پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
محبتی کف دستت میگذارم و بعد فرار.....
بعضی آدمها، آدم فاصله نیستند، از بس که فاصله سرخودند، از بس که خودشان خودشان را یک عالمه راه، دور نگه میدارند. بعضی آدمها، باید همسایه باشند با همهی آنها که مهرشان به دلشان هست. نه که بیابان و خار مغیلان بترساندشان، نه... فقط باید آنقدر نزدیک باشند، که تردیدها و این اندوه که رنگ میاندازد روی همهی شوق رفتن و رسیدن، اصلا وقت نکنند که سر برسند.
بعضی آدمها، گاهی دلشان میخواهد بروند دم در خانهی دوستشان، زنگ در را بزنند، هدیهای، حرف کوچک خندهداری، دلگرمی ناچیزی، بگذارند توی گودی دستهایشان و بعد آرام مشتاش را ببندند، لبخند خلخلکی بزنند و زود برگردند، آنقدر زود، که تا نرفتهاند دوستشان وقت نکند مشتاش را باز کند، که درست و حسابی بفهمد چی به چی بوده.
بعضی آدمها، آدم فاصله نیستند، از بس که ممکن است توی راه پرکردن این فاصلهها، دلشان بگوید نرو، و راه نیمه رفته را برگردند. از بس که این نیمهرفتنها را به پای نرفتنشان مینویسند، از بس که کسی خبردار نمیشود از آن همه شوقی که تا نیمه زنده مانده و بعد، مرده. از آن دلی که قرص و قایم نشده به اینکه میتواند برود.
این شهر، این دنیا، گاهی از جنس این آدمها نیست. از جنس هوس کردن جایی، دلتنگی برای دوستی، خانهای و زود، قبل از رسیدن تردیدها، رسیدن به آن.
این شهر و خیابانهای شلوغش، این دنیا و راههای دورش، جای خوبی نیست گاهی. با این همه، کی میداند؟ چه کسی میفهمد که این آدمها چه سر نترسی دارند و برای هر دیدار تازه، هر هدیه، هر جملهای که سکوت را بشکند، چهقدر، چهقدر، در سکوت، میجنگند؟
بعضی آدمها، گاهی دلشان میخواهد بروند دم در خانهی دوستشان، زنگ در را بزنند، هدیهای، حرف کوچک خندهداری، دلگرمی ناچیزی، بگذارند توی گودی دستهایشان و بعد آرام مشتاش را ببندند، لبخند خلخلکی بزنند و زود برگردند، آنقدر زود، که تا نرفتهاند دوستشان وقت نکند مشتاش را باز کند، که درست و حسابی بفهمد چی به چی بوده.
بعضی آدمها، آدم فاصله نیستند، از بس که ممکن است توی راه پرکردن این فاصلهها، دلشان بگوید نرو، و راه نیمه رفته را برگردند. از بس که این نیمهرفتنها را به پای نرفتنشان مینویسند، از بس که کسی خبردار نمیشود از آن همه شوقی که تا نیمه زنده مانده و بعد، مرده. از آن دلی که قرص و قایم نشده به اینکه میتواند برود.
این شهر، این دنیا، گاهی از جنس این آدمها نیست. از جنس هوس کردن جایی، دلتنگی برای دوستی، خانهای و زود، قبل از رسیدن تردیدها، رسیدن به آن.
این شهر و خیابانهای شلوغش، این دنیا و راههای دورش، جای خوبی نیست گاهی. با این همه، کی میداند؟ چه کسی میفهمد که این آدمها چه سر نترسی دارند و برای هر دیدار تازه، هر هدیه، هر جملهای که سکوت را بشکند، چهقدر، چهقدر، در سکوت، میجنگند؟
منبع : خبرگزاری ایسنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست