جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا
افسون زدگی معنا
● نگاهی به كتاب «تنهایی دم مرگ» اثر نوربرت الیاس
در زمانی، ساختارگرا و «نوع دوستانه» دغدغه مرگ و تنهایی محتضران را دارد. او كه بر این باور است كه در جهان پیشرفته معاصر، مرگ به پدیده ای بهداشتی بدل شده است كه در آن تلاش بر این است كه انسان منزوی در حال مرگ «به هر قیمتی» ولو به قیمت زندگی صرفا نباتی باید زنده بماند، دست به تقابلی دوتایی می زند: تقابل میان زندگان و محتضران، میان جوانان و پیران... و به ویژه میان رویكرد جهان مدرن و پیشامدرن به مرگ و محتضر. از همین رو خواننده با علاقه و البته سردرگمی كه محصول چنین تحلیل ساختارگرا و دوگانه ساز است، به داوری میان ارزش های جهان مدرن و پیشامدرن می نشیند.
الیاس از یك سو جهان مدرن را جهانی رئوف تر و همدل تر یا همنوع ترسیم می كند: «بی شك مجال هم ذات پنداری و ابراز همدردی بسیار فراخ تر از اعصار گذشته است. ما دیگر تماشای آدم های از دار آویخته، چهار شقه شده یا خرد شده لای چرخ را نوعی تفریح و سرگرمی روزهای تعطیل نمی دانیم، ما فوتبال تماشا می كنیم، نه زد و خورد گلادیاتورها را. در قیاس با عهد باستان همدردی با دیگر آدمیان، سهیم شدن در رنج و مرگ آنها افزایش یافته است.» «تنهایی دم مرگ»، نوربرت الیاس، ترجمه امید مهرگان و صالح نجفی، گام نو، ص ۲۸ اما از سوی دیگر می گوید «نقاط ضعف جوامع پیشرفته»، فقدان «همدردی كردن با خرد رو به پیری و مرگ» است. همان، ص ۲۸ و بدین ترتیب خود الیاس نیز در دام این سردرگمی می افتد: «كشمكش نیروهای مذهبی و حاكمان غیرمذهبی در سال های اخیر در برخی نقاط عالم، آدم را به یاد تب و تاب عواطف جمعی و خصومت هایی می اندازد كه نظام های دینی در قرون وسطی گاه و بی گاه به راه می انداختند.» همان، ص ۳۲
اما در جایی دیگر می گوید كه در جهان پیشامدرن نمایش احساسات همدلانه بیشتر از امروز بوده است: «در قرن هفدهم، مردان می توانستند در ملاء عام گریه كنند، امروز این كار سخت و نامعمول شده است.» همان، ص ۵۲ اما به هیچ رو اشاره نمی كند كه این نمایش احساسات همدلانه در جهان پیشامدرن به چه كار می آید وقتی «قساوتی كه در دست انداختن پیران بی كس و كار، و در ابراز انزجار از پیرمردان و پیرزنانی كه از ریخت و قیافه افتاده اند، می بینید شاید در زمان های گذشته بیش از اكنون شایع بوده است». همان، ص ۹۸
حال در این كارزار داوری میان جهان عهد باستان و جهان پیشرفته امروز، الیاس پای «معنا» را هم به میان می كشد و به منظور هرچه «آرام تر و آسوده خاطرتر» جان سپردن راه حل ارائه می دهد. معنادار زیستن به معنادار مردن می انجامد: «چگونه مردن یك فرد بیش از همه در گرو آن است كه آیا و تا چه حد در طول زندگی اش توانسته هدف و آرمانی برای خود دست و پا كند... و آنها را تحقق بخشد... تا چه حد احساس كند كه زندگی اش پربار و با معنا یا بی ثمر و بی معنا بوده است.» همان، ص ۸۷۸۶ و «تحقق معنا برای یك فرد پیوند تنگاتنگی دارد با معنایی كه او در طول زندگی به واسطه رفتار یا حرفه اش، در نزد دیگران می یابد.» همان، ص ۸۹
«هولناك آن است كه كسی جوان بمیرد، یعنی پیش از آنكه به زندگی خویش معنایی داده و از آن كامی گرفته باشد» همان، ص ۹۱ و دست آخر نتیجه می گیرد كه «در عمل یگانه معنایی كه امكان وجود می پذیرد آن است كه خود به دست خویش ساخته اند و در اصل ابنای بشر به یاری هم آفریده اند، چنین معنایی است كه می تواند به زندگی ایشان سمت و سو بخشد» همان، ص ۱۰۸، چه «ما همه اعضای یكدیگریم». همان، ص ۹۱
و سرانجام الیاس در پایان این سوگنامه رمانتیك و نسبتا خوش فرجام كه بیشتر یادآور برنامه های تلویزیونی در مورد آسایشگاه های سالمندان است، توصیه می كند كه «یكی از كارهای ممكن رفتار و برخوردهای دوستانه تر آنانی است كه زنده می مانند» همان، ص ۹۲، «زیرا این جزء آخرین دلخوشی های بزرگی است كه فرد محتضر می تواند داشته باشد، همین كه ببیند اعضای خانواده و دوستانش هوایش را دارند، دلش گرم می شود» .همان، ص ۱۱۵
و سرانجام این كه «علاقه و تعلق كمك شایانی به بخشیدن معنا به زندگی افراد و ایجاد احساس خرسندی از حیات می كند به عبارتی مهربانی و مهرورزی متقابل تا دم مرگ». همان، ص ۱۱۶
حال باید پرسید كه الیاس این معنا و آرمان مرموز، این مهر و محبت مبهم جمعی را كه تمامی ابنای بشر كه «اعضای یكدیگرند» و به یاری هم باید آن را بیافرینند در كدامین ناكجاآباد یافت می كند
چگونه این انسان پیوسته در حال شدن، متورم از جزیره ها، معناها و میل ها گاه بسیار متعارض می تواند با یافتن تك آرمان یا حتی كثرتی از معناها و آرمان ها بر اضطراب كی یركه گوری خود در بهترین حالت كی یركه گوری خود در بهترین حالت كی یركه گوری، چه اغلب موارد حتی نمی داند چه می خواهد فائق آید چگونه این انسان مهاجری كه از صبح تا شام، خواسته یا ناخواسته هزاران قلمرو عینی و ذهنی، متعین و نامتعین، شناخته و ناشناخته را طی می كند و پیوسته درون معانی آنها می لغزند و سر می خورد خواهد توانست به معنای واحد و كیهانی آن كلیت از معنا و شادمانی دست یابد تا به حیات و مرگ اش معنا بخشد
الیاس می كوشد با رویكردی خوش بینانه و در پرانتز قرار دادن «معنا چیست» حفره مرگ را با تمامیت معنا پر كند. او با روایت داستان «ارباب و مرد» اثر تولستوی به توصیف یك انسان برخوردار از معنا می پردازد: ارباب یا بازرگانی كه در تمام طول عمر هدف مند بوده و معنادار زیسته است و در لحظه ای مرگ نیز همچنان «پرجنب وجوش» است و «به كارهایی می اندیشد كه هنوز انجام نداده است» همان، ص ۸۵ و بدین ترتیب در واپسین لحظات مرگ نیز بزرگوارانه پوستین ضخیم اش را روی نوكر محتضرش می اندازد. اما نوكر روستایی كه برخی موارد بدمستی می كند، گاه سر ارباب را شیره می مالد و در زندگی هیچ هدف و معنایی ندارد، «بی آنكه مقاومتی كند یا از خود مقاومتی نشان دهد به آرامی تن به مرگ می سپارد». همان، ص ۸۵ در واقع الیاس با همان خوش بینی ناموجه با تفسیر تولستوی همسو می شود و چنین حیات و مرگ ارباب واری را پربار و بامعنا و مرگ نوكر نوكرصفت را بی معنا و بیهوده توصیف می كند.
اما می توان گفت ارباب یا همان بازرگان مرگ خود را هرگز نپذیرفت و به آن باور نداشت، چه مرگ به قول هایدگر همواره مرگ دیگری است: مرگ نوكر. و از همین رو بازرگان پر جنب وجوش است زیرا «به كارهایی می اندیشد كه هنوز انجام نداده است». او از آن رو كه قرار نیست بمیرد شاد است و بزرگوارانه پوستین اش را روی دوش نوكرش می اندازد. و برعكس ظاهرا این نوكر است كه مرگ را پذیرفته است و به آرامی تن به مرگ می سپارد. بازرگان شاد است چون او نیست كه قرار است بمیرد بلكه این نوكرش است كه خواهد مرد. بازرگان حقیقت مرگ را با میل به زندگی استتار می كند و از این استتار شادمان است. اما شادمانی كه به قول ژیژك مزور است و جز با «خیانت به میل» و سركوب و پنهان كردن حقیقت به دست نمی آید. آری، بازرگان در واپسین لحظات مرگ كاری نمی كند جز سوداگری حقیقت و میل و البته خرسند است از این سوداگری.
در واقع در این اثر نوربرت الیاس «چراغ به دست» در جست وجوی آن معنای گمشده می گردد، اما با چراغ كم سویی كه در دست دارد، معنایی دستان خالی اش را پر نمی كند.
نیكو سرخوش
نوربرت الیاس
ترجمه: امید مهرگان و صالح نجفی
ناشر: گام نو۱۳۸۴
نوربرت الیاس
ترجمه: امید مهرگان و صالح نجفی
ناشر: گام نو۱۳۸۴
منبع : روزنامه شرق
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست