یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


کودکان کار؛ بی پناهان جامعه


کودکان کار؛ بی پناهان جامعه
مساله اشتغال كودكان در جهان واقعیتی دردناك و اسفناك است كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است. تا زمانی كه فقر، ناآگاهی و نابرابری وجود دارد، با شكل كار كودكان روبرو هستیم. "كودكان كار" به‌ویژه در جهان سوم (۵۰۰هزار كودك كار در هند، ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار در چین، ۲۰۰ هزار در تایلند) بخشی قابل توجه از جمعیت شاغل بسیاری از كشورها را تشكیل می دهند. از آن‌‌جا‌كه این‌ها نمی توانند مانند بزرگ سالان از حقوق خود دفاع كنند و كسی نیز از آنان حمایت نمی كند. بیشتر مورد بهره كشی و اذیت و آزار والدین و كارفرمایان قرار می‌گیرند. براساس اعلام سازمان جهانی كار ۲۴۶ میلیون كودك در جهان مشغول به كار هستند كه یك سوم آنان به خودفروشی و تجارت مواد مخدر و ۱۰۶ میلیون نفر دیگر به كارهای قابل تحمل و تقریبا سبك اشتغال دارند.
آمار رسمی این سازمان هم‌چنین نشان می دهد كه ۱۲۷ میلیون كودك در آسیا، ۴۸ میلیون نفر در آفریقا، ۴/۱۷ میلیون در آمریكای لاتین، ۵/۲ میلیون نفر در كشورهای غربی و ۴/۲ میلیون نفر در كشورهای اروپای شرقی كار می كنند.
در ایران، اگر بر اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی مبنی به آن كه ۱۵ درصد جمعت كشور زیر خط فقر زندگی می كنند، تكیه كنیم؛ در خواهیم یافت كه چه درصد بزرگی از كودكان به دلیل فقر به كار مشغول هستند.
بر اساس آمارها، ۳۸۰ هزار كودك ۱۰ تا ۱۴ ساله در سراسر كشور كار ثابت دارند و حدود ۳۷۰ هزار كودك در همین سن به عنوان كارگر فصلی مشغول به كارند. یعنی بیش از ۷۰۰ هزار كودك رسما كار می كنند؛ و با احتساب این كه طبق روال مرسوم كشورمان در چنین عرصه‌هایی، آمار رسمی معمولا طوری محاسبه می‌شوند كه ضریب خطایی بالا از واقعیت دارند(!)؛ می‌توان دریافت كه بخش قابل توجهی از كودكان زیر ۱۵ سال در ایران مشغول به كار هستند.
هر ساله درصدی از كودكان به دلایلی مختلف ترك تحصیل می كنند و به كارهایی مانند واكس زنی، پاك كردن شیشه ماشین، فال فروشی، پلاستیك‌فروشی، آدامس‌فروشی، روزنامه‌فروشی، جمع‌آوری نان‌خشك و وسایل فلزی در زباله و دعا‌فروشی در سر چهارراه‌ها، بازارها و یا مكان‌های شلوغ و پر‌ترافیكی می‌پردازند و ساعت‌هایی طولانی در معرض آلودگی‌های اجتماعی قرار می‌گیرند.
گرایش به مصرف سیگار و مواد مخدر، بهره‌كشی از آنان به صورت فروش یا اجاره، مشاركت در ارتكاب جرایم از جمله قتل، سرقت و توزیع مواد مخدر، فروش اعضای بدن، قرارگرفتن در باندهای فساد و قاچاق به سایر كشورها از پیامدهای حضور در خیابان است.
گرایش به مصرف سیگار و مواد مخدر، بهره‌كشی از آنان به صورت فروش یا اجاره، مشاركت در ارتكاب جرایم از جمله قتل، سرقت و توزیع مواد مخدر، فروش اعضای بدن، قرارگرفتن در باندهای فساد و قاچاق به سایر كشورها از پیامدهای حضور در خیابان است.
از نظر كارشناسان اقتصادی بررسی علل پدیده‌ی كار‌كودكان، علت‌هایی عمده و زیربنایی دارد كه از آن جمله می‌توان به فقر، عدم تعادل اقتصادی و رشد ناكافی اقتصادی، اشاره كرد؛ و واقعیت این است كه بدون توزیع درآمد عادلانه و دست‌یابی افراد به كار و شغل مطلوب در شرایط رونق اقتصادی، این هم‌چنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
البته وجود فقر تنها دلیل به وجود آمدن معضل كودكان كار نیست و علل مختلفی از جمله نقایص موجود در آموزش و پرورش، قوانین و مقررات ناكافی برای مقابله با كار كودكان و فقدان آگاهی عمومی، از عوامل موثر در بروز پدیده‌ای چون كار كودكان به شمار می‌آید.
كارشناسان اقتصادی به این باورند كه پیدایش كار كودكان از منطقه‌ای به منطقه دیگر كاملا متفاوت است. در حالی كه در كشورهای در حال توسعه، ركود اقتصادی، بی‌كاری، مهاجرت وسیع روستاییان به شهرها، فقر گسترش یافته و افزایش هزینه‌های زندگی از عوامل موثر بر پیدایش و گسترش كودكان كار است؛ در كشورهای صنعتی ركود اقتصادی و بی‌كاری رو‌به گسترش باعث پیدایش و گسترش دوباره نوعی از كار‌كودكان است.
در كشور ما كه آمار مشخصی در زمینه‌ی كودكان وجود ندارد؛ مساله اشتغال كودكان نیز مانند كودك‌آزاری، كودكان خیابانی، كودكان بزهكار و سایر كودكانی كه به نوعی در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار دارند؛ نه تنها مورد توجه قرار‌نگرفته و برای كاهش آن نیز اقدامات موثری به عمل نیامده است؛ كه در جمع‌آوری آمار و اطلاعات نیز دقت و حساسیت لازم توسط نهادها و سازمان‌های مربوطه مبذول نشده است.
دو تعریف در مورد كودكان كار وجود دارد، اول كودكان كار زیر ۱۸ سال كه بر اثر فشارهای شدید اقتصادی، اجتماعی مجبور به كار و زندگی در خیابان هستند؛ و دوم كودكان كار از حیث ارتباط با خانواده، كه به سه دسته تقسیم می‌شوند: اول كودكانی كه در خیابان كار و زندگی می‌كنند و ارتباط با خانواده ندارند، دوم كودكان كار از حیث ارتباط با خانواده، كه به سه دسته تقسیم می‌شوند: اول كودكانی كه در خیابان كار و زندگی می‌كنند و ارتباطی با خانواده ندارند، دوم كودكانی كه در خیابان كار می‌كنند اما احساس تعلق به خانواده دارند و سوم كودكانی كه با خانواده‌های خود در خیابان كار می‌كنند.
"سید حسن موسوی" محقق و مدرس دانشگاه معتقد است كه گروه دوم یعنی كودكانی كه در خیابان كار می‌كنند و احساس تعلق نسبت به خانواده دارند، كودكان كار محسوب می‌شود. بر اساس تحقیقات سال ۷۹ كه در ۱۵ استان كشور به عمل آمد، ۸۳% كودكان كار با خانواده خود در ارتباط هستند و ۱۷% آنان خیابان را به عنوان خانه انتخاب كرده‌اند.
موسوی هم‌چنین معتقد است كه كشور هند از جمله كشورهای جهان سوم است كه از لحاظ ساماندهی كودكان خیابانی از كشور ما جلوتر می‌باشد و به پیشرفت‌های چشمگیری نایل آمده است. هند از جمله كشورهایی است كه با كمك دیگر كشورها به‌دور از هرگونه برخورد سیاسی و با مشاركت مردمی توانست گامی بلند در ساماندهی و آموزش كودكان كار خیابانی بردارد. چرا كه كارشناسان هندی بر این باور بودند كه كودكان خیابانی یا خانواده ندارند و یا به دلایلی جامعه‌پذیر نشده‌اند؛ به همین دلیل راهی را پیش گرفتند تا بتوانند كودك خیابانی را با هنجارهای اجتماعی جامعه شان آشنا كنند.
وی در این باره می‌‌گوید: "آموزش كلیدی‌ترین واژه برای مسوولان هند است زیرا كه آنان معتقدند اگر بچه‌ها آموزش‌های لازم را ببینند خطرات كمتری متوجه آنان شده در نتیجه تهدید امنیت جامعه توسط كودكان كمتر خواهد شد. از جمله این تهدیدها افزایش جرم و جنایت و گسترش بیماری‌هایی نظیر ایدز و هپاتیت است".
"اكبر معتمدی" كارشناس آسیب‌های اجتماعی و از معاونان سابق سازمان بهزیستی در خصوص تعریف كودكان كار ، به تعریف یونیسف اشاره می‌كند و می‌گوید: "انسان زیر ۱۸ سال كه بنا به مقتضیات جامعه مجبور به كار باشد، كودك كار محسوب می‌شود؛ اما ما در جامعه شاهد كار كردن كودكان زیر ۱۵ سال هستیم"!
او هم‌چنین معتقد است كه بهزیستی به مسایل قانونی و غیرقانونی كار توجهی ندارد، و این را وظیفه قوه‌قضائیه و نیروی انتظامی می‌داند.
معتمدی كودكان كار را به "كودكان كار در كارگاه‌ها" و "كودكان كار در خیابان" تقسیم می‌كند و اعتقاد دارد كه "سازمان بهزیستی در قبال كودكان كار در كارگاه‌ها و یا در مكان‌های دیگر (كارهای خانگی) هیچ برنامه و طرحی ندارد. زیرا آن را وظیفه وزارت كار می‌داند گذشته از آن طرح آنان در بهزیستی فقط مخصوص كودكان كار در خیابان است و آن هم محدود است به كودكانی كه به مشاغل سیاه، یعنی مشاغل خطرناك همانند كار در كنار بزرگراه‌ها می‌پردازند". پس چه كسی از كودكانی كه در كارگاه‌های كمتر از ده نفر به مشاغل سخت مشغول هستند حمایت می‌كند؟
به راستی آیا كودكان، كودكانی كه هر روز شاهد رفت‌‌‌ و‌آمدشان در كوچه و خیابان هستیم در تامین معیشت خانواده موثرند؟
دكتر معتمدی در این‌باره می‌گوید: "كودكان كار نان‌آوران كوچكی هستند كه در بسیاری مواقع مانع فساد و فحشا خانواده شده‌اند؛ از این رو آنان دلاوران بزرگی هستند در مقابل آسیب‌دیدگان اجتماعی هستند كه متاسفانه خودشان به راحتی آسیب‌پذیرند".
وی تعداد كودكان خیابانی را ۲۰هزار نفر اعلام می‌كند و معتقد است حدود نیمی از آنان كودكان كار هستند.
دكتر معتمدی برعكس نظر دكتر موسوی اعتقادی به پیشرفت كشور هند، در زمینه كودكان‌كار ندارد و معتقد است "با جمعیتی كه كشور هندوستان دارد اصلا قابل مقایسه با كشور ما نیست"!
او معتقد است؛ مردم جامعه ما بر این باورند كه مسوولیت تمام كارها بر عهده دولت است و این طرز فكر به ریشه‌های تاریخی كشورمان مرتبط است؛ "چون كشور ما، از قدیم كشوری دیوان‌سالار یا دولت‌سالار بوده؛ مردم این‌گونه عادت كرده‌اند كه تمام كارها بر عهده‌ی دولت است؛ به نظر من تا این فرهنگ در جامعه باشد معضل كودكان كار همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند".
در خیابان كه پرسه بزنی كودكان كار فراوانی را می بینی. جلو می‌روم تا با چند نفر كه سر چهار را قدم می‌زنند صحبت كنم.
چند سال داری؟ ۱۶ سال ... ۱۴ سال ... ۱۷ سال ...
راستی، شما وقتی در این سنین بودید، چه می‌كردید؟
در كشور ما كه آمار مشخصی در زمینه‌ی كودكان وجود ندارد؛ مساله اشتغال كودكان نیز مانند كودك‌آزاری، كودكان خیابانی كودكان بزهكار و سایر كودكانی كه به نوعی در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار دارند؛ نه تنها مورد توجه قرار نگرفته و برای كاهش آن نیز اقدامات موثری به عمل نیامده است؛ كه در جمع‌آوری آمار و اطلاعات نیز دقت و حساسیت لازم توسط نهادها و سازمان‌های مربوطه مبذول نشده است.
منبع: ویژه نامه روز جهانی مبارزه علیه کار کودک
انجمن حمایت ازکودکان کار
سحر صولتی
منبع : تمام آمارها اداره پیشگیری سازمان بهزیستی
منبع : انجمن حمایت و یاری آسیب‌دیدگان اجتماعی