جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

سیدجلال‌ الدین‌ آشتیانی‌


سیدجلال‌ الدین‌ آشتیانی‌
●سیدجلال‌ الدین‌ آشتیانی‌
استاد علامه‌ سید جلال‌ الدین‌ آشتیانی‌، چهره‌ای‌ آشنا برای‌ همه‌ی‌ جویندگان‌ حكمت‌ و دانش‌ است‌. درباره‌ی‌ شرح‌ زندگی‌ و آثار این‌ حكیم‌ فرزانه‌، بهتر آن‌ دیدیم‌ كه‌ سرگذشت‌ نامه‌ی‌ خود نوشت‌ ایشان‌ كه‌ در شهریور ۱۳۶۴ به‌ قلم‌ آمده‌ است‌، تقدیم‌ نماییم‌:
حقیر سال‌ ۱۳۰۴ خورشیدی‌ كه‌ در قصبه‌ی‌ آشتیان‌ (كه‌ اكنون‌ به‌ شهری‌ مبدل‌ شده‌) از مضافات‌ سلطان‌ آباد عراق‌ (اراك‌) متولد شدم‌. دوره‌ ابتدایی‌ را در دبستان‌ خاقانی‌ آنجا به‌ پایان‌ رساندم‌ و در مكتب‌ خانه‌ قدیم‌، گلستان‌ سعدی‌ و نصاب‌ الصبیان‌ و تاریخ‌ معجم‌ و جامع‌ المقدمات‌ در صرف‌ و نحو و قسمتی‌ از درّه‌ نادری‌ و نیز قسمتی‌ از كتاب‌ شرح‌ سیوطی‌ را قرائت‌ نمودم‌. نگارنده‌ در ۱۳۲۳ خورشیدی‌ به‌ تشویق‌ و راهنمایی‌ و مساعدت‌ روحانی‌ آشتیانی‌ به‌ دارلعلم‌ قم‌ مسافرت‌ كردم‌ و از آنجا كتاب‌ مغنی‌ و مطول‌ و قسمت‌ زیادی‌ از شرح‌ لمعه‌ در خدمت‌ مرحوم‌ آقای‌ صدوقی‌ یزدی‌ كه‌ دارای‌ استعداد و هوشی‌ قابل‌ توجه‌ و حافظه‌ای‌ قوی‌ و بیانی‌ روان‌ و جذاب‌ بود خواندم‌. جلد اول‌ كفایه‌ و چند سال‌ قبل‌ از آن‌، شرح‌ شمیسه‌ را خدمت‌ آیت‌ اللّه‌ حاج‌ میرزا عبدالجواد جبل‌ عاملی‌ اصفهانی‌ كه‌ (به‌ تمام‌ معنی‌ مرد خدا بود) قرائت‌ كردم‌ سپس‌ به‌ معرفی‌ آقا میرزا مهدی‌ آشتیانی‌، خدمت‌ مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ مازندارنی‌ كه‌ در معقول‌ از تلامیذ آقا میرزا حسن‌ كرمانشاهی‌ آقا میرشهاب‌ الدین‌ تبریزی‌ و در منقول‌ از شاگردان‌ حاج‌ شیخ‌ فضل‌ اللّه‌ نوری‌ و آقا سید عبدالكریم‌ مدرس‌ و آقا سید محمدكاظم‌ یزدی‌ و شیخ‌الشریعه‌ی‌ اصفهانی‌ بود شروع‌ به‌ قرائت‌ شرح‌ منظومه‌ی‌ حكیم‌ سبزواری‌ و مكاسب‌ شیخ‌ اعظم‌ انصاری‌ نمودم‌ و تا اواخر الهیات‌ منظومه‌ و قسمت‌ زیادی‌ از شوراق‌ و بعد قسمتی‌ از امور عامه‌ی‌ اسفار را نزد آن‌ مرحوم‌ فرا گرفتم‌.
حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ خیلی‌ منظم‌ و مرتب‌ درس‌ خوانده‌ بود و آنچه‌ را كه‌ خوانده‌ بود، از عهده‌ی‌ تدریس‌ آن‌ بر می‌آمد و از بیانی‌ فصیح‌ نیز برخوردار بود.
بنده‌ قسمتی‌ از امور عامه‌ی‌ اسفار را خدمت‌ آن‌ مرحوم‌ قرائت‌ كرده‌ام‌. ایشان‌ درس‌ تفسیری‌ هم‌ داشت‌ كه‌ قابل‌ استفاده‌ بود. او با دقت‌ شفا و اسفار و شرح‌ اشارات‌ را نزد اساتید نامی‌ قرائت‌ كرده‌ بود و دروس‌ منقول‌ را نیز بهترین‌ اساتید فرا گرفته‌ بو. شخصاً مردی‌ متقی‌ و پرهیزگار و بی‌ علاقه‌ به‌ شهرت‌ و خودنمایی‌ بود. اسلام‌ و تشیع‌ در عمق‌ روح‌ او ریشه‌ داونده‌ بود لذا با تمام‌ هویت‌ معتقد به‌ مبدأ و معاد و متحقق‌ به‌ قواعد عقلی‌ و فلسفی‌ و عقاید دینی‌ و متمحض‌ در سلك‌ توحید و اهل‌ عبادت‌ و پایبند به‌ نوافل‌ و ادعیه‌ و اوراد بود چون‌ منزوی‌ از خلق‌ بود، بدبین‌ بود. و شاید چیزهایی‌ می‌دانست‌ و می‌گفت‌ كه‌ ما نمی‌دانستیم‌. به‌ قول‌ مرحوم‌ استاد علامه‌، آقای‌ مطهری‌، مثل‌ اینكه‌ حرفهای‌ حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ روی‌ میزان‌ بوده‌ است‌ و راست‌ از كار در می‌آمد. البته‌ انزوا، خودبینی‌ می‌آورد به‌ خصوص‌ در او كه‌ عوامل‌ خارجی‌ نیز در افكارش‌ مؤثر بود.
نگارنده‌، مدت‌ هشت‌ سال‌ به‌ درس‌ فقه‌ و اصول‌ خاتم‌ الفقها - آیت‌ اللّ&#۰۳۹;ه‌ العظمی‌ بروجردی‌- اعلی‌ اللّه‌ قدره‌ فی‌ النشئاب‌ الالهیه‌- و مدت‌ یك‌ سال‌ به‌ درس‌ عالم‌ مجاهد مظهر صفات‌ ربانی‌، آقا سید محمدتقی‌ خوانساری‌ «قده‌» حاضر شدم‌.
در مدت‌ دو سال‌ اقامت‌ در نجف‌ از دروس‌ مرحوم‌ فقیه‌ ربانی‌ آقای‌ حكیم‌ - اعلی‌ اللّه‌ قدره‌- و استاد محقق‌ عالم‌ عادل‌ و مجتهد بارع‌ آقا سید عبدالهادی‌ شیرازی‌ كه‌ در علم‌ و عمل‌ از نوادر بود، استفاده‌ كرده‌ام‌ ولی‌ مرتب‌ و بدون‌ وقفه‌ به‌ درس‌ فقه‌ و اصولی‌ نامدار و حكیم‌ آقا میرزا حسین‌ بجنوردی‌ خراسانی‌ حاضر می‌شدم‌ كه‌ سرعت‌ انتقال‌ و فهم‌ مستقیم‌ را با حافظه‌ی‌ حیرت‌آور توأم‌ كرده‌ بود. آقا میرازحسن‌، ادبیات‌ را نزد میرزاعبدالجواد ادیب‌ نیشابوری‌ فرا گرفته‌ بود. اغلب‌ قصاید شعرای‌ خراسان‌ را حفظ‌ داشت‌. از حكیم‌ صفای‌ اصفهانی‌ و شعرای‌ آن‌ زمان‌ مثل‌ ملك‌ الشعرا بهار اشعار زیاد در حافظه‌ داشت‌ و اشعار فكاهی‌ ایرج‌ را نیز برای‌ ما می‌خواند. مرحوم‌ علامه‌ مظفر آقا شیخ‌ محمدرضا، می‌فرمود: «میرزا شاید حدود صد هزار شعر از شعرای‌ عرب‌، آن‌ هم‌ قصایدی‌ كه‌ در مدح‌ حضرت‌ رسول‌ و حضرت‌ امیرمؤمنان‌ گفته‌ شده‌ است‌، حفظ‌ دارد.» در حكمت‌ و فلسفه‌ از تلامیذ برجسته‌ی‌ آقا بزرگ‌ حكیم‌ و حاج‌ فاضل‌ خراسانی‌ و در منقول‌ از افاضل‌ حوزه‌ی‌ آقا ضیاءالدین‌ عراقی‌ و آقا میرزاحسین‌ نائینی‌ بودند.
آقا میرزاحسن‌ تمام‌ مواردی‌ را كه‌ سعدی‌ از متنّبی‌ متأثر شده‌ است‌، حفظ‌ بود و قرائت‌ می‌كرد و اثبات‌ می‌كرد كه‌ سعدی‌ مطلب‌ را ادا كرده‌ است‌.
در حكمت‌ و فلسفه‌، حدود پنج‌ سال‌ به‌ درس‌ استاد علامه‌، حاج‌ میرزا محمدحسین‌ طباطبایی‌ تبریزی‌ حاضر شدم‌ و چند سال‌ از درس‌ تفسیر و اصول‌ فقه‌ آن‌ مرحوم‌ استفاده‌ كردم‌.
مرحوم‌ آقای‌ طباطبایی‌ كفایه‌ را به‌ انضمام‌ حواشی‌ استاد خود حاج‌ شیخ‌محمدحسین‌ اصفهانی‌ برای‌ حقیر و جمعی‌ از دوستان‌ تدریس‌ فرمودند.
آقای‌ طباطبایی‌ علاوه‌ بر جامعیت‌ در علوم‌ معقول‌ و منقول‌، انسانی‌ تمام‌ عیار بود، مدتها در علم‌ سلوك‌ و اخلاق‌ به‌ سبك‌ اساتید فن‌ در اعتاب‌ مقدسه‌ مثل‌ آقا میرزاعلی‌آقای‌ قاضی‌ و حاج‌ میرزا حبیب‌ ملكی‌ و اساتید طبقات‌ بعد از آنها، روح‌ و سرشت‌ پاك‌ طبیعی‌ و ذاتی‌ خود را با علم‌ و عمل‌ و اخلاق‌ كسبی‌ توأم‌ كرده‌ بود. لذا شخصی‌ سلیم‌النفس‌ و دارای‌ اعتدال‌ روح‌ به‌ اخلاق‌ ارباب‌ معرفت‌ متخلق‌ بود. به‌ حقیر لطف‌ فراوان‌ داشت‌ و در تمام‌ مدتی‌ كه‌ به‌ درس‌ ایشان‌ می‌رفتم‌ یا در منزل‌ و گاهی‌ در ییلاقات‌ حسب‌الامر او در خدمتشان‌ بودم‌، ذره‌ای‌ هوی‌ و هوس‌ و مختصر انحراف‌ از جاده‌ی‌ عدالت‌ در ایشان‌ ندیدم‌، ملكی‌ بود در صورت‌ انسان‌. قوی‌ الایمان‌، سلیم‌الجنبه‌ و در واقع‌ عمل‌ و رفتار او خود به‌ خود انسان‌ را به‌ طرف‌ معنویات‌ سوق‌ می‌داد، كه‌ از معصوم‌ وارد است‌: «كونوادعاهٔ‌ الناس‌ بغیر السنتكم‌».
حقیر بر خلاف‌ آنچه‌ كه‌ شهرت‌ دارد، از محضر مرحوم‌ آقای‌ میرزامهدی‌ آشتیانی‌ استفاده‌ نكرده‌ام‌. ایامی‌ كه‌ آن‌ مرحوم‌ حال‌ تدریس‌ داشت‌، نگارنده‌ استعداد استفاده‌ از او را فاقد بودم‌ و این‌ اواخر كه‌ اسفار و شفا می‌خواندم‌، آقا میرزامهدی‌ بستری‌ بود. برخی‌ از مشكلات‌ فلسفی‌ و عرفانی‌ را آن‌ مرحوم‌ برای‌ حقیر تقریر می‌فرمودند.
ایشان‌ نیز مردی‌ بسیار سلیم‌النفس‌ بود- كلیه‌ی‌ مبانی‌ حكمای‌ مشّاء و اشراق‌ و حكمت‌ متعالیه‌ی‌ ملاصدرا را از حفظ‌ داشت‌. در عرفان‌ احاطه‌ی‌ حیرت‌آوری‌ داشت‌ و آنچه‌ را كه‌ نزد اساتید فرا گرفته‌ بود، به‌ واسطه‌ی‌ سرعت‌ انتقال‌ و حافظه‌ی‌ عجیب‌، در حفظ‌ داشت‌، اغراض‌گویی‌ نكرده‌ام‌. حقیر حدود یك‌ سال‌ در درس‌ اسفار استاد نامدار و عالم‌ متقی‌ آقا میرزا احمد آشتیانی‌ حاضر شده‌ است‌. اگر چه‌ كثرت‌ سن‌ و ضعف‌ ناشی‌ از كهولت‌ مانع‌ بود كه‌ آنچه‌ را می‌داند، تقریر نماید ولی‌ استاد مسلم‌ بود. مرحوم‌ آقا میرزا احمد در نجف‌ كه‌ اسفار تدریس‌ می‌كرد، یك‌ صحفه‌ اسفار چاپ‌ سنگی‌ را یك‌ هفته‌ تدریس‌ می‌كرد. در این‌ اواخر به‌ حافظه‌ و حضور ذهن‌ او مطلقاً خللی‌ راه‌ نیافته‌ بود. مشكل‌ترین‌ مباحث‌ اسفار را بدون‌ مطالعه‌ی‌ قبلی‌ برای‌ انسان‌ حل‌ می‌كرد. شرح‌ فصوص‌ قیصری‌ و تمهیدالقواعد و نصوص‌ قونوی‌ و شرح‌ مفتاح‌الغیب‌ را نزد آقا میرزاهاشم‌ قرائت‌ كرده‌ بود و استاد این‌ فن‌ بود.
نگارنده‌ بعد از قرائت‌ الهیات‌ و امور عامه‌ی‌ اسفار و الهیات‌ شفا، تابستان‌ به‌ تهران‌ مسافرت‌ كردم‌. یكی‌ از دوستان‌ حقیر (مرحوم‌ حاج‌میرزاتقی‌ آجیلی‌) از تجار تهران‌ كه‌ در قزوین‌ كارخانه‌ی‌ خشكبار داشت‌، پیشنهاد كرد كه‌ برویم‌ به‌ قزوین‌، نگارنده‌ تا آن‌ زمان‌ مرحوم‌ استاد اعظم‌ (سید سادات‌ اعاظم‌ الحكما) آقای‌ حاج‌ میرزا ابوالحسن‌ قزوینی‌ را زیارت‌ نكرده‌ بودم‌. بعد از ورود به‌ قزوین‌، بعدازظهر آن‌ روز رفتم‌ مدرسه‌ التفاتیه‌، طلاب‌ گفتند آقای‌ رفیعی‌ نیم‌ ساعت‌ دیگر تشریف‌ می‌آورند.
خدا رحمت‌ كند حاج‌ شیخ‌ علی‌اصغر تاكندی‌ را كه‌ در حال‌ كهولت‌ سن‌ به‌ سر می‌برد و اخلاق‌ محمدی‌ داشت‌، از، بند ه‌ دعوت‌ كرد و در جلوی‌ حجره‌ی‌ فرزندش‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ طلبه‌ بود و فعلاً از فضلاست‌ با قلیان‌ و چای‌پذیری‌ كرد. آقای‌ ابوالحسن‌ وارد شدند، دارای‌ هیبت‌ و وقار خاصی‌ بود. پیشیانی‌ بلند و نظری‌ گیرا داشت‌. خوش‌ صحبت‌ و با اطلاع‌ و نیك‌ محضر بود. تاریخ‌ ایران‌ را بعد از دوران‌ اسلام‌ حفظ‌ داشت‌ بحارالنوار مجلسی‌ را مكرر مطالعه‌ كرده‌ بود و به‌ تمام‌ ضعف‌ آن‌ آشنا بود. در فلسفه‌ در بین‌ اساتید تهران‌، محضر آقامیرزاحسن‌ كرمانشاهی‌ اعلی‌ اللّ&#۰۳۹;ه‌ مقامه‌ را درك‌ كرده‌ بود. سفر نفس‌ اسفار و الهیات‌ شفا را از قرار اظهار خود محروم‌ آقا میزامحمود آشتیانی‌، نزد آقا میرزاحسن‌ و منظومه‌ را نزد حاج‌ فاضل‌ تهرانی‌ قرائت‌ كرده‌ بود. مقدمه‌ی‌ قیصری‌ و قسمتی‌ از فص‌ آدمی‌ را نزد آقامیرزامحمود قمی‌ خوانده‌ بود، ولی‌ در فن‌ عرفان‌ تسلط‌ نداشت‌، هنر او در آثار ملاصدرا ظاهر و بارز بود. عرفان‌ كار قلندری‌ است‌ كه‌ در وادی‌ دیگر سیر كند.كتاب‌ اسفار و حواشی‌ ملاصدرا بر مفاتیح‌ الغیب‌ و حواشی‌ ملاصدرا بر حكمت‌ الاشراق‌ در حافظه‌ داشت‌ و گویی‌ خداوند او را برای‌ تدریس‌ اسفار خلق‌ كرده‌ بود.
نگارنده‌ بعد از چند جلسه‌ گمشده‌ی‌ خود را یافتم‌، آن‌ مرحوم‌ عنایت‌ خاص‌ به‌ حقیر داشت‌. بعد از نماز مغرب‌ و عشا حدود سه‌ ربع‌ ساعت‌ منبر می‌رفت‌ و یكی‌ از آیات‌ قرآنیه‌ را تفسیر می‌نمود. آن‌ زمان‌ حدود شصت‌ سال‌ داشت‌ و بسیار قوی‌البنیه‌ و با نشاط‌ بود.
از طلاقت‌ لسان‌ و عذوبت‌ بیانی‌ بی‌نظیر برخوردار بود، وقتی‌ كه‌ حال‌ تدریس‌ داشت‌، با بیان‌ سحار خود هنگام‌ تقریر مبانی‌ صدرالمتألهین‌ نفس‌ انسان‌ را در سینه‌ حبس‌ می‌نمود و اعجاز می‌كرد. آن‌ چنان‌ احاطه‌ای‌ داشت‌ كه‌ وقتی‌ مباحث‌ اسفار را عنوان‌ می‌كرد، حقیر كه‌ شرح‌ حكمت‌ الاشراق‌ با تعلیقات‌ آخوند ملاصدرا و شفا را با حواشی‌ آخوند و شر اشارات‌ قبلاً مطالعه‌ می‌كردم‌، به‌ عیان‌ می‌دیدم‌ كه‌ به‌ همه‌ی‌ مشارب‌ فلسفی‌ احاطه‌ و اشراف‌ فوق‌العاده‌ دارد و درس‌ او ناظر به‌ تمام‌ مشارب‌ فلسفی‌ است‌.
استاد- اعلی‌ اللّه‌ درجاته‌- در عرفان‌ تخصص‌ نداشت‌، ایشان‌ از حوزه‌ی‌ آقامیرزاهاشم‌ استفاده‌ نكرده‌ بود.
نگارنده‌ و چند نفر از دوستان‌ كه‌ در خدمتشان‌ اسفار می‌خواندیم‌، استدعا كردیم‌، مقدمه‌ی‌ قیصری‌ تدریس‌ بفرمایند. در همان‌ ابتدای‌ ورود، در مقام‌ تقریر فصل‌ اول‌ مقدمات‌ قیصری‌ معلوم‌ شد كه‌ استاد در عرفانیات‌ توانایی‌ ندارد و آن‌ عذوبت‌ بیان‌ در این‌ مقام‌ و مشهد از او دیده‌ نمی‌شد، بنده‌ احساس‌ كردم‌ مرد میدان‌ فصوص‌ ابن‌ عربی‌ نیست‌.
مرحوم‌ رفیعی‌ به‌ خواهش‌ حقیر ایام‌ تعطیلی‌ نوروز به‌ قم‌ مشرف‌ شدند، حقیر و مرحوم‌ استاد علامه‌ حاج‌ آقا مصطفی‌ و برخی‌ از دوستان‌ سفر نفس‌ اسفار را خدمت‌ ایشان‌ شروع‌ كردیم‌ و درس‌ خارج‌ اصولی‌ هم‌ برای‌ ایشان‌ قرار دادیم‌ به‌ این‌ عنوان‌ كه‌ مدتی‌ در قم‌ از محضرشان‌ استفاده‌ كنیم‌. حضرت‌ امام‌ مدظله‌ فرمودند دو سال‌ هم‌ بتوانید آقای‌ حاج‌ سید ابوالحسن‌ را در قم‌ نگه‌ دارید، غنیمت‌ است‌، ولی‌ ایشان‌ بعد از یك‌ ماه‌ مصمم‌ شد كه‌ به‌ قزوین‌ مراجعت‌ كند.
نگارنده‌ی‌ این‌ سطور و آقای‌ مهدوی‌ كنی‌ و برادرشان‌ و آقای‌ امامی‌ كاشانی‌ برای‌ ادامه‌ی‌ استفاده‌ از محضرشان‌ به‌ قزوین‌ رفتیم‌.
با صراط‌ تمام‌ باید عرض‌ كنم‌ كه‌ او در بین‌ اساتید ما مرد میدان‌ اسفار بود و لاغیر، ادعایی‌ هم‌ نداشت‌ كه‌ به‌ جای‌ منظومه‌ تدریس‌ شود. فرمودند منظومه‌ بهترین‌ كتاب‌ است‌ برای‌ كسی‌ كه‌ بخواهد به‌ فلسفه‌ی‌ ملاصدرا آشنا شود و بعد از اسفار بخواند. صراحتاً فرمودند: «من‌ خودم‌ را می‌شناسم‌ بعد از صرف‌ مدتی‌ وقت‌ اگر بخواهیم‌ اثری‌ جامع‌ و متوسط‌ بین‌ كتب‌ مفصل‌ ملاصدرا و آثار موجز او به‌ وجود آورم‌، قهراً سه‌ درجه‌ از شواهد ربوبیه‌ نازل‌تر خواهد بود. «همین‌ كه‌ حس‌ می‌كرد ما او را مرد میدان‌ اسفار می‌دانیم‌، خوشحال‌ بود.
مرحوم‌ شیخ‌ غلامعلی‌ شیرازی‌ و آقامیرزاعلی‌محمد اصفهانی‌ نیز مانند دیگر تلامیذ آقامحمدرضا و آقا علی‌ مدرس‌ استاد ماهر بودند. آقا شیخ‌ غلامعلی‌ خیلی‌ زودتر از معاصرانش‌ به‌ سرای‌ باقی‌ شتافت‌.
آقا میرزا علی‌محمد به‌ نجف‌ مشرف‌ شد و در آنجا به‌ تدریس‌ پرداخت‌ او را تفكیر كردند، به‌ ایران‌ برگشت‌ و مطلقاً از برای‌ ارباب‌ عمامه‌ درس‌ نگفت‌ و در مدرسه‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ تدریس‌ می‌كرد و در ۱۳۰۴ خورشیدی‌ به‌ سرای‌ باقی‌ پیوست‌. آقای‌ قزوینی‌ در علوم‌ نقلی‌ استاد بود و اطلاعات‌ متفرقه‌ی‌ وسیعی‌ داشت‌ كه‌ حاضران‌ در مجالس‌ علمی‌ را متوجه‌ی‌ خود می‌ساخت‌. ادیبی‌ ماهر بود. كلیه‌ی‌ آثاری‌ كه‌ در مشروطیت‌ نوشته‌اند، دیده‌ بود. تاریخ‌ ایران‌ را خوب‌ می‌دانست‌. در ریاضیات‌ و علم‌ هیئت‌ تسلط‌ داشت‌. مدتی‌ را در زنجان‌ برای‌ استفاده‌ از علوم‌ ریاضی‌ از محضر وحید زمان‌ خود آقا میرزا ابراهیم‌ زنجانی‌ (از تلامیذ آقا میرزا حسین‌ سبزواری‌ و جلوه‌ و آقا علی‌ و آقا محمدرضا و در نقلیات‌ از تلامیذ آقا میرزاحسن‌ آشتیانی‌) اقامت‌ نمود.
●فهرست‌ آثار سیدجلال‌ آشتیانی‌
حقیر (سیدجلال‌ آشتیانی‌) برای‌ آنكه‌ مختصر اندوخته‌ی‌ خود در ربوبیات‌ را از دست‌ ندهد، به‌ تألیف‌ آثار علمی‌ پرداخت‌ اولین‌ اثر حقیر، هستی‌ از نظر فلسفه‌ و عرفان‌ است‌ كه‌ در ۱۳۳۸ در مدت‌ بیست‌ روز آن‌ را به‌ سلك‌ تحریر آوردم‌. اثر دوم‌ نگارنده‌ شرح‌ حال‌ و آراء فلسفی‌ ملاصدرا است‌ كه‌ در كمال‌ ایجاز نوشته‌ شده‌ است‌ و آن‌ را خیال‌ دارم‌ در دو جلد به‌ تفصیل‌ در آورم‌.
اثر سوم‌ حقیر چاپ‌ شرح‌ آخوندملامحمد جعفر لنگرودی‌ بر مشاعر ملاصدرا است‌، حاج‌ ملامحمد جعفر از شاگردان‌ آخوندنوری‌ است‌. این‌ شرح‌ با مقدمه‌ی‌ راهگشای‌ استاد محقق‌ جلال‌ الدین‌ همائی‌ - اعلی‌اللّ مقامه‌- و تعلیقات‌ مفصل‌ حقیر به‌ انضمام‌ سیر فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ از زمان‌ میرداماد و میرفندرسكی‌ تا عصر حاضر چاپ‌ و منتشر شد.
المظاهر الالهیه‌ی‌ ملاصدرا را قبل‌ از شرح‌ مشاعر با مقدمه‌ و تعلیقات‌ چاپ‌ كردم‌.
اثر پنجم‌ نگارنده‌ شرح‌ مفصل‌ بر مقدمه‌ی‌ قیصری‌ بر شرح‌ خود بر فصوص‌ ابن‌ عربی‌ است‌. نگارنده‌ این‌ شرح‌ را تقدیر مرحوم‌ آقای‌ آشتیانی‌ نمودم‌، بعد كه‌ دوباره‌ خدمت‌ آن‌ استاد محقق‌ رسیدم‌، فرمودند «این‌ شرح‌ را با ذوق‌ و علاقه‌ بر عرفانیات‌ و به‌ زور استدلال‌ شرح‌ كرده‌ای‌. مواضع‌ مشكل‌ مقدمه‌ و فص‌ آدمی‌ و شیثی‌ را به‌ دقت‌ مطالعه‌ كن‌. بعد از مطالعه‌ی‌ دقیق‌ و درك‌ مواضع‌ عویصات‌، مطالب‌ را برای‌ توبیان‌ می‌كنم‌.»
شواهدی‌ ربوبیه‌ی‌ آخوند ملاصدرا اثر ششم‌ نگارنده‌ است‌ كه‌ جزء انتشارات‌ دانشگاه‌ مشهد با حواشی‌ محقق‌ سبزواری‌ چاپ‌ و نشر شد. مقدمه‌ی‌ مفصل‌ آن‌ در نحوه‌ی‌ تأثیر افكار ملاصدرا در معاصران‌ و اساتید بعد از او تا زمان‌ آخوند نوری‌ و رونق‌ گرفتن‌ آثار این‌ فیلسوف‌ در مدارس‌ و حوزه‌های‌ علمی‌ و سیر نزولی‌ آن‌ تا زمان‌ حاضر و نیز بیان‌ تأثیر افكار ابن‌عربی‌ در اساتید دوران‌ صفویه‌ و زندیه‌ و قاجاریه‌ است‌.
در این‌ ادوار فقها و مجتهدانی‌ نظیر آقا حسین‌ خوانساری‌ و محقق‌ سبزواری‌، صاحب‌ ذخیره‌ی‌ شیخ‌الاسلام‌ اصفهان‌، و فقیه‌ كم‌ نظیر فاضل‌ هندی‌ سید محمد فرزند تاج‌الدین‌ حسن‌ اصفهانی‌ استاد معقول‌ و منقول‌ بودند. از فاضل‌ هندی‌ مؤلف‌ كتاب‌ عالی‌ در فقه‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) به‌ كشاف‌ اللثام‌ تعبیر می‌كنند.
شیخ‌ جعفر كاشف‌ الغطا گفته‌ بود: «اگر كشف‌ اللثام‌ را ندیده‌ بودم‌، باور نداشتم‌ كه‌ در اولاد اعاجم‌ فقیه‌ به‌ وجود آید.» به‌ هر حال‌، جلد اول‌ منتخبات‌ فلسفی‌ را بعد از مجموعه‌ی‌ آثار چاپ‌ نشده‌ی‌ حكیم‌ سبزواری‌ به‌ انضمام‌ قمست‌ فرانسوی‌، چاپ‌ و منتشر نمود. به‌ نظرم‌ می‌آید كه‌ حدود چهل‌ كتاب‌ و رساله‌ از ۱۳۴۰ خورشیدی‌ تا ۱۳۶۱ هجری‌ شمسی‌ چاپ‌ و منتشر نموده‌ام‌.
اصول‌ المعارف‌ محقق‌ فیض‌ و رسائل‌ فلسفی‌ ملاصدرا، المسائل‌ القدسیه‌ و اجوبهٔ‌ المسائل‌ متشابهات‌ القرآن‌ نیز از آثاریست‌ كه‌ با مقدمه‌ی‌ مفصل‌ جزء انتشارات‌ دانشكده‌ی‌ الهیات‌ در دسترس‌ اهل‌ ذوق‌ قرار گرفت‌.
بهترین‌ اثری‌ كه‌ در این‌ اواخر منتشر كردم‌، مشارق‌ الدراری‌، شرح‌ سعیدالدین‌ سعید فرغانی‌ است‌ بر تائیه‌ ابن‌فارض‌ كه‌ از حیث‌ اشتمال‌ بر امهات‌ قواعد عرفانی‌ و فروعات‌ متفرقه‌ بر این‌ اصول‌ نظیر ندارد.
این‌ كتاب‌ تقریر درس‌ شیخ‌ كبیر قونوی‌ است‌ كه‌ از قرار مقدمه‌ای‌ كه‌ به‌ قلم‌ مبارك‌ خود بر این‌ شرح‌ نوشته‌، ابیات‌ تائیه‌ را در دیار مصر و شام‌ و روم‌ برای‌ جمعی‌ از اعاظم‌ تلامیذ خود شرح‌ می‌نموده‌ و شاگردان‌ بیانات‌ استاد را می‌نوشتند. قونوی‌ تقریرات‌ فرغانی‌ را پسندید و بر آن‌ مقدمه‌ نوشت‌. فرغانی‌ از خود نیز مایه‌ گذشته‌ است‌.
تائیه‌ی‌ ابن‌فارض‌ در اطوار نبوت‌ و ولایت‌ محمدیه‌ و علویه‌ و دیگر وارثان‌ ولایت‌ محمدیه‌ یعنی‌ ائمه‌ی‌ طاهرین‌، نظیر ندارد. در عالم‌ اسلام‌ به‌ تصریح‌ اهل‌ فن‌ هیچ‌ اثر منظوم‌ دارای‌ عظمت‌ تائیه‌ نمی‌باشد. بلكه‌ مراتب‌ ولایت‌ را بدان‌ مضبوطی‌ و نظم‌ خاص‌ احدی‌ بیان‌ نكرده‌، در آن‌ شور و حال‌ غریبی‌ دیده‌ می‌شود.
حقیر اولین‌ و بهترین‌ و عمیق‌ترین‌ شرح‌ ابن‌ عربی‌ را با نسخ‌ متعدد مقابله‌ و برای‌ چاپ‌ مهیا كردم‌. شرح‌ مذكور تألیف‌ مؤیدالدین‌ جندی‌ از تلامیذ قونوی‌ است‌. از این‌ كتاب‌ سیصد و پنجاه‌ صفحه‌ چاپ‌ شده‌ بود كه‌ بنده‌ به‌ شدت‌ بیمار شدم‌ و دوست‌ دانشمندم‌ جناب‌ آقای‌ دكتر ابراهیم‌ دینانی‌ استاد فعلی‌ دانشگاه‌ تهران‌ بقیه‌ی‌ كتاب‌ را كه‌ در مطبعه‌ بود، زیر نظر گرفت‌ و چاپ‌ كرد.
نسخ‌ كتاب‌ مذكور تمام‌ شده‌ است‌ و در نظر دارم‌ آن‌ را با دقت‌ تصحیح‌ و با مقدمه‌ای‌ مفصل‌ در نحوه‌ی‌ تأثیر او بر دیگر شارحان‌ فصوص‌ و نحوه‌ی‌ تلقی‌ عرفای‌ قبل‌ از ابن‌ عربی‌ درباه‌ی‌ وحدت‌ وجود در دست‌ دارم‌ كه‌ به‌ عنوان‌ رد بر تهافت‌ غزالی‌ به‌ رشته‌ی‌ تحریر می‌آورم‌ و در همین‌ اثر، تمام‌ مطالب‌ ابواب‌ الهدی‌ اثر مرحوم‌ آقا میرزامهدی‌ اصفهانی‌ را مورد نقد و بررسی‌ قرار می‌دهم‌.
شایان‌ گفتن‌ است‌ كه‌ استاد در سال‌ ۸۳ دارفانی‌ را وداع‌ گفت‌ و اهل‌ حكمت‌ را، جریحه‌دار ساخت‌.
منبع : کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت