چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا
سادگی یا پیچیدگی؛ مساله این است!
معمولا فیلسوفان علم سادگی را یک فضیلت برای نظریات علمی در نظر میگیرند. این بدین معنی است که در شرایط برابر میان دو نظریه باید آن نظریهای را برگزینیم که سادهتر است.
از آنجا که نظریات در برابر دادهها و مشاهدات تجربی تعین کامل ندارند نظریات بدیل گوناگونی میتوانند مشاهدات تجربی را توضیح دهند. از این رو سادگی به عنوان یک ملاک و معیار (در کنار معیارهای دیگری نظیر سازگاری و انسجام، نظاممند بودن، ثمربخش بودن) برای ترجیح و انتخاب نظریه مطرح میشود.
● توجیه سادگی
با اینکه از سادگی به کرات در بحثهای مختلف استفاده میشود، اما اولین نکته درباره این مفهوم ابهام و گنگی آن است. به نظر میرسد افراد مختلف، سادگی را به معانی مختلف در زمینهها و بسترهای گوناگون به کار میبرند. لذا بخشی از مسائلی که در این باره وجود دارد ناشی از ابهام و اشتراک لفظی است در حالی که اشتراک معنوی وجود ندارد.
به رغم این ابهامات و مسائلی که در تعریف دقیق سادگی وجود دارد، مکاتب مختلف به اشکال مختلف سعی در ارائه توجیه معرفتی عام برای سادگی کردهاند.
به صورت کلی سه دسته استدلال را برای اینکه چرا انتخاب نظریه سادهتر همیشه و همهجا موجهتر است میتوان مشاهده کرد: یک دسته استدلالهای پیشینی که توسط خردگرایان ارائه میشود، دیگری استدلالهای تجربهگرایان و طبیعتگرایان و دسته سوم استدلالهای آماری-احتمالاتی.
دسته اول استدلالات، توجیهات خردگرایانهای است که میکوشد به نحوی پیشینی موجه بودن سادگی را اثبات کند. این استدلالات خود انواع مختلف دارند: توجیهات الاهیاتی که متعلق به دانشمندان و نظریهپردازانی است که باورهای کلامی و کیهانشناختی خود را برای توجیه فعالیتهای علمی یا به عنوان راهنما در تولید نظریاتشان استفاده میکردهاند.
(مثل لایبنیتز، کپلر، نیوتن، ماکسول و اینشتین)؛ توجیهات متافیزیکی که سعی در توجیه سادگی با قرار دادن آن در یک چارچوب متافیزیکی عامتر دارند (مثل لایبنیتز و لویس)؛ توجیهاتی که سادگی را به عنوان یک ارزش ذاتی و درونی در نظر میگیرند و آن را ارزشی پایه میگیرند که قابل تحویل به یا استنتاج از ارزشی بنیادیتر نیست و توجیهاتی که میکوشند با توسل به اصول عقلانیت نظیر اتحاد یا اصل محافظهکاری معرفتشناختی انتخاب نظریه سادهتر را موجه کنند.
با رونق تجربهگرایی در فلسفه تحلیلی معاصر، بسیاری از فیلسوفان توجیهات پیشینی سادگی را در قلمروی متافیزیک به حساب میآورند و لذا خوش نمیدارند هر چند این رویکرد هنوز طرفدارانی مثل ریچارد سوئینبرن دارد.
دسته دوم، توجیهات طبیعتگرایانه برای اصل سادگی است. این توجیهات متاثر از رشد معرفتشناسی طبیعی شده به عنوان یک جنبش در فلسفه تحلیلی نیمه دوم قرن بیستم است؛ جنبشی که فلسفه را ادامه علم میبیند و برای فلسفه شأن مستقل و ممتازی از علم قائل نیست.
ممکن است افق دید فیلسوف طبیعتگرا وسیعتر از افق دید دانشمند باشد اما دغدغهها و روش او تفاوت اساسی با دانشمندان ندارد. درنتیجه علم نه نیازی به توجیهات فلسفی بیرون از خود دارد و نه اصلا میتوان چنان توجیهاتی را بهنحوی قابل قبول ارائه کرد.
لذا این گرایش میکوشد با ارائه شواهدی از الگوهای رد و قبول نظریات رقیب توسط دانشمندانی که روی آن نظریات کار میکردهاند توجیهی برای اصول سادگی به دست دهد. توجیهات پروژه طبیعتگرا هم با مشکلات عدیدهای مواجه است.
دسته آخر، توجیهات احتمالاتی-آماری برای سادگی هستند. به زعم کسانی که این دسته استدلالات را ارائه میدهند رویکردهای قبلی همگی رویکردهایی حدی به موضوع هستند.
یکی (استدلالهای پیشینی خردگرا) فرض میکند که اصول سادگی هیچ مبنای تجربی ندارند و دیگری (تجربهگرایی) فرض میکند این اصول فقط باید مبنای تجربی داشته باشند. این دو رویکرد هر دو پاسخی مبهم به سوالات اصلی درباره سادگی میدهند و هیچ کدام به این سوال که دقیقا چطور باید تعادل و مصالحهای میان «سادگی» و «کفایت تجربی» ایجاد کرد، پاسخی درخور نمیدهند.
همیشه میتوان نظریات بسیار سادهای داشت اما نادقیق و بدون ربط به دادههای تجربی. نیز همیشه میتوان نظریاتی کاملا دقیق داشت به قیمت پیچیدگی بیش از حد نظریه.
سوال این است که چه میزان دقت باید فدای چه میزان سادگی شود؟ تمام گرایشهای این رویکرد میکوشند با معیارها و شیوههای مختلفی که برای انجام این مصالحه با استفاده از احتمالات و آمار ارائه میدهند مساله را حل کنند.
● رویکرد موضعی
رویکردهایی که تا کنون مطرح شد میکوشیدند برای مساله سادگی راهحلی عام و فرازمینهای ارئه دهند. اما چنان که گفته شد حتی ارائه تعریفی دقیق و خالی از ابهام از سادگی هم به شکلی عام کاری دشوار است، چه رسد به ارائه توجیهی برای کاربرد این مفهوم عام و مبهم در حوزههای مختلف.
نظیر بسیاری از مشکلات فلسفی که گستردگی و شمول بیش از اندازهشان به ابهام و بیجوابی آنها انجامیده است، در مورد سادگی هم به نظر میرسد خیل عظیمی از مسائل و تلقیها تحت یک نام کلی جمع شدهاند، تا حدی که گاهی اطلاق لفظ واحد سادگی بر همه آنها درست نیست.
اینجاست که به نظر میرسد پیشنهاد فیلسوف زیستشناسی و علم کانادایی، الیوت سوبر ، برای توجیه و حل مساله سادگی پیشنهادی قابل تامل باشد.
سوبر استدلال میکند که توجیه عقلانی توسل به سادگی همیشه وابسته به فرضیات پیشزمینهای موضعی و محلی است و لذا نباید به دنبال توجیهی عام برای مسالهای محلی و موضعی بود، بلكه توجیه سادگی در هر زمینه و موضوعی با زمینه دیگر متفاوت است: «مشروعیت یا نامشروعیت سادگی در یک زمینه تحقیق خاص وابسته به ملاحظات مخصوص (و پسینی) مربوط به آن موضوع است. آنچه سادگی را در یک زمینه معقول میکند ممکن است هیچ ربطی به زمینه دیگر و توجیه سادگی در آن نداشته باشد.»
● فاصله میان صدق و توجیه
در تمام استدلالات مطرح شده سعی میشد توجیهی برای ترجیح یک نظریه بر نظریه دیگر ارائه شود. اما پیداست که هنوز میان صدق و توجیه فاصله وجود دارد، بدین معنا که ممکن است با استدلالات اقامهشده در به کار بردن یا باور داشتن نظریه ساده تر موجه باشیم، اما هنوز آن استدلالات چیزی درباره صدق نظریه سادهتر نگویند.
ممکن است توجیهاتی پیشینی و عقلانی ارائه دهیم، ممکن است به رفتارشناسی دانشمندان در فعالیت علمی دست بزنیم و در نهایت ممکن است ملاکهایی برای مصالحه روششناختی میان سادگی و کفایت تجربی به دست دهیم، اما هنوز سخت است دریابیم آن استدلالات چه طور دلیلی فلسفی به دست میدهند تا باور کنیم وضعیت وجودشناختی جهان مطابق ملاکهای پیشینی ما یا مطابق مفروضات دانشمندان در فعالیتهای علمیشان است.
به نظر میرسد در بسیاری موارد ما به فرافکنی ذهنیتها و طرز تلقیهای خود به طبیعت و جهان خارج میپردازیم یا با ملاکهای زیباییشناختی و سلیقهای درباره جهان و هویات آن قضاوت میکنیم. نوع بشر یکی از انواع گونههای جانوری است که به مدد موهبت زبان قادر شده است به فعالیتهایی نظیر فلسفه و علم بپردازد، آنها را پیش ببرد، با ارتباط با دیگران آنها را منتقل و ارزیابی کند و در نهایت به نسلهای بعد برساند.
انتظار اینکه طبیعت، دلخواه ما و مطابق ذهنیتها و علائق و تلقیهای ما رفتار کند به نظر قدری زیادهخواهی و انسانمحورانه میآید.
کسی که چنین موضعی اتخاذ میکند باید بتواند پاسخ دهد که چرا جهان مطابق نظر انوع دیگر جانوری، چه با تواناییهای شناختی کمتر و چه بیشتر از انسان، نیست. در نظر گرفتن محدودیت شناختی انسان عامل دیگری است که فاصله میان ذهن و جهان خارج را بیشتر آفتابی میکند و مساله را با دشواریهای بیشتری همراه.
البته میشود استدلالاتی تکاملی اقامه کرد که فاصله میان توجیه و صدق را با بقای نوع و انتخاب طبیعی پر کنند بدین صورت که: انسانهایی که بقا پیدا کردهاند آن دستهای بودهاند که باورهای مطابق با واقع داشتهاند لذا در انتخاب طبیعی حذف نشدهاند.
لذا نحوه تفکر و ذهنیت و قوای شناختیای که در تاریخ نوع ما تثبیت شده است به نحوی است که تطابق باورها و ذهنیت ما با طبیعت و عالم واقع تامین میشود. هر چند ممکن است این نوع از استدلال در بادی امر کارا و جذاب به نظر آید، اما در تحلیل عمیقتر و دقیقترخالی از ابهام و کلیگویی و در شاید ابطالناپذیری به نظر نمیرسد.
ضمن اینکه دشوار میتوان دانست تفاوت این استدلالات با استدلالهای متافیزیکی دیگری نظیر فرض خالق حکیم، یا کامل و عادلانه و منظم بودن جهان در چیست.
● نتیجه
در بستری معرفتی مانند علم که ادعاهای معرفتی ما از فرضهای نظری و تعهدات باوری و روششناختی فراتر نمیرود شاید بتوان به اصل سادگی به عنوان یک اصل روششناختی یا معرفتی متوسل شد، اما توسل به آن در فلسفه برای اثبات ادعاهای قوی هستیشناختی درباره انتولوژی جهان قدری گزافگویی و نیز دلبخواهی به نظر میرسد.
● موخره
جالب است بدانید در همان زمان اوکام فرد دیگری هست به نام والتر چاتونی که در برابر اصل تیغ اوکام این اصل را ارائه کرده است: «اگر سه چیز برای تایید یک قضیه کافی نبود باید چهارمی اضافه شود، و قس علی هذا.» اما دسته دیگری نیز از اصول وجود دارند که کاملا در برابر اصول سادگی هستند و به نام اصول وفور مشهورند.
این اصل میگوید که اگر برای شیئی وجود داشتن ممکن باشد آن گاه آن شیء واقعا وجود دارد.جالب است که اصل اخیر با اینکه عجیب به نظر میرسد بازگوییهایی در فیزیک کوانتوم (مخصوصا تعبیر جهانهای ممکن آن) دارد.
پل دیراک وقتی نشان داد که تئوری مکانیک کوانتوم امکان وجود تکقطبی مغناطیسی را منتفی نمیداند، گفت: «...در چنین شرایطی آدمی تعجب میکند اگر طبیعت هیچ استفادهای از این امکان نکرده باشد.»
به نظر میرسد اینکه جهان ساده است یا پیچیده بیشتر به سلایق و علایق فیلسوفان و دانشمندان مربوط باشد تا به وضع الامری عینی در جهان خارج.
صدرا ساده
* برگرفته از مقاله ارائهشده در دومین سمینار فلسفه علم در دانشگاه صنعتیشریف با عنوان «توجیه سادگی به عنوان یک فضیلت نظری در علم»
* برگرفته از مقاله ارائهشده در دومین سمینار فلسفه علم در دانشگاه صنعتیشریف با عنوان «توجیه سادگی به عنوان یک فضیلت نظری در علم»
منبع : روزنامه هممیهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست