جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
فرسایش سرمایه اجتماعی و کاهش انصاف اجتماعی در ایران
● تعریف مفهومی سرمایه اجتماعی
دغدغه تنزل روابط اجتماعی از موضوعاتی است که به کرات در جامعهشناسی کلاسیک و معاصر به چشم میخورد. شاید بتوان گفت که تولد جامعهشناسی معلول نگرانی مربوط به روند رو به تنزل روابط اجتماعی در نتیجه صنعتی شدن و آغاز مدرنیت است. به نظر جورج زیمل، فرآیندهایی نظیر تقسیم کار فزاینده، عقلانیت مفرط، سلطه روزافزون و... سبب پیدایش دلزدگی و احتیاط در روابط اجتماعی موجود در کلانشهرها شده است. در حالت دلزدگی که میگوییم، فرد قادر به درک تفاوتها نیست. برای چنین فردی همه انسانها در یک سطح و بدون تمایز ظاهر میشوند، در این شرایط اهمیت زندگی از میان میرود، تمام امور و فعالیتها یکنواخت میشوند و رضایت از زندگی کاهش مییابد. احتیاط هم از دیگر ویژگیهای روابط اجتماعی در زندگی کلانشهری است. به موازات افزایش افراد و تراکم فیزیکی، روابط چهره به چهره کارکرد خود را از دست داده و جای خود را به روابط دیگری میدهند.
به اعتقاد زیمل، نتیجه چنین شرایطی ناپایداری روابط و کاهش اعتماد اجتماعی است. این ایده تنزل روابط اجتماعی نخستین، همچنان در کانون توجه جامعهشناسان قرار دارد. جامعهشناسان معاصر برای بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی در جامعه از مفهوم سرمایه اجتماعی بهره جستهاند. اما اینک ببینیم که سرمایه اجتماعی چیست؟ منظور از سرمایه اجتماعی، سرمایه و منابعی است که افراد و گروهها از طریق پیوند و ارتباطات با یکدیگر میتوانند به دست آورند.
این مفهوم توسط دو تن از جامعهشناسان و علمای علوم اجتماعی یعنی «یپیر بوردیو و جیمز کلمن» مطرح شده است. بر اساس تعریف بوردیو، سرمایه اجتماعی حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلی است که نتیجه مالکیت شبکه با دوامی از روابط نهادی شده بین افراد یا ساده بگوییم، عضویت در یک گروه است. البته سرمایه اجتماعی مستلزم شرایطی به مراتب بیش از وجود صرف شبکه پیوندها است، در واقع پیوندهای شبکهیی میبایست از نوع خاصی باشند یعنی مثبت و مبتنی بر اعتماد.
از دیدگاه جیمز کلمن، مفهوم سرمایه اجتماعی نشاندهنده آن است که چگونه ساختار اجتماعی یک گروه میتواند به عنوان منبعی برای افراد آن گروه عمل کند. کلمن وجود سرمایه اجتماعی را در اعتماد، اطلاعرسانی و ضمانت اجراهای کارآمد، روابط اقتدار و میزان تکالیف در گروه میداند. از دیدگاه «زتومکا» سرمایه اجتماعی گزینههای رابطهیی است در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای یک موضع و پایگاه اجتماعی در شبکه تعاملی جامعه. برای هر موضوع اجتماعی بالقوه چهار نوع گزینه رابطهیی قابل تصور است: روابط اجتماعی، روابط اجباری، روابط گفتمانی و روابط مبادلهیی. برای اشغال کننده یک موضع اجتماعی گزینههای رابطهیی آن موضع میتوانند سرمایه بالقوهیی باشند که در روبط اجتماعی تبدیل به ذخایر قدرت، ثروت، نفوذ و معرفت شوند.
● بررسی اجزای سرمایه اجتماعی
با بررسی ادبیات مربوط به سرمایه اجتماعی مشخص میشود که این سرمایه دارای دو جز است:
الف) پیوندهای عینی بین افراد: نوعی ساختار شبکهیی عینی میبایست برقرار کننده ارتباط بین افراد باشد. این بخش از سرمایه اجتماعی حکایت از آن دارد که افراد در فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند دارند.
ب) پیوند ذهنی بین افراد: پیوندهای بین افراد میبایست دارای ماهیت متقابل، مبتنی بر اعتماد و دارای هیجانات مثبت باشد. لذا میتوان گفت که سرمایه اجتماعی دارای دو جزء اعتماد و پیوند است. این اجزا معرف تقسیمبندی سنتی موجود در نظریههای اجتماعی بین ساختار و محتوا است. از بعد دیگر میتوان گفت که این دو جزء بیانگر جنبههای کیفی و کمی در سرمایه اجتماعی هستند.
● بررسی اولین جزء سرمایه اجتماعی: اعتماد
اولین جزء سرمایه اجتماعی به نوع ارتباط بین افراد مربوط میشود. تاکید بر اعتماد در مقایسه با دیگر انواع ارتباط در ادبیات موضوع، نقش برجستهیی دارد، به علاوه سنجش هیجانات مثبت یا میزان ارتباط متقابل در سطح ملی کاری بس دشوار است. بخش عمدهیی از نظریه مربوط به سرمایه اجتماعی مبتنی بر بحث اعتماد است و اعتماد ارتباط تنگاتنگی با ارتباط متقابل تعمیم یافته دارد و بطور کلی شاخا مناسبی برای پیوندهای مثبت و متقابل است. نظریهپردازانی مانند آنتونی گیدنز بین دو نوع اعتماد تمایز قایل میشوند: اعتماد به افراد خاص و اعتماد به افراد یا نظامهای انتزاعی.
اعتماد انتزاعی در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورد اعتماد است. لذا در حالی که کنشگر میتواند براحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند بر اساس اطلاعات مربوط به تاریخچه آن فرد، انگیزهها و شایستگیهای او، میتواند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به دیگران تعمیم یافته نیز دارای ایدهها و باورهایی باشد. افراد نیز میتوانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نظامهای انتزاعی نظیر نهادها نیز دارای باورهایی باشند از این فرآیند میتوان تحت عنوان سطح نهادی اعتماد نام برد. برای ارزیابی سرمایه اجتماعی در سطح ملی سنجش اعتماد به نهادهای گوناگون اجتماعی ضرورت دارد. در حالی که اعتماد به افراد خاص میتواند در سطح خرد سرمایه اجتماعی مهمی باشد ولی اعتماد انتزاعی برای سرمایه اجتماعی در سطح ملی ویژگی مهمتری محسوب میشود.
در فرآیند توسعه اجتماعی میزان عضویت اعضای جامعه در گروهها، سازمانها و انجمنهای گوناگون افزایش مییابد و آمادگی فرد برای برقراری ارتباط بیشتر میشود و اعتماد اجتماعی متقابل تعمیم میپذیرد. به همین جهت «آیزنشتات» معتقد است که مهمترین مساله نظم اجتماعی برای بنیانگذاران جامعهشناسی، اعتماد و همبستگی اجتماعی است یعنی بدون انسجام و نوعی اعتماد پایداری نظم اجتماعی غیرممکن است.
● بررسی دومین جز سرمایه اجتماعی: پیوند
دومین جز سرمایه اجتماعی بیانگر پیوندهای عینی بین افراد و به عبارت دیگر ارتباطات آنها با یکدیگر است. این پیوندها بین افراد میتواند از دو نوع باشد:
الف) افراد میتوانند به شیوه غیررسمی از طریق انتخاب دوستیها و دیگر انواع پیوندهای شبکهیی با یکدیگر در ارتباط باشند. به عبارت دیگر هر فردی داری یک شبکه اجتماعی است که این شبکه میتواند حاوی انواع روابط باشد نظیر دوستی یا پیوندهای عاطفی، نزدیکی در فضا مانند همسایگی یا مجاورت مکانی در اداره، روابط خویشاوندی و نظایر آن. هر یک از این پیوندها دلالتهایی بر کل ذخایر سرمایه اجتماعی فرد دارد.
بطور خلاصه دوستیهای غیررسمی فرد با همکلاسیهای قدیمی، همکاران یا دوست یک دوست میتواند به واسطه تامین ارتباطات، تراوش اطلاعات و حمایت اجتماعی، تقویت کننده سرمایه اجتماعی آن فرد باشد.
ب) جدا از پیوندهای غیررسمی با دیگران، فرد می تواند از طریق عضویت رسمی در انجمنها و گروههای داوطلبانه با دیگران در ارتباط باشد. در مورد فرق پیوندهای رسمی و شبکههای غیررسمی میتوان گفت که شبکه دوستی غیررسمی برحسب پیوند بین افراد تعریف میشود ولی ادامه حیات پیوندهای رسمی فراتر از شبکه اجتماعی درونی است.
پیوند بین گروهها برای افزایش سرمایه اجتماعی در جامعه ضروری است. وقتی اعتماد بین گروهها اندک ولی اعتماد درونگروهی بالا باشد انتظار میرود که سرمایه اجتماعی در جامعه پایین بوده و این امر تاثیر منفی بر اجتماع دارد. سرمایه اجتماعی در سطح جامعه زمانی بالا خواهد بود که بین افراد در گروههای گوناگون پیوندهای مثبت و مبتنی بر اعتماد وجود داشته باشد.● بررسی کارکردهای سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی یک ویژگی فطری ژنتیکی نیست بلکه پدیدهیی برخاسته از تجارب تاریخی مردم است و لذا همواره در معرض تغییر قرار دارد. شناسایی میزان و روند سرمایه اجتماعی در میان مردم یک کشور میتواند به شناسایی روند تحولات فرهنگی و اجتماعی آن جامعه کمک زیادی بکند. در مورد رابطه سرمایه اجتماعی با سایر متغیرها باید گفت که مشارکت سیاسی و عضویت داوطلبانه در سازمانهای غیر دولتی و انجمنهای داوطلبانه از جمله پیامدهایی هستند که میتوان انتظار داشت در شرایط وجود سرمایه اجتماعی بالا، زمینه مناسبتری برای تحقق پیدا کنند. انجمنهایداوطلبانه انواع گوناگون دارند و میتوانند در ابعاد اجتماعی و سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارای کارکرد باشند. عضویت در این انجمنها آزادانه و شیوه تنظیم روابط در آنها عمدتا بر اقناع و تعهد استوار است و نه بر تحریک و اجبار. برخی ویژگیهای خاص انجمنهای داوطلبانه که آنها را از سایر گروهبندیهای اجتماعی جدا میسازد، عبارتند از:
۱. ارادی بودن عضویت و داوطلبانه بودن فعالیت در آنها.
۲. وجود نوعی گرمی و صمیمیت در روابط آنها.
۳. غیرانتفاعی بودن.
۴. اقناع به عنوان اصل محوری در تنظیم روابط.
۵. رعایت اصل سازماندهی رسمی.
انجمنهای داوطلبانه بر سطوح متفاوت جامعه آثار گوناگونی دارند. برخی آثار خرد این انجمنها عبارتند از:
۱ ارایه فرصت اجتماعی به افراد جهت عضویت در گروههای اجتماعی بیشتر ۲ ارایه فرصت اجتماعی جهت بسط روابط اجتماعی و شبکه شخصی افراد. ۳ ارایه فرصت اجتماعی برای تفکر و تدوین مسائل در عرصه عمومی بر اساس شیوه اقناع ۴ ارایه فرصت اجتماعی برای ابراز عقیده و پیشنهاد راهحل در عرصه عمومی بر اساس شیوه اقناع. این فرصتها، مشارکت ذهنی و اشتغالفکری فرد را در امور اجتماعی افزایش داده و به او اجازه میدهند تا نقش یک شهروند مسوول را به صورت منطقی و آزادانه ایفا کنند ۵ ارایه فرصت اجتماعی برای شرکت در تصمیمگیری های گروهی بر اساس اقناع ۶ ارایه فرصت اجتماعی برای رایگیری، انتخاب شدن و انتخاب کردن در عرصه عمومی ۷ ارایه فرصت اجتماعی جهت افزایش تحمل اجتماعی در برخورد با سلایق، مسائل و نظرات متفاوت.
این فرصتها به فرد اجازه میدهند تا در جریان تصمیمهای گروهی، حاضر و عامل باشد و در مواجهه با امور متفاوت، تساهل و تسامح خود را افزایش دهد. فرصتهای مورد اشاره همزمان به تکوین و رشد شخصیت فرد کمک میکنند و به او توانایی و قدرت عاملیت میبخشند. تاثیر انجمنهای داوطلبانه فقط به سطح خرد محدود نمیشود، برخی از آثار کلان آنها عبارتند از: ۱ تقویت و تعمیم همبستگی اجتماعی ۲ گسترش و تقویت مشارکت فعالانه و داوطلبانه اکثریت مردم در امور گوناگون اجتماعی ۳ تقویت ارزش شیوه اقناع در سطح کلان ۴ کاهش تراکم قدرت در جامعه ۵ تسهیل در نقل و انتقال اطلاعات و کمک به پویایی جامعه.
بدین ترتیب سرمایه اجتماعی از طریق ترکیب روابط ابزاری و اظهاری در قالب انجمنهای داوطلبانه، پایه عاطفی نظم اجتماعی کلان را فراهم میسازد. تعمیم تعهد و اعتماد همان چیزی است که «آنتونی گیدنز» آن را نظام انتزاعی مینامد. به علاوه تحقیقات تجربی حکایت از آن دارند که سرمایه اجتماعی پیوند مستقیمی با حفظ و بقای دموکراسی در جامعه دارد. عضویت داوطلبانه افراد در انجمن و سازمانهای غیررسمی منجر به تقویت مشارکت سیاسی میشود.
در همین راستا تحقیقات نشان میدهد که پیوند افراد با جامعهمشارکت سیاسی آنها را افزایش میدهد. پوتنام نیز در تحقیقات خود در ایتالیا به این نتیجه رسید که ارتباط زیادی بین سرمایه اجتماعی و عملکرد دموکراتیک نهادهای حکومتی وجود دارد. حتی زمانی که از لحاظ آماری، متغیر سطح توسعه اقتصادی تحت کنترل قرار گرفت. تحقیق پکستون نیز حاکی از همبستگی مثبت دموکراسی و سرمایه اجتماعی در ۴۵ کشور گوناگون بوده است.
رونالد اینگلهارت، پیش نیازهای اقتصادی و فرهنگی دموکراسی با ثبات را به این شروح ذکر میکند: توسعه اقتصادی، درصد نیروی کار در بخش سوم، سالهای تداوم دموکراسی و فرهنگ سیاسی یا مدنی. او ویژگیهای این فرهنگ را با سه شاخصه نشان میدهد: اعتماد به یکدیگر، رضایت از زندگی و حمایت از دگرگونیهای انقلابی. مطالعات رونالد اینگلهارت حکایت از آن دارد که اعتماد به یکدیگر هم مانند رضایت از زندگی و خوشبختی همبستگی زیادی با توسعه اقتصادی دارد. خلاصه کلام در بخش کارکردهای سرمایه اجتماعی اینکه، بامطالعه علمی و شناخت دقیق سرمایه اجتماعی در میان اقشار گوناگون جامعه میتوان از این مفهوم در تحلیل مسائل اجتماعی فرهنگی به عنوان متغیر پیشبینی کننده بهره گرفت. از جمله این مسائل میتوان موارد زیر را ذکر کرد: انسجام اجتماعی، نظم اجتماعی، مشارکت سیاسی، تقویت نهادهای مدنی و... به علاوه تداوم چنین مطالعهیی در بعد زمان میتواند روند تغییرات سرمایه اجتماعی را در سطح ملی آشکار سازد. آگاهی از این روند میتواند به برنامهریزان فرهنگی و اجتماعی در انتخاب سیاستهای مناسب کمک شایانی بنماید.
● بررسی سرمایه اجتماعی در ایران
طی چند دهه گذشته، فرسایش شدیدی در سرمایه اجتماعی موجود برای جوانان، هم در درون خانواده و هم در بیرون آن، روی داده است. در خانواده، رشد سرمایه انسانی بسیار زیاد شده بطوری که سطح تحصیلات دایماً در حال افزایش است، ولی به موازات رشد سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی که شاخص برجسته آن حضور بزرگسالان در خانه و میزان گفتوگو در مورد موضوعات اجتماعی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی بین والدین و فرزندان است، کاهش یافته است. در اجتماع، میزان فرسایش و نابودی سرمایه اجتماعی به مراتب بیشتر بوده است.
غیبت پدر از خانواده و محیط همسایگی در طول روز و اخیراص غیبت مادر از خانواده و ورود او به بازار کار مترادف با کاهش مشارکت والدین در سازمانهای محلی نظیر انجمن اولیا و مربیان و نظایر آن بوده است. به علاوه جامعه شدیداً در معرض تهاجم فردگرایی قرار گرفته که براساس آن منافع فردی برمصالح جمعی تقدم یافته است. به اعتقاد برخی محققان نظیر کلمن، توجه وافر افراد به سلامت فردی خویش و اهمیت دادن به قیافه ظاهری خود از جمله شاخصهای این فرآیند محسوب میشوند. از «پژوهش بررسی آگاهیها، رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در ایران» که در سال ۱۳۷۴ توسط دکتر منوچهر محسنی (استاد جامعهشناسی در دانشگاه تربیت مدرس تهران) انجام شده است، برای بررسی برخی از شاخصهای سرمایه اجتماعی در ایران استفاده میشود. بطور مشخص دو متغیر: روابط اجتماعی و میزان اعتماد هموطنان مورد توجه است.
در پژوهش دکتر منوچهر محسنی سطح تحصیلات به عنوان عامل اصلی و تعیین کننده تفاوت میان نخبگان و توده مردم تلقی شده است. البته یکی از دلایل وجود عدم اعتماد در جامعه را فقدان امنیت و عدم توانایی جامعه در تامین حقوق افراد میدانند. قدر مسلم قضاوت در مورد میزان سرمایه اجتماعی و شناسایی روند آن نیاز به مطالعات نظری و تجربی بیشتر بخصوص با استفاده از طرحهای تحقیق طولی دارد. چنین نیازی در کشور ما با توجه به تحولات اجتماعی و سیاسی موجود بسیار محسوس است.
● نتیجهگیری
فرسایش سرمایه اجتماعی منجر به اختلال در روابط میشود. منظور از اختلال رابطهیی عبارت است از پایین بودن میزان چگالی روابط اجتماعی و همچنین قرینگی و تعدد و شدت روابط اجتماعی و تنوع هویتها در روابط اجتماعی. در شرایط اختلال رابطهیی احترام متقابل اجتماعی و انصاف اجتماعی کاهش مییابد. این اختلال استحکام اجتماع را خدشهدار میکند و آسیبپذیری فرد را افزایش میدهد. اختلال رابطهیی میتواند به انزوای اجتماعی، یاس، احساس عجز و انفعالگرایی منجر بشود.
باتوجه به اهمیت وافر سرمایه اجتماعی برای فرد و جامعه لازم است سرمایهگذاریهای جدیدی برای تامین سرمایه اجتماعی جهت نسل آتی صورت بپذیرد.
داوود نادمی
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست