شنبه, ۱۹ آبان, ۱۴۰۳ / 9 November, 2024
مجله ویستا

تفریح تعطیل است


تفریح تعطیل است
تابستان از راه رسید؛ با گرمای کشنده‌ای که عرق آدم را در می‌آورد. همراه تابستان میوه‌های خوشمزه و آبداری را مزه می‌کنیم که طعم میوه سال قبل را نمی‌دهند.
تابستان به غیر از گرما و میوه‌های رنگ و وارنگ، روزهای بلند و طولانی هم دارد که نمی‌دانیم چگونه به پایان ببریمش.
اگر از هر بچه‌ای در این روزهای بلند و گرم بپرسیم برای اوقات فراغتی که در تابستان مثل هدیه‌ای الهی نصیبش شده، چه می‌خواهد بکند، فورا یک فهرست بلند از کلاس‌هایی که می‌خواهد در تابستان برود را پشت سر هم ردیف می‌کند.
وقتی بپرسیم پس تفریح چه؟ جوابی ندارد،چون با مقوله تفریح چندان میانه‌ای ندارد. باید اوقات فراغتش را در کلاس‌هایی بگذراند که بابا و مامان برایش برنامه‌ریزی کرده‌اند.
هرازگاهی هم به پارک می‌رود تا کمی هوا بخورد و بازی کند. اگر در پایان همین تابستان و با شروع فصل مدارس از او بخواهید که انشایی بنویسد که «تعطیلات تابستان را چگونه گذراندید؟» واقعاً در گل می‌ماند! چون فراغتی نداشته است.
پدران و مادران اخیر، همه می‌خواهند فرزندانشان را به کلاس‌های جور واجور بفرستند تا از قافله چشم و هم‌چشمی عقب نمانند چون فرزندشان باهوش‌ترین بچه روی زمین است!
باید از تعطیلاتش استفاده کند و چیزهای زیادی یاد بگیرد که وقتی بزرگ شد مثل آنها نباشد. اما وقتی همین بچه از پدر یا مادرش یا خاله و عمویش می‌پرسد تابستان‌ها چه کار می‌کردید؟
داستان‌های شگفت‌انگیزی از بازی‌ها و شیطنت‌های زمان کودکی‌شان خواهد شنید. می‌شنود که به روستا می‌رفته‌اند و یک زندگی روستایی را تجربه کرده‌اند در حالی که آنها اصلا از وجود ده و روستا فقط از طریق تلویزیون آگاه شده‌اند، می‌شنود که به دریا می‌رفته‌اند و توی آب، بازی‌های شادی داشته‌اند. البته او هم دریا را دیده است و نه فقط از تلویزیون.
کوهستان هم تجربه شیرین دیگری است که کودکان الان، کمتر با آن آشنا هستند. بچه‌ها همیشه در محیط‌های دربسته محصور هستند، چون بیرون جای خطرناکی است؛ پر از ماشین و شلوغی و دود و آدم دزدهایی که در کمین بچه‌ها هستند!
همیشه هرچه بخواهند برایشان مهیا می‌شود ولی در چهاردیواری خانه و بچه‌ای که در یک فضای بسته- که از هر طرفش برود به دیوار برمی‌خورد- تبدیل به یک موجود عاصی کوچک می‌شود و عصیان خود را تا بزرگسالی با خود حمل می‌کند.
بچه‌ای که فقط دیوارها و حصارها را می‌بیند قدرت تخیلی برای پرداختن به موضوع انشا ندارد و نمی‌داند چه بنویسد، فقط می‌خواهد نمره قابل قبولی بگیرد که اولیایش را راضی نگه دارد و انشانویسی که قاعدتاً باید یکی از جذاب‌ترین موضوعات درسی باشد، تبدیل به یک ساعت پر از عذاب و شکنجه می‌شود.
بچه‌ای که قادر به بیان احساس و ایده‌هایش نیست و آنچه دیگران می‌پسندند، روی کاغذ می‌آورد با سانسور وجودش آشنا می‌شود.
قطعاً تعطیلات تابستان، فرصت بسیار خوبی برای بودن در کنار همدیگر است و نیز استفاده از مصاحبت یکدیگر و شناخت بسیاری از موضوعات متنوع؛فرصتی که می‌تواند برای هر بچه و هر پدر و مادری خوشایند باشد اگر به فرزندش و به خودش اهمیت بدهد.
از نوجوانی که درگیر کلاس‌های متنوع بود، پرسیدم: با این همه کلاس رفتن کی وقت تفریح داری؟ به جای او مادرش جواب داد: احتیاجی به تفریح نیست.
وقتی بزرگ شد از اینکه این همه بلد است و توانایی دارد کلی از من ممنون می‌شود! تفریح کردن خیلی ساده است. احتیاجی به هزینه زیاد هم ندارد.
هر کسی با توجه به شرایط مادی و روحی خانواده‌ای که در آن زندگی می‌کند می‌تواند تفریح مناسب خود را داشته باشد.
پدران و مادرانی که می‌خواهند با هدر دادن روزهای طلایی و گرم تابستان، برای آینده فرزندانشان زندگی بهتری تدارک ببینند، بهتر است از خودشان بپرسند: آیا با بهتر کردن آینده فرزندم جامعه بهتری خواهیم داشت؟ خدا کند چنین رؤیایی عملی باشد و بشود! ان‌شاءالله!
● اپیدمی کلاس‌های تابستانی
پر کردن اوقات فراغت تابستانی کودکان و نوجوانان با کلاس‌های متعدد از زبان و رایانه گرفته تا کلاس‌های تقویتی و آمادگی در بین خانواده‌ها به یک اپیدمی تبدیل شده است؛
اپیدمی‌ای که بچه‌ها را خسته و کلافه کرده و تفریح را به عنوان کارکرد اصلی تابستان تعطیل کرده است.



مرضیه مهدوی
منبع : روزنامه همشهری