یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
مجله ویستا
مادر و پسر - Mother And Son
سال تولید : ۱۹۹۷
کشور تولیدکننده : آلمان و روسیه
محصول : توماس کوفوس
کارگردان : الکساندر سوکوروف
فیلمنامهنویس : یوری آرابوف
فیلمبردار : الکسی فیودوروف
آهنگساز(موسیقی متن) : میخائیل ایوانوویچ
هنرپیشگان : الکسی آنانیشنوف و گودرون گهیر
نوع فیلم : رنگی، ۷۳ دقیقه.
مادر (گهیر) سخت بیمار است. بدنش نحیف شده و قوایش تحلیل رفته است. پسر (آنانیشنوف) عاشقانه از او پرستاری میکند. به او غذا میدهد، روبهروی خانه، روی نیمکت مینشاندش، و کارت پستالهای قدیمی را با صدای بلند برایش میخواند. آن دو کودکی پسر را به یاد میآورند؛ زمانی را که مادر نمیتوانست بگذارد پسرش یک لحظه از جلوی چشمش دور شود، چرا که میترسید از دستش بدهد. مادر سعی میکند. مرگ قریبالوقوعش را از پسر پنهان کند. مادر میخواهد قدم بزند، میخواهد بین مردم باشد هرچه که نمیتواند راه برود. پسر او را به دهکدهٔ خالی میبرد؛ مکانی متروک که آخرین ساکنانش آن دو هستند...
● فیلمی رویائی درباره عشق روحانی میان مادری در حال مرگ و پسر جوانش سوکوروف موفق میشود تجربهای احساسی به دست دهد در فیلمهای معاصر نظیری برای آن نمیتوان سراغ گرفت. اینجا آهنگ فیلم، آگاهانه، آرام است. گفتوگوها ناچیز و تقریباً جزئی هستند و ̎اکشن̎ صحنهها تقلیل داده شده به لحظههائی هیپنوتیسمی و فرارونده از عشق و ایثار در مادر و پسر ، سوکوروف با هر نمائی که عرضه میکند (به جای اینکه به سرعت قطع بدهد و منظر جدیدی را پیش روی تماشاگر بگشاید) فرصت میدهد تا تماشاگر از تصویر حظ ببرد و رویاهای خود را در آن جستوجو کند و شاید رابطهٔ مادر ـ فرزندی خود را به یاد بیاورد. چشماندازی که مادر و پسر در آن زندگی میکنند زیبائی غمانگیزی دارد؛ چشماندازی که سوکوروف به شکل نقاشیهای رمانتیک آلمان استفاده میکند ـ تصاویر او بیشتر به نقاشیهای کاسپار داویت فریدریش شباهت دارد تا ظاهر فریبنده بیشتر فیلمهای تاریخ سینما. نماهای دور مزارع ذرت، که در باد موج میخورند ـ و بالایشان ابرها روی تپهها میلغزند؛ و اتاقهای تاریک پرسایهای که ناگهان شعاعی از نور در آنها میدرخشد. تا آخر فیلم، مادر و پسر در این پس زمینه بصری تها میمانند. تنها دوبار، دنیای بیرونی در افق ظاهر میشود. مثل یادآوری اینکه آدمهای دیگری هم هستند و به شکل دود به جای مانده از لوکوموتیو ـ که پسر میبیند؛ و آرزومندانه به آن خیر میشود. وقتی مادر میمیرد، پسر در دنیائی که دیگر هیچ آرامشی برای او ندارد، به کلی تنها میماند.
کشور تولیدکننده : آلمان و روسیه
محصول : توماس کوفوس
کارگردان : الکساندر سوکوروف
فیلمنامهنویس : یوری آرابوف
فیلمبردار : الکسی فیودوروف
آهنگساز(موسیقی متن) : میخائیل ایوانوویچ
هنرپیشگان : الکسی آنانیشنوف و گودرون گهیر
نوع فیلم : رنگی، ۷۳ دقیقه.
مادر (گهیر) سخت بیمار است. بدنش نحیف شده و قوایش تحلیل رفته است. پسر (آنانیشنوف) عاشقانه از او پرستاری میکند. به او غذا میدهد، روبهروی خانه، روی نیمکت مینشاندش، و کارت پستالهای قدیمی را با صدای بلند برایش میخواند. آن دو کودکی پسر را به یاد میآورند؛ زمانی را که مادر نمیتوانست بگذارد پسرش یک لحظه از جلوی چشمش دور شود، چرا که میترسید از دستش بدهد. مادر سعی میکند. مرگ قریبالوقوعش را از پسر پنهان کند. مادر میخواهد قدم بزند، میخواهد بین مردم باشد هرچه که نمیتواند راه برود. پسر او را به دهکدهٔ خالی میبرد؛ مکانی متروک که آخرین ساکنانش آن دو هستند...
● فیلمی رویائی درباره عشق روحانی میان مادری در حال مرگ و پسر جوانش سوکوروف موفق میشود تجربهای احساسی به دست دهد در فیلمهای معاصر نظیری برای آن نمیتوان سراغ گرفت. اینجا آهنگ فیلم، آگاهانه، آرام است. گفتوگوها ناچیز و تقریباً جزئی هستند و ̎اکشن̎ صحنهها تقلیل داده شده به لحظههائی هیپنوتیسمی و فرارونده از عشق و ایثار در مادر و پسر ، سوکوروف با هر نمائی که عرضه میکند (به جای اینکه به سرعت قطع بدهد و منظر جدیدی را پیش روی تماشاگر بگشاید) فرصت میدهد تا تماشاگر از تصویر حظ ببرد و رویاهای خود را در آن جستوجو کند و شاید رابطهٔ مادر ـ فرزندی خود را به یاد بیاورد. چشماندازی که مادر و پسر در آن زندگی میکنند زیبائی غمانگیزی دارد؛ چشماندازی که سوکوروف به شکل نقاشیهای رمانتیک آلمان استفاده میکند ـ تصاویر او بیشتر به نقاشیهای کاسپار داویت فریدریش شباهت دارد تا ظاهر فریبنده بیشتر فیلمهای تاریخ سینما. نماهای دور مزارع ذرت، که در باد موج میخورند ـ و بالایشان ابرها روی تپهها میلغزند؛ و اتاقهای تاریک پرسایهای که ناگهان شعاعی از نور در آنها میدرخشد. تا آخر فیلم، مادر و پسر در این پس زمینه بصری تها میمانند. تنها دوبار، دنیای بیرونی در افق ظاهر میشود. مثل یادآوری اینکه آدمهای دیگری هم هستند و به شکل دود به جای مانده از لوکوموتیو ـ که پسر میبیند؛ و آرزومندانه به آن خیر میشود. وقتی مادر میمیرد، پسر در دنیائی که دیگر هیچ آرامشی برای او ندارد، به کلی تنها میماند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست