پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا
محفل استاد، جایگاه مدیری و میمیک نیکی کریمی
چند سال پیش در خانهٔ یک اهل تئاتر تهران مهمان بودم و یکی از استادان پیشکسوت تئاتر نیز در آن مهمانی حضور داشت. استاد به خاطر آثار گرانقدری که در دهههای دور اجراء کرده بود، سخت مورد احترام جمع بود و به همین دلیل مدام صحبت میکرد و به دیگران مجال صحبت نمیداد و کسی نیز جرأت نداشت کلامش را قطع کند. استاد از بزرگان تئاتر جهان میگفت و بعد از تئاتر ایران سخن به میان آورد و از سقوط تئاتر در سالهای اخیر ابراز تأسف کرد و بعد صحبت از سینما و تلویزیون شد که چگونه ذوق نمایش مردم را به ابتذال میکشاند و یکی از مثالهای مهم استاد نیز در این زمینه طنزهای تلویزیونی مهران مدیری بود.جالب آنکه استاد نام مدیری را به زبان نمیآورد و بیشتر با کنایه از او یاد میکرد تا شأن استادیاش را زیر سؤال نبرد. بهنظر میرسید که استاد چندان با زمان جلو نیامده و آنچه میگفت آرائی است که به تاریخ پیوسته است. در تقبیح تلویزیون نیز از زبانی بهره میگرفت که متعلق به جمعهای روشنفکری دهههای دور بود: ”هیچ آدم فرزانهای نمیباید تماشاگر و دوستدار تلویزیون باشد و محال است که از این رسانه آثار ارزشمندی ارائه شود.“ زبان استاد و نوع تحلیل او بهنظرم فرسوده میرسید و بنابراین جسارت کردم و کلام استاد را بریدم و گفتم: ”مهران مدیری تحولی در طنز تلویزیونی و اصولاً نمایش کمدی در ایران بهوجود آورده؛ او بازیگری در ایران را ارتقاء داده و به ماقبل و مابعد خود تقسیم کرده است.“صحبتهای من به قدری خرق عادت بود که نه تنها استاد بلکه باعث برآشفتگی شنوندگان او نیز شد. استاد نگاه شماتتباری به صاحبخانه انداخت و با زبان بیزبانی به او فهماند که چرا چنین آدمهای پرتی را به خلوت ما راه دادهای و بعد با استهزاء رو به من کرد که: ”آدم پرتی که خود الفبای بازیگری را نمیشناسد چگونه میتواند هنر بازیگری را متحول کرده باشد؟“ و بعد ناصحانه ادامه داد که: ”این حرف را جائی واگو نکن که آبرویت بر باد میرود.“ بعد صحبت را به دیگر بازیگران سینما و تلویزیون کشاند و از همه به زشتی یاد کرد و سپس کف پایش را نشان داد و گفت: ”اگر در کف پای من میمیک میبنید در صورت خانم نیکی کریمی هم میبینید.“استاد با دریغ از وضعیت نابهنجار کلاسهای بازیگری یاد کرد و افزود: ”اگر نسل کنونی بازیگران تئاتر بازنشسته شوند، سینما و تلویزیون ایران دچار بحران بازیگری و ورشکستگی کامل خواهد شد.“ اما پیشبینی استاد غلط از آب درآمد و با گذشت زمان دیدیم که چنین نشد و اتفاقاً ورود بازیگران جوان هر چه بیشتر باعث شادابی و ارتقاء بازیگری در ایران شد. من در مقابل حرفهای استاد سکوت کردم، اما سکوتم دلیل ضعف نبود. حواریون استاد حرفهای او را تأیید میکردند و من به آخرین جملهٔ دکتر استوکمان در نمایشنامهٔ دشمن مردم ایبسن میاندیشیدم که قدرت در تنهائی است. من تنها بودم، اما جاهطلبانه میاندیشیدم که بهتر از آن جمع میاندیشم و این به من قدرت میبخشید. طنز مدرنی در برنامههای مدیری بود که استاد و حواریونش بهعلت تعصبورزی و پیشداوری نمیتوانستند آن را درک کنند.طنزی که ملهم از نمایشنامهنویسی آوانگارد غرب بود و اگر با پارهای از موانع مواجه نمیشد، میتوانست قوام بیشتری پیدا کند. طنز مدیری صرفاً لودگی نبود و در لایههای نهانی خود ناظر بر ناهنجاریهای اجتماعی بود. تا قبل از مدیری، بازیگری در سینما و تلویزیون، بیشتر ملهم از قراردادهای بازیگری تئاتر بود.بازیگران میباید با فصاحت سخن میگفتند و در کلام همدیگر نمیدویدند و صدای مناسبی میداشتند. اما با نمایشهای مدیری تمام این قراردادها فروریخت و بازیگری هر چه بیشتر به زندگی واقعی نزدیکتر شد و بهخصوص جوانان در مقابل قدیمیها، درخشش بیشتری پیدا میکنند. بعدها کسانی پیدا شدند که از فارغ از بزمهای روشنفکری و با جسارت، جنبههای مثبت کار مدیری را مورد توجه قرار دادند و به گمانم ماهنامهٔ فیلم در این زمینه پیشگام بود. اما پرکاری و موانع کار و احتمالاً غره شدن به موفقیتها سبب شد که مدیری تا حدود زیادی از مسیر خود منحرف شود و خصوصاً فیلم توکیو بدون توقف، با وجود گیشهٔ موفقی که داشت، از جنبهٔ هنری هیچ امتیازی برایش نداشت و حتی میتوانست سرآغاز یک شکست باشد.خوشبختانه مدیری از هشدارها عبرت آموخت و در مجموعهٔ شبهای برره بار دیگر خود را باز یافت و در بهترین جلوهاش ظاهر شد.دربارهٔ شبهای برره از زاویههای مختلفی میتوان سخن گفت. اینکه شما میلیونها مخاطب را جلب کنید و در عین حال سخیف و پیش پاافتاده نباشید، در شرایط فعلی نوعی امتیاز به حساب میآید. در گذشته خوراک تصویری مردم از طریق دو شبکه تأمین میشد و در نتیجه مردم پای سفرهای مینشستند که چندان اشتهاآور نبود. اما اکنون مردم در میان انواع رسانههای تصویری انتخاب میکنند و مدیری از معدود نمایشگران تلویزیونی است که از جانب تودههای میلیونی انتخاب میشود و این امتیاز کمی نیست. البته اقبال عمومی بهتنهائی دلیل حقانیت یک اثر هنری نیست، اما این دلیل نمیشود که هر اثر پرمخاطبی را نیز پیش پاافتاده و بیارزش بخوانیم. فیلمهای چارلیچاپلین مورد اقبال تودههای میلیونی بود و در عین حال به آثار ماندگاری بدل شده است. البته دربارهٔ مدیری نمیخواهیم اغراق کنیم و او نیز داعیهٔ همسانی با بزرگان را ندارد. مدیری مجموعههایش را به قصد سرگرمی میسازد و هدف سیاستگذاران تلویزیون نیز سرگرم کردن مردمی است که از کار روزانه باز میگردند و میباید پای تلویزیون مشقتهای جهان واقعی را فراموش کنند. اما مدیری سرگرمی را با لودگی و کلیشهسازی خلط نمیکند و به سهم خود میکوشد که به شعور مخاطب احترام بگذارد و از کلیشهسازی بپرهیزد و در حد مقدورات تلاش میکند که از خندهآفرینی وسیلهای برای نمایش زشتیهای اجتماعی بسازد. شبهای برره تازه شروع شده و من چند بخش بیشتر از آن را ندیدهام و داوری نهائی را به پایانش وا میگذارم. در این مختصر فقط بگویم که: ورود روستائی سادهدلی که به شهر بزرگ میآید و تعارض او با آدمهای فریبکار شهری، یکی از مضمونهای تکرار شوندهٔ بسیاری از آثار نمایش کمدی بوده است. اما مدیری و گروه نویسندهاش از این مضمون آشنائیزدائی میکنند و روشنفکری شهری و متمدن را به روستائی پرت تبعید میکنند؛ روستائی فرضی و نمایشی که هویت واقعی ندارد و مردمش با زبان ساختگی سخن میگویند. روستائی که همچون جزیرهای تکافتاده است و انگار خارج از تاریخ سیر میکند. اما همین مردم نسبت به آداب و زبان و سنتهای خود تعصب میورزند و مردمی را که هرگز ندیدهاند جاهل فرض میگیرند و از جمله روشنفکر این داستان را مورد استهزاء قرار میدهند. روستای برره مابهازاء خارجی ندارد و یکسر بر اساس مؤلفههای نمایش شکل گرفته است. با این همه این آدمهای شگفت، گاهی بسیار آشنا بهنظر میرسند و گوئی بخشی از هویت ما را میسازند و همچون آینهای پیش روی ما قرار میگیرند تا کژیهای خود را به درستی ببینیم. آدمهای عجیبی که پیشبینی ناپذیرند، بین عزا و شادی آنها مرزی وجود ندارد، بهخود غرهاند و خود را در مرکز عالم میبینند و دیگران را به هیچ میگیرند. ابراز شجاعت میکنند و وقتی حریف نشدند متوسل به نیرنگ میشوند و وقتی نیرنگ کارساز نشد به التماس میافتند. مدام از معنویت و اصالتهای بررهای میزنند و در نهان جز به منافع خود نمیاندیشند. آیا این بخشی از روانشناسی جمعی ما نیست؟ دربارهٔ ارزشهای مفهومی و اجرائی شبهای برره فراوان میشود صحبت کرد و منتظر میمانیم تا مجموعه به پایان برسد.
بهزاد عشقی
بهزاد عشقی
منبع : ماهنامه فیلم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست