پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


چشمان تمام بسته


چشمان تمام بسته
تلویزیون در مقام رسانه چه وظایفی بر عهده دارد؟
نسبت به چه مقولاتی باید حساسیت به خرج دهد و از کنار چه مسائلی باید با چشمانی بسته عبور کند و آنها را نادیده بگیرد؟
بی شک تعیین این مواضع بر عهده یک سیستم محسوس یا نامحسوس است. اما همیشه، همه جا و توسط همه کس وجود چنین مجرایی در تمام دنیا تأیید و حتی در بعضی اوقات تأکید می شود. توجه کنیم به تلویزیون های دولتی در تمام نقاط دنیا. این شبکه ها بی بر و برگرد و بی کم و کاست تضمین کننده حیات سیاسی دولت های خویشند. به عبارت بهتر این شبکه ها همواره تلاش می کنند تا به نحوی از سیاست های دولت های متبوع خود حمایت به عمل آورده، مصالح و کیان این سیستم های حکومتی را تأیید و تبلیغ نمایند. حال در این میان می ماند چندین و چند شبکه خصوصی که بعضاً در بسیاری اوقات در مقام اپوزیسیون حکومت ها وارد عمل شده به تریبونی برای مخالفت با سیاست های گوناگون آن دولت ها تبدیل می شوند. پایین بودن میزان بودجه چنین شبکه هایی، کم بودن تعداد مخاطبان این شبکه ها و بسیاری دیگر از عوامل محدودکننده، دست به دست هم می دهند تا این دولت ها نسبت به آن چه از این شبکه ها پخش می شود، حساسیتی به خرج ندهند. از سوی دیگر تلاش می کنند تا با تقویت و تزریق بودجه های هنگفت به شبکه های دولتی، شبکه های خصوصی را تقریباً بی سروصدا از میدان رقابت خارج سازند یا هر چه بیشتر از تعداد مخاطبان آنها کم کنند. حال بد نیست کمی نزدیک تر بیاییم. جایی داخل مرزهای کشورمان در همین ابرشهری که تهران نام گرفته است. تلویزیون در کشور ما همواره یک رسانه دولتی بوده است. رسانه ای که طبق تعاریف ما از این عبارت، همواره تأییدکننده و تضمین کننده سیاست های جاری در کشور بوده است و این رویکرد هنوز نیز ادامه یافته است. اما زمانی که با تصاویر گرافیکی مربوط به یکی از بزرگترین شبکه های داخلی یعنی شبکه یک مواجه می شویم، نکته ای جلب توجه می کند. شعار تبلیغاتی این شبکه با عبارت «شبکه یک، شبکه ملی» بر روی صفحه تلویزیون نقش می بندد و تعابیر مختلفی را در ذهن متبادر می سازد. بی تردید زمانی که با این جمله روبه رو می شویم، ذهنیت ما نسبت به آن شبکه دولتی ای که درست به یک ابزار تأیید دولت تبدیل شده دگرگون می شود. «ملت» مجموعه ای از آرا، عقاید، آرمان ها، دیدگاه ها، ایده آل ها، قومیت ها و حتی مذاهب گوناگون است. بالطبع نه تنها دولت ما بلکه هیچ دولتی نمی تواند متضمن رضایت تمامی ملت خود باشد. در این راستا این عبارت جامع فراگیر، انتظارات بسیاری را ایجاد می کند. انتظارات و توقعاتی که لاجرم باید از حدود یک طیف، یک گروه یا حتی یک آرمان فکری، ایدئولوژیک عبور کرده و حوزه های بسیار وسیع تری را شامل شود.
شاید تلویزیون کشور ما در زمره یکی از عجیب و غریب ترین رسانه های تصویری دنیا باشد. این امر در تعامل با مخاطبان از قشرها و طبقات گوناگون به روشنی آشکار می شود. گروه های مختلف در تلویزیون از یک سیاست کلی، دقیق و ضابطه مند تبعیت نمی کنند. از یک سو برنامه های خبری و سیاسی تأییدکننده یگ گروه فکری است. از طرف دیگر سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی ای که از شبکه های مختلف پخش می شوند باب سلیقه و طبع همین گروه تأیید شده نیست. موسیقی در تلویزیون خود حکایت دیگری دارد و منتقدان و موافقان بسیاری را برای خود دست و پا کرده است. تکلیف برنامه های مستند و سیاست پخش آنها نیز چندان روشن نیست و... اما آن چه که در سال های اخیر به عنوان حرکت و جریانی به شدت مثبت و سازنده در تلویزیون مشاهده می شود، رویکرد این رسانه به مسائل سیاسی _ اجتماعی است. سال ها قبل، آن چه تحت این عنوان از تلویزیون پخش می شد، تأییدی صرف از تحولات اجتماعی، سیاست های این حیطه و... بود. به طوری که تماشاگر تلویزیون دچار تردیدی عمیق می شد. شک و تردید در این که آیا این سلسله تصاویر، گزارش ها و خبرها و... مربوط به کشور ما است یا خیر! اما در این چند وقت اخیر، اتفاقی دیگر افتاده است. ظهور مجریانی چون مرتضی حیدری، شهیدی، درستکار و... دعوت از مسئولان و دست اندرکاران امور اجتماعی و توضیح خواستن از آنها، شیوه دیگری است که آرام آرام نتایج ثمربخش آن را می توان به تماشا نشست. این روزها حس گرهای تلویزیون در مقام یک رسانه ملی به شدت به تکاپو افتاده است. (که البته خدا کند به خاطر مصالح و مسائل سیاسی نباشد و بتوان در آینده نیز به عنوان یک رویکرد به شدت حرفه ای و مثبت رسانه ای تداوم آن را شاهد بود.) این روزها گویی تلویزیون، شاخک های حسی خود را به بند بند وجود اجتماع وارد کرده است و با پرهیز از سیاست زد گی آن چه به عنوان یک جریان شهری _ اجتماعی در میان مردم رد و بدل می شود را دریافت کرده و به سرعت به روی آنتن می فرستد. مسئولان مربوطه را دعوت و گاه آنها را تا مرز محاکمه شدن، بازجویی و اعتراف کردن پیش می برد. نگاهی به شدت مردمی، سازنده و حائز اهمیت. توجه کنیم به نگاه تلویزیون به مسائلی چون افزایش جریمه های رانندگی با نگاه ویژه به اعتراضات منطقی مردم مبنی بر کمبود امکانات شهری نظیر خیابان ها، اتوبان ها، پارکینگ ها، افزایش روز افزون ماشین ها و کمبود وسایل حمل ونقل عمومی و... یا معضل ترافیک پس از ماه مبارک رمضان که هنوز نیز ادامه دارد یا مشکل لاینحل و کهنه شرکت واحد و همین طور طرح قانون اخذ مالیات مستقیم بر کالاها و... تمامی اینها بحث های داغ مردم کوچه و بازار است. مردمی که رسانه تلویزیون با یدک کشیدن نام «رسانه ملی» وظیفه دارد نسبت به طرح چنین معضلاتی فارغ از حوزه سیاست، آن هم به صورت مستمر اقدام کند. عملکردی که این روزها به عینه شاهد آن هستیم و نسبت به ادامه آن نیز باید امیدوار باشیم. باید از آن جهت که مباد با فرض تغییر در ساختار دولت فعلی در آینده، چنین نگاهی به معضلات و مصایب اجتماعی رویه ای دیگر به خود گرفته و رسانه در تقابل با آنها با چشمانی تمام بسته روبه رو شود.
منبع : مرکز توسعه و تبادل دانش فناوری اطلاعات