پنجشنبه, ۲۲ آذر, ۱۴۰۳ / 12 December, 2024
مجله ویستا

چرا فارس آری؛ VOA نه؟


چرا فارس آری؛ VOA نه؟
مصاحبه‌های اخیر برخی فعالان سیاسی شاخص جناح اصلاح‌طلب همچون دکتر یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران و عباس عبدی با واکنش‌ها و پرسش‌هایی در محافل سیاسی و رسانه‌ای مواجه شد. در این زمینه، اخیرا محمدجواد روح، روزنامه‌نگار، در مطلبی در وبلاگ شخصی خود به نقد این اقدام از منظر «عمل سیاسی» پرداخت و آن را نوعی مشروعیت بخشیدن به رسانه‌هایی دانست که در سال‌های اخیر کاملا در جهت مقابله با جریان اصلاح‌طلبی و دموکراسی‌خواهی برآمده‌اند. وی از این زاویه با اشاره به خودداری چهره‌هایی چون دکتر یزدی با رسانه‌هایی چون VOA (که او هم این کار را تایید کرده)، مصاحبه با رسانه‌هایی چون خبرگزاری فارس را به عنوان «لبه دیگر قیچی مخالفان اصلاحات» زیر سوال برده است. همچنین، «علی افشاری» عضو سابق دفتر تحکیم وحدت نیز در مقاله‌ای به بخشی از اظهارات دکتر یزدی درباره فعالان سیاسی مهاجرت کرده به آمریکا انتقاد کرده بود. دکتر یزدی در این یادداشت که برای وبلاگ محمدجواد روح ارسال شد، به این پرسش‌ها پاسخ داده است: ۱) چرا مصاحبه با فارس و نه با صدای آمریکا؟ چند سال قبل، زمان حیات مرحوم مهندس بازرگان، شورای مرکزی نهضت آزادی ایران مقرر داشت که شخصیت‌های شناخته شده نهضت با رسانه‌ها و خبرگزاری‌هایی که در ایران دفتر یا خبرنگار ندارند، نباید مصاحبه کنند، مگر با تصویب شورای دلایلی برای این تصمیم وجود داشت. در مواردی که خبرنگار صدای آمریکا به تهران آمده بود به خواست او برای مصاحبه جواب مثبت دادم. اما علاوه براین مصوبه، صدای آمریکا در سال‌های اخیر بیش از پیش، مواضع ضداسلامی و ضدشخصیت‌های برجسته و خدمتگزار ملی ایران اتخاذ کرده و می‌کند و عملا و به‌طور آشکار از نقش خود به‌عنوان یک رسانه خبری فاصله گرفته است. اما فارس بخشی از واقعیت‌های سیاسی- فرهنگی جامعه ماست. از وابستگی‌ها و سوابق آنها هم بی‌خبر نیستیم و مرزبندی‌های سیاسی کاملا روشن است. اما این گروه‌های اصلاح‌طلب و دموکراسی‌خواه، از جمله نهضت آزادی ایران هستند که برای ایجاد جامعه مدنی تلاش می‌کنند. در جامعه مدنی همه گروه‌ها و نه فقط اصلاح‌طلبان، باید حق حیات و حضور داشته باشند. سخن اصلی ما با گروه‌های سیاسی راست این است که ایجاد یک جامعه تک گفتار امکان ندارد. همه گروه‌های سیاسی، از هر طیفی باید حضور دیگران را بپذیرند و با آنان، به جای استفاده از داس و درفش، به گفت‌وگو بپردازند. اگر گرو‌های راست حاضر نیستند با دگراندیشان به گفت‌وگو بنشینند، آیا نیرو‌های سیاسی دموکراسی‌خواه، نباید از فرصت‌ها برای گفت‌وگو با این گروه‌ها استفاده کنند. هنگامی که این گروه‌ها حاضر به گفت‌وگو با دگراندیشان می‌شوند، ما نباید این فرصت‌ها را از دست بدهیم. همانطور که خود شما در مقدمه نقد خود اشاره کرده‌اید، این گفت‌وگو حرکتی مثبت، قابل تامل و توجه است. آیا تعارضات میان گروه‌های سیاسی را می‌توان با قهر و خشونت حل کرد؟ اگر قرار باشد برای حل مناقشات درونی از نیروی قهر و خشونت استفاده شود، آن گروه‌هایی برنده می‌شوند که زور بیشتری دارند. این نوع گفت‌وگو‌ها در واقع به نوعی تحمیل راهکارهای گفت‌وگو به جای خشونت به گروه‌های زورمدار است. شما حتما می‌دانید و شنیده‌اید که من بار‌ها به دوستان جوان عزیز دانشجو توصیه کرده و می‌کنم که با دانشجویان بسیجی یا حتی نماینده ولی فقیه بروند و گفت‌وگو کنند. مواضع خودشان را، آن هم با قاطعیت، اما با منطق و در چارچوب قانون توضیح بدهند. گفت‌وگو، در هیچ سطحی، خواه میان دولت‌ها و خواه میان گروه‌های مخالف و متعارض به معنای سازش نیست. بلکه می‌تواند موجب کاهش تشنجات و فراهم آوردن فضای مناسب برای حرکت دانشجویی باشد. مصاحبه با صدای آمریکا هیچ بازتاب یا پیامد مثبتی از این دست برای جنبش اصلاح‌طلبی ایران در بر ندارد. و این دو را نباید با هم مقایسه کرد.
۲) مصاحبه من و سایر دوستان‌مان با فارس نه از سر ناچاری و افلاس و بی‌تریبونی بود و نه به خاطر فشار آنها یا برای کاهش فشار بر نهضت آزادی یا واکنشی به تهدید و جلب این جانب توسط دادگاه. اولا اگر قرار بود ما مصاحبه با فارس را به خاطر نیاز به رسانه بپذیریم، مصاحبه با صدای آمریکا را که به مراتب قوی‌تر و پربیننده‌تر از فارس است، می‌پذیرفتیم. ثانیا مدت‌هاست که خبرنگاران فارس به من و سایر دوستان ما در نهضت برای مصاحبه مراجعه می‌کرده‌اند. شرط ما این بوده است که مطالب ما را عینا، بدون دخل و تصرف منتشر سازند. بعد از چندبار نقض عهد بالاخره این شرایط کم‌وبیش رعایت می‌شود. آنها در اصرار خود به مصاحبه با دگراندیشان سیاسی و فکری دلایل و انگیزه‌های خود را دارند. و اگر آنها حاضر شوند دیدگاه‌های دگراندیشان را بدون دخل و تصرف منتشر سازند نباید از پذیرفتن آن امتناع کرد. ثالثا فشار‌های امنیتی بر نهضت آزادی همچنان ادامه دارد و به فضل الهی ما نیز همچنان آماده پرداخت هزینه‌ها هستیم. سنت غالب در مبارزات بیش از ۵۰ ساله فعالان نهضت آزادی این بوده است و امروز هم می‌باشد که هر کجا پای منافع و مصالح ملی در میان باشد سازش و گریز از انجام وظیفه به‌خاطر هزینه جایی ندارد. ممکن است در تشخیص موقعیت و ضرورت اشتباه بکنیم اما سازش هرگز.
۳) آیا مصاحبه با فارس به معنای به رسمیت شناختن آن توسط دگراندیشان، نهضت آزادی یا اینجانب است؟ آیا آنان نیاز دارند که توسط این گروه‌ها و افراد به رسمیت شناخته شوند؟ یا بر عکس است؟ و این فارس است که حضور این فعالان و گروه‌های سیاسی را پذیرفته است.
۴) من در اینجا از فرصت استفاده می‌کنم و چند نکته را درباره مصاحبه خود با فارس اصلاح یا تکمیل می‌کنم. اول اینکه همه آنها که تحت فشار‌های امنیتی از ایران رفته‌اند یا تمام فعالان جنبش دانشجویی ایران، چه در دفتر تحکیم وحدت یا بیرون از آن، با سیاست‌های مداخله‌جویانه دولت آمریکا موافق نیستند. دوم آنکه اگرچه در آن مصاحبه نگفته‌ام، اما بار‌ها گفته‌ام و باز می‌گویم که، اگر چه با روش سیاسی اتخاذ شده توسط بعضی ناراضیان بیرون از کشور موافق نیستم، اما مقصر اصلی در آوارگی یا پناه بردن تنی چند از فعالان سیاسی یا دانشجویی به خارج از کشور را دستگاه امنیتی کشورمان می‌دانم، که فضا را آنچنان تنگ و طاقت‌فرسا می‌کنند که برای برخی جز ترک خانه و کاشانه راهی باقی نمی‌گذارند و البته زمینه‌های تشویقی را نیز با عدم‌پیگیری پرونده‌های آنان فراهم می‌سازد. متاسفانه مسوولان کشور ما یا تاریخ نمی‌خوانند یا از آن پندی نمی‌گیرند.
ابراهیم یزدی
منبع : روزنامه کارگزاران