جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

این مدرنیته شیطان صفت


این مدرنیته شیطان صفت
سابقه تاریخی سنت گرایی، به عنوان رویكردی آگاهانه در مقابل عقاید انسان متجدد، با تلاش های گنون، كوماراسوامی، شووان، لینگز، بوركهارت و... موجودیت مستقلی یافت. این گرایش فكری از دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۱۰ با تلاش های این سنت گرایان گسترش یافت و اینك جریان سنت گرایی، بالغ بر پنجاه اندیشمند سنت گرا را در سطوح مختلف در بر دارد.
سیدحسین نصر نیز از جمله كسانی است كه با علاقه به آرای این افراد، سعی در گسترش جهان بینی سنتی دارد. بدین منظور، سنت در منظومه فكری نصر تنها یك اصطلاح نیست ، بلكه اهتمام قلبی و ایمان عقلانی است. نصر، خود را «فیلسوف سنتی ای كه زندگی معنوی را در پیش گرفته» (پل فیروزه: ش،۵ ص۹۸) می داند. وی بر این باور است كه سنت «هدیه ای از بارگاه الهی» است. معنایی كه نصر از سنت ارائه می كند با آنچه متعارف است، كاملاً تفاوت دارد. برخی از محافل فكری، سنت را به عادت، الگوهای موروثی و امور منسوخ و متروك تعبیر می كنند. آنچه از نحوه تفكر این افراد نسبت به سنت به نظر می رسد، مركب از مجموعه باورهای مذهبی، فرهنگی، تاریخی، رسوم و آداب و نگرش های خاصی است كه شیوه زندگی حاضر را تشكیل می دهند و حداقل از قواعد روایی واحدی پیروی می كنند. این شیوه، به اعتقاد غیر سنت گرایان، نااندیشیده و ناآگاهانه است. به این معنی كه ساختار و اجزای سنت به عنوان وضعیتی از پیش فرض شده پذیرفته می شوند. اما، نصر «كندوكاوی دیگر» در این اصطلاح دارد. سنتی كه در پروژه فكری نصر قرار دارد، سنت جاویدان و پایدار و آگاهانه است و چیزی جز سنت خداوندی و یا به تعبیر قرآن «سُنَّهٔ الاولین» (سوره بقره: ۱۳۵) نیست، همان سنتی كه تبدیل و صیرورت در آن راه ندارد و هرگز دورانش به سر نمی رسد و در همه دوران ها حضوری زنده و پویا دارد. (سوره فتح: ۲۳)
توصیفی كه نصر از سنت ارائه می دهد «به معنای حقایق یا اصولی است ، دارای منشأ الهی كه از طریق شخصیت های مختلفی معروف به رسولان، پیامبران، اوتاد ، لوگوس یا دیگر عوامل انتقال، برای ابنای بشر و در واقع، برای یك بخش كامل كیهانی آشكار شده و نقاب از چهره آن ها برگرفته شده است.» (معرفت و معنویت: ،۱۳۸۱ ص۱۵۶ - ۱۵۵). به باور نصر، سنت حقایقی را آشكار می كند كه دارای ماهیتی فراشخصی است كه ریشه در ذات حقیقت دارد. به عبارت دیگر، سنت در آن واحد هم حقیقت است و هم حضور. نصر معتقد است: «سنت علمی است كه بیش از اندازه واقعی است.» (معرفت و معنویت: ،۱۳۸۱ ص۱۵۶). در نظر سنت گرایان، این دانشِ «بیش از اندازه واقعی» معطوف به «علم قدسی» است كه در گوهره سنت قرار دارد. آنچه سنت گرایان سخت بدان می اندیشند، فواید و ثمرات سنت است، به ویژه كه در دنیای مدرن مورد تهدید قرار گرفته اند، لذا به این معنا سنت گرایی، آرمانی است كه با سنتی زیستن متفاوت است و موضعی بیرونی نسبت به خود سنت محسوب می شود.
اندیشه های سنت گرایان و نصر، حوزه های مختلفی را شامل می شود كه از آن جمله می توان از بسترهای متافیزیكی، معرفت شناسی، انسان شناسی و اخلاق نام برد. لیكن نصر در اغلب آثارش، به خصوص «معرفت و معنویت»، از بستر معرفت شناسی، البته با تاكید بسیار بر وجودشناسی، به تشریح و تبیین سنت می پردازد. یكی از این مفاهیم، «حكمت جاویدان» (Philosophia Perennia) است.
حكمت جاویدان، نوعی نگاه سنتی به متافیزیك است كه در بطن دین قرار دارد و به دلیل ساحت ذوقی ای كه دارد برترین انكشاف حیات بشری محسوب می شود. در منظومه فكری سنت گرایان، «حكمت جاویدان» نوعی فلسفه متافیزیكی توأم با اسطوره، دین و عرفان است
به اعتقاد نصر، جاویدان خرد، دارای جان مایه ای توحیدی است كه بشر بنا به درك و توانایی خود از این حكمت الهی كسب فیض می كند. این حكمت همان «الحكمه اللدُنیه» به تعبیر سهروردی است كه در واقع اشاره به آن دارد كه این حكمت نزد خداوند است و از طرف او افاضه می شود. در سنت تعقلی اسلامی، منبع این حكمت را تعالیم پیامبران می دانند كه نَسب آن ها به «پدر فیلسوفان» (أبوالحكما) هرمس می رسد. به باور نصر، فیلسوفانی مانند افلاطون، فیثاغورث و امپدوكلس «موحدانی»اند كه با «حكمت ازلی كه مرتبط با نبوت است، همراه و همگام» بودند (معرفت و معنویت: ،۱۳۸۱ ص۱۶۲).
نصر برای فهم دقیق معنای سنت به ارتباط آن با دین (religion) می پردازد. به باور نصر، سنت مفهومی است كه دین را در پروژه خود دربردارد. او در تعریف دین كه با چنین درونمایه ای توأم است، می گوید: «دین چیزی است كه انسان را با خدا و در عین حال انسان ها را با یكدیگر به عنوان اعضای یك جامعه یا ملت قدسی یا چیزی كه اسلام «امت » نامیده است، پیوند می دهد.» (معرفت و معنویت: ،۱۳۸۱ ص۱۶۴ - ۱۶۳)
توصیف نصر از دین و رابطه آن با سنت از منظر حكمت خالده، كه نصر آن را گوهره دین می پندارد، ضرورت كندوكاو در مسئله كثرت ادیان و وحدت متعالی ادیان را نیز ایجاب می كند، چراكه مهم ترین آموزه معرفتی سنت گرایان، «وحدت گرایی باطنی ادیان» یا به تعبیر شووان«وحدت استعلایی ادیان» است. (گوهر و صدف عرفان اسلامی: ،۱۳۸۱ ص۵۵) از نظر آنان هر دینی دو بعد ظاهری (شریعت) و باطنی (عرفان) دارد. گرچه ظاهر ادیان به دلیل جغرافیا و تاریخ نزول وحی الهی اختلاف دارد، ولی پژواك ندای الهی از قلب همه دین ها قابل شنیدن است. (سوره فاطر: ۲۴ ؛ یونس: ۴۷)
یكی دیگر از مفاهیمی كه نصر سعی در تبیین آن دارد، ذات قدسی است. به اعتقاد نصر، «ذات قدسی مبدأ سنت است و چیزی كه سنتی است از ذات قدسی جدایی ناپذیر است. كسی كه دركی از ذات قدسی ندارد، نمی تواند منظر سنتی را درك كند و انسان سنتی هرگز از درك ذات قدسی جدا نشده است.» (معرفت و معنویت: ،۱۳۸۱ ص۱۶۹ - ۱۶۸) نصر با ارائه چنین مفهومی قصد دارد، تمدن سنتی را متعالی و خالی از نقص معرفی كند، چراكه تمدن سنتی ای كه تحت سیطره ذات قدسی باشد، هرگز اجازه ظهور شكاكیت و سكولاریسم را نخواهد داد و انسان با معرفت به ذات قدسی می تواند تمدن سنتی را احیأ كند.
● سنت و مواجهه با دنیای مدرن
در آستانه هزاره سوم میلادی ، كه تأملات مدرنیستی با تمام قدرت وجوه و گستره زیستی انسان را تحت سیطره و حاكمیت خود قرار داده است، سخن گفتن از سنت و بازیابی سنت، مقدمات تنش «اندیشه ای» و «بنیادگرایی» را در جامعه فراهم می سازد. در اینجا با دو نحوه رویكرد مواجه هستیم:
الف) «فكر» سنتی: در این نحوه از تفكر، سنت گرایان بیشترین دغدغه شان بازگشت به مبانی سنت و آنچه از آن با عنوان حقایق ربوبی یاد می كنند، است.سیدحسین نصر، شووان، گنون، كوماراسوامی و... جزو آن دسته از افرادی هستند كه دغدغه «فكر» سنتی را دارند. در نگاه این عده، «چیزی كه از عالم متجدد مورد انتقاد سنت است، كل جهان بینی، مقدمات و مبانی و اصولی است كه از نظرگاه سنت، كاذب» است، (معرفت و معنویت: ،۱۳۸۱ ص۱۸۲).
در پروژه فكری نصر، مخالفت با مدرنیته از «احساس تعهد» و «ترحم و خیرخواهی» نسبت به انسانی ناشی می شود كه در عالمی بافته شده از تار و پود خطاها و حقایق نیم بند گرفتار آمده است، لذا نصر «بار امانتی» (معارف اسلامی در جهان معاصر: ،۱۳۷۱ ص۲۵۱) را بر دوش های خود احساس می كند و مخالفت خود را با مدرنیته به گونه های مختلف فكری بیان می كند. او با نقل قول از شاعران، فیلسوفان، مترجمان، ادیبان، اسطورشناسان و... كه به پژوهش در مبانی سنت علاقه مند هستند، درصدد احیای سنت و بازیابی امر قدسی برآمده است. وی به «شرق شناسان»ی كه در دپارتمان های دانشگاه های اروپایی و آمریكایی مشغول تحقیق هستند، چندان مطلوب نمی نگرد؛ چراكه از نظر نصر اینان به شرق به عنوان «تاریخ» و سوژه و رشته ای علمی و استدلال گرا توجه دارند. اما شرق رازها و مبانی اشراقی دارد كه مبنای «مبدأ كلی» است .
ب) بنیادگرایی: عنوان بنیادگرایی (fundamentalism) پس از فروریختن برج های تجاری نیویورك چنان سربلند كرد كه امروزه این عنوان، نماد تروریسم، خشونت و فاجعه است. در لایه های بنیادین این واژه، معرفتی سیاه در جریان است. از دهه های پیش اندیشمندان بسیاری زنگ خطر این پدیده نوین قرن بیستم را به صدا درآورده بودند. حسن حنفی، محقق و فلسفه پژوه معاصر مصری، یكی از این اندیشمندانی است كه در مقاله ای تحت عنوان «دورنمای انسان از دیدگاه اسلام» با آگاهی كامل از گسست معرفتی و تغییر پارادایم متافیزیكی كه در جهان معاصر رخ داده است، با ارزش و اهمیت دادن به جنبه های مثبت فلسفه های غربی، به طور غیرمستقیم علیه تفكرات اسكولاستیكی در جهان اسلام مبارزه می كرد.
سیدحسین نصر در كتاب «اسلام سنتی در دنیای مدرن» تمایز میان «اسلام سنتی» و «اسلام بنیادگرایی» را بررسی نموده است. وی بر این باور است كه «دیدگاه سنت گرا و آنچه بنیادگرا نام گرفته، در قبول سنت و حدیث و همچنین در تأكیدشان بر شریعت، با هم تلاش می كنند، اما حتی در این جا هم اختلافات بسیار عمیق است. سنت، همواره بر تفسیرهای خردمندانه و سنت دیرپای تفسیر قرآنی در فهم معنای آیات كتاب مقدس تأكید دارد. درحالی كه بسیاری از جنبش های بنیادگرا به آسانی، آیه ای از قرآن را برداشته و معنایی مطابق با اهداف و مقاصد خودشان به آن می دهند؛ معنایی كه اغلب بیگانه با كل سنت تفسیری قرآن است.» (اسلام سنتی در دنیای مدرن: ،۱۹۹۰ ص۱۸)
قرائت نصر از اسلام با آنچه پیش از این درباره مبانی تفكر سنتی مطرح كردیم، سنخیت كامل دارد. اما اینك ما در جهانی زندگی می كنیم كه دو جریان فكری «سنت گرایی» و «بنیادگرایی» وجود دارد، لذا ابتدا بر برخی تشابهات و افتراقات این دو جریان می پردازیم و سپس نتیجه گیری كلی از نگرش نصر به دنیای مدرن خواهیم داشت.
۱ - «سنت، دین و كتاب مقدس»: قرائت ایدئولوژیك از سنت و متون مقدس از سوی بنیادگرایان؛ تفسیر اسطوره ای و نمادی از سنت و دین از سوی سنت گرایان.
۲ - «معنویت و عرفان»: نفی معنویت و بُعد عرفانی دین از سوی بنیادگرایان؛ ترویج و اشاعه تفسیر معنوی و عرفانی از دین و سنت از سوی سنت گرایان.
۳ - «بازگشت به سنت»: سنت گرایان و بنیادگرایان هر دو ادعای بازگشت به سنت دارند. سنت گرایان به احیای خرد جاودان و امر قدسی می اندیشند، اما بنیادگرایان به احیای دین ناب و ظاهر شریعت.
۴ - «مخالفت با مدرنیته»: سنت گرایان و بنیادگرایان هر دو تمایلی به فهم چیستی مدرنیته ندارند و با آن گفت وگویی ندارند و به مخالفت با آن همواره اهتمام دارند.
۵ - «تأكید بر عمل»: سنت گرایان اغلب به «فكر» سنتی می اندیشند. اما بنیادگرایان در قالب حزب و ستیزه به مواجهه فیزیكی با دنیای مدرن می روند.
اكنون با طرح پنج گزاره كه تفاوت و تشابه میان سنت گرایی و بنیادگرایی را می رساند، این سؤ ال جدی قابل طرح است كه آیا سنت در بطن خود پتانسیل و آموزه های اصول گرایی را دارد كه به بنیادگرایی ختم شود؟
در پاسخ به این پرسش می باید این مسأله روشن شود كه ایده ها و كنش های بنیادگرایان در پاسخ به بحران هویت دینی - سنتی در عصر جهانی شدن به وجود آمده است. از نظرگاهی دیگر بنیادگرایی چیزی نیست جز عكس العملی مبهم در مقابل ضروریات عصر مدرن. بنیادگرایان در حسرت این نوستالژی به سر می برند كه آسیب های جدی وارد آمده از سوی مدرنیته به دین و سنت را فقط از یك راه می توان درمان و احیأ كرد و آن «برخورد فیزیكی توأم با خشونت» است. این نوع نگرش در طول تاریخ با بازتاب های متفاوت به وجود آمده است.
سیدحسین نصر در پروژه «احیای سنت» به علاقه غربیان به فلسفه و سنت های شرقی اشاره می كند، اما «احیای سنت در این قرن» را چندان ممكن نمی داند.
سید سروش هاشم زاده
منبع : روزنامه همشهری