شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال جهان او را باور کرده است


فوتبال جهان او را باور کرده است
گاس هیدینک از آن دسته مربیانی است که انسان ناخودآگاه باور می کند توانایی معجزه دارد.او به هر تیمی که پا می گذارد آن را از مخمصه بیرون می کشد. مرد هلندی زیاد حرف نمی زند با کسی کری نمی خواهد و فقط آهسته و پیوسته راه خود را ادامه می دهد. آنچه می خوانید خاطرات چند بازیکن گاس بزرگ طی سال های مربیگری اش است که از خلقیات و روحیات او در فوتبال سخن می گویند:
▪ هانس ون بروکلن ـ آیندهوون (۱۹۹۰-۱۹۸۷)
او دروازه‌بان هیدینک بود زمانی که آیندهوون به دست او همزمان قهرمان لیگ هلند و لیگ اروپایی آن هم در اولین سال حضور او به عنوان مربی، (۱۹۸۸-۱۹۸۷) شد. گاس مربی فوق العاده ای بود زیرا پیش از آن فصل او حتی مربیگری هم نکرده بود. او کمک مربی ما بود و من او را خوب می شناختم زیرا باشگاه مربی دروازه بانی نداشت و به همین خاطر گاس مجبور بود به من تمرین بدهد که شامل ضربات پای چپ او به سمت دروازه من می شد. وقتی آیندهوون بی مربی شده بود سران باشگاه می خواستند رینوس میشلز را به خدمت بگیرند اما بازیکنان، گاس را دوست داشتند و می خواستند او این شغل را قبول کند. میشلز تصمیم گرفت پیشنهاد مربیگری باشگاه را قبول نکند و ما همه خوشحال بودیم چون گاس فرصت می یافت شانس خود را امتحان کند. آن موقع بود که او اولین جام خود را بالای سر برد و پرواز رو به اوج او در مربیگری آغاز شد. او به این دلیل مربی موفقی بود که اول از همه همیشه انسانیت به خرج می داد. او آدم خیلی خوبی است. گاس قهوه خوردن را خیلی دوست داشت و هر وقت مرا می دید می گفت: سلام هانس یک فنجان قهوه می خوری؟ بعد با هم می نشستیم و فنجان به دست در مورد همه چیز حرف می زدیم نه تنها فوتبال بلکه خیلی چیزهای دیگر هم بود. هیدینک تا حدودی روانشناسی بلد است. قبل از آنکه مربی شود معلم مدرسه بود و به همین دلیل با رفتارهای مردم آشنایی مختصری داشت. این موضوع در مربیگری اش کمک بسیاری به او کرد. روش او دعوت همه به کار تیمی است. او هر جا پا می گذارد اول آدم های مهم گروه را شناسایی می کند و سپس به کمک آنها از اوضاع سر درمی آورد او از بازیکنان می پرسد: «می خواهید به چه چیز برسید؟» و من مطمئنم که وقتی به چلسی پا گذاشت پس از چند روز با جان تری، فرانک لمپارد و دیدیه دروگبا یعنی مهمترین و تأثیرگذارترین بازیکنان رختکن چلسی جلسه ای برپا کرد. وقتی از خواسته بازیکنان اطلاع پیدا کرد به همه می گوید: «بسیار خب اینها اهداف ماست چطور باید به آنها دست پیدا کنیم؟ چگونه در کنار هم به آنها برسیم؟ او تاکتیک های مختلف را مطالعه می کند و نظر بازیکنان را جویا می شود. او دوست دارد بازیکنانش عضوی از استراتژی اش باشند. هیدینک به دنبال ایجاد هارمونی در اعضای تیم است. وقتی همه چیز را به خوبی مطالعه کرد آن وقت حرکت رو به جلویش را آغاز می کند. ایده او این است که در تیم هر بازیکن باید مربی خود و سایر همتیمی هایش باشد. بنابراین اگر کسی به اندازه کافی در تیم تلاش نکند این او نیست که مجبور است او را متوجه اوضاع کند بازیکنان این کار را خواهند کرد. او از سختگیری هراسی ندارد. اگر بازیکنی رفتار درستی نداشته باشد گاس او را جلوی سایر بازیکنان از تیم بیرون می کند. او از رک و راست بودن خوشش می آید. او همیشه به دنبال سطوح بالای فوتبال حرفه ای است و از فضای ورزش سطح بالا سخن می گوید، فضایی که همگان را به موفقیت ترغیب می کند. او معتقد است باید از شکست ها درس گرفت. خود او هم در درس گرفتن از شکست هایش ثابت قدم است. در یورو ۱۹۹۶ تیم ملی هلند در مرحله گروهی حذف شدند. در اردوی تیم ملی مشکلات زیادی به وجود آمده بود ادگار داویدز را به خانه فرستادند اما درست ۲ سال بعد داویدز دوباره به تیم بازگشت و هلند تا نیمه نهایی جام جهانی راه پیدا کرد و اگر ضربات پنالتی به نفع ما وارد دروازه می شد آن وقت لاله های نارنجی فینالیست هم می شدند به هر حال گاس از اشتباهات یورو ۹۶ درس های زیادی گرفته بود. نگرش او به گونه ای است که همیشه در حال یاد گرفتن است. به هر جای دنیا که سفر می کند با فرهنگ آنجا آشنا می شود. در مورد رفتار و منش مردم آنجا سؤال می کند. به همین خاطر است که توانایی کار کردن در هر جای دنیا را دارد و اطرافش را آدم های خوب می گیرد. ریموند ورهیجن (مربی بدنسازی هیدینک) با او در روسیه، هلند و کره کار کرده است و یکی از بهترین های دنیا به شمار می رود. اگر با شما طرح دوستی بریزد تا پایان زندگی تان می توانید روی دوستی او حساب کنید. او همیشه برای رفقایش وقت دارد. وقتی مربی من بود یک بار از من پرسید: دوست داری چه کارکنی؟ آیا از آنهایی هستی که برای دروازه بان شدن ساخته شده اند؟ به من بگو. او از این گونه آدم هاست. دوست دارد در حین کار شوخی و خنده هم به راه باشد زیرا می داند اتمسفر محیط کار باید چگونه باشد. خواهش می کنم از طرف من به او سلام برسانید. امیدوارم به بهترین شکل ممکن با چلسی خداحافظی کند.
▪ پارک جی سونگ ـ کره جنوبی (۲۰۰۲-۲۰۰۰)
پارک ستاره تیم ملی کره جنوبی زمانی که هیدینک این تیم را تا نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۰۲ هدایت کرد. او تأثیر فوق العاده ای بر روی ما داشت. پیش از آنکه او مربی ما بشود ما سطح فیزیکی خوبی داشتیم اما بازیکنانمان کنترل خوبی بر انرژی و توانایی هایشان نداشتند. آنها زمان مناسب برای انجام حرکت مناسب را نمی دانستند. هیدینک ارباب تکنیک های کارساز بود، او به ما یاد داد چطور در طول ۹۰ دقیقه هم بدویم و از انرژی مان استفاده کنیم و هم در عین حال مؤثر بازی کنیم تمام بازیکنان کره ای به او مدیون هستند.
▪ فرناندو کولومر ـ والنسیا (۱۹۹۴-۱۹۹۱)
این بازیکن سابق تیم ملی اسپانیا که اکنون مدیرورزشی والنسیا به شمار می رود خاطراتی از مربی هلندی دارد که تا چند قدمی قهرمانی لالیگا رفت اما همانجا متوقف شد. مهمترین کاری که هیدینک در تیم ما انجام داد به وجود آوردن اتمسفری عالی بود. او با بازیکنانی در سطح ما مانند حرفه ای ها برخورد می کرد مانند کسانی که به تمام رموز فوتبالی آشنایی دارند و ما خیلی سریع فهمیدیم که باید به او اعتماد کنیم این گونه بود که او بهترین شیوه فوتبال بازی کردن را برایمان طراحی کرد. او به هیچ وجه سیستم خود را به ما تحمیل نکرد. این توانایی او است. می توانید نشانه ای از آن را در فوتبالی که ما در والنسیا بازی می کردیم یا آنچه که کره جنوبی در جام جهانی انجام داد ببینید. او به بازیکنانش اعتماد به نفس تزریق کرد و ما را به این باور رساند که به ما اعتماد دارد. البته اینها بدان معنا نیست که او رختکن را به حال خود رها کرده است یا اجازه می دهد هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند. او همیشه آماده برخورد با متخلفان است. من از او و حضورش در والنسیا چیزهای زیادی یاد گرفتم چیزهایی که در آینده ام تأثیری بسزا گذاشت.
▪ جان آلویسی ـ استرالیا (۲۰۰۶- ۲۰۰۵)
هیدینک به طور موقت هدایت تیم ملی استرالیا را در جریان رقابت های مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ بر عهده گرفت. جایی که تیم رقابتی مقابل اوروگوئه و با گل آلویسی به آلمان صعود کرد. او در بازی مقابل اوروگوئه به هیچ وجه مضطرب به نظر نمی رسید. بازیکنانی که مجبور بودند ضربات پنالتی را به ثمر برسانند هم به نظر مضطرب نمی رسیدند او به همه ما گفت: مطمئن باشید که به توپتان ضربه می زنید. او همیشه همین را می گفت و ما می دانستیم معنایش این است که موقع ضربه زدن اعتماد به نفس خود را از دست ندهید. وقتی اولین پنالتی را دیدم که هری کیول تبدیل به گل کرد لوکاس نیل ضربه جانانه ای زد و تونی ویدمار همه را خیره کرد. با خودم گفتم: «آه! خدایا ما پنالتی زن های فوق العاده ای داریم به آسانی صعود خواهیم کرد. دروازه بان ما مارک شوارتز اولین پنالتی اوروگوئه را گرفت. وقتی مارک ویدوکا ضربه اش را از دست داد برای اولین بار با خودم فکر کردم کارمان تمام است اما شوارتز نجاتمان داد و من احتمالاً تنها کسی بودم که غیر از اوروگوئه ای ها از خوشحالی به هوا نپریدم زیرا پنالتی ای بعدی را من باید می زدم.با خودم گفتم: همین است من پنالتی ای را می زنم که استرالیا را به جام جهانی می برد. به جای آنکه مضطرب شوم هیجان زده شدم و توپ را به تور دروازه چسباندم و همه از خوشحالی به هوا پریدند اما من می‌دانستم که اگر گاس مربی‌ام نبود من قادر به این کار نبودم.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید