سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مدیران انتصابی؛ انگیزه های فرار


مدیران انتصابی؛ انگیزه های فرار
● نگاهی به روند تغییر مدیران دانشگاه ها و تهدید استقلال آنها
زمستان سال ۱۳۸۴ زمانی که دولت احمدی نژاد پایه های استقرار خود را محکم می کرد، دوره خوبی برای بسیاری از اصحاب دانشگاه ها نبود، چرا که روسای اکثر دانشگاه های کشور از سوی وزیر علوم تغییر می کردند. همین مسئله سبب شد تا محمدمهدی زاهدی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، در کمیسیون آموزش و تحقیقات حضور یابد و در مورد عزل و نصب مدیران و روسای دانشگاه ها در این وزارتخانه به سوالات نمایندگان پاسخ دهد.
بسیاری از دست اندرکاران معتقد بودند؛ از آنجا که روند عزل و نصب ها در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری غیرکارشناسی بوده، سوال این است که چه معیاری در عزل و نصب روسای دانشگاه ها لحاظ شده و این تغییرات گسترده، به نفع دانشگاه یا به ضرر این نهاد فرهنگی است؟
این در حالی بود که در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی پایه های شکل گیری دانشگاه مستقل بنا شده و قرار بود تا استادان دانشگاه، خودشان رئیس دانشگاه را انتخاب کنند، اما انتصاب ها بدون در نظر گرفتن این شرط صورت گرفته بود. بسیاری بر این عقیده بودند که طرح عزل و نصب ها باید با ضابطه باشد و بر اساس سلیقه صورت نگیرد و دست کم از استادان دانشگاه در انتخاب مدیران نظرخواهی شود.
ولی این اتفاق رخ نداد و شمار زیادی از روسای دانشگاه ها و مدیران وزارت علوم از کار برکنار و عرصه برای فعالیتشان تنگ شد. آنچنان که برخی از این افراد که عموما اشخاص با تجربه ای نیز بودند از مدیریت استعفا کرده و خود را بازخرید کردند. نباید فراموش کرد که خروج این افراد از عرصه مدیریت و آموزش کشور لطمه های جبران ناپذیری بر پیکر آموزش عالی ما می زند.
بسیاری از صاحب نظران معتقدند؛ دانشگاهی که برخاسته از قدرت باشد دیگر مرکز تفکر و تولید علم نخواهد بود، چرا که نوآوری، خلاقیت و رشد فکری در سایه نفوذ قدرت امکان پذیر نیست.
این موضوع را نباید فراموش کرد که حکومت تنها وظیفه دارد که به اهل علم خدمت کند و امکانات مورد نیاز را برای او فراهم آورد. در ضمن اینکه این انجام وظیفه نباید استقلال مراکز علمی و دانشگاهی را به خطر اندازد.گرچه از سوی دیگر بسیاری نیز دانشگاه را در دوره اصلاحات متهم به سیاست زدگی کردند، اما دانشگاه چند سالی را گذراند که در طی آن، اگرچه حکومت نتوانست بسیاری از نیازهای مرتبط با کار علمی را برآورده سازد، اما لااقل کمتر دخالتی در امور دانشگاه داشت. تاثیر غیرمستقیم همین فضا می توانست در دراز مدت تاثیرات فراوانی داشته باشد.
● اخراج و بازنشستگی اساتید
زمانی که رئیس جدید دانشگاه تهران در یک اقدام عجیب بیش از ۴۰ نفر از استادان دانشگاه تهران را - بدون اینکه بسیاری از آنها از قبل در جریان این موضوع باشند - بازنشسته کرد، مسوولان وزارت علوم در مقام پاسخگویی، به این موضوع اشاره کردند که روند بازنشستگی ها غیر قانونی نبوده است.در این میان البته بسیاری نیز معتقد بودند این بازنشستگی ها بیش از آنکه غیر قانونی باشد سلیقه ای است، چون اکثر اساتید بازنشسته را حامیان طیف فکری اصلاح طلب تشکیل می دادند.
اما از همه این موارد که بگذریم، گروهی نیز به این موضوع توجه داشتند که این نحوه مدیریت و برکناری عده ای از فعالیت با اصول اخلاقی سازگار نیست، چرا که مدیران دانشگاه مربوط در پشت درهای بسته نشسته و بدون نظرخواهی از مدیران گروه ها و دیگر هیات های علمی دانشگاه به بازنشسته کردن عده ای از اساتید اقدام کردند.
این اتفاق البته تنها به دانشگاه تهران ختم نشد و این شیوه مدیریت دامان شمار دیگری از دانشگاه های کشور مثل دانشگاه علم و صنعت، لرستان و... را هم گرفت.در این میان شماری از اساتید دانشگاه هم اخراج یا فعالیت آنها محدود شد. مثلا در جریان اخراج دکتر حسن نمکدوست از دانشگاه علامه طباطبایی بسیاری از اساتید دانشگاه ها نیز به این موضوع معترض شدند، اما نه تنها مدیران این دانشگاه بلکه وزارت علوم نیز توجه ای به اعتراض ها نشان نداد.
مثلا در جریان تغییر مدیریت دانشگاه لرستان، چند ماه گذشته شماری از معترضان در این دانشگاه طی تحصنی اعتراض خود را نسبت به مدیریت نابسامان دانشگاه، اخراج اساتید، بازنشسته کردن چندنفر از استادان، بستن فضای سیاسی و نقد، ممانعت از انجام بسیاری از طرح های پژوهشی و تحقیقاتی و محدود کردن صحبت اساتید در کلاس درس اعلام کردند.به گفته بسیاری از معترضان دکتر صادقی، در پاییز سال ۸۴ در حالی به عنوان رئیس دانشگاه لرستان انتخاب شده بود که هیچ سابقه مدیریت دانشگاهی نداشت.
دکتر محسن عباسی استاد گروه پزشکی دانشگاه لرستان که در این تجمع نیز حضور داشت، می گوید؛ اعتراض ما به علت سوء مدیریت دانشگاه است که از یک سال قبل به این سو اعمال می شود. این نوع مدیریت تاکنون موجب بروز برخی مشکلات چه در امور اداری و چه آموزشی و پژوهشی شده است. با آمدن رئیس جدید بسیاری از کارها سامان مندی لازم را از دست داده است، بسیاری از امور اکنون به طور سلیقه ای و بدون توجه به قوانین و آیین نامه ها انجام می شود و از سویی برخوردهای نامناسبی با استادان و اعضای هیات علمی و همین طور کارمندان و دانشجویان می شود.
وی افزود؛ در دوره جدید استخدام هایی صورت گرفته که اصلا بر اساس عدالت و حتی بر اساس قوانین جاری دانشگاه نیست.به گفته دکتر عباسی این در حالی است که با وجود همه اعتراض ها برای ریاست دانشگاه چندان اهمیتی به این موضوع نمی دهد، چون خود را ملزم به هیچ پاسخگویی نمی داند.
● انگیزه ها که کشته می شوند
شناخت عوامل موثر در ایجاد انگیزه شغلی، از ضرورت هایی است که می تواند به افزایش بهره وری و رضایت شغلی اعضای هیات علمی دانشگاه ها کمک کنند. دکتر داریوش نوروزی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی می گوید؛ میل انجام کار، عامل اساسی در ایجاد تلاش ها و فعالیت های افراد است.
انگیزش یکی از ابزارهای مهم برای تولید نتیجه موثر و کارآمد و خلق محیط کاری مثبت و اجرای موفقیت آمیز برنامه های پیش بینی شده است. اعضای هیات علمی بدنه اصلی هر دانشگاه را تشکیل می دهند و مسلما در سیستم، از برنامه ها فعالیت ها و تجهیزات و مواد، اهمیت بیشتری دارند. دانشگاه ها به اساتید با انگیزه به عنوان یکی از ارکان تعلیم و تربیت نیاز دارند تا در آموزش دانشجویان و ارتقای سطح توسعه جامعه موثر واقع شوند.
وی ادامه می دهد؛ وجود تنش و عدم رضایت شغلی اعضای هیات علمی می تواند تهدید کننده سلامت جسمی و روانی و کیفیت زندگی و مانع دستیابی به اهداف توسعه فردی و اجتماعی باشد. فقدان انگیزش در کاهش میزان حضور در محل کار و کمیت و کیفیت کار تاثیر دارد. براساس یک بررسی، عواملی چون جالب بودن کار، قدردانی، حقوق کافی، نظرخواهی از اساتید، استفاده از آنها در برنامه ریزی و... در افزایش انگیزش شغلی اعضای هیات علمی دانشگاه ها موثر قلمداد شده اند.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد؛ شناخت عوامل موثر در ایجاد انگیزش شغلی اعضای هیات علمی از ضرورت هایی است که می تواند در افزایش بهره وری رضایت شغلی و برنامه ریزی موفق در ایجاد محیطی پرشور و مفید در دانشگاه کمک کننده باشد. آگاهی از نیازهای اعضای هیات علمی برای پیش بینی و تفسیر رفتارهای ایشان مفید است و از ضرورت هایی است که نباید نادیده گرفته شود. این موضوع میسر نیست جز با نظرخواهی و توجه به خواسته های این گروه. وی ادامه می دهد؛ مدیران موفق در دانشگاه ها کسانی هستند که با شناخت عوامل موثر بتوانند وضعی را به وجود آورند که انگیزه های اعضای هیات علمی را ارضا کنند.
● استقلال دانشگاه ها؛ شرط لازم
احمد شیرزاد، استاد دانشگاه و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، در این رابطه می گوید؛ مسئله مدیریت دانشگاه ها یکی از موضوعات اساسی و پراهمیتی است که دولت قبلی به آن توجه ویژه ای داشته است و از آن زمان در فرآیند نگاه نوین به دانشگاه ها و در راستای برنامه اصلاحات و موضوع استقلال دانشگاه ها، سعی شد به بهانه های مختلف در تعیین روسای دانشگاه ها از آرا و نظرات اعضای هیات علمی دانشگاه ها بهره گیری شود.
به نحوی که در اغلب دانشگاه ها روسای گروه ها با رای مستقیم اعضای هیات علمی برای مدت محدود انتخاب می شدند و روسای دانشکده ها نیز در عمل از این انتخابی بودن تاثیر می پذیرفتند، اما در سطح روسای دانشگاه ها الگوی واحدی برای نحوه انتخاب روسا با استفاده از نظرات اعضای هیات علمی وجود نداشته و عملا وزارت علوم سعی کرده است شیوه های مختلف را در این مورد به کار گیرد.
در دوره اصلاحات در دانشگاه هایی که در آنها ضرورت تعیین روسای جدید وجود داشت، هرکدام به نوعی شاهد روی کار آمدن مدیریت هایی بودند که نظر مثبت بیشتر اعضای هیات علمی را با خود داشتند.
این موضوع در عمل نیز کارآمدی ویژه ای به سیستم مدیریت دانشگاه ها می داد. با وجود پیش رفتن این روند به سختی می شد تصور کنیم که دانشگاهیان بتوانند پس از طی این دوران مدیرانی که فاقد حمایت لازم از سوی اعضای هیات علمی باشند را پذیرا شوند.وی ادامه می دهد؛ در اکثر کشورهای دنیا دانشگاه ها به دست دانشگاهیان اداره می شود و دولت در حد مقدورات خویش تنها به ارائه خدمات مورد نیاز آنها می پردازد. این امر البته به معنای بی قانونی و اداره دلبخواه دانشگاه ها نیست. دانشگاه پدیده نوظهوری نیست.
در همه جای جهان نظام ها، آیین نامه ها و برنامه های بسیار مدونی برای اداره سیستم پیچیده آموزش و تحقیق در دانشگاه ها وجود دارد، اما روال پذیرفته شده جهانی این است که این امور توسط دخالت های دولتی به انجام نمی رسد.
در همین جامعه خودمان صنوف زیادی هستند که در آنها نظام های عرفی دقیقی با انجام یک نظارت مستمر درون صنفی ایجاد نظم و تعادل کرده اند و معمولا دخالت دولت ها در آنها اگر از حد یک نظارت کلی و سرویس دهی متعارف فراتر رود همه چیز به هم خواهد خورد. در کشور ما متاسفانه گویا دانشگاه طفل صغیری است که هرکس وظیفه خود می داند مراقب او باشد که مبادا از خط منحرف شود. نگاه کوچکی بیندازید و ببینید چند نهاد و دستگاهی در دانشگاه مستقر هستند تا بر رفتار دانشجویان و دانشگاهیان نظارت کنند.
در طی این سال ها چه بودجه های کلانی که مصرف نشد و چه تلاش های گسترده ای که صورت نگرفت تا منش ها، اخلاق ها و رفتارهای خاصی به دانشجویان و دانشگاهیان آموزش داده شود. غیر از معلمان کدام صنف را می توان یافت که به اندازه دانشگاهیان و دانشجویان رفتارها و گفتارهای آنان زیر ذره بین باشد؟ اما در هر حال آنها عادت کردند که در کنار این حساسیت ها زندگی کنند و صبورانه تحمل کنند، اما خودشان باشند، نه آن قالبی که دیگران برایشان ترسیم کرده اند.
سعیده علیپور
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید