یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تفاوت های انقلاب اسلامی ایران با انقلاب روسیه


تفاوت های انقلاب اسلامی ایران با انقلاب روسیه
به گزارش سرویس بین الملل برنا، پیدایش انقلاب در هر جامعه ای امکان پذیر نیست. تنها جوامعی مستعد انقلابند که قدرت سیاسی حاکم بر آن جوامع از مردم و اقشار جامعه فاصله گرفته و فاقد پایگاه اجتماعی باشد.
در این حالت اگر قدرتی مورد حمایت اکثریت، در جامعه پدید آید و در پی خواسته‌های اکثریت مخالف نظام حاکم باشد تضاد میان قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی شکل می‌گیرد. این تضاد در بهترین حالت به یک انقلاب موفق تبدیل می‌شود و این در صورتی است که یا قدرت سیاسی در حالت ضعف خود باشد و یا قدرت اجتماعی از حمایت قوی مردمی و رهبری قدرتمند برخوردار باشد.
مولفه‌های تشکیل دهنده قدرت سیاسی عبارتند از:
۱) شرایط اقتصادی
۲) عامل نظامی
۳) حمایت بین المللی .
در قدرت اجتماعی هم سه عامل اصلی
۱) مشارکت مردمی
۲) رهبری
۳) ایدئولوژی
مطرح می‌شوند. با بررسی قدرت سیاسی قبل از انقلاب و قدرت اجتماعی به وجود آورنده انقلاب در انقلابهای فرانسه و روسیه و انقلاب اسلامی ایران می‌توان به تفاوتهای این سه انقلاب و نقاط امتیاز انقلاب اسلامی از دو انقلاب دیگر پی برد.
● قدرت سیاسی:
▪ شرایط اقتصادی
شرایط اقتصادی روسیه در آغاز قرن بیستم پس از دو جنگ خارجی بسیار نابسامان بود و رکود و بیکاری به شدت بر آن حاکم بود. اوضاع کشاورزی در روسیه در این دوران وضع نامطلوبی داشت. قحطی مرگباری که از کم محصولی سال ۱۹۱۱ ناشی شد وحشت قحطی سال ۱۸۹۱ را تکرار کرد. دهقانان با جوشاندن تخم جارو تغذیه می‌کردند و بیماری واگیردار تیفوس همه جا را فراگرفته بود.
در اواخر حکومت شاه، رژیم ایران در مطلوب‌ترین سطح از قدرت اقتصادی قرار داشت که در تمام دوران سلطنت ۵۷ ساله رژیم پهلوی بی‌سابقه بود. با افزایش سریع و غیر قابل پیش‌بینی درآمد نفت، رژیم ایران نه تنها تبدیل به یکی از دولتهای ثروتمند شد، بلکه جامعه ایرانی را به یک جامعه کاملا مصرفی تبدیل کرد. و برخلاف رژیم روسیه، نه تنها دولت مقروض نبود، بلکه به بسیاری از دولتها، وام های سخاوتمندانه‌ای اعطا کرده بود و از ذخایر ارزی قابل توجهی برخوردار بود.
▪ عامل نظامی
موقعیت روسیه در اروپا پس از جنگهای محدود موسوم به کریمه در سال ۱۸۵۴ دچار تغییر اساسی شده بود. کشوری که در ۱۸۱۵ تنها قدرت قوی اروپا بود بعد از جنگ کریمه به یکی از چند قدرت بزرگتر تنزل پیدا کرد. وقوع جنگ جهانی اول نیز تیر خلاصی به ارتش از هم پاشیده روسیه شلیک کرد و درهمان زمان شرایط را برای پیروزی انقلاب روسیه فراهم کرد.
ارتش ایران برخلاف روسیه، در طول پنجاه سال پیش از پیروزی انقلاب در هیچ جنگ خارجی مهمی شرکت نکرده بود. محمد رضا شاه نیز به عنوان فرمانده کل قوا بیش از هر پادشاهی در ایران به قوای مسلح توجه داشت. میزان موافقت نامه‌های خرید تسلیحاتی که در طول بیست سال از ۱۹۶۹-۱۹۵۰ تنها ۷۴۱ میلیون دلار بود به رقمی معادل بیست میلیارد دلار در سالهای بعد یعنی از ۱۹۷۰-۱۹۷۱ رسید. و ایران بزرگترین خریدار سلاح از کشورهای امریکا، انگلیس و فرانسه شد.
▪ حمایت بین‌المللی
انقلاب روسیه در شرایطی شکل گرفت و به پیروزی رسید که جهان در آتش جنگ اول جهانی می‌سوخت. دولت روسیه تزاری اگرچه در یک اتحادیه نظامی شرکت داشت اما در زمان بروز بحرانهای انقلابی نه تنها مورد حمایت و کمک بین‌المللی قرار نگرفت بلکه جناحهای انقلابی توانستند به طرق گوناگون حمایت بین‌المللی را به سمت خود جلب کنند.
در سالهای دهه پنجاه رژیم شاه از نظر حمایت بین‌المللی در مطلوبترین موقعیت بود و کمتر کشوری وجود داشت که علی‌رغم بروز بحران تحت تاثیر رقابتها و تضادهای بین‌المللی قرار نگیرد و از حمایت بلوک شرق و غرب و کمک مستقیم امریکا برخوردار باشد و در مقابل، انقلابیون از هرگونه کمک و همراهی بین‌المللی محروم بودند.
● قدرت اجتماعی
▪ مشارکت مردمی
در روسیه اقلیت معدودی از کارگران کارخانجات اعتصابی و سربازان حزب بلشویک معترضین اصلی و مشارکت‌کنندگان در سرنگونی رژیم تزاری روسیه بودند . نقطه شروع این انقلاب نیز پترزبورگ بود که در پی آن مسکو نیز سقوط کرد.
اما در ایران، سابقه ۱۵ساله مبارزات مردمی که از سال ۱۳۴۲ به صورت جدی شروع شده بود باعث شد تا اکثر مردم ضمن آشنایی با ایدئولوژی نهضت ضمن انزجار از رژیم پهلوی به مشارکت وسیع در مبازات بپردازند و تمام اقشار مردمی اعم از کارگران، کارمندان، دانشگاهیان، حوزویان و بازاریان حضور فعالی در این مبارزه داشته باشند. از سوی دیگر مبارزات مردم منحصر به تهران و یا شهرهای بزرگ نبود بلکه در تمام نقاط کشور، این مبارزه به صورت فعالانه ادامه داشت.
▪ رهبری
سقوط رژیم تزاری در فوریه ۱۹۱۷ ناشی از حرکت و قیامی بود که توسط سربازان پادگان و کارخانجات پتروگراد انجام شد. این قیام از رهبری خاصی برخوردار نبود و همه گروههای چپ و راست معترف هستند که در اعتصابات و تظاهرات فوریه، که منجر به سقوط نیکلای دوم شد، نقشی نداشتند. هیچ گروهی حتی بلشویکها ادعای رهبری انقلاب فوریه را ندارند و حتی لنین پا را فراتر گذارده، ادعا می‌کند که انقلاب فوریه ناشی از تفکر خرده برژواری بود.
رهبری در انقلاب اسلامی ایران سه نقش محوری را به صورت کامل انجام داد. در ابتدا در یک دوره ۱۵ ساله ایدئولوژی نهضت را بر اساس آیین اسلام تدوین کرده و پشتیبانی فکری و عقیدتی نهضت را انجام داد. و پس از حضور در کشور مبارزات نهایی سقوط رژیم و جایگزینی حکومت خواسته مردم را رهبری کرد. و پس از پیروزی انقلاب در یک فرصت ده ساله معماری یک نظام اسلامی را به انجام رساند. امام خمینی در واقع سه نقش اید‌ئولوگ، فرمانده و معمار انقلاب را به نحو احسن انجام داد.
▪ ایدئولوژی
افکار و اندیشه‌های سوسیالیستی و به ویژه مارکس و لنین در شکل‌گیری احزاب و گروههای سیاسی، در روسیه ، از اوایل قرن بیستم نقش مهم و عمده‌ای داشته است. لنین در این زمینه می‌گوید: مکتب مارکس همانا مکتب مادیگرایی است. باید دانست چگونه با دین مبارزه کرد و برای این کار باید منابع ایمان و دین توده‌ها را با مفاهیم مادیگرایی توضیح داد.
در حالی که مکتب اسلام از چهارده قرن پیش وارد ایران شده بود و کاملا با تار و پود زندگی مردم ایران مخلوط شده بود، ایدئولوژی اصلی مردم در مبارزه با رژیم شاه بود. حمایت مردم از رهبری نیز در واقع ریشه در مکتب داشت زیرا امام خمینی نه فقط یک رهبر سیاسی که قبل از آن یک روحانی و رهبر دینی بود. از این رو اساسی‌ترین تفاوت انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه و روسیه را می‌توان در ایدئولوژی دانست. هر یک از دو انقلاب پیشین به نوعی به مخالفت با دین و محدود کردن آن در حیات انسان معتقد بودند در حالیکه انقلاب ایران یک انقلاب کاملا دینی و بر اساس و محور اسلام و قائل به حضور دین در همه عرصه‌های زندگی بود.
اینک این سوال مطرح می‌گردد که اگر انقلاب روسیه را انقلاب کبیر بنامیم، انقلاب اسلامی را چه بنامیم؟ و اگر انقلاب اسلامی، انقلابی واقعی و تمام عیار است، آن‌چه را که در روسیه رخ داده است چه باید بنامیم؟
منبع : برنا نیوز


همچنین مشاهده کنید