یکشنبه, ۱۵ مهر, ۱۴۰۳ / 6 October, 2024
مجله ویستا
نگاه اصولگرایان به استراتژیهای انتخاباتی رقیب
جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، از گروههای اصولگرا، با انتشار تحلیلی برای اعضای خود، سناریوهای رقیب را تشریح کرد.
در ذیل بخشهایی از این تحلیل منتشر میشود:
● مقدمه:
انتخابات ریاست جمهوری، فراگیرترین و در عین حال مهمترین انتخابات مستقیم توسط مردم است. بر اساس اصل ششم قانون اساسی، اداره کشور به اتکای آرای عمومی از راه انتخابات یا رفراندوم (همهپرسی) صورت میگیرد که انتخابات ریاستجمهوری پُراهمیتترین آن تلقی میگردد؛ چرا که انتخاب رییسجمهور در یک انتخابات ملی به طور مستقیم توسط مردم صورت میگیرد. انتخابات ریاست جمهوری ایران با وجود آنکه تنها یکی از چهار انتخابات مهم و سرنوشتساز کشور(ریاستجمهوری، مجلسشورایاسلامی، مجلسخبرگان، شوراهای اسلامی شهر و روستا) است اما نیمی از آراء اخذ شده دورههای مختلف انتخابات پس از انقلاب را به خود اختصاص داده است. از همین رو گروههای سیاسی و صاحبان اندیشههای متفاوت در ایران همواره با تمام نیروی خود در آوردگاه ریاست جمهوری شرکت کرده و برای دستیابی به هدف نهایی میکوشند.
تا برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز فرصت زیادی نمانده است و همه جریانات اصلی موجود در عرصه سیاسی کشور، خود را از هر نظر برای شرکت در این انتخاب سرنوشتساز آماده میکنند. بر کسی پوشیده نیست که تدوین نقشه راه برای پیروزی نیروهای انقلاب در برهه زمانی فعلی نیاز به شناسایی فضای کلی انتخابات، آشنایی با نقاط قوت جریان خودی و شناخت سناریوهای انتخاباتی حریفان دارد.
● ۶۱۴۷۸; جریاناصولگرا
جریان اصولگرایی به عنوان «احیاگر گفتمان اصیل انقلاب اسلامی» که در دهه ۷۰ به دلیل هجمه گسترده برخی جریانات داخلی و خارجی نسبت به اصل دین و نقش آن در جامعه و اصول و ارزشهای هویت بخش نظام جمهوری اسلامی ایران و به چالش کشیده شدن باورهای عمومی مردم در انزوا قرار گرفته بود، به تدریج و در چند دوره گذشته انتخابات با پیش رو قرار دادن راهبردهای اصلی مد نظر مقام معظم رهبری و بازگشت به افکار و اندیشه حضرت امام(ره) و شهدا، همچنین طرح دوباره ارزشهای انقلاب نظیر عدالتخواهی، ساده زیستی، استکبارستیزی، استقلالطلبی، آزادیخواهی، اصلاحات واقعی و مردمگرایی برای استمرار جریان انقلابی، توانسته است «گفتمان اصولگرایی» را به یک «گفتمان غالب» در جامعه تبدیل کند. بنابراین آنچه بیش از همه در این مقطع سرنوشتساز برای این جریان اهمیت دارد، تلاش برای تبیین «گفتمان پیشرفت و عدالت» به عنوان «گفتمان و راهبرد اصلی مدنظر مقام معظم رهبری» در ادامه روند بسط و توسعه «گفتمان اصولگرایی» است. مطمئنا جریان اصولگرا در تداوم موفقیتهای پیشین انتخاباتی خود این بار نیز با هدف پیروزی یک اصولگرا پای در میدان مبارزات انتخاباتی خواهند گذاشت.
● ۶۱۴۷۸; جریان دوم خرداد
جریان دوم خرداد در انتخابات کنونی در شرایط بسیار حساسی قرار دارند. رویکرد دوباره مردم به ارزشهای والای انقلاب اسلامی و بیاعتمادی جامعه نسبت به مدعیان اصلاحات در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، هفتمین و هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی و دورههای دوم و سوم شورای شهر و روستا سراسر کشور، این جریان سیاسی را به انزوا راند؛ اما زمزمههای عدم وحدت اصولگرایان که در انتخابات دوره سوم شوراهای شهر تهران و هشتمین دوره انتخابات مجلس از داخل اردوگاه اصولگرایان به گوش رسید، بار دیگر این جریان سیاسی را به تکاپو و «تلاش برای بازگشت به قدرت» واداشته است. هرچند مدعیان اصلاحات خوب میدانند که با این مردم رویگردان شده از دومخردادیها که آنها را برای حضور در کانونهای تصمیمساز و سیاستپرداز نظام شایسته نمیدانند، کار سختی پیش رو خواهند داشت. خصوصا آنکه در شرایط فعلی سران جبهه دوم خرداد با چند آسیب اساسی مواجه هستند:
الف) آشفتگی گروهها:
جریان دومخرداد در حال حاضر بیش از هر چیز با عدم یکپارچگی و درهم ریختگی آراء و عقاید اعضا و گروههای متفاوت روبرو است. این جبهه در وضعیت کنونی مجموعه آشفتهای متشکل از نیروهایی با عقاید متفاوت است و تصمیمسازان آن میکوشند با تاکتیک ترسیم دشمن مشترک به نوعی اتحاد و اجماع میان اعضا دست یابند. با این حال این آشفتگی ذاتی در جبهه دوم خرداد همچنان باقی است.(۱) و در حال حاضر افراد متنوعی در این جبهه به عنوان کاندیدا مطرح هستند. توضیح این نکته ضروری است که هرچند برخی از این کاندیداها (به غیر از کروبی و خاتمی) هنوز به طور رسمی وارد عرصه انتخابات نشدهاند، اما طرح احتمال کاندیداتوری آنها به نقل از گروههای سیاسی طرفدار آنها، دلیلی کافی برای نشاندهنده میزان آشفتگی جریان دومخرداد است.(۲) برخی از این کاندیداهای مطرح که احتمال حضور آنها در انتخابات هنوز به قوت خود باقی است، عبارتند از:
سیدمحمدخاتمی؛ وی به عنوان یکی از محوریترین سران این جناح سیاسی که از سوی برخی احزاب به عنوان لیدر اصلی دوم خردادیها شناخته میشود، هرچند پس از فراغت از ریاست جمهوری، هیچ سمت «رسمی» را نپذیرفت اما در قالب دو مؤوسسه تحت مدیریت خود (باران و گفتوگوی تمدنها) به فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و خصوصاً فرهنگی شدت بخشید. وی از چندی پیش با چند سفر استانی که انجام داد در حقیقت فعالیتهای انتخاباتی خود را شروع کرد. ادبیات وی حتی بعد از اعلام حضور در انتخابات نیز ادبیاتی دوپهلو، کنایهآمیز و شبههآمیز است.
میرحسین موسویخامنهای؛ (زاده ۱۳۲۰ در خامنه)، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران بوده است. وی آخرین نخستوزیر ایران است که با تغییر قانون اساسی و حذف پست نخستوزیری، از فعالیتهای اجرایی کناره گرفت و عمده فعالیت خود را در فرهنگستان هنر متمرکز کرد و در حال حاضر رئیس فرهنگستان هنر میباشد. قسمت چالشبرانگیز کارنامه میرحسینموسوی در کنار خدماتش، بحث استعفای وی بود که این «استعفا» با واکنش تند رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امامخمینی(ره) مواجه شد، به گونهای که امامخمینی(ره) در واکنش به این استعفا، خطاب به مهندس موسوی مینویسند: «نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم به این کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است...در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمیرسید، چون گذشته عمل میشود، این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود رأی بدهد...همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان از آن سوءاستفاده کنند. مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقهمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد مینمایم». (۱۵/۶/۶۷)
منتقدین دولت موسوی نخستوزیر وقت، با توجه به فراز پایانی پاسخ حضرت امامخمینی(ره)، میگویند که امامخمینی(ره) در جلسات بعد از استعفا، انتقادهایی از دولت آقای موسوی را به وی متذکر و گوشزد کرده است. منتقدین دلیل عدم انتشار مباحث این جلسات در آن زمان و یا ذکر این موارد در نامه را وجود فضای بحرانی جنگ ایران و عراق ذکر میکنند. تحلیل برخی طیفهای میانهرو دومخردادی این است که میرحسین خاطرات خوبی در حافظه تاریخی ملت به جا گذاشته و در بین همه طیفها (حتی اصولگراها) رای دارد. (۳) طیف میانهروتر دومخرداد میکوشد با تبدیل کردن «میرحسین» به نماد خاطرات خوش اوایل انقلاب، او را برای کاندیداتوری مطرح کند. البته تجربه انتخاباتهای گذشته که هر بار با اعلام امکان حضور وی و در نهایت بیانیه عدم حضور تکرار شده، اظهار نظر در این باره که آیا «میرحسینموسوی» نامزد انتخابات خواهد شد یا خیر را مشکل کرده، اما به هر حال سکوت او بر مانورهای انتخاباتی دومخردادیها و برخی مصاحبههای «میرحسین» پس از ۲۰ سال سکوت نشان میدهد که وی ـ لااقل تا اینجا ـ پذیرفته است که در سناریوی انتخاباتی دومخردادیها نقش بازی کند هر چند وی منتقد برخی عملکردهای دومخردادیها است (۴) و این که همکاری او با آنها تا کجا ادامه خواهد داشت، سئوالی است که تحلیل مجزایی میطلبد. به هر حال هنوز پاسکاری «میرحسین» و «خاتمی» برای کاندیداتوری ادامه دارد. (۵)
حسن روحانی؛ دبیر شورای عالی امنیت ملی در دولتهای سازندگی و اصلاحات نیز از چهرههایی است که گفته میشود مدتی است تلاش برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را آغاز کرده است. «حسنروحانی» که بیشتر در میان اقشار جامعه با عنوان مذاکرهکننده ارشد پرونده هستهیی در دولت «سیدمحمدخاتمی» شناخته میشود، اکنون در کنار «رئیس» مورد علاقه خود یعنی «آیت الله هاشمیرفسنجانی»، ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت را عهده دار است. وی پای ثابت پاسخگویی به انتقادات دولت نهم علیه عملکرد تیم سابق هستهیی است. «روحانی» که مورد حمایت «حزب اعتدال و توسعه» قرار دارد و برخی از اعضای کارگزاران (دو حزب حامی هاشمیرفسنجانی) از جمله نامزدهای مطرح برای تشکیل «دولتوحدتملی» بود. وی بارها اثبات کرده است که علاقه مفرطی به رقابت با احمدی نژاد ـ به عنوان کاندیدای واحد دومخردادیها ـ دارد اما با مطرح شدن اسامی نظیر میرحسین، خاتمی و کروبی احتمال نامزد شدن او ضعیف است.
محمدرضا عارف؛ ابراز تمایل وی به کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده پیش از مطرح شدن نام خاتمی، از سایر چهرههای اصلاحطلب جدیتر بود اما در حال حاضر جزو نامزدهای درجه دو جریان دومخرداد با احتمال ضعیف شرکت در انتخابات دستهبندی میشود. معاون اول خاتمی تاکنون چندین بار اعلام کرده که در صورت نیامدن مدیر سابق خود، «برای رهایی کشور از شرایط فعلی» وارد گود انتخابات میشود. این سخنان وی همواره با واکنش منفی مطبوعات و چهرههای سیاسی اصلاح طلب مواجه شده است، چه اینکه آنها معتقدند «عارف»، چهرهای به مراتب ضعیفتر از بسیاری از چهرههای شناخته شدهتر اصلاحطلب بوده و امکان اجماع و کسب رای جامعه برای وی قابل تصور نیست.
مهدی کروبی؛ در همین حال، منظمترین ستاد در میان نامزدهای اصلاح طلب، ستاد انتخاباتی مهدی کروبی است که جلسات شورای راهبردی، مشاورین و دیگر اعضای آن به صورت مستمر و گاه روزانه در حال برگزاری است.انتظار میرود آقای کروبی محوریت جریان معتدل را به دست گرفته و مانع از حاکمیت ساختارشکنان شود.
ب) کشمکش با رقیب مصمم درون جناحی:
هیچ چیز بیشتر از یک رقیب مصمم خودی که مدام حرف خودش را تکرار میکند و گوشش به حرف کسی بدهکار نیست، برای رقابت در عرصه انتخابات دردسرساز نیست. «مهدیکروبی» با اعلام کاندیداتوری خود، اولین شکاف را در اردوگاه اصلاحطلبان ایجاد کرد. کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نهم که هنوز هم معتقد است نشستن بر کرسی ریاستجمهوری نهم «حق» وی بوده است، در طول سه سال گذشته چه به صورت پنهان و گاهی نیز کاملاً آشکارا از حضور قطعی خود در میدان انتخابات سال آینده سخن گفته است. او در حال حاضر با جذب و سازماندهی برخی چهرههای سرشناس جریان دومخرداد نظیر «رهامی»، «کرباسچی»، «جمیلهکدیور»، «عباسعبدی»، «بهروزافخمی»، «قوچانی» و «مهاجرانی» عزم جدی خود برای شرکت در انتخابات را نشان میدهد اما مواضع انتقادی کروبی در خصوص بخشهایی از اصلاحطلبان از یک سو و اوضاع و احوال پیشآمده برای حضور «خاتمی» و «میرحسین» از سوی دیگر، برخی دومخردادیها را برآن داشته تا به هر نحو ممکن او را از این تصمیم پشیمان نمایند. وی از یک طرف چندین بار اعلام کرده است که در صورت وجود کاندیدای مورد اجماع در میان اصلاح طلبان ـ به شرط آن که از نظر حزب وی قابل پذیرش باشد ـ از نامزد مذکور با همه توان حمایت خواهد کرد ولی در چند اظهار نظر صریح دیگر اعلام کرده است که به هیچ عنوان به نفع کسی کنار نخواهد کشید.(۶)
ج) ائتلافهای شکننده:
مهمترین ائتلاف حال حاضر جبهه دوم خرداد که در عین حال شکنندهترین ائتلاف نیز هست، همراستا شدن اطرافیان آقای هاشمیرفسنجانی با برخی افراطیون دومخردادی و در مسند تصمیمسازی قرار گرفتن او است. البته تاریخچه نحوه برخورد افراطیون مدعی اصلاحات با هاشمیرفسنجانی از همان آغاز کار دومخردادیها با فرازو نشیبهای نامعقول و حیرتآور روبرو بود. متاسفانه این روند پرتلاطم که جهت وزش بادهای موسمی سیاسی یا توفانهای انتخاباتی، راهنمای آن است، همچنان ادامه دارد و این بار ائتلاف بر سر «حذف احمدی نژاد» است که زمینهساز مناسبات تازه آنان شده است. این ائتلاف تاکتیکی و همسفرگی مسالمتآمیز، هرچند ظاهری ساده دارد اما به دلیل نوع عناصر و اجزا تشکیل دهنده، اهداف مد نظر و محتوای پُر ابهام و سرشار از تناقضی که دارد، بسیار پیچیده عمل میکند. در مناسبات جدید شکل گرفته میان آقای هاشمی با برخی عناصر دومخردادی، یکی از طرفین به صورت چراغ خاموش(۷) سعی دارد با سازماندهی نیروهای اجتماعی پراکنده و استفاده از مهرههای دوم خردادی به عنوان ابزار معامله، به هدف خود دست یابد و طرف دیگر میکوشد با تمسک به شخصیت دیگری، جایگاهی برای کسب اعتبار و قدرت سیاسی فراهم آورده و به نوعی مشروعیت از دست رفته خود را بازگرداند.
با این وجود «نردبان ائتلاف اطرافیان هاشمی و دومخرداد» هرچند با مختصات کسب قدرت طراحی شده، اما از دو تَرک اساسی و عمیق رنج می برد. تَرکهایی که نردبان را در معرض واژگونی و از هم گسیختگی و بالاروندگان از آن را در حالتی لرزان و نامطمئن قرار داده است . شکاف اول اینکه فلسفه دوم خردادیها از ابتدای شکلگیری و بعدها در تمامی دوران «به اصطلاح اصلاحات»، بر «نفی و رد هاشمی» استوار بود است و شکاف بعدی این که اصولا هاشمیرفسنجانی برای خود چهرهای فراجناحی قائل است و نمیخواهد این تابو علناً شکسته شود.(۸) ضمن آن که هاشمی نحوه برخورد دومخردادیها را نیز فراموش نکرده است.
افراطیون دومخردادی از همان آغازین روزهای تکیه زدن بر پُستها و جایگاههای اجرایی و سپس تقنینی و کسب قدرت سیاسی، تخریب برخی شخصیتهای درجه اول نظام وسیاهنمایی درباره تمامی فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انجام شده توسط ایشان را در دستور کار قرار دادند. دراین میان، بارزترین و برجستهترین فردی که مورد انواع مختلف تخریب، سیاه نمایی و هتاکی افراطیون اصلاحات قرار گرفت، هاشمی رفسنجانی بود.
اوج این اقدامات «ماکیاولیستی» که نشاندهنده میزان و عمق نفرت و کینهتوزی افراطیون اصلاحات در مورد هاشمی است در جریان ثبتنام او برای شرکت در انتخابات مجلس ششم خود را نشان داد.
اعضای جبهه مشارکت و روزنامههای دوم خردادی در آن زمان برخوردی بسیار تُند و در برخی اوقات ناجوانمردانه با آقای هاشمی داشتند و از آنجا که ریشه برخی از اتفاقات و رخدادهای پس از دومخرداد ( از جمله مسئله قتلهای زنجیرهای و اقداماتی که سعید امامی و دوستانش در وزارت اطلاعات در زمان ریاست جمهوری هاشمیرفسنجانی داشتند) را در نوع مدیریت جناب هاشمی میدانستند، به طور مداوم ایشان را به عدم شفافیت در مواضع خود متهم میکردند. به طور قطع، جوی که علیه جناب هاشمی ایجاد شده بود تا حدود زیادی وامدار موضعگیری روزنامههای «صبح امروز» و «مشارکت» و درج مقالات «اکبرگنجی» تحت عنوان «عالیجناب سرخپوش» در نشریات دومخردادی بود. انواع و اقسام اتهامات در مورد هاشمیرفسنجانی در روزنامههای اصلاحطلب منتشر گشته، این روزنامهها مصرانه از وی میخواستند که پاسخگوی انتقادات باشد.
سیل تهمتها و اهانتهای دومخردادیها در سال ۷۸، هاشمی را در وضعیتی قرار داد که نه تنها در انتخابات مجلس ششم، نفر سیام شد، بلکه با تداوم تهدیدات جریان دوم خرداد ـ که سرمست از پیروزی قاطع، خود را برای رد اعتبار نامه هاشمی آماده میکردند ـ اساساً مجبور به کنارهگیری از مجلس ششم شد. یادآوری کارنامه شیوه برخورد دومخردادیها با هاشمی و اظهارنظرهای افراطیون اصلاحطلب علیه هاشمیرفسنجانی و عملکرد و سیاستهای وی، به زودی در قالب تحلیل جداگانه ای منتشر خواهد شد.
● سناریوهای انتخاباتی جریان دوم خرداد
جریان دومخرداد از این که در ۴ سال گذشته به حاشیه رانده شده، به شدت ناراضی است و از آنجا که برخی تحلیلها، اصولگرایان را از لحاظ انتخاباتی در موقعیتی متزلزل نشان میدهد، میکوشد با اجرای برخی سناریوهای انتخاباتی، رقیب اصولگرا را فریب داده و از طریق برنامهریزیهای دقیق و حسابشده، بار دیگر مردم را نردبان جاهطلبی و بازگشت به قدرت خود نماید. برخی از این سناریوها تاکنون به مرحله اجرا و تاریخ مصرف آن گذشته و برخی در حال اجراست. در ذیل برای بررسی به هر دو اشاره میشود:
۱) سناریوی تردید:
از جمله تکراریترین سناریوهای انتخاباتی دومخردادیها که در انتخابات هشتم ریاستجمهوری (دومین دوره رئیسجمهوری خاتمی) نیز به اجرا درآمد، «سناریوی تردید» است. آقای خاتمی در دور دوم ریاستجمهوری خود به دلیل سیاستهای غلط فرهنگی و اقتصادی به شدت نگران رأی نیاوردن بود، از همین تاکتیک «تردید» استفاده کرد. روزنامههای جریان مدعی اصلاحطلبی هم مدام تیتر خود را به آمدن و نیامدن وی اختصاص میدادند. یکی مینوشت «او میآید» و دیگری تیتر میزد «نمیآید»؛ او نیز هیچگاه به صورت شفاف موضع خودش را بیان نمیکرد. این فرآیند تا زمان ثبت نام ادامه یافت و سرانجام با حضور در وزارت کشور و گریه سیاسی در برابر دوربینهای یک فیلم ساز ماهر، تردیدش بر طرف شد. او بدینوسیله توانست برای بار دوم به ریاستجمهوری انتخاب شود و در مجموعه کاخ سعدآباد باقی بماند.
سناریو تکراری «تردید» این بار با اعلام زودهنگام نامزدی خاتمی برای شرکت در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و طرح امکان حضور میرحسینموسوی (نامزد همیشه غایب آنها) در انتخابات در مرحله اول و با سکوت میرحسین موسوی و سخنان ضدونقیض «سیدمحمدخاتمی» در خصوص حضور یا عدم تمایل برای حضور در انتخابات (۹) در مرحله بعدی کلید خورد و در روزهای اخیر ظاهرا حرکت بر مسیر این سناریو برای خاتمی به پایان رسیده و برای «میرحسین» ادامه دارد. هرچند در این میانه بازی خارج از قاعده کروبی و غیرقابل پیشبینی بودن «میرحسین» به قدری کار را سخت کرده که هیچ معلوم نیست فرجام کار چگونه از آب در خواهد آمد.
صحنهپردازان دوم خرداد با اجرای سناریوی «تردید» در پی این بوده و هستند که ابتدا فقر مفرط نیروی پای کار در اردوگاه دومخردادیها و عدم کادرسازی آنها را پوشیده نگه دارند، سپس با بزرگنمایی تردید نامزدهای اصلی خود (سیدمحمدخاتمی یا میرحسینموسوی) برای حضور یا کنارهگیری از مبارزات انتخاباتی، اشکالاتی را به ساختار نظام جمهوری اسلامی منتسب سازد. سناریو نویسان دوم خردادی همانطور که «خاتمی» خود یکی دو بار در قالب شرطگذاری یا غیر آن گفته، قصد دارند این طور وانمود کنند که ساختار نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی امکان کار را از نامزد اصلی دومخرداد میگیرد و لذا برای ورود به این عرصه و غلبه بر این مشکلات باید از قبل چارهای اندیشیده شود.(۱۰) این سناریو که هر از چند گاهی با اعلام شایعه قطعیشدن حضور نامزدهای مردد (خاتمی یا میرحسین موسوی) از سوی اصلاحطلبان و سپس تکذیب همان خبر توسط خود آنها (۱۱) و پس از آن اطلاعرسانی ضدونقیض در مورد آنها تداوم مییابد (۱۲) با این بهانه که « نامزدهای اصلی دومخردادیها (خاتمی و میرحسینموسوی) به دلیل مشهور بودن نیاز به زمان برای تبلیغ ندارند (۱۳) تا جایی که امکان دارد زمان را به تعویق انداخته (۱۴) و این اهداف را پیاده میکند:
الف ) حرکت از پله دوم:
در این سناریو، جریان دومخرداد با فرار به جلو به جای پاسخگویی نسبت به «گذشته پر از ابهام جریان دومخرداد» و توضیح در خصوص دلایل رویگردانی مردم از مدعیان اصلاحات، حرکت را از «پله دوم شروع کرده» و بازی را به زمین «آمدن یا نیامدن خاتمی(یا میرحسین)» میکشاند. در حقیقت تصمیمسازان دوم خرداد با این ترفند درصدد هستند جهت سئوالهایی که در جامعه برای افکارعمومی درباره «کارنامه جریان دوم خردادیها» مطرح است را به سمت و سوی پرسش از «زمان آمدن خاتمی (یا میرحسین)» یا در صورت اعلام عدم حضور او «دلایل کناره گیری خاتمی(یا میرحسین)» منحرف کند تا حتی در این صورت هم جریان آنها به سلامت از ورطه پاسخگویی به مردم نجات یابد. بحثها و مناظراتی که پیرامون نیامدن خاتمی برای «هاشمی نشدن و چهگوارا ماندن» یا لزوم آمدن او به عنوان «منجی دومخردادیها» میشود، همگی در همین راستا ارزیابی می شود.
ب ) اختفای هویتها زیر شمایل:
اجرای «سناریوی تردید» که اکنون در مورد «میرحسینموسوی» ادامه دارد بجای چالش میان هویتها، نزاع بین شمایلها را جایگزین میکند. در این سناریو، سعی وافری برای جلوگیری از شناخت مبانی اندیشه نامزد اصلی جریان دومخرداد و ارجاع دادن مردم به پیگیری اخبار حضور یا عدم حضور وی در انتخابات به چشم میخورد. از آنجا که نمایش شمایل متفاوت از هویت واقعی نامزدها در «فضای انتخاباتی مردد» بسیار ساده و سهلالوصول است، تصمیمسازان دوم خردادی با «انگاره سازی» و «دیگرنمایی شمایل نامزدهای انتخاباتی» میکوشند «هویت و شناسنامه واقعی شمایلها» را زیر غبار تردیدها پنهان کرده و «مناقشه بر سر حضور یا عدم حضور نامزدها»، را ترویج کنند. مخالفت با واکاوی فکری و هویتی حتی پرسش در خصوص خط فکری نامزدهای مطرح شده در دل این سناریو طراحی شده و دومخردادیها با شعار «نامزدهای دوم خرداد معروفتر از آن هستند که نیاز به معرفی داشته باشند»، به جنگ مخالفین میروند. این در حالی است که آشنایی مردم با طرز تفکر و شیوه عمل نامزدهای دوم خرداد (حتی معروفترین آنها خاتمی، میرحسین موسوی، کروبی) مربوط به لااقل ۴ سال پیش و در هنگام زمامداری است. چه بسا که آنها در طول این سالیان و در طی زمان دوری از قدرت به نتیجهگیریهای جدیدی رسیده باشند که با اندیشه گذشته آنها متفاوت و هویتی جدید برایشان فراهم کرده باشد که اساسا صدوهشتاد درجه نسبت به گذشته آنان تفاوت داشته باشد. حتی ممکن است هویت برخی از نامزدهای انتخاباتی آنها (نظیر میرحسین موسوی) ثابت باقی مانده باشد و از این جهت چالش هویتی عظیمی با سایر گروههای مدعی اصلاحطلبی که در طول سالیان گذشته دست از برخی عقاید انقلابی خود برداشتهاند رقم بخورد. با این حال این «سناریوی تردید» هدف خود را «اختفای هویت اصلی نامزدها» با «انگارهسازی» و «دیگرنمایی شمایلها» قرار داده است.
ج ) انجماد حریف:
تصمیمسازان دوم خرداد با استفاده از سناریوی «تردید» جبهه رقیب را به جبههای منجمد تا زمان پایان سناریوی تردید، تبدیل میکنند. از آنجا که به اعتقاد سناریونویسان دومخرداد، تصمیمگیری اصولگرایان درباره نحوه ورود به انتخابات آینده ریاستجمهوری و کثرت یا وحدت نامزد انتخاباتی آنها، وابستگی مستقیم و تنگاتنگی با حضور یا عدم حضور خاتمی یا میرحسینموسوی در کارزار انتخاباتی دارد، پیادهسازی سناریوی «تردید» به احتمال زیاد میتواند جریان اصولگرا را به عنوان حریف اصلی دوم خردادیها تا پایان این سناریو در حالتی منجمد (یا حداقل منفعل) نسبت به تصمیمات دومخردادیها نگه دارد. در چنین حالتی «تصمیمات انتخاباتی جریان اصولگرایی» خود را «منوط به تصمیم دومخردادیها» خواهد دانست و در این حالت در حقیقت «سناریوی تردید» اصولگرایان را «مردد» میکند. جریان اصولگرایی در چنین حالتی نه میتوانند به طور کامل و جامع از احمدینژاد حمایت کند و نه میتواند نامزد دیگری را از میان اصولگرایان مطرح نماید؛ چراکه روشن است حضور چند کاندیدای اصولگرا در برابر کاندیدای واحد دومخردادیها (خاتمی یا میرحسینموسوی) نتیجه جز شکست جبهه اصولگرایی ندارد.
د ) جلب مخاطب:
یقیناً بخش اعظمی از افکار عمومی با اجرای «سناریو تردید» متوجه سیل اخبار انتخاباتی اردوگاه دومخرداد و خبرهای پیرامونی «بازی میآیم، نمیآیم» نامزد اصلی آنها برای انتخابات (خاتمی یا میرحسین موسوی) خواهد شد و در این میان جریان خبری فعل و انفعالات اردوگاه اصولگرایان گُم خواهد بود. این ترفند برگردان رخدادی است که در جریان انتخابات نهم ریاستجمهوری برای دومخردادیها پیش آمد. در آن دوران اذهان عمومی و رسانهها به رغم فعالیت دومخردادیها، با تمام ظرفیت منتظر خارج شدن دود سفید از دودکش اصولگرایان و اعلام نتیجه انتخاب کاندیدای واحد شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی بودند. این اتفاق هیچگاه رخ نداد اما الگوی مناسبی برای تصمیمسازان دومخردادی شد تا در تدوین «سناریوی تردید» نیم نگاهی هم به «جلب مخاطب» برای جریان مدعی اصولگرایی باشند و از این طریق برای مدتی اخبار انتخاباتی خود را در کانون توجهات قرار دهند.
ه ) تست افکار عمومی:
تصمیمسازان جریان دومخرداد که با مطرح کردن تردیدهای انتخاباتی نامزد اصلی خود و زنده نگه داشتن احتمال نامزدی سایر کاندیداهای خود نظیر کروبی، عارف، حسن روحانی، نجفی و .... در کنار خاتمی و میرحسینموسوی همه مهرههای خود در شطرنج انتخابات به جلو راندهاند، چند هدف را به طور همزمان دنبال میکنند: اول سنجش محبوبیت کاندیداهای دومخردادی نزد افکار عمومی، دوم ارزیابی میزان همذاتپنداری مردم با کاندیداهای مردد، سوم اندازهگیری قابلیت نفوذ تردیدها و ابهامات مطرح شده جریان دوم خرداد در سطح جامعه و دست آخر مجابکردن طرفداران همه نامزدهای دومخردادی به حمایت از نامزد نهایی جریان دوم خرداد.
و ) گشودن قفل تحریم:
طرح سایر کاندیداهای دومخردادی در کنار کاندیدای اصلی که بخشی از «سناریوی تردید» است ممکن است به عنوان راه حلی دو مرحلهای برای خارجکردن تحریمیها از وضعیت فعلی استفاده شود. فراموش نکنیم که کشاندن پای اقشار ناامید دومخردادی که با صندوقهای رأی قهر کردهاند به صحنه انتخابات، آن هم به نفع کاندیدایی که از سوی بدنه سیاسی دومخرداد (که خود بانی اصلی جدایی آنها بوده اند) معرفی میشود، کار آسانی نیست، مگر آنکه با تشکیل سبدی متنوع از نامزدهای جبهه دومخرداد، ابتدا سعی شود با استفاده از قابلیتهای متفاوت هر کدام از نامزدها، دستهای از تحریمیها را راضی به نقشآفرینی در جریان دومخرداد کرد. هر کدام از تحریمیها به امید این نامزدها از «انفعال تحریمی بودن» خارج شوند، وارد کردن آنها به فرایند انتخابات گسیل کردن آنها پشت سر نامزد اصلی جریان دوم خرداد، کار چندان سختی نخواهد بود. آرای خاموش دوم خرداد از دیدگاه سناریونویسان دومخردادی، فرصتی برای بازگشت به مصادر قدرت است که باید در همه برنامهریزیهای دوم خرداد مد نظر قرار گیرد.
ز ) رقص پا برای تحلیل:
تصمیمسازان جریان دومخرداد در روند پُرفراز و نشیب «سناریو تردید» و هنگام طراحی بازی «میآیم، نمیآیم» خاتمی و «میآید، نمیآید» میرحسینموسوی و حتی طرح نام سایر نامزدهای انتخاباتی این جریان به صورت ترکیبهای دو نفره و سه نفره (۱۵) هدف جنبی دیگری نیز دارند. نامزدهای متعدد جریان دومخردادی از یک سو با اجرای رقص پا و تغییر دائم نامزد اعلامی خود، ذهن رقیب را دچار اغتشاش میکنند و از سوی دیگر جز به جزء واکنش جریان اصولگرایی در موقعیتهای متفاوت را با یکدیگر مقایسه میکنند تا از تحلیلهای سیاسی اصولگرایان مطلع شوند. این تحلیلها میتواند «تبین فضای کلی انتخابات» در شرایط مختلف، «نقد و بررسی نامزدهای انتخاباتی دومخردادی، «آنالیز لحظه به لحظه استراتژی جریان دوم خرداد» یا «برنامه عمل جریان اصولگرایی» در هنگام مواجه شدن با موقعیتهای متفاوت از سوی دومخردادیها باشد که در هر صورت، مطلع شدن از آنها، کلید طلایی دومخردادیها برای شناخت فضای کلی انتخابات، تلاش برای تطهیر اشتباهات گذشته و اتخاذ مسیر درست برای برنامههای آینده خواهد داشت.
ح ) مصالحه به قیمت حذف شاهمهرهها:
با اجرای این سناریو، تصمیمسازان جریان دوم خرداد مهره اصلی خود را در شرایطی ناپایدار برابر مهره اصلی حریف نشان میدهند و با استفاده از گزینه شرطی «اگر، آنگاه» کنارگذاردن گزینه مطرح شده را منوط به کنارکشیدن گزینه اصلی رقیب مینمایند (۱۶) یا به عبارتی صحیحتر راضی به از دست دادن نامزد اصلی خود در قبال حذف نامزد اصلی رقیب میشوند. این حرکت در بازی شطرنج «وزیر به وزیر» نام دارد و معمولا از طرف بازیگر ضعیفتر برای از کار انداختن مهمترین مهره بازیکن قویتر به کار میرود چرا که مهرههای یکسان در دست بازیگرانی با اندیشه غیر هم سطح، کارکردهای متفاوتی خواهد داشت و ارزش مهره وزیر در دست بازیگر متبحر، بسیار مافوق ارزش همان مهره در دست بازیگر ضعیفتر است. هر چند احتمال وقوع این حرکت در «سناریوی تردید» عادی به نظر میرسد اما از آنجا که پیش از این، برخی اصولگرایان در تحلیلهای خود، کنارکشیدن نامزد اصلی دوم خردادیها (خاتمی یا میرحسین) را مقدمه حضور نامزدهای دیگر جریان اصولگرایی در انتخابات میدانستند، محول کردن وقوع آن (کنار کشیدن خاتمی یا میرحسین) به کنار رفتن نامزد اصلی اصولگراها وضعیت فعلی را پیچیدهتر میکند. در این وضعیت، سرنوشت دو جریان و نامزدهای اصلی آنها به هم گره میخورد اما به دلیل فضای بیاعتمادی میان این دو جریان، حتی اگر تصمیم بر این باشد که هر دو جریان نامزدهای اصلی خود در انتخابات را کنار بگذارند، هر کدام از آنها منتظر طرف دیگر برای پیش قدم شدن در این کار میشود به گونهای که احتمال موفقیت این بخش از سناریو تا حدود زیادی کاهش مییابد. البته امکان دیگری هم وجود دارد که نباید نسبت به آن بیتفاوت بود و آن اینکه تصمیمسازان دومخرداد بسان یک شطرنج باز ظاهرا غیرحرفهای، تمام مهرههای شطرنج را بدون هدف به میدان آورده و از آشفته بودن صحنه شطرنج سوءاستفاده کنند. در این صورت همه نامزدها به میدان آمده، فضای انتخابات پیچیده و مبهم میشود.آنگاه دست تصمیمسازان برای چانهزنی و شرطگذاری برای کنار کشیدن نامزدهای «زینت الانتخاباتی» هر دو جریان، باز خواهد بود. از این طریق، تعیین کاندیدا در جبهه رقیب مدیریت خواهد شد.
ط ) نامزد بلاگردان؛ سپر بلای جریان:
ممکن است جریان دومخرداد با خط بطلانکشیدن بر تمامی فرضیات، همچنان خاتمی را در ویترین اصلی خود به نمایش گذاشته و مانورهای انتخاباتی خود را روی این نامزد مردد متمرکز کند، اما در دقیقه نود، پس از آن که تمامی نقدها و سئوالات را حول یک نفر سوق داد، گزینه دیگری را طرح نموده و در حقیقت با جایگزینی مهره در سایه (نامزد اصلی)، او را سپر بلای جریان کند. اجرا شدن این پرده از سناریو، هر چند نامزد اعلامی را در معرض تضعیف و تخریب قرار میدهد، اما در نهایت جریان دومخرداد و «نامزد در سایه» را سالم از گذرگاه انتخابات رد میکند. در این سناریو ملزم کردن کاندیدای اعلامی به کنارهگیری، سختترین مرحله اجرا است، چرا که کمتر نامزدی حاضر به پذیرفتن انتقادات و «بلاگران شدن» به قیمت حفظ سلامت دیگر نامزد درون جناحی است. مگر آنکه صحنهگردانها از ابتدا، نامزد اعلامی را در جریان سناریوی واقعی قرار ندهند و پرده آخر را به شکلی برای او رقم زنند که «نامزد در ویترین» شرایط را برای ادامه کاندیداتوری مناسب نبیند.
۲) سناریوی تهدید:
در این سناریو، دومخردادیها به جای گفتوگو و حضور در عرصه رقابت به صورت مسالمتآمیز، درصدد هستند با تهدید نظام به تحریم انتخابات (۱۷) شرایط دلخواه برای حضور خاتمی را بدون دادن کمترین امتیاز به رقیب سیاسی فراهم کنند. در همین راستا، دبیرکل سازمان مجاهدین به راحتی نظام را تهدید به افشاگری میکند (۱۸) و سخنگوی آنها، مشروعیت انتخابات بدون حضور خاتمی را رد میکند. (۱۹)
۳) سناریوی تشنج:
ایجاد تشنج و التهابآفرینی در فضای عمومی جامعه، یکی از راهبردهای اصلی جبهه دومخرداد در انتخابات مختلف به ویژه انتخابات ریاستجمهوری است. هرچند به دلیل بازتابهای بسیار منفی که در افکار عمومی از این روش در انتخابات گذشته برجامانده و نیز به دلیل افزایش بصیرت عمومی جامعه و هوشیاری رقیب سیاسی، این سناریو عملا کارایی خود را تا حد زیادی از دست داده است . دوم خردادی ها شاید در شرایط حال حاضر نیازمند استراتژی برگشت به جامعه و پرداختن به تقویت سرمایههای اجتماعی باشد. مدلهای سیاسی همچون «فشار از پایین» و «بسیج عمومی و مشارکت دادن نهادی و سازمانیافته مردم به پشتیبانی از سیاستورزی هدایتکنندگان اصلاحات» که در زمان دولتهای خاتمی هم مطرح میشد و بنا به دلایلی از جمله بحرانهای سیاسی و مخالفتهای بالقوه در سطح ساختار قدرت به جد پیگیری نشد، میتواند مهم تلقی شود. یکی از استراتژیهای دومخردادیها برای دستیابی به این اهداف، «ایجاد تشنج در فضای عمومی به خصوص دانشگاهها و فعال کردن دانشجویان» است. تصمیمسازان دومخردادی با «بزرگنمایی محدودیتهای تشکیلاتی دانشجویی منتقد و سردادن شعار مخالفت با بازداشت دانشجویان و تعطیلی نشریات» سعی میکنند قشر دانشجو را به سمت خود جذب کنند.
۴) سناریوی رفراندوم:
بسیاری از سران جناح دومخرداد بر این باور هستند که تنها راه پیروزی آنان، تبدیل کردن انتخابات به یک «رفراندوم بزرگ» برای «نه» گفتن به رادیکالیسم و در حقیقت احمدینژاد است. برخی از آنها بر این باورند که مردم باید در انتخابات نشان دهند که تعارض دو دین و دو قرائت از جمهوری اسلامی در کجا ایستادهاند.
نشریه «عصر نو» ارگان رسمی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در سرمقاله خود می نویسد: «صحنه و عرصه واقعی سیاست در ایران کنونی، آوردگاه دو گرایش متقابل در پیکره نظام جمهوری اسلامی است. یکی از این گرایشها میل به مطلقه و غیرمشروط کردن حکومت و شکل دادن یک ساختار اداری ـ سیاسی هرمی منفرد برای آن است که گردش قدرت در آن وجود ندارد و قدرت سیاسی حتی از نظر شکلی نیز دچار دست به دستی معمول در نظامات مبتنی بر رای اکثریت مردم نمیشود. در کشور ما این گرایش را اقتدارگرا و یا به قول خود اهل گرایش، اصولگرا نامیدهاند. گرایش دوم کسانی را در برمیگیرد که به صورتی بنیادین به ناایستایی وضعیت حکومتها و تغیر وضعیت و ماهیت آنها در طول زمان باور دارد و معتقد است تحولات درونزا و کنترل شده یک نظام سیاسی به تکامل و ماندگاری آن یاری میرساند. این گرایش معتقد است امتزاج آگاهانه سنن حکومتی، اقتضائات فقهی و نظامات اجتماعی نوپدید یا مدرن (دموکراسی مبتنی بر آزادی انتخاب و حق رای) بر بستر آداب و اخلاق و فرهنگ اجتماعی ما میتواند سنتز مناسبی برای یک نظام حکومتی بومی و مناسب به دست دهد. این گرایش خود را تحت نام اصلاح طلب جمهوری اسلامی تعریف کرده است. بدیهی است این تعریف همه نیروهای بیرون از دایره این دو گرایش در خارج و داخل ایران را مغفول نمیگذارد، اما آنان را عوامل موثر یا درگیر در آوردگاه ذکر شده نمیداند.» (۲۰)
۵) سناریوی مظلومنمایی:
عاطفیساختن فضای جامعه و احساسی کردن افکار عمومی برای جلب آراء به شیوه «پوپولیستی» از ترفندهای قدیمی دومخردادیها است که در این انتخابات هم با بزرگ نمایی موانع سر راه خاتمی که حتی بارها از زبان خودش بیان شده و نشان دادن این موضوع که حساسیت حاکمیت روی خاتمی زیاد است به دنبال آن هستند.
ظاهراََ هنوز هم بهترین حربه دومخردادیها برای جلب نظر مردم، «مظلومنمایی» است. این سناریو در دوران دومخرداد تا حدودی مورد پذیرش مردم قرار گرفت اما از یک جایی به بعد، بخصوص از وقتی دومخردادیها زمام تمام امور اجرایی کشور را بدست گرفتند، مظلومنمایی آنها مضحک شد و دیگر حوصله مردم را بسر آورد. مردم ایران، عاشق دفاع از مظلومان هستند اما وقتی احساس کنند کسانی مظلومینمایی را بعنوان یک حربه و ابزار سیاسی برگزیدهاند، روی خود را به سوی دیگر بر میگردانند! بیتوجهی مردم به تحصن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به ردصلاحیتشان نشان داد که بلیط مظلومنمایی دیگر سوخته و کاربردی ندارد. اما همچنان این حربه مورد استفاده وسیع دومخردادیها است!
۶) سناریوی بحرانی نشان دادن:
طراحان این سناریو با بحرانی نشاندادن شرایط کشور، بزرگنمایی تحریمها و تهدیدات بینالمللی، همچنین بازگویی و واکاوی ضعفهای احمدینژاد از ابتدا تاکنون، در حقیقت به دنبال بحرانی نشان دادن وضعیت کشور هستند.
متاسفانه در این سالها، بیگانگان به صورت بیسابقهای به بهانههای متعدد در موضعگیریها، بیانیهها، انعقاد پروتکلهای همکاری و کنفرانسها در امور داخلی کشور مداخله کردهاند. برخی صریحاً حمایت خود از دومخردادیها را در برابر اصولگرایان در انتخابات و حتی گاهی حمایت از نامزد مورد نظر را رسما اعلام کردهاند.
تصمیمسازان دوم خرداد در این سناریو احتمالا از تیترهایی نظیر «نامه اوباما به مردم ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری نوشته خواهد شد»، «اتحادیه اروپا برای گسترش مناسبات خود منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری است» و.. استفاده خواهند برد. (۲۱)
۷) سناریوی تشکیک:
«سناریوی تشکیک» در آرا چه پیش از آغاز رسمی انتخابات و چه بعد از اعلام نتایج، از جمله سناریوهای نخنما شده دومخردادیها در همه دورههای انتخاباتی است که هنوز هم در حال پیگیری آن هستند. کارنامه برخی از جریانات سیاسی خصوصا کسانی که امروز بر مسند تصمیمگیری برای بخش افراطی جریان دومخرداد تکیه دادهاند نیز نشان میدهد که آنها هرگاه با رأی مخالف مردم روبرو شدهاند و از تحلیل آن عاجز ماندهاند، سادهترین راه را زیر سئوال بردن سلامت انتخابات یافتهاند. افراطیون دومخردادی با بستن چشمهای خود به روی واقعیت، به جای آنکه علت رویگردانی مردم از دومخرداد را ریشهیابی کنند، با طرح اصطلاحاتی نظیر «نیروهای غیبی»، عملا طرف مقابل را متهم به تقلب میکنند. بحث نظارت سازمانهای بینالمللی بر انتخابات را پیش میکشند و با پیشنهاد تشکیل کمیته صیانت از آراء، در حقیقت جو دلهره و تشکیک در انتخابات را دامن میزنند و در این مسیر حتی از برخی نیز مایه میگذارند.(۲۲) گاهی حتی پا را از این فراتر گذاشته و مراجع تقلید قم را هم به یاری میطلبند.(۲۳) «محسنآرمین» سخنگوی سازمان مجاهدین در این خصوص میگوید: «از مراجع تقلید میخواهیم نظر خود درباره حکم شرعی دست بردن در آرای مردم را به صراحت اعلام کنند تا با اعلام نظر آنها، جلوی تخلف در انتخابات گرفته شود».(۲۴)
دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در این زمینه میگوید: «ما نگران آرا هستیم و آن را بارها در جریان انتخابات اعلام کردیم و اینکه یک حزب به شکل گسترده نمیتواند بر جریان برگزاری انتخابات نظارت کند، یک ضعف محسوب میشود اما متاسفانه همه ابزارها در دست جناح رقیب است. ما به تنها چیزی که امیدواریم این است که حضور گسترده مردم در انتخابات و اختلاف آشکار رای اصلاحطلبان با سایر رقبا، مانع تخلف شود چنانکه در سال ۷۶ نیز اختلاف بسیار زیاد آقای خاتمی با رقیب خود توانست زمینه تخلف را به هم ریزد. من نگفتم نگرانی از آرا جدی نیست یا با حضور آقای خاتمی تخلف از بین میرود بلکه معتقدم شاید تشدید هم بشود. اما معتقدم با حضور آقای خاتمی و مشارکت گسترده مردم، فاصله آرا آنقدر زیاد خواهد شد که تخلفات چارهساز نخواهد بود.(۲۵)
منبع : سایت الف
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست