شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


سالشمار زندگی توماس مان


سالشمار زندگی توماس مان
۱۸۷۵ : ۶ ژوئن تولد پل توماس مان، در «لوبک‏» (۱) . پدر او توماس یوهان هاینریش مان، تاجر غلات و از سال ۱۸۶۴ دارای مقام کنسولی است. مادرش «ژولیا داسیلوابرانس‏(۲)» که خون مردم مستعمرات دررگهایش جاری است، تا هفت سالگی در برزیل زندگی کرده است. این زوج قبل از این یک پسر به نام، «لوئیز هاینریش مان‏(۳)» دارند که در ۲۷ مارس ۱۸۷۱ در لوبک به دنیا آمده است.
۱۸۸۹ : او بعد از هفت سال تحصیل در یک مدرسه خصوصی، وارد کالج می‏شود و در آنجا پنج سال می‏ماند. او شاگرد تنبلی است. دوستی با «اوتو گراوتوف‏(۴)» که بعدها او هم نویسنده می‏شود. به همراهی‏اوست که نشریه کوچکی را در سال ۱۸۹۳ بنیان می‏گذارد.
۱۸۹۱ : پدر او که از سال ۱۸۷۷ سناتور شهر تجارتی لوبک بوده است، در ۱۳ اکتبر می‏میرد. تجارتخانه برای پرداخت دیون به فروش می‏رود. یک سال بعد مادر او تصمیم می‏گیرد تا همراه سه فرزند کوچکش«یولیا(۵)» متولد ۱۸۷۷، «کارلا(۶)» متولد ۱۸۸۱ و «ویکتور(۷)» متولد ۱۸۹۰ در مونیخ اقامت گزیند.
۱۸۹۴ : توماس مان تحصیلات دبیرستانی‏اش را به پایان می‏رساند. او نیز در مونیخ سکنی می‏گزیند. به قصد روزنامه‏نگار شدن، به صورت مستمع آزاد، چند ترم به دانشگاه می‏رود. اولین داستانش را در یک‏مجله چاپ می‏کند. و به تشویق‏های «ریچارد دِمِل‏(۸)» پشتگرم می‏شود.
۱۸۹۵ : اولین سفر به ایتالیا، به همراه برادرش هاینریش از ژوئیه تا اکتبر. او هنگام بازگشت به مونیخ با مجله ملی‏گرای‏Das Zwanzigste Jahrhundert (قرن بیستم)، که برادرش قطعاً تا سال بعدمدیریت آن را به عهده خواهد داشت، همکاری می‏کند.
۱۸۹۶ : در اوت و سپتامبر یک داستان در مجله هجائی‏Simplicissimus (سیمپلی سیسیموس) چاپ می‏کند، و سپس بعد از سفری به وین، به نگارش آقای فریدمان نیم‏وجبی‏(۹) مشغول می‏شود. از ماه‏اکتبر به ایتالیا سفر می‏کند، و همراه برادرش یک سال و نیم در آنجا می‏ماند. در ژوئیه ۱۸۹۷ در «پالسترینا(۱۰)» نوشتن بودنبروک‏ها(۱۱) را آغاز می‏کند.
۱۸۹۸ : اولین مجموعه داستان او را انتشارات «فیشر(۱۲)» با عنوان آقای فریدمان نیم‏وجبی منتشر می‏کند. او به مدت دو سال مسئولیت بازخوانی مطالب در مجله‏Simplicissimus را به عهده می‏گیرد.
۱۹۰۰ : در سال ۱۸۹۹ با فلسفه «شوپنهاور»(۱۳) آشنا می‏شود، و بودنبروک‏ها را به پایان می‏رساند. به خدمت سربازی فراخوانده و بعد از دو ماه به خاطر ضعف سلامتی معاف می‏شود. در دسامبر ۱۹۰۰، درحالی که هنوز در بیمارستان ارتش بود، نامه‏ای از ساموئل فیشر، پذیرش دستنویس او را اعلام می‏کند.
۱۹۰۱ : در ماه مه، سفر به فلورانس. ژوئن، اتمام تریستان‏(۱۴). اکتبر اولین چاپ بودنبروک‏ها دردو جلد.
۱۹۰۲ : موفقیت بودنبروک‏ها. اکتبر و نوامبر کار روی متن تونیو کروگر(۱۵).
۱۹۰۴ : سوم اکتبر، نامزدی با «کاتیا پرینگسهایم»(۱۶) (متولد مونیخ در سال ۱۸۸۳)، دختریک ریاضیدان به نام «آلفرد پرینگسهایم» ۱۹۴۱-۱۸۵۰ (۱۷).
۱۹۰۵ : اتمام نمایشنامه فلورانس‏(۱۸)، ازدواج در روز ۱۱ فوریه، سفر به سوئیس برای ماه‏عسل، در مارس، نگارش داستانی به نام ساعت دشوار(۱۹) برای شماره ویژه «شیلر» درنشریه‏Simplicissimus . ماه مه برنامه‏ریزی جدید برای یک رمان جدید به نام اعلیحضرت‏(۲۰).در طول تابستان به نگارش نژاد محافظه‏کار(۲۱) می‏پردازد که می‏باید در ژانویه ۱۹۰۶ درمجله‏Die Neue Rundschau به چاپ برسد، اما توماس مان فوراً منصرف می‏شود و آن راپس می‏گیرد. (این کتاب سال‏ها بعد، در سال ۱۹۲۶، با چاپ نفیس خصوصی و خارج ازبازار کتاب، در آلمان منتشر شد).
۱۹۰۶ : از ژوئن تا سپتامبر کار روی متن اعلیحضرت. نوامبر، تولد اولین پسر: «کلاوس»(۲۲).
۱۹۰۷ : ماه مه، اولین اجرای نمایشنامه فلورانس در تئاتر فرانکفورت. در ماه دسامبر،نمایشنامه برای اجرا به مونیخ برده می‏شود. آماده کردن طرح اولیه یک خود زندگینامه به‏نام در آینه‏(۲۳).
۱۹۰۸ : اتمام اعلیحضرت در نوامبر و دسامبر. سپس سفر به وین، آشنایی با «آرتورشنیتسلر» (۱۹۳۱-۱۸۶۳) (۲۴)، و «یاکوب واسرمان» (۱۹۳۵-۱۸۷۳) (۲۵)و«هوفمنستال» (۱۹۲۹-۱۸۷۴) (۲۶).
۱۹۰۹ : مارس، تولد دومین پسر به نام «آنگلوس گوتفرید توماس» Golo، تهیه طرح‏اولیه فلیکس کرول‏(۲۸)، و نیز کار روی یک مقاله تحقیقی با عنوان روح و هنر(۲۹). سفر به ایتالیادر پایان اکتبر. اعلیحضرت در نوامبر منتشر می‏شود.
۱۹۱۰ : ژوئن، تولید یک دختر به نام «مونیکا»(۳۰)، و در ژوئیه خودکشی خواهر او «کارلا» که‏هنرپیشه بود. در سپتامبر، اولین اجرای سمفونی هشتم مالر در مونیخ. همراهی باآهنگساز در مجلس شب‏نشینی.
۱۹۱۱ : مرگ مالر در ماه مه. یافتن انگیزه برای نوشتن داستان مرگ در ونیز(۳۱).
۱۹۱۲ : «کاتیا مان» همسر او از ۱۰ مارس تا ۲۵ سپتامبر در آسایشگاه «داوس»(۳۲) بستری‏می‏شود. توماس مان از کاتیا - از ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن - عیادت می‏کند. در ۱۵ ژوئن مرگ درونیز تمام می‏شود و در طول تابستان منتشر می‏گردد.
۱۹۱۳ : نمایشنامه فلورانس در برلین اجرا می‏گردد. در ژوئیه کار روی کوه جادو(۳۳)آغازمی‏شود. چاپ تونیو کروگر که توسط «اریش. ام. سیمون»(۳۴) مصور شده است. کنفرانس دربوداپست و برلین در ماه دسامبر.
۱۹۱۴ : خواندن گزیده‏ای از کوه جادو در نمایشگاه «کاسپاری»(۳۵) در برلین. و نیز در ماه‏ژوئیه در «فرایبورگ»(۳۶). غافلگیری به خاطر شروع جنگ. در اوت - سپتامبر اندیشه‏های‏جنگ‏(۳۷)را می‏نویسد که نوامبر در مجله‏Die Neue Rundschau به چاپ می‏رسد. سپس‏فردریک و اعتصاب بزرگ‏(۳۸)را می‏نویسد که در ژانویه - فوریه ۱۹۱۵ در مجله‏Der Neue Merkar درج می‏گردد. او رویه یک ناسیونالیست را پیشه می‏کند و بدین ترتیب‏راه حمایت و خدمت به «مصلحت آلمانی»(۳۹) را اختیار می‏کند. در فردریک و اعتصاب‏بزرگ، او پیمان بی‏طرفی بلژیک را - با ذکر مثال اشغال هفت ساله منطقه زاکسن در دوران‏جنگ - توجیه می‏کند.
۱۹۱۵ : گسترش این نوع روابط هاینریش را به حمایت از طرفداری دموکراسی،صلح طلبی و خصومت با گیوم دوم می‏کشاند. انتشار مقالات در مورد جنگ در یک مجله‏تحت عنوان فردریک و اعتصاب بزرگ. در ژوئن، پسر او کلاوس به سختی بیمار می‏شود.او باید پنج عمل جراحی متوالی را تاب بیاورد. در نوامبر شروع به نوشتن ملاحظات یک‏غیرسیاسی‏(۴۰) می‏کند.
۱۹۱۶ : بازخوانی‏های گزیده‏ای از فلیکس کرول در مونیخ و برلین.
۱۹۱۷ : با شنیدن قطعه «پالسترینا» اثر «هانس پفیتزنر»(۴۱) با رهبری «برونو والتر»(۴۲) درمونیخ مقاله‏ای در نشریه‏Les Considerations می‏نویسد. دوستی عمیق او با «برونو والتر»آغاز می‏شود. در دسامبر از طرف «هاینریش مان» اقداماتی برای آشتی صورت می‏گیردکه در همان زمان از طرف او رد می‏شود.
۱۹۱۸ : آوریل، تولد یک دختر به نام «الیزابت»(۴۳). کار روی داستان آقا و سگش‏(۴۴)که در اکتبرپایان می‏یابد. مجله یا جزوه نظرگاهها نیز در همان ماه منتشر می‏شود. قدری نگرانی به‏خاطر انقلاب نوامبر که در پیش روست. در دسامبر، برای شرکت در «شورای سیاسی‏کارگران روشنفکر» در مونیخ حضور می‏یابد، که برادرش هاینریش نیز ریاست آن را به‏عهده دارد.
۱۹۱۹ : انقلاب در مونیخ و قتل «کورت آیزنر»(۴۵). خانه توماس مان به لطف وساطت«ارنست تولر»(۴۶) - که آن زمان یکی از رهبران انقلاب باواریاست - مصادره نمی‏شود.چاپ سرود بچه کوچولو(۴۷) در آوریل و می در نشریه‏Der Neue Markur ، و چاپ نسخه اصلی‏آقا و سگش. تولد یک پسر در ۲۱ آوریل به نام «میشائیل»(۴۸). دسامبر، همراه «برونو والتر»به وین می‏رود که نمایشنامه «فلورانس» در آنجا اجرا می‏شود.۱۹۲۰ : بازخوانی‏های متعدد عمومی از گزیده‏های آثار او، به ویژه در «اگسبورگ»(۴۹). در۲۲ آوریل ۱۹۲۰، برشت، که هرگز توماس مان را قبول نداشته، گزارش نقادانه‏ای درمجله‏Der Volkswille که با آن همکاری می‏کند، به چاپ می‏رساند.
۱۹۲۱ : سپتامبر، سخنرانی درباره «گوته و تولستوی» به مناسبت هفته «نویسندگان اروپای‏شمالی»(۵۰) که در لوبک، ترتیب داده شد. این سخنرانی در برلین و سپس در مونیخ نیزایراد می‏شود. دسامبر، نگاشتن جوابی درباره مقاله‏ای از ژید که در نوامبر ۱۹۲۱ درaiseَla Nouvelle Revue Fran به چاپ رسیده بود. این مقاله در حمایت از سرگیری‏ارتباط های روشنفکرانه بین فرانسه و آلمان بود.
۱۹۲۲ : ژانویه، برگزاری کنفرانس در پراگ، وین و بوداپست و (درباره «گوته وتولستوی)». در این موقعیت، اولین آشنایی شخصی را با «لوکاچ»(۵۱) پیدا می‏کند (لوکاچ‏چندین بار پدر او را به بوداپست دعوت کرده بود). آشتی با «هاینریش مان» که اینک به‏سختی بیمار است. ۱۵ اکتبر، سخنرانی در تالار «بتهوون» در برلین. او کاملاً به نفع‏جمهوری‏خواهی موضع می‏گیرد.
۱۹۲۳ : از ۱۹ آوریل تا ۲۳ مه سفر به اسپانیا. ژوئن شرکت در مراسم بزرگداشت همگانی‏ملی «راتنو»(۵۲) در مونیخ. نگارش درباره جمهوری آلمان‏(۵۳) (که ۲۳ ژوئن ۱۹۲۳ در نشریه‏Frankfurter Zeitung چاپ شد).
۱۹۲۴ : مارس، نگاشتن مقاله نقادانه درباره انحطاط غرب‏(۵۴) از «اسوالد اشپرنگلر»(۵۵). درماه مه، مهمان افتخاری انجمن قلم انگلیس می‏شود، «جان گلاوس ورثی»(۵۶) حضور او راپذیرا می‏گردد. سپتامبر، کوه جادو به اتمام می‏رسد و در نوامبر چاپ می‏شود. موفقیت آن‏فوری است. چاپ اول آن به سرعت به فروش می‏رود. دسامبر، برگزاری کنفرانس دردانمارک.
۱۹۲۵ : ماه مه، شرکت در هفته فرهنگی بین‏المللی در فلورانس، ژوئن، پذیرایی رسمی ازاو توسط انجمن قلم در وین. در همان ماه، بزرگداشت رسمی در مونیخ به خاطرپنجاهمین سالگرد تولد او - برگزاری سخنرانی بویژه توسط برادر او «هاینریش» و نمایش‏عمومی آشتی ایشان - اکتبر، چاپ یک جلد از تحقیقات.
۱۹۲۶ : ژانویه، سفر رسمی به پاریس به دعوت مؤسسه «کارنگی»(۵۷)، مشاهده «ترازنامه‏پاریسی»(۵۸) ترجمه و درج شده در کتاب هنرمند و جامعه‏(۵۹) که توسط انتشارات «گراسه»(۶۰)به چاپ رسیده است. ابراز عقیده در مورد الحاق آلمان به جامعه ملل. نوامبر، ایجاد یک‏بخش ادبی در «فرهنگستان هنر پروس». او یک سخنرانی می‏کند. نیز عنوان سناتورمنتخب فرهنگستان آلمان را کسب می‏کند. ۳۰ نوامبر، در یک تظاهرات فرهنگی بزرگ‏که در مونیخ علیه «مخالف خوان‏ها»(۶۱) سازماندهی شده، همراه با «هاینریش» شرکت‏می‏کند.
۱۹۲۷ : سفر به ورشو بنا به دعوت بخش لهستانی انجمن قلم، برگشت به مونیخ در ماه‏مارس. خودکشی خواهر او «ژولیا» در ۱۰ مه. کار روی سلسله مقالات یوسف وبرادرانش‏(۶۲)، قرائت همگانی منتخبات و چاپ اختصاصی آن در نشریه‏Die Neue Rundschau در دسامبر. این مقالات بخش اول داستان یعقوب‏(۶۳) را تشکیل‏می‏دهد.
۱۹۲۸ : مشاجره قلمی پیرامون نسخه خلاصه شده ملاحظات، او توسط نشریات دست‏راستی به انکار و ریاکاری در مواضع سیاسی پیشین خود متهم می‏شود. اتهامی که او دریک مقاله بلند به نام فرهنگ و سوسیالیسم‏(۶۴) - رد می‏کند - این مقاله در آوریل چاپ شد.
چهره توماس مان بر تمبرهای کشور آلمان
۱۹۲۹ : ماه مه کنفرانس در مونیخ درباره جایگاه فروید در اندیشه مدرن‏(۶۵). شروع کار روی‏ماریو و ساحر. ژوئیه، مرگ «هوفمنستال». مان مراسم بزرگداشتی به یاد او برگزار می‏کند.نوامبر، دریافت جایزه نوبل، که اساساً به خاطر بودنبروکها به او اعطا می‏شود، نه بدان گونه‏که غالباً در فرانسه نوشتند به خاطر کوه جادو.
۱۹۳۰ : از فوریه تا آوریل، سفر به مصر و فلسطین. اکتبر، سخنرانی تحت عنوان دعوت به‏احقاق حق در برلین که نظم آن توسط اعضای گروه اس آ و جوانان راست افراطی بهم‏می‏خورد. در این سخنرانی که در مخالفت با نازیسم انجام شد، او بورژوازی آلمان را به‏حمایت از سوسیال دموکراسی دعوت می‏کند. چاپ مجموعه‏ای از تحقیقات و نیزداستان بلند ماریو و ساحر.
۱۹۳۱ : برگزاری بزرگداشت «هاینریش مان» به خاطر شصتمین سالگرد تولد او در«فرهنگستان هنر پروس»(۶۶). او یک سخنرانی تحت عنوان حرفه نویسنده آلمانی در دوران‏ما(۶۷) ایراد می‏کند. ماه مه، سفر به پاریس به دعوت انتشارات «فایار» به خاطر انتشارترجمه فرانسوی کوه جادو. آشنایی با «آندره ژید». در ژوئیه، شرکت در جلسات کمیته‏دائمی «ادبیات و هنرها» در ژنو. مشاجره قلمی در مجله نوول لیترر درباره انتشار فرانسوی‏ک‏servک‏Songr. تصمیم به تألیف کتاب منتخب درباره ایمان در آثار نویسندگان تحت عنوان«تظاهر به مذهب»(۶۸). (تألیفی که توسط «هارولد براون»(۶۹) انتشارات اکارت‏(۷۰) در برلین‏ویرایش شد). تأملی ماورالطبیعی با مضمون ویژگی مذهب چیست؟ تفکر در مورد مرگ.
۱۹۳۲ : برگزاری مراسم صدمین سالمرگ گوته که به مناسبت آن متنهای زیادی نوشته‏می‏شود، که از آنهاست گوته نماینده عصر بورژوازی‏(۷۱) )در نشریه‏dans Noblesse de lEsprit ).مارس، ملاقات با «فروید» در وین، اکتبر، سخنرانی در وین، برای اولین بار در حضوریک اجتماع کارگری سخنرانی می‏کند و می‏گوید: «سوسیالیسم چیزی نیست جز راه‏حلی‏آمرانه برای این که بیش از این در برابر خواسته‏های ضروری و مادی زندگی اجتماعی وجمعی سرمان را زیر برف فرو نکنیم، بلکه در کنار کسانی قرار گیریم که می‏خواهند برای‏جهان خاکی معنا و مفهومی قائل شوند.
۱۹۳۳ : ژانویه، کار روی رساله رنجها و عظمت ریچارد واگنر(۷۲) که در ماه آوریل در نشریه‏Die Neue Rundschau به چاپ می‏رسد. شرکت در مراسم پنجاهمین سالگرد مرگ واگنردر هلند، در بلژیک و فرانسه. قبلاً برادر او هاینریش برای مهاجرت اقدام کرده است. (۲۷)فوریه «مجلس رایش آلمان»(۷۳) دچار حریق می‏شود. در زمانی که او در حال برگزاری‏کنفرانس در کشورهای دیگر است، توسط فرزندانش «اریکا» و «کلاوس» مطلع می‏شودکه پیروزی نازیسم و حال و هوای مسلط بر کشور، به او اجازه ورود به آلمان را نخواهدداد. در آوریل، اسم او )به همراه «هانس فیتزنر»(۷۴) و «ریشارد اشتراوس»(۷۵) واقعاً درفهرست نام اشخاصی که متهم به شرکت در کنفرانس واگنر هستند، درج می‏شود.
او ابتدا در سوئیس مستقر می‏شود و تا آخر مه همانجا اقامت می‏کند. سپس همراه چهارفرزند نوجوانش به مرکز فرانسه می‏رود تا از ۱۸ ژوئن تا ۲۰ سپتامبر درSanary-sur-Mer که‏جمعی از پناهندگان ضدنازی در آن زندگی می‏کنند، اقامت گزیند. پایان سپتامبر، او به‏سوئیس برمی‏گردد تا در «کوزناخ» نزدیک «زوریخ» زندگی کند. با این همه او که هنوزبطور رسمی مهاجر محسوب نمی‏شد، بخاطر رعایت حال ناشرش که در اکتبر داستان‏یعقوب را منتشر کرده بود، مأمور شد تا حداکثر چیزهایی را که در آلمان بجا گذارده بود،بخصوص دست‏نویس‏هایش را نجات بدهد. وقتی پسر او «کلاوس» نشریه‏Die Sammlung را تأسیس می‏کند، از او می‏خواهد به همان دلیل اسمش را از کمیته سرپرستی حذف کند.
۱۹۳۴ : از ۱۷ مه تا ۱۸ ژوئن، اولین سفر به آمریکا، به دعوت ناشر آمریکایی او، «آلفردنویف»(۷۶). یوسف جوان‏(۷۷) در آوریل منتشر می‏شود.۱۹۳۵ : مارس، برگزاری کنفرانس در پراگ، وین، بوداپست. مذاکره با کنگره کمیته دائمی‏ادبیات و هنر، در نیس. نوشتن یک متن تحت عنوان پیدایش انسان مدرن‏(۷۸)، که در آن درمقام حمایت از یک «انسانگرائی مبارز» موضع می‏گیرد. در آخر این ماه، آخرین کتاب اواز سال ۱۹۴۶ در برلین چاپ می‏شود رنجها و عظمت استادان بزرگ. دومین سفر به آمریکا،دریافت دکترای افتخاری دانشگاه هاروارد از دست رئیس جمهور آمریکا «روزولت».اکتبر، حمایت از نامزدی «کارل فون اوسیتسکی»(۷۹) برای دریافت جایزه صلح نوبل (سردبیر نشریه‏hne ُّDie Weltb که در آن زمان در یک اردوگاه کار اجباری محبوس و یک‏سپاه بین‏المللی برای حمایت از او سازماندهی شده است).
۱۹۳۶ : ژانویه، روزنامه‏نگار سوئیسی «ا. کورودی»(۸۰) مقاله‏ای درباره کم‏بها دادن به‏ادبیات مهاجر آلمانی می‏نویسد، در ۳ فوریه «توماس مان» در نامه سرگشاده‏ای به اوجواب می‏دهد. این نامه حاکی از جدا شدن رسمی او از آلمان نازی بود. ماه مه، شرکت‏در مراسمی که بخاطر هشتادمین سالگرد تولد فروید، در وین برگزار می‏گردد. سخنرانی‏او فروید و آیندگان‏(۸۱) نام دارد. ۱۹ نوامبر، چکسلواکی با دادن تابعیت به او موافقت می‏کند.طبق فرمان دوم دسامبر، او، همسر و چهار فرزند نوجوانش از تبعیت آلمان درمی‏آیند. اوهمچنین عنوان دکترای افتخاری دانشگاه بن را از دست می‏دهد. نامه او به رئیس این‏دانشکده که در تمام دنیا منتشر شد، محکومیت نازیسم را اعلام می‏دارد.
۱۹۳۷ : ادامه کار روی رمان لوته در وایمار(۸۲) که در نوامبر سال قبل آغاز کرده بود. آوریل،سفر سوم به آمریکا. برگزاری چندین سخنرانی در پشتیبانی از کمک به مهاجران آلمانی.
۱۹۳۸ : از ۱۰ فوریه تا آغاز ژوئیه، چهارمین سفر به آمریکا. برگزاری کنفرانس‏هایی در۱۱۵ شهر آمریکایی درباره «پیروزی نهایی دموکراسی»(۸۳). بعد از الحاق اتریش، تصمیم‏به مهاجرت به آمریکا می‏گیرد. ۱۱ ژوئیه بازگشت، دوباره به «کوزناخ»، جهت آماده‏شدن برای اسباب کشی در سپتامبر. ورود به نیویورک در ۲۵ سپتامبر. پذیرفتن کرسی‏استادی در دانشگاه «پرینستون»(۸۴).
۱۹۳۹ : کوشش برای کمک به وضع مهاجران آلمانی. سفر به اروپا از ۶ ژوئن تا نیمه‏سپتامبر. اتمام لوته در وایمار در اکتبر.
۱۹۴۰ : نگارش‏Les Tetes interverties (۸۵). آغاز نطقهای رادیویی (که ۵۵ برنامه خواهد شد) برای شنوندگان آلمانی، بوسیله فرستنده برنامه‏های بی. بی. سی. کوشش برای تحریک‏به مداخله آمریکا در اروپا و انتقاد از بی‏طرفی آنها.
۱۹۴۱ : استقرار در کالیفرنیا، در «پاسیفیک پالیسادس»(۸۶)، کار روی چهارمین جلد سلسله‏آثار یوسف و برادرانش. ژوئیه، مرگ «آلفرد پرینگسهایم» در نود سالگی در زوریخ(۸۷).
۱۹۴۲ : «کلاوس مان» داوطلب خدمت در ارتش آمریکا می‏شود. «توماس مان» چندین‏کنفرانس برگزار می‏کند. چاپ مجموعه‏ای از مقالات سیاسی او به انگلیسی قانون روز(۸۸).
۱۹۴۳ : انتشار یوسف و برادرانش‏(۸۹) توسط انتشارات «برمان - فیشر»(۹۰) در استکهلم. مارس،آغاز کار روی دکتر فاوستوس‏(۹۱).
۱۹۴۴ : «توماس مان» شهروند آمریکایی می‏شود. همسر «هاینریش ان»، «نلی»(۹۲)،خودکشی می‏کند.
۱۹۴۵ : مرگ روزولت، که «مان» هنگام تدفین او در «سانتامونیکا»(۹۳)، در ستایش اوخطابه‏ای ایراد می‏کند و در ۲۸ سپتامبر طی نامه سرگشاده‏ای در روزنامه‏Aufbau به‏نویسنده ملی‏گرا «والتر استرفون مولو»(۹۴) پاسخ می‏دهد که: «چرا به آلمان برنمی‏گردم»(۹۵).این موضوع به صورت مشاجره قلمی طولانی و شدیدی درباره مهاجرت درمی‏آید. اومورد حمله روشنفکرانی که در آلمان نازی مانده‏اند - موصوف به مهاجران داخلی - قرارمی‏گیرد. بعلاوه، نگرانی شدیدی در مورد تنزل دموکراسی در آمریکا وجود دارد.
۱۹۴۶ : آبسه ریوی او جراحی می‏شود. چاپ لوته در وایمار در آلمان، توسط انتشارات«شارکمپ»(۹۶). تحقیق درباره داستایوسکی و بزرگداشت برادرش «هاینریش مان» به‏خاطر شصت و پنجمین سالگرد تولد او.
۱۹۴۷ : دادن عنوان دکترای افتخاری به او توسط دانشگاه بُن. کار روی تحقیقی در مورد«نیچه» تحت عنوان فلسفه نیچه در پرتو تجارب ما(۹۷) که در سپتامبر، در مجله‏Die Neue Rundschau به چاپ رسید. از ۱۱ مه تا ۱۴ سپتامبر، سفر به اروپا، توقف درانگلیس و سوئیس، اما او از رفتن به آلمان اجتناب می‏کند. او «پیامی برای مردم آلمان»(۹۸)می‏فرستد و در آن تصمیم خود را توجیه می‏کند )در مجله‏Frankfurter Neue Presse در ۲۴ مه‏۱۹۴۷)، در این نامه متذکر می‏شود که به نظر او آلمان هنوز شفا نیافته و او باید انتظاربکشد تا بتواند عقیده مساعدی درباره آن ابراز نماید. در نتیجه در نشریات دست راستی‏آلمان مبارزه سختی علیه او درمی‏گیرد. انتشار دکتر فاوستوس در اکتبر (انتشارات برمان -فیشر در استکهلم). دسامبر برنامه‏ریزی برای نوشتن: الو(۹۹).
۱۹۴۸ : تحقیق درباره «استریندبرگ»(۱۰۰)، پایان دکتر فاوستوس، نوامبر در آمریکا دکترفاوستوس به عنوان «کتاب ماه»(۱۰۱) انتخاب می‏شود، به یک تیراژ ۱۰۰۰۰۰ نسخه‏ای‏می‏رسد.
۱۹۴۹ : انتشار کتاب دکتر فاوستوس. سفر به اروپا. سخنرانی در لندن در کتابخانه «واینر» (۱۰۲) ( کتابخانه‏ای اختصاصی که آثاری درباره نازیسم و بیدادهای ضدیهود را انتشار می‏دهد). «این دوران را نباید فراموش کرد، رایش سوم را، آلمانی‏ها راغب هستند. این دوران را به‏فراموشی بسپرند و از پرداختن به آن پرهیز کنند. در آلمان، مردم هنوز نمی‏خواهند به‏سخنها گوش فرادهند، یادآوری کنم ده سال جنایت را به علت نداشتن موقع‏شناسی ومخالفت با میهن‏پرستی تعبیر کرده‏اند...». در ماه مه خودکشی «کلاوس مان» در «کَن»(۱۰۳).اقامت در دانمارک و سوئیس، از ۲۳ ژوئیه تا ۱۶ اوت اولین سفر به آلمان بعداز ۱۶ سال،بخاطر دویستمین سال تولد گوته، تصمیم به ایراد همان سخنرانی در جمهوری فدرال (فرانکفورت) و در جمهوری دموکراتیک (وایمار) می‏گیرد. او (که بعنوان کمونیست‏معرفی شده) برای این که تصمیم گرفته به جمهوری دموکراتیک هم برود، مورد حمله‏قرار می‏گیرد. او می‏گوید: «من تقسیمات را نمی‏شناسم. سفر من برای دیدار از خودآلمان بود، خود آلمان به صورت یکپارچه، نه برای دیدار از برلین اشغال شده...»
۱۹۵۰ : به دنبال ماجرای «مک کارتیسم»(۱۰۴)، تظاهراتی ضدآمریکایی علیه او سر می‏گیرد.این تظاهرات بخاطر سفر او به «وایمار» و سخنرانی او بود. سخنرانی‏ای که باید درکتابخانه «کنگره» انجام می‏داد، فسخ می‏شود. در ماه مه، یک هفته را در پاریس‏می‏گذراند. این سفر توسط انتشارات و به خاطر چاپ ترجمه فرانسه دکتر فاوستوس‏برنامه‏ریزی شده است. سخنرانی در دانشگاه سوربن با عنوان زمانه من‏(۱۰۵) در ماه مارس،«هاینریش مان» در «سانتامونیکا» فوت می‏کند.
۱۹۵۱ : چاپ الو. کار مجدد روی فلیکس کرول، مارس، «توماس مان» توسط «یوجین‏تیلینگر»(۱۰۶) در مجله فری من‏(۱۰۷) آمریکا، متهم به طرفداری از کمونیست‏ها می‏شود. او درمتنی که ۱۳ آوریل در «اوف بر» (۱۰۸) (نیویورک) چاپ می‏کند، می‏نویسد: «انزجارجنون‏آمیز، نامعقول و کور نسبت به کمونیست‏ها، نمایش خطری بسیار بسیار موحش‏تراز کمونیسم محلی» برای آمریکاست. ۱۸ ژوئن ۱۹۵۱، حملات جدیدتری علیه وی، به‏خاطر پیام درودی که برای «یوهان آر. بشر»(۱۰۹) شاعر اتریشی می‏فرستد. «بشر» به‏وزارت فرهنگ جمهوری دموکراتیک منصوب شده است. سفر به سوئیس و اتریش تاماه اکتبر.
مونیخ نوامبر ۱۹۳۳
۱۹۵۲ : دریافت جایزه ایتالیایی به مبلغ ۵ میلیون لیر که از طرف «آکادمی ملی دای‏لینچی»(۱۱۰) به او اهدا شد. این جایزه بیشتر به خاطر «منش انسان‏گرایی پویا»ی او بود تا به‏خاطر آثارش (سرمایه این جایزه توسط «فریتسرنیلی» (۱۱۱) تامین شده بود). در ماه ژوئن‏او برای همیشه آمریکا را ترک می‏کند. بطورکلی به خاطر گسترش «مک کارتیسم» ووضعیت عمومی سیاست آمریکا، و نیز به خاطر احساس غم غربت برای اروپا. درسپتامبر، شرکت در کنگره یونسکو در ونیز. و سخنرانی تحت عنوان هنرمند و جامعه. نقل‏مکان موقت به ارلن باخ‏(۱۱۲) نزدیک «زوریخ». ۱۶ دسامبر ۱۹۵۲، نام او به عنوان شوالیه«لژیون دونور»(۱۱۳) از طرف جمهوری فرانسه اعلام شود: «این نشان، توسط دولت فرانسه‏به پاس احترام به شما و به خاطر ارزش استثنایی و مفاهیم جهانی آثار ادبی‏تان و نیز به‏خاطر مبارزه برای آزادی و عزت انسانی است که هیچگاه از آن دست نکشیدید.»۱۹۵۳ : مارس، چاپ مجموعه‏ای از تحقیقات (توسط نشر فیشر). سفر به رم در آوریل‏برای دریافت جایزه‏اش، او توسط پاپ پی هفتم بطور خصوصی پذیرفته می‏شود. سپس‏سفر به انگلیس، به خاطر اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه کمبریج. انتشار «سراب»(۱۱۴)در سپتامبر.
۱۹۵۴ : اواخر ژانویه، اسباب کشی به «کیلشبرگ»(۱۱۵) نزدیک دریاچه زوریخ. پایان بخش‏اول فلیکس کرول (که تکوین آن ۴۴ سال طول کشید و به صورت ناتمام باقی ماند، چون‏قسمت دوم آن هرگز نوشته نشد.) مارس، نگارش مقدمه‏ای بر نامه‏های اروپایی‏های نهضت‏مقاومت محکوم به مرگ در ایتالیا که توسطEinaudi منتشر می‏شود. دسامبر، بنا بر دعوت‏بی.بی.سی. ترجمه انگلیسی تحقیقی در مورد چخوف را جلوی بلندگوی رادیومی‏خواند.
۱۹۵۵ : مارس، دریافت عنوان همشهری افتخاری شهر «لوبک». جمع‏آوری اطلاعات ومطالب برای نگارش نمایشنامه‏ای به نام عیاشی‏های لوتر(۱۱۶) که هرگز نوشته نخواهد شد.سخنرانی عمومی درباره تحقیق‏اش در مورد چخوف در زوریخ، بنا به دعوت انجمن‏نویسندگان زوریخ. مه، شرکت در مراسمی که به افتخار شیلر در جمهوری فدرال (اشتوتگارت) و نیز جمهوری دموکراتیک (وایمار) برپا شد. دریافت عنوان دکترای‏افتخاری از دانشگاه «ینا»(۱۱۷). برگزاری مراسم رسمی به خاطر هشتادمین سالگرد تولد اودر زوریخ و «کیلشبرگ» (همراه با سخنرانی «ماکس پتی پیر» (۱۱۸)، که اینک رئیس جمهورجمهوری فدرال سوئیس است. و برگزاری کنسرتی توسط «برونو والتر)». تجلیل دولت‏فرانسه از او که با ابتکار «مارتین فلینکر» انجام گرفت بی‏اندازه او را تحت تأثیر قرار داد.
سفر به هلند که در آنجا به دریافت صلیب‏lOrdre dOrange-Nassau مفتخر شد و شاهدپخش فیلمی شد که براساس اعلیحضرت تهیه شده بود.
ژوئیه، اولین علائم بیماری. او از ۲۳ ژوئیه تا ۱۲ اوت در بیمارستانی در زوریخ بستری‏شد، بیماری او «ترومبوز» تشخیص داده شد. در بیمارستان اطلاع یافت که نشان‏la Croix de lOrdre به خاطر «شایستگی» از سوی جمهوری فدرال به او تقدیم شده‏است (ده اوت). در بستر دیدار از (آخرین دیدارهای) «مارتین فلینکر» که به او شادی‏خویش را از احترام و تجلیلی که دولت فرانسه برای او قائل شده است ابلاغ می‏دارد. ۱۲اوت «توماس مان» چشم از جهان فرو می‏بندد.

۱. Lubeck
۲. Julia da Silva Bruhns
۳. Luiz Heinrich Mann
۴. Otto Grautoff
۵. Julia
۶. Caria
۷. Victor
۸. Richard Dehmel
۹. Le Petit Monsieur Friedmann
۱۰. Palestrina
۱۱. Buddenbrooks
۱۲. Fischer
۱۳. Schopenhauer
۱۴. Tristan
۱۵. Tonio Kroger
۱۶. Katia Pringsheim
۱۷. Alfred Pringsheim
۱۸. Fiorenza
۱۹. Heure difficile
۲۰. Altesse Royale
۲۱. Sang reserve
۲۲. Klaus
۲۳. Dans le miroir
۲۴. Arthur Schnitzler
۲۵. Jakob Wassermann
۲۶. Hofmannsthal
۲۷. Angelus Gotffried Thomas
۲۸. Felix Krull
۲۹. Esprit et Art
۳۰. Monika
۳۱. La Mort aVenise
۳۲. Davos
۳۳. a la Montagne magique
۳۴. Erich M. Simon
۳۵. Caspari
۳۶. Fribourg
۳۷. Pensees de guerre۳۸. Frederic et la Grand coalition
۳۹. Cause allemande
۴۰. Les Consideration d;un etrange laکPolitique
۴۱. Hans Pfilzner
۴۲. Bruno Walter
۴۳. Elisabeth
۴۴. Maitre et chien
۴۵. Kurt Elsner
۴۶. Ernst Toller
۴۷. Chant de lenfantelet
۴۸. Michael
۴۹. Augsbourg
۵۰. Nordique
۵۱. Lukacs
۵۲. Rathenau
۵۳. Esprit et essence de la republique allemande
۵۴. Declin de;Occident
۵۵. Oswald sprengler
۵۶. John Galsworthy
۵۷. Carnegie
۵۸. Billan Parisien
۵۹. LArtiste et ls Société
۶۰. Grasset
۶۱ Reaction
۶۲. Joseph
۶۳. Histoires de Jacob
۶۴. Culture et socialisme
۶۵. Situation de Freud dans la Pensé moderne
۶۶. lAcadmie Prussienne des Arts
۶۷. De la Proffession décrivain allemand en notre temps
۶۸. Fragment sur le religieux
۶۹. Harald Braun
۷۰. Eckart-Verlag
۷۱. Goethe reprvsntant de lage bourgeols
۷۲. Sourffrances et Grandeur de Richard Wagner
۷۳. Reichsiag
۷۴. Hans Pfitzner
۷۵. Richard Strauss
۷۶. Alfred Knopft
۷۷. Le Jeune Joseph
۷۸. La Formation de lhomme moderne
۷۹. Carl von Ossietzky
۸۰. Edouard Korrodi
۸۱. Freud et lAvenir
۸۲. Charlotte a Weimar
۸۳. La victoire finale de la dmocratie
۸۴. Princetion
۸۵. Les Tetes interverties
۸۶. Pacific Palisades
۸۷. Alfred Pringsheim
۸۸. Order of the day
۸۹. Joseph le nourricier
۹۰. Bermann-Fischer
۹۱. Docteur Faustus
۹۲. Nelly
۹۳. Santa Monica
۹۴. Walter Von Molo
۹۵. Pouquoije ne rentre pas en Allemagne
۹۶. Suhrkamp
۹۷. La philosophie de Nietzsche aLa Lumiere de notre exprrience
۹۸. Message au peuple allemand
۹۹. LElu
۱۰۰. Strindberg
۱۰۱. Livre du Mois
۱۰۲. Wlener
۱۰۳. Cannes
۱۰۴. Mc Carthysme
۱۰۵. Mon temps
۱۰۶. Eugne Tillnger
۱۰۷. Freeman
۱۰۸. Aufbau
۱۰۹. Johannes R. Becher
۱۱۰. Accademia Nazionale dei Lincei
۱۱۱. Feltrinelli
۱۱۲. Erienbah
۱۱۳. Legion dhonneur
۱۱۴. Mirage
۱۱۵. Kilchberg
۱۱۶. les Noces de Luther
۱۱۷. lena
۱۱۸. Max Petitpierre
ناهید طباطبائی
منبع : سمر قند


همچنین مشاهده کنید