جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ورزش با مدیریت نوین


ورزش با مدیریت نوین
بهرام توكلی پیشكسوت شنا و واترپلو و قهرمان اسبق تیم ملی ایران در دهه چهل پیش از طرح هر پرسشی، خود سخن را آغاز كرد و به ویژه از شرایط به وجود آمده در جام جهانی و اثرات آن در ایران مبحثی را طرح كرد كه قابل تأمل است؛ می گوید. چندی پیش كه كتاب ركوردهای جهان را نگاه می كردم هرچه ورق می زدم، هیچ اثری از ایران در آن وجود نداشت، اما اكنون نام علی دایی با یكصد و نه گل زده به فهرست این كتاب راه یافته است. ممكن است بسیاری به این موضوع، خیلی ساده و یا پیش پا افتاده نگاه كنند و حتی گفتارهای ناشایست درباره او به كار ببرند؛ كما این كه زده اند! اما واقعیت این است كه ثبت نام یك ورزشكار ایرانی در ركوردهای دنیا هرگز اتفاق ساده ای نیست.متأسفانه این نوع نگاهها و نگرش ها به ورزش قهرمانی و به قهرمان ها در حقیقت ضربه به ورزش قهرمانی در یك كشور است. حتی اگر بسترسازی كنید و جوانان را به خوبی جذب ورزش كنید و به آنها امكانات بدهید اما نتوانید قهرمانان الگو را به آنها ارائه دهید، جوانان اشتیاقی برای پیشرفت در ورزش نخواهند داشت.
در همه دنیا الگوهای ورزشی ، سرمایه ورزش كشور آنها است.قهرمانان ورزشی سمبل و الگوی ورزشی برای همه جامعه محسوب می شوند. به عنوان مثال در روسیه الكساندر پوپوف و همسرش در رشته شنا قهرمان ملی نامیده شده اند. به الكساندر «ساشای روس» نام نهاده اند. ساشا یك نام اصیل روسی است و بسیاری نام فرزندان خود را ساشا می گذارند. ساشا یك پهلوان اساطیری است. وجود این الگوها در رشته شنا در روسیه، به شدت در روند شنا و شناگری تأثیرات شگرفی گذاشت. آن وقت ما به راحتی قهرمان ملی و جهانی خود را نابود می كنیم و هرچه كه دلمان می خواهد نثارش می كنیم! و یا راجع به سایر الگوهای ورزشی و مدیران ورزش كشور! حرف این است كه این فرهنگ غلطی در ایران است كه با یك چوب همه را برانیم. این افراد یك شبه به توفیق دست نیافته اند كه ما یك شبه آنها را نابود كنیم. باید ساختار ورزشی كشور را متحول كنیم. یك فرد و یا یك نفر مسبب چیزی نیست و اگر ساختار صحیح باشد حتی اگر یك نفر هم بخواهد نمی تواند در این ساختار، حركتی فردی از خود بروز دهد. باید عمیق تر از این حرفها بیندیشیم!
● به نظر شما توجه به ورزش محلات چه تأثیری در جامعه ورزش دارد و اساساً امروزه با این پدیده چگونه برخورد می شود؟ این موضوع در رشته شنا و واترپلو چگونه قابل ارزیابی است؟
- مقوله ورزش در دو شكل عام و موضوع خاص یعنی ورزش محلات قابل بررسی است. البته ورزش قهرمانی در بستر آن یعنی محلات قابل بحث است. سالهای گذشته در تهران تعداد اماكن ورزشی كمتر از امروزه وجود داشت اما عرصه ورزش محلات بدون كمترین امكانات، فضای گسترده ای برای ورزش بچه ها بود. آن زمان شاید تعداد استادیوم های ورزشی به ۱۰ مورد هم نمی رسد. امجدیه و افسر، دیهیم و شهباز و ... از آن جمله بودند. این نوع مراكز در سالهای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ بسیار محدود بودند. به عنوان مثال در امجدیه یك استخر شنا وجود داشت و استادیوم متولی آن نبود و با بلیت فروشی فعال بود. اكثر قهرمانان ورزشی آن روز از محلات خود جوشیدند و بالا آمدند و با ورود به این استخر عمومی خود را به استخر قهرمانی وصل كردند.
● در شنا چه امكاناتی در محلات گذشته وجود داشت؟
- باید بگویم كه هیچ امكاناتی برای شنا وجود نداشت و شاید بچه ها كانالهای آب را سد می كردند و آب تنی می كردند. اما در رشته های والیبال، فوتبال و بسكتبال چون نیاز به ابزاری خاص وجود نداشت رونق خوبی داشتند.
● روند استعداد یابی ورزشی در محلات آن روزها چگونه بود؟
- باید یك حركت خودجوش آن را نامید، زیرا در محلات افرادی وجود داشتند كه بچه های محل را از نوجوانان و جوانان محلات البته با هدف جلوگیری از آسیب های اجتماعی و با علاقه شخصی خود جمع وجور می كردند. آنها نه صحبت از پول داشتند و نه تشكیلاتی كه آنها را مورد حمایت قرار دهد. به هر حال حضور و وجود این افراد علاقه مند در محلات، بچه های محل را جمع می كرد و با قهرمانی بچه های محل تنها عایدی این افراد فقط و فقط لذت بردن آنها بود و این موضوع با ارزش در محلات ناپدید شده است!
●چه شد كه در آن روزگار كه امكانات شنا بسیار محدود بود شما رو به شنا آوردید؟
- من دریك خانواده ورزشكار و در نزدیكی ورزشگاه امجدیه منزل داشتم باعث شد كه از طریق برادرانم كه همگی ورزش می كردند، الگوبرداری كنم و با راهنمایی آنها شنا را پی گرفتم. البته دوستان من هم رشد كردند. یعنی وقتی برادرم من را همراه خود به استخر می برد دوستان من راهم با خود می آورد. اینكار فقط از روی عشق و علاقه او به ورزش بود. این سرآغاز حركت ورزشی من بود . در سن ۷ سالگی من به استخر عمومی امجدیه پا گذاشته و برادرم مربی من بود. در سن ۸ سالگی پای من به استخر قهرمانی امجدیه باز شد؛ استخری در ابعاد ۵۰ در ۲۵ متر و با عمق زیاد و ابعاد قهرمانی.كسی كه به این استخر می رفت باید گواهینامه ورود به آن را كسب می كرد كه من ظرف مدت كوتاهی حدود یك سال موفق به راهیابی به استخر قهرمانی شدم. در این استخر من زیر نظر یكی از بهترین مربیان شنا و واترپلو به نام منصور گروسی تمرین دیدم و رشد كردم و با ورزش قهرمانی آشنا شدم. به طوری كه من در ۱۶ سالگی زیر نظر یك مربی خارجی به نام نیكولای فیروی تمرینات خود را ادامه دادم و همان سال یعنی ۱۳۴۸ وارد تیم ملی شدم. درزمان تعطیلات مدارس فقط شنا كار می كردم و در زمان مدارس والیبال و بسكتبال هم بازی می كردم.
●با توجه به این كه شنا فضای خاصی را طلب می كند در گذشته شنا نسبت به سایر رشته های ورزشی از چه جایگاهی برخوردار بود؟
- از جایگاه بسیار محدود و كمی برخوردار بود. اما در استخرهای محدودی كه وجود داشت مربیان بسیار گرانقدر و با ارزشی حضور داشتند؛ افرادی مثل ابراهیم نعمتی، عمار رفیعی، نیك رفتار، كریم زاده و كدخدازاده. این افراد واقعاً عاشق ورزش بودند. ساعت ۱۰ صبح كه می شد حدود یك ربع آموزش شنا می گذاشتند بدون این كه كسی این وظیفه را به آنها محول كرده باشد و یا برای این كار هزینه جداگانه ای دریافت كنند! شاید باور نكنید من در سن ۷ سالگی به دلیل این كه خیلی كوچك بودم آقای نعمتی مرا روی دست می گرفتند و آموزش می دادند. بسیاری از دوستان من كه همسن من بودند به همین شكل شنا را آموختند. اما اگر نسبت و درصدی بخواهم درباره تعداد استخرها بگویم بسیار كم بود و البته بسیاری از كسانی كه به استخرها می آمدند برای تفریح بود نه قهرمانی. كما این كه امروز هم این گونه است و به ندرت بچه هایی هستند كه استعداد آنها رشد یابد و البته در امجدیه آن روز این كار بسیار زیبا پیگیری می شد، بدون اینكه كمترین توقعی وجود داشته باشد. در حقیقت آنان هم معلم ورزش بودند و هم معلم اخلاق.
● بحث را دنبال كنیم. بعد از حضور در تیم ملی چه مراحلی را پشت سر گذاشتید؟
- در سال ۱۳۴۹ در بازی های بانكوك مقام چهارم واترپلو را به دست آوردیم و من آن زمان ۱۷ ساله بودم. ۴ سال بعد یعنی ۱۳۵۳ در بازی های آسیایی در تهران، واترپلوی ایران مقام اول آسیا را به دست آورد.در سال ۱۳۵۴ در مسابقات قهرمانی جهان به عنوان نمایندگان قاره آسیا به كلمبیا رفتیم و در سال بعد از آن نیز به المپیك مونترال رفتیم، البته در این مسابقه نتایج درخشانی به دست نیاوردیم اما تجربه گرانقدری به دست آمد كه در دنیا با ورزش واترپلو چگونه برخورد می كنند و دید آنها و ابزارهای رشد آنها چیست؟ اینها برای تیم به شكل ملموس به دست آمد و جالب است بگویم كه ساختار اكثر تیم ها در دنیا هم محلی بودن آنها بود. تا سال ۱۳۵۹ من عضو تیم ملی بودم و از آن سال به بعد رفته رفته در مقطعی مربی تیم ملی واترپلوی جوانان شدم و بعد از آن داور بین المللی شدم و اكنون هم نزدیك ۱۰ سال است كه به عنوان داور بین المللی فعال هستم.● اكنون شما به عنوان یكی از اعضای كمیته فنی شنا و واترپلوی فدراسیون شنا شرایط امروز را با گذشته چگونه ارزیابی می كنید؟ چه مزایا، نواقص و یا برتری هایی قابل برشمردن است؟
- تعداد كسانی كه در گذشته جذب شنا و یا واترپلو می شدند بسیار كم بود و دلیل آن عدم شناخت خانواده ها بود اما امروزه این گونه نیست. اكنون فدراسیون شنا برنامه سالانه دارد و طرح ارائه می دهد. كمیته فنی واترپلو با برنامه حركت می كند. شما برای این كه بچه ها را جذب كنید هیچ راهی جز استعدادیابی ندارید، فدراسیون شنا هم به عنوان متولی شنا یكی از كارهایش استعدادیابی است.
● براساس برنامه كاری استعدادیابی توسط فدراسیون موفق عمل شده است؟ آیا آماری دارید؟
- اكنون آماری ندارم، اما من به خاطر ندارم كه شنا در پهنه آسیا مدال گرفته باشد. اما اكنون شناگران ما نزدیك به ۴ سال است با تغییر و تحولی كه اتفاق افتاده است به پیشرفت های خوبی دست یافته اند. اما در رشته های شیرجه و واترپلو این چنین عمل نشده و حتی افت هم كرده است. البته در حال حاضر با توجه به تغییراتی كه در كمیته فنی به وجود آمده امیدواریم كه راهكارهایی را فراهم كنیم كه بتواند به جایگاه اصلی خود برگردد. اما شنا فراتر عمل كرده است و شناگران ما بچه هایی هستند كه در آسیا مطرح شده اند. در آسیا در مسابقات گروه های سنی و منطقه ای مقام های اولی و دومی داشته ایم. افرادی مانند علی رضایی و شاهین برادران از شناگران مطرح ما هستند.به هر حال سن شنا حداكثر تا ۲۳ سالگی است و بهترین زمان برای ارتقا و پیشرفت است. امروزه ورود به جرگه شنا بسیار آسانتر از گذشته است. در زمان گذشته شنا فقط ۵/۲ تا ۳ ماه در سال وجود داشت و هزینه ها و تعداد كم استخرها امكان گسترش این رشته را نمی داد و خانواده ها هم استقبال نمی كردند.اما امروزه كمیته مربیان و خانواده ها با یك تجانس خوبی درحركتند و امكانات هم پیشرفت خوبی داشته است. در حوزه استعدادیابی فدراسیون براساس برنامه های كمیته فنی عمل می كند و برنامه ها به ویژه در رابطه با بدنه آموزش و پرورش است. در حقیقت آموزش و پرورش زمین بكری است كه استعدادهای فراوانی دارد اما متأسفانه تاكنون هیچ كس از این زمین بكر استفاده بهینه نكرده است.
● در ارتباط با بحث استعدادیابی، من به خاطر دارم كه پدر یك شناگر نوجوان از كرج با گروه ورزش چندین بار تماس داشت. وی می گفت كه متأسفانه با وجود پیشرفت های خوب فرزندش در سطح مدارس و بعد منطقه، برخی روابط مانع از پیشرفت وی شده است و او را از راهیابی به مراحل بالاتر منع كرده اند. ظاهراً نظر فردی مربی موانعی ایجاد كرده بود، آیا روند استعدادیابی باید دارای ساختار و تشكیلات باشد، یا روابط و نظرات شخصی؟
- من می پذیرم و این مشكلی است كه وجود دارد.
● چه نظارتی باید وجود داشته باشد تا مانع چنین حركت هایی شود؟
- نظر شما را به عنوان یك بحث كارشناسی می پذیرم. هنوز ورزش ما دچار این معضل است و این موضوع هم در بحث ورزش پایه و هم قهرمانی مطرح است. هنوز دچار این مشكل هستیم كه اعمال نفوذ افراد، موجب نابودی استعدادهای درخشان ورزشی كشور می شود. به اعتقاد من برای این كار باید پارامترها و ابزاری را شكل داد كه دیگر چنین روابطی نتواند كل ساختار را رنج دهد.
●این پارامترها چیست؟
- به باور من باید سلسله مراتب حفظ شود. امروزه در دنیا شناگران خوب هرگز از ابتدا تا انتها با یك مربی حركت نمی كنند. این سیستم در كشور ما هم باید نهادینه شود. با این روش اعمال نفوذ یك نفر كمتر می شود، یعنی مربیان نظر جمعی داشته باشند. یعنی یك ناظر بالاتر نیاز است تا نفرات مورد نیاز را خود تعیین كند. مثلاً در زمینه واترپلو كه در بطن نواحی شهری هستند كمیته فنی برای جذب مربی و استعدادیابی طرحی را در دست داشته باشد و مطرح كند كه با اعلام آن مربیان و استعدادها را هیأت های شنای استان ها معرفی كنند و با بررسی های خود كمیته فنی تعدادی مربی نخبه را قابل شناسایی كند كه آنها از همه استانهای متشكل باشند و این مربی ها تحت نظر تیم ملی یكسری آموزش ببینند و تقسیم بندی و سطح بندی شوند تا مربیان به گروه های سنی قابل تقسیم شوند و با دانش به دست آمده به طور طبیعی در استان ها هم بتوانند منشاء اثر باشند و سطح كار را بالا ببرند و در كنار آن كمیته فنی هم با حضور در استان ها كار نظارتی خود را داشته باشد.
با این برنامه و طرح دیگر نظرات فردی نمی تواند مانع رشد استعدادها در سطح كشور شود. اما باز هم تاكید می كنم بستر اصلی آن آموزش و پرورش است و با رونق ورزش در آن می توان ورزش كشور را متحول كرد. لذا برای پیشرفت ورزش در كشور فقط برنامه مهم نیست، بلكه ابزارهای كنترلی و مدیریت قوی مطرح است كه می تواند قدرت تشخیص ما را از بهبود یا نزول ورزش تكمیل كند.
● اما یك نظر كارشناسی وجود دارد كه تشكیلات ورزش كشور با صرف هزینه های بسیار، ورزش عمومی و همگانی را فدای ورزش قهرمانی آن هم با نتایج اندك كرده است، یعنی دستاورد فدراسیون ها كم است و در مقابل میزان آسیب پذیری جامعه با هرم سنی جوان به دلیل عدم ورزش كردن بسیار بالاست، نظر شما چیست؟
- ما باید ابتدا از داشته های خودمان بگوییم. ما تشكیلات سازمان تربیت بدنی را به عنوان متولی كشور در پیش رو داریم و در كنار آن مدیریت ورزش مدارس را داشتیم كه این درست ترین تدبیر بود، اما برای فعالیت دو شاخه پیش رو وجود دارد: ورزش همگانی و ورزش قهرمانی. بخش همگانی متولی آن ادارات كل تربیت بدنی، هیأت های ورزشی و فدراسیون همگانی است و ورزش قهرمانی هم متولی آن فدراسیون ها هستند.
● بسیار خوب، اگر این اعتقاد وجود دارد كه برای توسعه ورزش قهرمانی باید نقب به دل ورزش محلات زد و ورزش همگانی و استعدادها را از این مكان ها شناسایی كرد، آیا می شود این دو بخش را از هم منفك دید؟
- نمی توان این كار را كرد. این موضوع بخشی به ادارات كل تربیت بدنی مربوط است و بخشی به فدراسیون ها.
● آیا نباید ارتباطی بین آنها وجود داشته باشد؟ چرا ارتباطات بین بخشی تا این حد كمرنگ است؟ یعنی چرا باید فعالیت فدراسیون ها بی توجه به بستر آن یعنی ورزش های همگانی و محلات باشد؟
- بله. این وسط یك حلقه مفقوده وجود دارد. ادارات تربیت بدنی، ادارات كل و فدراسیون ها نباید از هم منفك باشند و من بارها این را متذكر شده ام. شاید لازم است كه سازمان تربیت بدنی یك بار بیاید ساختار خودش را بازنگری و به روز كند و یك معاونت ورزش های حرفه ای تشكیل دهد و برای آن ابزارها و لوازم مورد نیاز را به طور كامل تحت پوشش قرار دهد و با تشكیل كمیته های فنی از ابتدا تا انتهای ورزش حرفه ای را تحت نظارت خود قرار دهد. آنچه را كه نمی توان كتمان كرد این موضوع است كه ورزش حرفه ای در دنیا با شتاب غیرقابل تصوری رو به جلو در حركت است و ما نباید از آن عقب بمانیم.
مریم رضایی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید