پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


فیلم کوتاه چیست؟


فیلم کوتاه چیست؟
تعریف فیلم کوتاه در مرحله اول نیازمندشناخت و بررسی جوانب مختلف ساختاری‏و در مرحله بعدی تعیین جایگاهی اجتماعی‏است. این نوشته تلاش دارد از ابهامهای‏موجود در تعاریف فیلمسازان ونظریه‏پردازان فیلم کوتاه دوری گزیده و براساس واقعیتهای گریزناپذیر موجود،نگاهی واقع‏گرا به فیلم کوتاه داشته باشد.شاید بتوان این مقاله را آسیب‏شناسی فیلم‏کوتاه تلقی کرد چرا که از نظر نگارنده، فیلم‏کوتاه دچار بیماریهای کشنده متعددی است‏که شناخت آنها برای نجات آن حیاتی به‏نظر می‏رسد.
لحن بدبینانه این نوشته تنها از سردلسوزی است وگرنه نگارنده به عنوان یک‏فیلمساز کوتاه هیچ دشمنی‏ای با این نوع‏هنر(؟)نداشته و ندارد.
● فیلم کوتاه از چند جنبه قابل بررسی‏است:
۱) زمان:
فیلم کوتاه با توجه به عنوان آن فیلمی‏است دارای طول زمانی کوتاه، و از این منظروجه افتراق آن با فیلمهای بلند و نیمه‏بلندآشکار می‏شود. می‏توان طول زمانی آن رااز چند ثانیه تا سی دقیقه در نظر گرفت امامشکل می‏توان فیلم کوتاه سی‏دقیقه‏ای رامتصور شد چرا که اکثریت قریب به اتفاق‏فیلمهای کوتاه تولید شده طول زمانی بسیارکمی (حداکثر پانزده دقیقه) را دارند. این‏تفکر حداقلی که معلوم نیست از کجا به ذهن‏فیلمسازان رخنه کرده است سبب مشکلات‏بسیاری است که در بررسی جنبه‏های دیگربه آن خواهیم پرداخت.
۲) عوامل:
آنچه در رابطه با عوامل فیلم کوتاه به‏ذهن می‏آید یک دستگاه دوربین به همراه‏عده معدودی عوامل است که این عوامل دراکثر موارد صفت تازه‏کار را یدک می‏کشند.واقعیت آن است که فیلم کوتاه مختص‏کسانی است که در ابتدای راه سینما هستندو این خود بدان معنی است که فیلم کوتاه‏پلکانی برای صعود به عرصه فیلمسازی‏بلند و حرفه‏ای است. هر چند فیلمسازان ونظریه‏پردازان فیلم کوتاه بشدت این مسئله‏را رد می‏کنند اما تناقضات موجود میان‏ادعاهای آنان و واقعیتهای موجود، قویاًنشانگر این موضوع است. کوچ فیلمسازان‏موفق فیلم کوتاه به عرصه فیلم حرفه‏ای،کوچی که همیشه بی‏بازگشت بوده است‏مؤید این نظر است. دلایل این امر را در جای‏دیگر این مقاله عنوان خواهم کرد.
در عنوانبندی اغلب فیلمهای کوتاه،فیلمنامه‏نویسی، کارگردانی، تدوین و گاه‏حتی فیلمبرداری بر عهده یک نفر قرارگرفته است. این امر نشانگر آن است که‏ظاهراً بحث تخصص در یکی از رشته‏ها درعرصه فیلم کوتاه کلاً مردود شناخته شده‏است. اغلب ما فیلمسازان به دلایلی که در پی‏خواهد آمد، علاقه داریم تمام کارهای فنی وغیرفنی فیلم را خودمان انجام دهیم.
یکی ازدلایل این مسئله درک سطحی و غلط ما ازتئوری مؤلف است که ما را وامی‏دارد تمام‏کارهای یک فیلم را از فیلمنامه گرفته تاتدوین، خودمان بر عهده بگیریم و به این‏طریق احساس کنیم که فیلم تولید شده دقیقاًمتعلق به شخص ماست.
در حالی که هیچ‏یک از نظریه‏پردازان و فیلمسازان تئوری‏مولف چنین ادعایی نداشته‏اند. دلیل دیگرعدم وجود عوامل متخصص در رشته‏ای‏خاص است. وقتی من به عنوان کارگردان به‏این مسئله فکر می‏کنم که فلان کسی که‏تدوین می‏کند تخصصش در حد من و درخوش‏بینانه‏ترین حالت کمی بیشتر از من‏است. به این نتیجه می‏رسم که خودم‏شخصاً این کار را بر عهده بگیرم.
از سوی‏دیگر، در عرصه فیلم کوتاه کسی بیشترین‏اهمیت را دارد (شاید بهتر باشد که جمله‏ام‏را تصحیح کنم: تنها کسی که اهمیت را دارد)کارگردان است و دیگران از فیلمنامه‏نویس‏گرفته تا صدابردار و... نقش سیاهی لشکررا دارند.
همین امر سبب می‏شود که تعدادکارگردانان فیلم کوتاه به گونه‏ای غیرقابل‏باور بیشتر از عوامل دیگر باشد و واقعاًکدام یک از ما می‏توانیم مثلاً تدوینگر فیلم‏کوتاهی را نام ببریم که کارش فقط و فقطتدوین باشد. عملکرد مسئولین امر نیز مزیدبر علت است.
در جشنواره انجمن سینمای‏جوان به غیر از کارگردان دیگر عوامل‏فیلمها هیچ جایزه‏ای دریافت نمی‏کنند چراکه اساساً جایزه‏ای برای آنها در نظر گرفته‏نشده است و یا در همین جشنواره تازه‏تأسیس «سونی»، که شعار آن خود بخوبی‏نشانگر نحوه تفکر برگزارکنندگان آن است:بهترین کارگردان شایسته دریافت جایزه‏است.
یعنی در یک فیلم کوتاه شاید تدوین‏خوب نظر ما را جلب کند اما تدوینگر به‏چشم نمی‏آید، شاید فیلمبرداری یک فیلم‏چشم ما را بنوازد اما شخص فیلمبردارهرگز دیده نمی‏شود. پی‏آمد این امر هجوم‏همه به سمت کارگردانی است و پی‏آمد آن‏هم ضعف چشمگیر فیلمنامه، تدوین،فیلمبرداری و در نهایت هم خود کارگردانی‏است.
واقعاً اگر از منظر عوامل به فیلم کوتاه‏نگاهی بکنیم به چه نتیجه‏ای می‏رسیم؟ فیلم‏کوتاه یعنی یک دوربین و یک عده آدم که‏تعدادشان هر چقدر کمتر باشد بهتر است،فیلم کوتاه یعنی جلوه‏های ویژه صفر،جلوه‏های کامپیوتری صفر، فیلم کوتاه یعنی‏قهر با تکنولوژی، فیلم کوتاه یعنی چند نفرآدم که هر چقدر تعدادشان کمتر باشد بهتراست.
۳) مخاطب:
فیلم کوتاه به جز ما (دست‏اندرکاران‏فیلم کوتاه) مخاطب دیگری ندارد. منظورم‏از مخاطب انبوه آدمهایی است متعلق به‏سنین و طبقات مختلف.
مخاطب از فیلم کوتاه گریزان است. چرا؟چون فیلم کوتاه فاقد یکی از عناصر ذاتی‏هنر است. مخاطب به چه چیزی احتیاج داردتا فیلمی را تحمل کند؟ لذت، و این دقیقاً آن‏چیزی است که فیلم کوتاه از یاد برده است.
داستان و شخصیت عناصری هستند که‏مخاطب را جذب می‏کنند.
داستان یعنی آن‏چیزی که یقه تماشاگر را بگیرد و روی‏صندلی بنشاند و شخصیت همان کسی‏است که تماشاگر با او همذات‏پنداری‏می‏کند. با او می‏خندد، گریه می‏کند.عصبانی می‏شود و.... و این دو عنصر(داستان و شخصیت) در فیلم کوتاه یافت‏نمی‏شوند و به همین خاطر فیلم کوتاه ازنظر مخاطب عام یعنی هیچ. یعنی عرصه‏ای‏که عده‏ای تفکرات کلی و کلیشه‏ای و اغلب‏مبهم خود را به ناشیانه‏ترین وجه ارائه‏می‏دهند. فیلم کوتاه نوعی اندیشه‏نگاری‏ابتدایی است. کدام فیلم کوتاهی خنده بر لب‏ما آورده است؟ کدام فیلم کوتاهی غمگینمان‏کرده یا به هیجانمان آورده است؟ عاشق‏کدام شخصیت فیلم کوتاه شده‏ایم و باکدامشان همذات‏پنداری کرده‏ایم و ازکدامشان متنفر شده‏ایم. وقتی داستان وشخصیت نداشته باشیم باید قید مخاطب رابزنیم. و وقتی مخاطب نداشته باشیم انگارکه فیلمی نساخته‏ایم. چون فیلمی که دیده‏نشود انگار که اصلاً وجود ندارد، چون هنربدون مخاطب یعنی هیچ.
۴) محتوا:
فیلمهای تولید شده را نگاه کنیم. چه‏می‏بینیم؟ فکر، پیام، شعار و انتزاع. اینها آن‏چیزهایی هستند که فیلم کوتاه را اشباع‏کرده‏اند. تشبیه‏ها و استعاره‏های مغلق ومغلط، فضای فیلم کوتاه را مسموم کرده‏اند.گاهی حتی خودمان نیز از ابهام‏استعاره‏هایمان سرگیجه می‏گیریم. ایجازما گاه به حدی می‏رسد که دیگر چیزی برای‏دیدن نمی‏ماند.
فیلم کوتاه عاری از احساس است چرا که‏ما فکر می‏کنیم همین که نشان دهیم پدرکسی مرده، کار تمام است و نمی‏دانیم که‏انتقال احساس یکی از بنیانی‏ترین وظایف‏هنر است.
در فیلم کوتاه از گرمای احساس خبری‏نیست ما فضای فیلم کوتاه صد درجه زیرصفر است.
محتوای فیلم کوتاه تنها اندیشه‏های‏ابتدایی ماست و معلوم نیست ما که به‏اقتضای سنمان، در ابتدای راهیم چگونه‏می‏خواهیم انتهای راه را به دیگران نشان‏بدهیم. می‏خواهیم در عرض پنج دقیقه جهان‏و بشریت را نجات دهیم، غافل از اینکه کسی‏که باید نجات یابد خود ما هستیم که در دام‏کوته‏فکری و خودبزرگ‏بینی گرفتارشده‏ایم.
۵) سرمایه:
فیلم کوتاه یعنی اینکه از هیچ فیلم‏بسازیم. عوامل و بازیگران را از میان‏دوست و آشنا انتخاب کنیم. لوکیشنها رامحدود به چهاردیواری خانه خودمان یاهمسایه‏مان بکنیم، مواد خام را به حداقل‏برسانیم و زمان را در محدوده یک الی سه‏روز متوقف سازیم. فیلم کوتاه یعنی اینکه باجیب خالی فیلم بسازیم. چرا؟ چون فیلم‏کوتاه سرمایه برگشتی ندارد، چون فیلم‏کوتاه حرفه ما نیست، تفننی است که هر چه‏کم هزینه‏تر باشد، بهتر است.
۶) موقعیت اجتماعی:
فیلمسازان فیلم کوتاه دارای هیچ‏گونه‏موقعیت و اعتبار اجتماعی نیستند. یک‏فیلمساز موفق فیلم کوتاه معنایی ندارد.واقعاً چه تفاوتی وجود دارد بین یک‏فیلمساز خوب فیلم کوتاه و یک فیلمساز بدفیلم کوتاه؟ فیلمساز خوبی به کجا می‏رسدکه فیلمساز بد هم بخواهد خودش را به آنجابکشاند؟ ترقی و پیشرفت در فیلم کوتاه‏مسئله‏ای کاملاً ذهنی است چرا که بایدپلکانی برای صعود وجود داشته باشدوگرنه پیشرفت معنیش را از دست می‏دهد.جشنواره هرگز کافی نیست چرا که یک‏هنرمند جایزه خودش را از اجتماع بگیردوگرنه یک چک یک میلیونی و یک تندیس وتشویقهای دویست، سیصد آدم تنها غرورکاذب را در پی دارند و روح هنرمند راسیراب نمی‏کنند.
به همین دلیل است که تا تقی به توقی‏می‏خورد و کوره راهی باز می‏شود،فیلمساز فیلم کوتاه به سر خود را به وادی‏فیلم بلند پرتاب می‏کند تا با مخاطب واقعی‏روبرو شود.
... در نتیجه فیلم کوتاه هیچ تعریفی رابرنمی‏تابد. فیلم کوتاه شیر بی‏یال و دم است‏که توجیه هستی‏شناختی ندارد. آش‏شله‏قلمکاری است که ظاهراً فقط و فقط به‏مذاق سازندگانش خوش می‏آید و با این‏اوصاف فیلم کوتاه به جایی نخواهد رسید.
اما معتقدم که می‏توان از این وضع‏اسف‏انگیز رهایی یافت. آشتی با مخاطب‏عام تنها راه نجات است و برای رسیدن به‏این مقصود فیلم کوتاه باید در ماهیت خوددست به تغییراتی بزند.
تماشاگر و مخاطب عام اگر از پول ووقت خود هزینه می‏کند، در عوض خواستارلذت و خوشگذرانی است و لذت نتیجه‏استفاده از داستان و شخصیت.
اگر بتوانیم مخاطب عام را جذب کنیم،اکران موفقی خواهیم داشت، اکران موفق‏علاوه بر ارضای روح هنرمند برگشت‏سرمایه را در پی دارد و برگشت سرمایه به‏معنی امکان سرمایه‏گذاری است. با ورودسرمایه راه برای فعالیت افراد متخصص‏باز می‏شود که پی آمد آن نیز افزایش سطح‏کیفی فیلمها خواهد بود که این خود اکران‏موفقی را بیشتر از پیش تضمین خواهد کرد.
فیلم کوتاه می‏تواند همچون داستان‏کوتاه و ویدئو کلیپها جایی برای خود در دل‏مخاطب عام باز کند به شرط آنکه در وهله‏اول مخاطب عام را هدف بگیرد و در مرحله‏بعد دلمشغول مخاطب خاص نیز باشد.
این راهی است پر از سنگلاخ اما قطعاًپیمودنی است.
اکبر محمودی شریعت
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید