شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بازی روی لبه تیغ


بازی روی لبه تیغ
بهنوش بختیاری در نقش شیدا شیان در باغ مظفر با رفتار، حرکات و گفتارش باردیگر و برای لحظاتی خنده را بر لبان مخاطبان خود نشاند. بختیاری که با نقش لیلون در شب های برره مورد توجه قرار گرفت، این بار نیز به باغ مظفر آمد تا با توجه به نقش لیلون بار دیگر بر جذابیت مجموعه یی که به مانند شب های برره کارگردانش مهران مدیری و پیمان قاسم خانی سرپرست نویسندگانش است، اضافه کند.
ورود بهنوش بختیاری با نقش شیدا شیان از طراحی خوبی برخوردار شد. شیدا شیان به گونه یی طراحی شد که در کنار محمدرضا هدایتی در نقش منصورخان هم بازی باشد و به نظر می رسید قرار است نقش مکملی برای منصورخان باشد تا ظرایف بازی هدایتی بیشتر به کار آید. از سوی دیگر او برای پیشبرد نقشه یی حضور یافت که انگار نویسندگان مجموعه آن را فراموش کردند.
داستان سریالی باغ مظفر به زودی از سوی نویسندگان پس زده شد و ترجیح دادند به سمت و سوی اپیزودی کار کردن بروند. این تغییر روندها در باغ مظفر باعث شد که هیچ کدام از بازیگران به مانند کارهای قبلی این گروه به قول معروف گل نکردند.
اگر در شب های برره و پاورچین حتی بازیگرانی با نقش های کمتر به چهره های طنز تبدیل شدند، در باغ مظفر اتفاق دیگری افتاد؛ چهره های طنز با حضورهای پی در پی اما طراحی نشده، به تکرار نقش های قبلی خود پرداختند و حتی گاه در سرازیری سقوط قرار گرفتند. بهنوش بختیاری را به همراه هادی کاظمی باید بخت برگشته ترین بازیگران باغ مظفر دانست که در شب های برره به مجال فراخی برای بروز خلاقیت و توانایی خود دسترسی پیدا کردند، اما در باغ مظفر، قربانی طراحی نچسب نویسندگان برای نقش شان شدند.
بهنوش بختیاری با آن که قصه می طلبید و انتظارش می رفت، مورد فراموشی نویسندگان باغ مظفر قرار گرفت و هر از گاه به دلبخواه آنان برای رنگ بخشیدن به نقشی دیگر حضور پیدا کرد. البته نباید همه این ماجرا را بر عهده نویسندگان گذاشت. باغ مظفر بی آنکه بخواهد با کارهای درخشان این گروه مقایسه شود، در قیاس با خودش نیز نتوانست از توانایی و استعداد موجود در کل گروه بهره کافی ببرد.
حضور اسپانسرهای مختلف و الزام نویسندگان بر گنجاندن متن های سفارش و تبلیغی برای آنان بی آنکه ذره یی خلاقیت برای این گونه تبلیغات شود، به شدت باعث دلزدگی مخاطب شد و به نظر می رسد به یکی از مهم ترین مولفه های ضربه زن به متن ها تبدیل شده اما بهنوش بختیاری که با او به گفت وگو نشسته ایم متولد ۱۳۵۴ و فارغ التحصیل رشته مترجمی زبان فرانسه است. او از بازیگران کلاس های بازیگری مهتاب نصیرپور در موسسه رسام هنر است که اولین کار حرفه یی خود را در سال ۷۵ در سریال هوای تازه به کارگردانی محمد رحمانیان آغاز کرد.
بهنوش بختیاری به همان اندازه که بازی کرده دستیار و منشی صحنه در کارهای مختلف نیز بوده است. مهمان مامان داریوش مهرجویی و هزاران چشم کیانوش عیاری از جمله کارهای مهمی هستند که بختیاری در آنها دستیار کارگردان بوده است. بازی در داستان یک شهر اصغر فرهادی، روزگار جوانی اصغر توسلی، معجزه ازدواج علیرضا خمسه، همسفر قاسم جعفری، خانه به دوش رضا عطاران، جایزه بزرگ مهران مدیری و زندگی به شرط خنده مهدی مظلومی از جمله بازی های بهنوش بختیاری است.
بازیگر نقش شیدا شیان باغ مظفر در کارنامه خود تندیس حافظ از جشن دنیای تصویر به عنوان برترین بازیگر نقش اول زن در فیلم های کمدی و لوح تقدیر بهترین بازیگر نقش زن از جشن شبکه سه برای سریال شب های برره را دارد. این گفت وگو را در حالی می خوانید که چند قسمت دیگر تا پایان باغ مظفر باقی نمانده. البته قرار است ادامه باغ مظفر بعد از عید پخش شود.
● فعالیت تان را از بازیگری شروع کردید یا منشی صحنه؟
▪ از سال ۷۵ کارم را از مدرسه رسام شروع کردم. استادم خانم مهتاب نصیرپور بودند و بعد از آن چندین کار تلویزیونی به عنوان بازیگر داشتم. به عنوان منشی صحنه نیز در سینما و تلویزیون چند سال کار کردم.
● در چه کارهایی منشی صحنه بودید؟
▪ فیلم «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی، سریال «هزاران چشم» ساخته کیانوش عیاری، سریال همراز ساخته سامان مقدم و در فیلم های «انتخاب» ساخته تورج منصوری، «ازدواج صورتی» ساخته منوچهر مسیری و چندین سریال تلویزیونی دیگر.
● اولین بار در چه سالی و برای چه کاری جلوی دوربین رفتید؟
▪ سال ۷۵ در سریال هوای تازه که یک کار اجتماعی بود جلوی دوربین محمد رحمانیان رفتم.
● اولین همکاری شما با مدیری در چه کاری بود؟
▪ در سریال جایزه بزرگ که دو سال پیش پخش شد. کار بعدی ام «شب های برره» و حالا هم در باغ مظفر.
● از قبل می دانستید به بازیگران باغ مظفر می پیوندید؟
▪ نه، خیلی اتفاقی و یک دفعه یی پیش آمد.
● چقدر به متن وفا دارید؟
▪ اصولاً طبق متن پیش می رویم مگر اینکه احساس کنیم چیزی بامزه یا مثمرثمر باشد. اما چیز بیهوده یی هیچ کدام اضافه نمی کنیم.
● شنیده ایم که متن ها دیر به دست شما می رسد.
▪ اصولاً متن ها خیلی دیر به دستمان می رسد. البته بعضی روزها متن را زودتر در اختیار داریم. ولی بیشتر اوقات متن خاصی را در دست نداریم.
● با مشکلی مواجهه نمی شوید؟
▪ چرا. مشکلات که هست ولی کار روتین هر شب این چیزها را هم دارد. برای اینکه متن را حفظ کنیم و حسش را بفهمیم خیلی زمان می برد.
● در کارهای قبلی هم همین طور بود؟
▪ در برره اوایلش این طوری نبود ولی وسط کار باز همین مشکل را داشتیم. جایزه بزرگ هم تقریباً همین طوری بود. فکر می کنم مهران مدیری به خاطر اینکه به روز کار می کنند و بیشتر طبق عکس العمل مردم کارشان را پیش می برند، زمان اندکی بین ضبط و پخش داریم.
● به نظر شما چرا مردم نسبت به کارهای مدیری عکس العمل زیادی نشان می دهند؟
▪ فکر می کنم مدیری طنز، قاب تلویزیون و مخاطب را می شناسد و این شناخت برمی گردد به سال ها تجربه یی که در این کار داشته است. موضوع دیگر اینکه یکسری کارها و خلاقیت های تازه، بحث های تازه و به روز را در کارهای ایشان می بینیم که می تواند برای مردم جذاب باشد. در آخر اینکه قالب طنزی که ایشان دارند برای مردم قابل قبول و دلنشین است.
● در قسمت های اولیه پخش، کمتر این اتفاق پیش می آید؟
▪ بله. تا شخصیت ها جا بیفتند و شکل بگیرند یک مقدار طول می کشد. تا خود بازیگرها یخ شان آب شود و یک چیزهایی را پیدا بکنند راجع به کارشان، یک مقدار به زمان نیاز است.
● اگر مهران مدیری به جای برنامه طنز روتین سریال هفتگی می ساخت آیا باز هم استقبال مردم را شاهد بودیم؟
▪ حتماً. آقای مدیری در کارهایشان اصولاً ریسک نمی کنند، آنقدر به طرح شان اعتماد دارند که کاری را شروع می کنند. مطمئناً اگر روزی کاری را به جز طنز شروع کنند به همین اندازه موفق خواهند بود چون ایشان اصولاً سعی می کنند به اندازه کافی با دست پر بیایند جلو و اگر بدانند کاری موفق نخواهد شد ساختش را شروع نمی کنند و می دانم که چندین طرح در زمینه کارگردانی به ایشان پیشنهاد شده ولی معمولاً آدم حواس جمع و محتاطی هستند به همین دلیل من همکاری با ایشان را خیلی دوست دارم.
● چه موقع و از چه طریق به گروه مدیری پیوستید؟
▪ پوپک مظفری دستیار مدیری من را در سریال «خانه به دوش» رضا عطاران دیده بودند، بعد به من زنگ زدند که آقای مدیری می خواهند شما را ببینند به این طریق من برای سریال «جایزه بزرگ» انتخاب شدم.
● به عنوان بازیگر طنز، طنز را تعریف کنید.
▪ سختی، رنج و تلخی است که مناعت طبع دارد. کسی که زندگی را خیلی جدی نگاه نکند و با تمام تلخی هایش واقع بینانه به آن نگاه بکند، نگاهش می شود نگاه شوخی وار، در واقع طنز یک جور نیشخند است به مسائل سخت خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی، مسائلی که حالا بر وفق مراد نیست، یک جور نگاه خنده دار.
● به عنوان بیننده کارهای مدیری، آیا بدآموزی هایی را شاهد هستید؟
▪ کلاً من با کلمه بدآموزی مشکل دارم، یکسری واژه ها در جامعه ما مد می شود صرفاً به خاطر اینکه کلمه یی به کار ببرند. بدآموزی اصلاً معنی ندارد. زندگی یک چیز شخصی است و هر کسی تجربه های شخصی را براساس افکار و اندیشه خودش به دست می آورد.
کسی نیست که به آدم بد یا خوب را آموزش دهد. اگر قرار بود که واقعاً آموزش در زندگی ما تاثیر گذاشته باشد پس با این همه برنامه های تلویزیونی خیلی خوب و انسانیتی که در دینمان معتقد هستیم هر کدام باید برای خودمان یک انسان نمونه و روشنفکر به تمام معنی بودیم، پس چرا نیستیم؟، یعنی آموزش در ما تاثیر زیادی نمی گذارد، در حقیقت تجربه شخصی به ژن و ذات انسان برمی گردد به نظر من یکسری واقعیت ها در جامعه هست، آدم هایی هستند که تازه به دوران رسیده اند و اصالت کافی ندارند، تفکرشان در سطح جریان دارد این آدم ها می آیند رئیس می شوند.
چنین چیزهایی در جامعه ما هست و خودمان داریم می بینیم چرا بدآموزی، در باغ مظفر اصلاً بدآموزی نداریم، در برره حالا چرا یکسری مسائل فانتزی داشت که می گوییم امکان دارد در روحیه بچه ها تاثیر بگذارد. مگر ما در خیابان دعوا نمی بینیم، مگر کتک کاری نمی بینیم. مگر دروغ، غیبت و خاله زنک بازی نمی بینیم، همه اینها در جامعه ما هست.
● در باغ مظفر همزمان شما دو نقش را بازی می کنید. حتماً با مشکلات خاصی روبه رو هستید چطور حاضر شدید که دو نقش را که همزمان ضبط می شود قبول کنید.
▪ من چون خیلی یک دفعه یی وارد این مجموعه شدم واقعاً نمی دانستم که چه نقشی را قرار است بازی کنم، اصلاً حضورم برای چیست؟ و چه خواهد شد؟ حتی الان هم نمی دانم. اما به من گفتند که قرار است نقش دکتری را بازی کنم که بعداً معلوم می شود قلابی است و برای کلک بازی آمده. من خیلی خوشحال شدم که نقشم منفی است و سعی کردم یک تضادی در این نقش ایجاد کنم و احساس کردم این تضاد هر چه بیشتر شود شاید طنزش بیشتر شود مخصوصاً از آن شخصیت یک دفعه به بی شخصیتی مطلق رسیدن.
● شما اغلب نقش های رمانتیک داشته اید، حالا در نقش منفی ظاهر شده اید. چه حسی دارید؟
▪ در نقش های منفی می توان چاشنی هایی را پیدا کرد شاید دلنشین تر و واقعی تر باشد ولی مثبت بازی کردن فقط یک نقاب است چون یک آدم فقط سفید مطلق نیست بنابراین برای بازیگر که چالش های روحی مختلفی را تجربه می کند یک مقدار یک دست و یکنواخت است، چون هیچ آدم مثبت مطلقی وجود ندارد. نقش منفی یک مقدار کمک می کند تا بتوانی ابعاد پنهان وجودت را نشان بدهی، البته در کار طنز همه چیز خیلی غلو شده است آنقدر آدم نمی تواند درونی کار کند همه چیز بیرونی است. فکر می کنم چون همیشه به خاطر جنس صورتم و نوع بازی ام نقش های مثبت به من پیشنهاد شده و نقشم وجهه عاطفی اش قوی بوده وقتی این نقش به من پیشنهاد شد خیلی خوشحال شدم.
● از اینکه برای نقش شما کم می نویسند که باعث می شود در سریال خیلی کم حضور داشته باشید ناراحت نیستید؟
▪ گاهی اوقات از دست بچه ها ناراحت می شوم و می گویم حضورم در سریال کم رنگ است، در صورتی که خیلی می توانید برای من موقعیت های جالبی به وجود بیاورید، حضور من می تواند بهتر از این باشد.
بستگی دارد چقدر برای من نوشته بشود و در چه موقعیتی من را قرار بدهند و چقدر این موقعیت کمیک باشد ولی به هر حال انتظار دارم وقتی آدم وارد جمعی می شود یک حضور گرم و درست و بجا داشته باشد.
منظورم زیاد بودن نیست، منظورم بجا و مناسب بودن حضور است. این توقع را من از نویسنده هایمان دارم حالا که این طنز ایجاد شده و من با این همه عجله آمدم و این تضاد شخصیتی را ایجاد کردم یک اتفاقی بیفتد، عملاً می بینیم قسمت اول آمد و بعد کم کم حضورش کم رنگ شد و حتی در بعضی قسمت ها من نیستم. این عمل مرا یک مقدار دلسرد می کند کلاً قضیه من و منصور مقداری کم رنگ شد در صورتی که حالا یک کسی وارد شده و حداقل ۵-۴ قسمت راجع به آن صحبت می شود که اصلاً چرا وارد شد و چه خواهد شد.
● انتخاب بازیگران به عهده چه کسی بود؟
▪ کارگردان. کار مهران مدیری.
● اگر از شما دعوت می شد نقش فروغ را بازی کنید قبول می کردید؟
▪ شاید اگر مدیری نقش فروغ را به من می داد فکر می کنم از لحاظ کاراکتر و پوشش شبیه لیلون بود و این نقش برای خودم هم زیاد جالب نبود.
● به جز باغ مظفر مشغول کار دیگری هم هستید؟
▪ یک کار ایرانگردی به نام «آفتاب شرق» در مشهد به کارگردانی جهان خادم کار می کردیم و چند سکانس آن هم مانده بود که به من زنگ زدند و من توانستم خودم را برسانم. فعلاً هیچ کار دیگری را نمی توانم قبول کنم چون باغ مظفر تمام وقتم را گرفته است. ولی چند سریال صحبت کردم که قرار است بعد از باغ مظفر اگر خدا خواست کار کنم.
● حرف آخر؟
▪ از همه بیننده های عزیز به خاطر تمام کم و کاستی ها عذرخواهی می کنم. اگر یک روز بیایند پشت صحنه و ببینند که ما چقدر لبه تیغی کار می کنیم حتماً ما را درک خواهند کرد.
● منظور از لبه تیغ چیست؟
▪ متن و ضبط همزمان - در لحظه متن را حفظ می کنیم و به صورت سکانسی ضبط می شود.
گفت وگو با بهنوش بختیاری بازیگر «باغ مظفر»
مهربانو ابدی دوست
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید