چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سلوک در مکتب


سلوک در مکتب
استثنایی که به قاعده تبدیل نشد. « علامه سید مرتضی عسکری شب بیست و پنج شهریور۱۳۸۶ درپی بیماری کلیوی و در سن نود و چهار سالگی دعوت حق را لبیک گفت . آن مرحوم از برجسته ترین دقیق ترین و کوشاترین سالکان و محققان تاریخ تشیع و از نوادر و استثنائاتی بود که باز هم به قاعده تبدیل نشد. با رفتن این عالم برجسته یکی دیگر از استثنائات حوزوی ما از میان رفت ; « اذا مات العالم الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیی » .
چهره هایی چون امام خمینی علامه طباطبایی شهید مطهری شهید صدر علامه جعفری و علامه عسکری استثنائاتی بودند که هنوز به قاعده تبدیل نشده اند. رحلت عالمانی چنین حقا جبران ناپذیر است ; چرا که حوزه و دانشگاه ما دیرزمانی است که از نخبه پروری بازمانده اند. آنان نخبگی و پیشرو بودن خود را نه مدیون روزمرگی حوزه اند و نه دانشگاه والا نه امام عزیز به خاطر دل مشغولیش به فلسفه و عرفان تکفیر می شد و نه علامه طباطبایی به دلیل خدمات صادقانه اش به قرآن تضحیه (تعبیر آیت الله خویی ). مطهری و دیگرانی از این دست خودخواندگانی بودند که به واسطه نگاه جامع بین خود به دین دغدغه شان نه فقه تنها بود و نه ادبیات .
گرچه ظهور فقهای جوان و جامع نگری چون امام خمینی در حوزه نوپای قم با اندوخته های عمیق از علوم مختلف اسلامی نوید آینده ای درخشان می داد اما همچنان به ثمر نشستن این نهال تازه شکفته محتاج خون دل خوردنهای بسیار بود. زمانی نه چندان دور را از یاد نبرده ایم که نزدیک بود چاپ تصحیح انتقادی علامه طباطبایی از بحارالانوار در حوزه یکسونگر نجف تحریم شود و چنین بود که علامه بنا به مصالحی تا جلد نهم پیشتر نرفت .
مرکز حوزه علمی تشیع آن روزگار نجف بیشتر به یک دانشکده فقه و اصول می مانست تا دانشگاه علوم اسلامی . جاافتادگی اندک و نسبی قرآن عرفان برهان و روش های نوین حدیث پژوهشی در حوزه های ایران و پس از آن در دانشگاه مدیون مجاهدتهای خالصانه امام علامه طباطبایی و دیگر ستارگان این منظومه فکری است .
در این بین غربت علامه عسکری اگر از همه بیشتر نباشد کمتر نیست . در آغاز راه مرحوم عسکری جوان با دنیایی از آمال و آرزوها به خاطر سنت شکنی در برنامه حوزه و تدریس علوم و معارف قرآن مجبور به ترک حوزه مقدس قم شد و رهسپار دیار نجف گشت . خاستگاه اصلی وی تحقیق و پژوهش در تاریخ اسلام بود; امری که تا مدتها در حوزه به محاق فراموشی سپرده شده بود. اسلام تنها در فقه تجلی می یافت و زدودن غبار غربت از چهره زیبای قرآن و گرد شبهت از صورت فریبای مکتب حیاتبخش اهل بیت (ع ) وجهه همت عالمان (جز نوادری چون علامه طباطبایی علامه امینی و علامه شرف الدین ) قرار نمی گرفت . مدتها بود که از مرزبانان تیزبین و شجاع حدود عقیدتی و فکری تشیع سراغی نبود.
گویی مظلومیت نهج البلاغه و صاحب آن هر چند هنوز هم جزو دروس رسمی حوزه ها نیست تمامی نداشت . هنوز عامه مسلمین از توطئه سازمان یافته دشمنان صدر اسلام در ممنوعیت نقل و نگارش حدیث رسول اکرم (ص ) از بیم نشر فضائل خاندان رسالت با حربه « حسبنا کتاب الله » مطلع نبودند. هنوز جاعلین شبیه ساز و سازمان یافته حدیث با نقشه موازی سازی « شجره ملعونه » در مقابل « شجره طیبه » ـ در نظر مسلمین موجه جلوه می کردند. هنوز بسیاری از برادران جماعت فاجعه حدیث سوزی و تبعید و شکنجه روایتگران امین پیامبر(ص ) را باور نداشتند. هنوز بسیاری از جوانان مکتب اهل بیت (ع ) حماسه حدیث خوانی میثم تمار را بر دار و ابوذر را در تبعید و رشید هجری را در حین غوطه خوردن در خون خود نشنیده بودند. آری ! تاریخ ناب اسلام و مکتب مظلوم تشیع چنین حال و روزی داشت
علامه عسکری چونان دیگر هم رزمانش اشتغال به فقه و اصول را در حوزه ها کافی نمی دانست و معتقد بود که باید به قرآن و تفسیر حدیث و پژوهشهای حدیثی و دیگر علوم اسلامی همچون تاریخ به نحو مستقل و شایسته پرداخته شود; و همین امر زمینه ساز هجرت او از قم به نجف شد . استاد محمدعلی جاودان از شاگردان علامه درباره علت هجرت آن مرحوم از قم به نجف می گوید : « ایشان ۱۷ سالشان بود که به قم آمدند. آن وقت اواسط سطوح بودند. احساس کردند که درس های رایج حوزه های ما برای آن روزگار با آن هجمه عظیمی که روشنفکران آن روز علیه فرهنگ دینی وارد کرده بودند کافی نیست و ما احتیاج به حرف های تازه تری داریم . نظر ایشان این بود که ما باید بتوانیم به زبان عربی بنویسیم و سخنرانی کنیم . ما باید نویسندگی بدانیم . ما باید قرآن و تفسیر قرآن را بشناسیم . بنابراین فقه و اصول به تنهایی برای رفع احتیاجات آینده ما کافی نیست . باید به تفسیر قرآن بپردازیم و اصول عقاید ادیان و مذاهب دیگر را نیز باید بشناسیم . ما امروز به حرف های آن روز مرحوم عسکری رسیده ایم ; مثلا مفسر بزرگی مثل آیت الله جوادی آملی بیست و چند سال است که تفسیر می گویند . مرحوم علامه عسکری در آن سال به همراه ۱۰ نفر هم فکر که یکی از آن ها مرحوم آیت الله طالقانی بود درس تفسیرشان را جایی تشکیل می دادند که طلبه ها ببینند و تفسیر در حوزه دیده شود. طلبه ها باور نداشتند که قرآن جزو دروس است . برای اولین بار این امر اتفاق می افتاد. مدیریت حوزه (بنا به مصالحی ) این راه را درست ندانست و با آن برخورد کرد. علامه عسکری خود در این باره فرمود : ما که به شهریه نیاز نداشتیم با ما نمی توانستند کاری کنند اما با اساتید ما برخورد کردند لذا اساتید ما کنار کشیدند. من خیلی دلگیر شدم و همه چیز را رها کردم و به سامرا رفتم » .
اما علامه عسکری راه را شناخته بود; کمر همت را بر انجام وظیفه محکم بست و سلاح نظریه و مناظره در دست گرفت و جمع میان علامه امینی و سید شرف الدین نمود. وی در این راه از هیچ مجاهدتی فروگذار نبود; چنانکه خدماتش به جهان تشیع هم چنان جاری و ماندگارند.
برملا ساختن اساس کذب افسانه هایی چون « عبدالله بن سبا » که به منظور بی بنیاد جلوه دادن مکتب حقه تشیع ساخته شده بود و ارائه ده ها اثر وزین دیگر به مجامع علمی جهان اسلام ـ که همگی مورد تحسین ستایش و پذیرش عالمان منصف اهل سنت هستندـ نشان از خدمات ماندگار آن فرزانه دارند.
خدا را می خوانیم که استثنائاتی چون علامه عسکری را در این دیار به قاعده تبدیل و او را با اجداد طاهرینش که همیشه درپی احیای نام آنان بود محشور کند.
● ریشه در آب
سید مرتضی در جمادی الثانی ۱۳۳۲ قمری بهار۱۲۹۳ ش ـ در سامرا به دنیا آمد . پدرش سید محمد اسماعیل از علما و داماد خاتمه المحدثین آیت الله میرزا محمد شریف عسکری تهرانی بود. پدر و مادر ساوه ای و تهرانی اش ساکن سامرا شدند. در طفولیت یتیم شد و چون در ده سالگی او را به طلبگی سپردند خواندن و نوشتن عربی و فارسی را به خوبی می دانست . از همان نوجوانی به مطالعه کتب سیره و تاریخ پیامبر(ص ) و اصحاب و فتنه های صدر اسلام و سفرنامه ها علاقه داشت و داستان استعمار بلاد اسلامی را دنبال می کرد. کتابخانه جدش در دسترس بود و هرچه کتاب می خواست به خانه می برد و حتی شب ها روی پشت بام تا پاسی از شب به خواندن مشغول بود و گاه تا کتاب را تمام نمی کرد نمی خوابید. ده ساله بود که جامع المقدمات را خواند سپس تا بخش هایی از سطوح را در زادگاه خود تحصیل نمود و در سال ۱۳۱۰ شمسی و در عصر مرجعیت آیت الله العظمی « حائری » به حوزه علمیه قم مشرف شد و لمعه و قوانین و رسایل و مکاسب و بخشی از کفایه را در محضر اساتید مبرزآن دیار تلمذ کرد. دیگر بار بنا بر مصالحی ـ که گفته خواهد شدـ به سامرا بازگشت و فقه اجتهادی و اصول خارج را از اساتید بزرگ آن سامان همچون آیت الله « آقا میرزا حبیب الله اشتهاردی » و آیت الله « سیدمحمدرضا شوشتری » بهره برد.
ایشان در ۲۰ سالگی اولین حرکت اصلاحی خود را با تاسیس مدرسه ای کوچک و ویژه شیعیان در سامرا آغاز کرد و بعدها این کار را در شهر کاظمین با تاسیس مدرسه ابتدایی ادامه داد. این مدارس بعدها به شهرهای بصره دیوانیه حله کاظمین و نعمانیه کشیده شد و در مقاطع مختلف مهد کودک دبستان و دبیرستان دخترانه و پسرانه و مراکز تعلیم و تربیت بزرگسالان گسترش یافت و بعدها در سال ۱۳۸۴ هـ . ق با تاسیس « دانشگاه اصول دین » با دو دانشکده علوم اسلامی و ادبیات عربی در بغداد به ثمر نشست . این مجموعه بزرگ و بسیار موثر تا قبل از هجرت ایشان به خارج همچنان برپا بود و در سال ۱۳۸۹ هـ . ق و به دنبال کودتای حزب بعث و تحت تعقیب قرار گرفتن علامه به دست رژیم بعثی عراق نابود شد. علامه ناگزیر به ترک عراق گشت . پس از مدتی اقامت در لبنان به ایران آمد و در مبارزات مردم انقلابی ایران علیه حکومت طاغوت شرکت کرد . ایشان پس از هجرت به ایران در سال ۱۳۷۴ شمسی و به درخواست مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی شعبه دیگری از دانشکده اصول دین را در قم افتتاح نمود.
این دانشکده هم اکنون با داشتن سه شعبه فعال در شهرهای تهران قم و دزفول پذیرای صدها دانشجوی داخلی و خارجی از کشورهای مختلف اسلامی همچون عراق پاکستان بحرین یمن کویت عربستان لبنان مراکش تاجیکستان گینه است که در مقاطع کارشناسی کارشناسی ارشد و دکتری مشغول فراگیری علوم اسلامی قرآن و حدیث می باشند و تاکنون قریب به سیصد دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری این دانشگاه فارغ التحصیل شده اند.
شایان ذکر است که پس از اطلاع مرحوم آیت الله گلپایگانی از تاسیس دانشکده اصول دین در ایران طی نامه ای به علامه عسکری از موسس آن خواهش کرد که اسم ایشان را در آن دانشکده بنویسند « تا در روز قیامت جزو خدمت گزاران دانشکده اصول دین محشور » شوند.
آیت الله عسکری در صحنه دفاع عملی از مکتب اهل بیت مناظراتی چند با علمای بزرگ مکتب خلفا از جمله « عبدالله بن باز » مفتی اعظم عربستان رئیس « جماعه العلماالمسلمین » شبه قاره هند و علمای دیگر ادیان و مذاهب همچون علمای بزرگ مسیحی داشت که برخی از آنها در پی این مناظرات به طور جدی تغییر رویه دادند. شخصیت و آثار علمی آن مرحوم آنقدر جامع وزین و منطقی بود که صدها مسلمان پیرو مذاهب دیگر با مباحثه و یا مطالعه کتب ایشان به تشیع تشرف یافتند . قابل ذکر است که تنها در دو سال اخیر ۱۵۰ نفر از علمای آفریقا بواسطه آن مرحوم شیعه را به عنوان مذهب خود پذیرفتند.
تبلور عملی اقدامات اصلاحی ایشان مبارزات سیاسی گسترده ای بود که از عهد پادشاهی عراق تا عصر حزب بعث برای احقاق حقوق شیعیان عراق انجام داد. علامه فعالیتهای گسترده ای را در عراق به نمایندگی از زعیم عالیقدر حوزه نجف آیت الله العضمی سید محسن حکیم به انجام رساند. در این دوران در راس روحانیان مبارز عراق و در کنار شهدای بزرگی چون آیت الله « سیدمحمدباقر صدر » و « سید مهدی حکیم « و « سیدمحمدباقر حکیم » قرار داشت که سرانجام با روبه رو شدن خطر اعدام از عراق هجرت نمود. علامه عسکری به تشویق و تایید علمای بزرگ عتبات در شمار موسسین حزب جهادی « الدعوه » عراق بود.
● سماع قلم
از بزرگ ترین کارهای علمی پژوهشی علامه عسکری تحقیقات نوینی است که شهرت ایشان بیشتر مرهون آن است . صراحت قلم صلابت منطق استفاده بجا از متدهای بدیع در تحقیقات و مطالعات اسلامی علامه راه نوین تبیین اسلام شیعی و دفاع مستدل از آن را نشان داد . اولین نمونه از این گونه تحقیقات در سال ۱۳۷۵ ه . ق به نام « عبدالله بن سبا و اساطیر اخری » در چهار جلد نشر یافت که در عالم اسلام شهره شد. بعد از آن « خمسون و مائه صحابی مختلق » در سه جلد و « معالم المدرستین » و دهها پژوهش دیگر که اغلب آنها به زبان های انگلیسی فارسی ترکی اردو و بخشی از آن ها به زبان های ایتالیایی روسی و... ترجمه و منتشر شده اند
این نکته لطیف را باید شنید که علامه عسکری برای هیچ کدام از آثارش حق التالیف نمی گرفت و اعلام نمود هر کس ـ چنانکه بایدـ می تواند کتاب هایش را منتشر کند و از حقوق مادی آنها استفاده نماید. و اما ● صورت آثار مکتوب ایشان :
الف ) تالیفات به زبان عربی :
▪ عبدالله بن سبا و اساطیر اخری (در چهار جلد ترجمه فارسی : عبدالله بن سبا و دیگر افسانه های تاریخی )
▪ خمسون و مئه صحابی مختلق (در سه جلد ترجمه فارسی : یکصد و پنجاه صحابی ساختگی )
▪احادیث ام المومنین عـائشـه (ترجمه فارسی : نقش عایشه در تاریخ اسلام ) ۳ ـ معالم المدرستین (سه جلد)
▪ القرآن الکریم و روایات المدرستین (سه جلد)
▪ پژوهش و بررسی تحلیلی مبانی اندیشه های اسلامی در دیدگاه دو مکتـب (ترجمـه جلیـل تـجلیـل )
▪ عقائد الاسلام من القرآن الکریم (در سه جلد ترجمه فارسی : عقاید اسلام در قرآن )
▪ قیام ائمه باحیا الدین (در چهارده جلد علامه تالیفی در همین موضوع به فارسی به نام نقش ائمه (ع ) دراحیای دین دارد)
▪ دورائمه فی احیا السنه
▪ مقدمه « مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول » (دو جلد)
▪ مع ابی الفتوح التلید فی کتابه : « الانوار الباهره »
▪ مع الدکتور الوردی فی کتابه : « وعاظ السلاطین »
▪ آرا و اصدا حول عبدالله بن سبـا و روایـات سیف فی الصحف السعودیه
▪ طب الرضا (ع ) و طب الصادق (ع ) (ترجمه فارسی : طب و درمان در اسلام .
( مصطلحات اسلامیه )
▪ مصطلحات قرآنیه
▪ الاحتفال بذکری الانبیا و عبادالله الصالحین
▪ الصحابی و عدالته ۱۷ ـ خلفا المدرستین
▪ من حدیث النبی (ص ) : یکون لهذه الامه اثنا عشر اماما
▪ علی مائده الکتاب و السنه (۱۹ جلد)
▪ حدیث الکسا من طرق الفریقین
▪ المصحف فی روایات الفریقین
▪ صفات الله جل جلاله فی روایات الفریقین
▪ آیه التطهیر فی مصادر الفریقین
▪ آخرین نماز پیامبر(ترجمه محمدباقر ادیبی لاریجانی )
▪ در راه وحدت (ترجمه و نگارش : ع . م . سردارنیـا)
ب ) تالیفات به زبان فارسی
علاوه بر ترجمه اغلب آثار آن مرحوم به فارسی می توان از کتب زیر نام برد :
( ادیان آسمانی و مساله تحریف نقش ائمه (ع ) در احیای دین (درچهارده جلد به کوشش : محمدعلی جاودان این کتاب دو بار به انگلیسی ترجمه شد) بر گستره کتاب و سنت (۱۶ جلد) ....
● چشمها را باید شست طور دیگر باید دید
مرحوم علامه عسکری برخلاف دیدگاه رایج که تنها در اقوال معصومین می اندیشید به دنبال شناخت رفتار افعال و سلوک عملی آن بزرگواران نیز بود; چرا که سنت مجموعه افعال اقوال و تقریرات معصومین (ع ) است .
طرح علامه در این باب سوای از دیدگاه معمول می باشد. ایشان می گفتند آن سال هایی که مشغول خواندن فقه استدلالی بودند و ناگریز می بایست « وسائل الشیعه » را مطالعه می کردند هر چه از روایات که می خواندند « قال » رسول الله (ص ) « قال » امیرالمومنین (ع ) « قال » الصادق (ع ) « قال » ... بود لذا این فکر در ذهنشان پیدا شد که پس رفتار و اعمال ائمه (ع ) را از کجا بیابیم مگر ما سنت را مجموعه افعال اقوال و تقریرات نمی دانیم ! اعمال ائمه (ع ) در فهم بسیاری از کلام ایشان موثر است همچنانکه گفتار آن بزرگواران در فهم اعمالشان کمک می کند. حقایقی در اعمال معصومین وجود دارد که ممکن است آن ها را در اقوالشان نیابیم ; مثلا باید در ادوار حکومت رسول خدا (ص ) و حضرت امیر (ع ) ببینیم که ایشان چه کارهایی کرده اند که آنها را به زبان نیاورده اند. پس اعمال و رفتار صاحبان عصمت (ع ) مرجع بسیار مهمی برای فهم جامع دین ماست اما مع الاسف در اسناد و مدارکمان کمتر از آنها نشان داریم .
چنین بود که علامه عسکری به فکر تدوین « مستدرک الوسائل » دیگری افتادند تا در آن سیره عملی صاحبان عصمت (ع ) را ثبت نمایند; لذا شروع به مطالعه اسناد و مدارک تاریخ اسلام کردند. در اثنای مراجعه به منابع سیره عامه در صحاح سته به مشکلات عمیقی در روایاتی برخوردند که دیدند نمی توان بر آنها اعتماد کرد و با خود اندیشیدند که تا مشکلات این بخش را حل نکنند نمی توانند به رفتار و سیره پیامبر اکرم (ص ) استناد کنند. در اینجا متوجه شدند که دروغ پردازی علیه پیامبر(ص ) از همان زمان حیات ایشان آغاز شد پس سنت را محل دشمنی اهل بیت (ع ) دیدند که باید بدون فوت وقت عزم پالایش آن نمود.
علامه از آن روز برای پالایش آن چه که در روایات تفاسیر و تاریخ در مورد پیامبر(ص ) و اهل بیت (ع ) آمده به حرکت افتادند و بیشتر عمر علمی خود را مصروف آن نمودند; بنابراین روش ایشان فتح بابی نوین در پژوهشهای حدیثی رجالی و تاریخی جهان اسلام بوده است
● فرزند دلیل
مرحوم علامه می فرمود : « وقتی شروع به مطالعه تاریخ اسلام (مثل تاریخ طبری ) و کار بر روی روایات کردم مجموعه ای به نظرم دروغ آمد; بعدی نیز دروغ و بعد از آن هم دروغ و دروغ ... ! دیدم یک راوی به اسم « سیف ابن عمر » در سلسله این اسناد و روایات دروغ تکرار می شود. نام او را در شرح احوال و رجال دنبال کردم دیدم که نه تنها هیچ یک از رجالیون از او تمجید نمی کند بلکه او را متهم به کذب و زندقه کرده و از او به بدی یاد می نمایند. ریشه دروغ ها را یافتم و پرونده مجعول الراوی را « حدیث سیف » نامیدم . در آغاز احدیث او را درباره « عبدالله بن سبا » دنبال کردم و از مجموعه این کار کتاب « عبدالله بن سبا و اساطیر اخری » بیرون آمد » ; کتابی که تا به امروز خللی بر استحکام آن وارد نیامده است .
بدین ترتیب اولین کتابی که از علامه عسکری به چاپ رسید کتاب « عبدالله بن سبا و اساطیر اخری » است . وی در این کتاب اثبات کرد که عبدالله بن سبا یک شخصیت افسانه ای بیش نیست و چنین شخصی در تاریخ وجود خارجی نداشته است . ایشان با تالیف این اثر حق بزرگی بر جهان تشیع دارد چراکه در برخی منابع تاریخی با توطئه و دروغ عبدالله بن سبا را پایه گذار مذهب شیعه معرفی کرده بودند.
شاید این کتاب نیاز به تکمیل داشته باشد اما آنقدر محکم مستدل و مستند نگاشته شد که هنوز دست نخورده باقی مانده است . نویسنده این کتاب را به ایران آوردند و برای چاپ آن را به چاپخانه مجلس آن روز سپرد. پس از چاپ دیدند غلط های چاپی فراوانی دارد. در عراق هم کتاب « عبدالله بن سبا » را چاپ و توزیع کردند که باز بسیار مغلوط بود. بنابراین عده ای را فرستاد و تمام نسخه ها را جمع آوری نمود و بعد از تصحیح تک تک برای افراد نام آور و اهل تحقیق ارسال نمود.
وقتی این کتاب به دست محققان رسید ارزش والای آن را دریافتند; از جمله مرحوم آیت الله العظمی بروجردی ایشان را تجلیل کرد. کتاب به مصر و سایر کشورها هم رفت . نشانه ارزشمند بودن کتاب « عبدالله بن سبا » نوشته شدن دو نقد بر آن در مجله « الازهر » بود. پس از انتشار کتاب « عبدالله بن سبا » بود که آیت الله شیخ راضی آل یاسین صاحب اثر معروف « صلح الحسن (ع ) » خطاب به علامه عسکری بیان داشت : « تو این ننگ را از جبین شیعه پاک کردی . هزار سال است که می گویند یک یهودی به نام « عبدالله بن سبا » شیعه را ساخت و حال معلوم شد که جعلی بود و این آدم اصلا وجود نداشته و در تاریخ هم نشانه ای ندارد. »
مرحوم علامه عسکری در این راه از پای ننشست و به فاصله کوتاهی کتاب « ۱۵۰ صحابه ساختگی » را نگاشت . البته کتاب اخیر مهم تر است ; چرا که صحابه نزد اهل جماعت مقامی بس رفیع در حد عصمت دارند و پژوهش در جعلی بودن بعضی از آن ها بسیار حایز اهمیت بود . علامه در سفری به مصر در جمع علمای آن دیار ثابت کرد که ۱۵۰ صحابه ای که در رابطه با پیامبر (ص ) بیان شده است ساختگی است و هیچ سابقه ای در تاریخ اسلام ندارند و با استدلالاتش همه گان را به تعجب واداشت .
● حق بزرگ علامه بر دارالمومنین
دانشکده اصول ـ شعبه دزفول در سال ۱۳۷۶ یعنی تنها یک سال پس از احیای مجدد آن دانشگاه در ایران با پیگیری و زمینه سازی مناسب امام جمعه اسبق این شهر حجت الاسلام و المسلمین شیخ محسن اراکی و استقبال و موافقت علامه عسکری در دارالمومنین تاسیس شد. این دانشکده که پس از شهرستانهای تهران و قم سوین شعبه آن در ایران است دانشکده انحصاری مقطع کارشناسی برادران این دانشگاه در سطح کشور می باشد که با ۱۵۰ دانشجوی فارغ التحصیل برادر و بیش از ۳۵۰ دانشجوی در حال تحصیل خواهر و برادر داخلی و خارجی به حیات علمی ـ پژوهشی خود ادامه می دهد.
گرچه این دانشگاه عموما و شاخه دزفول خصوصا تا رسیدن به اهداف عالیه بنیانگذار نیک اندیش آن بسیار راه نرفته در پیش دارد اما برکت وجودی این دانشکده برای شهر جهاد و اجتهاد دزفول موهبتی است الهی که بواسطه اصالت توامان علمی و انقلابی این شهر نصیب آن گشته است و مرحوم علامه عسکری به ظرافت و موقع آن را تشخیص داد. اگر خدمات علامه عسکری تنها منحصر به بنیانگذاری این دانشگاه می شد باز آن مرحوم دین خود را به اسلام و ایران و دزفول ادا کرده بود; همچناکه به تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران « دزفول دین خود را به ایران ادا کرد » ه است
● بر هودج خیال و خاطره
گرچه چندین بار توفیق رفیق بنده بود تا در تهران و دزفول محضر علامه راحل را درک کنم اما هرگز حلاوت جلسه بیاد ماندنی مورخ پنجشنبه ۱۳۸۰ ۸ ۱۷ را از یاد نمی برم . آن روز عصر در دانشکده اصول دین دزفول علامه قرآن پژوه حاج سید علی کمالی دزفولی به دیدار علامه مکتب پژوه حاج سید مرتضی عسکری اعلی الله مقاماتهما الشریف آمده بود. قبل از آن ملاقات آیت الله کمالی بنده را فرموده بود که آیت الله عسکری بر شیعه حق بسیار دارد و بر دزفول به خاطر بنیانگذاری دانشکده اصول دین در این شهر; لازم است که به دیار ایشان برویم . با هماهنگی مدیر محترم دانشکده جناب حجت الاسلام عطار ترتیب جلسه ای در دانشکده داده شد. صحنه ملاقات آن دو فرزانه دیدنی و درس آموز بود. لدی الورود علامه عسکری در حالیکه کتاب « شناخت قرآن » نوشته علامه کمالی را در دست داشت و انگشت خود را به عنوان علامت در لای صفحه ای از صفحات آن قرار داده بود همزمان با سلام گفتن آغوش باز کرد و به طرف میهمان خود آمد اما علامه کمالی با تواضع و احترام تمام و در میان نگاه های مبهوت حاضران به زحمت به علت کهولت خم شد و در میان اصرار زیاد خود و انکار شدید علامه عسکری بر دستان میزبان بوسه زد! و متقابلا علامه عسکری احتراماتی معمول داشت که اشک از چشمان هر بیننده سرازیر می شد و....
در ابتدای سخن مرحوم کمالی که می دانست مرحوم عسکری سالها در سامرا اقامت داشت به ایشان فرمود : بنده سنه ۱۳۱۶ خورشیدی در عتبات بودم و سفری به سامرا داشتم و خدمت صاحب مستدرک سفینه البحار رسیدم و از محضرشان مستفیض شدم . بلافاصله علامه عسکری فرمود : می دانی که آن مرحوم خاتمه المحدثین آیت الله میرزا محمد شریف تهرانی پدربزرگ مادری بنده بود علامه کمالی پاسخ داد : خیر اتفاقا آن زمان طلبه ای سید و جوان مانند دستیار در خدمتشان بود که گاه برایشان کتابی می آورد و یا عبارتی پیدا می کرد. علامه عسکری فورا با لبخند گفت : آن طلبه جوان من بودم .
صحنه های جالب و بیاد ماندنی ای اتفاق می افتاد. پس از قدری و با اولین سئوال جلسه به یکباره به گفتمانی علمی تبدیل شد. علامه عسکری که همچنان انگشتشان لای کتاب شناخت قرآن بود آن صفحه را باز کرد و از نویسنده کتاب در مورد نحوه استناد ایشان به حدیثی در ذیل مبحث جمع قرآن سئوال نمود و آیت الله کمالی نظر خود را داد. این نشست علمی زمانی به اوج خود رسید که مرحوم کمالی به مصاحب فرزانه خود رو کرد و گفت که این مجال را مناسب طرح دو دغدغه فکری خود می بیند و فرصت طرح آنها را می خواهد. علامه عسکری با اشتیاق استقبال کرد. آیت الله کمالی فرمود : دو مسئله مهمی که مدتهاست که به آنها می اندیشم و به آسانی قابل حل نیستند اگر چه معتقدم با ژرفنگری و کنکاش در قرآن می توان جواب آنها را دریافت و امروز از محضر شما هم می خواهم برداشت شما را دریافت کنم عبارتند از این دو مسئله : اول ) « ذلک فضل الله یوتیه من یشا » (۲۱ حدید) است که امثال این آیه در قرآن فراوان می باشد و سئوال این است که این بخشش طبق نص قرآن با مشیت خداوند است و معلل بودن مشیت به علتی هم دشوار می باشد. البته نصوص قرآن هم موید این مطلب است که جزا مسبوق به عمل است و وقتی از نظر استقرا هم ملاحظه می کنیم می بینیم که در بسیاری موارد توفیق برای عمل خیر اصلا مربوط به صدور عملی خاص از جانب شخص نیست زیرا اگر باشد تسلسل لازم می آید که آن هم باطل است ; و مولوی هم به این مسئله اشاره دارد که : داد او را قابلیت شرط نیست بلکه شرط قابلیت داد اوست .
مسئله دوم ) عدم انطباق جزا با بزه و به عبارتی عدم تناسب گناه با کیفر در آخرت می باشد. به ظاهر در برخی آیات تناسبی بین گناه با تنبیه و عذاب نیست مثلا « ان جهنم کانت مرصادا للطاغین مابا لابثین فیها احقابا » (۲۱ تا ۲۳ نبا) یا « ان الذین کفروا بایتنا سوف نصلیهم نارا کلما نضجت جلودهم بدلنهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب » (۵۷ نسا) . البته برخی از دیگر آیات اینها را وتو و بلکه جبران می کنند. به نظر بنده جز با تحقیق و سنجش مثقالی و بلکه ذره ذره در آیات رحمت و عذاب راه حل قرآن به دست نمی آید.
و مباحثه علمی و صریح آن دو فرزانه پیرامون این دو مسئله بیش از یکساعت و نیم به طول انجامید و در پایان که نشان می داد هر دو بزرگوار از استدلالات همدیگر قانع نشده اند ادامه آن را به مجالی دیگر موکول کردند; و تاسف شدید بنده از عدم ظبط فیلم و صوت این نشست پربها توسط متولیان دانشکده . البته بنده با دوربین عکاسی غیر حرفه ای خود چند تصویر از این دیدار برداشتم که ملاحظه می فرمایید
والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا
منابع :
۱ ـ زندگی نامه خودنوشت علامه سید مرتضی عسکری
WWW . iqna . ir ۲ ـ
۳ ـ کیهان فرهنگی سال هجدهم دی ماه ۱۳۸۰ شماره ۱۸۳ گفتگو با علامه سید مرتضی عسکری
WWW . hadith . ac . ir ۴ ـ
هدف اصلی علامه عسکری تحقیق و پژوهش در تاریخ اسلام بود امری که تا مدت ها در حوزه به محاق فراموشی سپرده شده بود
مرحوم علام عسکری بر خلاف دیدگاه رایج که تنها در اقوال معصومین (ع ) می اندیشید به دنبال شناخت رفتار افعال و سلوک عملی آن بزرگواران نیز بود چرا که « سنت » مجموعه افعال اقوال و تقریرات معصومین (ع ) است.
سیدمجتبی مجاهدیان
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید