چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
ناشنیدهای از سید احمد خمینی
۲۴ اسفند ۱۳۲۴ متولد شد و ۲۶ اسفند ۱۳۷۳ به دیار یار شتافت. چنان سریع و پرشتاب به پدر پیوست که معلوم بود، همان چند سال فراق پدر، با او چه کرده است! پس از پدر هرجا میرفت، عطر و بوی خمینی از او به مشام میرسید و گاه که عرصه خیلی بر او تنگ میشد، فارغ از روال رسمی مجالس سخن و دیدار، آهی میکشید و غمگینانه میگفت: دلم برای او خیلی تنگ شده است و چه زیبا گفت، همسر فاضلهاش که او همچون ماه به دور خورشید در گردش و طواف بود؛ صادق، صمیمی، مخلص، وفادار و امام که به سختی درباره افراد شهادت میداد و فارغ از رابطه پدر و فرزندی در پیامی درباره وی، چنین شهادت داد: «اینجانب در پیشگاه مقدس حق، شهادت میدهم که احمد از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب، در زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است، از او رفتار یا گفتاری که برخلاف ایده انقلاب اسلامی ایران باشد، ندیدم و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی کرده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب، معین و کمککار من بوده است و خود نیز میگفت، از زمانی که خود را شناخته، لحظهای از خدمت به آرمانهای امام سر باز نزده است.
در ماجرای تبعید امام(ره) از نجف به بصره به قصد کویت، در آن بیابان خشک و برهوت که امام جز خدا همراهی نداشت، این او بود که در آن بیابان غربت و درد، پروانهوار به دور شمع امام(ره) میچرخید و سرانجام همو بود که با تیزبینی خاص خویش، مهاجرت به فرانسه را به امام(ه) پیشنهاد کرد و امام(ه) هم پذیرفت.
همسر او میگوید، در دوران تبعید امام(ره) وقتی احمد برای درس به بیرون میرفت، هیچگاه امید بازگشت او به خانه را نداشته است، زیرا هر لحظه احتمال دستگیریاش را میداد.
خود او میگفت: به جای اینکه به درس و مباحث علمی برسم، ترجیح میدهم خود را قربانی انقلاب، امام و مردم کنم و سپر دردها و رنجهای امام باشم.
همو بود که پس از درگذشت برادر مجتهدش، مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی در آن شرایط سخت نجف، بار سنگینی را به دوش کشید تا ضربه و فشار کمتری به امام(ه) و اصحاب او وارد آید.
این اواخر به روستایی در حواشی قم رفت و در خانهای کاهگلی، سه ماه را با کتاب «اربعین» امام(ه) گذری کرد، چه از عارفی شنیده بود که چند ماه بیشتر به پایان عمرش باقی نمانده است و او میخواست از همین اوقات، بهترین آمادگیها را برای دیدار یار فراهم کند.
از او که حقیقتا «آقازاده» و «امامزاده» بود، ماترک و ارثی باقی نماند و این از وصیتنامه او روشن است و البته از پدری همچون امام(ه)، عجیب نیست که چنین فرزندی را در زهد و سادگی تربیت کند که مثل خود او دار و ندارش را به پای مردم و نهضت و کشور بریزد و هیچ اندوختهای فراهم نیاورد.
به وصیتنامهاش بنگرید که سرفرازانه در بندی از آن مینویسد: من شخصا در هیچ بانک و مؤسسه یا شرکتی و از این قبیل، وجهی (مالی) ندارم و اگر مختصر پولی در بانک تعاون اسلامی دارم، شهریههای مراجع بزرگوار قم است که باید صرف فقرا شود.
آقای طاهری خرمآبادی نقل میکرد که زمانی پس از رحلت حاجاحمدآقا، خدمت آیتالله وحید خراسانی رسیدم و دیدم بسیار متأثر است. از ایشان علت را که پرسیدم، گفت: احمدآقا کمی پیش از رحلتش اینجا بود. از ایشان پرسیدم در این مدت خواب امام(ره) را ندیدهای، که گفت، بله، یک بار در خواب، امام(ه) را دیدم و از او پرسیدم، آخرت چگونه است، فرموده بودند: احمد، من گذشتم، ولی بسیار سخت بود. وی میگفت: پدرم در خواب دستش را تکان داد و گفت: احمد: حتی اگر دستت را مثل من اینطوری حرکت بدهی، این تکان دست در اینجا همراه توست و باید برای آن پاسخی داشته باشی! او میگفت: وقتی از امام(ه) پرسیدم چه باید کرد، سه بار به من فرمودند: احمد خوب شو، خوب شو، خوب شو و او که خوب بود، تصمیم گرفت، خوبتر شود و خوبتر برود و خوبتر محشور شود.
او در همان خانه کاهگلی قم، تا پاسی از شب به عبادت میگذرانید و به عاقبت کار اندیشید و عجب اینکه به درستی گفته بود، من سه ماه بیشتر در این دنیا مهمان شما نیستم. این اواخر از همه اطرافیان، بی هیچ سابقهای حلالیت میطلبید و همه در شگفت از این رفتاری که برای آنان ابهام داشت و عجیبتر از وصیت فرزندان امام، یکی وصیت حاجآقامصطفی به پدر است و دیگری وصیت حاجاحمدآقا به مادرش و چه رازی در این ارتحال زودهنگام دو برادر است، خدا میداند و بس!
درود و رحمت خدا بر او و پدر و برادرش باد که تا عالم و آدم است، از خاندان خمینی، جز به عظمت و اخلاص و پاکی و نیکی یاد نخواهد شد.
□□□
در سالگرد ارتحال یادگار امام(ره) مرحوم حاج سید احمد خمینی، مروری دقیق و شفاف بر مشی اجتماعی و سیاسی آن مرحوم، ما را بر آن داشت تا با توجه به نزدیکی منحصر به فرد حاج احمد آقا در نزد امام، نوع عملکرد و تعامل وی با گروهها و احزاب گوناگون را مورد بررسی قرار دهیم.
در همین زمینه، حجتالاسلام و المسلمین مجید انصاری، با بیان اصول و مبانی رفتار سیاسی یادگار امام به خبرنگار «تابناک» گفت: رفتار سیاسی مرحوم حاج احمد آقا، برگرفته از رفتار سیاسی و منش حضرت امام(ره) بود و همان گونه که امام همه مردم و جریانات را مانند فرزندان خود میدانستند و نگاه تبعیضآمیزی از سوی ایشان نبود و اگر هم امتیازی بود، مبتنی بر فضایل و تقوا ـ که معیاری قرآنی است ـ بود، ایشان هم طبعا رفتارشان همین گونه بود؛ چرا که به هر روی، هر گونه عملکرد ایشان منتسب به امام میشد و برای همین، شدیداً از اینکه رفتارشان به جایگاه ولایت فقیه خدشهای وارد آورد، پرهیز داشتند.
شخصیت وجودی یادگار امام به خاطر اینکه در کنار خورشیدی همچون امام بود، آن گونه که باید، درخشش نکرد، ولی اگر زوایای وجودی این مرد بزرگ را مورد ارزیابی قرار دهیم، پی میبریم که فردی کم نظیر در پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم بخش این نهضت بود؛ چرا که خودشان هم خط مشی منصفانه، متعادل و مهربانانهای داشتند و به شدت از تنگنظریهایی که رایج شده بود، رنج برده و سعی بر حل مسائل به شیوهای مسالمت آمیز داشتند.
حجتالاسلام والمسلمین مجید انصاری در مورد بداخلاقیهای سیاسی و نوع برخورد حاج سید احمد آقا در این موارد با بیان اینکه به هر میزان که حوزه مسئولیت، عمومیتر میشود، پاسخگویی دشوارتر است، حرمت یک انسان را بهاندازه حرمت کعبه توصیف کرد و با طرح این پرسش که اگر امروز کسی به کعبه اهانت و آن مکان مقدس را آلوده کند با او چه برخوردی میکنند؟ اضافه کرد: امروز قلبهای مومنانی به دلیل اظهار نظر و داوریهای جفاکارانه شکسته میشود که با هیچ مرهمی قابل ترمیم نیست و ایشان هم از این موارد بسیاررنجیده خاطر میشدند.
وی اظهار داشت: «مرحوم حاج سید احمد آقا» در سازماندهی و برنامه ریزی نهضت امام خمینی(ره) به گونهای با هوشمندی و درایت عمل میکرد که تمام توطئههای دشمن یکی پس از دیگری خنثی میشد و ایشان کاملاً یاران امام را پوشش میدادند تا مبادا نهضت دچار مشکل شود. وی افزود: محور فرماندهی و سازماندهی مصاحبهها و اعلامیههای امام، حاج سید احمد آقا بود و ایشان نقش مهمی در جلوگیری از ورود افراد فرصت طلب به اطراف بیت داشت.
وی با اشاره به اینکه نام حاج سید احمد خمینی باید به عنوان سردار رشید جبهههای مقدس دفاع مقدس ثبت شود، گفت: «نقش حاج احمد آقا» در جریان هشت سال دفاع مقدس و مشاورههای سازنده به پیر جماران، امام خمینی (ره) به عنوان فرمانده اصلی دفاع مقدس کاری عظیم و ستودنی است.
مجید انصاری گفت: مرحوم سید احمد آقا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بارها با لباس مبدل قبایل و قومهای مختلف به اقصی نقاط کشور میرفت و از نزدیک مشکلات دورافتادهترین و محرومترین مناطق را بررسی و به عنوان یک مخبر امین اطلاعات ناب را برای رهبری جامعه اسلامی میآورد.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر اینکه امروز قلب یاران امام (ره) و علاقهمندان به ایشان به دلیل مصیبتهایی که وجود دارد خون است، افزود: این گناهان بوی جهنم میدهد و جامعه را جهنمی میکند.
انصاری با بیان اینکه اگر قداست امام خمینی (ره) و رهنمودهای ایشان با توجیهات تنگ نظرانه و منفعت طلبانه مخدوش شود، باید منتظر عذاب باشیم، افزود: عذاب، الزاما صاعقه نیست؛ این است که ما از سرچشمه نور فاصله بگیریم. این مصیبت یک بار سراغ جامعه اسلامی آمد و مسأله غیبت امام زمان(عج) در پرتو ناسپاسیها رقم خورد.
وی با بیان اینکه امروز یاران حضرت امام (ره) و نسل اول انقلاب هنوز در میان ما هستند گفت: هنوز سخنان امام (ره) در گوش ما طنین انداز است؛ اما شاهدیم به دلیل برخی باند بازیها وصیتنامه جاودانه امام (ره) زیر پا گذاشته میشود و این اقدمات هم از سوی کسانی است که بیش از همه باید مسئول پاسداری از این حرمتها باشند.
عضو سابق مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، اخلاق ترمیمی را که در آن از ریزش نیروهای انقلاب جلوگیری میشود، از مهمترین ویژگیهای حاج احمد آقا برشمرده و گفت: اگر احیانا فرد یا جریانی، در رقابتهای سیاسی آسیبی میدیدند، ایشان با این هدف که ریزشی در نیروهای انقلاب بروز ندهد، سریعاً برای بازسازی مسأله دست به کار میشدند، به گونهای که حتی در اوایل انقلاب، برخی از گروههای معاند را که هنوز اعلام جنگ مسلحانه نکرده بودند، به پیوستن به جریان انقلاب و مردم فرا میخواندند.
وی در پایان افزود: حاج احمد آقا بیشتر در راستای تلطیف و تعدیل دو جریان عمده سیاسی کشور بودند و چون هیچ جریانی ایشان را شش دانگ از خود نمیدانست، گاه او را به طراحی جریان و خط سوم متهم میکردند و گمان میبردند که ایشان درصدد ایجاد خط جدیدی است، در حالی که این گونه نبود و ما شاهد مظلومیت ایشان بودیم و ایشان با اخلاقی کریمانه همه این ناملایمیها را تحمل میکرد تا جایی که حضرت امام(ره) به ایشان فرموده بودند: «احمد جان، حال که من زندهام، اینگونه با تو برخورد میکنند، مطمئن باش که پس از من، آنها و کسانی که با انقلاب و مسیر آن مشکل دارند، بدتر از اینها با تو برخورد خواهند کرد.»
منبع:http://tabnak.ir/pages/?cid=۴۰۴۴۹
□□□
ثقل وجود حاج احمد آقا بود که سنگینیها و شکنندگیها را حل میکرد
۲۵۱۴۶
مرحوم حاج احمد آقا فردی بیتکلف و طرفدار مستضعفین و پابرهنهها و رزمندگان و خانواده شهداء و نیروهای مخلص حزب اللهی بود بسمه تعالی حجت الاسلام والمسلمین محتشمی:
ثقل وجود حاج احمد آقا بود که سنگینیها و شکنندگیها را حل میکرد اشاره:
ضمن تشکر از جناب آقای محتشمی، در فرصتی که پیش آمد تقاضا کردیم تا گوشه هایی از شخصیت و ویژگیهای اخلاقی و خدماتی که یادگار گرانقدر امام در ایران و در خارج از کشور به حضرت امام و به انقلاب داشتند، با توجه به تجربیات و سالهای متوالی حشر نشر با ایشان بیان بفرمائید.
حضور
بسم الله الرحمن الرحیم
باید عرض کنم که بنظر من حالا به صورت یک اصل کلی شاید حقی را که ایشان به گردن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم دارند یا بینظیر استیا کم نظیر بزرگترین حق را ایشان دارد و بخاطر اینکه ایشان در طول حیات پر برکتحضرت امام و چه بعد از انقلاب و چه قبل از انقلاب از کسانی بودند که همواره بعنوان اصحاب سر حضرت امام بشمار میرفتند. اگر یک نفر اصحاب سر ، امام داشته باشند، ایشان بوده و اگر بیش از یک نفر باشد ایشان یکی از آن افراد بودند و اعتمادی را که امام نسبتبه حاج احمد آقا داشتند و ابراز میداشتند نسبتبه هیچکس اینگونه ابراز نکردند و نمیکردند برای خاطر اینکه حضرت امام سلام الله علیه از نزدیک ایشان را پرورش داده بودند و شخصیتحاج احمد آقا در دامان شخص حضرت امام شکل گرفته بود من از دورانی که به صورت مستقیم با ایشان کار کردم را عرض میکنم و آن سال ۵۶ بود که حاج احمد آقا به نجف آمدند و دیگر از آن به بعد در نجف باقی ماندند. آمدن حاج احمد آقا به نجف با نظر شخص حضرت امام بود و با نظر مرحوم آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی. تا آنوقت ما از نزدیک بصورت کامل حاج احمد آقا را نمیشناختیم البته ایشان در ایران از اواخر دهه ۴۰ رسما وارد صحنه مبارزات سیاسی و به تعبیری رهبری مبارزات سیاسی در داخل ایران همراه با دیگر یاران امام بودند و تصمیم گیریهای اساسی که صورت میگرفتیکی از اطراف جریانات سیاسی شخص ایشان بود در ارتباط با قم، تهران و سایر شهرستانها و در ارتباط مستقیم با حضرت امام هم بودند. مرحوم شهید حاج آقا مصطفی خیلی روی دیدگاهها و نظریات ایشان حساب میکردند و اعتقاد داشتند که از هوش و ذکاوت و تحلیل بالایی برخوردار هستند و لذا ما در نجف اشرف بعد از حضرت امام تکیه گاهمان از نظر مسائل مبارزاتی و انقلاب و مسائل سیاسی مرهون شهید آیت الله حاج آقا مصطفی بود، ایشان را طرف مشورت مستقیم بعد از حضرت امام قرار میدادیم و نظرات ایشان برایمان تعیین کننده بود منتها از وقتی که حاج احمد آقا مشرف شدند به نجف اشرف و قرار بر این شد که در نجف در کنار امام باقی بمانند حاج آقا مصطفی دوستان امام را که به ایشان مراجعه میکردند، راجع به مسائل مختلف فرمودند به همه ما که از این به بعد دیگر با حاج احمد آقا مشورت کنید و نظر ایشان نظر من هست و حاج آقا مصطفی با آمدن حاج احمد آقا تقریبا صحنه مسائل مبارزاتی و سیاسی را برای ایشان باز کردند و این مسئولیت را با توجه به شناختی که داشتند به عهده ایشان گذاشتند که این خود برای ما یک بار مشخص سیاسی اجتماعی و مبارزاتی را داشت و منعکس کرد و روش و شخصیتحاج احمد آقا برای دوستان حضرت امام بسیار جالب و اعجاب انگیز بود با توجه به اینکه فاصله جغرافیایی خاصی بین ایشان و حضرت امام بعد از سال ۴۳ بود و صرفا دو ایشان را نظرات بسیار عمیق و ریشه دار و تحلیلهای ایشان را مورد توجه خودشان قرار میدادند و با توجه به حوادثی که برای شخص حضرت امام در سال ۵۶ و ۵۷ در نجف بوجود آمد بنظر من ثقل وجودی حاج احمد آقا بود که خیلی از بارها و سنگینیها و شکنندگی هایی را که برای یاران امام در نجف و شاید برای شخص حضرت امام بوجود میآورد آسان میکرد و سهل میکرد و شاید اگر حاج احمد آقا در نجف اشرف نبود و حادثه شهادت حاج آقا مصطفی بوجود میآمد خیلی به امام سخت میگذشت و گران تمام میشد و این تقریبا یک شمایی از ورود حاج احمد آقا به نجف اشرف در سال ۵۶ بود. از سال ۵۷ به بعد نقش ایشان در نجف و پاریس بسیار بسیار نقش تعیین کننده بود حاج احمد آقا یک ارتباط و کانال مطمئن و مستقیمی بود که از نجف، تهران، قم و سایر اماکن ارتباط برقرار میکرد و افرادی را که صددرصد مورد اعتماد بودند از آنها دقیقترین و مشخصترین اطلاعات را از داخل ایران دریافت میکردند و به امام منتقل میکردند. البته نجف دوستانی که بودند کانالهای مختلفی را داشتند و وقتی که حضرت امام حاج احمد آقا میکردند و لذا نقش بسیار مؤثری را در قبل از پیروزی انقلاب و در آستانه پیروزی انقلاب داشتند و بعد از پیروزی انقلاب هم که مشخص هست. من یکی دو تا خصوصیتبارزی را که در وجود پر برکتیادگار حضرت امام میدانم و معتقد هستم این است:
این عشق و علاقه بینظیر حاج احمد آقا به امام فراتر از یک فرزند نسبتبه پدر، فراتر از یک شاگرد نسبتبه استاد و حتی فراتر از یک مرید نسبتبه مراد بود. حاج احمد آقا به حق شیفته واله امام بود، شاید بعنوان یک عاشق مفتون و خودباخته نسبتبه حضرت امام. من نمیتوانم یک نمونهای از این عشق و علاقه را بیاورم و مثال بزنم که بگویم مثل چه کسی، شاید اگر بخواهیم نمونهای را بیاوریم حاج آقا مصطفی را باید ذکر کنیم که من فراموش نمیکنم در نجف اشرف اگر کسی کوچکترین سخنی میگفت که یک درصد شائبه بیاحترامی به امام بود مرحوم حاج آقا مصطفی علیرغم آن صبر و شکیبایی و سعه صدر وسیعی که داشتند بلافاصله از خود بیخود میشدند و عکس العمل نشان میدادند، عکس العمل بسیار شدید که حالا اینجا جایش نیست که من بیان کنم توی خاطراتم گفتم و حاج احمد آقا هم چنین علاقه و عشقی نسبتبه امام داشت و چنین عشقی که صرفا احساسات نبود یعنی با توجه به شناخت عمیقی که نسبتبه امام و ابعاد وجودی امام داشت، این عشق و علاقه ریشه در جانش پیدا کرده بود و از داخل نسبتبه امام شعلههای علاقه و عشق ملتهب بود و برافروخته بود و من بارها مشاهده کردم که اگر کوچکترین ناراحتی را در امام حس میکرد، به یک حالت مثل یک انسانی را که دارد سکته میکند و حالتسنگکوب به آن دست میدهد یک همچو حالتی پیدا میکرد اصلا نمیتوانستیک لحظه نگرانی و ناراحتی جسمی و یا روحی را در حضرت امام ببیند. اگر ناراحتیای برای امام پیش میآمد، بلافاصله در وجود خود ایشان منعکس میشد یعنی شاید همان ناراحتی و همان درد و رنج را در وجود خودش احساس میکرد و چنین احساسی را داشت. این التبود که بعد از پیروزی انقلاب یک لحظه از امام جدا نمیشد یعنی اگر مسافرت کوتاهی هم حاج احمد آقا بالاجبار میرفت لحظه به لحظه ساعتبه ساعتسعی میکرد که از حال امام مطلع بشود یعنی در طول یک روز ممکن بود ۱۰ بار، ۱۵ بار از آن جایی که هستحالا قم هستیا جای دیگر تلفن بزند و از حال امام جویا بشود و مطلع بشود. این یکی از ویژگیهای خاص حاج احمد آقا بود که نسبتبه امام داشت. موضوع دیگری که باز در وجود حاج احمد آقا بود، اعتقاد راسخی که به افکار و اندیشهها و تفکرات حضرت امام داشت. او اینچنین بود که واقعا آن اسلام ناب را در اندیشه اماممی دید بعضیها هستند که حالا ممکن استبصورت ظاهری این مسئله را بگویند یا پذیرفته باشند اما در دل اعتقادات دیگری را ممکن است داشته باشند و فرض کنید احساس کنند یا معتقد باشند که نه، راههای دیگری وجود دارد یا تفکرات دیگری اصیلتر هست ولی حاج احمد آقا به این باور رسیده بود برایش حق الیقین شده بود، این مسئله اسلام نابی را که اصول و معیارهای ارزشیاش را حضرت امام توی زمینههای مختلف تبیین کرده بود و بدین جهت در تمام صحبتهایش و در تمام اظهار نظرهایش آن اندیشهها و تفکرات حضرت امام متجلی است و بالاخره نکته آخر اینکه من همواره نسبتبه حاج احمد آقا این را احساس میکردم که خلاء وجودی حضرت امام در تمام لحظات پس از رحلتحضرت امام در وجنات یادگار امام بالعیان مشاهده میشد من احساس میکنم که حاج احمد آقا یک افسردگی خاصی را بعداز رحلت امام همواره داشته، علیرغم اینکه همان روحیه امام را داشت و تقریبا یک خلف صالحی از امام هستیک کوه بردباری و استقامت و آن روحیات سخت کوشی امام و قدرت ایمان و عقیده امام را داشت ولی بار سنگین فقدان امام و خلاء وجودی امام آنقدر هست که همواره انسان احساس میکند که مثل شمع میسوزد و اطرافش را روشن میکند و نورانی میکند.
امام همانطور که مکتوب هم فرمودهاند و الان موجود است ایشان را به عنوان یک فردی که اعتماد کامل به او دارند و به عنوان فردی که شاید مرجعی هست که در خیلی از موارد میتوان از سیره امام و روشهای امام برای اداره نظام به ایشان رجوع کرد، در بین بعضیها مطرح شده بود که امام تحت تاثیر حاج احمد آقاست و مثلا حاج احمد آقا در موضعگیریهای امام نقش دارد، خیلی هم تبلیغات سؤ میکردند نسبتبه حاج احمد آقا. و امام خیلی برآشفته شدند و پیغام دادند و پیام امام در مجلس خوانده شد. امام از حاج احمد آقا حمایت کردند و به شدت از این تبلیغاتی که نسبتبه حاج احمد آقا میشد، امام نگران بودند و این میزان اعتماد امام را به حاج احمد آقا نشان میداد. و در ثانی میزان علاقهای که به حاج احمد آقا داشت که اگر احساس میکرد که کسانی ناجوانمردانه دارند نسبتهای ناروا و کذبی را میدهند و میخواهند شخصیت او را مخدوش بکنند، در اذهان جامعه و مردم یا مثلا من شنیده بودم بعضی اوقات که اگر حاج احمد آقا اظهار دلتنگی و گله نسبتبه اینگونه برخوردهایی که در خارج میشود و این شایعاتی که از طرف احیانا دشمن و گاها دوستان ناآگاه که حالا در صف مخالفین حاج احمد آقا درآمده بودند منعکس میکردند خدمت امام، امام با یک برخورد بسیار عاطفی و در عین حال برخوردی که درس بود برای حاج احمد آقا ایشان را دلداری میدادند و میفرمودند که بهرحال یک فرد معتقد انقلابی و سیاسی باید این سختیها را تحمل کند و بردبار باشد و این چیزهایی هست که از اول هم بوده و نسبتبه پدر تو هم همین برخوردها میشده و باید صبر کنید و باید استقامت کنید یعنی امام ضمن اینکه با جریانات سیاسی برخورد میکردند و عکس العمل نشان میدادند در عین حال برخورد تربیتی میکردند، شاید همین برخوردها را نسبتبه حاج آقا مصطفی هم امام در زمان حیات آن شهید بزرگوار داشتند که در اواخر عمر شریفشان آن اعلامیهای که صادر کردند، یکی از درد دلهای حضرت امام این بود که راجع به حاج آقا مصطفی مرقوم فرموده بودند که ایشان وقتی که از آن کوزه آب خورد، گفتند بروید آب بکشید که نشان میدهد که امام چقدر در طول این تاریخ طولانی رنجهایی را در این حوزهها و از طرف متحجرین و مقدس نماها تحمل کرده بودند و چقدر نسبتبه شهید حاج آقا مصطفی علاقه داشتند که این برخوردی که با فرزند برومندشان در آن سالهای اولیه حوزه علمیه قم شده بود در روح حضرت امام اثر گذاشته بود چراکه برای ایشان خوب مشخص شده بود این برخورد مقدس نماها و متحجرین چگونه میتواند شخصیتیک انسان والایی را دگرگونه بکند. بهرحال میخواهم عرض کنم که امام آثار سؤ آن برخورد را طبیعتا در آن زمان از روح و جان حاج آقا مصطفی زدوده بود ولی در عین حال در ذهن مبارکشان باقی مانده بود همین برخوردها در بعد از پیروزی انقلاب از طرف متحجرین انقلابی نما نسبتبه حاج احمد آقا وجود داشت که طبیعتا حضرت امام هم در مقام دفاع از شخصیت ایشان برمی آمدند و هم سعی میکردند آن آثار و تبعات منفی که میتوانستبرخورد متحجرین انقلابی نما در جان و روح حاج احمد آقا بگذارد آن آثار را با برخوردهای حکیمانه خودشان میزدودند و از بینمی بردند.
و اما در ارتباط با مسائل داخلی و خانوادگی و روشهای اخلاقی ایشان من باید عرض کنم که ایشان همان روحیات و حالات حضرت امام را حالا با یک شعاع خاص دیگری داشتند یعنی خیلی کم پیدا میشود یک فردی فرض کنید انقلابی باشد، مبارز باشد و بشدت هم عاطفی باشد و برخوردهای بسیار بسیار محبت آمیز نسبتبه اطرافیان و یا دوستان و بخصوص اهل خانه خودش داشته باشد. این یک ویژگی است که اگر فرض کنید یک فردی عاطفی بود طبیعتا نمیتواند بعنوان یک شخصیتسیاسی برجسته ظهور بکند چون آن کسی که شخصیتسیاسی یعنی بعد سیاسییاش پر رنگ هست، طبیعتا یک سری چیزها را در مقابل آن بعد سیاسی از دست میدهد و زیر پا میگذارد. آن کسی که جنبه جهادی و انقلابیاش قوی هست، نمیتواند عاطفی باشد برای خاطر اینکه یک جاهایی میرسد که اینها با هم اصطکاک پیدا میکنند. یک آدم فرض کنید عارف به تمام معنا نمیتواند سیاسی باشد و یا انقلابی باشد، حالا امام تمام این ابعاد را در وجود مقدس خودشان جمع کرده بودند و عرض کردم یک شعاع خاصی از این ابعاد مختلف را حضرت حاج احمد آقا از امام به ارث بردند یعنی شما میبینیند که حاج احمد آقا در عین حالیکه در اوج مسائل سیاسی قرار دارند و تحلیلهای سیاسی و حرکت و کار سیاسی، در عین حال یک آدم به شدت عاطفی نسبتبه حتی دوستانشان هستند یعنی من خودم بارها و بارها شده که اگر یک فاصله نسبتا طولانی ایشان را نمیدیدم ، همینکه به ایشان میرسیدم احساس میکردم که با یک حالتخاصی هم احوالپرسی میکنند هم معالقه میکنند و بلافاصله اظهار هم میکنند که آقا من خیلی دلم برایت تنگ شده بود، این حالت در یک آدم انقلابی یا سیاسی کمتر دیده میشود و در عین حال آن جرات و جسارت و آن شجاعتی که خوب در حضرت امام وجود داشت، ما خیلی از شمهها و شعاعهای خاصش را در حاج احمد آقا مشاهده میکردیم که در لحظات بسیار حساسی که خیلیها فرار میکنند و از کنار قضایا میگذرند او با تمام وجود و توان وارد میشد و لذا این روحیه و این محبت و علاقه و برخورد بسیار بسیار صمیمانه و عاطفی را در حد اعلایش نسبتبه خانواده و فرزندان خودشان داشتند یعنی من بعضی موقعها میدیدم که وقتی یکی از فرزندان حاج احمد آقا وارد اتاق میشدند با یک حالتخاصی و شیفتگی خاصی فرزند را در آغوش میکشیدند و میبوسیدند در حالیکه مثلا پدرها توی جمع وقتی مثلا فرزندشان وارد میشود سعی میکنند آن محبت را زیاد ابراز نکنند.
منبع:http://hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=%۲۰۳۶۰۷&id=۱۶۹۳۸
□□□
در رحلت جانگداز حضرت حجه الاسلام آقای حاج سید احمد خمینی(ره)
گنجینه ای که محرم اسرار بود و رفت
بر پیر خویش یار و وفادار بود و رفت
در هر غمی شریک غمش بود بی دریغ
غمخوار بود و یار و هوادار بود و رفت
در نهضت امام علمدار بی نظیر
دلداده عاشقانه چو سردار بود و رفت
او در پی مرام امام عزیز بود
در دایره چو نقطه پرگار بود و رفت
تسلیم در مرام پدر بود هر زمان
پرچم به دست عازم پیکار بود و رفت
در نهضتش شریک در ایام انقلاب
پاینده در برابر کفار بود و رفت
او پاکباز و پاکدل و نیک خوی بود
مظلوم بود حامل اسرار بود و رفت
عمری به سر هوای زیارت به کوی دوست
جبهه به خاک عاشق دادار بود و رفت
در بزم عارفانه پیر مراد خویش
پیمانه سر کشیده پدیدار بود و رفت
او در محبت ازلی جرعه نوش بود
از عشق دوست با دل سرشار بود و رفت
دست ادب به سینه مرید و مطیع بود
دلداده و اسیر و گرفتار بود و رفت
ثابت قدم به بندگی حی ذوالجلال
در سجده گاه دیده بیدار بود و رفت
روی نیاز داشت به درگاه بی نیاز
شب زنده دار و عابد بیدار بود و رفت
بعد از امام ملت ما را امید بود
او بود یار و یاور و غمخوار بود و رفت
درخیل عاشقان جگرسوز فتنه ها
دل سوخته زکینه اشرار بود و رفت
او در گل وجود پدر بهر حفظ او
در چشم دشمنان وطن خار بود و رفت
دیدار روی دوست ورا بود آرزو
اخیار بود و در صف ابرار بود و رفت
او در عزای پیر جماران به روز و شب
پیوسته داغدار و عزادار بود و رفت
پیوست روح پاک بلند آشیان او
به روح پاک خدا یار بود و رفت
اشگ از دو دیده ریخت عرب زاده بهر او
احمد گلی ز احمد مختار بود و رفت
شاعر: سید فیاض عرب زاده زنجانی
http://sfayyaz.blogfa.com/
http://majid۱۴.blogfa.com/post-۵۵۵.aspx
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست