چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


خودم‌ را نوشتم‌


خودم‌ را نوشتم‌
چارلز دیكنز اولین‌ نویسنده‌یی‌ نیست‌ كه‌ زندگی‌ و آلام‌ مردمان‌ عادی‌ در مركز توجهش‌ قرار گرفت‌، اما اگر او را بزرگترین‌ نویسنده‌ مردمی‌ تا زمان‌ خودش‌ بدانیم‌، اشتباه‌ نكرده‌ایم‌.
روی‌ سخن‌ دیكنز در آثارش‌ با تمام‌ نوع‌ بشر است‌ و زبانش‌ در عین‌ شخصی‌بودن‌، به‌ سهولت‌ برای‌ همگان‌ قابل‌ فهم‌ است‌. او برای‌ بیان‌ حس‌ و حال‌ و به‌ تصویر كشیدن‌ خیال‌ خلاق‌ خود، مانند دیگر نویسندگان‌ قبل‌ و بعد از خود زبانی‌ نرم‌ و انعطاف‌پذیر می‌آفریند كه‌ بخاطر سادگی‌ و لطف‌ و لطافت‌ خاصش‌ قابل‌ تحسین‌ است‌.اساطیر چارلز دیكنز هم‌ به‌ عصر ویكتوریا تعلق‌ دارند و هم‌ به‌ دوران‌ معاصر تنها اندكی‌ از آفریده‌ها مقبول‌ خیال‌ او هستند، در عین‌ حال‌ كه‌ افراد ویژه‌یی‌ به‌ شمار می‌روند و هویت‌ خاص‌ خود را هم‌ دارند، نمونه‌ بی‌نوع‌ هم‌ هستند و در تضادی‌ مشهود خنده‌دار و وحشتناك‌ جلوه‌ می‌كنند. این‌ شخصیت‌ها كه‌ گواه‌ نبوغ‌ آفریننده‌ خود هستند صفت‌ غریب‌ و عادی‌ را چون‌ آفریننده‌ خود یك‌ جا با هم‌ دارند.
از بین‌ شخصیت‌های‌ آثار چارلز دیكنز، دیوید كاپرفیلد بیش‌ از دیگر شخصیت‌ها به‌ او نزدیك‌ است‌، به‌ گونه‌یی‌ كه‌ دیكنز در مسیر روایی‌ و شرح‌ حال‌نویسی‌ این‌ اثر گاهی‌ از یاد می‌رود كه‌ دیكنز است‌ یا دیوید و گاه‌ با زیركی‌ تمام‌ مرز میان‌ خود و شخصیت‌ اثرش‌ را به‌ بازی‌ می‌گیرد.
دیكنز اگرچه‌ سرگرم‌كننده‌ بزرگ‌ و نابغه‌ كمدی‌ زمان‌ خودش‌ بوده‌ است‌ و تاثیرش‌ را بر سایر نویسندگان‌ به‌ نحو قابل‌ مشاهده‌یی‌ گذارده‌ است‌، اما اینكه‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌ و مثال‌ برجسته‌ هنرمندی‌ زخم‌خورده‌ شناخته‌ می‌شود كه‌ دل‌ آشوبی‌های‌ خود را در هنری‌ بزرگ‌ ریخت‌ و ناراحتی‌هایی‌ كه‌ در قبال‌ بر دوش‌ كشیدن‌ بار مسئولیت‌ خانه‌ و خانواده‌ احساس‌ می‌كرد، او را از طریق‌ آلام‌ شخصی‌ با رنج‌های‌ عامه‌ پیوند داد.
دیوید كاپرفیلد اگرچه‌ یك‌ اثر كاملا كمدی‌ نیست‌، اما نویسنده‌ در این‌ اثر در معرفی‌ شخصیت‌های‌ لطیفه‌گو و ظریف‌گو بسیار موفق‌ بوده‌ است‌. این‌ شخصیت‌های‌ لطیفه‌گو برای‌ هرچه‌ قوی‌تر كردن‌ طنزشان‌ از دیگر افراد غریب‌ كه‌ به‌ صورت‌ حاشیه‌یی‌ وارد داستان‌ می‌شوند هم‌، توان‌ می‌گیرند. طنز به‌ كار رفته‌ در این‌ اثر مانند دیگر آثار نویسنده‌ ، طنزی‌ نامقاومت‌پذیر است‌ و دامنه‌ آن‌ به‌ موضوعات‌ متنوعی‌ كشیده‌ می‌شود.
دیكنز اگرچه‌ مانند نویسندگان‌ بعد از خود چون‌ جویس‌، تی‌.اس‌. الیوت‌، اورول‌ و... روانشناس‌ زبده‌ و چیره‌دستی‌ نیست‌ و از درك‌ و بیان‌ حالات‌ روحی‌ روانی‌ شخصیت‌های‌ اثرش‌ عاجز است‌ اما شخصیت‌های‌ اثرش‌ را به‌ نحو قابل‌ تحسینی‌ زنده‌ و دارای‌ حیات‌ می‌آفریند.
دیكنز در دیوید كاپرفیلد ابتدا موضوعی‌ محوری‌ را پرورش‌ می‌دهد و بعد با چابك‌دستی‌ و ظرافت‌ خاص‌ خود موضوعات‌ حاشیه‌یی‌ را بر آن‌ می‌افزاید. او در مسیر روایی‌ اثرش‌ تا آنجا پیش‌ می‌رود كه‌ همه‌ اجزا دست‌ به‌ دست‌ هم‌ دهند و یك‌ موضوع‌ واحد سامان‌ داده‌ شود. از ابتدای‌ اثر آنچنان‌ موضوعات‌ و شخصیت‌ها یكی‌ پس‌ از دیگری‌ اضافه‌ می‌شوند كه‌ بیم‌ بی‌نظمی‌ و بی‌سامانی‌ را در خواننده‌ ایجاد می‌كند.
هنر دیكنز در همین‌ جاست‌ كه‌ بروز می‌كند و تمام‌ موضوعات‌ و شخصیت‌های‌ جدا از هم‌ در پایان‌ اثر به‌ هم‌ می‌پیوندند و بطور كل‌ یك‌ بخش‌ منسجم‌ را به‌ وجود می‌آورند. بدین‌ ترتیب‌، دیكنز با تحمل‌ رنج‌ بسیار در ساختار رمان‌ در طول‌ شصت‌ فصل‌ مانع‌ از آن‌ می‌شود كه‌ به‌ شرح‌ صرف‌ حوادثی‌ پراكنده‌ و بی‌ارتباط‌ با یكدیگر بپردازد. كندوكاوی‌ در عمق‌ بیشتر این‌ اثر نشان‌ می‌دهد هر شخصیتی‌ در داستان‌ جایی‌ برای‌ خود در طرح‌ كلی‌ قصه‌ دارد و دیكنز هرگز شخصیت‌ یا قهرمانی‌ را معرفی‌ نمی‌كند كه‌ هدفی‌ مشخص بر روی‌ او نداشته‌ باشد.
دیوید كاپرفیلد مانند دیگر آثار دیكنز دارای‌ هدف‌ و غایتی‌ ارزشی‌ و اخلاقی‌ است‌ و زمینه‌ اصلی‌ داستان‌ ازدواج‌ و وفاداری‌ به‌ پاكدامنی‌ و خانواده‌ است‌. نماد كامل‌ این‌ افراد مثلث‌ عشقی‌ دیوید، دورا و اگنس‌ است‌. دیوید كاپرفیلد رمان‌ خاطره‌ محسوب‌ می‌شود. رخدادها از زاویه‌ نگرش‌ به‌ گذشته‌ یادآوری‌ می‌شوند و ماهیت‌ و هویت‌ یك‌ شخصیت‌ از طریق‌ تجربیات‌ و رنج‌های‌ بسیار تدریجا تكوین‌ می‌یابد. تصاویر موجود در اثر گاه‌ چنان‌ دلنشین‌ یا مغموم‌ به‌ یادآورده‌ می‌شوند و با چنان‌ دقتی‌ موشكافی‌ و توصیف‌ می‌گردند كه‌ وجودشان‌ ملموس‌ می‌شود.
در این‌ اثر برخی‌ احساسات‌ مشخص چون‌ یك‌ صدا یا یك‌ بوی‌ خاص‌، پل‌ ارتباطی‌ زمان‌ حال‌ و گذشته‌ می‌شود و این‌ احساسات‌ در زمان‌ حال‌ می‌تواند یادآور خاطراتی‌ در زمان‌ گذشته‌ باشد. گذشته‌ و حال‌ در این‌ اثر چنان‌ به‌ هم‌ می‌آمیزد كه‌ مرتب‌ كردنشان‌ براساس‌ نظم‌ زمانی‌ به‌ كوشش‌ بسیار نیازمند است‌. در سراسر این‌ رمان‌ دیكنز حوادثی‌ را مطرح‌ كرده‌ كه‌ وقوع‌ آنها دشوارمی‌نماید و بیشتر تغییر جوهر و تغییر رفتار ناگهانی‌ كه‌ غالبا به‌ نوعی‌ رفتار هیستریك‌ و جنون‌آمیز شبیه‌ است‌ در جای‌جای‌ داستان‌ به‌ چشم‌ می‌خورد كه‌ البته‌ این‌ از ویژگی‌های‌ آثار عصر دیكنز به‌ شمار می‌آید.
ویژگی‌ دیگر دیوید كاپرفیلد این‌ است‌ كه‌ بیشتر شخصیت‌هایی‌ كه‌ در آن‌ معرفی‌ می‌شوند دارای‌ نقش‌ تاثیر گذار و مهمی‌ نیستند و دیوید تنها به‌ آن‌ دلیل‌ كه‌ آنها را می‌شناخته‌ و به‌ یاد می‌آورد، معرفی‌ می‌كند و این‌ بر سیلان‌ طبیعی‌ روح‌ دیكنز دهانه‌ می‌زند و از قهرمان‌ پروری‌ اثر می‌كاهد.
این‌ اثر دیكنز هرگز محبوبیت‌ خود را از دست‌ نداده‌ و به‌ سبب‌ ساده‌نویسی‌ خاصش‌ همواره‌ مورد استقبال‌ عموم‌ بوده‌ است‌، به‌ گونه‌یی‌ كه‌ از زمان‌ نگارش‌ خوانندگان‌ زیادی‌ را به‌ خود جلب‌ كرده‌ و مخاطبان‌ اثر همواره‌ از آن‌ معنایی‌ تازه‌ را دریافته‌اند و آن‌ را در جهت‌ تعالی‌ خود به‌ كار بسته‌اند.

بهجت‌ قاسم‌زاده‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید