چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا
مروری بر ۲۸ سال قومگرایی در ایران
در سالهای پس از انقلاب، ناسیونالیسم و ملیگرایی اگرچه میتوانست همچون پایههای تثبیت دولتی انقلابی عملكند اما ایدئولوژی جدید، میانهای با ناسیونالیسم نیافت؛ چه آنكه ملیگرایانی كه در دولت موقت حضور داشتند نیز متفاوت از ایدئولوژی مسلط میاندیشیدند و اگرچه ساختار حكومت جدید بر پایهی تمركزگرایی برقرار شد، اما نامبردن از ملیگرایی و حتی گفتن و شنیدن از "مصدق" بهعنوان نماد ملیگرایی، به جرمی نانوشته تبدیل شد. از اینرو بود كه ملیگرایی وطنی و ناسیونالیسم قومی از یكجنس شناخته شد و مقولهای در مقابل ایدئولوژی حاكم. در ۲۸ سال گذشته، اسلامیت و ایرانیت همراه با یكدیگر همیشه حاضر بودند اما اگرچه اسلامیت اجازه یافت تا هراز چندگاهی مرزهای ایرانیت را نیز كنار زند، ایرانیت در جمهوری اسلامی نمیبایست و نتوانست عرصهی عرض اندامی جدا از اسلامیت بیابد. اگرچه سمبلهای ملیگرایی دیگر چندسالی است كه به ابزاری برای جلب توجه نخبگان و افكار عمومی تبدیل شده است.
با تورق كتاب قطور قومیت در ایران، بهدست میآید كه در ۲۸ سال گذشته، هیچگاه مواجههی منطقی با مسألهی قومیتها به عنوان اولویتی برنامهای تعریف نشده است. صدای قومگرایی اما در پس سایهی سنگین "امنیت"، نهتنها خاموش نشد كه بازتولید سمبلها و سنن را برای جذب بیشتر نخبگان موجب شد. در ۲۸ سال گذشته، قومگرایی نفی و انكار شد تا مردان حكومت، مجبور به مواجهه با این پدیدهی خاص دنیای مدرن نباشند، اگرچه فراهمآوردن زمینهی مشاركت سیاسی برای نخبگان قومگرا میتوانست در تخفیف شعلههای برخاسته از قومگرایی وجلوگیری از سیاسیشدن اختلافات زبانی و مذهبی نقشی اساسی ایفا كند. فراهم آوردن این فضا نه غیرممكن بود و نه غیرمنطقی، اما بهراستی چرا هم غیرممكن پنداشته شد و هم غیرمنطقی؟ باید در "تمركزگرایی" نظام برآمده از انقلاب اسلامی چرخی زد و این اندیشه را به تحلیل گذاشت، تا شاید نیمهی تاریك داستان هویدا گردد.
انقلاب ۵۷ در ایران، انقلابی اسلامی بود. انقلابی اسلامی كه البته صبغههای سوسیالیستی در متن حركت آن همچون اكثر انقلابهای قرن، پررنگتر جلوهكرد. سودای عدالت و برابری، عامل خیزش شرق و غرب تا شمال و جنوب ایران شد و اینچنین بود كه انقلاب ۵۷ بهثمر نشست و از رهآورد آن، مطالبات مدفونشدهی ایرانیان مجالی برای تحقق یافت. اما از همان فردای انقلاب و در روزهایی كه انقلابیون مسلط پایههای حكومتی متمركز براساس ایدئولوژی رسمی را محكم میكردند، این گروههای قومی بودند كه ناراضی از نادیدهانگاشتن حقوق خود توسط نودولتیان، هرچه اوراق قانوناساسی جدید را ورقزدند، نشانی از خواستههای اعلامشدهی خویش ندیدند؛ چه آنكه دولت اسلامی انقلابی نیز در حكومت متمركز، محملی برای طرح مستقل مسایل گروههای قومی كُرد یا بلوچ و آذری فراهم نكرده و بدینترتیب زنگ محدودیت را نواخته بود. اما در اصل نوزدهم قانون اساسی تازه، كه ضمن اشاره به برابری تمام شهروندان كشور آمده بود:" تمام مردمان ایران از هر قوم و قبیله كه باشند از حقوق مساوی برخوردارند." اكنون با مرور این دو اصل قانوناساسی درمییابیم كه نه خواستههای قومی، خواستههایی شگرف و ساختارشكن هستند و نه احقاق آنها خارج از ظرفیت قوانین حكومتی ایران است. هرچه هست اما در طول ۸۰ سالی كه از طرح "مسألهی قومیت" در ادبیات سیاسی ایران میگذرد، نهتنها گشایشی در باب بستهی مطالبات قومی حاصل نشده كه هر روز بر پیچ و خم این گره نیز افزوده شده است؛ گرهی كه روزی گروههای قومی و دیگر روز حكومتگران مركزی آنرا پیچیدهتر ساختند. آیا نباید صفحات این داستان پیچیده اما بهواقع سادهی قومیت و قومگرایی در ۲۸ سال گذشته ایران را ورق زد؟
اگرچه آذریها اصلیترین قومیتی بودند كه در روند انقلاب ایفای نقش كردند، اما انقلاب اسلامی كه البته كردها نیز در آن مشتاقانه شركتكردند، فرصت تازهای به رهبران برخی گروههای سیاسی كُرد داد تا از خودمختاری سخن بگویند؛ اما رهبران انقلاب چنین درخواستهایی را منطبق با ایدئولوژی اسلامی حكومت نمیدانستند و از همینروی آیتالله خمینی پس از طرح چنین مباحثی مكرراً و در موارد گوناگون بر برابری قومیتها در ایران تأكید میكرد:"من مكرراً اعلامكردهام كه در اسلام نژاد و زبان، قومیت و ناحیه مطرح نیست. تمام مسلمین چه اهل سنت و چه شیعی برادر، برابر و همبرخوردار از مزایا و حقوق اسلامی هستند...." اما اِعمال فشار گروههای سیاسی كُرد همچون حزب دموكرات كردستان و گروه كومله، بار دیگر نیز بیان چنین سخنانی را از جانب رهبر انقلاب موجب شد كه "بعضی از همینهایی كه با اسلام مخالف هستند... دست و پا میزنند كه جدا كنند گروهها را از گروه، پخش كنند بین مردم كه كردها علیحدهاند، عربها علیحدهاند، فارسها علیحدهاند، تركها علیحدهاند، بلوچها علیحدهاند و اینها را گروهگروه كنند؛ درصورتیكه اسلام برای هیچكس امتیازی قایل نیست، اِلا برای آن كه به طریق اسلام رفتاركند و متقی باشد." اما گروههای كُرد پس از درخواست خودمختاری برای كردستان، منتظر پاسخ دولت نماندند و درصدد برآمدند تا كردستان را در كنترل خود بگیرند. بهاینترتیب بود كه در اسفندماه ۵۷ و درست یكماه پس از پیروزی انقلاب، این گروهها در كردستان شورشهایی را بهراه انداختند. آیتالله خمینی در ۱۶ اسفند برای مردم كُرد پیامی فرستاد و طی آن پیام اعلامكرد كسانی كه به پادگانهای ارتش حمله میكنند، نه مسلمان كه عوامل خارجی هستند. در این گیرودار بود كه مهدی بازرگان هیاتی را به ریاست داریوش فروهر، وزیر كاری كه خود نیز "كُرد" بود برای مذاكره باگروههای كُرد به كردستان اعزامكرد. گروههای كُرد در این مذاكره با ارایهی برنامهای هشت مادهای خواستار شناسایی رسمی خودمختاری كردستان در قانوناساسی جدید شده بودند. در این برنامه همچنین تأكید شده بود كه علاوه بر كردستان سه استان ایلام، كرمانشاه و آذربایجان غربی نیز باید بخشی از كردستان خودمختار باشند. در طرح مذكور بر شناسایی زبان كُردی بهعنوان زبان رسمی كردستان نیز تأكید شده بود. اما حوادث بعدی در كردستان این مذاكرات را بینتیجه گذاشت. وقتی در فروردین ۵۸، سنندج به تصرف شورشیان كُرد درآمد و در خرداد ۵۸ گروههای كنترلكنندهی شهر، شورای موقت انقلابی تشكیل دادند. گسترش شورش به دیگر شهرها و توسل سریع گروههای سیاسی مسلح كُرد به اقدامات خشونتآمیز در همان روزهای اولیه انقلاب، باعث ایجاد ترس و هراس و عدم حمایت از خواستههای این گروهها در كشور شد. بهاینترتیب مردادماه ۵۸ و پس از دستور رهبرانقلاب به ارتش، شهرهای تحتكنترل گروههای مسلح كُرد به تصرف ارتش درآمد و ازآنپس بود كه مناطق كردنشین بهعنوان منطقهی خطر برای حكومت مركزی شناخته شد. آغاز جنگ ایران و عراق اما بار دیگر مناطق كردنشین را در كانون توجه قرارداد؛ وقتی تعدادی از گروههای كُرد به رهبری قاسملو از عراق حمایتكردند. اگرچه در مقابل نیز گروههای كُرد عراقی نظیر حزب دموكرات كردستان عراق و اتحادیهی میهنی كردستان عراق از ایران حمایتكرده و حتی در جنگ با گروههای كُرد ایرانی به دولت یاری رساندند. با پایانیافتن جنگ ایران و عراق، حزب دموكرات كردستان ایران با میانجیگری اتحادیهی میهنی كرستان عراق، پیشنهادهایی را به جمهوری اسلامی برای رسیدن به یك راهحل مسالمتآمیز دربارهی كردستان ارایه داد. اما در ۲۲ تیرماه ۶۸ و در جریان دومین دور این مذاكرات در شهر وین، قاسملو و پنج تن دیگر از مذاكره كنندگان كُرد در یك اقدام تروریستی به قتل رسیدند. صادق شرفكندی، جانشین قاسملو نیز در سال ۱۳۷۰ و در برلین مورد سوءقصد قرارگرفت و ترور شد. رهبر جدید حزب دموكرات یعنی كاك مصطفی در سال ۷۱ و در گفتوگویی مطبوعاتی از جدایی منطقهی كردستان از ایران سخنگفت و بهاینترتیب است كه ازآنپس تاكنون مسؤولان حكومتی همواره با عینك امنیتی به تحولات این منطقه مینگرند.
تحركات گروههای قومی در بلوچستان اما رویهای متفاوت از كردستان داشته است. اگر "زبان كردی" عاملی برای برانگیختن مردم و ابزار گروههای سیاسی كُرد بود، اما مذهب در تحولات قومی بلوچستان نقش اول را ایفا كرده و میكند. وقوع انقلاب اسلامی كه اقتدار دولتی را موقتاً تضعیفكرد، منجر به ظهور چند سازمان سیاسی بلوچ شد. در این میان حزب "اتحاد مسلمین" تحت رهبری مولوی عبدالعزیز ملازاده، بیشتر نمایندهی بلوچهای اهل سنت در ایران بود تا بیانگر گرایشهای سیاسی و محلی منطقهی بلوچستان. مولوی عبدالعزیز كه بر كرسی نمایندگی مردم بلوچستان در مجلس خبرگان قانوناساسی اسلامی تكیه زده بود به پیروان خود دستور داد تا در فروردین ۵۸ به استقرار جمهوری اسلامی ایران رأی دهند اما در رفراندوم مربوط به قانوناساسی جمهوری اسلامی در آذرماه ۵۸ شركت نكرد؛ چرا كه در آن، تشیع بهعنوان مذهب رسمی كشور اعلام شده بود. حزب اتحاد مسلمین در آغاز به جمهوری اسلامی خوشبین بود و مولوی عبدالعزیز برخلاف همتایان كُرد خود از گروههای مخالف ضد رژیم در بلوچستان حمایت نكرد. او در فروردین ۵۸ با آیتالله خمینی ملاقاتكرد و پس از آن دیدار به بلوچها ندا داد كه "همهی خواستههای شما پذیرفته شده است." مولوی از بلوچها خواست كه در انتخابات ریاستجمهوری دیماه ۵۹ شركتكنند. بهاینترتیب این حزب بهرغم برخی اختلاف نظرها با مركز، از اتخاذ موضعی رادیكال در قبال دولت مركزی اجتناب میكرد. بههرحال گرایشهای سیاسی بلوچها در ایران هرگز قابلمقایسه با تحولات كردستان نبوده است. بهعلاوه صبغهی مذهبی مردم منطقه همچون مانعی در مقابل رشد گروههای چپگرای غیرمحلی ایفای نقش كرده است.داستان قومگرایی در آذربایجان پس از انقلاب اما مسیری متفاوت از كردستان و بلوچستان را سپری كرده است. اگرچه نطفهی قومگرایی در تاریخ معاصر ایران در این منطقه بسته شد، اما تبریز درپس قومگرایی گروههای سیاسی منطقه، نقش بسیار مهمی در انقلاب مشروطه و نیز انقلاب اسلامی ایفا كرد. چه آنكه تنها وجه تمایز آذریها از دیگر ایرانیان، زبان تركی است و در دیگر موارد از جمله اعتقاد به مذهب تشیع با ایدئولوژی مسلط انقلابی همانندی كامل دارند. بااینحال اگرچه غالباً براین نكته توافق است كه آذریها خود را گروهی متفاوت از دیگر ایرانیها نمیدانند و هویت خود را در ارتباط با ایران تعیین میكنند اما این بهآن مفهوم نیست كه هیچگونه حركت سیاسی مركزگریزی در این منطقه وجود نداشته است. گویی تجربهی اعلام استقلال حزب دموكرات آذربایجان و نهایتاً فروپاشی و شكست دولت این فرقه در سالهای قبل از انقلاب، باب جنبشهای جداییطلبانه در این منطقه را بسته بود. ناگفته پیداست كه آذربایجان بیش از سایر نقاط ایران از نهضت ملی به رهبری دكتر مصدق حمایتكرد و در سالهای بعد نیز بهدنبال شهر قم، شعلههای انقلاب اسلامی ۵۷ در تبریز بود كه برافروخته شد. با اینحال در روزهای اولیهی انقلاب، حزب جدیدی تحتعنوان "حزب خلق مسلمان" توسط گروهی از تحصیلكردگان آذری در رقابت با حزب جمهوری اسلامی تشكیلگردید. اما زمانی كه در سال ۵۹ حزب خلق مسلمان، غیرقانونی اعلام شد؛ آذریهای هیچ واكنشی در طرفداری از این حزب از خود نشان ندادند. با اینحال اگرچه در ۲۸ سال گذشته حركت سازمانیافتهای از سوی آذریزبانها در طرح مطالبات قومی صورت نگرفته، اما حادثشدن مقطعی اتفاقاتی چند، موجبات ظهور تحركات قومی در این مناطق را فراهم آورده است. اما میتوان تأكیدكرد كه در سالهای پس از انقلاب، سخنی از تجزیهطلبی در این مناطق بهگوش نرسیده است.
درگیرشدن اكثر سازمانهای سیاسی چپ در مسایل قومی و تلاش آنها جهت بسیج سیاسی در مناطقی همچون كردستان، بلوچستان و تركمنصحرا در سالهای آغازین استقرار نظام جمهوری اسلامی، واقعیتی است كه در گریز به تحولات قومی این مناطق چشم برآن نمیتوان بست. گروههای سیاسی چپ با همراهی و حمایت گروههای مبارز قومی به حركتهای قومگرایانهی كشور رنگ و بویی مسلحانه نیز بخشیدند و از این رهآورد، مبارزهی ایدئولوژیك با نظام مستقر را پیش بردند. با اینحال نظریهی كثیرالملهبودن ایران برای اولینبار بهصورت جدی توسط حزب توده مطرح شد و ازآنپس این نظریه همچون اصلی غیرقابل بحث، مورد پذیرش تمامی گروههای سیاسی چپ ایرانی قرارگرفت. درعینحال این حزب هیچگاه نظریهی رواداشتن ستم توسط یكی از ملل سرزمین كثیرالمله به دیگری را نپذیرفت. اما اولین سازمان سیاسی كه بحث ستمكشیدگی ملی را مطرحكرد، چریكهای فدایی خلق بودند كه در جزوهای بهنام "۱۹ بهمن تئوریك" و در مقالهای باعنوان "چهگونه مبارزهی مسلحانه تودهای میشود؟" برای اولینبار از ستمدیدگی ملت كُرد توسط فارسها سخن بهمیان آورده و همین ستمكشیدگی را زمینهی مناسبی برای رشد مبارزهی مسلحانه در این مناطق ارزیابیكردند. سازمان "پیكار در راه آزادی طبقهی كارگر" یكی دیگر از گروههای چپگرای فعال در كردستان بود و بهاینترتیب این گروهها در جهتدهی سیاسی به نخبگان كُرد و ایجاد انشعابات بعدی در سازمانهای سیاسی كُرد نقش مهمی ایفا كردند؛ مثلاً درحالیكه فداییان از حزب دموكرات حمایت میكردند، "پیكار" با "كومله" متحد شده بود. فداییان خلق در نامهای كه در ۱۵ فروردین ۶۱ به شهرداری سنندج نوشتند، مشاركت خود را در كلیهی فعالیتهای سیاسی و نظامی گروههای كُرد از جمله شركت در جنگهای كامیاران علیه سپاه پاسداران و ارتش تأییدكردند. در دیگرسو سازمان مجاهدین خلق را نیز باید تاثیرگذارترین سازمان سیاسی در روند تحركات و اقدامات گروههای سیاسی كُرد محسوبكرد. این سازمان در سال ۶۲ با همراهی ابوالحسن بنیصدر، شورای ملی مقاومت را در پاریس تشكیل داد و با حزب دموكرات كردستان نیز برسر خودمختاری كردستان به توافق رسید. اگرچه سازمان مجاهدین خلق بهعنوان سازمانی تمركزگرا به ایرانی غیرمتمركز اعتقاد نداشت، اما از این زاویه كه نیازمند حمایت كُردهای ایران بود، چنین توافقی را امضا كرد. سازمان مجاهدین حتی تلاش داشت سیاستهای خود را به كردها بقبولاند و به این منظور در سال ۶۳ با سیاست حزب دموكرات مبنی بر مذاكره با دولت مركزی مخالفت كرد و بر ادامهی مبارزهی مسلحانه با دولت اصرار ورزید كه همین مسأله، خروج حزب دموكرات كردستان از شورای مقاومت را رقم زد.
اما اعضای سازمانهای چریكهای فدایی خلق و پیكار و البته مجاهدین خلق، تنها كردستان را عرصهی فعالیتهای خویش قرار ندادند كه در سالهای اولیه انقلاب به بلوچستان نیز سفر میكردند تا شیوههای فعالیت موثر در این منطقه را نیز ارزیابیكنند. سازمانهای سیاسی چپگرا كه غالباً تحتكنترل شیعیان و فارسزبانها بودند، نخبگان بلوچ را تشویق میكردند تا حركتهای سیاسی تجزیهطلبانه در بلوچستان را سازماندهیكنند. مهمترین گروه چپگرای بلوچ یعنی "سازمان دموكراتیك مردم بلوچستان" از حمایتهایگستردهی سازمان فداییان خلق برخوردار بود. فداییان خلق و پیكار شاخهی بلوچی خود را با عنوان "ستارهی سرخ " و "نبرد بلوچ" در بلوچستان تشكیلدادند. چپگرایان غیربلوچ با سازماندهی و ایجاد محافل فرهنگی و انتشار نشریات ادواری اندیشهی خودمختاری بلوچ را طرح و تبلیغ میكردند. فداییان بههمین منظور مؤسسهای بهنام كانون سیاسی-فرهنگی بلوچ تشكیل دادند كه هدف آن طرح و تبلیغ اندیشهی هویت قومی بلوچ در برابر فارسزبانها بود. البته دامنهی دخالت گروههای چپ در بلوچستان تنها به آغازین سالهای استقرار جمهوری اسلامی ختم شد.
اما در آذربایجان اگرچه سازمانهای سیاسی چپ و حزب توده در دههی ۱۳۲۰ اندیشهی خودمختاری آذربایجان را مطرح و آنرا عملی ساختند اما در سالهای پس از انقلاب اسلامی هرچند دو گروه پیكار و فداییان، این منطقه را نیز دور از نظر نداشتند اما بهدلیل بیعلاقگی مردم آذربایجان به طرح بحث گرایشهای قومی، این گروهها نتوانستند همانند كردستان و بلوچستان در این منطقه نقشآفرین باشند. بهاینترتیب در طول ۲۸ سال گذشته، جمهوری اسلامی كمتر در منطقهی آذربایجان با آنچه مشكلات امنیتی ناشی از تحركات قومی مینامد، درگیر بوده است.
تقلیلدادن عامل برانگیزانندهی طرح مطالبات قومی به گروههای سیاسی قومی و گروههای چپگرا در ایران اما اشتباهی است كه بسیاری از تحلیلگران مسایل قومی كشور با آن مواجه شدهاند. توجه به این اصل كه سیاسیشدن مسألهی قومیت بهعنوان پدیدهای خاص دنیای جدید و دولتهای مدرن عمدتاً ناشی از فعالیتهای فكری و سیاسی نخبگان فرهنگی است، میتواند راهگشای بررسی مطالبات قومی در ایران باشد. شكلگیری هویت قومی و ناسیونالیسم قومی بهعنوان یك ایدئولوژی، از بسیاری جنبهها ناشی از فعالیت نخبگان قومی و حتی غیرقومی است. این نخبگان در جریان رقابت و مبارزات خود برای كسب قدرت سیاسی، به طرح اختلافات زبانی، مذهبی و فرهنگی میپردازند و از آنها بهعنوان منابع جلب حمایت بهقصد تحقق اهداف سیاسی خود استفاده میكنند. از آنجمله است مسألهی تمایز زبان كردی از زبان فارسی كه اكثر نخبگان سیاسی و فكری بر آن تأكید دارند كه زبان بهعنوان عاملی مؤثر در گسترش آگاهی سیاسی كُردها، پدیدهای نسبتاً جدید است و نتیجهی تلاش نخبگان سیاسی این منطقه. تجربهی سیاسیشدن تفاوتهای زبانی و مذهبی در كردستان، آذربایجان، بلوچستان و خوزستان ایران در قرن حاضر، نشان از تلاش فراوان روشنفكران و نخبگان برای خلق هویت قومی دارد. این گروه از نخبگان، از هر امكانی استفادهكردهاند تا از علایق كهن نظیر مذهب و زبان بهعنوان ابزارهای سیاسی برای دستیافتن به اهداف سیاسی خویش استفادهكنند. این درحالی است كه صرف وجود اختلافات مذهبی-زبانی نمیتواند عامل اصلی گرایشهای مركزگریز باشد بلكه سیاسیشدن این اختلافات است كه زنگ رویارویی با دولت مركزی را در مقاطعی بهصدا درآورده است. تنها چاپ و انتشار بیش از ۳۰۰ عنوان نشریهی دانشجویی با محوریت قومگرایی در كردستان و آذربایجان در سه سال اخیر، نشان از تلاش سازمانیافتهی نخبگان قومی برای مخالفخوانی در مقابل دولت مستقر تمركزگرا دارد. وقتی كه نخبگان درحال كشمكش با دولت، فاقد دستگاه بوروكراتیك یا ابزار خشونت بهمنظور رقابت موثر با دولت باشند، از منابع سمبلیك در مبارزه استفاده میكنند. بهاینترتیب اگر این نخبگان از درون گروههای مختلف زبانی یا مذهبی سربرآورند، سوژههای سمبلیك مورد استفادهی آنان، اختلافات زبانی و مذهبی خواهد بود.
در ۲۸ سال گذشته، آتش اختلافات قومی گاهی از كردستان زبانهكشید و گاهی در بلوچستان، زمانی صدای اعتراض از خوزستان بهگوش رسید و زمانی دیگر در شهرهای آذربایجان. اما شیوهی مقابله با این واقعیات تفاوت چندانی با یكدیگر نداشته است. مسأله در بدو امر "امنیتی" اعلام شد و نحوهی مواجهه با آن در این بستر تعریف شد. مباحث قومی در ایران بهرغم گذشت مدت زمان طولانی از طرح آن، هنوز هم بهصورت جدی مورد بررسی قرار نگرفته است. براین اساس مواجههی منطقی با این واقعیت و بازتركردن فضای سیاسی میتواند حداقل زمینهی شناسایی عناصر تشكیلدهنده و البته بهحق تفكیك آنها را فراهمكند. بار سنگین حاصل از گریز از گفتوگو دربارهی جنبههای این واقعیت اجتماعی–سیاسی است كه باعث شده است بهرغم منطقیبودن مجموعهای از خواستههای اساسی كه از آن با نام "مطالبات قومی" یاد میشود و البته فراهمبودن زمینههای قانونی و حقوقی لازم جهت تحقق آنها در قانون اساسی، عملاً هیچگونه پیشرفتی را در این عرصه شاهد نباشیم و نهایتاً خواستههای برحق قومیتها هم در سایهی خواستههای ناحق آنها فنا و فدا شود.
مریم شبانی
منبع : ماهنامه نامه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست