چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
سهم ایران؟
حتی در صورت مهیا شدن شرایط عادلانه در مذاكره با لحاظ تامین منافع ملی ایران، جبران خسارتهای گذشته، احترام متقابل و سایر پارامترهای اساسی و غیرقابل اغماض در یك مذاكره مثبت و منصفانه، باز هم این فرضیه كه رابطه با امریكاموجب رشد و توسعه اقتصادی بیشتر خواهد شد، باید با روشهای علمی و مطالعات كاملاً پژوهشی رد یا اثبات شود. مقاله حاضر درصدد ارزیابی رابطه اقتصادی ایران و امریكا میباشد.
سنجش ویژگیهای روابط اقتصادی ایران و امریكا همواره در هاله غبارآلودی از تنشهای سیاسی صورت گرفته است. از همان واپسین سالهای عصر قاجاریه كه زمزمههای كشاندن پای مردم ینگه دنیا به عرصههای توسعه و ترقی ایران گه گاه به گوش میرسید تا هم اكنون كه بحث رابطه با امریكا از زاویهها و با سلیقههای مختلف طرح میشود، این موضوع در چنبره اوهام و خیالات و شعارزدگیها و احساسات مثبت و منفی محصور مانده است. به ویژه تلاشهای آكادمیك و منسجم چندانی درخصوص تشریح علمی منافع یا مضرّات اقتصادی رابطه با امریكاصورت نگرفته است.
حتی در صورت مهیا شدن شرایط عادلانه در مذاكره با لحاظ تامین منافع ملی ایران، جبران خسارتهای گذشته، احترام متقابل و سایر پارامترهای اساسی و غیرقابل اغماض در یك مذاكره مثبت و منصفانه، باز هم این فرضیه كه رابطه با امریكاموجب رشد و توسعه اقتصادی بیشتر خواهد شد، باید با روشهای علمی و مطالعات كاملاً پژوهشی رد یا اثبات شود. مقاله حاضر درصدد ارزیابی رابطه اقتصادی ایران و امریكا میباشد.مقاله حاضر با این هدف و با توجه به لزوم پرهیز از سادهانگاریهای شعاری به رشته تحریر درآمده است كه شما را به مطالعه آن دعوت میكنیم.
مقدمه
۱. حجم مقالات، مطالعات و تحقیقات انجام شده در ایران در خصوص رابطه با امریكا، در مقایسه با مطالعات انجام شده در امریكا، بهصورت مهمترین چالش سیاست خارجی آن كشور طی سالهای گذشته، بسیار اندك و حتی قابل چشمپوشی است.
۲. روشن است كه رابطه، عملی دو سویه است كه به تبادل چیزی از طرفی به طرف دیگر نیاز دارد؛ بنابراین، شرط داشتن رابطه، ایجاد مذاكره و تبادل دو سویه است و از طرفی، رابطه در شكلها و ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... نمود مییابد و اگر از رابطه اقتصادی بحث میشود، گرچه یكی از ابعاد مهم رابطه است، به تنهایی تمام جوانب بحث را در نظر ندارد و از مطالعه جوانب دیگر كفایت نمیكند.
۳. هدف از این نوشته، فقط ارزیابی رابطه اقتصادی با امریكاست. در این ارزیابی بدون بررسی دیگر ابعاد رابطه، به منافع و ضررهای هر یك از دوطرف اشاره خواهد شد؛ بنابراین، تجویز یا عدم تجویز رابطه با امریكا نمیتواند بر اساس ارزیابی صرف رابطه اقتصادی صورت گیرد.
۴. در این بررسی با اشاره به اهداف امریكا از داشتن رابطه اقتصادی با دیگر كشورها به نیاز روزافزون این كشور و كشورهای صنعتی به كشورهای در حال توسعه و جهان سومی توجه خواهد شد؛ سپس بهطور خاص، رابطه اقتصادی ایران و امریكا پیش و پس از انقلاب بررسی، و در پایان، بعد از نتیجهگیری، پیشنهادهایی در این زمینه ارائه میشود.
●اهداف امریكا و كشورهای صنعتی از رابطه با دیگر كشورها
گستردگی و تراكم ثروت و انبوهی تولید، غرب و نظام سرمایهداری را بر آن داشت تا بخشی از تولید خود را به سرزمینهای تحت نفوذ و سلطه خود منتقل كند و بدین ترتیب، برنامه به اصطلاح صنعتی كردن كشورهای فقیر و جهان سومی در دستور كار آنها قرار گرفت. سرمایهگذاری در این كشورها دو منفعت بزرگ به همراه داشت: یكی آنكه بیكاری و تورم را در كشورهای سرمایهدار صنعتی كاهش میداد و دوم آنكه سبب وابستهتر شدن كشور تحت سلطه شده، زمینه لازم را برای اِعمال سیاست تهیسازی و انتقال منابع و ثروت آن كشور به كشور صنعتی فراهم میآورد.
اهداف كلان و عمده امریكا و كشورهای صنعتی از داشتن رابطه اقتصادی با دیگر كشورها بهطور كلی عبارتند از:
الف. وابسته كردن اقتصادی كشورهای در حال توسعه در زمینه كالاهای ضروری، مصرفی و فنآوری: كشورهای صنعتی و پیشرفته همواره میكوشند تا كشورهای تحت نفوذ خود را از نظر كشاورزی و صنعتی به خود وابسته كنند تا هیچگاه به مرحله خودكفایی و استقلال اقتصادی نرسند. كشورهای شیلی، الجزایر، ایران پیش از انقلاب، نمونههای بارزی از اینگونه كشورها هستند.(۱)
ب. سوق دادن كشورهای در حال توسعه به نداشتن برنامهای منظم بهمنظور تخریب اقتصادكشور: تجربه كشورهای در حال توسعه و جهان سومی نشان میدهد كه امریكا و دیگر كشورهای پیشرفته، كشور تحت سلطه را بهگونهای هدایت میكنند كه همواره مانند اسب عصاری هر چه میرود، سر جای اولش باشد. تشویق برای سرمایهگذاری در صنایع مونتاژ و استفاده از مزایای صنعتی شدن و فنآوری وارداتی از جمله كوششها در این زمینه است.
ج. اجرای سیاست تهیسازی در كشورهای در حال توسعه: كشورهای صنعتی پیشرفته از طریق سازوكارهای گوناگونی میكوشند تا منابع نفتی، زیرزمینی و معادن و منابع نفتی كشورهای در حال توسعه و عقبمانده را به همراه مغزهای فعال و نیروی انسانی متخصص این كشورها، به سرزمینهای خود منتقل كنند.
د. عقب نگهداشتن اقتصاد كشورهای در حال توسعه: كوشش كشورهای صاحب سرمایه و فنآوری بر آن است كه كشورهای جهان سوم را از نظر اقتصادی عقب نگهدارند؛ چرا كه فقط از این طریق میتوان آنها را وابسته، و سیاست تهیسازی را درباره آنان اجرا كرد. مونتاژی كردن كشورهای در حال توسعه، عمدهترین كوشش در این مسیر است.(۲) آثار سوء تحمیل و داشتن نظام اقتصاد تك محصولی، از دیگر علل عقبماندگی اقتصاد كشورهای جهان سوم به شمار میرود.(۳)
ه. نیاز روزافزون كشورهای پیشرفته صنعتی به كشورهای جهان سوم در حال توسعه: برای تامین چنین نیازی، ایجاد وابستگی اقتصادی بهترین راهحل است:با توجه به وابستگی اقتصادی جامعه جهانی، هیچ كشوری قادر به پیگیری سیاستهای اقتصادی خود بهطور جداگانه، مستقل و خارج از چارچوب اقتصاد بینالملل نخواهد بود و از آنجایی كه توسعه و رشد اقتصادی كشورها در گرو یكدیگرند، لذا رشد و توسعه اقتصادی در كشورهای صنعتی، بدون در نظر گرفتن رشد و توسعه اقتصادی و پیشرفت دیگر كشورهای جهان قابل دسترسی نیست.»(۴)
امریكا و دیگر كشورهای صنعتی پیشرفته، توسعه و پیشرفت خود را در گرو وضعیت اقتصادی كشورهای در حال توسعه میبینند:«اگر بحران جنوب شرقی آسیا در سال ۱۹۹۷ به میزان ۴/۱ درصد از رشد اقتصادی ایالات متحده در سال ۱۹۹۸ میكاهد و در كار و اشتغال، حدود دو میلیون نفر در امریكا تاثیر منفی میگذارد، واضح است كه سیاستمداران ایالات متحده تمام كوشش خود را در مهار این بحران و نفوذ در اقتصاد چنین كشورهایی به كار خواهند گرفت.»(۵)
نتیجه اینكه امریكا و دیگر كشورهای صنعتی به دو علت به كشورهای در حال توسعه نیاز دارند و در پی وابستگی اقتصادی آنها هستند: یكی آنكه این كشورها محل مناسبی برای سرمایهگذاریهای خارجی بوده، سودهای كلانی از آنها عاید میشود و دوم آنكه اینگونه كشورها به خوبی، منابع و مواد اولیه مورد نیاز امریكا و كشورهای صنعتی پیشرفته را تأمین میكنند(۶) و به این جهت است كه طی سالهای گذشته، میزان واردات امریكا زیادتر شده، و به واردات مواد معدنی كه در آنجا كمیاب است، منحصر نمیشود؛ بلكه شامل همه نوع مواد اولیه است و هدف از آن، دست یافتن به منابع با صرفهتر و كنترل این منابع در عرصه رقابتهای خارجی است.(۷)●اهمیت رابطه با خاورمیانه و جهان اسلام برای امریكا
منطقه خاورمیانه و جهان اسلام برای امریكا در این میان جایگاه ویژهای دارد و از چند جهت دارای اهمیت است.
۱. اهمیت دینی و مركزیت دنیای اسلام
۲. اهمیت نظامی، راهبردی و جغرافیایی
۳. اهمیت اقتصادی از جهت ذخایر نفتی و بازار محصولات غرب
۱. از آنجا كه بیشتر كشورهای این منطقه، مشتریان مطمئن و بازارهای خوبی برای كشورهای غربی و صنعتی هستند، منطقه خاورمیانه بهطور عام، و خلیجفارس بهطور خاص، به مركز ثقل رقابت قدرتهای بزرگ صنعتی تبدیل شده است و میتوان انتظار داشت كه تركیب قدرت در منطقه خاورمیانه، آیینه تركیب قدرت در نظم نوین جهانی خواهد بود.(۸) این منطقه آنقدر برای سران امریكا دارای اهمیت است كه در بین آنان، اصلی بهنام «اصل كارتر» وجود دارد و آشكارا بر تمایل امریكا بهمنظور سلطه بر این منطقه دلالت میكند. آن اصل چنین است:
«هر تلاشی كه از سوی هر قدرت خارجی برای كسب سلطه بر منطقه خاورمیانه صورت گیرد، تجاوز به منافع حیاتی امریكا تلقی خواهد شد و امریكا با استفاده از كلیه وسایل لازم، از جمله با استفاده از نیروهای نظامی در مقابل چنین تجاوزی خواهد ایستاد.»(۹)
نفت اعراب و فعالیتها و صنایع مرتبط با آن، یگانه سود یا یگانه منبع تامین سودهای سرشار امریكا از كشورهای عربی در خاورمیانه نیست؛ زیرا افزایش درآمد اعراب، منطقه خاورمیانه را ابتدا به بازار مهم و بسیار غنی برای صادرات و خدمات امریكایی تبدیل میكند و این امر، موجب رونق اقتصاد داخلی كشور امریكا میشود. از سوی دیگر، حجم عظیمی از پول نقد اعراب به صورتهای گوناگون در امریكا و بانكهای این كشور سپردهگذاری و سرمایهگذاری میشود. داشتن اقتصادی تك محصولی و گسترش صنایع مونتاژ و وابسته نیز مزید بر علت و سبب وابستگی بیش از پیش این كشورها شده است:«آمار نشان میدهد تنها در سال ۱۹۹۷ میلادی، كشورهای عربی ۱۲۰ میلیارد دلار در بانكهای اروپا و امریكا ذخیره پولی داشتهاند؛ بهطوریكه در این میان، كشور عربستان به تنهایی ۸۶ میلیارد دلار را به خود اختصاص داده است. ... بدین ترتیب بوده كه سرمایه كشورهای نفتخیز عربی در اروپا و امریكا وسیلهای برای نجات سرمایهداری از بحرانهای احتمالی میشده است.»(۱۰)
مقام معظم رهبری در این باره میفرماید:
«امروز دولت امریكا به این قانع نیست كه بر كشور و منافع خود تسلط داشته باشد و خود را بهعنوان یك كشور و یك ملتطبق میل و اراده خود اداره كند. آنها میخواهند در هر نقطهای از عالم كه موقعیت جغرافیایی حساسی وجود دارد، حضور داشته باشند؛ هر جا آبراه مهمی وجود دارد، بر آن مسلط باشند؛ هر جا منافع حیاتی زیرزمینیای وجود دارد، تحت سلطه آنها باشد؛ هر جا پول، قدرت و امكانی هست، آنها بتوانند بر آن تسلط داشته باشند؛ هر جا مجموعهای از انسانها زندگی میكنند، تا آنجا كه میتوانند، اراده خودشان را بر آن مجموعه تحمیل كنند.»(۱۱)
●هدف از كمكهای اعطایی به كشورهای در حال توسعه
اگر به موارد و میزان كمكهای اعطایی در قالب وام و سرمایهگذاریهای خارجی و نیز عایدیهای ناشی از آنها كه همواره مورد توجه كشورهای صنعتی پیشرفته از جمله امریكا بوده است، اشاره شود، مفید خواهد بود. این مساله سبب میشود تا كشورهای غربی، نفوذ و منافع خویش را در ممالك توسعه نیافته و در حال توسعه، حفظ و تقویت كنند. امروزه بهجای كنترلها و دخالتهای مستقیم، هدف، كنترل غیرمستقیم كشورهای در حال توسعه و جهان سومی است و اگر هم كمكی اعطا میشود و در كشوری سرمایهگذاری انجام میگیرد، نه بهمنظور كسب سودمستقیم، بلكه برای كنترل و در نتیجه، حصول سود غیرمستقیم در كشورهای در حال توسعه است.
امریكا و دیگر كشورهای صنعتی و صاحب سرمایه و فنآوری، فقط در شاخههایی از صنایع كشورهای توسعه نیافته سرمایهگذاری میكنند كه امكان بهرهبرداری سرشار و منافع كلان مسلم باشد، و براساس همین اصل، اقتصاد كشورهای جهان سوم به صنایع استخراجی و تهیه مواد خام صنعتی و كشاورزی محدود است.(۱۲) در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰، كل سرمایهگذاری خارجی امریكا در جهان برابر با ۹/۲۳ میلیارد دلار، و سود حاصل از این سرمایهگذاری ۳۷ میلیارد دلار بوده است. از ۹/۱۴ میلیارد دلار سرمایهای كه از امریكا به اروپا و كانادا سرازیر شده، ۴/۱۱ میلیارد دلار به صورت سود به امریكا بازگشته، و این بهمعنای خروج ۵/۳ میلیارد دلار سرمایه است؛ در حالیكه بین امریكا و سایر كشورهای جهان كه اغلب توسعه نیافته هستند، وضع برعكس بوده؛ بهطوریكه ۹ میلیارد دلار سرمایهگذاری در این كشورها، سودی معادل ۹/۲۵ میلیارد دلار برای امریكا در برداشته است و این یعنی ورود ۶/۱۶ میلیارد دلار سرمایه به امریكا؛(۱۳) نتیجه اینكه با توجه به وجود ریسك و عدم حتمیتهای موجود، امریكا بیشتر بهدنبال سرمایهگذاری در كشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته است و در تأمین منافع سیاسی و اقتصادی خود در كشورهای جهان سوم در مقایسه با دیگر كشورهای اروپایی و امریكایی تمایل فراوانی دارد و بدین سبب در پی نزدیك شدن به این كشورها بوده، مایل است آنها را به خود وابستهتر كند.
●وظایف و اهداف شركتهای چندملیتی در كشورهای جهان سوم
با مطالعه تجربی، نقش شركتهای چند ملیتی را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
۱ـ این شركتها بازوی كشورهای پیشرفته بوده، در وابسته كردن كشورهای در حال توسعه میكوشند.
۲ـ سرمایهگذاری این شركتها بهگونهای است كه همواره از فنآوری سرمایهبر استفاده میكنند؛ بدین سبب از نظر ایجاد اشتغال، نقش بسزایی را ایفا نمیكنند.
۳ـ فنآوری وارداتی بر اساس مقتضیات كشور میزبان، طرحریزی نشده است؛ به همین علت، همواره كالاهای ساخت این شركتها در كشور میزبان از كالاهای مشابه گرانتر تولید میشود.
۴ـ به علت وابستگی صنعت كشور میزبان، كالاهای ساخت شركتهای چندملیتی نامرغوب است.
۵ـ موارد پیش گفته دست به دست هم دادهاند تا میزان واردات از كشورهای پیشرفته صنعتی افزایش یابد.(۱۴) آمار ارائه شده در زمینه عایدیهای كلان شركتهای چندملیتی امریكایی، خود گواه خوبی بر اهداف و نیتهای این شركتهاست:
«میزان كل پولی كه از كشورهای توسعه نیافته در طول سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ عاید شركتهای چندملیتی امریكایی شده است، تقریبا معادل ۵۶ میلیون دلار میشود؛ یعنی در مقابل هر دلار سرمایهگذاری، حدود هفت دلار عاید شركتهای چندملیتی امریكایی شده است.»(۱۵
گذشته از بحث بازپرداخت وامها و بهره آنها،(۱۶) نكته جالب آن است كه این وامها و كمكهای دریافتی، صرف آبادانی و رشد اقتصادی كشور پذیرنده نشده، بابت خرید كالاهای امریكایی هزینه میشود:
«تقریبا ۲۰۰۰ میلیون دلار از ۲۴۰۰ میلیون دلار كمك درخواستی، بهطور مستقیم برای خرید كالاهای امریكایی صرف میشود و در جهت منافع اقتصادی امریكا و تأمین آنها مصرف شده است. از سوی دیگر، لازم به توضیح است كه قیمت كالاهای امریكایی كه كشورهای دریافت كننده وام (طبق موافقت به عمل آمده) از امریكا خریداری میكنند، ۴۰ درصد گرانتر از قیمت معمولی كالاها در بازارهای جهانی است و در خصوص برخی از وسایل و ابزار امریكایی، این افزایش حتی به ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد نیز میرسد.»(۱۷)●مروری تاریخی به رابطه ایران و امریكا پیش از پیروزی انقلاب
ایران با داشتن موقعیتی راهبردی و برخورداری از منابع غنی نفت و گاز، همواره برای امریكاییها اهمیت فوقالعادهای داشته است و بدین سبب، ایران در گذشته یكی از نزدیكترین هم پیمانان امریكا و غرب بود.مهمترین تحولی كه پیش از انقلاب در بخش كشاورزی صورت گرفت و از طرف امریكا دیكته شد، اصلاحات ارضی بود:در این مرحله كه گمان میرفت ۵۰ درصد زمینها در اختیار كشاورزان قرار گیرد، تنها ۹ درصد آنان صاحب زمین شدند.(۱۸)
سیل مهاجرت روستاییان به شهرها از نتایج اصلاحات ارضی و نتیجه آن، فزونی واردات مواد مصرفی و غذایی بود و شهرها نیز برای پذیرایی این مهاجران امكانات كافی نداشتند.(۱۹) در بخش صنعت كشور نیز وضع چندان مناسبی حاكم نبود و هزینههای سرسامآور نظامی و تسلیحاتی بر مشكلات این بخش افزوده بود. سیاستهای نادرست اصلاحات ارضی، عدم حمایت از كشاورزان، عدم فعالیت كافی سرمایهگذاران داخلی و واردات مواد غذایی و راهبردی و نیز گسترش صنایع مونتاژ، زمینه وابستگی را بیش از پیش فراهم ساخته بود.(۲۰)
بهانه ژاندارمی منطقه باعث شده بود كه ایران، قبرستان صنایع و كارخانههای وابسته و زرادخانه تسلیحات نظامی شود. ایران در دهه ۱۳۵۰، سلاحها و تسلیحاتی داشت كه حتی برای ارتش امریكا نیز گران تشخیص داده میشد و از طرفی دارای سلاحهایی بود كه حتی نیروهای نظامی امریكا نیز به آنها مجهز نبودند.(۲۱) دهها میلیارد دلار درآمد نفت در زمان شاه، یا صرف خرید كالاهای مصرفی و نظامی میشد یا اگر هم برای سرمایهگذاری به كار میگرفت، بهگونهای بود كه تأثیر چندانی بر رشد و توسعه اقتصادی پایدار كشور نداشت. روابط اقتصادی ایران و امریكا ماهیت امپریالیستی داشت:مثلاً ایران در برابر هر دلاری كه از تجارت با امریكا بهدست میآورد، حدود دو دلار برای خرید كالاها، تجهیزات و خدمات امریكایی میپرداخت.(۲۲)
جرج بال یكی از معاونان پیشین وزارت خارجه ایالات متّحده، ضمن اشاره به آماری در خصوص وابستگی ایران به امریكا، از اوج سلطهگری امریكا و سلطهپذیری ایران در زمان شاه پرده برداشته، به نقش مستقیم امریكا در سیاستگذاریهای نظامی ایران اشاره دارد:«ما شاه را به طور كامل تحت نظارت داشتیم. این ما بودیم كه میگفتیم شما به فلان سلاح احتیاج ندارید و به فلان سلاح احتیاج دارید.»(۲۳)
جالب اینجا است كه شاه نیز خود بر این مسأله اذعان داشته، و خود، دولت خود را به امریكا وابسته میدانست؛ وی در واپسین روزهای اقتدار خود در ایران، خطاب به وزیر خزانهداری وقت امریكا (در دوران ریاست جمهوری كارتر) گفت:«ارتش در دست شما بود. اقتصاد مملكت را خودتان برنامهریزی میكردید. ساواك را خودتان و اسرائیل تاسیس كردید. پلیس را دولت جنابعالی تربیت میكرد. چیزی نبود كه من از شما پنهان كرده باشم. حال هم نباید همه شكستهایتان را به گردن من بیندازید.»(۲۴)
بهسبب همین مسائل است كه كارتر، سقوط شاه و وقوع انقلاب اسلامی ایران را برای امریكا فاجعهآمیز خوانده، میگوید:«عجب است كه سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری امریكا، نه در شیكاگو و یا نیویورك، بلكه مستقیما در تهران تعیین میشود.»(۲۵)
●بررسی رابطه اقتصادی ایران و امریكا پس از پیروزی انقلاب
دولت وقت امریكا در سالهای نخست پیروزی انقلاب ایران (پس از اشغال سفارت امریكا و قطع رابطه از سوی امریكا)(۲۶) در اجرای تحریم اقتصادی ایران، افزون بر قطع صادرات، بلوكه كردن مبلغ هشت میلیارد دلار ذخایر و سپردههای ارزی ایران در امریكا را نیز اعلام كرد. آثار منفی تحریم مذكور با توجه به وابستگیهای شدید بخشهای اقتصاد كشور، به طور طبیعی سخت و زیانبار ارزیابی میشد.(۲۷)
در طول جنگ تحمیلی، امریكا بسیار كوشید تا قیمت نفت را پایین آورده، با محرومساختن ایران از درآمدهای نفتی و ضعیف كردن آن در تهیه سلاح و مهمات، ایران را به كرنش در مقابل خود وادارد. پس از جنگ نیز همزمان با آغاز دوران بازسازی، امریكاییها ادعا كردند كه تهران به رابطه بهتری با واشنگتن نیاز دارد؛ زیرا ایران قصد دارد اقتصاد بیمار و ضعیف ناشی از جنگ را بازسازی كند؛ یعنی امریكاییها میگفتند كه امریكا نخواهد گذاشت دیپلماسی ایران، بدون ایجاد رابطه با امریكا شكل بگیرد و این مسأله باعث شد تا تحریمهای امریكا برضد ایران به شكل گستردهای آغاز شود.(۲۸) تحلیلگر امریكایی میگوید:«جایی كه قانون، اجازه مداخله شركتهای امریكایی را نمیدهد، رقبای اروپایی و آسیایی به سرعت جایگزین آنها میشوند و این امر تنها به زیان شركتهای امریكایی خواهد بود.»(۲۹)
از دیگر رویدادهای واقع شده در مسیر رابطه ایران و امریكا، اِعمال سیاست مهار دو جانبه از سوی امریكا بود؛ سیاستی كه انزوا و تضعیف دو كشور ایران و عراق را مدنظر داشت. مقوله تحریم اقتصادی و مهار ایران در چارچوب سیاستگذاری خارجی امریكا جایگاه خاصی دارد؛ چرا كه با توجه به نبودن تحریمهای سازمان ملل برضد ایران، دولت امریكا چارهای جز ایجاد موقعیت مناسب برای جلب همكاری و هماهنگی متحدان اروپایی و غیراروپایی، پیش روی خود نمیبیند و از طرفی، دستیابی به توافق و اجماعی قابل قبول، ضرورتی انكارناپذیر برای تضمین اجرای كارآمد در جهت آغاز تحریم اقتصادی و فنآوری به شمار میرود.(۳۰) بدین ترتیب، مسأله چگونگی برخورد با سیاست اعمال تحریم برضد ایران به شاخص بسیار مهم و نقشآفرین در صحنه روابط متقابل امریكا با متحدان اروپایی و غیراروپایی تبدیل شده است.(۳۱) یكی از مقامهای ارشد دولت امریكا میگوید:«متحدان استراتژیك امریكا، منافع اقتصادی خود در خلیج فارس و جهان اسلام را بر سیاست تحریمی واشنگتن علیه ایران ترجیح میدهند و از طریق توسل به سیاست مذاكرات انتقادی میكوشند تا زمینههای توسعه و روابط اقتصادی و تجاری و سرمایهگذاریهای كلان را در مورد ایران هموار ساخته و به یكی از طرفهای تجاری مهم ایران تبدیل شوند.»(۳۲)
ایران بهطور مستمر با تحریمها و اقدامهای قهرآمیز امریكا روبهرو است؛ ولی پس از گذشت سالها، اكنون بسیاری از صاحبنظران معتقدند كه اقدامهای پیشین نه تنها موجب انزوای ایران در صحنه بینالمللی نشده، بلكه با گرایش ایران به كشورهای جنوب شرقی آسیا، خاورمیانه و اروپا و نیز كشورهای مشترك المنافع، موجبات كاهش وابستگی به امریكا، بیش از پیش فراهم شده است. از سویی، عدم رابطه اقتصادی بهطور رسمی، هم برای دولت و هم برای شركتهای امریكایی ضرر مالی و تجاری بسیاری را در برداشته است و شركتها و مقامهای ارشد دولت امریكا با عناوین گوناگون، دولت را به داشتن رابطه با ایران ترغیب میكنند جیمز بیل در این زمینه اذعان داشته است:«اگر هدف امریكا این است كه ایران را به لحاظ اقتصادی، ضعیف و به لحاظ سیاسی، منزوی نماید، این امر نتایج بیحاصلی را ایجاد خواهد كرد و اگر امریكا، ضربه سیاسی و اقتصادی مهم و قابل توجهی را به ایران وارد نماید، در آنصورت بازتابهای فاجعهآمیزی در محیط سیاسی منطقه خلیجفارس ایجاد خواهد كرد.»(۳۳)
برژینسكی كه زمانی مشاور امنیت ملی در حكومت كارتر بود، میگوید:«اگر در دو دهه آینده نه تنها خواهان ثبات در خلیجفارس، بلكه دستیابی به آسیای مركزی و كشورهای حوزه خلیجفارس با ذخایر عظیم نفتی آنها هستیم، نیازمند آنیم كه با ایران روابط استراتژیك خوبی داشته باشیم.»(۳۴)
لی هامیلتون نماینده دموكرات مجلس نمایندگان، در شورای روابط خارجی امریكا در سال ۱۹۹۸ نیز بیان میدارد:«رویارویی میان ایالات متحده و ایران به نفع هیچیك از طرفین نمیباشد. باید سیاست كار با ایران را شروع كنیم كه چنین سیاستی بسیار بیشتر از سیاست امروز ما، یعنی مهار و منزوی ساختن ایران، در خدمت منافع ملی امریكا است. اگر مذاكره نكنیم، غیر از این نمیتوانیم انتظار داشته باشیم كه بنبست غیرقابل قبول جاری تداوم نیابد... بهطور خلاصه، روابط ضعیف با ایران به شكل گستردهای سیاست خارجی امریكا را با مشكل روبهرو میسازد؛ بنابراین، بهبود روابط با ایران میتواند منافع قابل توجهی را در بر داشته باشد... تلاشهای ما برای منزوی كردن ومهار ایران نه تنها موفق نبوده، بلكه نتایج معكوسی داشته است. اینها موجب تنشهای بزرگی با همپیمانان ما در اروپا و دوستان عرب ما در خلیجفارس شده است. درواقع سیاست ما، ایران را منزوی نمیكند. این سیاست، ایالات متحده را منزوی میسازد ... ما در تلاشهای خود برای منزوی ساختن و تحریم ایران، به طیف گستردهای از منافع ایالات متحده زیان میرسانیم. سیاست خارجی ما در قبال ایران عمیقا خدشهدار است.»(۳۵)
نظریات شركتهای امریكایی، مقامهای بلند پایه امریكایی و غیرامریكایی ناكارآمدی سیاستهای اتخاذی از جانب امریكا برضد ایران را نشان میدهد و این سیاستها در عمل با شكست مواجه شده است و این امریكا است كه از عدم رابطه، ضرر بیشتری میبرد و به طور طبیعی به مذاكره و روابط با ایران تمایل بسیاری دارد.●نتیجهگیری و ارائه پیشنهاد بهمنظور رابطه با امریكا
اگر به معنای مذاكره توجه كنیم، به اهداف امریكا از طرح مذاكره و رابطه با ایران پیمیبریم. مذاكره در عرف بینالملل به معنای معامله است و در معامله به طور طبیعی دو طرف باید از مواضع خود عدول كنند تا در یك نقطه به هم رسیده، به توافق دست یابند. در مذاكره، همواره آنكه دست بالا و بر نظام جهانی و مجامع بینالمللی تسلط بیشتری دارد، از موضع قویتری برخوردار است و طرف دیگر مذاكره كننده را تحت فشار قرار داده، بهتدریج او را به دست كشیدن از مواضع خود و تسلیم شدن وامیدارد.
برای بررسی رابطه آتی ایران و امریكا، بهتر است به سابقه این رابطه طی سالهای گذشته (فقط در سالهای پس از انقلاب) دقت داشته باشیم تا اهداف امریكا از تمایل به رابطه و مذاكره بهتر روشن شود. خط مشی و رفتار امریكا در برابر ایران (فقط از دید اقتصادی) میتوان به شرح ذیل بیان كرد: ۱ـ به كارگیری خط مشی مهار برضد ایران در اوایل انقلاب ۲ـ ورود به جنگ با ایران به نفع عراق با حمله به سكوهای نفتی ایران ۳ـ حمله به ناوگان دریایی ایران و انهدام بخشی از توان دریایی ایران در اوج جنگ تحمیلی ۴ـ اعمال نفوذ در دادگاه لاهه و تبدیل آن به مرجع غیرمنصف ۵ـ تشدید تحریمهای اقتصادی بر ضد ایران در سالهای پایانی جنگ ۶ـ جلوگیری از اجرای قراردادهای نفتی و پتروشیمی و نیروگاههای اتمی ۷ـ پیشگیری از دستیابی ایران به غرامتهای ناشی از جنگ ۸ـ اِعمال سیاست مهار دوگانه و قانون داماتو ۹ـ مخالفت با عبور خطوط لوله نفت و گاز و راههای ترانزیت آسیای میانه از ایران (طبق محاسبه، عبور لولههای ترانزیت از ایران، سالانه چهار میلیارد دلار برای ایران درآمد خواهد داشت.)(۳۶) ۱۰ـ اِعمال تحریم شركتهای خارجی سرمایهگذاری در منابع انرژی ایران ۱۱ـ فشار مستمر بر اتحادیه اروپا و ژاپن برای قطع روابط اقتصادی با ایران ۱۲ـ تصویب بودجه در كنگره امریكا برای سرنگونی یا تعدیل رفتار سیاسی ایران ۱۳ـ جلوگیری از اعطای وام به وسیله بانكهای جهانی و كشورهای ثروتمند و ایجاد موانع در راه عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی.(۳۷) به جهت همین مطالب مقام معظم رهبری میفرماید:
«هدف آنها تسلط است، نه رابطه. هدفشان چپاول است، نه مبادله. هدفشان این است كه همه كاره ممكلت باشند. ... برای آنها رابطه به معنای مقدمه برای تسلط است و به كمتر از آن هم راضی نیستند. مسأله، مسأله برگرداندن همان قدرت سیاسی، اقتصادی و امنیتی است كه سی سال امریكاییها در این كشور داشتند.»(۳۸)
با این حال، امروزه كشور ما برای این كه بیش از بیست سال است با وجود فشارهای گوناگون امریكا بدون ارتباط با آنكشور، خود را اداره كرده، به شخصیتی بینالمللی تبدیل شده است، و نه تنها در بین ملتها، بلكه از دید بسیاری از دولتها نباید آنرا به بهای اندك از دست بدهد. در پاسخ به كسانی كه داشتن رابطه را یگانه راه حل فائق آمدن بر مشكلات اقتصادی میدانند، باید گفت: اولاً رابطه با امریكا از جنبه اقتصادی، شاید مشكلات كوتاهمدت ما را حل كند، اما عملكرد امریكا در رابطه با دیگر كشورها و مروری بر این رابطه (حتی در ایران پیش و پس از انقلاب) به خوبی خوی استكباری و منافع استیلاطلبانه آن كشور را نشان میدهد. از سوی دیگر، بسیاری از كشورها كه با امریكا روابط نزدیك اقتصادی دارند نیز با مشكلاتی شبیه مشكلات ما مواجهند؛ بنابراین، چه تضمینی وجود دارد كه مشكلات اقتصادی ما در صورت برقراری رابطه حل شود؟ ثانیا اگر حساب شده عمل كنیم، روابط اقتصادی با امریكا را تا میزان فراوانی بدون داشتن رابطه سیاسی نیز میتوان بهدست آورد؛ ولی آنچه امریكا بهدنبال آن میرود، داشتن رابطه سیاسی و پیگیری اهداف استیلاطلبانه است. نكته دیگر آنكه از كجا معلوم امریكا در صورت داشتن رابطه با ما، ایرانی آباد، اسلامی و مقتدر از نظر اقتصادی میخواهد؟ این امر در حالی است كه وزیر دفاع پیشین این كشور با صراحت اعلام داشت كه باید ریشه ملت ایران را خشكاند و هیچكدام از مقامهای امریكایی نیز این سخن را تكذیب نكرد و نگفت كه نظر او صرفا نظری شخصی است.(۳۹) اگر پرسیده شود كه چرا سیاستمداران امریكایی در زمان شاه چنین جملههایی را نمیگفتند، پاسخ روشن است؛ چون شاه مطیع امریكا و حافظ منافع آن كشور در منطقه بود و لزومی نداشت به مقابله با شاه و دولت او برخیزد.
محاصره اقتصادی و تحریمهای متعدد، به ملت ایران فهماند كه باید روی پای خود بایستند و ایران اسلامی را با امكانات خود و امداد از خداوند بسازند. باید بپذیریم كه در سایه باروری استعدادهای درخشان خودی، بهسبب احساس عزت و استقلال از استكبار جهانی و بینیازی از دشمنان بر مشكلات پیروز خواهیم شد. فقط كوشش در جهت خودكفایی و استقلال است كه ما را به سر منزل مقصود میرساند.(۴۰)
اگر قرار است رابطه و مذاكرهای هم صورت گیرد، باید موقعیت و تمهیداتی را فراهم كنیم تا از موضع ضعف، به توافقی به زیان منافع ملی تن ندهیم؛ این شرایط را به اجمال میتوان بهصورت ذیل بیان كرد: ۱ـ تدوین و اجرای برنامه توسعه اقتصادی مستقل از دستورالعملهای محافل و نهادهای رسمی نظام سرمایهداری و به كمك تمام كارشناسان ملی و بر پایه امكانات درونی و در چارچوب قانون اساسی در جهت تحقق استقلال ملی و اقتصادی و قطع صادرات نفت ۲ـ ایجاد رابطه منطقی همراه با احترام به منافع متقابل كشورهای مسلمان و رفع تنشهای گذشته و موجود كه اینكار باعث خواهد شد تا امریكا و دیگر متحدان او نتوانند از اختلاف بین مسلمان به نفع پیشبرد مقاصد خود بهره گیرند. ۳ـ گسترش و تعمیق رابطه اقتصادی و سیاسی با كشورهای در حال توسعه مانند چین، روسیه، هند و كشورهای اروپایی و ژاپن و كشورهای عرب خلیجفارس و همسایگان شمالی برای ارتباط فرهنگی با مردم كشورهای غربی و خنثیكردن تبلیغات گذشته كه اینكار از طریق مسلمانان این كشورها، دانشگاهیان، روشنفكران و هنرمندان مقدور خواهد بود.(۴۱) با چنین عملكردی، پس از یك دروه زمانی، وضعیت به نفع ایران تغییر خواهد كرد. همچنین اصل باید بر اساس تأمین منافع ایران و جبران خسارتهای گذشته، احترام متقابل و شناخت حقوق ملت ایران از جانب دولت امریكا بنا نهاده شود. باید شرایط مذاكره مهیا شود تا كامیابی بیشتری به دست آید. ایران اسلامی باید دیپلماسی فعالی را دنبال كند كه رهبر فرزانه انقلاب ـ مدظلهالعالی ـ اصول این دیپلماسی فعال را چنین ترسیم فرموده است:
«بارها گفتهام: عزت را، حكمت را و مصلحت را رعایت كنند، بروند با همه دولتها ارتباط داشته باشند.»(۴۲
باید خود را بیشتر در عمل بینیاز كنیم؛ چرا كه اگر بپذیریم بهدلیل نیاز، با امریكا رابطه داشته باشیم، لازم است وضعیت برتر آن را بپذیریم و این سرآغاز وابستگی است. آموزههای دینی نیز كوشش در جهت دستیابی به استقلال و خودكفایی در تمام ابعاد را به كشورها و ملتهای مسلمان گوشزد كردهاند. مفاد آیه ۲۹ سوره فتح، به قدرت یافتن مسلمانان و رسیدن آنان به شكوه و عظمتی توجه میدهد كه دشمنان اسلام، تاب تحمل آن را نداشته باشند و به طور طبیعی باید در جهت اقتدار سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بكوشیم. در متون اسلامی، یكی از اهداف دولت اسلامی، تامین نیازمندیهای جامعه اسلامی عنوان شده و اینكه دولت، با حفظ استقلال اقتصادی، برنامهریزی جهت خودكفایی و قطع نیاز به دیگران را دنبال كند و این بدان جهت است كه قرآن كریم، جامعه اسلامی را از ذلت و وابستگی به دشمنان بازداشته و استقلال و توانمندیهای جامعه را ارزش قلمداد كرده است.(۴۳)پینوشتها:
۱. رك: محفوظ بنون: سرمایهداری دولتی در الجزایر، ترجمه پیروز الف، [بینا]؛ جورگه یالارسیوس: شیلی، ترجمه زمانی و نادری، [بینا].
۲. زیانهای اقتصادی حاصل از جامعه مونتاژی را در این مأخذ میتوان جستوجو كرد: حسن توانایانفرد: توطئههای اقتصادی امپریالیسم در ایران، سازمان انتشارات كتاب؛ تهران، ۱۳۶۴؛ ص ۱۲۸ ـ ۱۴۵.
۳. رك: همایون الهی: امپریالیسم و عقب ماندگی، انتشارات موسسه اطلاعات، تهران، ۱۳۶۷؛ ص ۸۷ و ۸۸
۴. سخنان نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، سال ۱۳۷۲؛ به نقل از روزنامه كیهان، ۲۱/۷/۱۳۷۲، ص ۳.
۵. علی رشیدی: «رابطه منطقی با امریكا: افزایش فرصت برای حضور بینالمللی»؛ ایران فردا، ش ۴۴، تیر ۱۳۷۷؛ ص ۳۶.
۶. حضرت امام(ره) در این زمینه به تفصیل بیانات گوناگونی داشته است. رك: در جستوجوی راه از كلام امام، دفتر چهاردهم؛ ص ۱۴۵.
۷. آنجلو یولوس: جهان سوم در برابر كشورهای غنی، ترجمه امیرحسین جهانبگلو، انتشارات خوارزمی، تهران، ۱۳۵۷، ص ۳۳. برای مطالعه بیشتر، ر.ك: هاری مگداف و تام كمپ: امپریالیسم: تئوری، تاریخ، جهان سوم، ترجمه هوشنگ مقتدر، انتشارات كویر، تهران، ۱۳۶۹، ص ۶۷ ـ ۷۱.
۸. سعید تائب: «قانون داماتو: ایران یا اروپا؟»، مجله سیاست خارجی، سال یازدهم، ش ۱، بهار ۱۳۷۶، ص ۳۳
۹. نظام شرابی: امریكا و اعراب، ترجمه عباس عرب، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۱۳۴۱.
۱۰. یوردان یه یُف: جهان عرب و امپریالیسم، ترجمه هادی آزادی، [بینا]؛ ص ۲۱۸ ـ ۲۲۳. در این زمینه حتی خود كارشناسان امریكایی نیز اعتراف دارند كه «اگر امریكاییها به مدّت یكسال نفت كشور فقط عربستان را از دست بدهند، درآمد ملّی امریكا در حدود ۲۷۲ میلیارد دلار كاهش خواهد یافت و در حدود دو درصد بهمیزان بیكاری این كشور افزوده خواهد شد و شتاب تورّم بهصورت حادّی درخواهد آمد و منجر به نوعی هرج و مرج اقتصادی خواهد شد». نظام شرابی: امریكا و اعراب، ص ۱۴۹۱.
۱۱. روزنامه جمهوری اسلامی، ۴/۲/۱۳۷۶، ص ۲.
۱۲. بهمنظور بررسی بیشتر در این زمینه، ر.ك: پروین معظمی گودرزی (مترجم): «ابعاد سیاست امریكا در مورد كشورهای مستقل مشتركالمنافع»، فصلنامه مطالعات آسیای مركزی و قفقاز، سال هشتم، دوره سوم، ش ۲۵، بهار ۱۳۷۸.
۱۳. روزنامه اطلاعات، ۹/۱۲/۱۳۵۹، ص ۲. برای ملاحظه آمار دیگری در این زمینه، ر.ك: پل هریسون: درون جهان سوم، ترجمه شاداب وجدی، انتشارات فاطمی، تهران، ۱۳۶۴، ص ۴۲۰ ـ ۴۲۵
۱۴. سعید رهنما (مؤلّف و مترجم): شركتهای چندملّیّتی و كشورهای توسعه نیافته، انتشارات بهاران، تهران، خلاصهای از صفحات ۸۶ ـ ۸۹.
۱۵. همایون الهی: امپریالیسم و عقبماندگی، ج ۲، نشر قومس، تهران، ۱۳۷۲، ص ۱۲۷.
۱۶. ر.ك: ل فیتونی: امپریالیسم و كشورهای توسعه نیافته، ترجمه ع. هوشیار، انتشارات پیشگام، تهران، ۱۳۵۷، ص ۸۲.
۱۷. همان، ص ۸۲ ـ ۸۴.
۱۸. فرد هالیدی: دیكتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ترجمه فضلاله نیك آئین؛ انتشارات امیركبیر، تهران، ۱۳۵۸، ص ۱۱۹ و ۱۲۰.
۱۹. ر.ك: رابرت گراهام: ایران، سراب قدرت، ترجمه فیروزنیا، انتشارات سحاب، تهران، ۱۳۵۸، ص ۴۱ و ۴۲.
۲۰. ر.ك: نیكی كدی: ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، انتشارات قلم، تهران، ۱۳۶۹، ص ۲۵۹ و ۲۶۰.
۲۱. مثالهای بسیاری در این زمینه میتوان ذكر كرد؛ از جمله اینكه: «در بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۷ كارخانجات امریكایی، تسلیحات نظامی به ارزش ۷/۱۳ میلیارد دلار را به ایران فروختهاند. این مبلغ تقریبا برابر است با یكچهارم كل منابع بهدستآمده از بابت سلاحهایی كه امریكا در همین زمان به ۸۳ كشور جهان به میزان ۷/۵۳ میلیارد دلار فروخته است». (نیكی كدی: ریشههای انقلاب ایران، ص ۲۵۹ و ۲۶۰) همچنین ر.ك: حسن توانایان فرد: امپریالیسم زدگی اقتصاد ایران، انتشارات آگاه، تهران، ۱۳۶۱، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶.
۲۲. جمعی از نویسندگان: انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، ج ۱۵، انتشارات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، قم، بهار ۱۳۷۹، ص ۱۱۲.
۲۳. جمیله كدیور: رویارویی انقلاب اسلامی ایران و امریكا، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۷۲؛ ص ۴۸. همچنین ر.ك: مارك جی. گازیوروسكی: سیاست خارجی امریكا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، ۱۳۷۱، ص ۴۳.
۲۴. منوچهر محمدی: «آخرین روز یك دیكتاتور»، كیهان هوایی، ش ۱۱۶۸، ۱۸/۱۱/۱۳۷۴، ص ۱۸.
۲۵. هامیلتون جردن: بحران، ترجمه محمود شرقی، انتشارات هفته، تهران، ۱۳۶۲، ص ۱۸۳.
۲۶. دقت شود كه قطع رابطه با ایران از سوی امریكا صورت گرفته است.
۲۷. در سالهای ۵۷ ـ ۱۳۵۶، یعنی واپسین سال حیات رژیم پهلوی، میزان مبادلات ایران و امریكا بالغ بر ۶/۶ میلیارد دلار بوده كه ۷/۳ میلیارد دلار آنرا واردات ایران از امریكا و ۹/۲ میلیارد دلار آن را صادرات ایران به امریكا تشكیل میداده است. این وضعیت بهطور مستقیم بر وضعیت اقتصادی ایران آثار منفی داشت، رك: جواد منصوری: شناخت استكبار جهانی، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۶۷، ص ۱۸۵ و ۱۸۶.
۲۸. رك: احمد جهانبزرگی: جرعه جاری: جستاری در استراتژی برخورد با امریكا در نخستین دهه انقلاب اسلامی، ص ۲۲۶ به نقل از نیوزویك، ۲ دسامبر ۱۹۹۱.
۲۹. «مهار دوگانه، تجارتی كم سود» صفحه اول، ش ۳۶، اردیبهشت ۱۳۷۴؛ ص ۱۸ به نقل از نیوزویك، ۲۷ مارس ۱۹۹۵.
۳۰. رك: محمدجواد ظریف و سعید میرزایی: «تحریمهای یكجانبه امریكا علیه ایران»، مجله سیاست خارجی، سال ۱۱، ش ۱، بهار ۱۳۷۶، ص ۹۴ و ۹۵.
۳۱. رك: سیداصغر كیوان حسینی: «مروری بر ادبیات سیاست مهار دو جانبه»، فصلنامه مصباح، سال ۸، ش ۲۹؛ ص ۹۷ و ۹۸. همچنین، ر.ك: مرضیه ساقیان (مترجم): «مخالفت شدید متّحدان امریكا با تحریم ایران»، مجله سیاست خارجی، سال ۱۱، ش ۱، بهار ۱۳۷۶؛ ص ۳۲۵ ـ ۲۳۴.
۳۲. روزنامه كیهان، ۷/۸/۱۳۷۶، ص ۱۴. همچنین ر.ك: روزنامه سلام، ۲/۲/۱۳۷۵، ص ۹.
۳۳. James Bill, "The united State and Iran: Mutual Mythologyies" , Middle East Policy, Vol.۲, No.۳, ۱۹۹۳, PP: ۱۰۴ - ۱۰۵.
۳۴. اریك و اتكینز: «چهره عریان سیاست امریكا و خاورمیانه»، ترجمه مرتضی میرمطهری، اطلاعات سیاسی، اقتصادی، ش ۱۱۶ ـ ۱۱۵، فروردین و اردیبشهت ۱۳۷۶، ص ۱۳۸ و ۱۳۹.
۳۵. لی هامیلتون: «ارزیابی مجدّد سیاست امریكا در قبال ایران»، ترجمه علی رستمی: فصلنامه خاورمیانه، سال ۵، ش ۱، بهار ۱۳۷۶، ص ۱۶۱ و ۱۶۲ و ۱۶۴ ـ ۱۶۶.
۳۶. رك: روزنامه سلام: بررسی موضوع رابطه بین ایران و امریكا از منظر تحولات پس از دوم خرداد ۱۳۷۶، انتشارات روزنامه اسلام، تهران، تابستان ۱۳۷۸، ص ۳۹.
۳۷. بهمنظور بررسی دیگر جوانب رابطه ایران و امریكا، ر.ك: حسن واعظی: چرا مرگ بر امریكا؟، جزوه منتشر شده به وسیله ستاد مردمی بزرگداشت مراسم ۱۳ آبان، ۱۳ آبان ۱۳۷۹.
۳۸. روزنامه جمهوری اسلامی، ۵/۱۰/۱۳۷۷، ص ۲.
۳۹. رك: روزنامه سلام، ۲۸/۲/۱۳۷۸.
۴۰. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر استقلال و قطع وابستگی از دشمنان بسیار تأكید شده است؛ از جمله: بند ج اصل ۹، بند (هشت) اصل ۲ و اصول ۴۳ و ۸۰ و ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۵۲، ۱۵۳، ۱۵۴، قانون اساسی.
۴۱. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳/۲/۱۳۶۹، ص ۲.
۴۲. برای بررسیهای بیشتر، ر.ك: سیدمحمد صدر: «امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهدیدات و استراتژی مقابله در زمینه سیاست خارجی»، مجله سیاست خارجی، سال ۹، ش ۱، بهار ۱۳۷۴؛ ص ۷۳ ـ ۸۲.
۴۳. رك: آیه ۱۴۱ نساء: «خداوند هرگز برای كافران درباره اهل ایمان راه تسلط را باز نخواهد كرد». همچنین ر.ك: آیه ۶۰ انفال: «هر نیرویی در توان دارید برای مقابله با دشمنان آماده سازید؛ اسبهای ورزیده، آذوقه و آلات جنگی، تا بهوسیله آن، دشمن خداوند و دشمن خویش را بترسانید ... . آنچه در راه خدا صرف میكنید، خداوند به شما عوض و پاداش خواهد داد».
پژوهشگر: حسن دادگر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست