جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دو فیلمنامه در یک سریال


دو فیلمنامه در یک سریال
سریال «شیخ بهایی» به کارگردانی شهرام اسدی چند‌ماهی است که از آنتن شبکه۲ پخش می‌شود.
این سریال در کنار دیگر سریال‌های تاریخی‌ای که با محوریت یک شخص ساخته شده است از جهاتی قابل تأمل است؛ چراکه می‌توان آن را در کنار دیگر آثار تلویزیونی مانند «روشن‌تر از خاموشی»‌ (ملاصدرا)، شیخ مفید و ابن‌سینا قرارداد و به یک نتیجه کلی رسید. با این حال سوای اهمیت پرداختن به زندگی شخصیت‌های تاریخی در حوزه دین، فلسفه، عرفان و... سریال «شیخ‌بهایی»‌ تا حدی توانست دوره‌ای از تاریخ ایران را به تصویر بکشد و فضای سیاسی، اجتماعی و علمی قرن‌های ۱۰ و ۱۱ را به نمایش بگذارد. برای تأمل بیشتر درباره این فضاسازی‌ها و چگونگی نگارش متن فیلمنامه این سریال، با ۲ فیلمنامه‌نویس سریال، محسن دامادی و حجت قاسم‌زاده‌اصل گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید.
نکته مهم در این کار این است که فیلمنامه شیخ‌بهایی در ۲ بخش تدوین شده است؛ بخش اول مربوط به دوران کودکی شیخ‌بهایی است که نگارش آن برعهده محسن دامادی بوده و بخش دوم مربوط به دوران میانسالی شیخ که به قلم حجت قاسم‌زاده‌اصل نوشته شده است.
● تلاش در جهت همدلی شیعه و سنی
محسن دامادی را با نویسندگی آثاری چون «بهترین بابای دنیا»، «در سرزمین دیگر»، «افسانه پوپک طلایی» و «از صمیم قلب» می‌شناسیم. او به‌عنوان اولین گزینه‌ برای نگارش فیلمنامه سریال «شیخ‌بهایی» از ابتدای این سریال حضور فعالی داشته است. دامادی درباره حضورش در این سریال می‌گوید: «اوایل دهه۸۰ از سوی سیمافیلم پیشنهاد شد که طرحی را درباره شیخ‌بهایی بنویسم تا مورد ارزیابی قرار بگیرد. طرح اولیه مورد تایید مدیران وقت سیمافیلم قرار گرفت و بعد به من اطلاع دادند که پروسه انتخاب کارگردان هم انجام شده است و فیلمنامه کامل باید به سیمافیلم ارائه شود. من نیز حوزه مطالعاتم را به تاریخ صفوی اختصاص دادم.»
دامادی درباره روند پژوهش و تحقیقی که برای به‌تصویرکشیدن زندگی شیخ‌بهایی انتخاب کرده است می‌گوید: «خوشبختانه منابع مکتوب درباره این دوره از تاریخ محدود نیست و ما بیش از دوره‌های تاریخی دیگر از عهد صفوی عکس، نقاشی و متون تاریخی داریم.
مطالعه این منابع، پایه اصلی تحقیق من بود؛ با این حال نکته‌ای که در جاهایی دست و پای نویسنده را می‌بست، نبود دیدگاه‌های کامل و اشارات متفاوت درباره یک موضوع بود. به‌طور مثال بسیاری از اقدامات آن زمان را به شیخ‌بهایی منتسب می‌کنند که در این‌باره هر کس نظری متفاوت دارد اما من مجبور بودم به یک اجماع کامل برسم که هم به شخصیت شیخ نزدیک‌تر باشد و هم با آثار موجود در آن دوره همخوانی داشته باشد. تمام مراجع و منابع مستندی که در نوشتن فیلمنامه رعایت شد سندیت تاریخی داشت. آثاری چون «عالم‌آرای عباسی» نوشته اسکندربیک ترکمان، منشی شخصی شاه‌عباس و کتاب محققانه استاد نصرالله فلسفی در مورد زندگی شاه‌عباس در نگارش فیلمنامه کمک زیادی به من کرد.»
دامادی درباره وفاداری‌اش به تاریخ و سهم شخصیت‌پردازی در نگارش فیلمنامه شیخ‌بهایی معتقد است که روند مطالعات به نویسنده این امکان را می‌دهد که او در آن زمان حل شود و انگار بعینه روابط زندگی آدم‌ها را می‌بیند و حس می‌کند. وقتی این اتفاق در وجود نویسنده می‌افتد آن وقت می‌توان دیالوگ‌ها و طراحی قصه را براساس آدم‌ها و وقایع آن زمان نوشت؛ با این حال من، هم باید مواظب این می‌بودم که دیالوگ یا متنی را برخلاف سندیت تاریخی ننویسم تا بعدها شک و شبهه‌ای به‌وجود نیاورد و هم باید متن را از حالت خشک و یکنواخت درمی‌آوردم و به اصطلاح آن را دراماتیزه می‌کردم.
در نهایت هم من همه مطالعاتم را در قالب یک کتاب مستقل به‌نام «شیخ‌بهایی»‌منتشر کردم. اما جالب اینجاست که متن فیلمنامه‌ای که من به سیمافیلم ارائه دادم از نگاه آنها بسیار دراماتیک بوده است و بعد تعلیقی و پرکشش‌بودن آن ملموس بوده است اما در هنگام تولید مجموعه عواملی موجب شد که متون تغییر کند و به شکلی دیالوگ‌ها گفته شود یا تصویرسازی شود که به اعتقاد خودم حوصله مخاطب را سر می‌برد به طوری که کسانی که فیلمنامه را خوانده‌اند معتقدند این متن از خود فیلم جذاب‌تر شده است.
دامادی درباره نوع فیلمنامه و جزئیاتی که او نگاشته است می‌گوید: «من از همان ابتدا زندگی شیخ‌بهایی را به ۳دوره تقسیم کردم؛ دوره نوجوانی که به مهاجرت بهاءالدین محمدبن‌حسین عاملی معروف به شیخ‌بهایی به ایران مربوط می‌شد که برای دراماتیزه‌کردن این بخش بحث آزار و اذیت ترکان عثمانی را پیش کشیدم و دعوت همزمان علمای شیعه از شیخ عز‌الدین حسین پدر شیخ‌بهایی را.
در بخش جوانی هم دانش‌آموزی و استعداد او را در قزوین نگاشتم و اینکه او در این سن وارد درگیری‌های مذهبی نمی‌شود و همزمان نیز عباس‌ جوان (شاه‌عباس) از خراسان به قزوین می‌آید و یک برهه تاریخی به‌تصویر کشیده می‌شود. دوره سوم نیز دوره پیری شیخ است که دوران آرامش اصفهان و سیر صعودی فرهنگ و هنر در ایران است.» با این حال دامادی می‌گوید:«هنگام اجرای فیلمنامه، بخش دوم یعنی جوانی شیخ حذف شد و از من خواسته شد که بخش پیری شیخ را بازنویسی کنم اما من نپذیرفتم و کار به حجت قاسم‌زاده اصل سپرده شد. و به همین دلیل فقط بخش اول سریال محصول نگارش اینجانب است.
با این حال تغییراتی هم در این بخش داده شده است. به طور مثال در قسمت اول شخصیت ابراهیم با بازی دانیال حکیمی فقط به عنوان نامه‌بر شیخ زین‌الدین مطرح می‌شود و او نقش مهمی در مهاجرت شیخ عزالدین حسین پدرشیخ‌بهایی از شام به ایران داشت در حالی که کارگردان با افزودن همسر به ابراهیم مسیر قصه را تغییر داد، به طوری که من خود موافق این تغییرات نبودم و رابطه عشقی ابراهیم اگر به شکل پخته‌تری نگاشته می‌شد بهتر بود.»
فیلمنامه‌نویس سریال شیخ‌بهایی درباره وجود حساسیت‌های مختلف برای بیان مذهب
شیخ بهایی و پررنگ‌ نشدن مسئله‌ شیعه و سنی در سریال تاکید می‌کند که از ابتدا بنای ما این بود که به وحدت شیعه و سنی در طول فیلمنامه لطمه‌ای نخورد. به همین دلیل من در فیلمنامه دولت عثمانی را به عنوان دولت آناتولی مطرح کردم حتی سکانسی را نوشتم که خانواده شیخ بهایی وقتی به ایران می‌رسند ماموس‌ها که از علمای سنی هستند جلوی عثمان بیک می‌ایستند و یکی از آنها شهید می‌شود که این سکانس با بازی آتش تقی‌پور اجرا هم شد. همین اتفاقات روی ابهام زدایی از مسئله تفرقه میان اهل تسنن و شیعه تاکید داشت.
با این حال دامادی معتقد است که مسیر نوشتن یک فیلمنامه تا تصویب آن و به تصویر کشیدن‌اش آنقدر فراز و نشیب دارد که گاهی نویسنده فیلمنامه هنگام پخش اثر با تعجب سریال را نگاه می‌کند. خصوصا این سریال که به خاطر حساسیت‌های موجود دچار جرح و تعدیل‌هایی شد؛ «من در این باره به آن نمی‌پردازم اما حس می‌کنم چنانچه کارهای تاریخی فراوانی ساخته شوند کم‌کم مخاطب می‌تواند با شناختی که از رسانه دارد به اهمیت و تلاش سازندگان آن پی ببرد.»
دامادی درباره حضور یک فیلمنامه‌نویس دیگر در کنار فیلمنامه‌اش می‌گوید:ظاهرا آنچه من در بخش جوانی شیخ بهایی نوشته بودم امکان به تصویر کشیده شدن نداشت چون باید اصفهان در حال ساخت و دوران قبل از صفویه را به تصویر می‌کشیدند و محدودیت مالی این اجازه را به کارگردان جهت ساخت دکور نمی‌داد و به همین دلیل کل کار منتفی شد و بخش دوم به نویسنده دیگری سپرده شد.
● یکدستی سریال حفظ شده است
اگر تا دیروز نام حجت قاسم‌زاده اصل را به عنوان کارگردان به یاد می‌آوردیم امروز نام او را به عنوان یکی از نویسندگان سریال شیخ‌بهایی در تیتراژ می‌بینیم. قاسم‌زاده با تجربه‌ای که از تلویزیون و سینما دارد حالا توانسته است با مطالعات تاریخی‌اش بخش مهمی از فیلمنامه یک سریال تاریخی را به دوش بکشد. هر چند مخاطبان سریال با تقسیم شدن سریال به ۲ بخش کودکی و میانسالی شیخ بهایی متوجه تفاوت ساختار سریال شدند اما تلاش کارگردان در یکدست‌کردن متون و صحنه‌ها تفاوت در نگارش فیلمنامه‌ را پوشاند.
حجت قاسم‌زاده اصل از زمانی که پروژه ساخت شیخ بهایی در فاز اول به اتمام رسید و قرار شد فاز دوم سریال ساخته شود وارد گروه سریال شیخ بهایی شد.
پیشنهاد سیما فیلم برای نگارش بخش میانسالی شیخ بهایی سبب شد که او سراغ تمام منابع و کتاب‌های موجود درباره شیخ بهایی برود و طی مدت ۶ماه نگارش بخش دوم سریال را به سرانجام برساند.
بدیهی است که پیدا کردن زبان مشترک میان دوره اول و دوم بیشترین وقت و انرژی را از او گرفته است. وی معتقد است که برای به دست آوردن زبان مناسب آن دوره به نوشته‌های شیخ بهایی مراجعه کرده و توانسته از متون آن زمان به زبان آن دوره دسترسی پیدا کند.
با این حال این نویسنده با توجه به اینکه امکان ساخت عملی دوران جوانی شیخ بهایی فراهم نبود فقط زمانی را نوشت که شیخ بهایی شیخ الاسلام می‌شود و دوران میانسالی‌اش را در کنار شاه‌عباس صفوی سپری می‌کند.
قاسم‌زاده درباره نگارش فیلمنامه یک سریال توسط ۲نفر معتقد است که چنین اتفاقی در مورد سریال‌های خارجی بسیار رایج است و این تجربه برای هر ۲نویسنده مفید خواهد بود؛ هرچند به اعتقاد او این اتفاق از سر اجبار بود نه از سر انتخاب و به دلیل توقف پروژه این کار انجام شد. با این حال هر ۲ نویسنده تلاش خود را کردند که کار یکدست در بیاید.
قاسم‌زاده در پایان از اینکه چنین همکاری‌ای با محسن میردامادی داشته است راضی است و معتقد است که چون هر کدام از نویسنده‌ها باید بخش‌های جداگانه‌ای از زندگی شیخ بهایی را می‌نوشتند کارشان در تداخل همدیگر نبود و از این جهت سریال شکل دوپاره پیدا نکرده و یکدستی‌اش حفظ شده است.
نیره رضایی‌مطلق
منبع : روزنامه همشهری