یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

۴۵۰ کیلو اسکوات


۴۵۰ کیلو اسکوات
تماشای یک برنامه تلویزیونی که در ابتدا والنتین دیکول در حال مداوای بیمارانش در یک کلینیک مخصوص بود و پس از آن هم دیدن او در حال اجراء حرکت اسکوات با وزنه ۴۵۰ کیلوگرمی (تعجب کردید). خب حق دارید چون وقتی خود من هم این صحنه را تماشا کردم پیش خود فکر کردم که صخنه ساختگی است و وزنه‌ها احتمالاً پلاستیکی هستند و خلاصه از این جور حقه‌های تلویزیونی ولی وقتی در کلیپ بعدی، دوربین به خانه والنتین رفت، او در باشگاه بدنسازی خانگی‌اش سراغ وزنه‌ها رفت، اینجا بود که فهمیدم موضوع پیچیده‌تر از این حرف‌ها است و خطاب دادن او به وزنه‌ها (دمبل‌ها و سنگ‌ها) به‌عنوان فرزندان برایم بسیار تحسین‌برانگیز بود.
چون دیکول گفت اینها (منظور وزنه‌ها) مثل فرزندان می‌مانند اگر به آنها بدی و بی‌توجهی کنیم روزی بر علیه‌مان خواهند شد. والنتین در همین صحنه یک دمبل را برداشت و به آن احترامی خاص گذاشت و سپس دوباره آن را به آرامی سر جایش گذاشت و در کلیپ آخر دیکول به گزارشگر تلویزیونی کلکسیون بطری‌های رنگارنگ و زیبایش را نشان می‌داد که واقعاً جزء کلکسیون‌های منحصربه‌فرد بود. دیدن این برنامه تلویزونی مرا به آن داشت تا اطلاعات جامع‌تری از والنتین دیکول (Valentine Dikul) برای شما گردآوری کنم و هموطنان عزیز را با یک چنین شخصیت خارق‌العاده‌ای بیشتر آشنا کنم.
امید است که داستان زندگی این مرد بزرگ باعث شود که هرکدام از ما بر اراده و قدرت خود بیشتر تکیه کنیم و مشکلات زندگی را یکی پس از دیگری از سر راهمان برداریم. این مجموعه در ۳ بخش (زندگینامه - مصاحبه و کلینیک دیکول) گردآوری شده که به خدمتتان تقدیم می‌گردد.
● زندگینامه
این داستان مردی است که نوع انسان به او افتخار کرده و از او به خاطر تمام مشقاتی که برای بازگشت به یک زندگی نرمال کشیده است ممنون می‌باشد.
نام این مرد خارق‌العاده روسی دکتر والنتین دیکول است. او هرگز والدین خود را ندید. پدرش در هنگامی که مادرش او را باردار بود در یک عملیات در جنگ جهانی دوم کشته شد. مادر والنتین هم در هنگام زایمان او از دنیا رفت. بدین ترتیب والنتین در یک یتیم‌خانه بزرگ شد و در آنجا برای یک تکه نان مجبور بود بجنگد. چون در آن سال‌ها به‌دلیل قحطی شرایط زندگی بسیار سخت و دهشت‌بار بود اما یک دفعه یک اتفاق بسیار جالب رخ داد. این شادی‌بخش‌ترین حادثه‌ای بود که این پسر تا به حال در زندگی‌اش تجربه کرده بود. او به تماشای نمایش گروه سیرکی که در حال گذر از این شهر به آن شهر بودند رفته بود.
از این لحظه به بعد تمام زندگی او متعلق به سیرک شد. والنتین از یتیم‌خانه فرار کرد تا تمام روز خود را در آنجا سپری کند. پسر خیلی زود تصمیم گرفت که می‌بایست یک هنرمند سیرک شود. او خود را وقف سیرک کرده بود و خیلی سریع در هنرهائی همچون تردستی، شعبده‌بازی و آکروبات خبره شد ولی سرانجام تصمیم گرفت که یک هنرمند بندباز شود. در پانزده سالگی بود که او اولین نمایش خود را در مقابل بینندگان به اجراء درآورد. یک روز میله‌ای که والنتین از آن آویزان شده بود شکست (آنطور که در سیرک مصطلح است علت شکسته شدن میله خستگی حاصله در فلز بر اثر وارد شدن فشار متمادی بر روی آن بود) و دیکول از ارتفاع ۴۰ فوتی (۱۲ متری) به زمین سقوط کرد. بر اثر سقوط استخوان‌های دیکول از ده نقطه شکست که یکی از آنها در ستون فقرات او بود و باعث شد که او به طور کل از ناحیه پا فلج شود.
نظر قطعی دکترها این بود که والنتین می‌بایست مابقی عمر خود را بر روی ویلچر (صندلی چرخ‌دار) سپری کند. در آن زمان هیچ سیستم توانبخشی وجود نداشت (والنتین اینگونه بازگو می‌کند) من جوان بودم و نه تنها نمی‌توانستم رأی دکترها را بپذیرم بلکه نمی‌توانستم به اینکه دیگر قادر به راه رفتن نیستم هم یک لحظه فکر کنم. بنابراین به شخصه شروع کردم به تمرین و توسعه سیستم توانبخشی خودم.
والنتین در همان بیمارستانی که بستری بود شروع به تمرین با تمام انرژی کرد. دکترها و دیگر بیمارها به او گفتند که بی‌جهت زمان و انرژی خود را هدر ندهد. یکی از هم‌اتاقی‌هایش به او گفت نگاه کن ما با وجودی که قادر به اجراء حرکت جزئی در دست‌ها و پاهایمان هستیم ولی باز با این وجود سال‌ها است که روی تخت بستری هستیم. در صورتی که پاهای تو کاملاً فلج و ناتوان هستند اما والنتین به ورزش خود ادامه داد و تمرینات با وزنه را شروع کرد و آنقدر با وزنه تمرین می‌کرد تا خستگی مطلق بر او مستولی شود. پس از گذشت ۶ سال زحمت و مشقت تمام، غیرممکن به یک واقعیت مبدل شد.
دیکول قادر بود مثل یک بچه راه برود. حالا این دکتر عالی‌قدر بر این عقیده است که تسلیم شدن و ایستادن در همان جای قبلی برداشت فکری افرادی است که نمی‌خواهند کار و تلاش کنند. با وجودی که بر روی ویلچر بود به مدرسه دلقک‌ها می‌رفت تا به بچه‌ها هنرهای آکروباتیک و دیگر مهارت‌های سیرک را آموزش بدهد. پس از اینکه کلاسش با بچه‌ها به پایان می‌رسید شروع به تمرینات خودش می‌کرد. او می‌بایست بر دردی که برای او بسیار سخت بود غلبه می‌کرد. بدون کمک و با وصف بر اینکه نیمی از بدن او فلج بود می‌بایست روی زمین خود را به این طرف و آن طرف می‌کشاند تا وزنه‌های تمرینی‌اش را جابه‌جا کند.
یک بار آنقدر خسته شده بود که ناخودآگاه بر روی کف سالن به خواب رفته بود یعنی آنقدر خسته و بی‌رمق که حتی نتوانسته بود خود را بر روی صندلی چرخدارش برساند. صبح روز بعد زمانی که نظافتچی سالن برای تمیز کردن سالن آمده بود با دین یک مرد که بر روی زمین ولو شده بود هراسان شده و تصور کرد که او مرده است و سریعاً دنبال دکتر رفت او هر روز را هینگونه آغاز می‌کرد.
دیکول در حال توسعه سیستم منحصربه‌فردی بود که زیربنای کارهای آینده او را تشکیل می‌داد. برای دیکول راه رفتن کافی نبود او می‌خواست که دوباره به سیرک بازگردد. و همین‌طور هم شد. سمت جدید دیکول در سیرک آکروبات موتورسیکلت بود او آرزو داشت دنیای سیرک را با وزنه‌هائی که تا به حال به گوش کسی نرسیده است شگفت‌زده کند.
هنگامی‌که دکترهائی که عارضه او را تشخیص داده بودند باخبر شدند که او نه تنها راه می‌رود بلکه دوباره به سیرک بازگشته نمی‌توانستند این مسئله را باور کنند. ولی معلولان و ویلچری‌های دیگر او را باور می‌کردند و برای کمک گرفت از دیکول به سراغ او می‌آمدند. دیکول در این خصوص که بخواهد خود را به‌عنوان یک الگو نشان دهد محتاطانه عمل می‌کرد.
او می‌گوید: هر بیمار و مریضی همیشه می‌گوید که دردش بسیار سخت و دشوار است و دکتر با هر کس دیگری نمی‌بایست در این‌خصوص با او بحث و جدل کند بلکه می‌بایست او را تشویق کرده و کاری کند که فرد به توانائی و قدرت خودش باور پیدا کند. بدین شکل خواهد بود که نتایج باورنکردنی حاصل خواهد شد. حرکت مترادفی است برای زندگی در هر جنبنده‌ای. ما در درون بدن خود توانائی و سرمایه بسیار بزرگی داریم که نه کشف شده‌اند و نه توسعه یافته‌اند. بیائید روش کشف کردن آن را نشان دهیم و به آنهائی که نمی‌توانند راه بروند کمک کنیم تا دوباره حرکت کنند.
دیکول به‌عنوان یک هنرمند سیرک هر روز ۳ تا ۴ ساعت تمرین شخصی نیاز دارد. به همین خاطر بود که او درمان بیمارانش را معمولاً در بین جلسات تمرینی و یا در انتهاء شب و پس از اجراء نمایش‌اش انجام می‌داد. بعضی وقت‌ها که هر سفر بود بیماران را در هتل ملاقات می‌کرد ولی در اکثر مواقع در کسب کوچکی در سیرک این‌کار را انجام می‌داد. خیلی از بیماری‌ها با این باور که او توانائی کمک به آنها را دارد ماه‌ها در طول سفر دور روسیه به دنبال و همراه دیکول بودند. این روند برای سال‌ها ادامه داشت. همسر دیکول می‌گوید که این مردم دیگر بخشی از خانواده و زندگی ما را تشکیل داده بودند. به‌دلیل اینکه دیکول هرگز به هیچ کس جواب رد نمی‌داد. اگر او می‌فهمید که می‌تواند حتی کوچکترین تغییر و بهبودی در فرد حاصل کند حتماً تمام سعی خود را به‌کار می‌بست. دکتر دیکول از سراسر دنیا دارای بیمارانی است. اکثریت این بیماران خارجی را اروپائی‌ها تشکیل می‌دهند اما در حال حاضر و به‌دلیل اینکه دنیا دیگر مثل سابق نیست و مرزها باز و ارتباطات و تبادل اطلاعات بسیر آسانتر و سریعتر شده آمریکائی‌ها نیز راه کلینیک درمانی دیکول را پیش گرفته‌اند.
در داخل کلینیک دیکول دستگاه‌های مخصوص توانبخشی برای هر بیمار به‌صورت اختصاصی و مختص شخص تنظیم گردیده است. به‌دلیل نوع درد و عارضه و ضوعیت فیزیکی هر فرد، رویه توانبخشی از هر شخص به شخص دیگر تفاوت قابل ملاحظه‌ای دارد.
دیکول همیشه اظهار می‌دارد که خواستن فرد و پایبندی به هدف موارد بسیار ارزشمندی هستند. من می‌توانم به فرد بگویم که چطور کارها را انجام بدهد. ولی بدون خواستن شخص هیچ موفقیتی حاصل نخواهد شد. حتی اگر دستگاه‌ها و تجهیزات از طلا ساخته شده باشند باز در صورتی که فرد خود را باور نداشته باشد هرگز قادر به راه رفتن نخواهد شد.
فرد می‌بایست با همان از خودگذشتگی، دیسیپلین و قدرت خواستن تمرینات خود را هر روز حتی در صورت نیاز برای چندین سال ادامه دهد. تنها در این صورت است که شخص قادر خواهد بود بگوید من انجامش دادم. من می‌توانم راه هم بروم.
● والنتین دیکول یکی از بزرگترین وزنه‌بردارهای جهان
تمام افراد از مقدار وزنه‌ای که دیکول بلند کرده باخبر هستند. والنتین اینکار را پس از آسیب‌دیدگی در ستون فقرات (شکستگی در ستون فقرات) انجام داد. این مشکل برای خیلی از افراد به‌منزله این است که الباقی زندگی را می‌بایست بر روی صندلی چرخدار سپری کرد. شاید بزرگترین آرزوی این قبیل انسان‌ها بلند شدن دوباره بر روی پاها و احساس این اعضاء بدن ه حرکت اصلی بدن بر عهده آنها است.
شاید گفتن اینکه دیکول شروع به راه رفتن بر روی پاهایش کرد هیچ به‌نظر نرسد. چون او توانست دوباره به عرصه سیرک بازگردد. باور این که یک چنین فردی قادر به بلند کردن وزنه‌های سنگین و کارهای فوق‌العاده است برای اکثریت، غیرممکن به‌نظر می‌رسد به‌نظر هیچ ‌چیز عجیبی نیست جز اینکه دیکول یک پدیده است این آخرین گواهی دال بر قابلیت او می‌باشد.
در سی‌ام دسامبر سال ۱۹۹۹ یک کمیته از اعضاء ثبت رکوردهای کتاب گینس به روسیه جهت ثبت رکوردهای ذیل دعوت شدند. در جریان این رکوردگیری دیکول با وزن ۱۲۱ کیلوگرم در مجموع ۱۷۰ کیلوگرم را جابه‌جا کرد. یعنی در حرکت اسکوات ۴۵۰ کیلوگرم پرس سینه ۲۶۰ کیلوگرم، ددلیفت ۴۶۰ کیلوگرم. ضمن اینکه او این حرکات را بدون زانوبند در حرکات اسکوات و ددلیفت اجراء کرد. باورنکردنی است!▪ چگونه دیکول تصمیم گرفت که یک چنین وزنه‌ای را جابه‌جا کند؟
ـ هیچ معجزه‌ای در کار نیست. هر کسی می‌تواند این‌کار را انجام دهد. اما به شرط اینکه حداقل دارای قدرت ذهن بسیار بالا و شخصیت استوار و یک هدف که با تمام وجود بخواهد به آن برسد باشد. پس از این است که می‌بایست سعی و تلاش سخت را ریشه کرده و با هوشیاری و به‌تدریج به آن دست یابد. تلاش برای دست‌یابی سریع مثل کاری که اکثر ورزشکارها انجام می‌دهند کاملاً اشتباه است.
سیستم‌ها و روش‌های تمرینی زیادی وجود دارند. در واقع قابلیت شیوه تمرینات را با اصول علمی و دانش کامل انجام داد و از اجراء تمرین بدون آگاهی و با چشم بسته جدا پرهیز کرد. پس از کسب اطلاعات و داشتن کافی برنامه تمرینی را می‌بایست برای هر شخص بسته به قدرت عضلانی، وضعیت مفاصل و لگامنت‌ها و همچنین خلق و خوی او به‌صورت اختصاصی طراحی شود. و به همین خاطر هم هست که می‌بایست تمرینات را با نهایت دقت و با جدیت تمام اجراء کرد. چون در غیر اینصورت ورزشکار به هر دلیلی از ورزش جدا خواهد شد.
اغلب از من (دیکول) پرسیده می‌شود که چرا سیستم تمرینی‌ام را از دیگران مخفی می‌کنم. در صورتی‌که در واقع این‌طور نیست و اصل موضوع خیلی ساده است چون من به هیچ عنوان برنامه تمیرنی‌ام را به کسی توصیه نمی‌کنم. اگر بخواهم صاقدانه بگویم سیستم تمرینی من صحیح نیست حتماً حالا پیش خود می‌گوئید با این همه موفقیت چطور یک چنین چیزی ممکن است بله درست است که من به نتیجه رسیده‌ام ولی این نتیجه حاصل ۳۰ سال تلاش و تمرین من بوده است من خودم را آماده کرده‌ام به‌گونه‌ای که سیستم بدنی‌ام حالا توانائی تحمل یکچنین فشاری را دارد. برنامه تمرینی من به‌صورت معمول حدود ۵/۳ (سه ساعت و نیم) به طول می‌انجامد. زمان خیلی زیادی است و به‌نظر بسیار طولانی و سنگین می‌آید.
در طول یک جلسه تمرین تمامی حرکات را اجراء می‌کنم و هر وزنه‌ای که دم دست است را جابه‌جا می‌کنم و در آخر جلسه تمرین به شرایطی می‌رسم که به‌سختی می‌توانم باشگاه را ترک کنم. این اشتباه خواهد بود اگر من بخواهم این برنامه تمرینی را به کس دیگری توصیه کنم چون بدین ترتیب یا موجب آسیب‌دیدگی شدید او خواهم شد و یا در نهایت مسبب مردن او خواهم شد. به همین خاطر است که به بدنی و توانائی او برنامه تمرینی مختص او را برایش طراحی کند.
من در هفته ۵ جلسه تمرین می‌کنم که دو جلسه آن تمرین برای عضلات کوچک بدن می‌باشد. پایه اصلی برنامه تمرینی‌ام را حرکات اصلی تشکیل می‌دهند و سپس به‌عنوان مکمل حرکات مربوط به عضلات کوچکتر آن گروه عضلانی را اجراء می‌کنم. بدین شکل نه تنها در گروه‌های عضلانی بزرگ رشد و پیشرفت می‌نمایم بلکه عضلات کوچکتر و ثانویه نیز رشد و توسعه می‌یابند. در این تمرین سعی نکنید تمرکز را برای عضلات کوچک معطوف سازید چون این عضلات بزرگ هستند که در حال لیفت کردن وزنه هستند.
جائی‌که عضلات کوچک می‌بایست بیشترین مشارکت را داشته باشند. یکی از اسرار تمرینی من محسوب می‌شود. خیلی از افرادی که با وزنه کار می‌کنند این روش تمرینی را دوست ندارند و می‌گویند، این کار تأثیری ندارد. ولی این نوع برداشت اشتباه است. این قبیل حرکات به‌صورت یک پشتوانه قدرت برای من به حساب می‌آیند. بله درست است. این حرکات به‌دلیل قرار داشتن عضلات همراهی‌کننده در شرایط ضعیف برای انجام دادن سخت می‌باشند. به همین جهت مطمئناً فرد قادر نخواهد بود از همان ابتدا با وزنه‌ای سنگین تمرینات خود را شروع کند. متأسفانه این خواسته اکثریت افراد است که خیلی زود می‌خواهند با وزنه سنگین تمرین کنند. از تمرین کردن با وزنه سبک ترس و واهمه‌ای نداشته باشید. به‌دلیل انجام همین حرکات در عین حال که بلوک اصلی تمرینات را حفظ کرده‌اید به قدرت اندوخته‌ای دست خواهید یافت که لازمه رشد عضلات می‌باشد.
تغذیه نقش بسیار مهمی دارد. من می‌گویم که برای افزایش حجم لزومی ندارد که وزنه‌های خیلی بزرگ را جابه‌کرد اما افراد زیادی هستند که این موضوع را باور ندارند.
▪ آقای دیکول! در خصوص مصرف دارو در ورزش نظرتان چیست؟
ـ در واقع اگر منظور مخاطب قرار دادن این قبیل داروها است مثل ویتامین‌ها، محرک‌ها، کراتین و مکمل‌های پروتئینی و ... نظر من مثبت است. چون که این قبیل مواد را نمی‌توان به‌عنوان دارو تلقی کرد. این نوع ماد برای ریکاوری و دوباره‌سزی سیستم بدن پس از تمرین ضروری می‌باشند. من به شخصه هر روز در حال تمرین هستم. یعنی هر روز در سیرک اجراء یک نمایش بر عهده من است و این به‌منزله تمرینی روزانه وزنه رکورد می‌باشد. پس در این صورت من می‌بایست، حدود ۳۰ سال باشد که در حال مصرف دارو باشم و بدین ترتیب این قبیل مواد می‌بایست بر روی کبد، کلیه و دیگر اعضاء بدن من تأثیر سوء گذاشته باشند.
ورزشکاران از آمینواسیدها، پروتئین‌ها و ویتامین‌ها استفاده می‌کنند ه این یک امر طبیعی قلمداد می‌شود. در بعضی مقاطع هم زیر نظر متخصص ورزشی برای شرکت در مسابقه تمهیداتی را انجام می‌دهند که آنها را برای مسابقه دادن آماده‌تر می‌سازد. پرواضح است که با تداوم ورزش تمام این مواد پس از مدتی از سیستم بدن خارج می‌شوند و بدین ترتیب کل سیستم بدن خارج می‌شوند و بدین ترتیب کل سیستم دوباره تمیز و سالم می‌شود. اما برخی از افراد همیشه وقتی از آنها سؤال می‌شود این‌طور عنوان می‌کنند که آیا دیوانه‌اید؟
من هرگز از چیزی استفاده نکرده‌ام. ما به‌خوبی می‌دانیم اما از همه چیز مهمتر استفاده صحیح و هوشیارانه داروها می‌باشد. در هیچ شرایطی فرد نمی‌بایست بیش از حد مجاز از این قبیل مواد استفاده کنند. خیلی از ورزشکاران این ذهنتیت و عقیده را دارند و این‌طور نشیده‌اند که فلانی تعداد مشخصی قرص و آمپول را مصرف کرده است. بنابراین پیش خود فکر می‌کنند که پس من می‌بایست دو برابر این داروها را استفاده کنم و بدین شکل دو برابر قوی‌تر و حجیم‌تر خواهم شد. این اشتباه مطلق می‌باشد، به عقیده من در خصوص مصرف دارو حتماً می‌بایست یک متخصص دکتر داروشناس اعمال نظر کند و تنها تحت‌نظر پزشک متخصص ورزشی این کار صورت بگیرد. اما آن چیزی که امروزه در مسابقات مطرح است نتست دوپینگ می‌باشد. که باز جدای از قانونی و یا غیرقانونی بودن آن نیاز به مصرف هوشیارانه را طلب می‌کند. بنابراین تنها نی‌باسیت با دید کوتاه‌مدت و مقطعی به این قبیل مواد فکر کرد بلکه می‌بایست به تأثیرات ثانوی و مدت باقی ماندن آنها در سیستم بدن توجه کافی کرد.
▪ از آماده‌سازی خود برای ثبت رکورد در گینس (Guinness Record) بگوئید؟
ـ من همیشه دوست دارم برای خودم نقشه و هدف تعیین کنم و سپس به آن دست یابم این نتایج هم مثل بقیه موارد دیگر بود.
▪ در خصوص عده‌ای که شما را باور ندارند چطور فکر می‌کنید
ـ وقتی شخصی این مسئله را بازگو می‌کند دو معنا می‌تواند داشته باشد: یا از روی حسادت یا از روی عصبانیت است. اگر شخص نمی‌خواهد باور کند نیازی به ثابت کردن آن نیست. افرادی هستند که می‌گویند حرکت ددلیفتی که من انجام دادم بر روی سکوی مخصوص پاورلیفتینگ نبوده و بلکه من حرکت ددلیفتم را از یک تخته به ضخامت سه سانتی‌متر اجراء کرده‌ام. من در جواب این قبیل افراد می‌گویم: شما چه قدر وزنه می‌زنید ۲۲۰ کیلو. خوب اگر یک تخته ۵ سانتی‌ زیر وزنه بگذاریم چه قدر ددلیفت می‌نی آیا بیشتر از ۲۵۰ کیلو خواهد بود اما معمولاً به‌صورت جوک می‌گویم که آیا می‌دانی که حرکات دیکول مردود (disqualified) شده است.
فکر می‌کنم وقتی که به‌وسیله دستگاه ایکس ری (X-Ray) بخواهند قدرت مرا اندازه‌گیری کنند. یک جک بسیار قوی پیدا خواهند کرد. به هر حال به همین زودی‌ها قصد دارم در مقابل چشم همگان وزنه‌های رکوردم را بلند کنم و به تمامی آنهائی که علاقه‌مند دیدن این نتیجه هستند این موضوع را ثابت کنم.
▪ قرار است چه وزنه‌ای را بلند کنید؟
ـ من معمولاً دوست ندارم قبل از اینکه کاری را انجام دهم آن را پیش‌بینی کنم اما تنها می‌توانم این را بگویم که پشتوانه قدرتی بسیار زیادی دارم. چون من یک پهلوان سیرک هستم و می‌بایست همیشه قدرت اندوخته داشته باشم چون وقتی روی صحنه بخواهم تمام انرژی‌ام را مصرف کنم دیگر در اواخر برنامه‌ام این مسئله رخ بدهد کار من تمام شده قلمداد می‌شود. به همین خاطر من هیچ‌وقت اجازه نمی‌دهم این اتفاق بیفتد.
▪ برای آینده چه اهدافی دارید؟
ـ قصد دارم دوباره به سیرک بازگردم و برنامه‌های پیشینم را انجام دهم. فکر می‌کنم چند ماه طول بکشد پس از رکوردگیری نیاز به یک مدت زمان برای ریکاوری و دوباره‌سازی دارم و پس از آن می‌بایست خودم را برای سیرک آماده کنم چون کاری که تا حالا انجام می‌دادم برای نمایش‌های سیرک زیاد جالب نیست.
در سیرک من جدای از قدرت به سرعت هم نیاز دارم ولی در این دوران اجراء این حرکات باعث شده که من سرعت خودم را از دست بدهم.
▪ آیا کسی پیدا شده که بخواهی مهارت‌ها و تجربیات را به او منتقل کنید؟
ـ نه من به دنبال چنین کسی نیستم. چون که او می‌بایست خودش پیدا شود. شاگردان زیادی داشته‌ام که می‌خواستند یک پهلوان و یا نمایشگر ممتاز سیرک شوند ولی اکثر آنها شخصیتشان را از دست می‌دهند. من دوست دارم تجربیاتم را نه یک مرد واقعی منتقل کنم. چون هرگز دوست ندارم بعدها ملالت شوم.
▪ برای ورزشکاران جوان چه پیامی دارید؟
ـ برای کسب موفقیت می‌بایست عشق به ورزش، حسادت در ورزش و عصبانیت ورزشی در شخص وجود داشته باشد. اما من می‌خواهم به آنهائی که تصور می‌کنند رکورد من قلابی و دروغی است بگویم که بروند و از آقای ویاچسلاو پیسکوتوف (Viacheslav piskunov) ریاست فدراسیون پاورلیفتینگ مسکو این موضوع را بپرسند.
مرد قوی در کلینیک ستون فقرات به بیمارانش اراده می‌بخشد. بعضی اوقات تراژدیک‌ترین حوادث زندگی می‌تواند منجر به بزرگترین لحظات موفقیت و پیروزی شود. در سال ۱۹۶۲ هنگامی که در حال اجراء یک برنامه روتین سیرک بود کابل میانه کوتاه Trapeze پاره شد و او از ارتفاع ۱۲متری بر روی زمین افتاد و استخوان‌هایش از چندین نقطه شکست که یکی از آنها استخوان ستون‌فقراتش بود. تمامی دکترها به او گفتند که او هرگز نخواهد توانست دوباره بر روی پاهایش راه برود. در این زمان او تنها ۱۶ سال داشت.
دیکول همواره در سر، آرزوی مبدل شدن به یک قهرمان سیرک را داشت و بر این موضوع کاملاً مصمم بود که دوباره بر روی پاهایش خواهد ایستاد و به هدفش خواهد رسید. بلافاصله پس از مرخص شدن از بیمارستان تمرینات سخت و طاقت‌فرسای خودش را برای توانبخشی و بازگشتن به شرایط طبیعی انجام داد. اغلب تمریناتش آنقدر سخت و نفس‌گیر بود که او در روی زمین باشگاه غش کرده و از حال می‌رفت.پس از گذشت ۶ سال زحمت و مشقت تمام غیرممکن به یک واقعیت مبدل شد. دیکول قادر بود از روی صندلی چرخدار بلند شود و بدون هیچ کمکی بر روی پاهایش بایستد و مثل یک بچه شروع کند به راه رفتن امروز پس از گذشت ۴ دهه از آن حادثه دیکول به اوج بازگشته است و این بار در سیرک به‌عنوان یک شعبده‌باز دمبل (مثل شعبده‌بازهائی که چند تا توپ را در آن واحد روی هوا با دستانشان جابه‌جا می‌کنند او با دمبل‌های مخصوص این کار را می‌کند) و پهلوانی که میله آهنی خم می‌کند ایفاء نقش می‌کند.
ضمن اینکه در پرونده خود چندین رکورد گینس را هم دارد. اما این قدرت ریکاوری نه تنها او را قادر ساخت که دوباره به سیرک بازگرداند بلکه او را به درجاتی به مراتب بالاتر رساند. به‌گونهظای که امروزه در روسیه رئیس یک کلینیک بزرگ درمان آسیب‌دیدگی‌ها و ناراحتی‌های ستون فقرات در مسکو می‌باشد. او در این کلینیک ویژه مراجعه‌کنندگان را با روش توانبخشی ابداعی خود معالجه می‌کند. مردم از تمام نقاط روسیه و اقصی‌نقاط دنیا به اینجا مراجعه می‌کنند. این جمله را دیکول از پشت میزش در مرکز درمانی دیکول واقع در استانکینو (OstanKino) می‌گوید. با وجودی که روپوش یک دکتر پزشک رابرتن دارد اما باز به‌صورت یک پهلوان سیرک به‌نظر می‌رسد. از سینه و سرشانه حجیم‌اش گرفته تا صورت پری که ریش‌های سفید دور تا دور آن را پوشانده تلفن‌ او مدام در حال زنگ زدن است. یک مرد بستری بر روی تخت از اهالی ساراتوف (Seratov) می‌خواهد که به او کمک کنند تا دوباره راه برود. تماس بعدی یک دکتر آلمانی است که می‌خواهد از وضعیت بیمارش در آن کلینیک باخبر شود. تماس سوم هم خانمی است از نیویورک که پسرش اخیراً در یک حادثه دچار آسیب‌دیدگی شده است.
به گفته دیکول لیست‌های انتظار کلینیک انتهاء ندارد. در حال حاضر لیست پرونده را در حدود ۱۳۶،۰۰۰ (صد و سی و شش هزار) متقاضی از ۲۲ کشور دنیا به‌عنوان بیمار تشکیل داده‌اند.
دیکول می‌گوید: البته تمامی این افراد این شانس را نخواهند داشت که دوباره بر روی پاهایشان راه بروند ولی بدون شک هر شخص پیشرفت خواهد داشت. اگر ما نتوانیم برای آنها کاری کنیم که کاملاً بتوانند خودشان حرکت کنند لااقل این تحول و دگرگونی را در آنها ایجاد خواهیم کرد که خیلی بیشتر از قبل به خود اتکاء داشته باشند.
اساس روش درمانی دیکول صرفاً بر روی درمان ستون فقرات متمرکز نیست. بلکه یاد دادن اعصاب سالم و عضلات برای جبران بخش‌هائی که دیگر قادر به عملکرد صحیح و کامل نیستند می‌باشد. همین‌طور که بیمار برنامه درمانی تمرینات انرژی بر بدنی را آغاز می‌کند. بدنش یاد می‌گیرد که چطور مسیر دوباره‌ای بر فرستادن پالس‌های عصبی به گروه‌های عضلانی و سالم پیدا کند و بدین‌شکل آزادی عمل (حرکتی) بیشتری بیابد.
عبداله داولاتوف (Abdullah Dovlatov) متخصص آسیب‌های ستون فقرات در بیمارستان شماره ۱۲ مسکو می‌گوید از دید پزشکی این مسئله ممکن است چون که عضلات مجهول و نیمه‌فعالی (Passive) در بدن هستند که می‌توان به آنها یاد داد تا جبران ملاقات عضلانی را بکشند که غیرفعال شده‌اند. که این موضوع می‌تواند در خصوص آسیب‌دیدگی ستون فقرات هم صدق نماید. داولاتوف متذکر می‌شود که شدت آسیب‌دیدگی ارتباط بسیار زیادی به میزان ریکاوری و بهبود بیمار دارد.
دیکول در تشریح تفاوت روش درمانی خود با دیگر روش‌های درمانی در سراسر دنیا بسیار سریع پاسخ می‌دهد.در غرب متخصصان با به‌کارگیری چندین و چند وسیله و دستگاه بی‌مصرف تنها کمکی که به فرد می‌کنند در محاصره کردن و حفظ ستون فقرات توسط این ابزارها می‌باشد. ولی کاری که ما اینجا انجام می‌دهیم کمک به بیمار برای بازیابی قدرت طبیعی حرکات بدنش می‌باشد.
با وجودی که تکنیک درمانی دیکول زمان بر و انرژی‌بر و نیازمند اراده قوی بیمار می‌باشد. به‌طور معمول دوره درمان یک بیمار در کلینیک حدود ۳ ماه تا یک سال می‌باشد و در طول این مدت شخص می‌بایست روزانه تا پنج ساعت با دستگاه‌های مخصوصی که برای او طراحی شده به تمرین بپردازد. دیکول با اشاره به نتایج باورنکردنی که در آن کلینیک به‌دست آمده کاری می‌کند که مخاطبان همیشه با انگیزه باقی بمانند. برای مثال در ده سال گذشته بیش از ۷۰۰۰ بیماری که قادر به راه رفتن نبودند بر روی پاهای خودشان کلینیک را ترک کرده‌اند. در نگاه اول سالن کلینیک درمانی دیکول شبیه به یک باشگاه به‌نظر می‌ِسد که همان بوی عرق مخصوص باشگاه و صدای وزنه‌ها و صدای زور زدن افراد از آن می‌آید. اما نگاه دقیق‌تر مشخص می‌سازد که خیلی از این صداها مخصوص دستگاه‌های مخصوص بیمارانی است که خوابیده و یا روی صندلی چرخدار در حال کار کردن با آنها هستند.
ایرنیا یک دکتر ۴۱ ساله است که از سن ۲۰ سالگی از بیماری تحلیل عضلانی رنج می‌برد (degenerative muscular disease) او شیوه درمانی دیکول را به خیلی از روش‌های درمانی دیگر که تا به حال با آنها سرکار داشته ترجیح می‌دهد. ایرنیا که چند ماه است در این کلینیک مشغول تمرین است می‌گوید من سال‌ها است که از این بیماری رنج می‌برم و به همین خاطر دنبال نتیجه سریع و فوری نیستم.
اما حالا احساس بیشتری می‌کنم که ریکاوریم در کنترلم است او می‌گوید: تمرین مورد علاقه من ایروبیک در آب است که در هفته چند بار آن را در استخر کلینیک انجام می‌دهد. یکی دیگر از بیماران کلینیک نیکولیا ورنکو ۲۴ ساله می‌باشد. او در حال سپری کردن دوران توانبخشی خود پس از کی جراحت شدید پا و ستون فقرات می‌باشد که بر اثر سقوط او از طبقه پنجم ایجاد شده است. او می‌گوید: تمامی این تمرین‌ها ابتدا سخت و بی‌رحمانه جلوه می‌کرد ولی حالا دیگر برایم عادی شده‌اند. من در طول تمرین احساس می‌کنم که یک گلادیاتور هستم.
توسط دکتر والنتین دیکول در سن ۵۱ سالگی
تدوین: قاسم شنوا
مصاحبه‌کننده آنتونینا کورسینوا
Antonina Korsunova
منبع : مجله دانش ورزش


همچنین مشاهده کنید