سه شنبه, ۲۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 11 March, 2025
مجله ویستا
داستان دادائیستی

«دادا میكروبی پاك است. دادا بر ضد ارزشهای والای انسانی است. دادا دارای ۳۹۱ گرایش و رنگ است. دادا بر ضد آینده است. دادا مرگ است. دادا پوچی است. زنده باد دادا! دادا یك مكتب ادبی نیست، پس چیست؟»
دادا (Dada) یا دادائیسم (Dadaism)، یك جریان فرهنگی، ادبی و هنری به حساب میآید كه در شهر زوریخ كشور سوئیس، آن هم در طی جنگ جهانی اول شكل یافت و بین سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۰ به اوج خود رسید.
این جریان، در بدو امر، در حوزههای ادبیات، نمایش، هنرهای تجسمی و گرافیك مطرح شد. در همان دوران، به دلیل شرایط خاص مردم و جنگ خانمان سوز، به تدریج جریان «دادا» با جریانهای نیهلیست و ضد خردگرایی ادغام شد، و در آنها رنگ باخت. در واقع تئوریسینهای اصلی دادا، بر آن شدند تا با الگوها و قوانین گذشته، به مخالفت بپردازند.
فعالیت پیروان دادا، شامل گردهماییهای عمومی، تظاهرات خشونتبار، و درج دیدگاههای افراطی در نشریات ادبی و هنری بود.
در آن دورهٔ بحرانی، فضای حاكم بر جامعه ادبی و هنری كشورهای اروپایی، كاملاً سیاسی بود. در ظاهر، جریان دادائیسم بر ضد تمامی خشونتها و وحشیگیریهایی به راه افتاد كه در جنگ جهانی اول به وقوع پیوسته بود. اما در عمل، جریان یاد شده، به انحراف كشیده شد، و باعث به وجود آمدن ایدهها و سبكهای مختلف افراطی گردید. تا آنجا كه، دادا توانست مكتب سوررئالیسم و هنر پاپ را، تحت تأثیر خود قرار دهد.
هواداران و پیشگامان اصلی دادا، بر این باورند، كه دادا، هنر و ادبیات نیست؛ بلكه ضد ادبیات و هنر است. در حقیقت آنها، منكر هر چیزی بودند كه ادبیات و هنر به آن پایبند بود. هواداران دادا، در كمترین زمان پس از انعكاس عقاید و افكار خاص خود، بر آن شدند كه بر خلاف جریان آب شنا كنند و بر ضد تمامی اندوختهها و تجربیات پیشینیان عمل كنند. دادا، حتی زمانی كه ادبیات و هنر با عنصر زیباییشناسی پیوند میخورد، بر ضد آن قیام میكند، و به طور كامل، منكر حضور زیباییشناسی میگردد. حتی اگر زمانی در ادبیات و هنر، مفاهیم پیچیده و پنهان مورد ارزیابی قرار میگیرد، دادا بر آن میشود كه تا به مسائل بیمعنا و پوچ روی آورد، و توجه اذهان عمومی را نسبت به مسائل مطروحه، منحرف سازد.
به تعبیری دیگر، دادا در مقاطع مختلف زمانی، واكنشهای متفاوتی نشان میداد؛ و واكنش هواداران آن، بستگی كامل به ارائه و مطرح شدن طرحهای جدید در هر دوران بود. یعنی هر گاه مسئلهای مطرح میشد، دادا بلافاصله دست به كار میشد و با آن به مخالفت میپرداخت. به طور مثال، وقتی صحبت از جنبههای احساسی میشد، دادائیستها، بلافاصله علیه آن موضع میگرفتند، و هر گاه سخنی از رئالیسم مطلق به میان میآمد، آنها جنبههای احساسی را مطرح میساختند.
نكتهٔ قابل تعمق، نوع اندیشه و دیدگاه هواداران اصلی دادا بود؛ كه تمامی این افراد، بلا استثنا، دارای دیدگاههای نیهلیستی بودند. آنها معتقد بودند كه انسان هیچ گاه به اصول و مبانی ارزشمندی دست نخواهد یافت.
دادا در واقع، وسیلهای برای بیان آراء و آموزههای پریشان، مغشوش و هجوگونهٔ مردمی بود كه از جنگ جهانی اول به ستوه آمده و عملاً از جنگ ضربه خورده بودند. آنها تصویری سیاه و وحشتناك از دنیا ترسیم میكردند؛ و بر این باور بودند كه دنیا كاملاً كسلكننده و بیارزش است؛ و انسان از زنده بودن خود، رنج میبرد.
هواداران دادا، حتی حاضر نبودند در میان بینظمیهای ظاهری كه به آن اشاره میكردند، به دنبال معنا باشند. آنها تنها میخواستند به بینظمیها اشاره كنند، و آنها را جزء لاینفكی از طبیعت و جهان هستی بدانند... در واقع آنها با طرح بینظمیهای ظاهری، میخواستند ایدهها و افكار مغشوش خود را نظاممند كنند، و برگفتههای خود، صحه بگذارند. پیروان دادا، در این حركت عظیمی كه به راه انداختند، به صراحت اعلام داشتند كه قصدشان نابودی تمامی سنن و زیباییهاست.
باید به این مسئله توجه داشت كه، جریان «دادا»، یك حركت خودجوش نبود؛ و در گذر زمان قوام نیافت. در واقع، در سال ۱۹۱۶، عدهای از نویسندگان و هنرمندان كه در اثر جنگ جهانی اول به كشور سوئیس فرار كرده بودند، در محافلی گرد هم آمدند، و پس از برگزاری جلسات مختلف، طرح اولیه «دادا» را تدوین و ارائه كردند.
افرادی چون هوگوبال (Hugo Ball)، امی هنینگز (Emmy Hennings)، تریستان تزارا، هانس آرپ (Hans Arp)، ریچارد هیلی سن بك (Richard Huelsenbeck) و سوفی تابر (Sophie tauber)، برای اولین بار گرد هم آمدند؛ و محل دیدارهایشان كافهای به نام ولتایر (Voltaire) بود. جلسات آنها به صورت پیوسته برگزار میشد؛ تا اینكه در ۶ اكتبر، این افراد به اتفاق نظر رسیدند، و توانستند به طور آشكار، تولد «دادا» را اعلام كنند.
در تاریخ ۱۴ جولای ۱۹۱۶، در همان مكان، «هوگو بال» اولین مانیفیست دادا را قرائت كرد. دو سال بعد، تزارا، این مانیفیست را مكتوب كرد. این مانیفیست، نسبت به سایر اعلامیهها كه بعدها از سوی داداها مطرح شد، از اهمیت بسزایی برخوردار است، و به عنوان مهمترین منبع طرح دیدگاه دادائیستها شناخته میشود.
مارسل جانكو (Marcel Janco) معتقد است: «در آن زمان شرایطی حاكم بود كه تمامی نویسندگان و هنرمندان، اعتقاد خود را دربارهٔ زندگی، فرهنگ، ... از دست داده بودند. در نظر ما، همه چیز نابود شده بود.»
با گذشت زمان، آن كافه كه محل دیدار داداها بود بسته شد، و لاجرم، داداها به یك گالری نقاشی پناه بردند. در طی آن سالها، بال، سوئیس را ترك كرد، و تزارا به افراط روی آورد. او برای مطرح شدن دیدگاههای دادائیستی، به هر كاری روی آورد؛ و در این راستا، از بیان هیچ چیز صرف نظر نكرد. او، در عمل، با نامهنگاریهای بسیار، نویسندگان و هنرمندان ایتالیایی و فرانسوی را مورد تهاجم قرار داد، و از آنها خواست كه هر چه سریعتر به جریان دادا بپیوندند. پس از مدتی، كافه «ولتایر» باز شد؛ و همچنان باز است.
دادا، با سكانداری تزارا، در جولای ۱۹۱۷ توانست اولین نشریه دادائیستی را منتشر سازد. پنج شماره از مجله دادا، در زوریخ، و دو شمارهٔ آن در پاریس، منتشر گشت.
هنگامی كه جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸ به پایان رسید، تمامی هواداران اصلی دادا، زوریخ را ترك كردند و به كشورهای خود بازگشتند. آنها در كشورهای خود، به صورت مستقل دست به كار شدند و به اشاعه دیدگاههای افراطی دادا پرداختند.
در مورد علت انتخاب نام دادا برای این جریان، اطلاعات دقیقی وجود ندارد. در حقیقت، پیروان دادا، كه به طور مستقیم و در طی یك شب، این نام را برای این جریان انتخاب كردند، هیچگاه حاضر نشدند توضیحی در این خصوص بدهند. برخی تحلیلگران معتقدند كه واژهٔ دادا بیمعناست، و ریشهای ندارد. برخی دیگر بر این باورند كه این واژه، ریشه ایتالیایی دارد. آنها میگویند: واژهٔ دا به معنی بله است و دادا یعنی «بله بله».عدهای دیگر میگویند كه هواداران این جریان، به هر صورت میبایست نامی برای راهاندازی این حركت انتخاب میكردند. و از آنجایی كه ایدهای خاص نداشتند، دیكشنری فرانسه ـ آلمانی را در آن شب گشوهاند، و بر حسب تصادف، به واژهٔ دادا، كه در فرانسه به معنی اسب كوچك بازی بچههاست، رسیدهاند.
در هر حال، نام دادا، برای این جریان ادبی و هنری و فرهنگی انتخاب شد. هواداران دادا اصرار داشتند كه این جنبش، به نام دادائیسم خوانده نشود. با این حال، در طی گذشت زمان، دادائیسم در كنار دادا قرار گرفت، و بر سر زبانها افتاد.
همزمان با این جریان، در كشور آلمان نیز عدهای از نویسندگان و هنرمندان گردهم آمدند. آنها چون داداهای سوئیسی، به افراط كشیده نشدند، و بر ضد ادبیات و هنر، قد علم نكردند.
در واقع حركت هواداران دادا در آلمان، جنبهٔ كاملاً سیاسی داشت. آنها حتی حاضر نشدند مانیفستی صادر كنند و از مردم بخواهند تا در خیابانها تظاهرات كنند.
در شهر كلن نیز، عـدهای دیگر از نویسندگان و هنرمندان، چون ماكس ارنست (Max Ernst)، جوهانس تئودور (Johannes Theodor) و بارگلد (Baargeld)، دیدگاههای جدلی دادائی را مطرح ساختند.
در پی آن، شهر نیویورك نیز به پناهگاهی برای فراریان جنگ جهانی اول مبدل گشت. در آمریكا، دو نویسندهٔ فرانسویالاصل به نامهای مارسل داچ امپ (Marcel Duch amp) و فرانسیس پیكابیا (Francis Picabia)، به دیدار هنرمند آمریكایی، مان ری (Man Rey) شتافتند، و به اتفاق، در آمریكا به فعالیتهای رادیكالی بر ضد ادبیات و هنر پرداختند.
بعدها، باتریس وود (Beatrice Wood)، كه در فرانسه تحصیل میكرد، به جمع آنها پیوست. این افراد، نام دادا را بر گروه خود ننهادند و مانیفستی هم صادر نكردند.
در سال ۱۹۲۱، بسیاری از هواداران دادا به پاریس رفتند؛ جایی كه دادا، آخرین نفسهای حیات خود را میكشید. آنها، بعد از مدتی، در پاریس، نهضت نئو دادا (Neo – Dada) را راهاندازی كردند. در پی آن، در پاریس، طغیان به وجود آمد. هواداران دادا در پاریس، به تظاهرات خشونتباری روی آوردند؛ و از انجام هیچ كاری رویگردان نشدند.
بعدها دادا به كالبد جریان سوررئالیسم تزریق شد، و نویسندگان دادا، وارد جریانهای دیگری شدند.
با پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از نویسندگان دادا، به آمریكا هجرت كردند، و در آن دیار مستقر شدند. در دوران جنگ جهانی دوم، عدهای از نویسندگان دادا، توسط حزب نازی دستگیر، و در اردوگاههای آلمان جان باختند.
چرا كه آلمانها، از ادبیات و هنر رادیكالی داداها، بیزار بودند.هواداران دادا، سعی داشتند هر رویداد و پدیدهای را از منظری كاملاً متفاوت ببینند و تفسیر كنند. نویسندگان داستانهای دادائی، معتقد بودند كه آثارشان به شیوههای مختلف قابل تفسیر است، و هر فرد میتواند بر اساس نوع نگرش و بینشی كه از قبل به دست آورده، داستانهایشان را تفسیر و تأویل كند.
در واقع، این نوع نگرش كه تفسیر داستان میتواند متنوع و قابل انعطاف باشد، برای اولین بار توسط دادائیسم مطرح شد، و به تدریج به سایر مكاتب ادبی چون مدرنیسم، پست مدرنیسم و هرمونتیك، وارد گشت. نویسندگان دادا، در عمل قصد داشتند نوعی عدم قطعیت را به مخاطبان خود القا كنند. از این رو، داستانهای آنها به گونهای طراحی میشد، كه خواننده نتواند به یك تحلیل ثابت و مشخصی دست یابد. طبق نظر آنها، برداشت فردی مخاطبان ارزشمند بوده، درست است.
نویسندگان دادا، سعی داشتند به هر ترتیبی كه ممكن بوده، ایدههای نو، رویدادهای نو، اخبار نو و شخصیتهای نویی را در بستر داستانهای خود وارد سازند. آنها همواره بر آن بودند تا تنفر خود را از جنگ و عواقب آن مطرح سازند، و بنمایه اصلی داستانهای خود را به این مقوله اختصاص دهند.
نویسندگان دادا، بر این باورند بودند كه دادا، یك جریان فكری و تفكر آزاد است. از این رو، به تدریج نمادهای فردی و خاصی در داستانهای دادائیستی مطرح گشت.
تنوع نمادها و نوع شخصیتپردازیها و حوادث و رویدادهای مطرح در این داستانها، به گونهای افراطی بود، كه داداها نتوانستند یك الگو و قالب مشخصی برای داستانهای دادائیستی طراحی كنند.
نویسندگان دادائیست معتقد بودند: مهمترین مرحله در خلق آثار داستانی، تدوین و كنار هم قرار دادن عناصر داستانی است. داداها به عنصر فضاسازی و مكان، بیش از همه اهمیت میدادند. چرا كه معتقد بودند كه تمامی حوادث داستانی و گفتوگوهای صورت پذیرفته میان شخصیتها در این مكان باید تحقق بیابد.
جدا از این، پیروان داستاننویسی دادائیستی، سعی داشتند گفتوگوها را به گونهای طراحی كنند كه خواننده احساس كند در جریان گفتوگو قرار دارد، و بخشی از مباحث رد و بدل شده را، خود باید تكمیل كند. نویسندگان این جریان، برای خود، هیچ حد و مرزی قائل نبودند؛ و معتقد بودند باید از تمامی خط و مرزها عبور كرد.
عبور از تمامی خطهای قرمز، در عمل منجر به هنجارشكنی میشد؛ و در این زمینه، نویسندگان دادائیست میبایست شجاعت لازم را به دست می آوردند. چرا كه مردم، در قبال هنجارشكنیهای افراطی، یقیناً مقابله میكردند. از این رو، هواداران دادا، برای ایجاد فضای ذهنی مناسب و القای شهامت به نویسندگان خود، به سرودن شعر، ارائهٔ شعار و خلق سرودهای مختلف مبادرت ورزیدند.
در طی این اشعار و سرودهها، از نویسندگان و هنرمندان دادا خواسته میشد تا زبانی برنده و آزاردهنده داشته باشند، و به تقابل علنی با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی بپردازند، و با هر قانون مدونی، مقابله كنند. در داستانهای دادائیستی، غافلگیر كردن مخاطب و ایجاد شوك، شرط لازم و ضروری به حساب میآمد. در واقع، داستانهایی دارای ارزش و اعتبار بودند كه بیشتر میتوانستند به خواننده شوك بدهند. از این رو، نویسندگان دادائیست، به تدریج به توصیف صحنههای آزاردهنده و گاه غیر محتمل روی آوردند.
همان طور كه پیش از این مطرح شد، بسیاری از جریانهای مدرن ادبی چون مدرنیسم، پست مدرنیسم و رئالیسم جادویی، توسط جریان فكری دادا تغذیه شدند. آنها برای بیان اعتراض خود، به دنبال سوژههای تازه میگشتند؛ و حتی حاضر شدند به طرح مصایب سیاهپوستان روی آورند. چرا كه در آن دوران، جریانهای ضد سیاهپوستی، همچنان در اروپا و آمریكا وجود داشت، و داداها، برای مقابله با جامعه روزگار خود، به این وادی كشیده شدند. این در حالی است كه اگر در آن دوران سیاهپوستان مورد حمایت زیاد قرار میگرفتند، داداها به جریانی ضد سیاهپوستی مبدل میگشتند.
لازم به ذكر است كه جریان فكری دادا، در دوران خود، توانست ضربات جبرانناپذیری بر فرهنگ، ادبیات و هنر كشورهای مختلف وارد سازد؛ و بیش از همه، داستان و هنرهای تجسمی تحت تأثیر این رویداد شوم و نادرست قرار گرفتند.
علیرغم تبلیغی كه هواداران دادا، مبنی بر آزادی مطلق نویسندگان به راه انداخته بودند، از نویسندگان دادا، به كرّات خواسته میشد تا هدفمند وارد صحنه شوند، و برای ایجاد یك انقلاب بزرگ فكری، دست به قلم ببرند. آنها قصد داشتند از داستان، به عنوان وسیلهای برای طرح تئوریها و دیدگاههای شخصی خود استفاده كنند. آنها متوقع بودند كه داستان، به عنوان ابزاری قدرتمند، در اختیار افكار و اندیشههای دادائیستی قرار گیرد؛ و بر خلاف آنچه تبلیغ میكردند، به طرح مسائل گوناگون بیاساس نپردازد.
در داستانهای دادائیستی، روی مضامین ذیل، تأكید بسیار میشد: نادیده گرفتن حافظهٔ انسان، نابودی منطق و قدرت استدلال، نابودی تمامی هنجارها و مناسبات حاكم بر اجتماع، طرح دیدگاههای ضد جنگ، نادیده گرفتن گذشته، و بیارزش نشان دادن اشیاء و مكانهای باستانی، نادیده گرفتن و تمسخر رسالت پیامبران، بیارزش نشان دادن آینده، ارائه تصاویر ناامید كننده، پوچگرایی، انكار خداوند متعال، نفی ایمان و روز رستاخیز، ...
کامران پارسی نژاد
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست