چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا
دو نظریه درباره هویت اجتماعی
● مفهومشناسی هویت
واژة هویت یا Identity ریشه در زبان لاتین دارد و از Identitas که از Idem یعنی «مشابه و یکسان» ریشه میگیرد. این واژه در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت، یعنی تفاوت های اساسی که یک شخص را از همة کسان دیگر به واسطة هویت «خودش» متمایز میکند، اشاره دارد و در معنای دیگر به ویژگی همسانی که در آن اشخاص میتوانند به هم پیوسته باشند و یا از طریق گروه یا مقولات براساس صور مشترک برجستهای، نظیر ویژگیهای قومی و ... به دیگران بپیوندند، دلالت دارد (بایرون، ۱۹۹۷،در فکوهی، a۱۳۸۰: ۶۴-۶۳).
دو معنای ظاهراً متضاد کلمه هویت - تشابه و تمایز - دو روی یک سکهاند و آنچه در این بین نقش اصلی را بازی میکند فعل «شناسایی» است که لازمة هویت است. انسانها همواره سعی داشتهاند تا تمایزی بین خود و دیگری قایل شوند. به رغم قدمت این تمایزگذاری، از طرح مفهوم هویت در علوم اجتماعی به مثابه یک مفهوم علمی بیش از چند دهه نمیگذرد. عالمان اولیه علوم اجتماعی بر شناسایی جوامع غیر اصرار داشتهاند و جوامع عقب ماندهتر را در مقابل خود فرض میکرده تا از این طریق به جایگاه خود در جهان پی ببرد، نتیجه این تفکر در قرن ۱۹ پیدایش نظریات تکاملی بود که جوامع متمدن اروپایی نقطه پایان حرکت همة جوامع دیگر بودند. به هر حال تفکرات تاریخی و تکاملی این دسته در قرن بیستم، مورد انتقادات فراوان قرار گرفت و علوم اجتماعی از رویکردی کلاننگر و کلگرایانه به رویکردی جزئینگر و خرد مخصوصاً در آمریکا تبدیل شد. ظهور نظریة کنش متقابل سطح تحلیل علوم اجتماعی را به سطح فرد تقلیل داد و راه ورود نظریههای روانشناسی اجتماعی هموار شد. روانشناسان اجتماعی بر این واقعیت تأکید میکردند که احساس هویت (فردی) به واسطة دیالکتیک میان فرد و جامعه شکل میگیرد. بدین معنی که بینش و بصیرت فرد از خودش ناشی از تصوراتی بود که از جامعه در ذهن خود میپروارند. جورج هربرت مید [J.H. Mead] پرچمدار نظریة هویت ]اجتماعی[ است. او فرایند دستیابی فرد به احساس و برداشتی کامل از خویشتن را بررسی میکند. از دیدگاه مید هر فرد هویت یا «خویشتن» خود را از طریق سازماندهی نگرش های فردی دیگران در قالب نگرشها ی سازمان یافتة اجتماعی و یا گروهی شکل میدهد. به بیانی دیگر، تصویری که فرد از خود میسازد و احساسی که نسبت به خود پیدا میکند، بازتاب نگرشی است که دیگران از او دارند (Mead, ۱۹۶۴: ۲۲۲). افراد بشر سعی دارند که خود را مطابق عرف و هنجارهای جامعهای که در آن زندگی میکنند، تعریف کنند. کنش متقابل از این حیث بر جایگاه فرد در جامعه تأکید دارد. به عبارتی دیگر آنها به نوعی هویت شخصی اعتقاد دارند که برخاسته از جامعه میباشد. آنتونی گیدنز هم هویت شخصی را چیزی در نتیجة تداوم کنشهای اجتماعی فرد، که به او تفویض شده باشد، نمیداند بلکه آنرا چیزی میداند که به طور مداوم و روزمره ایجاد میشود و در فعالیتهای بازتابی خویش مورد حفاظت و پشتیبانی قرار میگیرد (گیدنز، ۱۳۷۸: ۱) از این گفتة گیدنز برمیآید که هویت هر شخصی لزوماً ذاتی آن شخص نیست، هویت نقشی نیست که از طرف جامعه به شخص تفویض شود. بلکه هویت فرایند معناسازی است که در طی زندگی روزمره و مکانیسمهای آن ساخته میشود. هویت هرگز ثابت نیست، بلکه متطور و متحول یا «دینامیک» است (الطایی، ۱۳۸۲: ۳۹). تحولات دنیای جدید و تقسیم کار بینالمللی، پایان جنگ سرد، گسترش مهاجرتها و ... باعث توجه به هویتهای گروهی شد و بررسی هویتهای گروهی و اجتماعی یکی از نگرانیهای علوم اجتماعی در دوران اخیر بوده است. مخصوصاً میتوان به نگرانی پست مدرنیستها نسبت به زوال فرهنگی مهاجر اشاره کرد. بخش عمدة تحقیقات در این زمینه، متوجه بررسی هویت فرهنگی در فرایند جهان شدن بوده است. جاناتان فریدمن، انسانشناس، هویت فرهنگی را در فرایند جهانی شدن مطالعه میکند (Friedman, ۱۹۹۴).
مباحث مربوط به طرح هویت، هرچند در آغاز متوجه موضوع بحران هویت بود، ولی مسیر بعدی آن به سمت بازسازی هویت در جوامع گوناگون کشیده شد. هویت اجتماعی نه تنها ارتباط اجتماعی را امکانپذیر میکند بلکه به زندگی افراد هم معنا میبخشد. در ضمن فرایندی برای خودشناسی کنشگران اجتماعی است که معناسازی نیز به واسطة آن صورت میگیرد. هویتها معانی کلیدی هستند که ذهنیت افراد را شکل میدهند، مردم به دیگران میگویند که چه کسی هستند و مهم تر این که به خودشان نیز میگویند که چه کسی هستند (گلمحمدی، ۱۳۸۰). متفکران چندی متأثر از کارهای کنش متقابلگرایان هستند از جملة آنها: ریچارد جنکینز و هنری تاجفل.
● ریچارد جنکینز و هویت اجتماعی
هویت اجتماعی خصلت یا خصیصة همة انسان ها به عنوان موجوداتی اجتماعی است، و از این لحاظ سرچشمه معنا و تجربه برای مردم است و میتوان بر این امر صحه گذاشت که هویت بر ساخته میشود. از نظر جنکینز هویت اجتماعی یک بازی است که در آن «رو در رو بازی میشود»، هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از آن طرف، درک دیگران از خودشان و افراد دیگر چیست. از این رو هویت اجتماعی نیز همانند معنا ذاتی نیست، و محصول توافق و عدم توافق است، و میتوان در باب آن نیز به چون و چرا پرداخت (جنکینز، ۱۳۸۱: ۸-۷).
آنچه یک گروه انسانی را هویت میبخشد شباهتی است که باعث تفاوت آنها از گروه های دیگر میشود. شباهت و تفاوت معناهایی هستند که افراد آنها را میسازند. فرهنگ جوامع بشری فرایند تفاوت و شباهت را عینیت میبخشد. ابزارهای فرهنگی هویتساز، باعث شکلگیری مقولههای هویتی در بین جوامع بشری میشوند. زبان، مذهب، پوشاک، علایق زیباشناختی، تفریحات و سرگرمی، ورزش، تغذیه و ... مورادی فرهنگی هستند که برای زندگی هر گروهی ایجاد معنا میکنند و باعث شباهت درون گروهی و تفاوت از برون گروه میشود. براین اساس، یک گروه و یا حتی یک فرد میتواند در موقعیتهای گوناگون هویتهای متعددی برای خود بسازد و خود را بدانها متعلق بدانند. «اصولاً زندگی اجتماعی بدون وجود راهی برای دانستن اینکه دیگران کیستند و بدون نوعی درک از اینکه خود ما کیستیم غیرقابل تصور است» (همان). آگاهی به وجود «خود» و پی بردن به کیستی و هویت خود از خلال ارتباط با دیگر جوامع و مردمان دیگر بوجود میآید. بنابراین خودآگاهی دربارة هویت اجتماعی یعنی اینکه معنای انسان بودن چیست، معنای انسان از نوع خاصی بودن چیست، فرد بودن به چه معنا است، و اینکه آیا آدمیان همان هستند که جلوه میکنند. معنای هویتهای اجتماعی در شرایط جهانی و به قول فریدمن در پروسة جهانی دارای شباهت در عین تفاوت هستند. همه ما، تا اندازهای، تحت یک نظام شکوفای جهانی اطلاعات تجارت و حمل و نقل سریع, زندگی میکنیم که در آن شباهت های جهانی به همان اندازة تفاوتهای محلی واضح است.
جنکینز در پرورش نظریة هویت اجتماعیاش تحت تأثیر اندیشههای کسانی چون هربرت مید، اروینگ گافمن و فردریک بارث مردمشناس است. جنکینز شکلگیری نظریة خویش را به این صورت خلاصه میکند. «اگر هویت شرط ضروری برای حیات اجتماعی است، برعکس آن نیز صادق است. هویت فردی که در خویشتنی تجسم یافته - جدا از سپهر اجتماعیِ دیگران معنادار نیست. هویت فردی بر تفاوت و هویت جمعی بر شباهت تأکید دارد. اما هویت فردی و خویشتنی به طور کامل در اجتماع ساخته میشوند. یعنی در فرایندهای اجتماعی شدن اولیه و متعاقب، و در فرایندهای جاری تعامل اجتماعی که در چارچوب آنها، افراد در طول عمرشان خود و دیگران را تعریف و بازتعریف میکنند. خاستگاه این دیدگاه, پراگماتیسم آمریکایی است که از نظریات اثرگذار کولی [Cooley] و مید بهره برده است. از کار آنان برداشتی از «خود» به عنوان ترکیبی جاری، و در عمل همزمان، از تعریف خود (درونی) و تعاریف خود که دیگران عرضه کنند (برونی) حاصل میشود. به این ترتیب برای آن الگوی بنیادی که کل استدلال مرا آشکار میسازد الگویی به دست داده میشود، یعنی دیالکتیک درونی - برونیِ شناسایی به عنوان فرایندی که به واسطة آن همه هویتها - اعم از فردی و جمعی - ترکیب مییابند» (همان : ۳۵).
مید به عنوان پیش قراول ریچارد جنکینز میان «من فاعلی» یا هویت فردی و «من مفعولی» یا هویت اجتماعی تفاوت قایل میشد. هردوی این «من»ها در جریان تجارب و فعالیتهای اجتماعی شکل میگیرند. «من فاعلی» نمایانگر حساسیت اندام به وجهه نظر دیگران است و «من مفعولی» مجموعهای سازمان یافته از نظرات متظاهر دیگران است. آنچه که در اینجا بر آن تأکید میشود «من مفعولی یا اجتماعی» است که حاصل مجموعهای از رفتارهای شکل گرفته است که فرد آن را آموخته است. و بر این اساس «منِ اجتماعی» تبلور ارزشها، هنجارها و اخلاقیات جامعه میباشد که مورد پذیرش قرار گرفته است (توسلی، ۱۳۷۶: ۲۸۱).
علاوه بر تعاریف درون و برون، جنکینز معنای تجسم یافتگی را هم از مید اخذ کرده است. دیالکتیک درونی - برونی شناسایی به عنوان فرایندی که از همة هویت ها اعم از فردی و جمعی ترکیب مییابد، مطرح است. هویت اجتماعی در قالب عمل اجتماعی تجسم مییابد. چون افراد به طور آگاهانهای اهداف خود را دنبال میکند و درصدد هستند چیزی یا کسی باشند و یا به نظر آیند تا بتوانند با موفقیت هویت های اجتماعی خاصی را بدست آورند. الگوی دیالکتیک درونی - برونی، ما را به این نتیجهگیری میرساند که آنچه مردم دربارة ما میاندیشند از آنچه ما دربارة خودمان میاندیشیم اهمیت کمتری ندارد. بیگمان، ما نه فقط خود را میشناسیم، بلکه با دیالکتیک درونی - برونی میان خودانگاره و تصویر عمومی، دیگران را نیز میشناسیم و توسط آنها شناخته میشویم (جنکینز، ۱۳۸۱). فردریک بارث نیز بر این باور صحه میگذارد که فرستادن پیام راجع به هویت کافی نیست، و اینکه پیام باید توسط دیگران صاحب اهمیت پذیرفته شود تا بتوان گفت هویتی کسب شده است.
بنابراین هویت هر فرد آن چیزی است که او را شبیه خودش و متفاوت با دیگران میکند، آن چیزی که فرد توسط آن خودش را میشناسد و تعریف میکند و آن چیزی که توسط آن خودش را پذیرفته شده و شناخته شده از طرف دیگران احساس میکند. و لذا میتوان گفت که هویت اجتماعی دستاوردی عملی، یعنی یک فرایند, است و همچنین فهم هویتهای اجتماعیِ فردی و جمعی از طریق به کار گرفتن کنش متقابل دیالکتیکی درونی و برونی امکانپذیر میگردد.
علاوه بر درونی و برونی بودن هویت، زمان و مکان هم از منابع ساخته شدن هویت در اجتماع هستند. «شناسایی یک چیز به معنای این است که آنرا در زمان و مکان جای دهیم» (همان: ۴۶). هویت یک پروسه و فرایند مستمر است که در طی زمان تولید و بازتولید میشود. هویتهای اجتماعی پایههایی هستند که بر آنها نظم و پیشبینیپذیری در سپهر اجتماعی استوار میشود. هم چنان که گفته شد معنا بر اثر تجارب و فعالیتها ساخته میشود. تجارب پدیدههای زمان مندی هستند. عملهای آینده شخص مهلم از تجارب گذشته میتواند باشد. رفتارهای گروهی یک جامعه به حافظه تاریخی آن جامعه ارجاع داده میشوند. جنکینز معتقد است که برخی از هویتها، چون خویشاوندی و جنسیت ممکن است هویتهای اولیه و در نتیجه کمتر انعطافپذیر باشند. او همچنین قومیت را «یک هویت اجتماعی اولیه» میداند. قومیت هویتی جمعی است که ممکن است حضور عمدهای در تجربه افراد داشته باشد. هویت قومی اغلب وجه مهم و ابتدایی خود شناسایی است. هنگامی که قومیت در نظر آدمیان مهم میشود، به راستی اهمیت مییابد. «قومیت به شباهت و تفاوت «ما» و «آنها» متکی است» (همان). اما مفهوم قومیت احتمالاً همیشه این صلابت را نداشته باشد، و در بعضی موارد, مورد چون و چرا واقع شود. چرا که قومیت امری ازلی نیست و تا حدودی ساخته میشود. قومیت مستلزم درونی کردن شباهتهای درون گروهی است. شباهت از خلال تفاوتگذاری به دیگران حاصل میشود. یکی از وجوه مشترک آدمیان تفاوتی است که با دیگران داریم. تعریف «ما» مستلزم دادن تعریفی از «آنها» است.
به هرحال، به طور کلی هویت جمعی - اجتماعی - ترکیب یافتن مضمونهای درهم آمیخته و جداییناپذیر شباهت و تفاوت انسانی در خلال عمل اجتماعی است. آن دائماً ساخته میشود و عملی فرایندی است و از طریق دیالکتیک درونی و برونی شناسایی حاصل میشود. شکلگیری هویت هر فرد از طریق سازماندهی نگرشها ی فردی دیگران در قالب نگرشها ی سازمان یافته اجتماعی این گروهی شکل میگیرد به عبارت دیگر تصویری که فرد از خود میسازد و احساسی که نسبت به خود پیدا میکند بازتاب نگرشی است که دیگران نسبت به او دارند (Mead, ۱۹۶۴: ۲۲۲).
● هنری تاجفل و نظریه مقولهبندی
هویت در این نظریه براساس احساس تعلق تعریف میشود. بدین معنی که فرد آنهایی را که به آن تعلق دارد به عنوان درون گروه و مقولة مثبت و آنهایی را که به آنها متعلق نیست، تحت عنوان برون گروه میشناسد. نظریه هویت اجتماعی را تاجفل به همراه ترنر [Turner] در سال ۱۹۷۹ توسعه داده است. این نظریه به طور عمده به منظور درک پایههای روانشناختی تمایز بین گروه ها به کار رفته است. تاجفل و همکاران (۱۹۷۱) تلاش کردهاند «شرایط حداقلی» [minimal conditions] را تعیین کنند که براساس آن اعضای یک گروه، درون گروهی را که به آن متعلق هستند و در مقابل برون گروه قرار میگیرد، متمایز کنند.
در تئوری هویت اجتماعی تاجفل و ترنر یک شخص تنها یک «خودشخصی» [Personal self] ندارد، بلکه دارای چندین خود است که با چرخههای عضویت گروهی هم خوانی دارد. زمینههای متفاوت اجتماعی ممکن است یک شخص را به فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن بر مبنای «ردة خود» شخصی، خانوادگی یا ملیاش برانگیزاند (Turner et al, ۱۹۸۷).
طبق تعریف این محققان, هویت اجتماعی برداشت افراد از خود است که از عضویت ادراک شده، در گروه های اجتماعی ناشی میشود (Hogg & Vaughan, ۲۰۰۲). تئوری هویت اجتماعی در این راستا است که عضویت گروهی به خودی خود، مقولهبندی درون گروهی را ایجاد میکند. تاجفل بین هویت اجتماعی و عضویت گروهی ارتباط برقرار میکند، او عضویت گروهی را شامل سه عنصر میداند: الف) عنصر معرفتی یا شناختی که به میزان آگاهی شخص به متعلق بودن در یک گروه برمیگردد ب) عنصر ارزشی که شامل محاسباتی میشود که فرد دربارة پیامدهای مثبت و یا منفی عضویت گروهی دارد. ت) عنصر عاطفی و احساسی که به میزان احساسات نسبت به یک گروه و نیز افراد دیگری که رابطه ویژهای با آن گروه دارند, اشاره دارد. برهمین مبنا هویت اجتماعی عبارت است از: برداشت یک فرد از خود به نسبت شناخت و آگاهی از عضویت در یک گروه به همراه بعد ارزشی و احساسی مرتبط با آن عضویت (Tajfel, ۱۹۷۸: ۶۳). مجموع این عناصر منجر به شکلگیری یک مقولهبندی از عضویت گروهی میشود. مقولهبندی افزایش شیوههایی را موجب میشود که در درون گروه مطلوب و در بیرون گروه هزینهبردار هستند. مثال های تاجفل و ترنر (۱۹۸۶) (مطالعات گروه اقلیت) نشان داد که کنش صرف افراد در مقولهبندی خودشان به عنوان اعضای گروه کافی بود تا آنها را به سمت نمایش جانبداری درون گروهی رهنمون شوند. بعد از اینکه عضویت در یک گروه مقولهبندی شد، افراد از طریق تفاوتگذاری قاطعانه، درون گروه شان در مقایسه با بیرون گروه نسبت به یک سری ابعاد ارزشی درصدد دستیابی به اعتماد به نفس مثبت هستند. این تلاش برای تمایزگذاری مثبت بدین معنی است که احساس مردم در خصوص اینکه «چه کسی هستند» با کلمة «ما» تعریف میشود تا با کلمه «من» . فرضیة اصلی تئوری مقولهبندی این است که هویت اجتماعی در بسیاری موارد قادر است فرد را از سوگیری به هویت شخصی بازدارد، بنابراین بر این قضیه تأکید دارد که افراد در بسیاری مواقع سعی میکنند خود را با مشخصههای اجتماعی مقولهبندی کنند و نه شخصی، و این امر - مقولهبندی فرد با مشخصههای اجتماعی - باعث ایجا درون گروه مشابه و برون گروه متفاوت میشود. تاجفل و ترنر (۱۹۷۹) متغیرهای مهم سهگانه که به ظهور جانبداری درون گروه کمک میکردند را تعیین کردهاند: ۱) میزان درونی کردن عضویت گروهی توسط افراد به عنوان جنبهای از برداشت از خودشان ۲) میزانی که بافت معمول زمینه را برای مقایسة بین گروه ها فراهم میکند ۳) روابط ادراک شده از مقایسة گروه، که بخودی خود به وسیلة موقعیت های نسبی و مطلق درون گروه شکل داده میشود.
تعصبی که در این زمینه به خرج داده میشود، باعث جستجوی هویت اجتماعی مثبت و حفظ این هویت میشود. تشکیل هویت های اجتماعی برپایه مقایسههایی است که آن فرد میان گروه های تعلق خود و گروه های دیگری که برای او قابل مقایسه به حساب میآیند، انجام میدهد و لذا برای اینکه هویت اجتماعی مثبت باشد، نتایج این مقایسهها باید به نفع گروه تعلق فرد باشد. تاجفل درصدد اثبات آن بود که مردم برای ارزیابی مثبت از خود برانگیخته میشوند، تا حدی که اگر با عضو شدن در یک گروه به تصور از خودشان معنی میدهند، آنها از آن گروه نیز ارزیابی مثبتی خواهند داشت. به عبارت دیگر, مردم یک هویت اجتماعی مثبت را جستجو میکنند و به دلیل اینکه ارزش عضویت در هر گروه به مقایسة دیگر گروه ها وابسته است، هویت اجتماعی مثبت با ایجاد یک تمایز مثبت درون گروه از بیرون گروه پذیرفته میشود. بنابراین میتوان گفت که مقولهبندی اجتماعی شرط کافی به وجود آمدن جانبداری از درون گروه در مقابل برون گروه است. مقوله یا گروه طی فرایندی ساخته میشود که در این فرایند سه عامل مهم را میتوان دخیل دانست. نخست اینکه افرادی که اعضای آن راتشکیل میدهند از تعلق به گروه, نوعی رضایت یا احساس عاطفی گرمی به دست میآورند. دوم اینکه، اعضای گروه در مورد خاستگاه خود و یا تاریخ گروه اعتقادی مشترک دارند و این اعتقاد مرزبندیهای گروه را مشخص میکند. نکته سوم این است که اعضای گروه روابط اجتماعی را که در چارچوب آن زندگی میکنند «مقدس» تلقی میکنند و آنرا نه تنها دربرگیرندة افراد زنده بلکه مردگان نیز میدانند .به اعتقاد گیرتز [Geertz] نیز، این ویژگیها به گروه ها، کیفیتی ویژه و بسیار قدرتمند میبخشد (Rex, ۱۹۹۶). مقوله مجموعة اشخاص یا اشیایی که ویژگیهای مشترک دارند، میباشد و مقولهسازی عمل توزیع برحسب مقولهها است.
به طور کلی میتوان گفت که فرضیه مرکزی تاجفل و همکاران او این بود که ما مقولههایی را که در ذهن خود به وجود میآوریم، با مرتب کردن موضوعات در آنها تفاوتها را در بین مقولهها افزایش میدهیم (افزایش تفاوتهای بین مقولهای) و در داخل گروه آنها را کاهش میدهیم. به عبارت دیگر، آنها میگویند ما تمایل داریم بر شباهت بین اعضای یک مقوله و تفاوت بین مقولهها در بین این گروه ها، فرد آنهایی را که بدان تعلق خاطر دارد (درون گروه) میشناسند و آنهایی را که بدان متعلق نیست (برون گروه) نیز تمیز میدهد (Tajfel & Wilks, ۱۹۶۳).
آنچه از بحث هویت اجتماعی برمیآید این است که فرایند هویتسازی این امکان را برای یک کنشگر اجتماعی فراهم میکند که برای پرسشهای بنیادی معطوف به کیستی و چیستی خود پاسخی مناسب و قانع کننده پیدا کند. در واقع هویت، معطوف به بازشناسی مرز میان «خودی» و «بیگانه» است که عمدتاً از طریق همسنجیهای اجتماعی و انفکاک میان درون گروه از برون گروه ها ممکن میشود. اهمیت تمایزها، ستیزها و تنشهای گروهی، حتی در شرایط نبود تضاد منافع، از این جنبة هویت ناشی میشود (گلمحمدی، ۱۳۸۱: ۲۲۴).
آموسی
منبع : خانه انسان شناسی ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست