاره (سامان مقدم) و تقاطع (ابوالحسن داوودی) اشاره کرد که با ساختارشکنی روایی شان باز هم توانستند مخاطبان بسیاری را جذب خود کنند. در بخش بینالملل نیز دو فیلم مطرح سال اروپا، سقوط (الیور هیرشبیگل) با موضوع روزهای پایانی زندگی هیتلر و تریلر برنده نخل طلای کن میشاییلهانکه پنهان اعتباری برای جشنواره دست و پا کردند. هر چند که سیمرغ بلورین بهترین فیلم از آن به آهستگی (مازیار میری) شد.
● دوره بیست و پنجم: تمایز میان نظرات داوران و تماشاگران و منتقدان
سال گذشته جشنواره ربع قرن از عمر خود را سپری کرد و این در حالی بود که سیمرغ بلورین بهترین فیلم و کارگردانی به روز سوم (محمد حسین لطیفی) رسید که بسیاری آن را اثری متوسط و معمولی میخواندند و جایزه را شایسته آخرین ساخته داریوش مهرجویی سنتوری میدانستند که فیلمیموزیکال در باب ظهور و افول یک نوازنده و خواننده با بازی درخشان بهرام رادان بود. رادان برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت.
خون بازی (رخشان بنی اعتماد) نیز از دیگر فیلمهای قابل ملاحظه جشنواره بود که با رویکردی مستندگونه به معضل اعتیاد توانست نظر مساعد طیف وسیعی از مخاطبانش را جلب کند. ضمن اینکه باران کوثری در این فیلم در نقش یک دختر معتاد از طبقه مرفه جامعه بسیار خوش درخشید و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را تصاحب کرد.
بسیار تماشاگران نتوانست نظر هیئت داوران را به خود جلب کند و به همین دلیل در جلسه مطبوعاتی فیلم و همچنین مراسم اهدای جوایز اختتامیه با برخوردهای تند و شدیدالحن خود توجه رسانههای غیر هنری را هم به خود جلب کرد.
در بخش بینالملل عنوان بهترین فیلم به زندگی دیگران (فلوریان هنکل فون دونرسمارک) از آلمان رسید که در محافل هنری دنیا نیز مورد تقدیر قرار گرفته شده بود و جایزه ویژه هیئت داوران نیز به فیلم آخرین روزهای سوفی شول، باز هم از سینمای آلمان، اهدا شد.
رخشان بنی اعتماد نیز در این بخش جایزه بهترین کارگردانی را به دست آورد. به هر حال جشنواره فیلم فجر با همه کاستی و خوبیهایش یک سند فرهنگی و هنری قابل اتکا برای ایران زمین است. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از تحلیل گران سینمایی هرساله نسبت به برخی سیاستها با دلسوزی نظرات و انتقادات خود را بیان میکنند.
این وظیفه متولیان سینمایی است که این دیدگاهها را بشنوند و طبقه بندی کنند و در جهت اجرای آنها برآیند تا در دورههای بعد بتوانیم شاهد یک فستیوال سینمایی آبرومند باشیم و آن را به عنوان نماد سینمایی کشورمان به جهانیان عرضه کنیم. نباید از یاد برد که این سیمرغ جوان راهی بس دراز و دشوار در پیش رو دارد. به امید اینکه امسال و دورههای آتی دیگر خبری از سیاستگذاریهای سلیقهای و بینظمیها و آشفتگیهای ادوار قبل نباشیم.
امین رضا نوری پرتو
منبع : روزنامه حیات نو
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست