چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


آغازی بر یک پایان


آغازی بر یک پایان
۱) در جمع بندی برنامه های امسال ماه مبارک رمضان در سیما، می توان گفت که این برنامه ها نشان دادند همچنان در زمینه تولید و پخش برنامه های مناسبتی، به خصوص مناسبت های مذهبی دچار چالش هستیم. تطابق و نزدیکی محصولات فرهنگی و رسانه ای، از جمله آثار تلویزیونی، با ارزش های دینی و انقلابی، یکی از آرمان های جامعه ما در سه دهه گذشته بوده است. علی رغم بسیاری از توفیقات ارزنده و غیر قابل انکار - که اتفاقاً برخی از آن ها در برنامه های امسال روی داد- این چشمه هنوز زلال نشده؛ گل آلود است و از آن، کاملاً سیراب نمی شویم. این مسئله در مورد سریال ها، که بیشتر به چشم مردم می آیند پرنگ تر است. برخی کارهایی را دیدیم که در شأن این وطن و نام ملی ترین رسانه اش نبودند.
۲) ریشه اصلی مشکلات سیما، قبل از این که به مدیریت آن و سیاستگذارانش برگردد، به قالب رسانه ای و ساختاری آن مربوط است. نکته ای که برخی اندیشمندان داخلی و خارجی تأکید زیادی بر آن نموده اند. معروف ترین آن ها، مارشال مک لوهان است. او در مقاله معروف «وسیله، پیام است» به «بار ناخودآگاه» رسانه های تکنولوژیک غربی اشاره کرده بود و به این پرداخته بود که وسائلی چون تلویزیون، به خودی خود مروج فرهنگ غربی هستند.
نیل پستمن، دیگر متفکر غربی نیز، تلویزیون را در بیان پیام های دینی دچار ضعف ذاتی می داند و در کتاب زندگی در عیش، مردن در خوشی نوشته: «صفحه تلویزیون، ذاتی برخوردار از گرایشی نیرومند به روان شناسی این جهانی دارد». در میان متفکران داخلی نیز، شهید سید مرتضی آوینی به طور جدی این مسئله را مورد موشکافی قرار داد و معتقد بود، رسانه های چون سینما و تلویزیون، ظرفی نیستند که هر گونه مظروفی را بپذیرند؛ در جلد اول آینه جادو نوشت: «قالب های هنری غربی هر نوع پیام یا محتوایی را نمی پذیرند و کسی که می خواهد در سینما و تلویزیون عوالم غیبی و حال و هوای معنوی انسان ها را به تصویر بکشد باید بر تکنیک بسیار پیچیده این وسایل غلبه پیدا کند و بداند که گستره کارآیی این رسانه ها تا کجاست.»
۳) وفور تناقضات در ارائه پیام ها از سوی سیما، یکی از موجبات تحمیلی ماهیت تلویزیون است. به طور مثال، میان سریالی که درس اخلاق می دهد و مخاطب خود را به قناعت از دنیا تشویق می کند، ناگهان پیام های بازرگانی پخش می شوند که تو را به زیاده خواهی و خریدن و بیشتر خریدن و انباشت ثروت در فلان بانکی که در چهار سال اندوخته را دو برابر می کند و... می خوانند! یا مثلاً حرف ها و خطابه های سریال «روز حسرت» مورد قبول بیننده مؤمن و جویای کمال قرار می گیرد ولی تصاویر آن، چندان به دلش ننشست. هر چند این تصاویر ممکن است از نظر تکنیکی نمره قبولی بگیرند. چرا در این سریال، با وجود بازی عالی افسانه بایگان، اما شخصیت «نرجس» اهل کمالات در باور مخاطب جعلی می آید و در دل می گوید: به این بازیگر نمی آید که چنین نقشی بازی کند؟ یا وقتی مردم متوجه می شوند که فلان بازیگر که در سریالی نقش یک مؤمن با صفا را بازی کرده، بابت نقش آفرینی اش به اندازه درآمد تمام عمر برخی از مخاطبان پول گرفته، همه تلاش ها نقش بر آب می شوند. موارد ذکر شده، برخی از مصادیقی هستند که پیام های دینی تلویزیون را خنثی می کنند. تناقضاتی که با پرورش هنرمندانی که تعهد و تخصص را با هم دارند و علاوه بر این که خود، تجربه سلوک عرفانی را گذرانده اند، بر تکنیک سینما و تلویزیون مسلط شده اند کاهش می یابد. با تکیه صرف بر فن، ارائه ماوراء الطبیعه ناملموس می شود. باور عمیق و درک عوالم معنوی و ماورایی از سوی هنرمند، منهای توانایی تکنیکی نیز نتیجه ای مطلوب نخواهد داشت.
۴) نتایج نظرسنجی های سیما درباره رضایت مردم از سریال ها نیز بسیار مفید و درس آموز است. «بزنگاه» و «مأمور بدرقه» که طنز بودند و عوامانه، در رتبه های آخر قرار گرفتند «روز حسرت» و «مثل هیچ کس» در صدر نشستند. این نشان می دهد که ذائقه مخاطبان تلویزیون هنوز آنقدر هم که هشدار داده می شود
نا امید کننده نیست. سریال «مثل هیچ کس» یکی از توفیقات سیما در ارائه مطلوب مفاهیم ارزش و اخلاقی از طریق رسانه ملی است. تناقض در آن ناچیز بود و علی رغم دوری از آلایش های تصویری، موردپسند عموم مخاطبان قرار گرفت. همین موفقیت می تواند مسیر سریال سازان رسانه ملی را مشخص کند. البته نه به این مفهوم که تمام سریال ها از این به بعد باید شبیه «مثل هیچ کس» باشند. بلکه منظور این است که رویکردش به آداب و رسوم بومی، فرهنگ و اخلاق مردمی واقعیت های زندگی مردم و پرهیز حتی الامکانش از جاذبه های کاذب، می تواند الگویی برای سایر تولید کنندگان باشد. همچنین «بزنگاه» موجب مردود شدن ابتذال گردید.
۵) یکی از ویژه برنامه های سیما در ایام مبارک گذشته که بسیار کم به آن پرداخته شده سریال «زمانی برای پشیمانی» بود. کاری که در شب های قدر و به خاطر عدم پخش «بزنگاه»، جانشین آن شد. این سریال هم علی رغم زمان کوتاه مدتی که مهمان سیما بود، توانست لحظات معنوی مناسبی را برای مخاطبان ایجاد کند. شاید اگر جای «بزنگاه» و «زمانی برای پشیمانی» تغییر می یافت، تأثیر سیما در این ایام بر مردم مطلوب تر می شد.
۶) برخلاف سریال ها، ویژه برنامه های ترکیبی سیما به مناسبت ماه مبارک رمضان نسبت به سال های گذشته ارتقا یافت. از جمله این برنامه ها، پخش کوتاه مدت اما مفید سخنان گوهربار آیات عظام از شبکه های مختلف بود. علی رغم عدم تناسب این نوع برنامه ها با قالب تلویزیون، اما به خاطر شخصیت های انتخاب شده و محتوای سخنانی که ارائه گردید، رضایت اکثریت بینندگان جلب شد. همچنین برنامه زنده و سحرگاهی «ماه خدا» نیز رنگی متفاوت به سحری های ماه رمضان بخشید. از دیگر برنامه های موفق، «ماه من سلام» بود که با اجرای جذاب و در عین حال فاخر کاردان و مدرس، تلفیقی از طرب و شادی متناسب با رمضان و معنویت را ارائه نمود. برنامه زنده «ماه محبوب» نیز با توجه به مهمانان ویژه ای که داشت می توانست بیش از این در میان مردم جا باز کند که به دلیل برخی ضعف ها به خصوص در زمینه مجری گری چندان موفق نشد.
۷) پایان ماه مبارک رمضان امسال و پیرو آن به انتها رسیدن ویژه برنامه های سیما برای این ایام، می تواند آغازی برای برنامه ریزی و سیاستگذاری با هدف بهتر شدن برای سال آینده باشد. بررسی مواردی چون نتایج نظرسنجی ها، تذکرات منتقدان و کارشناسان دلسوز، نکات مورد انتقاد شورای نظارت برصداو سیما فرصت هایی برای ردیابی نقاط ضعف و قوت هستند.
یکی از مشکلاتی که بستر زایش بسیاری دیگر از معضلات این نوع برنامه ها است، تأخیر در تولید و فشرده شدن ساخت آثار است. پس باید طوری برنامه ریزی کرد که کارها به موقع آماده شوند. همچنین نظارت در حین تولید و نظارت قبل از پخش، از بسیاری هزینه ها، چه برای جامعه و چه برای رسانه ملی می کاهد.
آرش فهیم
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید