دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا

قوام السلطنه کیست‌؟


قوام السلطنه کیست‌؟
قوام السلطنه از جمله سیاستمدارانی است كه نام و سرنوشت او به دوران پهلوی اول ودوم گره خورده است‌. او ۵ بار نخست وزیر شد؛ اگرچه كابینه‌های وی غالباً عمر كوتاهی داشتند، امّا خطی كه قوام در مدیریت سیاسی جامعه ایران ازاولین سال قرن جاری هجری دنبال كرد، مهمترین بستر را برای نفوذ امریكا در اقتصاد و سیاست و فرهنگ جامعه ایرانی باز كرد. شاید بتوان گفت در میان رجال عصر پهلوی قوام نخستین سیاستمدار ایرانی بود كه چشم به امریكا و سرمایه‌داری و به ظاهر بی طرف آن داشت‌. قوام در اجرای این سیاست كه به عنوان «كوشش برای گشودن خط سومی درسیاست خارجی در مقابل روس وانگلیس‌» برگزیده بود، ازكاردانی حسین علاء پسر علاءالسلطنه نخست وزیر دوران استبداد قاجار حداكثر استفاده را برد. علاء ـ نماینده ایران درامریكاـ مشغول جلب نظر یانكی‌ها و بازكردن پای آنها به ایران بود. قوام كه مدعی بود امریكا به علت دوری از ایران نمی‌تواند خطری برای استقلال ایران ایجاد كند، با سرمایه و نیروی كارش باطل كننده جادوهای انگلیس و مطامع شوروی در ایران خواهد بود. با اشاره او حسین علاء از وزارت خارجه امریكا خواست كه چند مستشار مالی به تهران معرفی كند. علاء به زودی با تلگرام رمز به قوام خبر دادكه توانسته است نظر صاحبان شركتهای نفتی امریكایی را برای سرمایه‌گذاری در نفت ایران جلب كند. چنین بود كه قوام در كار افتتاح مجلس چهارم تعجیل كرد تا بتواند قرارداد نفت شمال را با امریكائیها به تصویب رسانده و قانونی كند. مع الوصف قراداد در مجلسی به تصویب رسید كه نمایندگانش‌، همان نمایندگان مجلس سوم بودند كه پیمان ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله را نیز تصویب كرده بودند. ۲
●از تولد تا نخست وزیری‌
احمد قوام السلطنه‌، فرزند میرزا ابراهیم خان معتمد السلطنه‌، برادر كوچك میرزا حسن خان وثوق (وثوق الدوله ـ عاقد قرارداد ۱۹۱۹) ‌است. پدر قوام میرزا ابراهیم خان معتمدالسلطنه و اجداد وی عموماً در دوران حاكمیت قاجار صاحب مناصب دولتی بوده‌اند. قوام در آذر ۱۲۵۲ در تهران دیده به جهان گشود. او پس از تحصیلات مقدماتی در مدرسه مروی، به تحصیل درعلوم معقول و منقول پرداخت و تاریخ‌، جغرافیا، ریاضی و فلسفه را نزد معلمان خصوصی فراگرفت‌. در ۱۷ سالگی پیش خدمت ناصرالدین شاه و در ۲۰سالگی منشی دائی خود میرزاعلی خان امین الدوله كه حاكم آذربایجان بود شد. قوام در ۲۹ سالگی در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا وی را همراهی كرد. وی پس از پایان این سفر به «قوام السلطنه‌» مشهور شد. او به دلیل خط زیبایی كه داشت نویسنده «فرمان مشروطیت‌» و سپس رابط مظفرالدین شاه با مشروطه خواهان شد، ولی پس ازمرگ مظفرالدین شاه و در دوران محمدعلی شاه‌، از سیاست كناره گرفت و راهی اروپا شد و به تحصیل در رشته حقوق پرداخت‌.
در پی فتح تهران توسط مشروطه خواهان‌، قوام به ایران بازگشت‌. از اولین كابینه سپهدار كه در ۸ مهر ۱۲۸۸ تشكیل شد و قوام معاونت وزارت داخله را برعهده گرفت تا ۸ بهمن ۱۲۹۶ كه به سمت جنجالی و پرحادثه فرمانروایی خراسان رسید، مجموعاً ۹ بار در رأس وزارتخانه‌های عدلیه‌، مالیه و داخله قرار گرفت‌.
قوام در مقام والی خراسان، ثروت هنگفتی اندوخت‌. او با اجاره املاك مزروعی و مستغلات آستان قدس‌، سرمایه قابل ملاحظه‌ای در طول ۳ سالی كه فرمانروایی خراسان را برعهده داشت‌، كسب كرد. این قدرت و آزادی با كودتای سیدضیاءالدین طباطبایی از بین رفت‌. قوام‌، كودتا را محكوم كرد و همچون بعضی دیگر از والیان استانهای مختلف، به دلیل آن كه تصور نمی‌كرد كودتا دوام یابد، در برابر آن موضع منفی اتخاذ كرد. سیدضیاء نیز در برابر تمامی استانداران وفرمانروایانی كه در ایالات مختلف‌، در برابر كودتای سوم اسفند جبهه‌گیری كرده بودند، واكنش خصمانه‌ای نشان داد. وی یك ماه پس از كودتا، كلنل پسیان را كه فرماندهی ژاندارمری خراسان را برعهده داشت‌، كفیل استانداری خراسان كرد ودر ۱۱ فروردین ۱۳۰۰ دستور بازداشت قوام را نیز صادر نمود. كلنل پسیان كه از ماهیت نخست وزیر كودتا مطلع نبود و از طرفی قوام را عنصری ضدمردمی می‌شناخت‌، دستور دولت را به كار بست‌. قوام روز ۱۳ فروردین ۱۳۰۰ بازداشت شد وبه تهران انتقال یافت و در زندان عشرت‌آباد محبوس گردید و اموال و دارائیش در خراسان نیز مصادره شد.
قوام و سیدضیاء كینه دیرینه‌ای بایكدیگر داشتند. قوام كسی بود كه در دوران فرمانداری خود در خراسان نشریات وفادار به سید‌ضیاء را توقیف كرده و با اقدامات سیاسی وفرهنگی او مبارزه می‌كرد.
در بهار ۱۳۰۰ سیدضیاء با موج بازداشت‌ها و تمهیدات شدید امنیتی و رضاخان با اقدامات و انتصابات و عزل و نصب‌های نظامی خود، فضایی از رعب و وحشت را در كشور و به ویژه در تهران به وجود آوردند. از طرفی خروج نیروهای انگلیس از ایران (در اردیبهشت ۱۳۰۰)، نیز این دو را یكه‌تاز میدان كرده، موجبات نگرانی احمدشاه را فراهم كرده بود. احمدشاه با خروج نظامیان انگلیسی و قدرت گرفتن سیدضیاء و رضاخان نگران تضعیف سلطنت خود در كشور بود. روز دوم خرداد ۱۳۰۰ مشاجره شدیدی بین احمدشاه قاجار و سیدضیاء به وجود آمد. به طوری كه شاه سیدضیاء را وادار به استعفا كرد وسیدضیاء خودداری نمود. دو روز پس از این رویداد و به دنبال برگزاری تظاهرات گسترده علیه سیدضیاء در مسجد شاه تهران و میدان بهارستان احمدشاه تصمیم به عزل سیدضیاء گرفت‌.
زمانی كه حكم رئیس الوزرائی قوام السلطنه از سوی احمدشاه قاجار صادر شد، وی ۵۵ روز بود كه در زندان عشرت‌آباد بسر می‌برد. حكم در داخل زندان به وی ابلاغ شد و قوام در بعد از ظهر هشتم خرداد ۱۳۰۰ مستقیماً از زندان راهی قصر فرح‌آباد شد و با احمدشاه به مدت ۴ ساعت به گفتگو نشست‌. وی رئیس الوزرائی را پذیرفت ولی مانند سیدضیاءالدین طباطبائی حكم انتصاب خود را خود نوشت و برای امضاء نزد شاه برد. حكم از این قرار بود:
«نظر به حسن كفایت و خدمتگزاری جناب اشرف قوام السلطنه و امتحانات عدیده كافیه كه در این موقع در استقرار انتظامات مملكتی داده و اعتماد كامل خاطر همایونی ما را به صداقت و دولتخواهی و شاه‌پرستی خود جلب نموده است‌، محض اهمیت موقع و برای تهیه آسایش عمومی‌، معزی الیه را به صدور این دستخط مهر طلعت مبارك به ریاست وزراء منصوب فرمودیم‌، كه هیأت وزیران را تشكیل داده در انتظامات مملكتی و اعاده امنیت و آسایش عمومی مساعی جمیله به عمل آورند. مزید رضامندی و اعتمادخاطر ملوكانه را جلب و تحصیل نمایند. ۲۲ رمضان ۱۲۹۹ ـ شاه »
اولین و مهمترین اقدام قوام السلطنه كه در نخستین روزهای صدارتش انجام شد، آزادی تمامی رجالی بود كه توسط سیدضیاءالدین طباطبایی بازداشت شده بودند. قوام السلطنه پس از چند روز مشاوره و مطالعه‌، وزیران كابینه خود را به حضور شاه معرفی كرد. به جز دو نفر به نامهای عمید السلطنه وزیر عدلیه و حكیم الدوله وزیر امور خیریه‌، بقیه اعضای كابینه قوام و حتی خود او از محبوسین دوران سه ماهه حكومت سیدضیاءالدین طباطبایی بودند. برنامه حكومت قوام و تبلیغات او به گونه‌ای سازمان دهی شده بود كه گویی وی مأموریت یافته تا خرابیهای دوران سیدضیاء راجبران كند. قوام نقش به سزایی در بدبین كردن شاه نسبت به سیدضیاء و هوادارانش ایفا می‌كرد.
شروع به كار مجلس چهارم در اول تیر ۱۳۰۰ از جمله رویدادهای مهم دوران حكومت قوام بود. مجلس چهارم كه رئیس آن میرزا حسین خان مؤتمن الملك و نائب رئیس آن آیت الله سیدحسن مدرس بود در شرایطی كار خود را آغاز كرد كه بیش از نیمی ازافراد آن در دوران وثوق الدوله انتخاب شده و طرفدار پیمان ۱۹۱۹ بودند. در واقع قسمت عمده نمایندگان مجلس چهارم‌، همان نمایندگان مجلس سوم بودند كه با وقوع جنگ اول جهانی تعطیل شده بود. قوام از چنین مجلسی رأی اعتماد گرفت‌.قوام در دوران كوتاه مدت نخست وزیری خود با آشوبها و شورشهای متعددی در نقاط مختلف كشور روبرو بود. حاج بابا اردبیلی در زنجان‌، میرزا كوچك خان و خالو قربان و احسان الله خان در رشت و انزلی و لاهیجان و لنگرود، كنترل امور را به دست گرفته بودند، كلنل محمدتقی پسیان در خراسان علم مبارزه با حكومت مركزی را برافراشته بود و چند نقطه دیگر كشور نیز دچار تمرد وطغیان شده بود. مهمترین دغدغه خاطر قوام‌، قیام كلنل پسیان والی خراسان بود. قوام خود قبل از احراز مقام نخست وزیری‌، مدتی در خراسان به دستور سیدضیاءالدین طباطبائی در بازداشت پسیان والی این استان بوده است‌. از این رو با انتصاب قوام به نخست‌وزیری، احساس كرد وی انتقام دوران بازداشت خود را خواهد گرفت‌. از این رو علم تمرد و طغیان برافراشت‌. افرادی كه قوام برای فرونشاندن بحران نزد كلنل می‌فرستاد نیز یا بازداشت می‌شدند و یا دست خالی بازمی‌گشتند. در یك مورد قوام ۱۰۰۰ تفنگدار را برای مجازات كلنل پسیان به استان خراسان فرستاد، اما این عده توسط ژاندارم‌های وفادار به كلنل در سبزوار خلع سلاح شدند، فرمانده آنان بازداشت شد و بقیه نیروها به تهران بازگردانده شدند. در پی این تحولات‌، قوام السلطنه ضمن دریافت كمك از رضاخان و فرستادن نیروی نظامی به خراسان، صمصام السلطنه بختیاری را به حكومت خراسان منصوب كرد. صمصام پیش ازحركت به خراسان تلاش كرد تا مشكل پسیان را از راه مذاكره حل كند. وی به پسیان اطلاع داد كه با هدف مذاكره با او عازم خراسان است‌. پسیان نیز به وی پاسخ داد تنها در صورتی كه بدون نیروهای بختیاری رهسپار خراسان شود، حكومت او رادر این استان خواهد پذیرفت‌. صمصام چون از طریق سیاسی و گفتگو با پسیان راه به جایی نبرد، به قوام اطلاع داد كه با وجود پسیان در رأس قوای نظامی ژاندارمری استان خراسان قادر به حكومت بر این استان نخواهد بود.
در ۵ مرداد ۱۳۰۰ پسیان وقتی اوضاع را خطرناك دید، با كمك نیروهای خود تمامی مراكز اداری و دولتی و نظامی وانتظامی خراسان را به تصرف درآورد. قوام السلطنه نیز درصدد سركوب پسیان برآمد و قزاق‌های مسلح را با جلب موافقت رضاخان به خراسان روانه كرد. علاوه بر نیروی قزاق‌، قوام كه قبلاً خود حاكم خراسان بود و روابط صمیمانه‌ای با خوانین خراسان داشت‌، به آنان نیز دستور مقابله با پسیان داد.
سردار معززخان بجنوردی به كمك خوانین شیروان موفق به بسیج اكراد قوچان‌، علیه پسیان شدند. كلنل برای دفع این شورش به قوچان آمد و بانیروی اندك خود در جعفرآباد قوچان با شورشیان مواجه شد. درجنگی كه در این منطقه روی داد، عده‌ای از ژاندارمها متواری شدند و كلنل ناگزیر شد با حداقل نیروی باقی مانده به مقاومت بپردازد. سرانجام بقیه افراد نیز كشته شدند. كلنل نیز به تنهایی به مقاومت ادامه داد تا این كه به محاصره افتاد.
پسیان در ۱۲ مهر ۱۳۰۰ در جنگی كه علیه ژاندارمهای اعزامی قوام در منطقه قوچان روی داد، كشته شد. قوام به این ترتیب‌، بر اوضاع خراسان نیز تسلط یافت‌. با این همه‌، قوام در این مقطع از زمامداری خود همواره با نظامیگری و قلدری و خط و نشان كشیدن رضاخان روبرو بود. رضاخان قانون و مقررات را رعایت نمی‌كرد و زیربار محدودیتهای قوام نیز نمی‌رفت‌. در این دوره‌، رضاخان از یكسو عده زیادی از اوباش را به دور خود جمع كرده بود واز سوی دیگر قوام نیز كارهای حساس و كلیدی كشور را به عناصر نالایق واگذار نموده بود هر دوی اینها مورد اعتراض طبقه فرهیخته و بافرهنگ كشور قرار داشتند.
یكی از اقدامات مهم قوام در دوران اول صدارتش‌، واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال به مدت ۵ سال به شركت امریكایی «استاندارد اویل‌» بود كه قرارداد آن توسط حسین علاء وزیر مختار ایران در واشنگتن به امضاء رسید. این لایحه سپس با توجیهات قوام به این بهانه كه باید توازن در سیاست خارجی رعایت شود، در ۳۰ آبان ۱۳۰۰ درجلسه غیرعلنی مجلس شورای ملی طرح و تصویب شد. اما تصویب این لایحه در مجلس خشم روسها و انگلیس‌ها را برانگیخت و در نتیجه مسكوت ماند. هر دو دولت از یكسو به خاطر تصویب این لایحه و از سوی دیگر به خاطر امتناع قوام از مشورت با مقامات روس و انگلیس خشمگین بودند. اگرچه اعتراض آنان مظهر دیگری از دخالت علنی آنان در امور داخلی ایران بود،امّا قوام در همان سال پیمان وعده شده ایران و شوروی را كه مقدمات آن در دوران كابینه سپهدار رشتی و توسط مشاور الممالك انصاری وزیر مختار (سفیر) ایران در مسكو مهیا شده بود، به امضای نهایی رساند.
این قرار داد كه در ۲۳ آذر ۱۳۰۰ در مجلس چهارم به تصویب رسید، زمینه قطع حمایت روسیه از شورش مسلحانه كمونیست‌های خطه گیلان كه به رهبری احسان الله خان دولت خودمختاری برای خود ایجاد كرده بودند، فراهم ساخت‌. احسان الله خان كه عضو حزب كمونیست عدالت بود و همراه با هواداران خود در ۱۲۹۹ش همزمان با شكل‌گیری قیام اسلامی میرزا كوچك خان جنگلی به تحریك روسیه به صف مبارزان جنگلی وارد شده بود، در پی انعقاد موافقتنامه دولت قوام با روسها مورد بی اعتنایی و بی مهری روسها قرار گرفت و سپس به درخواست «روتشتین‌» دست از مبارزه علیه قوام برداشت و بعدها متعاقب حمله نیروهای دولتی به جنگل‌، با كشتی به شوروی گریخت‌. میرزا كوچك خان نیز در ۱۱بهمن ۱۳۰۰ در كوه‌های طالش به شهادت رسید.
مع الوصف به موجب قرارداد آذر ۱۳۰۰، روسها در ازای لغو تمامی تحمیلات سیاسی و اقتصادی دوران تزار، حق مداخله در ایران را زمانی كه دخالت كشور دیگری در ایران‌، منافع ملی شوروی را در مرزهای جنوبی تهدید كند، برای خود محفوظ نگاه داشتند.
قوام السلطنه در دوران اول صدرات خود كه ۸ ماه به طول انجامید، برای مصدق السلطنه (دكتر محمد مصدق‌) وزیر مالیه خود به بهانه ایجاد اصلاحات مالی اختیار تام گرفته بود. اما چون مهلت این اختیارات تمام شده بود، مصدق برای تمدید آن با تعدادی از نمایندگان كه مخالف تمدید اختیارات وزیر مالیه بودند، درگیر شد و قوام نیز كه دخالتش به حمایت از مصدق سودی نبخشید، در ۲۹ دی ۱۳۰۰ پس از ۲۳۰ روز صدارت پردردسر و پرمشغله ا استعفا كرد.

دوره دوم نخست وزیری
روز ۲۶ خرداد ۱۳۰۱ احمد شاه قاجار مجدداً قوام را به نخست وزیری منصوب كرد. مجلس چهارم نیز با ۶۵ رأی موافق از مجموع ۸۰ نماینده حاضر، به زمامداری قوام السلطنه رأی مثبت داد. گزارش رأی‌گیری در مجلس به اطلاع احمدشاه كه در اروپا به سر می‌برد رسید و وی از همانجا فرمان رئیس الوزرایی مجدد قوام را صادر كرد۱.
قوام در ۲۶ خرداد، كابینه دوم خود را تشكیل داد. كابینه‌ای كه در آن وزارت جنگ همچنان در اختیار رضاخان بود. اما قوام وزارت خارجه را در این دوره خود راساً برعهده گرفت‌. در این دوره نیز قوام قانون واگذاری امتیاز نفت شمال به شركتهای «استاندارد اویل‌» و «سینكلر» را به تصویب رساند. این مصوبه‌، این بار با مخالفت انگلیسی‌ها مواجه نگردید. دلیل این امر این بود كه انگلیسی‌ها در این كمپانی به طور مخفیانه سرمایه گذاری كرده بودند. بنابر این اعطای امتیاز در واقع منافع آنان را نیز تأمین می‌كرد. قوام این بار با خیالی آسوده به مذاكره با كمپانی مزبور پرداخت و یك هیأت مستشاری رانیز برای سر و سامان دادن به اوضاع مالی كشور به ایران دعوت كرد.
سرمایه‌داری امریكا در آن زمان آنچنان قدرتمند نبود كه بتواند با سلطه اقتصادی با تجربه و دسیسه‌باز انگلستان مقابله كند، به ویژه آن كه این هر دو، دشمن تازه‌ای به عنوان نخستین حكومت كمونیستی جهان را در برابر خود می‌دیدند. با این همه‌، قوام در دوران دوم رئیس الوزرایی خود از یك سو به تلاش‌های خود برای اجرای قرارداد نفت شمال با امریكائیها شدت بخشید و از سوی دیگر، هیأتی از متخصصان مالی امریكایی به ریاست دكتر میلسپو را برای سر و سامان دادن به امور مالی ایران به تهران آورد.
در آذر ۱۳۰۱ به دنبال دعوت از مستشاران امریكایی هیأتی، شامل ۱۲ نفر به ریاست دكتر میلسپو وارد ایران شد و به مدت ۵ سال به تنظیم و اداره امور مالی ایران پرداخت‌. هیأت مزبور از طرف دولت متبوع خود به طور پنهانی مأمور بود تا زمینه نفوذ امریكا را در اركان اقتصادی ایران فراهم كند. از این رو این هیأت تلاش كرد تا امریكاییها را مردمانی بشردوست و علاقه‌مند به پیشرفت اقتصادی كشورهای ضعیف جلوه دهد و زمینه را برای نفوذ استعماری آن كشور آماده سازد. میلسپو در اجرای این هدف در بدو امر همه سعی خود را برای بهبود وضع مالی ایران به كار گرفت و بهبودی نسبی در امور اقتصادی ایران به وجود آمد. وی ۵ سال در ایران عهده‌دار امور مالی بود تا این كه در كابینه مخبرالسلطنه بین میلسپو و وزیر مالیه اختلاف به وجود آمد و باعث شد مجلس قرارداد مستشاری خارجی را لغو كند.
قوام در دوره دوم نخست وزیری خود برای این كه از شدت انتقادات مخالفین و روزنامه‌ها بكاهد، حكومت نظامی را كه از زمان كودتای سیدضیاءالدین طباطبایی برقرار شده بود لغو كرد. این اقدام از شدت انتقادات علیه دولت كه عموماً متوجه رضاخان بود نكاست‌. مخالفتها روز به روز افزایش می‌یافت تا جایی كه نمایندگان مجلس به تدریج شروع به بدگویی آشكار از رضاخان كردند. آیت الله مدرس و مصدق در رأس كسانی قرار داشتند كه در مجلس شورای ملی علیه نظامیگری و یكه تازی رضاخان كه به نام حفظ امنیت در كشور صورت می‌گرفت زبان به اعتراض گشوده بودند. آیت الله مدرس در یكی از جلسات مجلس شورای ملی به تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۰۱ سخنان شدیدی علیه رضاخان برزبان آورد و گفت‌: «ما بر هر كس قدرت داریم. از رضاخان هیچ ترس و واهمه‌ای نداریم‌. او را استیضاح می‌كنیم‌، عزلش كنیم‌. قدرتی كه مجلس دارد، هیچ چیزی نمی‌تواند در مقابلش بایستد. ۲
در این دوره از صدارت قوام مشكل اصلی كشور وجود رضاخان بود كه به هیچ اصلی پایبند نبود و اختناق و خفقان زور و قلدری و ارعاب و وحشت را با ایجاد حكومت نظامی در سراسر كشور اشاعه داده بود، در امور وزارتخانه‌های مالیه و نظمیه دخالت می‌كرد، مردم را به باد كتك و تازیانه می‌گرفت‌.
اوجگیری مخالفت‌ها علیه رضاخان در مجلس و میان مردم‌۳ و همچنین اقدامات خودسرانه او كه حتی نخست وزیر را نیز خشمگین می‌كرد، قوام را دچار مشكل عجیبی كرده بود. شاه به دلیل آن كه اقدامات رضاخان به عنوان گامی درجهت ایجاد امنیت در كشور لقب گرفته بود، قدرت بركناری او را در خود نمی‌دید. هرچند اگر چنین قدرتی را نیز داشت‌، انگلیسی‌ها مانع اجرای تصمیم او می‌شدند. قوام از یك سو با حملات نمایندگان مجلس علیه رضاخان مواجه بود و از سوی دیگر می‌دید كه حتی انگلیسی‌ها نیز بیش از او از وزیر جنگ وی حمایت می‌كنند. از سوی دیگر رضاخان نیز كه قوام را سد راه قدرت خود می‌دید، مطبوعات طرفدار خود را وادار كرده بود كه علیه او مقالات تندی منتشر سازند. این مقالات، بی اعتقادی مردم به كابینه قوام و ناتوانی وی در حل مشكلات كشور، سبب شد نمایندگان مجلس تصمیم به استیضاح وی بگیرند. این تصمیم موجب استعفا و كناره‌گیری قوام از قدرت شد. وی پس از ۸ ماه زمامداری در ۵ بهمن ۱۳۰۱ از دور دوم نخست وزیری خود استعفا كرد و جای خود را به مستوفی الممالك داد.
قوام سپس در مجلس پنجم كه در تابستان ۱۳۰۲ش افتتاح شد به نمایندگی از تهران انتخاب گردید. ولی او در مهر این سال مقهور یك پرونده سازی توسط رضاخان شد. رضاخان برای از میان برداشتن قوام كه مانع قدرت او بود، در ۲۴ مهر ۱۳۰۲ او را به توطئه برای قتل خود متهم كرد و سپس وی را بازداشت نمود. قوام در وزارت جنگ مورد بازجویی قرار گرفت، اما روز ۳۰ مهر با شفاعت احمدشاه از زندان آزاد شد و فردای آن روز در شرایطی كه از مصونیت نمایندگی مجلس برخوردار بود به اروپا تبعید شد و در پاریس نزد برادرش وثوق الدوله اقامت گزید. پس از تغییر سلطنت و خلع احمدشاه و استقرار دیكتاتوری رضاخان‌، هر دو برادر تصمیم به بازگشت به ایران گرفتند. ابتدا وثوق الدوله وارد تهران شد و مورد استقبال و تكریم رضاشاه قرار گرفت و چندی وزارت و وكالت یافت‌. پس از او قوام با كسب اجازه از رضاشاه به وطن بازگشت، ولی به لاهیجان رفت و به كشاورزی و برنجكاری و چایكاری مشغول شد و تا شهریور ۱۳۲۰ خود را از صحنه سیاست دور نگاه داشت‌. او گاهی در خلال این مدت طولانی تبعید سیاسی، برای استراحت و معالجه به اروپا می‌رفت.●دوره سوم نخست وزیری
دوره سوم نخست وزیری قوام السلطنه ۲۱ سال پس از پایان دوره دوم حكومت وی در شرایطی آغاز شد كه رژیم قاجار منقرض‌۴ و حكومت رضاخان نیز در اثر حوادث جنگ دوم جهانی فروپاشیده و سلطنت به پسر وی محمدرضا پهلوی انتقال یافته بود. طی این دوره ۲۱ ساله، ۱۲ نخست وزیر به قدرت رسیدند‌۵ . دوره سوم نخست‌وزیری قوام‌، یك سال پس از آغاز حكومت محمدرضا پهلوی آغاز شد و ۶ ماه به طول انجامید. قوام ۱۰ مرداد ۱۳۲۱ از سوی مجلس شورای ملی به نخست وزیری رسید و ۱۸ مرداد از مجلس رأی اعتماد گرفت‌. وی در این دوره از نخست وزیری خود با مشكلات عدیده‌ای مواجه بود. احزاب سیاسی تازه تأسیس با او به مخالفت برخاستند و شاه و دربار از قدرت سیاسی روزافزون او كه ناشی از جلب حمایت امریكا، شوروی و انگلیس بود، نگران بودند. قوام در این دوره از یك سو خود را با سیاست امریكاییها نزدیك كرده بود و از سوی دیگر با حزب توده مماشات می‌نمود. با این همه تصمیم قوام برای استخدام مجدد مستشاران امریكایی از جمله استخدام دكتر میلسپو و كلنل شوارتسكف برای نظم دادن به سیستم مالی و ژاندارمری كشور، موجی از مخالفت را در جامعه و در میان مردم‌، روحانیون و مطبوعات برانگیخت‌. حتی وزیر دارایی وقت كه احساس می‌كرد آمدن میلسپو نوعی مداخله در كار وی است، از مقام خود استعفا كرد و قوام به جای او «اللهیار صالح‌» رئیس هیأت اقتصادی ایران در امریكا را كه در عقد قرارداد مربوط به استخدام میلسپو و همكاران او نقش مهمی ایفا نموده بود، به تهران احضار و به وزارت دارایی منصوب نمود.
روز ۲۱ آبان ۱۳۲۱ لایحه استخدام دكتر میلسپو و مستشاران امریكایی برای ۵ سال در مجلس تصویب شد. سمت میلسپو در ایران رئیس كل دارایی با سالانه ۱۸ هزار دلار حقوق به اضافه خانه مسكونی و اثاثیه و هزینه مسافرت به كشورش و بالعكس بود.
در همین لایحه كلنل شوراتسكف امریكایی برای مستشاران ژاندارمری استخدام گردید.۶ قوام در مرحله بعد برای رفع احتیاجات مالی نیروهای اشغالگر متفقین در كشور، تصمیم به نشر اسكناس گرفت كه با مخالفت مجلس روبرو شد. در نتیجه قوام برای تضعیف مجلس به «سر ریدر بولارد» وزیر مختار انگلیس در تهران متوسل شد. بولارد نیز به وی پیشنهاد كرد كه به مجلس اطلاع دهد نیروهای متفقین تهدید كرده‌اند اگر دولت نتواند برای رفع نیازهای مالی خود اقدام به نشر اسكناس كند، تهران را اشغال نظامی خواهند كرد. این نقشه موثر افتاد و مجلس درپی تهدید ساختگی متفقین‌، تسلیم اصرارهای قوام شد.
قدرت گرفتن تدریجی قوام و منزلت او نزد انگلیسی‌ها و امریكائیها، شاه را نگران ساخته بود. شاه بیم از آن داشت كه جایگاه قوام نزد انگلیسی‌ها و امریكائیها سبب تضعیف موقعیت وی در كشور گردد. از این رو وقتی در ۱۰ آذر ۱۳۲۱ مشكل كمبود نان در تهران به وجود آمد و منجر به تظاهرات اعتراض‌آمیز مردم در هفدهم این ماه شد، دربار از اعمال فشار جامعه بردولت قوام خشنود بود، حتی در آن زمان گفته می‌شد كه این تظاهرات و ناآرامی‌ها را دربار دامن زده بود تا كابینه قوام را به سقوط كشاند. در جریان تظاهرات خشونت بار مردم كه عمدتاً در میدان بهارستان و مقابل مجلس شورای ملی برگزار شد بسیاری از مغازه‌داران اطراف خیابان لاله‌زار، استانبول‌، نادری و شاه‌آباد، توسط مردم غارت شد و حتی خانه قوام نیز به آتش كشیده شد. این تظاهرات با دخالت نیروهای فرمانداری نظامی به خاك و خون كشیده شد. در آن تاریخ قوام خود وزارت جنگ را نیز برعهده داشت و از نیروهای نظامی به راحتی استفاده می‌كرد.
كابینه قوام به دلیل اختلاف شدید با دربار و به خاطر دخالت‌های شاه در امور دولت و عدم همكاری و احساس وظیفه بعضی از وزیران از جمله وزیر جنگ (سپهبد امیراحمدی‌) و وزیر دارایی (اللهیار صالح‌) نسبت به نخست وزیر در ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ استعفا داد. از مهمترین وقایع دوره سوم نخست وزیری قوام ورود چرچیل نخست وزیر انگلیس (۲۹مرداد) و «ویندل ویلكی‌» فرستاده ویژه رئیس جمهور امریكا (۲۳ شهریور) به ایران بود.
در فاصله زمانی استعفای قوام تا دور جدید تشكیل كابینه وی در ۲۵ بهمن ۱۳۲۴ ـ سه سال ـ ۶ نخست وزیر به قدرت رسیدند و كنار رفتند.
در این مدت آشوبها و شورشهای متعددی در نقاط مختلف كشور شكل گرفت كه گفته می‌شود قوام در ایجاد بعضی از آنها دست داشته است‌. حسین فردوست در كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی در این رابطه می‌نویسد:
«قوام به همراهی سرلشكر فضل الله زاهدی در سال ۱۳۲۴ با همكاری «آلن چارلز ترات‌» رئیس سرویس اطلاعاتی انگلیس در ایران &#۶۱۴۷۲;&#۶۱۵۱۷;&#۶۱۵۱۳;&#۶۱۴۹۴;&#۶۱۴۸۱;) كه با پوشش كاردار سفارت انگلیس در تهران عمل می‌كرد، عوامل اصلی در براه انداختن شورش موسوم به «نهضت جنوب‌» در استان فارس بودند. آنان با اجیر كردن سران ایل قشقایی طرح آشوب «خودمختاری فارس‌» را بیان كرده و برادران قشقایی استان فارس را به اشغال مسلحانه خود درآوردند. ترات همچنین به وسیله بعضی شیوخ منطقه اقدام به تشكیل «اتحادیه عرب خوزستان‌» كرد. این جمعیت خلق الساعه در ملاقات با نایب السلطنه و نخست وزیر و وزیر امورخارجه عراق خواستار جدایی از ایران و پیوستن به عراق شده بودند و رادیو بی‌.بی‌.سی نیز این خبر را با آب و تاب فراوان به عنوان ملاقات نمایندگان عربستان (یعنی خوزستان‌!) و عراق پخش كرد‌» ۷
ترات علاوه بر خوزستان و فارس به اقدامات گسترده‌ای در منطقه بختیاری و لرستان دست زد. هدف این بود كه در صورت موفقیت شوروی در آذربایجان و كردستان‌، در خوزستان، فارس و اصفهان یك حكومت انگلیسی قدرت را به دست گیرد و پس از تصرف تهران به آذربایجان و كردستان حمله برد.
«سر كلارمونت اسكرین‌» دیپلمات انگلیسی و مأمور تبعید رضاخان، این اقدامات را «برگ برنده قوام‌» خوانده و نوشته است‌:
«بهترین ورق قوام در این بازی كه نیمه ماه سپتامبر بیرون كشیده شد، شورش قشقائی‌ها و قبائل متحد آنان در ایالات جنوبی بود. این واقعه در تاریخ ایران به عنوان یكی از تحریكات انگلیسی‌ها ثبت گردید. «چارلز گل‌» سركنسول انگلیس در اصفهان و آلن ترات همكار وی در خوزستان بانی این قیام شمرده می‌شدند كه آن را سازمان داده و به آن كمك مالی و اسلحه رسانده بودند.» ۸
●دوره چهارم نخست وزیری
قوام بار دیگر در ۲۵ بهمن ۱۳۲۴ و متعاقب نشستی كه مجلس شورای ملی در ششمین روز همین ماه برای انتخاب قوام به نخست‌وزیری داشت، مأمور تشكیل كابینه شد. وی در این دوره از صدارت خود چون سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی را تایید می‌كرد مورد حمایت حزب توده قرار گرفت‌. قوام در اولین انتصاب خود مظفر فیروز مخالف سرسخت شاه را به عنوان معاون سیاسی و پارلمانی خود برگزید. در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ قوام در رأس یك هیأت بلندپایه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به مسكو رفت و در دوم اسفند با استالین مذاكرات مفصل و طولانی انجام داد. وی سرانجام در برابر فشارهای سرسختانه روسها پذیرفت كه پس از بازگشت به ایران تعدادی از اعضای حزب توده را برای همكاری در كابینه بپذیرد و قرارداد واگذاری نفت شمال را با نمایندگان اعزامی دولت شوروی امضاء كند، مشروط بر آن كه اتحاد جماهیر شوروی نیز از فرقه دمكرات آذربایجان حمایت نكند و قوای خود را از ایران خارج سازد. او در ۱۶ اسفند ۱۳۲۴ به تهران بازگشت‌. این قرارها عملی شد و پیرو مذاكرات قوام و سادچیكف ـ سفیر تام الاختیار شوروی در تهران ـ اعلامیه مشتركی در ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ به امضای دوطرف رسید كه در آن بر چهار مورد تأكید شده بود. این موارد عبارت بودند از:
«۱ـ دولت ایران حزب توده را در قدرت سهیم سازد.
۲ـ ارتش شوروی ظرف یك ماه و نیم تمام خاك ایران را تخلیه كند.
۳ـ از آنجا كه حوادث آذربایجان یك موضوع داخلی است‌، باید ترتیبی مسالمت‌آمیز برای حل آن اتخاذ گردد.
۴ـ قرارداد ایجاد شركت نفت ایران و شوروی تا انقضای مدت ۷ ماه برای تصویب مجلس پانزدهم پیشنهاد شود.»
بند اول مقاوله نامه به موقع انجام شد و در ۱۰ مرداد ۱۳۲۵، قوام دولت ائتلافی خود با حزب توده و حزب ایران را تشكیل داد. در این كابینه دكتر مرتضی یزدی به سمت وزیر بهداری‌، دكتر فریدون كشاورز به سمت وزیر فرهنگ و ایرج اسكندری به سمت وزیر بازرگانی و پیشه و هنر منصوب شدند. بند دوم مقاوله نامه نیز متعاقب اجرای بند اول عملی شد و روسها نیروهای خود را از ایران خارج كردند. ذكر این نكته ضروری است كه در ترغیب روسها به خروج از ایران‌، علاوه بر امتیاز دادن قوام‌، تهدید ترومن نیز مؤثر بود. ۹
با خروج ارتش سرخ از ایران، قوام السلطنه وزیران توده‌ای را از دولت اخراج و انحلال دولت را اعلام داشت و دولت جدیدی تشكیل داد. در این دوره از نخست وزیری بود كه وی حزب پرقدرت دمكرات را با كمك فكری مظفر فیروز پایه‌گذاری كرد ودر آذر ۱۳۲۵ با تجهیز و بسیج ارتش، فرمان حمله به آذربایجان و فرقهٔ دمكرات را صادر كرد. در ۲۱ آذر با حملهٔ نیروهای ارتش‌، آذربایجان آزاد و بساط فرقهٔ دمكرات درهم پیچیده شد. در این حمله، دولت و ارتش شوروی به طمع به دست آوردن امتیاز نفت شمال هیچ گونه واكنشی نشان ندادند، ـ در مجلس پانزدهم (۲۹ مهر ۱۳۲۶) قرارداد واگذاری نفت شمال به شوروی تصویب نشد و نمایندگان مجلس با پشتیبانی ملت كلیه نقشه‌های سوسیال امپریالیسم شوروی را نقش بر آب نمودند.
دولت قوام سرانجام در ۱۸ آذر ۱۳۲۶ به دلیل اختلاف با مجلس و ضعف فراكسیون دولتی و تشدید اختلاف خود با شاه‌، استعفا داد و قوام خود روز ۸ دی آن سال راهی اروپا شد. پس از این استعفا در یك دوره ۵ ساله‌، ۸ دولت در ایران روی كار آمده و سقوط كردند.●دوره پنجم نخست وزیری
با استعفای دكتر مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۲۱ از سمت خود و به فرمان شاه، نمایندگان مجلس بدون حضور نمایندگان نهضت ملی، به نخست وزیری قوام السلطنه رأی مثبت دادند و شاه در فرمان نخست وزیری با لقب جناب اشرف حكم نخست وزیری او را صادر نمود. قوام پس از دریافت فرمان نخست‌وزیری، اعلامیهٔ شدیداللحنی خود تحت عنوان «كشتیبان را سیاستی دگر آمد» منتشر نمود كه منجر به واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ شد و برای همیشه پروندهٔ سیاسی قوام‌ بسته شد.
واقعه ۳۰تیر از مقاطع حساس تاریخ مبارزات مردم علیه رژیم شاهنشاهی محسوب می‌شود.
قوام پس از این كه قدرت را به دست گرفت، برای ترساندن مردم اعلامیه‌های شدید اللحنی صادر كرد و متعاقب آن سعی كرد تا آزادی‌های سیاسی را محدود كند. وی در اعلامیه‌ای خود كه ۲۷ تیر ۱۳۳۱ منتشر شد، پس از ادعاهای بسیار و وعده‌های زیاد به مردم، مخالفان را چنین تهدید كرد: «من با اتكاء شما و نمایندگان شما این مقام را قبول كرده‌ام و هدف نهائیم رفاه وسعادت شماست‌. سوگند یاد می‌كنم كه شما را خوشبخت خواهم كرد. بگذارید من با فراغ بال شروع به كار كنم‌. وای به حال كسانی كه در اقدامات مصلحانه من اخلال كنند و در راهی كه پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را برهم بزنند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عكس العمل از طرف من روبرو خواهند شد و چنانكه در گذشته نشان داده‌ام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین‌، كیفر اعمالشان را در كنارشان می‌گذارم‌. حتی ممكن است تا جایی بروم كه با تصویب اكثریت پارلمان دست به تشكیل محاكم انقلابی زده‌، روزی صدها تبهكار را از هر طبقه به موجب حكم خشك و بی شفقت قانون قرین تیره روزی سازم‌. به عموم اخطار می‌كنم كه دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حكومت فرارسیده است كشتیبان را سیاستی دگر آمد...»
در این هنگام آیت الله كاشانی به مخالفت با قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت كرد. آیت الله كاشانی طی اعلامیه‌ای خطاب به قوام چنین گفت‌: «احمد قوام باید بداند در سرزمینی كه مردم رنجدیده آن پس از سالها رنج و تعب شانه را از زیر بار دیكتاتوری بیرون كشیده‌اند، نباید اختناق افكار و عقاید اعلام و مردم را به اعدام دسته‌جمعی تهدید نماید. من صریحاً می‌گویم كه بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد كمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت كنند تلاش آنان در بدست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچیك از بیگانگان اجازه نخواهد داد كه به دست مزدوران آزمایش شده استقلال آنان پایمال و نام باعظمت و پرافتخاری كه ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است‌، مبدل به ذلت و سرشكستگی شود.»
آیت الله كاشانی سپس در مصاحبه‌ای كه خبرنگاران داخلی و خارجی با وی داشتند صراحتاً اعلام كرد اگر قوام ظرف ۴۸ ساعت نرود اعلام جهاد خواهم كرد و شخصاً كفن پوشیده و پیشاپیش مردم به مبارزه خواهم پرداخت‌. پس از این موضعگیری قاطع آیت الله كاشانی و تعطیل بازار و مغازه‌ها در روز ۳۰ تیر (۲۱ ژوئیه‌)، مردم به خیابانها ریختند و خواستار سرنگونی قوام شدند. به دستور قوام مردم را به گلوله بستند و عده‌ای از آنان به شهادت رسیدند. سرلشكر وثوق فرمانده ژاندارمری نیز كفن پوشان باختران، همدان و قزوین را در كاروانسراسنگی به گلوله بست و از حركت آنان جلوگیری كرد.
نمایندگان دولت و شاه با عجله به ملاقات آیت الله كاشانی رفتند تا وی را راضی به آرام كردن مردم كنند. اما این آیت‌الله كاشانی با صراحت درخواست آنان را رد كرد و باز هم تأكید كرد كه اگر قوام كنار نرود، اعلام جهاد خواهد كرد. شاه كه موقعیت خود را در خطر می‌دید، همان روز ۳۰ تیر قوام را عزل كرد و قوام در منزل برادرش خود معتمدالسلطنه در امامزاده قاسم تهران مخفی شد.
از جمله اقدامات مصدق كه پس از او به قدرت رسید، تصویب لایحه مصادره اموال قوام در ۱۲ مرداد ۱۳۳۱ بود. البته این مصوبه پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ لغو شد. قوام كه پس از مدتی به اروپا رفت‌ و در پی كودتای ۲۸ مرداد، در روز ۶ فروردین ۱۳۳۳ به ایران بازگشت‌.
وی سرانجام ۳۱ تیر ۱۳۳۴ در اثر بیماری قلبی درگذشت و در قم دفن شد.احمد قوام در جوانی با اشرف السلطنه دختر حاجب الدوله امیرعلائی ازدواج كرد، امّا صاحب فرزند نشد، سپس در ۱۳۲۶ در لاهیجان‌، با یك دختر روستایی ازدواج كرد و از او صاحب یك پسر شد. این پسر ۸ ساله بود كه قوام درگذشت‌.
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ احمدشاه روز ششم بهمن ۱۳۰۰ دومین سفر تفریحی خود به فرنگستان (اروپا) را آغاز كرده بود.
۲ـ تبریزی شیرازی، محمدرضا؛ زندگی سیاسی اجتماعی سید ضیاءالدین طباطبایی.
۳ـ افزایش حملات نمایندگان مجلس و مردم علیه رضاخان باعث شد، وی روز ۱۵ مهر درپی نطقی علیه نمایندگان‌، از وزارت جنگ كناره‌گیری كند. اما این استعفا با مخالفت قوام روبرو شد و رضاخان دو روز بعد مجدداً به كار خود بازگشت.
۴ـ قاجاریه در ۹ آبان ۱۳۰۴ منقرض شد.
۵ـ پس از استعفای قوام در ۵ بهمن ۱۳۰۱ به ترتیب میرزا حسن خان مستوفی الممالك (۱۰ بهمن ۱۳۰۱ تا ۲۲ خرداد ۱۳۰۲) میرزا حسن خان مشیرالدوله (۲۳ خرداد ۱۳۰۲ تا ۳۰ مهر ۱۳۰۲) رضاخان سردار سپه (۳ آبان ۱۳۰۲ تا ۹ آبان ۱۳۰۴) فروغی (۲۸ آذر ۱۳۰۴ تا ۱۵ خرداد ۱۳۰۵) میرزا حسن خان مستوفی الممالك (۱۶ خرداد ۱۳۰۵ تا ۶ خرداد ۱۳۰۶) حاج مهدیقلی هدایت مخبرالسطنه (۹ خرداد ۱۳۰۶ تا ۲۲ شهریور ۱۳۱۲) فروغی (۲۲ شهریور ۱۳۱۲ تا ۱۰ آذر ۱۳۱۴) محمود جم (۱۱ آذر ۱۳۱۴ تا ۳ آبان ۱۳۱۸) احمد متین دفتری (۳ آبان ۱۳۱۸ تا ۴ تیر ۱۳۱۹) حسنعلی منصور (۴ تیر ۱۳۱۹ تا ۵ شهریور ۱۳۲۰) فروغی (۵ شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۱ اسفند ۱۳۲۰) علی سهیلی (۱۶ اسفند ۱۳۲۱ تا ۸ مرداد ۱۳۲۱) به نخست وزیری رسیدند.
۶ـ شوارتسكف ضمن حضور در ایران به درجه ژنرالی رسید و در كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش مؤثری ایفا كرد. او در ایران صاحب پسری شد كه مانند پدر وارد ارتش امریكا شد و در جنگ علیه عراق در ۱۹۹۰ با درجه ژنرالی‌، فرماندهی كل نیروهای متحدین را برعهده داشت‌.
۷ـ ظهور وسقوط سلطنت پهلوی‌، انتشارات مؤسسه مطالعات وپژوهش‌های سیاسی‌، جلددوم‌، ص‌۵۰.
۸ـ همان.
۹ـ ترومن در آن زمان استالین را تهدید كرده بود كه اگر نیروهای خود را از خاك ایران خارج نسازد، امریكا نیز نیروهای خود را به داخل ایران اعزام خواهد كرد.
منبع : موسسه مطالعات وپژوهش های سیاسی