چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
ساختاری بسیار ضعیف
«۸۸ دقیقه» عنوان تازهترین فیلم جاناتان مایكل آونت، تهیهكننده و كارگردان مطرح هالیوودی است كه تبحر زیادی در ساخت تریلرهای جنایی دارد.
این پروژه سی میلیون دلاری در هشتم اكتبر ۲۰۰۵ كلید خورد و چندی پیش به روی پرده رفت. ۸۸ دقیقه، داستان قتل و اعدام و تهدیدهاست. آل پاچینو (سیمونه در تاجری از شهر ونیز) در نقش جگ گرام استاد دانشگاه ستیل و روانشناس موفق پلیس اف. بی.آی بازی میكند.
او با استناد به مدارك موجود در پرونده قتلهای سریالی و اظهارات شواهد، جان فورستر متهم ردیف اول را محكوم به اعدام میكند. اما فورستر در مصاحبهای تلویزیونی جك را بهشدت سرزنش میكند و او را عامل پلیس میداند كه با تشویق و حتی تهدید، خواهر یكی از مقتولین را به شهادت دروغین علیه او واداشته است.
او حتی ادعا میكند كه جك در مدارك و شواهد دستكاری كرده است. یك روز قبل از اجرای حكم اعدام، قتل دیگری در شهر روی میدهد كه تاحد زیادی شبیه به قتلهایی است كه فورستر متهم به ارتكاب آنهاست. این قربانی یكی از بیماران جك است.
وقوع این حادثه پریشانی افكار عمومی را به همراه دارد. فورستر بار دیگر به دایره بازجویی اف. بی. آی احضار میشود و تحقیقات روی پرونده جدید آغاز میشود. اما برای پلیس فرضیه جدیدی را مبنی بر بیگناهی فورستر طرح میكند.
جك بهشدت آشفته است. او معتقد است كه پلیس بهجای آنكه با صحه نهادن بر اظهارات فورستر از رد اصلی دور شود بهتر است تحقیقات و توجهاتش را روی قاتل مقلدی معطوف كند كه سعی دارد برای به تعویق انداختن زمان اجرای حكم او قتلهایی را از جنس جرایماش انجام دهد تا اف. بی. آی را سردرگم نگه دارد.
ولی قبل از آنكه بتواند در ذهنش هرگونه خط و ربط منطقی میان رویدادهای اخیر بهوجود آورد، تلفن مشكوكی او را بهشدت تكان میدهد؛ فردی ناشناس او را به مرگ تهدید میكند و هشدار میدهد كه ۸۸ دقیقه بیشتر از زندگیاش باقی نمانده و باید شمارش معكوس را آغاز كند...
این مهلت تداعیكننده حادثهای بسیار تلخ در گذشته اوست؛ كابوس مرگ خواهر كوچكش كه ۸۸ دقیقه تمام توسط قاتلی بیرحم شكنجه شده بود تا بمیرد...
۸۸ دقیقه هم همان قصه آشنای داستانهای كلاسیك كارآگاهی است؛ داستانهایی از جنس جیمز باند و آگاتاكریستی. قتلهای زنجیرهای، تهدیدهای پیدرپی و مظنونین بسیاری كه اطراف قهرمان را احاطه كردهاند و هركدام میتوانند قاتل بالقوه باشند. طبیعی است كه چنین پیرنگی میتواند تماشاگر تشنه قصههای تازه را كه سالها قبل فیلم سینمایی هفت (دیوید فینچر) را دیده ناامید كند. حضور آل پاچینو تنها عاملی است كه بیننده را به تماشای ادامه فیلم ترغیب میكند.
اما واقعیت آن است كه فیلم برای مخاطبین خاصی كه با سینمای آل پاچینو آشنایی دارند قابل قبول نیست و همه كسانی كه به كارهای او اعتماد پیدا كردهاند را مأیوس میسازد.
هیچكس انتظار نداشت هنرپیشه قدری چون او در چنین فیلم ضعیفی حضور یابد و تا این اندازه بد ظاهر شود؛ هنرپیشه با استعدادی كه در پنج سال گذشته هالیوود نقشهای تأثیرگذاری را در فیلمهای پرسروصدایی ایفا كرده است. او قابلیتهای حرفهایاش را به اثبات رسانده و این اعتبار را در میان همه طرفدارانش بهدست آورده كه میتواند در هر شخصیتی نفس بكشد و آن را زندگی كند.
او در ۸۸ دقیقه ثابت كرده كه میتواند حتی شمشیر دولبهای باشد. گرام كاراكتر او شخصیتی گیج و حواسپرت دارد كه بسیار پرسروصداست و خودنمایی میكند. او همواره سعی میكند جوّی محرمانه و جاسوسگونه در فیلم ایجاد كند كه در بستر آن اپیزودهای فیلمنامه پیاده شود. او بهتنهایی به خدمت گرفته شده تا تدابیر و تمهیدات جدیدی را اتخاذ كند و در واقع همان شاهماهی قرمزی است كه به واسطه ترفندهای خودش سقوط كرده است و همین امر او را بیش از پیش آشفته و مبهم میسازد.
صحنههای گیجكننده زیادی در فیلم دیده میشوند و ریتم حوادث نیز بسیار كند است؛ بهطوری كه در دقایق پایانی فیلم با مشخص شدن قاتل واقعی آب سردی روی تماشاگر ریخته میشود.
كارگردان سعی كرده تا به مدد المانهای موجود در صحنههای مختلف به نوعی گذشت زمان را به قهرمان داستان یادآوری كند و با شمارش معكوس هیجان مخاطب را بیشتر سازد؛ بهطوری كه گرام دقایق باقیمانده را در پروژكتور نصب شده در خیابان میبیند یا در صحنهای دیگر پشت اتومبیلش. با این اوصاف به نظر میرسد كه نهتنها قاتل داستان بر همه واقعیات و اسرار پشت پرده واقف است، بلكه از ماهیت اعمال و نیات درونی گرام نیز آگاه است.
با این وجود جك گرام همه كارهایش را با برنامهریزی و سر موقع در همان وقت تنگ انجام میدهد. فیلمنامه سعی میكند تا با خلق كاراكترها و بهكارگیری حقهها و ترفندهای مختلف ذهن بیننده را به شكلی گمراه و او را در تشخیص مجرم واقعی سردرگم كند، اما عملاً مخاطب را دست میاندازد، چون پیبردن به مزخرفات چنین تریلری برای او كار دشواری نخواهد بود.
جك گرام یك استاد دانشگاه فرهیخته و روانشناس موفق اف.بی.آی است كه قادر است با مهارت همه سرنخها و یافتههایش را كنار هم بگذارد و با برقرار كردن ارتباط منطقی میان آنها به نتیجه قابل قبولی برسد، اما وقتی او هم با همه شگردها و مهارتهای كاریاش گرفتار توهم میشود، حداقل یك ساعت قبل از پایان فیلم میتوانید داستان را تمام و كمال بفهمید. در داستان فیلمنامه خلأهای بسیاری احساس میشود كه روح لطیف تماشاگر خاص را ارضا نمیكند و از نگاه تیزبین او دور نمیماند.
تنها چیزی كه ممكن است او را همچنان برای دیدن بقیه فیلم مشتاق نگه دارد، این است كه با پایان شمارش معكوس چه اتفاقی روی خواهد داد و دلیل این همه كشمكش و ماجرا چه بوده است.
من آشنایی چندانی با اخبار حوادث و قوانین حاكم بر زندانها ندارم و نمیدانم كه قاتلینی كه محكوم به اعدامند در آخرین روزهای زندگیشان قبل از اجرای حكم چه شرایطی دارند اما فورستر داستان ما، آزادی غیرمعمولی دارد كه در روز آخر عمرش دور از ذهن به نظر میرسد. او در مصاحبه زنده تلویزیونی كه زمان زیادی هم بهطول میانجامد حضور مییابد و حتی تلفن جواب میدهد.
فرض داستان ما این است كه شخصی مظنون به ارتكاب جرم است و از طرفی محكوم به اعدام؛ آن هم طبق اظهارات و شهادت روانشناسی كه او و احوالاتش را طبیعی نخوانده و تصدیق كرده كه وی از لحاظ روانی بیمار است. حال به نظر منطقی نمیآید كه وقتی عمداً از او چنین اعمال شنیعی سر میزند، رسانهای چنین قلمرو آزادی را در اختیار این جانی خطرناك قرار دهد تا بار دیگر با روحیه خانوادهها و دوستان قربانیان بازی كند.
اگر به فیلم گرافی نویسنده و كارگردان فیلم توجه كنید آشفتگی و پریشانی پایان آن كه اساساً استاندارد فیلمهای سینمایی نیست برایتان عجیب نخواهد بود. گری اسكات تامسون فیلم قابل توجهی در كارنامهاش ندارد اما آونت از فیلمسازان كار كشتهای است كه اعتماد بیشتر صاحبنظران را به خود جلب كرده است.
او در سال ۱۹۹۱ با «گوجهفرنگیهای سبز سرخ شده» وارد عرصه سینما شد و با همین اولین كارش شهرت معقولی بهدست آورد و در نیمه دوم دهه ۱۹۹۲ با فیلم «از نزدیك و شخصی» به اوج رسید. اما در قرن جدید بنا به دلایلی نامعلوم خود را بیشتر درگیر پروژههای تلویزیونی چون قیام(۲۰۰۱)، محكومیت(۲۰۰۵) و مرد دقیقه شصت(۲۰۰۶) كرد. ۸۸ دقیقه اولین فیلم سینمایی او بعد از یك دهه است. او جایگزین جیمز فولی كارگردان اولیه پروژه شد.
او با ساخت چنین فیلم بیمنطقی ثابت كرده است كه نهتنها در كار حرفهایاش پیشرفت چندانی نداشته، بلكه دچار ركود چشمگیری شده است. ۸۸ دقیقه فیلمی است با ساختاری بسیار ضعیف كه تنها در میان تماشاگرانی طرفدار دارد كه صرفاً حس تخیل آنها را ارضاء میكند. آنها هر فیلمی را كه به آنها در فرار از واقعیت كمك كند و در دنیای توهمات و خیالات سیرشان دهد میپسندند.
آنانی كه با پیچیدگیهای معمولی در آثار آونت آشنایی دارند در این تب و تابند كه در پایان شمارش معكوس چه اتفاقاتی رخ میدهد. از طرفی دانستن چرایی و چگونگی تهدید گرام به مرگ هم برای آنها خالی از لطف نیست. نقشآفرینی آل پاچینو، بهرهگیری از هنرپیشگان خوشچهره و داستانپردازی با روحی كه میخواهد بیننده را مدام با ابهامات و تردیدها دست به گریبان نگاه دارد همه و همه از عواملی هستند كه دست به دست هم میدهند تا مخاطب انتظار تفكر هوشمندانه یا قابل تأملتری را در پس جلوههای بصری و حاشیهای نداشته باشد.
منبع: ورایتی/جولای ۲۰۰۷
ترجمه - ناهید پیشور
ترجمه - ناهید پیشور
منبع : روزنامه همشهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست