پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
آیا رسانهها بازتابی از ما هستند؟
توجه به آینده، این پرسش را مطرح میكند كه آیا ما به عنوان انسان و عضو جامعه بشری بهطور آگاه و مستقیم روی نظامهای اجتماعی تأثیر میگذاریم؟ یا این كه از طریق اطلاعاتی كه ما را در یك فرهنگ رسانهای به هم نزدیك میكند، چگونه میتوانیم هویت جمعی خود را بیان كنیم. اكنون باید بدانیم كه اهمیت رسانهها در زندگی روزانه ما تا چه حد است.
رسانهها همه جا هستند. زندگی شخصی بسیاری از مردم وابسته به رسانهها است. ارزیابیها نشان میدهد كه بین ۵۰ تا ۸۰درصد نیروی كار در كشورهای توسعه یافته در بخش اطلاعات مشغول كار هستند. گذران اوقات فراغت نیز به رسانهها بستگی دارد.
امریكاییها اغلب وقت خود را بجز كار و خواب، بیش از هر فعالیتی صرف تماشای تلویزیون میكنند. چه شهری و چه روستایی، طبقه ثروتمند یا طبقهٔ كارگر همه در منزل یا به رادیو گوش میكنند یا روزنامه میخوانند و یا آنكه تلویزیون تماشا میكنند. مضاف براین بعد از صرف غذا به دیدن نمایشگاهها یا آثار فرهنگی میروند. همچنین ممكن است به دیدن مسابقات ورزشی مانند فوتبال بروند كه بهوسیله رسانهها آگهی شده است.
شیوههای زندگی اجتماعی بهوسیله رسانهها تقویت و تضعیف میشود. الگوهایی كه توسط هنرپیشگان سینما یا موسیقی راك ارائه میشود و با سرعت رواج مییابد، بدون توجه به نژاد، قومیت و ملیت و مقاومت افراد بیگانه با مد، به سرعت محبوبیت پیدا میكند.
مخاطبان اخبار، رسانهها و مجلات در برابر پربینندهترین ساعت تلویزیون مقاومت میكنند تا بر آنها كمتر تأثیر بگذارند. اما بهترین مدها از پاریس توسط انتشارات پرزرق و برق و گرانقیمت برمصرف عموم مردم تأثیر میگذارد.
در امریكا در چنین مواردی با توسعه موسیقی روستایی و مدهای گاوچرانهای امریكایی معروف به (Cow boys) در برابر نفوذ مدهای پاریسی و نخبه تا حد ممكن مقاومت میكنند و بیشتر وقت خود را با موزیك غربی و روستایی میگذرانند.
البته نباید فراموش كرد كه رسانهها وسایلی هستند كه بهطور شخصی یا جمعی امكان ارتباطات را گسترش میدهند. تلفن یا رایانه از رسانههای تخصصی عمدهای هستند كه در جوار رسانههای جمعی قرار دارند.
تلفن بهطور گستردهای قابل دسترس است و موجب برقراری دوستی و فعالیتهای تجاری ـ سیاسی و حتی درگیری با فعالیتهای جناحی میشود.
رایانه، ما را قادر میسازد كه با خودمان ارتباط برقرار كنیم. همینطور با دوستانمان، همكاران و یا اتومبیل و یا افراد كاملاً ناشناس. تلفن و رایانه نقش بسیار مهمی در كنترل و هدایت مؤسسات و زندگی عمومی دارند. حتی ممكن است افرادی به رایانه دسترسی نداشته باشند، اما زندگی آنها از طریق پلیس یا كارتهای اعتباری، ادارات صدور مجوز و بسیاری از سازمانهای بینام كه از رایانه استفاده میكنند، كنترل شود.
فقرا به عنوان یك عدد آماری در اطلاعات سازمان ملل وارد میشوند و ثروتمندان در ترازنامههای بانكهای معتبر سوئیس. وقایع رسانهای با فراگیری و نفوذ غیرقابل اجتنابی ما را احاطه كردهاند و بهطور پیوسته بر ما تأثیر میگذارند. یك لحظه از جشن عروسی سلطنتی یا مراسم تشییع ریاستجمهوری دقیقاً در همان زمان ـ با آن كه تعدادی كمی از افراد در محل حضور دارند ـ از طریق رسانههای جمعی توسط انبوهی از جمعیت دیده میشود.
در هنگام استراحت یا در وسط مسابقات سوپربال (Super Ball) مقامات مسئول نگران آبرسانی محلی میشوند كه در حادثهای بیآب شده است. یا این كه مردم مشغول فعالیتهای زندگی خود هستند كه بازیهای المپیك یا مسابقات جهانی فوتبال و همزمان كنفرانس سران ابرقدرتهای جان از طریق رسانهها پخش میشود. مصائب بزرگ جهانی و حوادث گزارش شده از طریق رسانههای فراملی در زمان ما موجب همسانی رفتار و واكنش مخاطبان در مقیاس بینالمللی شده است.
تصاویر وقایعی كه از طریق رسانهها پخش میشوند، به مثابهٔ همان آتشی است كه قبیلههای اولیهٔ بشر، برای بزرگداشت و احترام قهرمانان، پیروزیها، شكستها، اسطورهها ارزشها و امیدهای مشتركِ قبیلهای خود برپا میكردند. رسانههای عمومی امروزی در یك مقیاس جامع برای نسلهای پیشین غیرقابل تصور بود.
اما اكنون جمعیت زمین بهطور اجتنابناپذیری به سوی وابستگی به رسانههای جهانی كشیده میشود. با توجه به پدیدهشناسی، ما در محاصرهٔ تجربهٔ اصالت وجود رسانهها در زندگی روزمره خود هستیم و میتوانیم اذعان كنیم رسانههای ما انعكاس خود ما هستند. اكنون توجه شما را به رسانهها و توسعه هویت و آگاهی شخصی جلب میكنم: رسانهها در زندگی روزمره ما نفوذ میكنند و محیطی را به وجود میآورند كه در آن هویتها شكل میگیرند. تجربه شخصی با تجربه رسانهها تركیب میشود و ما زندگی فردی خود را تحت نفوذ هدایتكنندهٔ نهادهای قدرتمند بنا میكنیم.
رسانهها زندگی شخصی و فعالیتهای عمومی را به یكدیگر پیوند میزنند و آگاهی ما را شكل میدهند. نوزاد از اولین لحظههای حیاتش در گهواره، شكلی از احساس هویت شخصی را دارد. ارتباط كودك با محیط در سه سطح آشكار میشود:
۱) با افراد پیرامون مانند پدر و مادر، كودكان دیگر، همسایگان، افراد فامیل و سرانجام همكلاسیها كه اینها یك سلسله آشناییهای چهره به چهره است.
۲) كودك با محیط پیرامون خود در ارتباط است اجزای این محیط عبارتند از گهواره اتاق، منزل یا آپارتمان، همسایه، علف، درختان، حیوانات و بهطوركلی طبیعت
۳) كودك با قصههایی كه برای او میخوانند یا با تصاویری كه به او نشان میدهند ارتباط برقرار میكند؛ به عنوان مثال قصههای برنامه كودكان یا شخصیتهای داستانی دنیای دیزنی، اسباببازیهای معروف مانند ET و زن سرگردان. او بهتدریج با تجربههای دست دومی از تلویزیون، كتاب، آگهی، فیلم، مجله تصویرهای بزرگ، موزیكهای معروف، روزنامه، رادیو، نوارصوتی، تلفن، رایانه و رسانههای دیگر آشنا میشود.
این تجربههای رسانهای به رشد احساسات و هویت كودك كمك میكند و از این طریق بر كنشهای او با اشخاص و محیط پیرامون تأثیر میگذارد. تا آنجا كه فرهنگ رسانهای به عنوان چارچوب وسیعتری از شناخت، او را احاطه میكند؛ درست همانطور كه یك شهر كوچك ممكن بود چارچوبی از شناخت را در قرن هیجدهم در زندگی روستایی یك امریكایی فراهم آورد یا كلیسای قرون وسطی كه چارچوبی از شناخت در قرون وسطی ارائه كرد.
رسانهها بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر كودكان تأثیر میگذارند. همینطور از طریق تأثیر بر افرادی كه با كودك در ارتباط هستند یعنی خانواده، دوستان و سرانجام كارگران، رهبران سیاسی و اجتماعی؛ همهٔ اینها به نوعی بر كودك نفوذ دارند. رسانهها در شكلگیری آن محیط واقعی كه كودك با آن در كنش است، مؤثرند.
بهطور كلی فرهنگ رسانهای و طبیعت به صورت یك زمینهٔ روحی و اجتماعی فرد را از تولد تا مرگ احاطه كردهاند.
رسانهها معمولاً در بهوجود آوردن الگوهای رفتاری بسیار مؤثر هستند. قصهها، كتابها و فیلمها مسلماً در تقلید افراد نقش دارند. فیلمهای گاندی، موزارت و قهرمانان المپیك، محرك اصلی كودكان در تقلید از الگوهای رفتاریاند. اگر با نگرش منفی، اثرات رسانهها را مورد توجه قرار دهیم، قاتل جان لنون تحتتأثیر كتاب جنایی معروف Catcher in the rye قرار گرفته بود. ضارب رئیسجمهور امریكا ریگان هم به علت علاقه شدید به جودی فاستر و فیلم سینمایی راننده تاكسی به این راه كشیده شد.
آدمكشان مدرن بدون تأثیر رسانهها نمیتوانند زندگی كنند. بهطور گسترده همه ما عناصری مانند اعتبار، ارتباط و پیوستگی را در رسانهها مشاهده میكنیم. هویتهای فردی ما تركیبی از هویتهای رسانههاست كه به ما القاء شده است. این یك واقعیت است كه یك شهرنشین حرفهای تصمیم میگیرد كه براساس آنچه در مجله تایمز میخواند در عالم خیال و فانتزی زندگی كند. بهخصوص وقتی یك كارگر مونتاژ در كارخانه با موسیقی رگه و رامبو حركات خود را تنظیم میكند.
یا هنگامی كه یك كارگر ساختمانی آرزو میكند مانند قهرمان داستانهای رمانتیك باشد. هویت گروهی همچنین با تأیید رسانهها شكل میگیرد و یا ناپدید میشود. مخالفین مصرفگرایی، قدرتهای مافیایی، هواخواهی از المپیك، دگرگونی بعد از نوخواهی، هیجان بعد از رقص، غرورسیاه طغیان دانشجویی هر كدام دارای فرازونشیب است و از نقطهنظر اهمیت در برنامه رسانهها نیز افتوخیز آن كاملاً ملحوظ است.
از نظر پیاژه، كودك در حال رشد ابتدا یك وابستگی یك جانبه را نسبت به یك اقتدار برتر تجربه میكند. او در این مرحله یك پیرو یا هدایتشونده توسط دیگری است. در این مرحله از زندگی كودك، رسانه یك اقتدار برترِ دیگر است. اندكی بعد كودك یك رابطه دوجانبه را با دوستان خود برقرار میكند و بُعد استقلالی را بهدست میآورد كه از حمایت دو طرفه بهره میگیرد. رشد شخصیت بهطور مستقیم به این مساعدت، خودجوشی و هماهنگی با ارتباط منوط میشود.
وقتی سطحی از توانمندی به دست آمده باشد، رسانهها به عنوان یكی از وسایل ابراز عقیده و رشد در یك مسیر متوازن مورد استفاده قرار میگیرند.
متأسفانه این مرحله از مهارت برای بسیاری به تأخیر میافتد و برای برخی دیگر هرگز تحقق نمییابد. همكاری و همزمان استقلالِ خودآگاهی با شكلگیری كامل هویت شخصی و خودآگاهی ممكن است به دست آید یا امكان دارد به تأخیر افتد و یا اینكه هیچوقت به دست نیاید. آگاهی بر شناخت ذهنی و آگاهی حسی ذاتی در هر فرد دلالت دارد. این آگاهی است كه بهطور مستقیم توسط نمایش رسانههای ارتباطجمعی برانسان تأثیر میگذارد.
وقتی از یك سینما یا سالن نمایش تئاتر بیرون میآییم، در افكار و احساسمان تغییری را احساس میكنیم. رسانههای ارتباطی به عنوان «صنایع آگاهی دهنده» نامیده شدهاند چون كالای ملموس تولید نمیكنند. بلكه رسانهها بیشتر به تولید علائم و نشانههایی میپردازند كه آگاهی خاصی را در مصرفكنندگان پدید میآورد.
رسانهها با مراكز حسی انسان برخورد میكنند. آنها را میبینیم یا میشنویم تا در نهایت منتج به یك آگاهی خاص شوند. در فرایند انتقال رسانهای پیامهای رسانهای ابتدا ضمیر آگاه نویسنده یا پدیدآورندهٔ اطلاعات رسانهای به وجود میآید تا بهطور كموبیش موفقیتآمیز به آگاهی دریافتكننده انتقال یابد.
رفتارگرایی یا مطالعه و اندازهگیری رفتار آدمی تنها نور غیرمستقیمی را بر جوهر این انتقال اطلاعات رسانهای میافكند. تجربه ما در برابر دیگران، طبیعت و رسانهها، هویت ما را میسازد. در حقیقت این تعامل ممتد بین خود و غیرخود، شكلی از هویت و آگاهی شخصی بهوجود میآورد.
منبع : مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست